البته همیشه تکرار بد نیس😉
همراهان و یاوران در قرآن
نویسنده : سلیمی، منصور
تاریخ انتشار : 1386-00-00
زبان: فارسي
ناشر : احسان
شابک : 6-510-356-964
: چكيده کتاب
مؤلف در این نوشتار با استفاده از آیات قرآن به ویژگیهای مؤمنان و همراهان پیامبر (ص) میپردازد. وی با استفاده از کلمه" مع" در آیات قرآن که به معنای همراه و یاور میباشد و با اشاره به دستهبندی قرآن از افراد جامعه و صفات هر یک به ویژگیهای مؤمنان که همراه با پیامبر هستند میپردازد و همراهان پیامبر (ص) را الگوی دیگر مؤمنان می داند و نمودهای این همراهی را در هجرت همراه پيامر، نصرت پيامبر، جهاد و ایمان به پيامبر میداند. وی در پایان به برخی از این همراهان از جمله امام علی، حمزه و جعفر اشاره مینماید.
: موضوعات
همراهان پیامبر (ص)، ویژگیهای مؤمنان : کلید واژه
? واژه های دخیل در قرآن مجید
تالیف آرتور جفری می باشدو کولف در این اثر به ریشه یابی 320 واژه در قرآن پرداخته است.
مترجم این اثر در مقدمه خود چنین می افزاید:
بدون تردید کتاب واژه های دخیل در قرآن مجید آرتور جفری یکی از کاملترین و بهترین کتابهائی است که در این زمینه نوشته شده. این کتاب چکیده و ماحصل تمام گفته ها و نوشته و استدلالات و ریشه شناسیهائی است که علما و دانشمندان فقه اللغه مسلمان و مستشرقان و سامی شناسان و عربیدانان مغرب زمین تا تاریخ تألیف آن در باب معربات گفته و نوشته بوده اند, این گفتارها در صدها کتاب و نشریه علمی و تحقیقی به زبانهای مختلف پراکنده بوده, و وی با کوشش خود آنها را در یک جا و در یک کتاب گرد آورده است.
???
? @quranied
? واژه های دخیل در قرآن مجید
تالیف آرتور جفری می باشدو کولف در این اثر به ریشه یابی 320 واژه در قرآن پرداخته است.
مترجم این اثر در مقدمه خود چنین می افزاید:
بدون تردید کتاب واژه های دخیل در قرآن مجید آرتور جفری یکی از کاملترین و بهترین کتابهائی است که در این زمینه نوشته شده. این کتاب چکیده و ماحصل تمام گفته ها و نوشته و استدلالات و ریشه شناسیهائی است که علما و دانشمندان فقه اللغه مسلمان و مستشرقان و سامی شناسان و عربیدانان مغرب زمین تا تاریخ تألیف آن در باب معربات گفته و نوشته بوده اند, این گفتارها در صدها کتاب و نشریه علمی و تحقیقی به زبانهای مختلف پراکنده بوده, و وی با کوشش خود آنها را در یک جا و در یک کتاب گرد آورده است.
???
? @quranied
?درباره کتاب?
??? این کتاب، ابتدا توسط آقای «راسیح ییلماز» از روسی به ترکی و سپس توسط آقای ابراهیمی راد به فارسی ترجمه شده است.
کتاب یاد شده مشتمل بر یک مقدمه از «هاکان آل بایراک» رییس کانون نویسندگان ترکیه است که از مترجم این اثر فارسی تشکر کرده است.
??? بخشی از کتاب ترجمه برخی روایات پیامبر اکرم (ص) به قلم تولستوی است که وی از کتاب یک هندی مسلمان اقتباس و به روسی ترجمه کرده است. همچنین چند نامه در این کتاب درج شده است که نشانگر دیدگاه تولستوی نسبت به اسلام است.
✉️✉️✉️ از جمله نامه ها، نامه یک مادر به تولستوی است که درباره مسلمان شدن فرزندانش با وی مشورت می کند.
