بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم زقحطِ آب سلیمانِ کربلا

[بیت ترکی ]

وردی ال اوسته بارماقی ،بارماقدا خاتمی
ختم ایلدی سخایی سلیمانِ کربلا

بررویِ دست انگشت وانگشتر را باهم داد ،سخاوت را سلیمان کربلا تمام کرد .

مرحوم خاکی شیرازی گوید :

داد یک خاتم اگرشیرِ خدا
جانِ من قربانِ شاهِ سرجدا
کردقربان اکبرش تا اصغرش
داد با انگشت وانگشتر سرش

#حسینی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah

جامهء کهن

توباید ای گُلِ من جامه ازسمن پوشی
چرا به پیکرِ خود کهنه پیرهن پوشی

حریرِپردهء دل را کشیده ام درخون
کزآن تو اطلسِ گل رنگ بر بدن پوشی

زجامه خواستنت پاره پاره شد جگرم
بگو برای چه این جامهء کهن پوشی

تو پادشاهِ حجازی ،سزاست برتنِ خود
مُهَلهَلِ یمنی چون شهِ یمن پوشی

اشاره ؛

مهلهل . [ م ُ هََ هََ ] (ع ص ) نعت مفعولی از هلهلة، جامه ٔ تنک بافته . سست بافته و فروهشته . جامه ٔ رقیق و تنک بافته شده . (آنندراج ). 

به نظر حقیر دربابِ لباسِ کهنه پوشیدن سیّدوسالار شهیدان {علیه السّلام} کسی مانند مرحوم وصال شعرنسروده آنجا که گوید :

لباس کهنه بپوشید، زیر پیرهنش
مگر که بر نکشد خصم بدمنش ز تنش

لباس کهنه چه حاجت؟ که زیر سمِّ ستور
تنی نماند که پوشند جامه یا کفنش

که گفت از تن او برکشید خصم لباس؟
لباس کی بود او را که پاره شد بدنش

نه، جسم یوسف زهرا چنان لگد کوب است
کزو توان به پدر برد بوی پیرهنش


#حسینی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah

صلّی الله علیک یا أبا عبدالله و علی الأرواح التي حلّت بفِنائک

العینُ فی غرقِِ والقلبُ محترقُُ
فهَل تری احداً فی الیمِّ یحترِق

کیفَ السُّلوُّ واعضاءُ الحُسَینِ غدَت
مِنَ الاسنَّه والاسیافِ تَفترِقُ

قالوا تَنزَّهتِ الاملاکُ مِن حزَنِِ
لا انَّهُم فی مصابِ السّبطِ قدغرقوا

اشاره؛

در بالای واژۀ " غَرِقُوا " کلمۀ «أي» تفسیریّه آمده و کاتب می خواسته فعل " غَرِقُوا " را با واژه ای دیگر معنی کند.

غَرِقَ في شيءٍ: یعنی: در چیزی غرق شد و فرو رفت.
عينان غارقتان في الدُّموع : چشمان مملوّ از اشک که گریۀ شدید کرده باشند.

بیت اوّل این ابیات شهریار راتداعی می کند :

در وصل هم زعشق تو ای گل در آتشم
عاشــق نمی شوی کـه ببینی چــه می کشم
با عقل آب عشق به یک جو نمــی رود  
بیــچاره مــن ، کــه ساخــته از آب و آتــشم

بیت سوّم یادآور این بیت ازمحتشم کاشی است :

دربارگاهِ قُدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه برزانوی غم است

باسپاس ازبزرگان گروه تُراثی که درخوانش عبارت مساعدت نمودند .

#حسینی


🌾🍃🍃@madihehvamarsiah

فی رِثاءِ الحَسَنَینِ {علیهما السّلام}

مَن مُبلِغِ المُصطَفَی سِبطاهُ قَد قُضِیَا
بِالسَّمّ هَذا و ذا بِالسَّیفِ مَنحُورًا ۱

أَوصَی و آکَدَ فِی الدُّنیا وَصیَّتَهُ
فأوسَعوا عَهدَهُ نَکثاً و تَغییرًا

لو کانَ جَدُّهُما أَوصَی بظُلمِهِما
لَمَا استَطاعُوا لِمَا جَاؤُوهُ تَکثِیرًا ۲

العلّامة السیّد محسن امین العاملی رحمة الله علیه

ترجمه:

کیست که بَرِ مصطفی پیغام برد که دو نواده ات کشته شدند؟ یکی با سمّ و دیگری با شمشیر، گلوبریده.
وصیّت کرد و وصیّتش را در دنیا استوار ساخت [که با اهل بیتش مودّت کنند] وآنان کوشش نمودند که آن را تغییر داده وعهدش بشکنند.
اگر نیایشان [حسنین ] توصیه می کرد که برایشان ستم کنند، نمی توانستند برآنچه کردند چیزی بیفزایند.

