Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#هادی_ملک_پور

نماز و روزهء شک‌دار و حج حیرانی
شده جدیدترین شیوهء مسلمانی

هزار خدعه و نیرنگ کار روزانه
قنوت های شب و سجده های طولانی

نه اعتماد به لبهای دائم الذکرست
نه اعتبار به آن پینه های پیشانی

حساب سودوزیان برده خواب را از چشم
زبان به لقلقهء آیه های قرآنی

به برق سکه بهاروفایشان پاییز
درخت وعدهء شان میوه اش پشیمانی

مجاهدان مسیر تزلزل و تردید
مبلغان دورویی و سست پیمانی

حریص های به ظاهر بریده از دنیا
که نیست در دلشان هیچ رحم و وجدانی

نوشته ام که بیایی ولی میا برگرد
که این بساط نباشد برای مهمانی

میا که چشم به راه رسیدنت هستند
سه شعبه ، نیزه و شمشیرهای برانی

نداشت عشق تو جز مبتلا شدن راهی
به غیر مرگ غم تو نداشت تاوانی

اگر که نالهء مسلم نکرد تاثیری
دلم خوش ست در این لحظه های پنهانی

مرا تو بر سر دارالاماره می بینی
مرا تو سوی خودت با اشاره می خوانی


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#ادیب_الممالک_فراهانی

در کوفه از وفا و محبت نشانه نیست
وز مهر و آشتی سخنی در میانه نیست

کردار جز نفاق و عمل جز خلاف نه
گفتار جز دروغ و سخن جز فسانه نیست

یا کوفیان نیافته‌اند از وفا نشان
یا هیچ از وفا اثری در زمانه نیست

ای شه! میا به کوفه که این ورطه هلاک
گرداب هایلی ست که هیچش کرانه نیست

این مردم منافقِ زشتِ دو رویه را
خوف ازخدای واحد فرد یگانه نیست

دارند تیرها به کمان بر نهاده لیک
جز پیکر تو ناوکِ شان را نشانه نیست

بهر گلوی اصغر تو تیر کینه هست
وز بهر کودکان تو جز تازیانه نیست

هشدار ای کبوتر بام حرم که بس
دام ست در طریق و اثر زآب و دانه نیست

بس عذرها به کشتنت آراستند لیک
جز کینۀ تو در دل ایشان بهانه نیست

جانم فدای خاک قدوم تو شد ولی
مسکین سرم که بر درِ آن آستانه نیست


این گفت ومستِ جرعه صهبای وصل شد
عکس فروغ دوست بدو سوی اصل شد


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#حضرت_مسلم_علیه_السلام

ورودحضرت مسلم به کوفه

پنج روز از ماه شوال گذشته بود که حضرت مسلم وارد کوفه شد،و در خانه مختاربن ابی عبید ثقفی منزل گزید.شیعیان کوفه در خانه مختار از حضرت مسلم استقبال کردند و اعلام نمودند که مطیع و فرمانبردار او هستند.و بیعت کردند،۱۸ هزار نفر،به قولی دیگر ۲۵ هزار نفر،و شعبی در حدیثی تعداد بیعت کنندگان را ۴۰ هزار نفر بیان می کند.

حضرت مسلم نامه ای به امام حسین نوشت و با عابس بن شبیب شاکری به سوی امام فرستاد تا حضرت را مطلع بر احوال کوفیان کند،در بخشی از نامه نوشته بود:

(پیشقراول به قبیله اش دروغ نمی گوید.هجده هزار شیعه با من بیعت نموده اند،همین که نامه ام به دستت رسید حرکت کن)


📚مروج الذهب،ج۲،ص۸۶
📚تذکرة الخواص،ص۱۳۸
📚طبری،ج۶،ص۲۱۱،۲۱۰،۲۲۴،۱۹۹
📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۲،ص۳۱۰
📚مثیرالاحزان ابن نما،ص۱۱