تولستوی پاسخ وی را با یک مقایسه جالب میان اسلام و مسیحیت می دهد؛ از جمله سخنان تولستوی:
✅✅✅ «در مورد این که دین اسلام و تعلیمات محمدی در مقابل مسیحیت بسیار باارزش تر و دارای مقامی والاتر است و خصوصیات بیشتری دارد و این که فرزندان شما در راه این تفکر آسمانی خدمت می کنند با تمام قلبم با آن ها هم فکر بوده و به آن ها تبریک می گویم.»
#e_book
?لینک عضویت در مدرسه اینترنتی رویش اندیشه ??
https://telegram.me/joinchat/A0WxaEFrtayD0q9MT5YHHw
? جیمز بلامی از جمله اسلام پژوهانی است که در حوزه مطالعات قرآن تحقیقات ارزشمندی انجام داده است. او در دایره المعارف قرآن چاپ بریل چندین مدخل نوشته است که یکی از آنها با عنوان Textual Criticism in Quran بسیار خواندنی است. این مدخل در جلدهای تاکنون منتشر شده از ترجمه فارسی دایره المعارف قرآن نیست و در جلدهای بعدی خواهد آمد.
✍ جیمز بلامی در این مقاله، اصطلاح «نقد متن» را به سه معنا به کار می برد:
1⃣ صحیح خطاهای متون.
2⃣ علم کشف خطای متون و هنر برطرف کردنش.
3⃣ هنر کشف خطای متون و هنر برطرف کردنش.
✍ در واقع او از یک منظر، «نقد متن» را «علم» و از منظر دیگر «هنر» می داند. او فرایند «نقد متن» را در قالب سه مرحله توضیح می دهد:
1⃣ دست یابی به یک متن اولیه (Recension).
2⃣ ارزیابی آن متن تا بفهمیم بهترین نسخه موجود از آن اثر هست یا خیر (Examiniation).
3⃣ اصلاح غلط ها (Emendation).
✍ در این مراحل، اگر جواب مرحله دوم منفی باشد، مرحله سوم نیز خود به خود منتفی است.
✍ بلامی با همین شیوه به نقد متن قرآن (و بررسی امکان اشتباه بودن برخی از واژه های موجود در قرآن) پرداخت و Recension خود را مصحف چاپ قاهره (1924م) قرار داد (مصحفی که امروزه در سراسر جهان اسلام در دست مسلمانان است).
✍ او در انجام مرحله سوم فرایند مذکور در رابطه با متن قرآن، چند مورد را به عنوان مبنای کار خود قرار داده است:
1⃣ معنای روشن تفسیر پیشنهادی مصحح در قیاس با متن در اختیار ما.
2⃣ معنای اصلاح شده باید با سبک قرآن هماهنگ باشد.
3⃣ باید از حیث رسم الخط قابل توجیه باشد.
4⃣ باید بتوان نشان داد که انحراف اولیه متن به چه صورتی رخ داده است.
✍ یکی از مثال هایی که بلامی (در مقاله ای دیگر) با رعایت شروط بالا مورد بررسی قرار داده است، واژۀ «رقیم» در سوره کهف است. او با دلایلی که ذکر می کند (و حائز شروط چهارگانۀ فوق نیز هست) نتیجه می گیرد که این واژه احتمالاً در اصل «رقود» بوده است و در پی کتابت قرآن و اشتباهی که در آن رخ داده، به «رقیم» تبدیل شده است.
✍ بلامی در رابطه با این اشتباهات واژگان در قرآن، حدود 30 مورد را مثال می زند و دلایل اشتباه بودن آن را نیز بیان می کند.
? توضیحات بیشتر در این باره به تفصیلی تر شدن مطلب می انجامد. علاقه مندان می توانند مقاله های جیمز بلامی را در کتاب "زبان قرآن، تفسیر قرآن" که با ترجمه دکتر مرتضی کریمی نیا به فارسی برگردانده شده است مطالعه کنند.
? @naqshine
✅ سزگین و تاریخ علم
آنچه در ادامه می آید سخنرانی امروز دکتر رسول جعفریان در مراسم فواد سزگین در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران است.
