سلام
جنگ کلمه چینی است. در چین این کلمه به کشتی های کوچیکی گفته میشه که مقصد مشخصی ندارن و در یک مسیر مشخص حرکت نمیکنن.
این کلمه زمانی که به ایران وارد شد به معنی اصلی خودش به کار نرفت و به نوشته هایی که نویسنده در آن از هر باب و علمی صحبت کرده
گفته میشه.
به نظر این علامت + نیست و از ظاهر نسخه پیداست که بعدا اضافه نشده است اگر اشتباه نکنم اصطلاح آن ترقین است و به این معنی است که وقتی کاتب سهوی انجام می داده و حرفی را اشتباه می نوشته روی آن خط می کشیده است که خوانده نشود . در اینجا نیز احتمالا کاتب روی ی در کلمه "شهی" به اشتباه علامت الف مقصوره گذاشته و بعد برای اینکه مانند عیسی کسی آن را "شها" نخواند دست به ترقین زده است
لغت "ورزیدن" (برای نمونه در "عشق ورزیدن") و صورت دیگرش "بَرزیدن" در فارسی به معنی «عمل کردن»، «پرداختن به»، «کوشیدن» و «کشاورزی کردن» به کار رفتهاند. "برز" در "برزگر" به معنی «کشاورز» و نیز "ورز" در "ورز دادن (خمیر)" با این فعل همریشه هستند. صورت پهلوی این فعل همان warzīdan بوده که از ریشۀ ایرانی باستان -warz به معنی «عمل کردن؛ کشاورزی کردن» و آن هم از ریشۀ هندواروپایی -werg̑* به معنی «عمل کردن» بر جای مانده بوده. از این ریشه در اوستایی -wərəz، در فارسی باستان -ward، در انگلیسی work «کار کردن» و در آلمانی wirken «عمل کردن» بر جای ماندهاند.
در یونانی orgia (در اصل vorgia*) به معنی «آیین و مناسک سرّی» از همین ریشه است. این آیینها در مراسم پرستش برخی خدایان و به افتخار برخی شخصیتهای اسطورهای یونان باستان برگزار میشد و همراه بود با میگساری افراطی و موسیقی و رقص و آواز بسیار. امروزه این واژۀ یونانی به صورت orgy در انگلیسی کاربرد دارد. واژۀ یونانی organon (در اصل vorganon*) به معنی «ساز، آلت موسیقی» هم به همین جا مربوط است و در اصل به معنی «ابزار» (یعنی وسیلۀ "عمل کردن") بوده و از این نظر قابل مقایسه است با لغت "آلت" در "آلت موسیقی". این کلمه بعدها به صورت "ارغنون" به زبانهای شرقی وارد شد. همین لغت یونانی organon به معنی «اندام» هم بوده، به این مناسبت که اندامهای بدن وسیلۀ بدن هستند برای انجام کار. لغت organ «اندام» در زبانهای اروپایی وامواژهای است از همین واژۀ یونانی. از این لغت واژههای بسیاری مانند organism، organic و organization ساخته شده است.
واژۀ یونانی دیگری که از ریشۀ هندواروپایی یادشده مانده ergon (در اصل vergon) به معنی «عمل» است و از آن واژههای بسیاری ساخته و در زبانهای اروپایی وارد شده است. جزء پایانی واژههای زیر از همین لغت یونانی است:
«انرژی»: energy (در لفظ: «عملگر»)
نام خاص George که در اصل به معنی «کشاورز و برزگر» است. (در لفظ: «زمینکار»)
«آیین و مناسک»: liturgy (در لفظ: «عمل عمومی»)
«دانش کار با فلزات»: metallurgy
«معجزه، جادو»: theurgy (در لفظ: «خداکار»)
«جراح»: chirurgeon در کنار surgeon (در لفظ: «دستکار»؛ لغت فارسی قدیم "دستکار" به معنی «جراح» از همین واژۀ یونانی گردهبرداری شده بوده؛ نمونه: باد خوارزمی چو سنگیندل پِجِشک دستکار/ دست دارد پُر ستاره آستین پُر نیشتر (ازرقی، سدۀ پنجم))
#ریشهشناسی، #ریشه_شناسی
پیوند تلگرام:
https://telegram.me/vazhegozini/35
🅾 #دیکشنری #فارسی به #عربی اندروید است.
