قناة

گفتگوهای تراثی

گفتگوهای تراثی
1.4k
عددالاعضاء
1,283
Links
3,859
Files
172
Videos
10,272
Photo
وصف القناة
✅ گروهی برای گفتگوهای تُراثی (نسخه‌های خطی)
دوستان لطف کنید خوانش کنید محمد قاسم ..........؟تو
با سلام. احتمالا قلیچی باشد.
🔹#طاق_و_جفت

پشت دل خرمی بجز روی تو نیست
آرامگه خلق بجز کوی تو نیست
آن طاق که جفت است تو و سایه ی تو
وآن جفت که طاق است جز ابروی تو نیست
#مهستی_گنجوی

این رباعی نخستین بار بدون ذکر نام شاعر در سفینه دستنویس همایی (651 ق) ثبت شده، در مونس الاحرار ( 742 ق) نیز بدون نام سراینده نقل شده و در نسخه خطی دانشگاه استانبول کتابت سده 8 به نام مهستی آمده است.

رباعی ویژگیهای سبک سخن مهستی را داراست. با اشاره ای ظریف که به بازی طاق و جفت دارد به اعتباری می توان گفت شهرآشوب است. ویژگی دیگر سخن مهستی نیز که همانا بازی با الفاظ و استفاده از صنایع بدیع لفظی و معنوی چون ایهام ، تضاد ، جناس ، مراعات نظیر و ... است؛ در این رباعی مشهود است.

#طاق در اینجا در دو معنی بکار رفته
1. در مصرع آخر به مفهوم خمیدگی و انحنا
طاق: آنچه خمیده باشد، انحنا، خمیدگی، مجازا بر خمیدگی ابرو و کمان اطلاق شود.
حافظ گوید:
طرب سرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار منش مهندس شد.

2. در مصرع سوم در معنای فرد
طاق: فرد، تک ، یگانه، متضاد زوج. گویا نوشتار صحیح آن تاق باشد و صورت یا تعریبی از تا، تای یا تک است.