اهمیت فواد سزگین برای جهان اسلام به عنوان یک مرحله در مبحث تاریخ علم در دنیای اسلام مهم است. او خود در چندین مورد، شرح کارهایش را داده است. وی اولا کتابشناس و نسخه پژوه است و این تخصص، کلید ورود به بحث تاریخ علم است، اگر کسی کتابشناس و کتابدار و نسخه شناس نباشد، نباید ادعای تاریخ علم داشته باشد. نکته دیگر آن است که با کارهای فرنگی ها در حوزه فهرست نویسی علمی آشناست. وی جز آن که سالها شاگرد هلموت ریتر بوده، روی کار بروکلمان با دقت تأمل کرده و روش وی را به خوبی می شناسد. اوائل می خواهد به آن ذیل و حاشیه بزند، اما بعدا تاریخ تراث عربی را از نو تألیف می کند. دیگر آن که وی تاریخ نگارش و کتابت حدیث و علم را در دنیای اسلام می داند. این تخصص او در رساله دکتری وی در باره بخاری است. در آنجا، بیشتر قصد حمایت از «حدیث» را دارد اما همین انگیزه، او را به کشف برخی از ابعاد تاریخ حدیث رهنمون می کند. این کشف و سپس نظریه پردازیش در این باره، بی اشکال نیست و بارها از سوی برخی از مسلمانان و فرنگیان در باره اش بحث شده، اما به هر روی، به اندازه کافی او را روی متون نخست، اسناد احادیث و تاریخ نگارشات عربی در عصر اول، مسلط کرده است. وی به تدریج به «تاریخ علم» رسید. از دل کتاب و تاریخ آن. سپس به تاریخ نجوم و ریاضیات و پزشکی و طبیعیات و... پرداخت. فکرش این بود که متون مهم در حوزه تاریخ علم را، آنچه نوشته مسلمانان بود، و نیز آنچه از قرن شانزدهم به بعد، توسط پژوهشگران فرنگی نوشته شد، بازچاپ کند و کرد، کاری که منجر به چاپ بیش از چند صد کتاب انجامید و امروز سرمایه ای است که به راحتی در اختیار دیگران است. او این کار را با موزه تاریخ علم تکمیل کرد. کاری در فرانکفورت.
http://yon.ir/A5I93
🆔 @manuscript
کتابی که یک دانشمند انگلیسی در 1869م در دفاع از پیامبر اسلام و قرآن منتشر کرد و باطل بودن اتهاماتی که به پیامبر زده می شد را ثابت کرد.
📚 تاریخ قرآن
💠 تألیف: دكتر عبد الصبور شاهين و ترجمه: سيد حسين سيدی.
✅ عبدالصبور شاهین (1928ـ2010) را باید مؤلف مهمترین و معروفترین کتاب تاریخ قرآن در جهان عرب بهویژه در میان اهل سنت دانست. وی نیز فارغ التحصیل فرانسه و آشنا با تحقیقات غربیان درباب قرآن بود. کتاب وی با عنوان تاریخ القرآن که نخستین بار در 1966 انتشار یافت، حاوی مهمترین مباحث رایج درباب تاریخ قرآن همراه با نقل قولهای مکرری از نُلدکه، شوالی، بلاشر است. اهمیت و تفاوت کتاب شاهین با دیگر تاریخ قرآنها در تخصص وی راجع به رسم الخط و قرائات شاذ است که این بخش (ص 157ـ241) از کتاب وی را بیبدیل کرده است. از میان نویسندگان مسلمان معاصر، وی در کتاب خود تنها از ابوعبدالله زنجانی و سید ابواالقاسم خویی نام میبرد و در مورد فرد اخیر گاه به انتقاد از آرای وی میپردازد (ص 54ـ56).
✅ وى در این کتاب با تحقيقاتى كه پيرامون حديث سبعة احرف از جهات مختلف انجام داده است تلاش نموده تا ارتباط آن را با قرائت قرآن بر قرار نمايد و اثبات نموده كه منظور از عدد هفت،كثرت است نه عدد واقعى آن. لذا قرائتهاى مختلف مىتواند بيشتر و يا كمتر از هفت نيز باشد.
♦️ تذكر:مؤلف محترم در بحث«پژوهشى پيرامون مصحف حضرت على(علیه السلام)،مسالۀ تحريف قرآن را از زبان حاجى نورى صاحب كتاب فصل الخطاب ذكر مىنمايد ولى نام طبرسى را مىبرد كه به نظر مىرسد ايشان بين اين دو شخصيت خلط و اشتباه نموده و فكر مىكند يك نفر مىباشند و این مسئله شاید کمی از ارزش علمی کتاب بکاهد.
