Forwarded From " شاهـــراه "
مادر بیا درد و دل بسیار دارم
در خواب‌هایم ترسی از مسمار دارم

مادر بیا بر این دلم آوار دارم
ردی ز خون در خانه بر دیوار دارم

مادر بیا اشکی به چشم خون‌بار دارم
می‌پرسد از تو، بر گلویم خار دارم

مادر، دلم خوش بود کنارم یار دارم
ناگفته‌ها در سینه‌ام بسیار دارم

مادر، بیا بعد از تو حال زار دارم
هر شب ز بغضی بر گلویم دار دارم

مادر، قسم بر چشم خونم نار دارم
روزی دگر با کوچه‌گردان کار دارم


#حضرت_فاطمه سلام‌الله‌علیها
#رد_قلم


@Rade_ghalam
@Shahrah
بین برگ برگهای این دفتر، حرفهای نگفته بسیار است.بهتر از من گفته اند انگار، قصه ای که ز عشق سرشار است! خنده ها دیده ایم در این دوران خنده هایی که
غافل از یار است. زخم ها خورده در رهت جانا ، حرف دل از زبان شهریار است:

خنده بیگانگان دیدم نگفتم درد دل
آشنایا با تو گویم گریه دارد حال من


آقا جان، حال ما را تو خوب می دانی، قصه های حسرت و راهی!

راستی کجایی؟ یا نه، ما کجاییم؟

#سلام زائر اربعین
#امام_عصر علیه السلام

🖋ب.نظری منش #رد_قلم


@Shahrah
Forwarded From " شاهـــراه "
دنبال کلامی از مادرش بودم که به دخترش رسیدم.
در کتاب های فاطمی یک جمله بارها تکرار می‌شود؛ نقل است از "فاطمه بنت الحسین (ع)" و لبخندی جاخوش میکند کنار آن نام!

معلوم نیست پسر با چه زبانی، پدرانه برای دخترش، فاطمه (س) را تصویر کرده که دخترک، آن فاطمه صغری (س)، نسل به نسل آن‌ها را در گوش فرزندانش زمزمه کرده است؟
ذهنم درگیر سوالیست:
ای پدر فاطمه(س)، ای پسر فاطمه (س)!
چگونه راوی شدی که فاطمه‌هایت مو به مو فاطمه (س) را زندگی کردند؟

راستی آن روزی که به دخترکت فرمودی: "از مادرم شنیدم که پیامبر(ص) فرمودند:هفت نفر از فرزندانم در ساحل فرات دفن می‌شوند که پیشینیان به مقام آنان نمی‌رسند و پسینیان هم درک وجود آنان را نمیکنند."(۱)

گفتی فاطمه‌ها شاهد غم‌های حسینند؟
گفتی اگر فاطمه‌ی حسین (ع) باشی، غم حسین فاطمه (س) بغض شبها و روزهای توست؟
کتاب را میبندم، شب جمعه در راه است. بغضی جمله میشود:
#سلام بر حسین فاطمه (س)
سلام‌ بر فاطمه حسین (ع)

#امام_حسین علیه السلام
#شب_جمعه

✍🏻ب.نظری منش #رد_قلم

۱.توفیق ابوعلم: اهل البیت، ص۱۳۰

@Shahrah
Forwarded From " شاهـــراه "
او آمده!

میان هزاران هزار زائر حریم جدش،
میان دوست دارانش، میان شیعیانش.

او آمده پای پیاده،
شاید لحظه‌ای کنارتان نشسته باشد،
یا جایی کمک احوالتان بوده باشد.
او آمده به همانجایی که روزی زینبی به خاک نشست.
همانجا که بغض ربابی شکست.
به خاک می‌نشیند، بغضش می‌شکند و باز تنهاست.
اگر صدای گریه‌ی بلندی شنیدید.
اگر جایی ناله‌ها بلند شد،
فریاد بزنید بلند اشک بریزید.
بعید نیست، یادگار زهرا اشکش سرازیر شده باشد
و صدایتان با صدایش در هم می‌آمیزد.

امام غریبمان به سوگواری عموی علمدارش سر می‌زنند.

ولی من می‌گویم؛
امروز علمداران کربلا را دریابید.
علمدار تا قبل از ظهر عاشورا، عباس (ع)
علمدار بعد از ظهر عاشورا، زینب (س)
و علمدار تا انتقام عاشورا، امام زمانتان (عج)

دلم می‌خواهد این #سلام به دستتان برسد آقاجان،
پس میخوانم زیر لب:

همینجا بود که سقای ما رفت
به سمت علقمه دریای ما رفت
فقط از علقمه یک مشک برگشت
حسین بن علی با اشک برگشت

اجرک الله آخرین یادگار #کربلا


#امام_عصر علیه‌السلام
#رد_قلم
#اربعین

@Shahrah