طاق و جفت: فرد و زوج، بازیی است که از چیزی یک یا چند عدد در دست دارند و از حریف جفت یا طاق بودن آن پرسند جواب حریف اگر مطابق واقع افتد برده، وگرنه باخته باشد.
وحید قزوینی گوید:
طاق و جفتی باختم با ابرویش، دلدار برد
طاق بود ابروی او، من جفت گفتم یار برد.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang
با سلام و سپاس بانوی گرامی خردمند، ممنون و سپاسگزارم نکات ارزنده‌ای فرمودید. اما دو‌ نکته مهم در سخنان سرکار عالی بود که با اجازه، توضیح مختصری می‌د‌هم.
الف) فرمودید "آهنگ زندگی این نسل کوک نیست، چطور می‌توانیم با این آهنگ ناکوک قلم را بر کاغذ برقصانیم ...".
عرض شود، اگر نیم نگاهی به زندگی صاحبان اندیشه و مولفان در پهنه‌ تاریخ بیفکنید (برای نمونه نگاهی بکنید ادوار‌ اسفناک، پریشان و‌متلاطم ایران بین ۴۰۰ تا ۱۲۰۰ق) به خوبی درخواهید یافت، زمانه با آنان هرگز سر سازگاری نداشته ولی در همان اوضاع پریشان چه آثار وزین و ماندگاری از خود برجای نهاده‌اند (فقط برای نمونه بنگرید به آثار تولید شده منظوم و‌ منثور فارسی در قرن هفتم هجری سالهای ۶۰۱ تا ۶۹۹ق)، آیا شما وضعیت جامعه را متلاطم‌تر از دوره وحشتناک حمله مغول سراغ دارید؟ با این حال در همان ایام ببینید چه آثار گرانبهایی خلق شده است، پس اینکه انتظار داشته باشیم، زمانه با ما کوک شود و عوامل داخلی و‌ خارجی مستقر شوند و شرایط فراهم شود تا ما در آرامش بتوانیم به تحقیق‌ و‌ تولید کارهای ماندگاری دست زنیم، جسارت تلقی نشود، به نظر می‌رسد رؤیایی تعبیر نشدنی است. این‌ کمترین حداقل در انجام دهها نسخه خطی، بارها عباراتی مشاهده کرده‌ام (چه مولف و چه‌ کاتب) که اشاره به نداری، پریشانی و آشفتگی‌ حال "خود" یا "جامعه" داشته‌اند، عباراتی همچون: "فرغت من ... فی کمال دماغ سوختی"، "فرغت من ... فی کمال پریشان حالی" یا همین دیروز انجامه یک نسخه را در کانال جستاری در اسناد کهن‌ نهادیم که کاتب آن را در اوج جنگ جهانی اول و قحطی و پریشان حالی کتابت کرده است و از این دست امور، اینها همه حاکی از آن است که بیشتر پدیدآوران آثار جملگی به نوعی گرفتاری‌های متعدد داشته‌اند، حال گرفتاری‌های فردی یا اجتماعی، ولی در عین حال خم به ابرو نیاورده و با پشتکار و‌ انگیزه و همت تمام عیار، کار خود را [🍃بی سر و صدا🍃] پیش برده‌اند (برای نمونه بنگرید به مشکلاتی که مرحوم‌ علامه امینی در تالیف الغدیر پیش روی خود داشته است).
غرض اینکه انسان‌های صاحب همت و انگیزه و‌ هدف، هرگز دنبال فرصت و‌ موقعیت مناسب نمی‌گردند، بلکه خود، در میان این اوضاع پریشان، فرصت ایجاد و‌ خلق می‌کنند.
ب) فرمودید: "اساتید آنچه بدست آورده‌اند، با گشاده دستی تمام در اختیار جوانان قرار نمی‌دهند". بله بله اصل این سخن حق است، بارها و بارها با ادبیات مختلف این کلام شنیده و گفته می‌شود، اما نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت، اینکه ما و شما گاهی از اساتید ذهنیت و تصوراتی داریم که شاید اندکی دور از واقعیت باشد، مطمئن باشید، طبق یک تعریف معین، اگر استادی خودش چیزی بداند، لاجرم به اشکال و قالب‌های مختلف، به دانشجوی خود منتقل خواهد کرد، شاید دیروز می‌شنیدیم برخی در انتقال آموزه‌ها و‌ دانسته‌های خود، بخل به خرج می‌دهند، اما به اعتقاد این‌کمترین، این تلقی، اکنون با لحاظ شرایط و مقتضیات زمان حاضر، دیگر، یک خطای فاحش است! چه، اینکه، افزایش مشغله‌های ناخواسته فردی و اجتماعی از طرفی و گستردگی اعجاب آور علوم مختلف، منابع مطالعاتی و پژوهشی و ...