#استادپهلوان #یادداشت #حکومت
یادداشت اول؛ ضرورت حكومت
در ميان مكاتب سياسي بجز آنارشيست ها كه با برقراري دولت و حكومت مخالف هستند شايد مكتب ديگري نباشد كه با أصل لزوم مديريت و حكومت در جوامع بشري مخالف باشد . هرچند در ميان فرقه هاي منحرف از أصول اسلامي كساني هم بوده اند كه افكاري نظير آنارشيست ها داشته اند و با سوء برداشت از آيه " ان الحكم الا لله " مي پنداشتند هيچ حكومتي مشروعيت ندارد .ولي آنان نيز سلسله ي فرماندهي را رعايت مي كردند و در عمل به نوعي از حكومت قائل بودند.
امام علي عليه السلام به يكي از مهمترين أصول مديريت سياسي در جوامع بشري اشاره فرموده اند. درخطبه ٤٠ نهج البلاغه مي خوانيم : " لابد للناس من امير بر او فاجر يعمل في إمرته المؤمن و يستمتع فيها الكافر"
يعني براي مردم گريزي از داشتن امير و فرمانروا نيست خواه آن امير نيكوكار باشد وخواه فاجر. مؤمن در آن حكومت به كردار شايسته خود مي پردازد و كافر نيز در آن متمتع مي ددشود و سود مي جويد. بِنَا براين از منظر امير مومنان أصل وجود فرمانروا براي برقراري نظم و امنيت در جوامع ضروري است حتي اگر فرمانروا عادل هم باشد بهتر از آن است كه جامعه فرمانروا نداشته باشد و هرج و مرج گريبانگير همگان كردد .
در ادبيات ما نيز وجود فرمانروا براي جامعه به " سر "براي بدن آدمي تشبيه شده است ، سر مركز فرماندهي بدن است و رئيس و سرور نيز فرمانده جامعه . مولوي در مثنوي مي گويد:
أصل لشكر بي گمان سرور بود
قوم بي سرور تن بي سر بود
@nahjpub
یادداشت اول؛ ضرورت حكومت
در ميان مكاتب سياسي بجز آنارشيست ها كه با برقراري دولت و حكومت مخالف هستند شايد مكتب ديگري نباشد كه با أصل لزوم مديريت و حكومت در جوامع بشري مخالف باشد . هرچند در ميان فرقه هاي منحرف از أصول اسلامي كساني هم بوده اند كه افكاري نظير آنارشيست ها داشته اند و با سوء برداشت از آيه " ان الحكم الا لله " مي پنداشتند هيچ حكومتي مشروعيت ندارد .ولي آنان نيز سلسله ي فرماندهي را رعايت مي كردند و در عمل به نوعي از حكومت قائل بودند.
امام علي عليه السلام به يكي از مهمترين أصول مديريت سياسي در جوامع بشري اشاره فرموده اند. درخطبه ٤٠ نهج البلاغه مي خوانيم : " لابد للناس من امير بر او فاجر يعمل في إمرته المؤمن و يستمتع فيها الكافر"
يعني براي مردم گريزي از داشتن امير و فرمانروا نيست خواه آن امير نيكوكار باشد وخواه فاجر. مؤمن در آن حكومت به كردار شايسته خود مي پردازد و كافر نيز در آن متمتع مي ددشود و سود مي جويد. بِنَا براين از منظر امير مومنان أصل وجود فرمانروا براي برقراري نظم و امنيت در جوامع ضروري است حتي اگر فرمانروا عادل هم باشد بهتر از آن است كه جامعه فرمانروا نداشته باشد و هرج و مرج گريبانگير همگان كردد .
در ادبيات ما نيز وجود فرمانروا براي جامعه به " سر "براي بدن آدمي تشبيه شده است ، سر مركز فرماندهي بدن است و رئيس و سرور نيز فرمانده جامعه . مولوي در مثنوي مي گويد:
أصل لشكر بي گمان سرور بود
قوم بي سرور تن بي سر بود
@nahjpub