@litera9
بالزن‌ها اگر چه مطابق چشم‌انداز کلاسیک داستان اندیشه‌هایی در باب آغاز و میانه و پایان دارد، داستانی‌ست بس متکی به آغاز و بازآغازی. روایت با فرار دختر از دام صید آغاز می‌شود و در پایان او هم‌چنان فرار می‌کند. میانه جهانی‌ست نارویداد ولی محتمل و عرصه‌ی تاخت و تاز نامیدن‌ها و بازنامیدن‌ها که نه شب را روشن می‌کند و نه گل به باغ می‌آورد (مولوی) فعلیت و فاعلیت دختر در مقام بالزن چیزی جز بال بال زنی نیست و آن فاعلیت مستتر در نامش وجهی مفعولی دارد هرچه باشد، او زنی‌ست نامیده شد.
#بالزنها #محمدرضا_کاتب #رمان‌
#رمان_ایرانی #نویسنده_ایرانی
#مرور_کتاب_پوئتیکا
#نقد #ابراهیم_دمشناس
نویسندگانی که امروزه به این بیش‌معمول می‌پردازند و راهنمای داستان‌نویسی گرد می‌آورند ، از فورستر ، رمان نویس و سلف انگلیسی خود ، درباب suspense این تعریف را از جنبه‌های رمان ، تعلیق برمی‌دارند :
داستانی که واقعا داستان باشد باید واجد یک ویژگی باشد شنونده را برآن دارد که بخواهد بداند بعدش چه پیش خواهد آمد و برعکس ناقص است اگر کاری کند که نخواهد بداند چه خواهد شد . ( فورستر ،1369 :33 )
در زبان فارسی « تعلیق » دال بر این ویژگی تجویزشده ، است ؛ فورستر ، بَعدی را که با نیروی «پس وسپس » پیش می‌آید ، توصیف و تجویز می‌کند : چه پیش‌آمدن ، تسلسل وقایع ، روابط علی‌معلولی ؛ چی شد که این جور شد ، حالا بعدش چه می‌شود ؟ ماجرا ، ماجراجویی ، ماجراخواهی ، حوادث پرتب و تاب... اگر تعلیق را حامل و دال بر سوسپانس، بدانیم وبس ، روایتی تخت و قلیل و بی‌بعد از امکانی کثیر و برخوردار ارائه داده‌ایم ، و اگر بنابراین باشد رهیافتی جز به تعلیق مصنوعی یا عامیانه در داستان و رمان نداریم. #ابراهیم_دمشناس #تعلیق #ای_ام_فورستر #مقاله_تالیفی #پوئتیکا #پوئتیکا_مجله_مستقل_ادبیات_و_هنر
#ابراهیم_دمشناس #علی_اکبری #اندوهان_اژدها #قصه_کوتاه #نقد_ادبی #نقد_داستان #مجموعه_قصه
نسخه کامل این مطلب را در کانال تلگرام پوئتیکا بخوانید.
**
علی اکبری: نوشتن از نوشته‌های ابراهیم دمشناس سخت است. سختی تابه‌آنجاست که گاهی ناممکن جلوه می‌کند. ریشه این عدم‌امکان در خود داستان است. دم‌شناس سعی می‌کند از تمام امکامات نثر استفاده کرده و داستانش را به سمت ادبیات «ناب» سوق دهد. چیزی شبیه به موسیقی یا نقاشی...
#ابراهیم_دم‌شناس #اندوهان_اژدها #علی_اکبری #نقد_ادبی