، از طرف دیگر، لاجرم احاطه بر‌ همه دانش‌ها و‌ روش‌ها، حتی در حوزه مطالعاتی اختصاصی (مثلا ادبیات فارسی)، نیز بر اساتید حقیقتاً متعذر شده است. برای‌ نمونه و‌ مثال شما یک استاد ادبیات فارسی را در نظر بگیرید، در کنار هزاران متن کهن معهود (= تاریخ ادبیات فارسی و تاریخ نگارش‌های فارسی و ...)، بایستی با هزاران نسخه خطی فارسی نویافته، همچنین هزاران متن نو تصحیح شده، با صدها منبع نگارش یافته در حوزه ادبیات فارسی باید آشنا شود، همچنین اگر این استاد بخواهد اطلاعات و‌دانشش به روز باشد، بایستی به چندین زبان آگاهی داشته باشد تا بتواند‌کتاب‌ها، پایان‌نامه‌ها و مقالاتی که در حوزه ادبیات فارسی به زبانهای دیگر نوشته شده یا میشود را رصد کند، در کنار اینها شما مباحث روشی در همه عرصه‌های مرتبط را در نظر بگیرید، مثلا برای یک نمونه‌ کوچک، روش تصحیح انتقادی متون و پیش نیازها و نیازهای آن و دسترسی و مطالعه و فهم جوانب آنها و .. با این هدف که بتواند بانضمام و‌ لحاظ شرایط و مشکلات فردی و اجتماعی، آنها را به دانشجویانی منتقل نماید (دانشجویان حواس پرتی که اوقات گرانبهایشان علی الدوام با گوشی سپری می‌شود)! حال شما فکر می‌کنید چند درصد از این اساتید حداقل در رشته خود، می‌توانند چنین باشند؟
دامن سخن را کوتاه کنم، غرض اینکه، در این زمانه که دسترسی به انواع و اقسام سرچشمه‌های علمی (مانند منابع مخطوط و مطبوع دیجیتالی) وقالبی (مانند روش‌های تحقیق، تصحیح و ...) حقیقتا فراهم است، نباید انتظار زیادی از اساتید داشت، ضمن اینکه بسیاری از این بزرگواران، در کنار تلاش‌های معمول خود، با شرایط و‌ مقتضیات زمان حاضر، شاید نتوانند بر همه این دانش‌ها و روش‌ها احاطه و اشراف کامل داشته باشند
لذا بهترین‌ راهکار این است، با بازکردن چشمان خود (یادگیری نگاه منشوری به متون) خودمان نیز دانش‌ها، روش‌ها و ابزارهای مورد نیاز را فرا گیریم. یقین داشته باشید، اگر "دانش"جویی، پی‌جوی "دانش" باشد، در میان انبوه این داده‌ها، کانال‌ها، آموزه‌ها و نکته‌ها و ...، بدون تردید خیلی از "دانش‌ها" و "روش‌ها" را خودکار، فرا می‌گیرد، اما به تعبیر یکی اندیشمندان، نکته اساسی اینجاست: "کِشتی‌ای که عازم هیچ بندری نیست، موافق یا مخالف بودن باد، اهمیتی ندارد"!
امیدوارم روزی به این رشد و آگاهی برسیم، در کنار عبور همیشگی از "نگاه عالی به دانی" (در مراکز علمی کشور)، روح دانش جویی و‌ دانش محوری، در دانشگاه‌های ما نهادینه شود، به گونه‌ای که دانشجو و استاد، احساس کنند مکمل هم هستند و برای نمونه، آنقدر دانشجو پیش رفته باشد (مانند برخی دانشگا‌ه‌های آلمان)، که بعد از ارائه تحقیق، پایان نامه یا مقاله از سوی وی، استاد پیش آید و از دانشجو "اجازه" بخواهد و بگوید: "من بسیار سپاسگزارم بابت این تحقیق ارزشمندت،‌ می‌خواستم ازت اجازه بگیرم از تحقیقاتت، در پژوهش‌ خودم استفاده نمایم"!💐
با سپاس و‌عذرخواهی از تطویل🍃🙏
Maryam Kheradmand
عرض سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار از نظر این ک
👆🍃🙏🍃👆

با سلام خدمت دوستان تراثیه آیا عزیزی مطلع هست که چ
سلام عليكم👇
الاعلان الخاص بقناة النجف مكتبتي والتي تعمل بأشراف مكتبة الامام الحكيم فرع حي الامير العامة في النجف الاشرف.

رابط القناة:👇👇

http://t.me/Books_Links

تواصل مع امين المكتبة عبر المعرف الاتي: ✍✍

@Librarian1Bot
اين وبسايت هم هست👇
http://mktba.net/library.php?id=10789
Hossein Mottaqi
سلام عليكم👇 الاعلان الخاص بقناة النجف مكتبتي والت
حياكم الله و جزاكم الله خيراً
🍃🙏🌹🙏🍃
Hossein Mottaqi
اين وبسايت هم هست👇 [http://mktba.net/library.php?
بارك الله فيكم