Forwarded From پرنیان ۷ رنگ
#ابن_خطیب_گنجه:

گر من نه مرید عالم خس بدمی
واندر پی مردار چو کرکس بدمی
یاران همه رفتند و من ار کس بدمی
از پیش برفتمی ، نه واپس بدمی!

منبع:
سفینه خطی استاد همایی کتابت 651 هجری قمری

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang
Forwarded From پرنیان ۷ رنگ
🔹 رباعی نویافته از ناصر بجه‌ای شیرازی

گفتم که لبت، گفت که جان می‌طلبی
گفتم وصلت ، گفت جهان می‌طلبی
گفتم که بده مراد جانم ، گفتا :
چیزی که کسی نیافت آن می‌طلبی

ناصرالدین بجّه‌ای ( بجه قصبه‌ای از متعلقات رامجرد ) بیشتر در شیراز زیسته و از معاصران سعدی است. دیوانش در دست نیست و در اشعارش تاثیر سبک و سخن سعدی و مولوی دیده می‌شود. وفاتش را به سال ۷۱۵ قمری در شیراز نوشته‌اند.
غزلی معروف و زیبا از سروده‌های او به دیوان حافظ راه یافته با مطلع زیر:

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن زلف پریشان نرود..‌.

این غزل در برخی نسخه‌های دیوان ناصر بخارائی نیز وارد شده و در دیوان چاپی او آمده‌است.
دکتر محمود مدبری با استناد بر چند جنگ‌ و تذکره‌ ۸۱۵ بیت از اشعار ناصر بجه‌ای را بازیافته و در سال ۷۵ دیوانچه‌ای از اشعار او ترتیب داد. علاوه بر منابع مورد استفاده ایشان، ۷ غزل ( در مجموع ۶۷ بیت ) از ناصر در انیس‌الخلوه و ۱۴ غزل در جنگ منصور بن کمال‌الدین حسینی ( ۱۰ غزل نویافته مشتمل بر ۱۰۰ بیت ) توسط دکتر میلاد عظیمی در سال ۹۵ و ۹۶ در مجله بخارا منتشر شد.
جنگ خطی شماره ۵۳۱۹ کتابخانه ملک حاوی بیشترین تعداد ابیات از اشعار ناصر بجه‌ای است. در فهرست نسخه‌های کتابخانه ملک تاریخ کتابت این جنگ سده ۱۰ دانسته شده، و دکتر مدبری آن را متعلق به سده ۱۱ نوشته‌است. دکتر عظیمی تاریخ تدوین ( و نه کتابت ) جنگ را سده هشتم می‌داند.
در صفحه ۶۱۳ این نسخه رباعی بالا از ناصر بجه‌ای نقل شده که از دید پژوهشگران پنهان مانده و در مجموعه اشعار تدوین شده وی نیامده است.
رباعی یادآور رباعی زیر از شمس هروی است که در نزهه‌المجالس آمده:

گفتم که رخت گفت جنان می‌طلبی
گفتم که لبت گفت که جان می‌طلبی
گفتم دهنت گفت که بس شیفته‌ای
کز عالم نیستی نشان می‌طلبی

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang
🔵 کژ_دار_و_مریز

ای در سر زلف تو صبا عنبر_بیز
وی نرگس شهلای تو بس شورانگیز
هر قطره که می چکد ز خون دل من
در جام وفای توست "کژ دار و مریز"
#سنائی_غزنوی
متوفی به سال 525 قمری (سده 6)


ای چهره_ی دلفریب تو مهرانگیز
مهر تو فکند در دلم آتش تیز
جام می لعل دلبری بر کف توست
ای مست جمال خویش "کژ دار و مریز"
#بدون_نام_شاعر
دستنویس شماره 1194478 کتابخانه ملی تاریخ کتابت 651 قمری (سده 7)


حکمی که از او مجال نبود پرهیز
فرموده و امر کرده از وی بگریز
وانگه به میان امر و حکمش عاجز
درمانده جهانیان که "کژ دار و مریز"
#عمرخیام
جنگ مرعشی کتابت سده 8 هجری

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang
Forwarded From پرنیان ۷ رنگ
🔹 جعل یک غزل معاصر بنام #مهستی_گنجوی

در فغانم از دل دیر آشنای خویشتن
خو گرفتم همچو نی با ناله های خویشتن

جز غم و دردی که دارد دوستی ها با دلم
یار دلسوزی ندیدم در سرای خویشتن
.
.
.
غنچه ی پژمرده ای هستم که از کف داده ام
در بهار زندگی عطر و صفای خویشتن

همدمی دلسوز #تا نبود #مهستی را #چو شمع
خود بباید اشک ریزد در عزای خویشتن

#مهستی_بحرینی

1⃣ هر آشنا به شعر و ادبیات با یک بار خواندن و در اولین خوانش، زبان امروزین این غزل را متوجه می شود. انتساب این طرز سخن به شاعری از سده 6 هجری وصله ناچسبی است که تشخیص نادرستی آن سواد زیادی نمیخواهد و به وضوح از لابلای کلمات و ترکیبات آن قابل تشخیص است.