🅾 جستجوی سریع کلمات
🅾 بدون نیاز به نصب فارسی ساز برای مشاهده کلمات فارسی و عربی
🅾 حجم بسیار کم
🅾 شامل بیش از 31000 کلمه و معنی
🆔 @Maktabatalarabi
🍀 امروز با بیدل
نمیدانم شهادتگاه شوق کیست این وادی
که رفتنهای خون بسمل اینجا کاروان دارد
🔻
بیدل در این بیت به صراحت از واقعۀ کربلا نمیگوید، ولی کلمات «وادی»، «کاروان» و «شوق» به نوعی از فرهنگ عاشورایی حکایت میکند، فرهنگی که در آن شهادت با شوق همراه است و اگر هم شهیدان خودشان نتوانند ادامۀ مسیر دهند، خونشان همچون کاروانی طی طریق میکند.
«بسمل» یعنی قربانیای که بسمالله گفته و گردنش را بریدهاند و او در این حالت نیمهجان دست و پا و بال بال میزند. این حرکت، در شعر ما گاهی به «رقص» مانند شده است:
سعی عاشق را به جهد مردم دنیا مسنج
وجد طفلان دیگر است و رقص بسمل دیگر است
از نظر بیدل این بسمل آن قدر مشتاق شهادت است که حتی همان فرصت تکبیر گفتن هنگام ذبح هم برایش همچون تیغ قاتل سخت است.
بسمل ما بس که از ذوق شهادت میتپد
تیغ قاتل میشمارد فرصت تکبیر را
گفتنی است که در اینجا «تیغ قاتل» فقط نقش کنایی دارد و به معنی «ناگوار و سخت» است. شاعر در اینجا کنایهای به کار برده است که با فضای بیت همگون باشد.
به هر حال چنان که گفتیم، بیدل با آن شور حماسی که در شعرش هست، عافیت و آرامش را هم در شهادت میبیند. و این هم پیامی است که گویا از دل عاشورا جوشیده و به ما رسیده است.
سراغ عافیت خواهی به میدان شهادت رو
که صد بالین راحت از پر یک تیر میجوشد
میدانیم که تیر در انتهای خود یک پَر دارد. شاعر میگوید همان پر انتهای تیر، برای ما به پر بالین بدل میشود که وسیلۀ استراحت است. گویا استراحت ما در میدان شهادت است.
#امروز_با_بیدل
@khanehayeneh
🍀 امروز با بیدل
نمیدانم شهادتگاه شوق کیست این وادی
که رفتنهای خون بسمل اینجا کاروان دارد
🔻
بیدل در این بیت به صراحت از واقعۀ کربلا نمیگوید، ولی کلمات «وادی»، «کاروان» و «شوق» به نوعی از فرهنگ عاشورایی حکایت میکند، فرهنگی که در آن شهادت با شوق همراه است و اگر هم شهیدان خودشان نتوانند ادامۀ مسیر دهند، خونشان همچون کاروانی طی طریق میکند.
«بسمل» یعنی قربانیای که بسمالله گفته و گردنش را بریدهاند و او در این حالت نیمهجان دست و پا و بال بال میزند. این حرکت، در شعر ما گاهی به «رقص» مانند شده است:
سعی عاشق را به جهد مردم دنیا مسنج
وجد طفلان دیگر است و رقص بسمل دیگر است
از نظر بیدل این بسمل آن قدر مشتاق شهادت است که حتی همان فرصت تکبیر گفتن هنگام ذبح هم برایش همچون تیغ قاتل سخت است.
بسمل ما بس که از ذوق شهادت میتپد
تیغ قاتل میشمارد فرصت تکبیر را
گفتنی است که در اینجا «تیغ قاتل» فقط نقش کنایی دارد و به معنی «ناگوار و سخت» است. شاعر در اینجا کنایهای به کار برده است که با فضای بیت همگون باشد.
به هر حال چنان که گفتیم، بیدل با آن شور حماسی که در شعرش هست، عافیت و آرامش را هم در شهادت میبیند. و این هم پیامی است که گویا از دل عاشورا جوشیده و به ما رسیده است.