👇👇👇👇
🆔 @quranied
کتاب «آیات شیطانی» زندگی هنرپیشهای هندی با نام محوند را روایت میکند که شبیه پیامبر مسلمانان است. این کتاب بر پایه ماجرای صدر اسلام مشهور به غرانیق نوشته شده است و در بسیاری از کتاب های معتبر تاریخ اسلام مانند تاریخ طبری آمده است و شرح آیاتی است که پیامبر اسلام در آن آیات به تمجید از سه بت مورد قبول اعراب می پردازد اما پس از نازل شدن آیات جدید این آیات را از قرآن حذف می کند و می گوید این آیات از طرف خدا نبود بلکه القائات شیطان بوده است.
#مقاله
📖 معرفی مدخل:
Textual Criticism of the Quran
نویسنده: جیمز بلامی
📚 دایره المعارف قرآن - چاپ بریل
💠 جیمز بلامی از جمله اسلام پژوهانی است که در حوزه مطالعات قرآن تحقیقات ارزشمندی انجام داده است. او در دایره المعارف قرآن چاپ بریل چندین مدخل نوشته است که یکی از آنها با عنوان Textual Criticism in Quran بسیار خواندنی است. این مدخل در جلدهای تاکنون منتشر شده از ترجمه فارسی دایره المعارف قرآن نیست و در جلدهای بعدی خواهد آمد.
✍️ جیمز بلامی در این مقاله، اصطلاح «نقد متن» را به سه معنا به کار می برد:
1️⃣ صحیح خطاهای متون.
2️⃣ علم کشف خطای متون و هنر برطرف کردنش.
3️⃣ هنر کشف خطای متون و هنر برطرف کردنش.
✍️ در واقع او از یک منظر، «نقد متن» را «علم» و از منظر دیگر «هنر» می داند. او فرایند «نقد متن» را در قالب سه مرحله توضیح می دهد:
1️⃣ دست یابی به یک متن اولیه (Recension).
2️⃣ ارزیابی آن متن تا بفهمیم بهترین نسخه موجود از آن اثر هست یا خیر (Examiniation).
3️⃣ اصلاح غلط ها (Emendation).
✍️ در این مراحل، اگر جواب مرحله دوم منفی باشد، مرحله سوم نیز خود به خود منتفی است.
✍️ بلامی با همین شیوه به نقد متن قرآن (و بررسی امکان اشتباه بودن برخی از واژه های موجود در قرآن) پرداخت و Recension خود را مصحف چاپ قاهره (1924م) قرار داد (مصحفی که امروزه در سراسر جهان اسلام در دست مسلمانان است).
✍️ او در انجام مرحله سوم فرایند مذکور در رابطه با متن قرآن، چند مورد را به عنوان مبنای کار خود قرار داده است:
1️⃣ معنای روشن تفسیر پیشنهادی مصحح در قیاس با متن در اختیار ما.
2️⃣ معنای اصلاح شده باید با سبک قرآن هماهنگ باشد.
3️⃣ باید از حیث رسم الخط قابل توجیه باشد.
4️⃣ باید بتوان نشان داد که انحراف اولیه متن به چه صورتی رخ داده است.
✍️ یکی از مثال هایی که بلامی (در مقاله ای دیگر) با رعایت شروط بالا مورد بررسی قرار داده است، واژۀ «رقیم» در سوره کهف است. او با دلایلی که ذکر می کند (و حائز شروط چهارگانۀ فوق نیز هست) نتیجه می گیرد که این واژه احتمالاً در اصل «رقود» بوده است و در پی کتابت قرآن و اشتباهی که در آن رخ داده، به «رقیم» تبدیل شده است.
✍️ بلامی در رابطه با این اشتباهات واژگان در قرآن، حدود 30 مورد را مثال می زند و دلایل اشتباه بودن آن را نیز بیان می کند.
🔹 توضیحات بیشتر در این باره به تفصیلی تر شدن مطلب می انجامد. علاقه مندان می توانند مقاله های جیمز بلامی را در کتاب "زبان قرآن، تفسیر قرآن" که با ترجمه دکتر مرتضی کریمی نیا به فارسی برگردانده شده است مطالعه کنند.