2⃣ این غزل نخستین بار در کتاب زنان سخنور در سال 1335 شمسی بنام مهستی گنجوی نقل شده است. البته با یک تغییر (تحریف) ظریف! و احتمالا به قصد کهن نمایی:
در مصرع اول از بیت آخر کلمه #چو تبدیل به #همچو شده تا تلفظ امروزی Mahasti بصورت کهن آن Mahsati خوانده شود!
همدمی دلسوز تا نبود مهستی را همچو شمع...

3⃣ اما با این تغییر، وزن مصراع اشکال پیدا کرده است. دومین اثری که این غزل در آن بنام مهستی ذکر شده دیوان مهستی گنجوی است. این بار با حذف حرف "تا" اشکال وزنی مصراع برطرف شده است:
همدمی دلسوز نبود مهستی را همچو شمع...

4⃣ هیچیک از دو اثر منبعی برای غزل ذکر نکرده اند. در سال 1349 در مجله ارمغان مقاله ای به قلم آقای محمدعلی جمالزاده در نقد دیوان مهستی چاپ شد که از انتساب این غزل اظهار شگفتی کرده و آن را غیر مستند خوانده بود. آقای طاهری گردآورنده دیوان مهستی در پاسخ نوشت: آقای سلیمی (مولف زنان سخنور) این غزل را از تذکره آفتاب عالمتاب نقل کرده اند.

5⃣ در تذکره آفتاب عالمتاب اثری از این غزل نیست و جز چند رباعی شعر دیگری بنام مهستی نیامده است.
ولی در صفحه 376 کتاب گنج غزل از آقای مهدی سهیلی چاپ سال 1346 این غزل بنام خانم مهستی بحرینی شاعر و مترجم معاصر ثبت شده است.

6⃣ به نظرم این شعر در اقتفای غزلی از مشفق کاشانی سروده شده که مطلع و مقطع آن چنین است:
ز آتش دل گریه سر کردم به پای خویشتن
سوختم چون شمع هر شب در هوای خویشتن

مشفقا دیگر گذشتم زان بت بیگانه خوی
خو گرفتم با دل دردآشنای خویشتن

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang
Forwarded From پرنیان ۷ رنگ
🔹 جعل نام #مهستی در یک رباعی

در خلاصه الاشعار (721ق) و مونس الاحرار (741ق) رباعی زیر بدون نام سراینده نقل شده است:

ای باد که جان فدای پیغام تو باد
آن لحظه که بگذری بر آن حورنژاد
گو بر سر ره دلشده ای را دیدم
کز آرزوی تو جان شیرین می داد

این رباعی در جنگ لالااسماعیل (742ق) بنام مجد همگر شیرازی ثبت شده است.

در کتب و مقالات چاپی معاصر این رباعی با تغییر و تحریف به مهستی گنجوی منسوب شده؛ و تحریف چنان استادانه! بوده و خوش افتاده! که محقق سختگیری چون فریتز مایر نیز آن را در مهستی زیبا بنام مهستی آورده است:

ای باد که جان فدای پیغام تو باد
گر برگذری به کوی آن حورنژاد
گو بر سر راه #مهستی را دیدم
کز آرزوی تو جان شیرین می داد

این انتساب ظاهرا نخستین بار در مقاله آقای فریدون نوزاد در مجله گلهای رنگارنگ (1323ش) و پس از آن در چهار شاعره بزرگ ایران (1329ش) بدین شکل تحریف شده ثبت شد؛ و با چاپ در کتابهای زنان سخنور و دیوان مهستی گنجوی در سال 1335ش بنام مهستی تثبیت شد!