سراغ عافیت خواهی به میدان شهادت رو
که صد بالین راحت از پر یک تیر میجوشد
میدانیم که تیر در انتهای خود یک پَر دارد. شاعر میگوید همان پر انتهای تیر، برای ما به پر بالین بدل میشود که وسیلۀ استراحت است. گویا استراحت ما در میدان شهادت است.
#امروز_با_بیدل
@khanehayeneh
اگر بتوانید ثابت کنید که تکه دوم نسخه دوم، ویرایش دیگری از این کتاب است، نه تنها لازم نیست آن را با نسخه اول مقابله کنید بلکه اصلا این کار اشتباه است.
بله، در برخی از موارد می توان از این نسخه هم استفاده کرد، اما نه مقابله کلمه به کلمه.
با سلام خدمت استادگرامی
سوالی داشتم از شما و دیگر دوستان،
من در نسخه 3980 و 1979 ملک، در حاشیه، کلمات عربی را دیدم که معادل فارسی شان آمده به نقل از «مصادر»، اغلب این نقل قول ها را در کنزالغات ابن معروف پیدا کردم. ولی برایم سوال است که چرا به مصادر ارجاع داده شده؟ آیا اثر مستقلی به نام «مصادر» داریم؟
با سلام و ادب
کتاب کشاف اصطلاحات الفنون(تهانوی)
به زبان فارسی نوشته شده است یا عربی؟ و آیا فایل این کتاب موجود است.؟
با سلام
احتمالا زکارگان بوده، جمع زکاره
کاتب اشتباه نگاشته،
زکاره
[زَ رَ / رِ] (ص) مردم خيره و ستيزه کار و لجوج را گويند (برهان) (از ناظم الاطباء) مرد خيرهء ستيزه جو (از انجمن آرا) (از آنندراج) ستيهنده و قيل به ازاي فارسي (شرفنامهء منيري) ژکاره خيره سر ستيزه کار لجوج (فرهنگ فارسي معين) رجوع به ژکاره شود.
سلام روی کلمه تخفیض هم فکر کنید. در لغتنامه تخفیض به معنی فروگذاشتن و آسان کردن و سبک کردن کار آمده است.
سلام. این کلمه جَخت است؟ و به معنی اکثر هست؟
سلام بزرگوار. بنده تخصصی در این زمینه ندارم. اینقدر میدانم که تلاش دستورنویسان هندی برای تبیین دستور زبان فارسی با قواعد عربی اشتباه بوده است. حرف ا یکی از پیشوندها و پسوندهای زبان فارسی است و با آن الف مقصوره عربی متفاوت است. در فارسی این پیشوند غالبا واژه را به متضاد خود تبدیل میکرده مثل:
هو (خوب) به آهو (ناخوب)
برد به آورد (آبرد)
هوش به انوش (اهوش)
در آخر واژه هم که معانی بسیار دارد مانند:
صفت فاعلی: گویا
منادا: سعدیا
تفخیم: مسیحا
دعا و نفرین: مبادا
کثرت و تعجب: بزرگا مردا
و کاربردهای زیاد دیگری که من فکر نمیکنم هیچکدام منطبق با الف مقصوره باشد.
Mehdi
سلام بر شما.
وقتی متن عربی است، قواعد رسمالخط خود را دارد؛ مثلاً املای «قرائت» در فارسی با عربی متفاوت است. در عربی معمولاً «قراءة» نوشته میشود یا «طائفه» در عربی صحیح و «طایفه» در فارسی صحیح است.
یا فیالمثل در عربی، واو عطف و غیر آن بدون فاصله با کلمهٔ بعد میآید و در فارسی چنین نیست ( مانند علی واحمد، نه علی و احمد).
به نظر من شما رسمالخط عربی را باید در نظر بگیرید، نه رسمالخط نسخهها را؛ زیرا هریک از این نسخهها در منطقهای متفاوت و از لحاظ تاریخی در دورهای متفاوت کتابت شدهاند و طبعاً مصحّح نمیتواند همهٔ آنها را یکجا اعمال کند.
موضوع سجاوندی و پاراگرافبندی هم اختیار و وظیفهٔ مصحّح است، که با توجه به معنی و ارتباط اجزای کلام تعیین میشود.
