Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
#دانلود_مقاله

💢درنگی فرهنگی ـ انسان‌شناختی در تاریخ بقیع در دو سدۀ نخست هجری

✍️سیدمحمدهادی گرامی، امین شهبازی

🔹دوفصلنامه علمی تاریخ و فرهنگ،دوره 52، شماره پیاپی 105، بهمن 1399

⬅️ابژه‌های تاریخی در بستر فرهنگ اسلام و تشیع که از ابعاد انسان‌شناختی برخوردارند، معمولاً مورد غفلت واقع‌شده‌اند. قبرستان بقیع به‌عنوان یکی از کهن‌ترین گورستان‌های اسلامی و یکی از مراکز زیارتی شیعیان، از جهت بررسی‌های انسان‌شناختی بسیار بااهمیت است.

⬅️در این پژوهش این گورستان با استفاده از نگرش انسان‌شناسی تاریخی در سده‌های نخست هجری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که بقیع در سدۀ نخست هجری عمدتاً کارکردی اجتماعی- مناسکی داشته است. از لحاظ اجتماعی برای سکونت، اقامۀ نماز و یا برگزاری تجمعات از آن استفاده می­شده است. از لحاظ مناسکی نیز با مجموعه‌ای از آداب مربوط به مرگ مردمان حجاز در ارتباط بوده است.

⬅️در سدۀ دوم هجری برخی ابعاد انسان‌شناسی و فرهنگی بقیع رخ می‌نماید. نخست آنکه نزد اعراب آن دوره جایگاهی اسطوره‌ای می‌یابد و باورهایی دربارۀ جایگاه غیبی و شگفت آن شکل می‌گیرد. از لحاظ هویتی نیز اهمیت زیادی یافته و هم‌زمان با تثبیت هویت‌های فرقه‌ای و مذهبی، نشا­نه­هایی از جدال‌های هویتی - فرقه‌ای در مناسک مرگ و به‌ طور خاص تدفین در بقیع مشاهده می­شود.

#هادی_گرامی #بقیع #انسان‌شناسی_فرهنگی #انسان‌شناسی_تاریخی

🔰دانلود مقاله از این لینک:

👉https://jhistory.um.ac.ir/article_40478.html

🆔 https://t.me/Khanishha
Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
💢43💢یادداشت‌های حجاب(1): بررسی حجاب در صدر اسلام با رویکرد انسان‌شناسی تاریخی

✍️سیدمحمدهادی گرامی، امین شهبازی

⬅️کشور عزیزمان ایران در پی مرگ نابهنگام و نامیمون مرحومه #مهسا_امینی و حوادثی که در پی آن رخ داد، روزهای سختی را پشت سرگذاشته و می‌گذارد که روح و جان هر ایرانی و حتی غیرایرانی غیرت‌مند و دغدغه‌مندی را آزرده می‌کند. در این فضا بی‌تردید سکوت و بی‌تفاوتی جایز نبوده و نیست؛ اما از آنجا که متأسفانه یا خوشبختانه نگارنده این سطور مرد سیاست یا سیاسی‌کاری ـ در معنای موسّع آن ـ نیست و از سوی دیگر هر موضع‌گیری در این خصوص حتی در نهایت عدل و انصاف، ناگزیر نائل به برچسبی سیاسی ـ همچون «اغتشاش‌گری»، «وسط‌بازی»، «ماله‌کشی» و ... ـ می‌شد، از اظهار نظر در این خصوص به جد اجتناب شد تا به شرایطی که احتمال نیل به هدف و برداشتن گامی کوچک در راستای حل مسأله فراهم شود، موکول شود. اما در شرایط کنونی که تا حدی از کوران حوادث فاصله گرفته‌ایم، شاید فرصت شنیدن و فهمیدن سخن دغدغه‌مندانی همچون نگارنده این سطور که سودایی جز حل مسائل هموطنان ایرانی و کمک به بهبود اوضاع ندارند، فراهم شده باشد.