#مهدی_دهقان

@parniyan7rang
Forwarded From پرنیان ۷ رنگ
تذکرةالشعرای لطیفی نسخه خطی شماره ۳۱۴۲ کتابخانه ایاصوفیه کتابت سال ۹۵۸ق برگ ۱۳۲

لطیفی معاصر فضولی بود و تذکرةالشعرای او قدیمترین اثری است که ذکر فضولی در آن آمده:

#فضولی_بغدادی از شعرای عصر حاضر و از افاضل شعراست. شیوه سخنوری دلفریب و اسلوبی عجیب دارد که به سبک نوایی قریب است. در سبک خود مبتدع و در شیوه خود مخترع است. این مطلع مطبوع زاده‌ی طبع و خیال خاص اوست:

مقوّس قاشلارین کیم وسمه بیرله رنگ توتموشلار
قیلیجلاردیر کی قانلار تؤکمک‌ایله زنگ توتموشلار

... این چند بیت از منظومات پُرفسون او در حکایت لیلی و مجنون است:

دهقان ِ حدیقه‌ی روایت
صراف ِ جواهر ِ حکایت

معنی چمنینده گول تیکنده
سؤز رشته‌سینه گهر چکنده

قیلمیش بو روشده نکته‌دانلیق
گول ریزلیک و گهرفشانلیق ...

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang
Forwarded From پرنیان ۷ رنگ
🔹 ذکر نام خیام در رباعی نشان از عدم صحت انتساب به خیام!

◀️ رباعی هایی که نام خیام در متن آنها ذکر شده از نظر سبک بیان، احتوای مفاهیم و ساختار فکری چندان سازگار با نگرش عمیق و فکور حکیم نیشابور به نظر نمی رسند. لحن بیان در این اشعار بیشتر بگونه ای است که گویا خطاب به خیام یا در جواب او گفته شده است.

◀️ از دیرباز رباعیات خیام به دلیل احتوای مضامین عمیق و سوالات بحث برانگیز مورد توجه ، تعریض و پاسخگویی از سوی مخالفان و موافقان بوده است. از آن جمله نجم الدین رازی در مرصادالعباد (620ق از قدیمترین منابع اشعار خیام) که به قصد طعن و جواب، شعر خیام را آورده و او را سرگشته و نابینا خوانده است.

◀️ خیام تنت به خیمه ای ماند راست
جان سلطانی که منزلش دار بقاست
فراش ز بهر منزل آینده
نه خیمه بیفکند چو سلطان برخاست؟

این رباعی که در جنگ لالااسماعیل (742ق) و مسالک الممالک (سده 8) به نام خیام است؛ در دیوان سلطان ولد آمده و در یکی از نسخه های مرصادالعباد در حاشیه و جواب رباعی زیر درج شده:
"دارنده چو ترکیب طبایع آراست..."

◀️ رباعی زیر که در مجموعه رسائل عربی متعلق به کتابخانه لیدن هلند (692ق) بدون ذکر نام شاعر آمده، مضمونی خطاب به خیام یا تعریض به او دارد و چنانچه از لحن گوینده مشخص است نمی تواند از خیام باشد.
خیام که خیمه های حکمت می دوخت
در بوته ی غم فتاد ناگاه بسوخت
مقراض اجل طناب عمرش ببرید
دلال ازل به رایگانش بفروخت

◀️ و نیز رباعی زیر که در همان منبع فوق و بدون نام شاعر نقل شده و تجویز نوعی خوش باشی و بی خیالی است که در گذر زمان جایگزین کلان بینی ، تفکر عمیق و ظریف خیام -اغتنام دم- گردیده است:
خیام اگر ز عشق مستی خوش باش
با تازه گلی اگر نشستی خوش باش
این غصه مخور که نیست خواهم گشتن
انگار که نیستی، چو هستی خوش باش

ابن سه رباعی نشانی از نگاه کلان نگر و اندیشمند خیام در خود ندارند.

◀️ با توجه به آنچه که ذکر شد به نظر میرسد نه تنها ذکر نام خیام در رباعی نشان اصالت شعر و تعلق آن به خیام نیست بلکه می تواند دلیلی بر الحاقی بودن و عدم انتساب آن به حکیم نیشابور باشد. در واقع دلیلی بر اینکه "خیام" بعنوان تخلص شعری حکیم عمرخیام مطرح بوده وجود ندارد.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang
🔹 رباعیات زنان شاعر در نزهه المجالس و #جعل آنها به نام #مهستی!

کتاب ارزشمند نزهه المجالس گرچه در سال 1320 بعنوان منبع رباعیات خیام مورد استفاده آقای فروغی قرار گرفت اما تا مدتها همچنان ناشناخته یا کم شناخته بود. چنانکه طاهری شهاب نیز در هنگام تدوین دیوان مهستی در سال 1335 اطلاعی از رباعیات مهستی مندرج در آن نداشت!