@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#سید_محسن_حسینی

تویی ساقی ومهمان مست جام وساغرت باشد
اگرچه ازتومن دورم ولی دل در برت باشد

صفایم کوچه های کوفه ومروه سر بازار
به خودگفتم که حاجی سعی های آخرت باشد

تویی بیت الحرام من تویی رکن ومقام من
توهستی کعبه اما زمزمم چشم ترت باشد

گرفتم بوسه هاامشب من ازخاک ره زینب
تمام سنگها چشم انتظار خواهرت باشد

بود انگشت حیرت بر دهان میهمان امشب
که اینجاصحبت ازانگشت وازانگشترت باشد

ازاین وادی بگردان روی ای ماه کمان ابرو
کمان حرمله در انتظار اصغرت باشد

🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#غلامرضا_سازگار

کیست مسلم؟ پنج تن را نور عین
مورد تایید مولایش حسین

کیست مسلم؟ یاور خون خدا
اوّلین پیغمبر خون خدا

دست های بسته اش اعجاز کرد
باب فتح کربلا را باز کرد

با تن مجروح، پا تا سر گریست
رو به مولایش دم آخر گریست

ای سلام الله بر جان و تنت
اشک و خونم هر دو وقف دامنت

کیستم من؟ اولین قربانی‌ات
جان دو قربانی‌ام ارزانی ات

دور کعبه یاد ما کن یا حسین
مسلمت را هم دعا کن یا حسین

دوست دارم ای همه آیات نور
دست عباس تو را بوسم ز دور

اولین سرباز میدانت منم
ذبح پیش از عید قربانت منم

فرقم از خون چشمۀ زمزم شده
حج ما هر دو شبیه هم شده

حج من داغ دو طفل بی‌سرست
حج تو داغ علی اکبرست

حج من خون گلو افشاندن ست
حج تو بر نیزه قرآن خواندن ست

حج من سردادن از بالای بام
حج تو از کربلا تا شهر شام

حج من در کوچه ‌ها گردیدن ست
حج تودر موج خون غلتیدن ست

حج من در راه تو جان دادن ست
حج تو از صدر زین افتادن ست


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#غلامرضا_سازگار

کیست مسلم؟ پنج تن را نور عین
مورد تایید مولایش حسین

کیست مسلم؟ یاور خون خدا
اوّلین پیغمبر خون خدا

دست های بسته اش اعجاز کرد
باب فتح کربلا را باز کرد

با تن مجروح، پا تا سر گریست
رو به مولایش دم آخر گریست

ای سلام الله بر جان و تنت
اشک و خونم هر دو وقف دامنت

کیستم من؟ اولین قربانی‌ات
جان دو قربانی‌ام ارزانی ات

دور کعبه یاد ما کن یا حسین
مسلمت را هم دعا کن یا حسین

دوست دارم ای همه آیات نور
دست عباس تو را بوسم ز دور

اولین سرباز میدانت منم
ذبح پیش از عید قربانت منم

فرقم از خون چشمۀ زمزم شده
حج ما هر دو شبیه هم شده

حج من داغ دو طفل بی‌سرست
حج تو داغ علی اکبرست

حج من خون گلو افشاندن ست
حج تو بر نیزه قرآن خواندن ست

حج من سردادن از بالای بام
حج تو از کربلا تا شهر شام

حج من در کوچه ‌ها گردیدن ست
حج تودر موج خون غلتیدن ست

حج من در راه تو جان دادن ست
حج تو از صدر زین افتادن ست


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#غلامرضا_سازگار

به نام حضرت مسلم ثنا کنم آغاز
که سیدالشهدا راست اوّلین سرباز
به خاک تربت اوسجده میبرم به نماز
حریم اوست مرا قبله‌گاه راز و نیاز

عقیده ام به جز این نیست درمسیر ولا
چه خاک تُربت مسلم چه خاک کرب وبلا

کسی که بود سراپا حقیقت ایمان
کسی که گشت زخونش مرّوج قرآن
کسی که دست ز جان شست در ره جانان
کسی که زائر قبرش بُوَد امام زمان