منبع: @naqshine
🛐 مطالعات قرآن و متون مقدس
🆔 @HolyScriptures
🆔 t.me/HolyScriptures
ابیّ بن کعب، صحابی برجسته پیامبر (ص) و نامی پر بسامد در تاریخ قرآن و قرائات است و بی تردید پس از مصحف عبدالله بن مسعود، شاخص ترین مصحف غیر عثمانی، از آن او بوده است. «ابیّ» از انصار و از قبیله «خزرج» بوده و در پیمان عقبه دوم حضور داشته است. در روایتی از پیامبر (ص) آمده است که قرآن را از چهار تن فرا بگیرید : عبدالله بن مسعود، ابیّ بن کعب ، معاذ بن جبل و سالم مولی أبی حذیفه در روایتی دیگر از پیامبر (ص)، ابیّ ، مهم ترین قاری صحابه معرفی می شود. ( أقرءهم للقرآن ابیّ بن کعب) شاید به این سبب است که برخی نظیر عبدالرزاق طرابلسی از ابیّ با تعبیر «مهم ترین قاری این امّت به نحو مطلق» (أقرءُ هذه الامه علی الاطلاق) یاد کرده اند. در روایتی دیگر ، پیامبر (ص) به ابیّ می گوید : به من امر شده که قرآن را بر تو بخوانم. ابیّ می پرسد که آیا خداوند، مرا به نام یاد کرد ؟ و پیامبر می فرماید: آری . سپس ابیّ [از شوق] گریه می کند. از دیگر سو، نام «ابیّ» را در زمره کاتبان وحی پیامبر (ص) برشمرده اند و حتی از «ابن ابی خثیمه» نقل کرده اند که او را نخستین کاتب وحی برای پیامبر دانسته است. با توجه به «انصاری» بودن «ابیّ»، از سخن «ابن ابی خثیمه» چنین بر می آید که وی آغاز نگارش وحی را در عهد مدنی قلمداد کرده است. ابن سعد ضمن آنکه کتابت را در میان عرب، اندک می شمارد ، «ابیّ» را از اهل کتابت و نگارش در دوران قبل از اسلام معرفی می کند . در اینکه «ابیّ» در عهد خلیفه دوم یا خلیفه سوم از دنیا رفته است و نیز در سال وفات وی، اختلاف است. گفته شده است که از صحابه ،ابن عباس، ابوهریره، عبدالله بن سائب، و از تابعین، عبدالله بن عیّاش بن أبی ربیعه، ابوعبدالرحمن سلمی و ابوالعالیه ریاحی، قرآن را بر «ابیّ» خوانده اند.
از چند جهت قابل تأمل هست:
1- همانطور که در قرآن اشاره به دین واحدی به نام اسلام شده، از یهودیت و نصرانیت هم نام برده و در واقع با این تعبیر، آن شریعت ها هم به رسمیت شناخته است.
2- در حقیقت بحث ایشان در باب قرائات مختلف از یک دین مشترک است که باید توجه کرد آیا خلط موضوع نمی شود اگر یهودیت و مسیحیت را نیز یک قرائت از اسلام بدانیم؟
3- قرآن خود جلوی شریعت های غیر از اسلام را می گیرد و آن را تفکیک می کند.
