به مناسبت سالگرد ارتحال امام راحل

🔵 هرجا بروم، می‌شود خانه‌ام!

دوازده برش از سیره #امام_خمینی

[https://telegram.me/sarbazhaghighat



⭕️ جهاز خانم را که آوردند، تنها چیزهایی كه آقا #روح_الله به اثاثیه اضافه كرد، یك گلیم بود، یك دست رختخواب، یك چراغ خوراك‌پزی، یك قابلمه‌ی كوچك، یك قوری با استكان و نعلبكی.


⭕️ یك رمضان كه رفته بود شهر محلات، علمای شهر دعوتش كردند بیاید مسجد جامع نماز اقامه كند. قبول نكرد:
- آن‌جا كسی هست كه اقامه‌ی جماعت كند.
می‌گفت باید به این‌جا رونق داد. یك مسجد دورافتاده و متروك پیدا کرده بود كه یك اتاق گلی كوچك بیشتر نداشت. نمازش را این‌جا می‌خواند.


⭕️ شب را تقسیم كرده بودند. دو ساعت آقا می‌خوابید و خانم حواسش به بچه‌ها بود، دو ساعت خانم می‌خوابید و آقا بچه‌داری می‌كرد. روزها هم بعد درس، یك ساعت مخصوص بازی با بچه‌ها بود.


⭕️ اول تبعید، در تركیه بردندش یک جا كه بترسانندش.
- این‌جا قبر چهل نفر از علمای تركیه است كه با حكومت مخالفت كردند و كشته شدند.
گفت:
- عجب! ای كاش ما هم چنین چیزی داشتیم تا این جور از علمای تركیه عقب نباشیم.


⭕️ علیه لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی که بیانیه داد، بعضی علما ‌گفتند: «شاه شیعه است، مگر با #شاه شیعه می شود مبارزه كرد؟»
نزدیک انقلاب، وقتی گفت در اعتراض به جنایات شاه، #نیمه_شعبان را جشن نگیریم، می‌گفتند: «چراغانی نیمه شعبان را به خاطر مبارزه تعطیل كنیم؟!»
یك عده #مقدس_‌نما دوران تبعیدش سر این دعوا می‌كردند كه او انگلیسی است یا آمریكایی؟! بعضی‌ها می‌گفتند تارك‌الصلات است، روزه هم نمی‌گیرد، زردچوبه می‌مالد به صورتش كه بگوید روزه‌ام! بعضی‌ها هم می‌گفتند این عمامه‌اش كوچك است و در حد مرجعیت نیست. این جور حرف‌ها را كه می‌شنید، می‌گفت:
- به آقایان بگویید من هنوز مشرك نشده‌ام.


⭕️ سعدون شاكر، رئیس سازمان امنیت عراق آمده بود به خط و نشان ‌كشیدن:
- حضرتعالی در صورتی می‌توانید در عراق به زندگی عادی خود ادامه دهید كه از كارهای سیاسی كه روابط ما با ایران را تیره می‌كند، خودداری كنید. در صورت ادامه‌ی كارهای سیاسی باید عراق را ترك كنید.
آقا اشاره‌ای كرد به زیلوی اتاق:
- هر جا بروم، اگر این فرش را پهن كنم، همان جا می‌شود منزل من. من از آن روحانیونی نیستم كه به خاطر علاقه به زیارت از #مبارزه دست بكشم.


⭕️ در #نوفل_‌لوشاتو، خبرنگاران خارجی می‌پرسیدند:
- سیب‌زمینی و تخم مرغ برای شما غذای مقدسی است؟... شما تخم مرغ را سمبل چیزی می‌دانید؟!
از بس كه غذای بیت امام تكراری بود؛ تخم مرغ پخته با سیب‌زمینی یا اشكنه.


⭕️ #نوه_امام بود. توی مشهد به طرفداری از بنی‌صدر و علیه شهید رجایی سخنرانی كرد و تشنج به پا کرد. وسط شلوغی هم دست برد به اسلحه.
خبر كه به امام رسید به دامادش، آقای اشراقی، گفت: پیغام دهید نامبرده تحت‌الحفظ به تهران اعزام شود. اگر خواست تیراندازی كند، مهلت ندهند و بلافاصله به او شلیك كنند و از پای درش آورند.
آقای اشراقی رفت و برگشت.
- پیام را رساندید؟
- بله.
- گفتید اگر خواست تیراندازی كند، مهلتش ندهند؟
- نه...
- برگردید عین پیام را برسانید.


⭕️ می‌خواند و گریه می‌کرد. كودكی نامه نوشته بود كه:
- اماما! چون تو خدا را دوست داری، من هم تو را دوست دارم. چون تو با خدا رابطه داری، ما هم با تو رابطه داریم.
می‌خواند و گریه می‌كرد و می‌گفت:
- كاش من با خدا رابطه داشتم تا اینها راست باشد.


⭕️ دو سه سال آخر به این گذشت كه دوباره و چندباره بگوید به خاطر اجرای #اسلام_ناب و تحقق #عدالت هر كاری لازم شد باید كرد. #قائم_مقام_رهبری را برای همین گذاشت كنار و گفت كه دلش پر خون است. #قطعنامه را پذیرفت و گفت جام زهر را نوشیده. بعضی احكام اولیه‌ی دینی را با #حكم_حكومتی‌ لغو كرده بود و بحث‌برانگیز شده بود.
در جواب اشكالات فقهی یكی از شاگردانش، نوشت:
- باید سعی كنیم تا حصارهای جهل وخرافه را شكسته تا به سرچشمه‌ی زلال #اسلام_ناب_محمدی (ص) برسیم. امروز غریب‌ترین چیزها در دنیا همین اسلام است و نجات آن قربانی می‌خواهد و دعا كنید من نیز یكی از قربانی‌های آن گردم.


⭕️ موقع غسل و تدفین، حتی یك كفن هم از خودش نداشت. باقیمانده‌ی پول‌‌هاش به اندازه‌ی خرج دو سه روز پذیرایی در دفتر و بیت هم نشد. اثاثیه‌ی خانه‌ مال خانم بود و خانه هم اجاره‌ای بود. چیزی به جا نگذاشته بود، جز چند میلیونی دل داغدار و چند میلیارد بچه‌هایی كه او را ندیده بودند.
[https://telegram.me/sarbazhaghighat

به نقل از https://telegram.me/smjmiry