کسی که پیشتر از موسم ولادت او
گریست چشم نبی، درغم شهادت او

فدای حق شد وبعد ازهزاروسیصدسال
هنوز زندگی‌اش را بوَد شکوه و جلال
رسد، ندای رسایش به گوش، درهمه حال
که ای تمام خلایق به قادر متعال

زجان گذشتن ماخاندان سعادت ماست
بنای ماهمه درسایهء شهادت ماست

به منطقی که بسی جاودانه خواهدبود
لبان شسته به خون را زهم چوغنچه گشود
به خون پاک شهیدان عشق خواند درود
به خلق کور و کر کوفه اینچنین فرمود

که ای به ملک خدا برستمگران بنده
بشر ز ننگ شما تا ابد سر افکنده

شماکه بهر بدن جان خویش را کشتید
به پاس کافر، ایمان خویش را کشتید
به حفظ ظالم، وجدان خویش را کشتید
به حکم دشمن، مهمان خویش را کشتید

شما که عهد خدا و رسول بگسستید
شما که دل به یزید شرابخور بستید

به آن نمازگزارِ به سجده گشته شهید
به آتشین سخنان ابوذرِ تبعید
به خون زندۀ عمّار کُشتۀ توحید
امام من که بوَد مظهر خدای مجید

پیام داده که تسلیم دست خصم مشو
فراز دار برو، زیر بار ظلم مَرو

به آیه آیۀ قرآن به مصطفی سوگند
به جان پاک پیمبر به مرتضی سوگند
به اشک دیدۀ زهرابه مجتبی سوگند
به خون پاک شهیدان کربلا سوگند

که این شعارشهیدان راه ایمان ست
سکوت، پیش ستمگرخلاف قرآن ست

شماکه جمله به حبل خدای چنگ زدید
چرا به دامن خود لکّه های ننگ زدید
چرابه پیکرمهمان خویش سنگ زدید
زخون به چهره‌اش ازضرب سنگ رنگ زدید

زنانتان به پذیرائی‌ام چو برخیزند
به جای گل همه آتش به فرق من ریزند

به کوفه‌ای که شماغرق ذّلتید در آن
به کوفه‌ای که درآن ازشرف نمانده نشان
به کوفه‌ای که کند کفر جلوۀ ایمان
به کوفه‌ای که بوَد گرگ رالباس شبان

نفس کشیدن درخاک آن سیه روزی ست
برای مردم آزاده مرگ، پیروزی ست

نسیم آورد از شهر مکّه بوی حسین
فراز بامم و چشمم بُود به سوی حسین
که وقت مرگ ببینم رخ نکوی حسین
نگاه داشته ام جان در آرزوی حسین

عزیز فاطمه از دردرآ، به دیدۀ من
که تا بپای تو اُفتد سر بُریده من

نوشته بودمت ای آفتاب برج کمال
که کوفیان همه کردند ازمن استقبال
ولی تمام شکستندعهدخودبه جِدال
جداشدند ز من از طریق کفر و ظلال

خداگواست که دیشب زنی پناهم داد
چودیدخانه ندارم به خانه راهم داد

چه اشکهاکه به یاد تو ریختم دیشب
چه رازها که عیان با تو داشتم بر لب
به سوی کوفه میاای بزرگ آیت رب
که خون چکد به عزایت زدیدۀ زینب

میابه کوفه که این قوم بی خبر زخدا
به پیش چشم عزیزان سرت کنند جدا

به پای کاخ ستم فوج فوج عدوانش
یکی بگفت:شکستیم عهدو پیمانش
یکی بگفت: مبادا کنند قربانش
یکی بگفت: که شاید برند زندانش

به گوش بود در آنجا ز هردری سخنی
که شد ز بام سرازیر نازنین بدنی

ندیده دیده خدایا که نازنین مهمان
سرش به بام وتنش درمحلّ قصّابان
دو ماه‌پارهء او در میانۀ زندان
عزا گرفته نهانی ز چشم زندانبان

ستاره ریخته«میثم»ز آسمان بَصَر
به یادآن پدر و اشک چشم آن دو پسر


🔹@deabelnews