⬅️به عنوان اولین گام در این رابطه نتایج اولیه یک رساله دانشگاهی که با راهنمایی اینجانب در آستانه اتمام و نهایی شدن است، عرضه گردد. این رساله توسط آقای #امین_شهبازی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ارتباطات در حال نگارش است. ایشان در این رساله با رویکرد انسان‌شناسی تاریخی تلاش می‌کند تا ارزش فرهنگی مناسک حجاب در جامعه صدر اسلام و بازتاب معنایی آن در ساختار جامعه را پیجویی کند، تا در نهایت شاید بتواند از آن به عنوان مبنایی برای ارائه پیشنهاده‌ای جدید به سیاست‌گذاران فرهنگی بهره جوید. این نتایج در قالب یادداشت‌هایی که به طور اولیه توسط آقای شهبازی به عنوان بروندادی از کار پژوهشی ایشان تحت هدایت بنده نگارش شده است و سپس توسط اینجانب ویراسته و آراسته شده است، منتشر خواهد شد.

⬅️در این رساله چنین پرسش‌هایی درباره حجاب دنبال شده است: در زمان صدور آیات و روایات در باب حجاب، زنان به چه دلیل حجاب را رعایت می‌کردند؟ در جامعه چه اتفاقی می‌افتاده است که نیاز به پوشش زنان احساس می‌شده است؟ اگر بخواهیم سؤال را دقیق‌تر کنیم، در هر فرهنگی کنش‌های اجتماعی در یک درهم‌تنیدگی با نظام فرهنگی یعنی ارزش‌ها و هنجارها قرار داد؛ زنان صدر اسلام وقتی خود را مقید به حجاب اسلامی می‌کردند نماینگر چه ارزشی در فرهنگ آنها بود؟ آیا کنترل شهوت جامعه یک ارزش بود؟ آیا امر مطلق پوشیدگی زنان، نشان از عفاف داشت؟ آیا طبقات اجتماعی رابطه‌ای با مناسک حجاب داشت؟

#حجاب #حجاب_اجباری #حجاب_اختیاری #صدر_اسلام #انسان‌شناسی_تاریخی #هادی_گرامی #امین_شهبازی

🆔 https://t.me/Khanishha
Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
💢44💢یادداشت‌های حجاب(2): حجاب در جامعه طبقاتی صدر اسلام و مسأله آزار و اذیت زنان

✍️سیدمحمدهادی گرامی، امین شهبازی

⬅️در جامعه‌ی اسلامی در سده‌های نخست، ما با یک جامعه طبقاتی مواجه هستیم. بدین معنا که بعضی از افراد از جهت شأن اجتماعی در مرتبه بالاتری بودند و بعضی برای آنان کار می‌کردند و شأن اجتماعی پایین‌تری داشتند. آنچه در حجاب اسلامی از زنان خواسته شده بود، شامل همه زنان نبود بلکه صرفا از زنان مؤمن و آزاد درخواست شده بود. حتی در برخی گزارش‌ها توصیه شده که اگر زنان کنیز حجاب سرشان کنند، باید کتک بخورند: «آیا کنیز در نماز سر خود را بپوشاند؟ او را بزنید تا سرش را نپوشاند تا زن آزاد از کنیز متمایز شود»(صدوق، علل،6/354).