قال الشّاعرالفارسی :

از دست تو هر دم بکشم داد فلک 
وز جور و ستم های تو فریاد فلک

دادی به حسن آب و ندادی به حسین
از دادن و از ندادنت داد فلک


____
1-شاعرفارسی گوید:

الماس پرآب و آب پرالماسی
آن را به گلو رسید و این را به جگر

2_الرّحیق المختوم فی المنثور والمنظوم ،السّیّد محسن امین ،دمشق ،المطبعة الوطنیّة ،الطّبعة الاولی ،۱۳۳۲

#حسنیّ #حسینی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah

صلّی اللهُ علیک یااباعبدالله الحسین المظلوم روحی لک الفِداء

مرثیه

برخیز ای غضنفر و پا دررکاب کن
برباد رفت چادرِ زینب، شتاب کن

آن تیغ آبدار که خوانند ذوالفقار
بردار ای پدر ،دلِ اعدا کباب کن

دستی بزن به حلقهء درِ دروازهء دمشق
مانند برج وباروی خیبر خراب کن

افتاده روی خاک تنِ نازکِ حسین
دفعِ حرارت ای پدر ازآفتاب کن

اطفالِ کوچک تو همه العطش کنان
ای ساقیِ زمانه به ما فکرِ آب کن

ما دستگیرخلق وتوئی دستگیرِ خلق
دستِ سکینه بسته تو پاره طناب کن

یابوتراب ،مانده حسینت به رویِ خاک
این جسمِ بی سرش تو به زیرِ تراب کن

ازبیاض خطّی مرثیه ،کتابخانهء مرکزی دانشگاهِ تهران

اشاره :
به اقتفای غزل حافظ سروده شده :

صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دورِ فلک درنگ ندارد شتاب کن


#حسینی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah

الشّجاعه الحسینیّه

جمال الدّین احمدبن موسی بن طاوس الحلّی درکتاب زهره الرّیاض می نویسد :

قلت فی کلام بسیط عندشیء من ذکرِ مولانا الحسین{علیه الصّلاه و السّلام} فی شجاعتِه ،وما اقرّ لسان البسالهِ به مِن عظیمِ نجدتِه :فوُجد فی راسِه المقدّس ثلاث و ثلاثون جراحهً ،وفی ثوبهِ مائه وبضعه عشرَ خرقاً من رشق السّهام وهو یابی قبول الاستسلام ،شبیهاً بحال متشوّقِِ الی الحِمام .

زهره الرّیاض ونزهه المرتاض ،صفحه ۹۳

ماحصل مطلب چنین است :که درسرمقدّس امام ۳۳زخم دیدند و درپیراهن حضرت صد و چند پارگی از اثراصابتِ تیرها یافتند و باچنین حال تسلیم نشد و حالش چون حال کسی بود که مشتاق مرگ است
.
گویی خطابش به مرگ چنین بود:

مرگ اگر مرد است گوپیش من آی
تادرآغوشش بگیرم تنگ تنگ
من ازو جانی ستانم جاودان
اوزمن دلقی بگیرد رنگ رنگ

شیخ علیّ بن الشیّخ جعفر النجفی کاشف الغطاء درضمن قصیده ای گوید :

إذا رَكَـــــعَ الــهِـنـدىُّ يــومــاً بــكـفِّـه
لـدَى الـحربِ فـالهاماتُ مـنه سَواجِدُ

ترجمه :

چون شمشیرهندی ،روزجنگ دردست او رکوع کند پس سرها به سجده می افتند .
ازپایین آمدن شمشیر تعبیر به رکوع کرده که پایین می آید وازافتادن سرهای مخالفان تعبیر به سجده کرده که بر زمین می افتند .

#حسینی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah

صلّی الله علیکَ یااباعبدالله الحسین المظلوم روحی لکَ الفِداء

نمازِامام حسین {علیه السّلام}

چون قحطِ آب بود شه ازخون وضو گرفت
اندر حضورِ دوست به مقتل نمازکرد
یک سجده کرد و داد سراندر رضایِ دوست
اهلِ نماز را به جهان سرفراز کرد

#حسینی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah

قطعه

اگرجهان همه را دشمنی بود به حسین
به قدرِ یک سرِمو حرمتش نمی کاهد
به عکس حرمتش افزود ،گفته اند آری
عدو شود سببِ خیر اگر خدا خواهد