سلام علیکم.
گویا میرزای قمی (ابوالقاسم بن محمدحسن) دارای دیوان شعر (فارسی و عربی) بوده است. آیا این دیوان منتشر شده است؟ یا اینکه نسخه ای از آن موجود است؟
با تشکر
سلام و درود🌷
معنی این ابیات چیست؟ ظاهرا نیمی از آن فارسی است.
با سلام و سپاس، استاد، اين مسأله در متوني مانند عربي و فارسي اينها چقدر کاربرد دارد؟ چون بيشتر اينها با متون يوناني مرتبط است يا اينکه کليات کار براي ما هم مفيد است؟ با سپاس
سلام بر شما.
وقتی متن عربی است، قواعد رسمالخط خود را دارد؛ مثلاً املای «قرائت» در فارسی با عربی متفاوت است. در عربی معمولاً «قراءة» نوشته میشود یا «طائفه» در عربی صحیح و «طایفه» در فارسی صحیح است.
یا فیالمثل در عربی، واو عطف و غیر آن بدون فاصله با کلمهٔ بعد میآید و در فارسی چنین نیست ( مانند علی واحمد، نه علی و احمد).
به نظر من شما رسمالخط عربی را باید در نظر بگیرید، نه رسمالخط نسخهها را؛ زیرا هریک از این نسخهها در منطقهای متفاوت و از لحاظ تاریخی در دورهای متفاوت کتابت شدهاند و طبعاً مصحّح نمیتواند همهٔ آنها را یکجا اعمال کند.
موضوع سجاوندی و پاراگرافبندی هم اختیار و وظیفهٔ مصحّح است، که با توجه به معنی و ارتباط اجزای کلام تعیین میشود.
کند و کاوی در مورد واژهی «مشروطه» (با تلخیص)
✍🏻 مجید رضازاد عموزینالدینی
🔹واژهی مشروطه از واژههای نسبتا جدیدی است که در تاریخ معاصر کشور و با انقلاب مردم علیه استبداد وارد ادبیات کشورمان شده و از اصطلاحات بعضا نامفهوم برای عده زیادی از مردم بوده است. در کتاب “تاریخ مشروطه ایران” در این زمینه آمده است: “بدینسان مشروطه در ایران پدید آمد، ولی مردم بسیار دور میبودند و معنی و ارج آن را نمیدانستند… در این هنگام نیز صد کس شبنامه مینوشتند و هر کس دانستههای خود را بیرون میریختند ، به جای آنکه در پی یادگرفتن باشند و بدانند مشروطه چیست “و سپس مؤلف به ناآگاهی خود در این زمینه اشاره کرده و مینویسد: ” من نیز {کسروی} که نخستین بار نام مشروطه را میشنیدم، آرزومند دانستن معنی آن بودم”
🔹در مورد ریشه و معنی لغوی واژه مشروطه که به نظر دکتر عبدالهادی حائری نخستین بار از “کشور عثمانی و توسط میرزا حسینخان سپهسالار به ایران آورده شده است” نظرات مختلفی مطرح است، در لغت نامه دهخدا و در ذیل ” مشروطه” آمده است: “مؤنث مشروط، {لازم گردانیده شده و پیمان کرده شده، شرط شده}، حکومت مشروطه نوعی حکومت که در آن وضع قوانین به عهده مجلس یا مجلسین (شوری- سنا) باشد و دولت مجری آن قوانین محسوب میگردد، مقابل استبداد. اصطلاحی است که در ایران به نوع حکومت کندیسیونل (conditionnel) و کنستی توسیون(constitution) اطلاق گردیده، در مقابل حکومت دیکتاتوری و استبداد”.