⬅️گزارش‌های متعددی نشان می‌دهد که جامعه‌ی اسلامی سده‌های نخست با مشکل اجتماعی آزار زنان مواجه بوده است، از جمله: «آیا کسانی که به پشت زنان نگاه می‌کنند، نمی‌ترسند که در مورد زنان خودشان اینگونه مبتلا شوند»(کلینی، کافی، 5/535)؛ یا اینکه احتمالا به دلیل همین زمینه آزار زنان گفته شده که: «شایسته نیست برای زنان که در میان راه حرکت کنند، و بهتر است از کناره یا کنار دیوار بروند»(صدوق، من لایحضره، 3/363). طبیعتا هنگامی که جامعه با معضل آزار زنان مواجه است، اگر خانمی از کنار دیوار حرکت کند هم کمتر در معرض دید است و هم از یکسو دیوار حامی آن است و هم برای دفاع از خود آمادگی بیشتری دارد.
در چنین جامعه‌ای فقط زنان مؤمن آزاد باید حجاب داشته باشند، نه همه زنان؛ چرا؟ به این آیه قران کریم توجه کنیم: «پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: جلباب‌ها{روسری های بلند} خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است» (احزاب، 59). سوال مهم این است که این امر چگونه سبب می‌شود، آزار نبینند؟ در این خصوص دو نظر وجود دارد: 1. از کنیزان متمایز شوند تا آزار نبییند 2. به عفاف شناخته شوند تا اذیتشان نکنند.

⬅️اگر ملاک شناخته شدن به عفاف است چرا فقط زنان مؤمن آزاد باید به عفاف شناخته شوند و کنیزها نیاز به پوشش ندارند؟ اگر ماجرا صرفا بحث عفاف زنان و کنترل شهوت در جامعه می‌بود، می‌بایست همه زنان در عرصه اجتماعی ملزم به رعایت حجاب بودند؛ عدم الزام حجاب برای کنیزان نشان می‌دهد که دلیل اصلی قطعا زمینه‌ای جنسی ندارد. به نظر می‌رسد باید میان زنان از طبقات مختلف اجتماعی تفاوت ایجاد می‌شد و زن‌ها از یکدیگر متمایز می‌شدند. در چنین جامعه‌ای وقتی یک زن حجاب را رعایت می‌کرده است، چه ارزش فرهنگی را بروز می داده است و چه دلالت اجتماعی داشته است؟ گویا زنان مومن آزاد با پوشش مخصوص خود ـ به مثابه حجاب ـ نشان می‌دادند که کنیز نیستند و باید مورد احترام ویژه‌ای قرار گیرند. این بدان معناست که مسأله‌ی کنترل تحریکات جنسی جامعه، هدفی نبود که به طور اولیه از انجام مناسک حجاب مدنظر باشد و حجاب براساس چنین ارزش فرهنگی برنیامده بود، بلکه صرفا نوعی از پوشش برای تمایز اجتماعی زنان بود؛ بالطبع کنترل طغیان جنسی با ابزارهای دیگری از جمله توصیه‌های اخلاقی به خصوص در باب نگاه‌های آلوده و برخی دستورات نظیر ازدواج دنبال می‌شد.

⬅️علاوه بر عدم الزام حجاب برای کنیزان، اهل ذمه نیز از رعایت آن مستثنا بودند. از رسول خدا (ص) نقل شده که: «نگاه به دست‏ها و موهاى زنان ذمّى، حرام نيست»(کلینی، کافی5/524). در باب چرایی رخصت بی‌حجابی برای اهل ذمه، بعضی معتقدند در شرایطی که این گروه به حجاب اعتنایی نداشتند و از سوی دیگر به طور طبیعی مردان برای تعاملات روزانه نظیر کسب و کار و تردد در جامعه لازم بود تا زنان را ببینند، اگر نگاه کردن به آنان جایز نباشد، عملا موجب تعطیلی اعمال روزانه و نهایتا عسر و حرج شدیدی برای آنان می‌شد. از این رو شریعت این رخصت را قرار داد. به گفته برخی: «علت جواز نگاه کردن به زنان اهل کتاب این است که آنان حجاب را رعایت نمی‌کردند گوش شنوا هم نداشتند و چون بدون حجاب در کوچه و بازار در رفت و آمد بودند لذا چشم‌پوشی از آنان برای مسلمانان موجب عسر و حرج بود». البته در عین حال، گروه دیگری معتقدند بی‌حجابی اهل ذمه ربطی به عسر و حرج ندارد و اساسا این گروه از لحاظ اجتماعی دارای احترام والایی نبودند و به منزله‌ی کنیز بودند(نجفی، جواهر الکلام ج۲۹ ص۷۰).

