@yortchi_bosjin_pdf



حضرت شیخ ابوالقاسم #قشیری

[قُ شَ]
عبدالکريم بن هوازِن بن عبدالملک بن طلحهء نيشابوري، از بني قشيربن کعب مکني به ابوالقاسم و ملقب به زين الاسلام.
از پارسايان و دانشمندان بزرگ ديني و در دوران خود پيشواي مردم خراسان بود.


وي در نيشابور اقامت داشت و در همان شهر وفات يافت، سلطان آلب ارسلان او را بسيار احترام و اکرام ميکرد.
از تأليفات مهم اوست:
۱- التيسير في التفسير ، اين کتاب را تفسير کبير نيز گويند.
۲- لطائف الاشارات
۳- الرساله القشيريه
وي از مشايخ خطيب بغدادي و داماد شيخ ابوعلي دقاق بوده و علوم باطني را از وي اخذ کرده است. ديگر از کتابهاي وي کتاب الضعفاء، و المتروکين في رواه الحديث و کتاب لطائف الاشارات و کتاب مختصر المحصل و کتاب المنتخب في الحديث و کتاب المؤتلف و المختلف است.

ابن خلکان آرد که او علامه در فقه و تفسير و حديث و اصول و ادب و شعر و کتابت و علم تصوف است و ميان شريعت و حقيقت جمع کرده است و اصل او از ناحيهء استوا ( قوچان ) است، آنگاه که وي صغير بود پدر او درگذشت و او را قريه اي بود به نواحي استوا که خراجي سنگين داشت.

ابوالقاسم به نيشابور شد و خواست چيزي از حساب بياموزد تا متولي استيفا شود و از خراج ده خويش بکاهد و در نيشابور بمجلس شيخ ابي علي حسن بن علي نيشابوري معروف بدقّاق که امام وقت خويش بود درآمد و سخنان او وي را شگفت آمد و در دل وي اثر کرد و از قصد خويش بازگشت و در حلقهء مريدان شيخ جا گرفت و شيخ در او تفرس نجابت فرمود و بنظر همت وي را جذب کرد و او را بتحصيل علم اشارت کرد و او بامر شيخ بدرس ابي بکر محمد بن ابي بکر طوسي حاضر شد و شروع بفقه کرد تا از تعليق آن فراغت يافت سپس بمحضر استاد ابي بکربن فورک رفت و تلمذ او گرفت تا در علم اصول متقن شد سپس بحوزهء استاد ابواسحاق اسفرايني تردد کرد و چندروزي درس وي بشنيد يکروز استاد بدو گفت آموختن اين علم با سماع تنها راست نيايد و بايد آنرا بکتاب ضبط کرد، قشيري درسهاي چند روزه را به استاد تکرار کرد واستاد ابي اسحاق از حافظهء او عجب ماند و محل او بدانست و او را اکرام کرد و گفت ترا درس نبايد و مطالعهء مصنفات من ترا بسنده باشد و او دامن همت بر کمر زد و بجمع بين طريقهء ابي اسحاق و طريقهء ابن فورک پرداخت پس در کتب قاضي ابوبکربن الطيب الباقلاني به تتبع و تفحص پرداخت.

با اينهمه همواره در مجالس درس ابوعلي دقاق حاضر مي آمد و ابوعلي با اينکه کسان و اقرباء بسيار داشت دختر دانشمند خود فاطمه خانم، بوي تزويج کرد وابوالقاسم پس از وفات ابو علي مسلک مجاهدت و تجريد پيش گرفت و در همان حال به تصانيف خویش پرداخت. سپس با جمعي از همراهان به حج شد و از جملهء هم سفران او ابومحمد جويني والد امام الحرمين و احمدبن حسين بيهقي و جماعتي از مشاهير ديگر بودند و در راه به بغداد و حجاز از آنان حديث شنيد و او را در سواري و استعمال سلاح يد بيضا بود و اما در مجلس گفتن و وعظ و تذکير او امام اين فن بود و ابوالحسن علي الباخرزي در کتاب دميه القصر در ثناي وي گويد: اگر صخره آواز تحذیر وي شنود آب شود و اگر ابليس به مجلس وي حاضر آيد از گناهان رفته توبه کند.
و خطيب در تاريخ خويش ذکر او آورده و گويد: او ثقه و نيکووعظ و مليح اشاره بود و اصول را بر مذهب اشعري و فروع را بر مذهب شافعي نيکو استاد بود. مولد قشيري در ربيع الاول سال ۳۷۶ ه . ق. و وفات وي در صبيحهء يکشنبه پيش از طلوع شانزدهم ربيع الاَخر سال ۴۶۵ ه . ق. به نشابور بود و جسد وي را بمدرسه زير پاي شيخ خويش ابو علي دقاق بخاک سپردند.

لغت نامه #دهخدا


🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸

@yortchi_bosjin_pdf