اندر فضاحتهای مطالعات بین رشته ای
بخندیم یا بگرییم؟
اینکه دانشگاههای ما به عقیم بودن آموزشهای علوم انسانی به سبکی که در ایران رایج است پی برده اند ظاهرا باید امیدبخش باشد ولی مشکل اینجاست که برخی استادان ما به جای بازنگری در این رشته ها، یک شبه شده اند متخصص مطالعات میان_رشته ای. جماعتی از این دانشگاهیان اوستاناگشته دکان بازکرده اند و بدون آنکه در رشته ای جز رشته ی خودشان کوچکترین آموزشی دیده باشند، هر رشته ای از علوم را که دوست داشته اند با رشته ی خودشان آمیخته اند و اسمش را گذاشته اند مطالعات میان_ رشته ای!
طرف مثلا معماری خوانده و بعد یک شبه شده متخصص مطالعات «عرفان و هنر» یا آن یکی تاریخ خوانده و ناگهان سر تدوین رساله ی دکتری به اجبار استاد راهنمایش هوس کرده پژوهشی در «جامعه شناسی تاریخی» صورت بدهد و یکی دیگر، با آن که فقط در رشته ی روان شناسی درس خوانده در لحظه، اراده کرده که بشود «روان شناس دین».
داستان به همین سادگی و بی مزگی است و این تازه به عنوان یک حرکت نو و جریان ساز در علوم انسانی و اجتماعی و هنر دارد در ایران شکوفا می شود. خدا به خیر بگذراند. این طوری هاست که استاد بزرگ فلان رشته ی علم تجربی که از خواندن درست یک بیت شعر فارسی هم ممکن است عاجز باشد، بر اساس خوانش غلطش از یک واژه در بیتی از شاهنامه، نظریه صادر می کند و بعد شاکی هم هست که: «نمی دانم چرا وقتی نظرم را در جمع استادان ادبیات گفتم صدایشان در نیامد». خدا پدرت را بیامرزد؛ آن استادان بدبخت وقتی دیدند شما با آن عظمت علمی (که البته واقعا هم در رشته ی خودتان استاد بزرگی هستید) چنان خبطی کرده اید متحیر شدند و زبانشان بند آمد و شاید هم حرمت استادی شما را نگه داشتند و «شوختان وا پیش چشمتان نیاوردند».
استاد اعظم دیگری با تحصیلات نقاشی، چنان از عرفان می گوید که استادان الهیات و عرفان یکسره مبهوت می مانند که چرا عمری را در دانشگاه ابتدا به تحصیل ادبیات فارسی و عربی و آموختن تاریخ و قرآن و تفسیر و حدیث و کلام و شریعت پرداخته اند تا مقدمات آموختن عرفان را طی کنند و چرا بعد از بیست سال تحصیل جرات نمی کنند دو صفحه از ابن عربی را شرح کنند در حالی که این نقاش محترم بدون گذراندن یکی از این مقدمات، نظریه پرداز «عرفان و هنر» شده است. یکی از اینها در بحث هنر-عرفان، نوشته که مشخص ترین و آشکارترین نشانه ی توحید در اسلام، دایره است! حیف از آن همه وقت که استادان الهیات و کلام اسلامی در مطالعه و تحصیل این رشته ها گذاشتند و حیف از هزاران کتاب در فلسفه و کلام که نگاشته شد و هیچ کس عقلش به اینجا نرسید که مشخص ترین نشانه ی توحید، دایره است!
دوستان نازنین! مطالعه ی میان رشته ای یعنی اینکه دست کم در دو رشته زحمت کشیده باشیم و با مبانی، روش، منابع، نقد منابع، نظریه ها، پارادایمها و مکاتب و مجادلات و اختلاف نظرهای صاحب نظران در هر دو رشته آشنا باشیم نه اینکه در رشته ی الف درس بخوانیم و هر وقت دلمان خواست به رشته های ب و جیم و دال تجاوز کنیم!
قاعده: زمانی شما می توانید مدعی شوید پژوهشی میان رشته ای صورت داده اید که جرات کنید از پژوهشتان در برابر استادان همان رشته ای دفاع کنید که رشته ی خودتان را با رشته ی آنها درآمیخته اید وگرنه هر کسی در لانه ی خودش پادشاه است!
#ابراهیم_م_بشلی