#عاشورا (۲۵)

⁉️ هدف سیدالشهداء سلام الله علیه از #خروج چه بود؟؟

〰〰〰〰〰〰

✍... سیدالشهداء علیه‌السلام در نامه‌ای که به کوفیان نگاشتند، در صحبت با حضرت مسلم بن عقیل علیه‌السلام، در گفت‌گو‌های بین راه، در پاسخ به پیام عمر سعد، احتجاج‌های مکرر با کوفیان، و مناجات با خدای خود،
#علت_ظاهری_سفر به کوفه را
👈 دعوت و نامه‌های درخواستی کوفیان دانستند.

حتی تا جایی که فرمودند:

💠 اگر نظر شما عوض شده و تمایل به حضور من ندارید، حاضرم برگردم.

و بنا فرمود برگردد ولی آنها مانع شدند.

________

⬇️ در این مجال نیز به مدلول برخی از آثار تاریخی و روایی که اثبات کنندهء مدعای ماست ، توجه فرمایید:

- نامه‌های بسیار از سوی کوفیان و کلام فرستادگان آنها حاکی از آن بود که : ای امام حسین اگر نزد ما نیایی در برابر خدا مسئول و گنهکار هستی!

- کوفیان به حضرت نوشتند : اینجا صدهزار شمشیرزن در اختیار و گوش به فرمان تو هستند؛ تاخیر روا مدار.

- چهل هزار نفر از کوفیان(از طریق مکاتبه) با آن حضرت بیعت کردند ‌که امام با هر کس بجنگند جنگ کنند و با هر کسی امام کنار بیایند ، رفتار مسالمت آمیز داشته باشند.

👈 پس از آن حضرت به آنها نامه‌ای به این مضمون نگاشتند:
آخرین فرستادگان و نامه‌های شما رسید که عمدتا شما از من خواسته‌اید که نزد شما بیایم تا همگی به راه حق هدایت شده و بر آن اتفاق نمایید؛ من برادرم و پسرعمویم را که مورد اطمینان من است نزد شما می‌فرستم؛ اگر به من بنویسد که جمعیت شما و بزرگان صاحب عقل و فضیلت شما با آنچه در نامه‌ها نوشته‌اید موافق هستند به زودی نزد شما خواهم آمد.

- سیدالشهداء به مسلم فرمودند:
اگر دیدی آنچه در نامه‌ها نوشته بودند درست بود، زود به من نامه بنویس تا سریع به سوی کوفه حرکت کنم و گرنه زود برگرد.

- در نامه حضرت مسلم به امام آمده است:
۰۰۰'۱۸ نفر با من بیعت کرده‌اند، تشریف بیاورید.

- پس از آنکه حضرت مسلم بی‌وفایی کوفیان را دید از محمد بن اشعث درخواست نمود تا به حضرت بگوید: فدایت شوم، با خاندانت بازگرد و فریب کوفیان را مخور ،آنها اصحاب پدرت هستند که آرزو می‌کرد به مردن یا کشته شدن از آنان جدا گردد.

- حضرت مسلم پیش از شهادت به عمر سعد وصیت فرمود:
کسی را نزد امام حسین بفرست که برگردد؛ من به حضرت نوشته‌ام که مردم با ایشان هستند، مطمئنم آن حضرت حرکت کرده اند.

- هنوز خبر شهادت حضرت مسلم به امام حسین نرسیده بود که حضرت نامه‌ای به اهل کوفه نوشتند و از خروج خود از مکه در هشتم ذی‌الحجه خبر دادند.

- امام به عبدالله بن مطیع در مورد انتخاب عراق فرمودند:
....عراقیان به من نامه نوشته و از من خواسته‌اند نزد آنان بروم.

- حضرت پس از ملاقات با لشکر حر دلیل سفر خود را چنین بیان فرمود::

💠 من به سوی شما حرکت نکردم مگر بعد از رسیدن نامه‌ها و فرستادگان شما...اگر سر حرف‌تان ایستاده‌اید، تجدید عهد و پیمان نمایید تا وارد کوفه شوم و اگر دوست ندارید برمی‌گردم.

پس از نماز عصر، باز مطلب خویش را تکرار فرمودند، حر در پاسخ گفت : به خدا سوگند من از نامه‌هایی که می‌گویید بی‌خبرم.
به دستور حضرت ، نامه‌ها را نزد او آوردند. حر گفت: ما از کسانی نیستیم که به تو نامه نوشتند، ما مأموريم تو را به نزد ابن‌زیاد ببریم؛
حضرت فرمودند: مرگ به تو از این کار نزدیک‌تر است.
سپس حضرت و یارانش سوار شده که برگردند ولی لشکر حر مانع شد....

- در خطبهء دیگری که حضرت برای سپاه حر فرمودند:
نامه‌های شما به دست من رسید؛ فرستادگان شما(از طرف شما) با من بیعت کردند؛ شما قول دادید که مرا تسلیم دشمن نکنید و دست از یاری من برندارید.

- همین مطلب در نامه به بزرگان کوفه

- شخصی از حضرت پرسید: چرا اینجا تشریف آوردی؟ فرمودند: چون به من نامه نوشتید. آن شخص گفت: سرورم آنها که به شما نامه نوشتند فعلا از خواص و نزدیکان ابن زیاد هستند!

- فرستاده عمر سعد نزد حضرت آمد و پیغام او را رساند. حضرت فرمودند:
اهل این سرزمین به من نامه نوشته و از من دعوت کرده‌اند اگر پشیمان شده‌اند برمی‌گردم.
عمر بن سعد این مطلب را برای ابن‌زیاد نوشت.

- حضرت به کوفیان فرمودند:
شما از ما کمک خواستید و فریادرسی نمودید، ما هم به سرعت به فریاد شما رسیدیم....چرا تا کار به اینجا نکشیده بود کراهت خویش را اظهار نکردید؟!...بر پیمان شکنان لعنت!

- حضرت از مردم خواست که به سخنانش گوش دهند تا آنها را موعظه نموده و عذر خویش را در آمدن به کوفه بیان نماید...سپس عده‌ای از بزرگان لشکر دشمن را به اسم صدا زده و فرمودند: مگر شما به من ننوشتید که میوه‌ها رسیده و ...(تمام شرایط برای استقبال از شما فراهم شده) به سوی ما بیا که لشکری برای یاری تو مهیا شده است؟!

- در آخرین دعای حضرت در روز عاشورا آمده است: خدایا بین ما و قوم ما به حق قضاوت کن، زیرا آنها ما را فریب دادند و به ما نیرنگ و خدعه زدند و ما را به قتل رساندند.

《1》