⬅️در نتیجه جامعه‌ی زنان در صدر اسلام از لحاظ اجتماعی مشتمل بر سه طبقه بود: زنان مؤمن آزاد، کنیزان و اهل ذمه. دو گروه کنیزان و اهل ذمه از رعایت حجاب رخصت یافته بودند. اگر ملاک کنترل شهوانی جامعه و یا حتی عفت زنان و مردان به طور مطلق بود، آیا لازم نبود این دو گروه نیز ملزم به رعایت حجاب می‌شدند؟

#حجاب #حجاب_اجباری #حجاب_اختیاری #صدر_اسلام #انسان‌شناسی_تاریخی #هادی_گرامی #امین_شهبازی

🆔 https://t.me/Khanishha
Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
💢44💢یادداشت‌های حجاب(2): حجاب در جامعه طبقاتی صدر اسلام و مسأله آزار و اذیت زنان

✍️سیدمحمدهادی گرامی، امین شهبازی

⬅️در جامعه‌ی اسلامی در سده‌های نخست، ما با یک جامعه طبقاتی مواجه هستیم. بدین معنا که بعضی از افراد از جهت شأن اجتماعی در مرتبه بالاتری بودند و بعضی برای آنان کار می‌کردند و شأن اجتماعی پایین‌تری داشتند. آنچه در حجاب اسلامی از زنان خواسته شده بود، شامل همه زنان نبود بلکه صرفا از زنان مؤمن و آزاد درخواست شده بود. حتی در برخی گزارش‌ها توصیه شده که اگر زنان کنیز حجاب سرشان کنند، باید کتک بخورند: «آیا کنیز در نماز سر خود را بپوشاند؟ او را بزنید تا سرش را نپوشاند تا زن آزاد از کنیز متمایز شود»(صدوق، علل،6/354).

⬅️گزارش‌های متعددی نشان می‌دهد که جامعه‌ی اسلامی سده‌های نخست با مشکل اجتماعی آزار زنان مواجه بوده است، از جمله: «آیا کسانی که به پشت زنان نگاه می‌کنند، نمی‌ترسند که در مورد زنان خودشان اینگونه مبتلا شوند»(کلینی، کافی، 5/535)؛ یا اینکه احتمالا به دلیل همین زمینه آزار زنان گفته شده که: «شایسته نیست برای زنان که در میان راه حرکت کنند، و بهتر است از کناره یا کنار دیوار بروند»(صدوق، من لایحضره، 3/363). طبیعتا هنگامی که جامعه با معضل آزار زنان مواجه است، اگر خانمی از کنار دیوار حرکت کند هم کمتر در معرض دید است و هم از یکسو دیوار حامی آن است و هم برای دفاع از خود آمادگی بیشتری دارد.
در چنین جامعه‌ای فقط زنان مؤمن آزاد باید حجاب داشته باشند، نه همه زنان؛ چرا؟ به این آیه قران کریم توجه کنیم: «پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: جلباب‌ها{روسری های بلند} خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است» (احزاب، 59). سوال مهم این است که این امر چگونه سبب می‌شود، آزار نبینند؟ در این خصوص دو نظر وجود دارد: 1. از کنیزان متمایز شوند تا آزار نبییند 2. به عفاف شناخته شوند تا اذیتشان نکنند.