بیت

خمیرمایهء دکّان شیشه گرسنگ است
عدوشود سببِ خیراگر خدا خواهد

#حسینی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah

جلوه‌ٔ یزدان

عالم آراست چو از پرتو انوار حسین‌
هرکجا بود دلی گشت هوادار حسین

ای خوشا سوّم شعبان که در این روز عزیز
هستی آرایش نو یافت ز انوار حسین

عقل سرگشته از آن است که چون در عالم‌
رسم شد دایره‌ٔ عشق ز پرگار حسین

نور حق بود که خاموش نگردد هرگز
هست در هر دو سرا گرمی بازار حسین

نامش آتش به دل عارف و عامی زد و باز
با خبر کس نشد از حرمت بسیار حسین

از سر صدق قدم چون به ره دوست نهاد
محو تا حشر نخواهد شدن آثار حسین

پرتو ذات خدا هست حسین بن علی‌
منکر حقّ شود آن کو کند انکار حسین

تا نمودار شود جلوه‌ٔ یزدان خوشتر
اهرمن صحنه بیاراست به پیکار حسین

او حیات ابدی داشت توان گفت آری‌
کرد با خویش ستم خصم ستمکار حسین

فاتح هر دو سرا کشته‌ٔ عاشورا بود
گشت مغلوب ابد دشمن خونخوار حسین

زنده از نهضت خونین حسین است اسلام‌
عقل و عشقند ستایشگر کردار حسین

چشم گردون که بود خیره‌ٔ جانبازی‌ها
کس نبیند به وفاداری انصار حسین

اشک مهلت ندهد تا به لب آرم سخنی‌
از جوانمردی جانسوزِ علمدار حسین

ای ابا الفضل که فضل از تو فضیلت‌ها یافت‌
نخل آراسته بودی تو به گلزار حسین

دو علی را پسر فاطمه در راه خدای‌
داد و سجّاد بشد قافله سالار حسین

دشمن رذل، ستم هرچه فزونتر می‌کرد
غافل از دوست نمی‌شد دل بیدار حسین

من که شرمنده‌ٔ بی‌حاصلی خویشتنم‌
کی توانم سخنی گفت سزاوار حسین

فخرم این است که بدانند که «ناظر زاده»
چاکری هست کمر بسته به دربار حسین

مرحوم دکتر احمد ناظرزادهٔ کرمانی«ره»

#حسینی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah

میرزا ابوالفضل کلانتر طهرانی رحمه الله علیه در قصیده ای که درمدح حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام سروده ،به چهار خصلت ازخصال امام علیه السّلام پرداخته که خدای تعالی عِوضِ قتلش بدو عطا کرده است :

ومَن فوّضَ اللهُ امرالوجو
ِد قبضاً وبسطاً الی راحتِه
ومن عوّضَ اللهُ عن قتلِه
بانّ الائمّهَ مِن عترتِه
واَن یُستجابَ دعاءُ الصّریخ
اذا ما دعا اللهَ فی قُبّتِه
واَن جعلَ اللهُ فضلاً علیه
شفاءَ البریّهِ فی تُربتِه
فیا طیبَها تربهً اخجَلَت
نوافجَ مِسکِِ علی نفحتِه
اری الخضرَ قد دسَّ منها بما
استقاهُ فعُمّرَ فی مدَّتِهِ

دیوان ،به تصحیح میرجلال الدّین محدّث ،صفحه۵۷

ترجمه :

او [امام حسین علیه السّلام] کسی است که خداوند قبض وبسط عالمِ وجود رادرکف دست او قرارداده است .
کسی که خداوند درعوض شهادتش ،ائمّه نه گانه را ازنسل او قرار داده است.
واین که دعای دردمند درزیر گنبدش مستجاب می شود .
از فضل خدای تعالی براوآن است که شفای مردمان را درتربتش قرار داده است .
چه نیکو تربتیست که با بوی خوشش نافه های مُشک را شرمسار نموده

از رهگذرخاکِ سرکویِ شما بود
هرنافه که دردست نسیمِ سحر افتاد

می بینم که خضر ازآن تربت پاک درآب حیات آمیخته وبدان سبب عمرجاودان یافته

قال الوصال رحمه الله علیه :

حبّذا ای خاک پاک ای سجده گاهِ مردوزن
مشهدِ پاک حسین آرامِ جان بوالحسن
کعبهء ثانی ،مطافِ پنجم وخُلد نهم
چرخ خورشید دوم ،مولای سیّم را وطن
گرزخاکت بویِ جان آید عجب نبود که هست
بهتر از ارواحِ پاک اجساد هفتاد و دو تن


اللهم صلّ علی محمّد وآل محمّد

#حسینی

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah