#فرازی_از_تاریخ
#دو_خط_روضه
🕚🕛🕜..در چنین روزی ، در یازدهم محرم سال ۶۱ هجری،
عمر سعد ملعون تا وقت ظهر در کربلا ماند و بر کشتگان سپاه خود نماز گزارد و آنان را به خاک سپرد،
وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران و نوامیس پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام را بر شتران بیجهاز سوار کردند و سیدالساجدین علیهالسلام را نیز با غل جامعه، بر شتر سوار نمودند و به حالت اسارت به طرف کوفه بردند....
(ارشاد ۱۱۴/۲- مقتل الحسین/ابیمخنف۲۰۳ و...)
=============
حکایت زیر را که داستانی بینظیر است و نشان دهنده اهتمام ورزی اهل بیت علیهم السلام به #حجاب حضرت زینب سلام الله علیها
و نیز غیرت آنان به وجود نازنین عقیله بنی هاشمیان سلام الله علیها است بخوانید!
📜«یحیی المازِنی قال: کنتُ فی جَوارِ امیر المؤمنین علیه السلام فی المدینة مدةً مدیدة و بالقُربِمِن البیت الذی تَسْکنُه زَینبُ اِبنَتُه فلا وَاللهِ ما رأیتُ لَها شخصاً و لا سَمِعْتُ لَها صوتاً وکانَت اِذا اَرادَتِ الخُروجَ لِزیارة جَدِّها رسولِ الله قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تَخْرجُ لیلاً و الحسنُ علیه السلام عَن یمینها و الحسینُ علیه السلام عن شِمالِها و امیرُالمؤمنین علیه السلام اَمامُها، فاذا قَرِبَتْ مِنَ القبر الشریف سَبَقها امیرالمؤمنین علیه السلام فَاَخْمَدَ القَنادیلَ، فَسَألَهُ الحسنُ مَرّةً عَن ذلک فقالَ علیه السلام: اَخْشی اَن ینْظُرُ اَحدٌ الی شخصِ اُختِک زینبّ»
🔹«یحیی مازنی میگوید:
من مدت زیادی همسایه حضرت علی (علیهالسلام) بودم و منزل ما نزدیک خانهای بود که حضرت زینب(سلامالله) در آن ساکن بود. به خدا قسم در این مدت نه من زینب را بیرون دیدم و نه صدایش را از داخل خانه شنیدم و هر وقت میخواست به زیارت قبر شریف جدش رسول خدا (صلیاللهعلیهواله) مشرف شود،
شبانه از منزل خارج میشد در حالیکه امام حسن(علیهالسلام) در طرف راست او و امام حسین (علیهالسلام) در طرف چپش و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در جلو او حرکت میکردند و هنگامیکه حضرت زینب به قبر شریف رسول خدا (صلیاللهعلیهواله) نزدیک میشود حضرت علی(علیهالسلام) جلوتر میرفت و نور چراغی را که بالای سر پیامبر خدا (صلیاللهعلیهواله) بود کمتر مینمود. امام مجتبی(علیهالسلام) علت این کار را از آن حضرت سئوال نمود،
حضرت علی(علیهالسلام) در جواب فرمود: میترسم (کسی زیارت آمده باشد) و به خواهرت زینب نگاه کند»
📙📘نام کتاب : زينب الكبري نویسنده : الشيخ جعفر النقدي جلد : 1 صفحه : 22
http://lib.eshia.ir/86783/1/22
_______
💦💦 یا امیرالمومنین و یا حسن و حسین و یا اباالفضل جان عالم به فدایتان، در کربلا،
عصر روز یازدهم کجا بودید؟؟
@borrhan
#دو_خط_روضه
🕚🕛🕜..در چنین روزی ، در یازدهم محرم سال ۶۱ هجری،
عمر سعد ملعون تا وقت ظهر در کربلا ماند و بر کشتگان سپاه خود نماز گزارد و آنان را به خاک سپرد،
وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران و نوامیس پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام را بر شتران بیجهاز سوار کردند و سیدالساجدین علیهالسلام را نیز با غل جامعه، بر شتر سوار نمودند و به حالت اسارت به طرف کوفه بردند....
(ارشاد ۱۱۴/۲- مقتل الحسین/ابیمخنف۲۰۳ و...)
=============
حکایت زیر را که داستانی بینظیر است و نشان دهنده اهتمام ورزی اهل بیت علیهم السلام به #حجاب حضرت زینب سلام الله علیها
و نیز غیرت آنان به وجود نازنین عقیله بنی هاشمیان سلام الله علیها است بخوانید!
📜«یحیی المازِنی قال: کنتُ فی جَوارِ امیر المؤمنین علیه السلام فی المدینة مدةً مدیدة و بالقُربِمِن البیت الذی تَسْکنُه زَینبُ اِبنَتُه فلا وَاللهِ ما رأیتُ لَها شخصاً و لا سَمِعْتُ لَها صوتاً وکانَت اِذا اَرادَتِ الخُروجَ لِزیارة جَدِّها رسولِ الله قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تَخْرجُ لیلاً و الحسنُ علیه السلام عَن یمینها و الحسینُ علیه السلام عن شِمالِها و امیرُالمؤمنین علیه السلام اَمامُها، فاذا قَرِبَتْ مِنَ القبر الشریف سَبَقها امیرالمؤمنین علیه السلام فَاَخْمَدَ القَنادیلَ، فَسَألَهُ الحسنُ مَرّةً عَن ذلک فقالَ علیه السلام: اَخْشی اَن ینْظُرُ اَحدٌ الی شخصِ اُختِک زینبّ»
🔹«یحیی مازنی میگوید:
من مدت زیادی همسایه حضرت علی (علیهالسلام) بودم و منزل ما نزدیک خانهای بود که حضرت زینب(سلامالله) در آن ساکن بود. به خدا قسم در این مدت نه من زینب را بیرون دیدم و نه صدایش را از داخل خانه شنیدم و هر وقت میخواست به زیارت قبر شریف جدش رسول خدا (صلیاللهعلیهواله) مشرف شود،
شبانه از منزل خارج میشد در حالیکه امام حسن(علیهالسلام) در طرف راست او و امام حسین (علیهالسلام) در طرف چپش و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در جلو او حرکت میکردند و هنگامیکه حضرت زینب به قبر شریف رسول خدا (صلیاللهعلیهواله) نزدیک میشود حضرت علی(علیهالسلام) جلوتر میرفت و نور چراغی را که بالای سر پیامبر خدا (صلیاللهعلیهواله) بود کمتر مینمود. امام مجتبی(علیهالسلام) علت این کار را از آن حضرت سئوال نمود،
حضرت علی(علیهالسلام) در جواب فرمود: میترسم (کسی زیارت آمده باشد) و به خواهرت زینب نگاه کند»
📙📘نام کتاب : زينب الكبري نویسنده : الشيخ جعفر النقدي جلد : 1 صفحه : 22
http://lib.eshia.ir/86783/1/22
_______
💦💦 یا امیرالمومنین و یا حسن و حسین و یا اباالفضل جان عالم به فدایتان، در کربلا،
عصر روز یازدهم کجا بودید؟؟
@borrhan