⬅️اگر ملاک شناخته شدن به عفاف است چرا فقط زنان مؤمن آزاد باید به عفاف شناخته شوند و کنیزها نیاز به پوشش ندارند؟ اگر ماجرا صرفا بحث عفاف زنان و کنترل شهوت در جامعه می‌بود، می‌بایست همه زنان در عرصه اجتماعی ملزم به رعایت حجاب بودند؛ عدم الزام حجاب برای کنیزان نشان می‌دهد که دلیل اصلی قطعا زمینه‌ای جنسی ندارد. به نظر می‌رسد باید میان زنان از طبقات مختلف اجتماعی تفاوت ایجاد می‌شد و زن‌ها از یکدیگر متمایز می‌شدند. در چنین جامعه‌ای وقتی یک زن حجاب را رعایت می‌کرده است، چه ارزش فرهنگی را بروز می داده است و چه دلالت اجتماعی داشته است؟ گویا زنان مومن آزاد با پوشش مخصوص خود ـ به مثابه حجاب ـ نشان می‌دادند که کنیز نیستند و باید مورد احترام ویژه‌ای قرار گیرند. این بدان معناست که مسأله‌ی کنترل تحریکات جنسی جامعه، هدفی نبود که به طور اولیه از انجام مناسک حجاب مدنظر باشد و حجاب براساس چنین ارزش فرهنگی برنیامده بود، بلکه صرفا نوعی از پوشش برای تمایز اجتماعی زنان بود؛ بالطبع کنترل طغیان جنسی با ابزارهای دیگری از جمله توصیه‌های اخلاقی به خصوص در باب نگاه‌های آلوده و برخی دستورات نظیر ازدواج دنبال می‌شد.

⬅️علاوه بر عدم الزام حجاب برای کنیزان، اهل ذمه نیز از رعایت آن مستثنا بودند. از رسول خدا (ص) نقل شده که: «نگاه به دست‏ها و موهاى زنان ذمّى، حرام نيست»(کلینی، کافی5/524). در باب چرایی رخصت بی‌حجابی برای اهل ذمه، بعضی معتقدند در شرایطی که این گروه به حجاب اعتنایی نداشتند و از سوی دیگر به طور طبیعی مردان برای تعاملات روزانه نظیر کسب و کار و تردد در جامعه لازم بود تا زنان را ببینند، اگر نگاه کردن به آنان جایز نباشد، عملا موجب تعطیلی اعمال روزنامه و نهایتا عسر و حرج شدیدی برای آنان می‌شد. از این رو شریعت این رخصت را قرار داد. به گفته برخی: «علت جواز نگاه کردن به زنان اهل کتاب این است که آنان حجاب را رعایت نمی‌کردند گوش شنوا هم نداشتند و چون بدون حجاب در کوچه و بازار در رفت و آمد بودند لذا چشم‌پوشی از آنان برای مسلمانان موجب عسر و حرج بود». البته در عین حال، گروه دیگری معتقدند بی‌حجابی اهل ذمه ربطی به عسر و حرج ندارد و اساسا این گروه از لحاظ اجتماعی دارای احترام والایی نبودند و به منزله‌ی کنیز بودند(نجفی، جواهر الکلام ج۲۹ ص۷۰).

⬅️در نتیجه جامعه‌ی زنان در صدر اسلام از لحاظ اجتماعی مشتمل بر سه طبقه بود: زنان مؤمن آزاد، کنیزان و اهل ذمه. دو گروه کنیزان و اهل ذمه از رعایت حجاب رخصت یافته بودند. اگر ملاک کنترل شهوانی جامعه و یا حتی عفت زنان و مردان به طور مطلق بود، آیا لازم نبود این دو گروه نیز ملزم به رعایت حجاب می‌شدند؟

#حجاب #حجاب_اجباری #حجاب_اختیاری #صدر_اسلام #انسان‌شناسی_تاریخی #هادی_گرامی #امین_شهبازی

🆔 https://t.me/Khanishha
Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
💢46💢یادداشت‌های حجاب(4): چرا حجاب دستمایه‌ی کشمکش اجتماعی در جامعه‌ی معاصر شده است؟

✍️سیدمحمدهادی گرامی، امین شهبازی

⬅️در بخش چهارم یادداشت‌های حجاب به مثابه نتیجه‌گیری کلان از مباحث پیشین، با استفاده از نگاه کلیفورد گیرتز انسان‌شناس فرهنگی برجسته، تلاش می‌شود مسئله حجاب در جامعه معاصر بررسی شود. در باب تغییر اجتماعی و علل آن نظریات گوناگونی در علوم اجتماعی بیان شده است. در نگاه گیرتز فرهنگ یک نظام سامان‌یافته‌ای از معانی و نمادها است که تعامل اجتماعی بر اساس آن شکل می‌گیرد؛ به عبارتی افراد بر اساس چارچوبی از باورها، نمادهای معنادار و ارزش‌های جهان‌شان را تعریف می‌کنند.