🔹سعید نفیسی مینویسد: “کلمه مشروطه، اصلا عربی و صیغه مؤنث اسم مفعول مشروط زبان عربی است. اما با این معنی که حالا بکار میبرند در زبان عربی وجود ندارد، یعنی به معنی حکومتی که با مشورت نمایندگان ملت کار بکند. این کلمه مشروطه را به این معنی در آغاز انقلاب ایران وضع کردهاند و آنهم تقلید از ترکان عثمانی بوده است. در زبانهای اروپایی لغتی هست در باره آنچه ما امروزه قانون اساسی میگوییم، در فرانسه آن را constitution میگویند و معنی لغوی آن “تشکیل” است زیرا که این قانون تشکیل دولت را میدهد. چون قانون اساسی ایران تقلید از قانون اساسی بلژیک و گاهی ترجمه کلمه به کلمه آن {بود}، به این کلمه که رسیدهاند گویا درماندهاند و مخصوصا نتوانستهاند از آن صفت بسازند، زیرا که در فرانسه دولتی را که مطابق این قانون تشکیل میشود constitutionalیعنی “تشکیلی” میگویند. برای کلمه “constitution ” قانون اساسی” را وضع کردهاند و چندان بد نیست، اما چون نتوانستهاند از آن صفت بسازند، {لذا }تقلید از ترکها کردند و حکومت کونستیتوسیون را حکومت مشروطه اصطلاح کردهاند و آنها هم کهconstitution ، constitutional را به جای conditionnel به معنی “شرط” و Condition به معنی “مشروط” بکار برده اند، اشتباه کردهاند. این کلمه مشروطه تا آن جایی که من {سعید نفیسی} حدس زدهام و گویا حدس من هم کاملا درست باشد، از اینجا پیدا شده است.
🔹تقی زاده مینویسد: کلمه مشروطیت بلاشک از مملکت عثمانی آمده … اصل و اشتقاق این لغت بر این جانب مجهول است و گفتهاند که از کلمه “شارت” فرانسوی(La charte) و “چارتا” انگلیسی ( از اصل لاتینی کارت) که حکم قانون اساسی دارد، گرفته شده است. چنانکه معلوم است” ماگناکارتا” که همان فرمان اولی مبنی بر تحدید اختیارات سلطنت و تضمین حقوق اساسی افرادمردم انگلیس بود در سنه ۱۲۱۷م صادر شده و شارت فرانسوی که در واقع قانون اساسی فرانسه بود به فرمان لوئی هجدهم در سنه ۱۸۱۴ م انتشار یافت. لیکن ارتباط کلمه مشروطه عثمانی را با آن لغت لاتینی و انگلیسی و فرانسوی به یقین نمیتوانم ادعا کنم اگرچه مستبعد نیست…”
🔹دکتر رضازاده شفق نیز همین نظر را دارد: کلمه مشروطه از ترکیه به ایران آمد و ممکن است ترکها آن را درست کرده باشند ... به خاطر دارم که در برخی از نوشتههای ترکها خواندهام که آنها لفظ مشروطیت را از شرط عربی نگرفته بلکه از لاشارت فرانسوی استفاده کرده اند. اینگونه اشتقاق ها در میان ترکها رایج است…” اما دکتر حائری در نقد این نظریه مینویسد: “تا آن جا که این نویسنده{دکتر حائری} آگاه است، تقی زاده توضیح بسندهای پیرامون نظر خویش نداده و دکتر شفق {نیز} مأخذی را که در این مورد استفاده کرده بود نشان نداده است.
🔹در کشورهای عربی واژه “دستور” و در هند و پاکستان لغت” آیین” که هر دو فارسی میباشند ، به جای لفظ کنستیتوشن انگلیسی به کار رفته است. به هر حال امروزه واژه مشروطه را اکثرا از ریشه عربی” شرط” میگیرند و ان را بعنوان صفت برای حکومتی بکار میبرند که بر اساس “قانون اساسی و نظام پارلمانی” بنیاد گردد. در این معنی ” مشروطه “یعنی” شرط کرده شده، آنچه مقید به شرط است، حکومتی که مقید به قانون باشد، مملکتی که دارای پارلمان باشد و نمایندگان ملت در کارهای دولت نظارت داشته باشند”
@movarekhan
سلام علیکم
فارغ از بحثِ جاری، به عرض می رساند "ای" صرفا حرف ندای پارسی نیست بلکه صورتی است از حرفِ ندای عربیِ "یا".
تفاوت "ای" با "یا" در این است که یا معمولا برای خطابِ دورتر به کار می رود و ای برای نزدیکتر.
نمونه را، در ادعیه با "یا رب" و یا "اللهم" شروع می کنیم و با "اَی رب" تمام.🌷
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com