اما...
تعداد 16 رباعی از 5 شاعر زن (رضیه گنجوی، دختر سالار، دختر خطیب گنجه، دختر ستی، دختر حکیم کاو) که می توان گفت منبع آنها منحصرا نزهه المجالس می باشد* در دیوان یاد شده به مهستی منتسب گردیده است.

🔸 پارادوکسی عجیب و گیج کننده:

این 16 رباعی را آقای طاهری از چه منبعی بدست آورده است؟! ( در حالی که منبعی جز نزهه المجالس برای آنها نمی شناسیم )*
آیا شخص دیگری آنها را در اختیار او گذارده؟!
ایشان یا هر شخص دیگر که این رباعی ها را از لابلای صفحات نزهه المجالس برداشته، متوجه نام مهستی در این منبع نشده اند؟!
چگونه است که تمام 16 رباعی 5 شاعر زن مندرج در یک نسخه خطی منحصربفرد دقیقا و عینا به دیوان مهستی راه یافته اما مصحح دیوان از 59 رباعی مهستی در همان نسخه هیچ اطلاعی ندارد؟!
آیا نسخه یا منبع دیگری در اختیار او بوده که تاکنون برای ما ناشناخته مانده است؟

* شاید تعداد معدودی از این رباعی ها جسته و گریخته در برخی منابع به چشم بخورند اما تمام این 16 رباعی از این 5 شاعره یکجا فقط در نزهه المجالس آمده و همگی بی کم و کاست در دیوان مهستی بنام او ثبت شده اند.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang
Forwarded From پرنیان ۷ رنگ
در میان نفایس کتابخانه مجلس، سفینه‌ای خطّی به شماره ۹۰۰ با عنوان تذکره شعرا نگهداری می‌شود که طی سده گذشته در تحقیقات ادبی و تدوین دیوان شعرا محل رجوع ادیبان و محققان بوده و از ارزش و اهمیّت زیادی برخوردار است. این مجموعه که به «جنگ ۹۰۰ مجلس» معروف است نام کاتب و تاریخ کتابت ندارد، اما با توجه به این‌که اشعار شعرای پیش از سده ۸ در آن آمده و نیز با توجه به نوع کاغذ، شیوه نگارش و رسم‌الخط متعلق به سده ۸ هجری دانسته شده است. همام در این مجموعه با عنوان مولانا همام‌الدین تبریزی رحمة‌الله، غفرالله و نوّر قبره یاد شده، لذا کتابت سفینه پس از سال ۷۱۴ هجری ( درگذشت همام ) روی داده است. از نظر تبارشناختی همانندی‌هایی بین این سفینه با مونس‌الاحرار ( ۷۴۱ هجری )، سفینه ترمذ ( اوایل سده ۸ هجری ) و سفینه شمس‌حاجی ( ۷۴۱ هجری ) وجود دارد و قابل تحقیق و بررسی است. بخش پایانی این نسخه به رباعی اختصاص یافته و در مجموع حاوی ۲۵۳ رباعی است که به ترتیب الفبایی کلمه آغازین رباعی تنظیم گردیده است. رباعیات مندرج در سفینه جهت مطالعه و استفاده علاقه‌مندان و پژوهشگران تقدیم می‌گردد.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang
Forwarded From پرنیان ۷ رنگ
فایل پی‌دی‌اف کتاب #رباعیات_مهستی_دبیر_گنجوی
مقدمه، تحقیق و تدوین: #مهدی_دهقان
چاپ اول ۱۳۹۴، نشر اختر تبریز

مهستی گنجوی از بزرگ‌ترین رباعی‌سرایان تاریخ ادبیات ایران و نخستین شاعره‌ی برخاسته از آذربایجان، در اواخر سده ۵ هجری در گنجه به دنیا آمد. وی سراینده‌ی زیباترین شهرآشوب‌های فارسی در قالب رباعی است.
دیوان شهرآشوب‌های مهستی به تاراج روزگار رفته و هیچ نسخه‌ای از آن در دست نیست. متاسفانه تحقیقات جامعی درباره زندگی و اشعار او به عمل نیامده و آثار منتشر شده در سده‌ی اخیر اغلب حاوی اشعار مجعول و انتسابات نادرست است. مجموعه‌ی حاضر تلاشی است در جهت زدودن غبار جعل و افسانه از چهره ادبی این شاعره‌ی نغزگو و تدوین رباعیات وی با تفحص و تحقیق در دهها منبع معتبر ادبی و تاریخی.
درگذشت مهستی به تقریب در اواسط سده ۶ هجری روی داده است.

@parniyan7rang