⬅️از سوی دیگر در جوامع، ما شاهد الگوهای تعامل اجتماعی هستیم. این الگوهای تعامل صورت تحقق یافته‌ی همان سیستم فرهنگی است. به عبارت دیگر هنگامی که به معنای الگوهای تعامل اجتماعی نظر می‌کنیم، در واقع همان سیستم فرهنگی خودش را نشان خواهد داد. از این رو، الگوی تعامل اجتماعی و سیستم فرهنگی دو انتزاع متفاوت از یک پدیده هستند(رک، گیرتز، تفسیر فرهنگ ها،۱۹۲). برای مثال در برده‌داری، یک الگوی تعامل اجتماعی در جامعه وجود دارد که شیوه‌ی رفتار ارباب و برده را تعیین می‌کند؛ مثلا اختیار تنبیه کنیز. اگر به معنای این الگوی تعامل اجتماعی بپردازیم، این ارزش نمایان می‌شود که برده با انسان آزاد برابر نیست و مانند مِلک ارباب است و باید از اوامر ارباب تبعیت کند. در نتیجه این ارزش خودش را در تعامل اجتماعی نشان می دهد.

⬅️همانطور که در یادداشت‌های قبلی بیان شد، ارزش محوری پشتوانه‌ی هنجار حجاب در صدر اسلام، مبتنی بر ساختار طبقاتی اجتماع بود. کنش «با حجاب بودن» دال بر طبقه اجتماعی منحصر به فرد زن مومن آزاد به عنوان یک زن سطح بالای جامعه درک می‌شد. هنگامی که یک فرد حجاب بر تن می‌نمود، به دنبال بروز این نشانه بود که من یک زن مومن آزاد هستم و دارای احترام والاتر. از سوی دیگر، این معنا و ارزش در ساختار نظام طبقاتی یعنی برده‌داری نیز بازنمود داشت و تعامل اجتماعی میان افراد آزاد و برده با این سیستم فرهنگی در هم تنیده و سازگار بود. لذا عملا زنان مشتاق بودند حجاب بر تن کنند، زیرا تعاملات اجتماعی آنها نیز تحت تاثیر قرار می‌گرفت. بی‌حجابی برای یک زن مومن آزاد به منزله رفتار مانند یک کنیز بود و این را قبیح و دون شأن می‌دانست.

⬅️حال مسئله این است که چه زمانی کشمکش اجتماعی رخ می‌دهد؟ کلیفورد گیرتز بر این باورست که علت کشمکش به ناهم‌خوانی میان چارچوب فرهنگی و الگوبندی تعامل اجتماعی باز می‌گردد. لازم به توجه است که ساختار اجتماعی و نظام فرهنگی دارای استقلال نسبی و در عین حال به یکدیگر وابسته هستند (همان، 225).

⬅️در زمان حاضر، الگوی تعامل اجتماعی دیگر برده‌داری نیست و عملا ارزش محوری حجاب که منطق پشت پرده‌ی آن بود از بین رفته است. در این میان معناهای دیگری در طول تاریخ به عنوان هسته‌ی بنیادین حجاب مبتنی بر عفت زنان، کنترل شهوت جامعه و مانند آن ارائه شده است. اما آیا معانی فرهنگی ارائه شده برای حجاب با ساختار تعامل اجتماعی همخوان است؟ اگر همخوان باشد دیگر کشمکش اجتماعی رخ نخواهد داد و اگر ناهم‌خوان باشد جامعه دچار گسست خواهد شد: "انسان به زندگی در جهانی نیاز دارد که بتواند معنایی را به آن نسبت دهد و احساس کند جوهره این معنا را می‌تواند پیدا کند" (همان، ٢٢٦).

