⭕️⭕️
معرفی نظریههای زیبایی شناسی
زیبایی شناسی (Aesthetics) مفهومی در رابطه با مصرفکننده هنر است. هر انسان ادراکی از زیبایی دارد که با دیدن یک اثر هنری به دست میآید. زیباییشناسی رابطه نزدیکی با مفهوم فلسفه هنر دارد اما متفاوت از آن است. زیبایی در دیدگاه ملتها، فرهنگها و اقوام و افراد متفاوت به اشکال گوناگونی تعریف میشود. لذا نمیتوان یک تعریف واحد و جهانشمول از آن ارایه کرد. چندین فیلسوف برجسته تاریخ از جمله بورک، کانت و هگل نظریاتی پیرامون زیبایی شناسی مطرح کردهاند. در این مطلب، به شکلی جامع به معرفی و تحلیل این مفهوم با تمامی جزییات خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
شیء زیباییشناسانه چیست؟
دریافت کننده زیبایی شناسی به چه معناست؟
تجربه زیبایی شناسی چیست؟
تعریف زیبایی شناسی چیست و چه مفهومی دارد؟
ارائه یک تعریف کلی از موضوع زیبایی شناسی بسیار دشوار است. در واقع، میتوان گفت که وظیفه اصلی زیبایی شناسی مدرن شرحدادن اثر هنری بوده است. ما همواره با مفاهیم جالب و تا حدودی گیجکننده از تجربه زیبایی شناسی آشنا هستیم. برای مثال عبارات زیر را ممکن است در مواجهه به یک اثر هنری به کار ببریم:
زیبا، زشت، متعالی، سلیقه، انتقاد، هنرهای زیبا، تدبر، لذت حسی، جذابیت و…
در تمام این پدیدهها ما معتقدیم که اصول مشابه عملیاتی هستند و منافع مشابهی درگیر هستند. اگر در این برداشت اشتباه کنیم، مجبور خواهیم بود ایدههایی مانند زیبایی و سلیقه را صرفاً علاقه فلسفی پیرامونی کنار بگذاریم. اگر برداشت ما درست باشد و فلسفه آن را تأیید کند، ما اساس زیباییشناسی فلسفی را کشف خواهیم کرد.
طبیعت و دامنه زیبایی شناسی چیست؟
دامنه زیباییشناسی از فلسفه هنر که یکی از شاخههای آن را تشکیل میدهد، گستردهتر است. این نه تنها با ماهیت و ارزش هنر بلکه با واکنشهایی که به اشیا طبیعی نشان داده میشود در ارتباط است. واکنشهایی که در زبان تحت عنوان زیبا و زشت بیان میشود.
در ابتدا با مشكلی روبرو میشویم زیرا اصطلاحاتی مانند زیبا و زشت در كاربرد آنها بسیار مبهم و از نظر معنایی بیش از حد ذهنی (انتزاعی) به نظر میرسند تا بتوانند جهان را با موفقیت به مواردی كه کاربردی باشد تقسیم كنند.
افراد مختلف به دلایلی که به نظر میرسد مشترکات کمی و یا هیچ چیز مشترکی ندارند، این واژه را روی اشیای کاملاً متفاوت به کار میبرند. ممکن است یک باور اساسی وجود داشته باشد که انگیزه همه قضاوتها باشد. با این حال، ممکن است این طور به نظر برسد که اصطلاح زیبا معنایی ندارد مگر به عنوان بیان یک نگرش، که به نوبه خود توسط افراد مختلف به امور کاملا متفاوت متصل میشود.
علاوه بر این، علیرغم تأکید فیلسوفان بر اصطلاحات زیبا و زشت، بسیار مشهود است که آنها مهمترین یا مفیدترین آنها در بحث و انتقاد از هنر و یا در توصیف آنچه مورد توجه ما قرار میگیرد، هستند.
برای انتقال آنچه در یک شعر قابل توجه است، ممکن است آن را کنایهآمیز، محرک، رسا، متعادل و هماهنگ توصیف کنیم. به همین ترتیب، در توصیف یک منطقه مورد علاقه در حومه شهر، ممکن است ترجیح دهیم آن را آرامشبخش ، دلنشین، خوشآبوهوا یا ناخوشایند توصیف کنیم.
رویکرد بورک به زیبایی شناسی مبتنی بر امر متعالی و زیبا
مطالعه مفاهیم زیبایی شناختی، یا به طور خاصتر، تجزیه و تحلیل “زبان انتقاد” که در آن قضاوتهای خاص جدا شده و منطق و توجیه آنها نشان دادهشدهاست. ادموند بورک (Edmund Burke) در رساله معروف خود درباره امر متعالی و زیبا (Sublime and Beautiful) نوشته شده در سال 1757 تلاش کرد بین دو مفهوم زیبایی شناختی تمایز قائل شود و با مطالعه خصوصیاتی که آنها نشان میدهند ، نگرشهای جداگانه انسانی را که به سمت آنها معطوف است، تجزیه و تحلیل کند. تمایز بورک بین والا و زیبا بسیار تأثیرگذار بود، همانطور که سبک غالب انتقاد معاصر را منعکس میکند. در دورههای اخیر، فیلسوفان تمایل دارند بر مفاهیم نظریه مدرن ادبی – یعنی مفاهیمی مانند بازنمایی، بیان، شکل، سبک و احساسات – تمرکز کنند. این تحقیق یک هدف دوگانه دارد: نشاندادن چگونگی توجیه این توصیفات و نشاندادن آنچه در تجربیات انسانی متمایز است.
رویکرد کانت مبتنی بر نظریات نقد قوه حکم
یک مطالعه فلسفی از حالات خاص ذهنی – پاسخها، نگرشها، احساسات – که در تجربه زیبایی شناختی دخیل هستند. در کار اساسی زیبایی شناسی مدرن، کتاب نقد قوه حکم اثر امانوئل کانت (Immanuel Kant) ویژگی های متمایز زیبایی شناسی را مورد تحلیل قرار داد. به موجب آن موضع خاصی را نسبت به اشیا اتخاذ میکنیم و آنها را از علایق علمی و نگرانیهای عملی خود جدا میکنیم. بنابراین کلید قلمرو زیباییشناختی در “بی علاقگی” نهفته است. نگرشی که ممکن است نسبت به هر شیئی تصور کنیم و میتواند به روشهای متضاد بیان شود.
#فلسفه #زیبا_شناسی