و…
سزگین و تاریخ علم / سخنرانی امروز در مراسم سزگین در کتابخانه مرکزی دانشگاه
اهمیت فواد سزگین برای جهان اسلام به عنوان یک مرحله در مبحث تاریخ علم در دنیای اسلام مهم است. او خود در چندین مورد، شرح کارهایش را داده است. وی اولا کتابشناس و نسخه پژوه است و این تخصص، کلید ورود به بحث تاریخ علم است، اگر کسی کتابشناس و کتابدار و نسخه شناس نباشد، نباید ادعای تاریخ علم داشته باشد. نکته دیگر آن است که با کارهای فرنگی ها در حوزه فهرست نویسی علمی آشناست. وی جز آن که سالها شاگرد هلموت ریتر بوده، روی کار بروکلمان با دقت تأمل کرده و روش وی را به خوبی می شناسد. اوائل می خواهد به آن ذیل و حاشیه بزند، اما بعدا تاریخ تراث عربی را از نو تألیف می کند. دیگر آن که وی تاریخ نگارش و کتابت حدیث و علم را در دنیای اسلام می داند. این تخصص او در رساله دکتری وی در باره بخاری است. در آنجا، بیشتر قصد حمایت از «حدیث» را دارد اما همین انگیزه، او را به کشف برخی از ابعاد تاریخ حدیث رهنمون می کند. این کشف و سپس نظریه پردازیش در این باره، بی اشکال نیست و بارها از سوی برخی از مسلمانان و فرنگیان در باره اش بحث شده، اما به هر روی، به اندازه کافی او را روی متون نخست، اسناد احادیث و تاریخ نگارشات عربی در عصر اول، مسلط کرده است. وی به تدریج به «تاریخ علم» رسید. از دل کتاب و تاریخ آن. سپس به تاریخ نجوم و ریاضیات و پزشکی و طبیعیات و... پرداخت. فکرش این بود که متون مهم در حوزه تاریخ علم را، آنچه نوشته مسلمانان بود، و نیز آنچه از قرن شانزدهم به بعد، توسط پژوهشگران فرنگی نوشته شد، بازچاپ کند و کرد، کاری که منجر به چاپ بیش از چند صد کتاب انجامید و امروز سرمایه ای است که به راحتی در اختیار دیگران است. او این کار را با موزه تاریخ علم تکمیل کرد. کاری در فرانکفورت. ابتکارات وی در این زمینه جالب است و می توان در رساله او با عنوان تاریخ علم و فنآوری در جهان اسلام دید. باید به این نکته هم توجه داشت، او متعلق به فرهنگ ترکیه است که در سه چهار قرن اخیر، وارث میراث اسلامی بوده و صدها هزار نسخه خطی در کتابخانه هایش محفوظ بوده است. با این حال، سعی کرد نگرش جهان اسلامی را حفظ کند و از میراث موجود در کشورهای عربی و نیز ایران و شبه قاره نیز بهره بگیرد. درد مسلمانی و تلاش برای این که نشان دهد سابقه مسلمانان در علم قوی بوده، در وجودش موج می زند. این حسی است که طیف جوان اسلام گرای ترکیه هم خواهان آن بود و به همین دلیل، سزگین مورد علاقه اردوغان هم قرار گرفت. البته حمایت از موزه علم او، و نشر آثارش از سوی سران کشورهای عربی هم بود. همین طور که از امکانات اروپائیان استفاده کرد. او وامدار بسیاری از افراد بود و در ضمن، چنان نبود که به شرق شناسان دشنام دهد. ضمن آن که انتقاد می کرد، مثل آن چه با گلدزیهر کرد، اما همیشه می گفت که تحقیقات آنها به ما کمک کرده است.
در اینجا باید گفت، سزگین یک مرحله در اندیشه های مربوط به تمدن اسلامی است که در ایران کمتر شناخته شده است. این به رغم آن است که وی به دفعات به ایران آمد و از سوی مدیران کتابخانه های مختلف، و مراکز علمی، مورد تقدیر و حمایت قرار گرفت. سزگین خود یک مرحله در این تلاشها به شمار می آید. چنان که گذشت، او هم نظریه پرداز است، و هم اهل عمل در ایجاد یک جنبش علمی در حوزه تمدن و علم در دنیای اسلام. برای نشان دادن این که او خود یک «مرحله» به شمار می آید، باید اشاره کرد که مراحل توجه به تمدن و علم در جهان اسلام، در غرب یا با فکر غربی، چهار مرحله دارد
• مرحله اول: گزارش های سفرنامه نویسان از عصر صفوی تا عصر قاجاری به عنوان یک ژانر مهمی در سفرنامه نویسی غربی ها از ایران و شرق است
• مرحله دوم، آغاز تحقیقات علمی در قرن های هیجدهم و نوزدهم و بیستم است که البته ترکیبی از سفر و پژوهش است. در این دوره، نخستین کتابهای منظم هم در باره تمدن اسلامی و اسلام در غرب نوشته شد. این نوشته ها با انگیزه آشنایی با شرق، اقتباس از آن، تصرف در آن و حتی امور سیاسی و اقتصادی است (ادامه در پایین) 👇👇👇.
