بهمناسبت درگذشت حجتالاسلام والمسلمین احمدی
✔️ تحقیقات فلسفی و دلدادگیهای عرفانی
#سیدهادی_طباطبایی
🔹 سال ۵۶ که علامه طباطبایی به خاطر بیماری پارکینسون برای مداوا به انگلیس میرود، شهید قدوسی ـ داماد علامه ـ به دکتر احمدی تکلیف میکند که همراه وی به انگلیس برود. احمدی ۱۵ روز در لندن مصاحب با علامه میشود. در آنجا فرصت را غنیمت دانسته و از علامه میپرسد که حاج آقا؛ شما در نوشتههایتان خیلی به اروپا تاختهاید؛ اگر قبلاً آمده بودید و نظم و انضباط اینجا را دیده بودید، آیا اینقدر به اینها میتاختید؟ علامه پاسخ میدهد که خیر.
🔹 دکتر احمدی در سفر لندن همچنین از علامه شنیده بود که اگر کسی بخواهد اسلام را در اروپا و در مغرب زمین معرفی کند، باید از طریق عرفان وارد شود؛ نه از طریق فقه. به تعبیر علامه، عرفان فراتر، جذابتر و ریشهدارتر از فقه است. دکتر احمدی همین ایدهی علامه را بارها در سخنان خود بهکار میبرد و میخواست که سویههای عرفانیِ دین برجسته شود.
🔹 وی در تبیین این سخن علامه گفته بود: «فقه حق است و جای تردید نیست و علامه طباطبایی مثل ما با فقه زندگی میکرد؛ ولی معتقد بود که برای کسی که به نماز و طهارت و… اعتقادی ندارد، به زحمت میتوان به او اسلام را از طریق فقه معرفی کرد؛ اما با عرفان در وهلهی اول میشود دیگران را جذب کرد».
🔹 برخی جلسات شورای انقلاب فرهنگی اما دکتر احمدی را دلنگران کرده بود؛ میگفت که در زمان دولت دهم، رئیس دولت در این جلسات میگفته که بروید توی این کوچهها بگردید تا امام زمان را پیدا کنید. رئیس دولت میگفته که زیارت جامعه کبیره را بیاورید تا روی جمله به جملهاش در این جلسات بحث کنیم. این سخنان و برخی دیگر از مسائل سیاسی، سبب انتقادات تند دکتر احمدی شده بود. او حتی مدتی را به جلسات این شورا نرفت و شایعهی استعفای او از این شورا مطرح شد. انتقادهای او به دولت دهم اما بیپاسخ نماند و رسانههای منتسب به دولت، او را پیر فرتوت شورای انقلاب فرهنگی لقب دادند.
🔹 دکتر احمدی حتی عدم رویکرد عقلی و فلسفی را برابر با درافتادن به داعشیگری میدانست؛ میگفت: «آدم وقتی افتاد در یک مسیر غلط، دیگر میرود جلو. اینهایی هم که بهعنوان داعش این جنایات را انجام میدهند، از اول که جانی نبودهاند؛ افتادند در این مسیر و خود را اصلاح نکردند و حرف حساب و منطق را از هیچکس نپذیرفتند. هر موضوعی یک ابزاری دارد. بنده الآن میتوانم با کسی که فلسفه غرب و فلسفه هگل خوانده به آسانی روبهرو شوم؛ نقض و نقد کنم؛ اما امروزه برخی از طلاب و روحانیون اصلاً نمیفهمند آنها چه میگویند تا بتوانند جوابشان را بدهند».
متن کامل مطلب در مباحثات
http://mobahesat.ir/16314
جان آگه با #فرهیختگان
@IRANIntellectuals
✔️ تحقیقات فلسفی و دلدادگیهای عرفانی
#سیدهادی_طباطبایی
🔹 سال ۵۶ که علامه طباطبایی به خاطر بیماری پارکینسون برای مداوا به انگلیس میرود، شهید قدوسی ـ داماد علامه ـ به دکتر احمدی تکلیف میکند که همراه وی به انگلیس برود. احمدی ۱۵ روز در لندن مصاحب با علامه میشود. در آنجا فرصت را غنیمت دانسته و از علامه میپرسد که حاج آقا؛ شما در نوشتههایتان خیلی به اروپا تاختهاید؛ اگر قبلاً آمده بودید و نظم و انضباط اینجا را دیده بودید، آیا اینقدر به اینها میتاختید؟ علامه پاسخ میدهد که خیر.
🔹 دکتر احمدی در سفر لندن همچنین از علامه شنیده بود که اگر کسی بخواهد اسلام را در اروپا و در مغرب زمین معرفی کند، باید از طریق عرفان وارد شود؛ نه از طریق فقه. به تعبیر علامه، عرفان فراتر، جذابتر و ریشهدارتر از فقه است. دکتر احمدی همین ایدهی علامه را بارها در سخنان خود بهکار میبرد و میخواست که سویههای عرفانیِ دین برجسته شود.
🔹 وی در تبیین این سخن علامه گفته بود: «فقه حق است و جای تردید نیست و علامه طباطبایی مثل ما با فقه زندگی میکرد؛ ولی معتقد بود که برای کسی که به نماز و طهارت و… اعتقادی ندارد، به زحمت میتوان به او اسلام را از طریق فقه معرفی کرد؛ اما با عرفان در وهلهی اول میشود دیگران را جذب کرد».
🔹 برخی جلسات شورای انقلاب فرهنگی اما دکتر احمدی را دلنگران کرده بود؛ میگفت که در زمان دولت دهم، رئیس دولت در این جلسات میگفته که بروید توی این کوچهها بگردید تا امام زمان را پیدا کنید. رئیس دولت میگفته که زیارت جامعه کبیره را بیاورید تا روی جمله به جملهاش در این جلسات بحث کنیم. این سخنان و برخی دیگر از مسائل سیاسی، سبب انتقادات تند دکتر احمدی شده بود. او حتی مدتی را به جلسات این شورا نرفت و شایعهی استعفای او از این شورا مطرح شد. انتقادهای او به دولت دهم اما بیپاسخ نماند و رسانههای منتسب به دولت، او را پیر فرتوت شورای انقلاب فرهنگی لقب دادند.
🔹 دکتر احمدی حتی عدم رویکرد عقلی و فلسفی را برابر با درافتادن به داعشیگری میدانست؛ میگفت: «آدم وقتی افتاد در یک مسیر غلط، دیگر میرود جلو. اینهایی هم که بهعنوان داعش این جنایات را انجام میدهند، از اول که جانی نبودهاند؛ افتادند در این مسیر و خود را اصلاح نکردند و حرف حساب و منطق را از هیچکس نپذیرفتند. هر موضوعی یک ابزاری دارد. بنده الآن میتوانم با کسی که فلسفه غرب و فلسفه هگل خوانده به آسانی روبهرو شوم؛ نقض و نقد کنم؛ اما امروزه برخی از طلاب و روحانیون اصلاً نمیفهمند آنها چه میگویند تا بتوانند جوابشان را بدهند».
متن کامل مطلب در مباحثات
http://mobahesat.ir/16314
جان آگه با #فرهیختگان
@IRANIntellectuals