⬅️در جامعه فعلی، کنش «با حجاب بودن» معانی متعددی پیدا کرده است؛ هنوز عده‌ای هسته‌ی ارزشی عفت زنان و کنترل جنسی و مانند آن را درک نمی‌کنند و این را عقلانی نمی‌دانند. از طرف دیگر، گروهی این کنش را با معنای سیاسی لحاظ می‌کنند و نشانه‌ی پیروزی یا شکست حکومت اسلامی می‌دانند. از سوی دیگر، افرادی پوشش را حکم الهی و تبعیت از آن را واجب و نشانه‌ی دینداری می‌دانند. حال کدامین معنا با الگوهای تعامل اجتماعی سازگار است؟

⬅️این تکثر در معنا و از بین رفتن ساختار طبقاتی در جامعه معاصر، سبب کشمکش در میان مردم شده است. عملا معانی مبتنی بر عفت و کنترل شهوت در میان گروهی از افراد مورد پسند واقع نشد و عدم سازگاری میان الگوهای تعامل اجتماعی و معانی فرهنگی سبب بروز گسست موجود در جامعه گشت.

#حجاب #حجاب_اجباری #حجاب_اختیاری #صدر_اسلام #انسان‌شناسی_تاریخی #هادی_گرامی #امین_شهبازی

🆔 https://t.me/Khanishha
Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
💢44💢یادداشت‌های حجاب(2): حجاب در جامعه طبقاتی صدر اسلام و مسأله آزار و اذیت زنان

✍️سیدمحمدهادی گرامی، امین شهبازی

⬅️در جامعه‌ی اسلامی در سده‌های نخست، ما با یک جامعه طبقاتی مواجه هستیم. بدین معنا که بعضی از افراد از جهت شأن اجتماعی در مرتبه بالاتری بودند و بعضی برای آنان کار می‌کردند و شأن اجتماعی پایین‌تری داشتند. آنچه در حجاب اسلامی از زنان خواسته شده بود، شامل همه زنان نبود بلکه صرفا از زنان مؤمن و آزاد درخواست شده بود. حتی در برخی گزارش‌ها توصیه شده که اگر زنان کنیز حجاب سرشان کنند، باید کتک بخورند: «آیا کنیز در نماز سر خود را بپوشاند؟ او را بزنید تا سرش را نپوشاند تا زن آزاد از کنیز متمایز شود»(صدوق، علل،6/354).

⬅️گزارش‌های متعددی نشان می‌دهد که جامعه‌ی اسلامی سده‌های نخست با مشکل اجتماعی آزار زنان مواجه بوده است، از جمله: «آیا کسانی که به پشت زنان نگاه می‌کنند، نمی‌ترسند که در مورد زنان خودشان اینگونه مبتلا شوند»(کلینی، کافی، 5/535)؛ یا اینکه احتمالا به دلیل همین زمینه آزار زنان گفته شده که: «شایسته نیست برای زنان که در میان راه حرکت کنند، و بهتر است از کناره یا کنار دیوار بروند»(صدوق، من لایحضره، 3/363). طبیعتا هنگامی که جامعه با معضل آزار زنان مواجه است، اگر خانمی از کنار دیوار حرکت کند هم کمتر در معرض دید است و هم از یکسو دیوار حامی آن است و هم برای دفاع از خود آمادگی بیشتری دارد.
در چنین جامعه‌ای فقط زنان مؤمن آزاد باید حجاب داشته باشند، نه همه زنان؛ چرا؟ به این آیه قران کریم توجه کنیم: «پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: جلباب‌ها{روسری های بلند} خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است» (احزاب، 59). سوال مهم این است که این امر چگونه سبب می‌شود، آزار نبینند؟ در این خصوص دو نظر وجود دارد: 1. از کنیزان متمایز شوند تا آزار نبییند 2. به عفاف شناخته شوند تا اذیتشان نکنند.