@jafarian1964
کتابی که یک دانشمند انگلیسی در 1869م در دفاع از پیامبر اسلام و قرآن منتشر کرد و باطل بودن اتهاماتی که به پیامبر زده می شد را ثابت کرد.
ماه مبارک و نظريه رؤیاهای رسولانه
ماه مبارک ماه قرآن است. بهار قرآن است. ماه تأمل در آيات قرآن است. ماه قرائت قرآن است. من در رد نظريه آقای دکتر سروش در خصوص وحی بمثابه خواب تاکنون چندين يادداشت و مقاله نوشته ام. هر بار که آياتی از قرآن می خوانم و به ويژه در ماه مبارک گوشه چشمی هم بدان نظريه دارم و هر بار بيشتر مطمئن می شوم که اين ديدگاه فارغ از اشکالات فلسفی و تاريخی اش از تفسير نحوه زبان قرآن و منطق درونی آن و ساختار سخن خداوند با پيامبرش آنچنانکه در قرآن ديده می شود عاجز است. به يکی دو نمونه اينجا اشاره می کنم: در موارد متعددی در قرآن آياتی را می بينيم که پاسخ خداوند است به آنچه مؤمنان و يا غير مؤمنان از پيامبر درخواست می کرده اند. به زبانی ساده در واقع قرآن به آنچه در زمان پيامبر اتفاق می افتاد واکنش نشان می دهد. طبق اين نظريه طبعا بايد هر بار پيامبر اکرم در نوبتی ديگر و در رؤيایی ديگر پاسخ را در خواب می ديد و بعد آن را در قالب آياتی از قرآن به مؤمنان ارائه می داد. فراموش نکنيم که اين نظريه نمی گويد پيامبر وحی را در رؤيا دريافت می کرد. می گويد اساسا وحی چيزی جز رؤيای پيامبر نيست. بدين ترتيب اگر بدين نظريه ملتزم باشيم بايد بگوییم هر بار پيامبر در عالم بيداری با موضوعی و يا پرسشی روبرو می شد پاسخ پرسشی که در بیداری طرح شده بود را در رؤيای خود می جست؟ روشن است که این با منطق این آيات نمی سازد. مگر اينکه فرض کنيم اصل آن پرسش ها و درخواست ها و يا اتفاقات هم در خواب بوده و ريشه در واقعيت خارجی نداشته است. اين طبعا با آنچه از سيره و تاريخ می شناسيم سازگار نيست. علاوه بر اينکه اگر چنين بود مخاطبان قرآن و پيامبر در عصر نزول قرآن نسبت به آن پرسش و پاسخ ها اظهار بيگانگی می کردند که قطعا چنين چيزی گزارش نشده.
در آيات بسياری از قرآن حکايات انبياء و امم سابق بر عصر قرآن به تفصيل آمده است. نظريه رؤياهای رسولانه در اين زمينه چه می گويد؟ آنطور که من می فهمم اين نظريه از تبيین درست اين آيات عاجز است؛ مگر اينکه قائل بدين باشد که پيامبر از همه اين حکايات و داستان ها از طريق منابع مکتوب و شفاهی ديگری اطلاع داشته. اين نه تنها با رويکرد و باور متکلمان مسلمان مخالف است بلکه با روايات تاريخی هم سازگاری ندارد. دست کم بخشی از آنچه در این آيات درباره انبياء و امت های پيشين نقل شده برای عموم اعراب عصر پیامبر تازگی داشته و آشنایی با قسمتی از آنها هم مستلزم اطلاع از کتاب ها و متون شفاهی و مکتوب اهل کتاب بود. بنابراين پيامبر بر اين دست قصه های قرآنی نمی توانست صرفا بر اساس رؤياهای خود اطلاع حاصل کند، مگر اينکه بگوييم که از پيش بر اين دست حکايات از طرقی اطلاع داشته و پژواک آن اطلاعات و دانسته ها در رؤياهای پيامبرانه او منعکس شده. منطق و آيات خود قرآن و خطابات مستقيم قرآن نسبت به پيامبر خلاف اين را نشان می دهد. حال که سخن از خطابات قرآنی به شخص پيامبر شد اين را هم اضافه کنم که بسياری از اين خطابات خاص را با نظريه رؤياهای رسولانه نمی توان تفسير کرد و فهميد؛ به ويژه آنجاهایی که اين خطابات شکل هشدار به پیامبر می گيرد.