⬅️اگر ملاک شناخته شدن به عفاف است چرا فقط زنان مؤمن آزاد باید به عفاف شناخته شوند و کنیزها نیاز به پوشش ندارند؟ اگر ماجرا صرفا بحث عفاف زنان و کنترل شهوت در جامعه می‌بود، می‌بایست همه زنان در عرصه اجتماعی ملزم به رعایت حجاب بودند؛ عدم الزام حجاب برای کنیزان نشان می‌دهد که دلیل اصلی قطعا زمینه‌ای جنسی ندارد. به نظر می‌رسد باید میان زنان از طبقات مختلف اجتماعی تفاوت ایجاد می‌شد و زن‌ها از یکدیگر متمایز می‌شدند. در چنین جامعه‌ای وقتی یک زن حجاب را رعایت می‌کرده است، چه ارزش فرهنگی را بروز می داده است و چه دلالت اجتماعی داشته است؟ گویا زنان مومن آزاد با پوشش مخصوص خود ـ به مثابه حجاب ـ نشان می‌دادند که کنیز نیستند و باید مورد احترام ویژه‌ای قرار گیرند. این بدان معناست که مسأله‌ی کنترل تحریکات جنسی جامعه، هدفی نبود که به طور اولیه از انجام مناسک حجاب مدنظر باشد و حجاب براساس چنین ارزش فرهنگی برنیامده بود، بلکه صرفا نوعی از پوشش برای تمایز اجتماعی زنان بود؛ بالطبع کنترل طغیان جنسی با ابزارهای دیگری از جمله توصیه‌های اخلاقی به خصوص در باب نگاه‌های آلوده و برخی دستورات نظیر ازدواج دنبال می‌شد.

⬅️علاوه بر عدم الزام حجاب برای کنیزان، اهل ذمه نیز از رعایت آن مستثنا بودند. از رسول خدا (ص) نقل شده که: «نگاه به دست‏ها و موهاى زنان ذمّى، حرام نيست»(کلینی، کافی5/524). در باب چرایی رخصت بی‌حجابی برای اهل ذمه، بعضی معتقدند در شرایطی که این گروه به حجاب اعتنایی نداشتند و از سوی دیگر به طور طبیعی مردان برای تعاملات روزانه نظیر کسب و کار و تردد در جامعه لازم بود تا زنان را ببینند، اگر نگاه کردن به آنان جایز نباشد، عملا موجب تعطیلی اعمال روزنامه و نهایتا عسر و حرج شدیدی برای آنان می‌شد. از این رو شریعت این رخصت را قرار داد. به گفته برخی: «علت جواز نگاه کردن به زنان اهل کتاب این است که آنان حجاب را رعایت نمی‌کردند گوش شنوا هم نداشتند و چون بدون حجاب در کوچه و بازار در رفت و آمد بودند لذا چشم‌پوشی از آنان برای مسلمانان موجب عسر و حرج بود». البته در عین حال، گروه دیگری معتقدند بی‌حجابی اهل ذمه ربطی به عسر و حرج ندارد و اساسا این گروه از لحاظ اجتماعی دارای احترام والایی نبودند و به منزله‌ی کنیز بودند(نجفی، جواهر الکلام ج۲۹ ص۷۰).

⬅️در نتیجه جامعه‌ی زنان در صدر اسلام از لحاظ اجتماعی مشتمل بر سه طبقه بود: زنان مؤمن آزاد، کنیزان و اهل ذمه. دو گروه کنیزان و اهل ذمه از رعایت حجاب رخصت یافته بودند. اگر ملاک کنترل شهوانی جامعه و یا حتی عفت زنان و مردان به طور مطلق بود، آیا لازم نبود این دو گروه نیز ملزم به رعایت حجاب می‌شدند؟

#حجاب #حجاب_اجباری #حجاب_اختیاری #صدر_اسلام #انسان‌شناسی_تاریخی #هادی_گرامی #امین_شهبازی

🆔 https://t.me/Khanishha