ناسازگاری های ديدگاه های دکتر سروش درباره ختم نبوت
سال ها پيش جناب آقای دکتر سروش در يک مکتوب عقيده به امامت از نقطه نظر اماميه را در ناسازگاری با باور اسلامی ختم نبوت قلم داد. عين عبارات ايشان اين بود: "چگونه ميشود که پس از پيامبر خاتم کساني درآيند و به اتکاء وحي و شهود سخناني بگويند که نشاني از آنها در قرآن و سنّت نبوي نباشد و در عين حال تعليم و تشريع و ايجاب و تحريمشان در رتبه وحي نبوي بنشيند و عصمت و حجّيت سخنان پيامبر را پيدا کند و باز هم در خاتميت خللي نيفتد؟ پس خاتمّيت چه چيزي را نفي و منع ميکند و به حکم خاتميّت، وجود و وقوع چه امري ناممکن ميشود؟ و چنان خاتميّت رقيقي که همه شؤون نبوت را براي ديگران ميسور و ممکن ميسازد، بود و نبودش چه تفاوتي دارد؟" بعدها هم و حتی در ساليان اخير دکتر سروش در سخنرانی های خود اين نکته را تا جایی که خاطرم هست مکرر مورد توجه قرار داده اند.
در سخنرانی اخير ايشان درباره دين و قدرت در تناقضی آشکار با نظر اول می فرمايند: "تمام آنچه ما امروز در عالم اسلام داریم تجربه پیامبر نیست. مسلمانان فقط به فهم دین اضافه نکردند. بر فهم مفاهیم دینی کاوش نکردند، بلکه بر تجربههای پیامبر افزودند. و این ادعای صوفیان ماست. گاهی آشکار و گاهی هم خفی گفتند که ما هم تجربه وحیانی داریم، به ما هم وحی میشود و این وحی خودشان را کمتر از وحی پیامبر نمیدانستهاند. به همین دلیل هم هست که شما میبینید، مولانا تمام اوصافی که قرآن برای خودش قائل است برای مثنوی هم قائل است. به مقدمه دفتر اول مثنوی ملاحظه کنید که «لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» غیره و غیره همه اینها اوصافیست که مولانا برای کتاب خودش میآورد. و اینها اوصافی ست که قرآن برای خود آورده است. اینگونه در حقیقت مولوی میخواهد به ما القا کند که کتاب من هم الهامیست، و این کتاب هم از جایی دیگر در آمده است. ما در تاریخ اسلام هم [از این نمونهها] کم نداریم، محیالدین عربی چهل پنجاه سال قبل از مولانا گفت که کتاب «فصوصالحکم» را من در خواب از پیامبر گرفتم و ایشان به من داد. یعنی یک کتاب وحیانیست. واقعا مسلمانان چه «فصوصالحکم» عربی و چه «مثنوی» مولانا را حقیقتا با آنها چنان رفتار کردند که با قرآن میکردند." در جای ديگری از همين سخنرانی باز می فرمايند: "...ما در اسلام یک چیزی را کم داریم و آن نقصان محبت است که تصوف آن را به ما داده است. قرآن در واقع کتاب خوف و خشیت است. در واقع تا قبل از تصوف ما این دیانت با یک بال میپرید و این یک بال موجب افول و سقوط او میشده است. تصوف ما چنین مضمونی را زنده کرد و به صحنه آورد. […]تصوف عشقی همان چیزی بود که اسلام را واجد دو باله کرد. یکی بال خوف و خشیت. که قویا در قرآن وجود دارد و از عشق و محبت کمبود دارد. و بال عشق و محبت که صوفیه آن را به وجود آوردند، خصوصا تصوف خراسانی ما به قوت آن را مطرح کرد و حقیقتا یک جریان مبارکی را در بستر دیانت اسلامی و تمدن و فرهنگ اسلامی جاری کرد. این نکتهای بود که من مفصلا توضیح دادم در سخنرانی، که اگر قرآن را خشیتنامه بنامیم، مثنوی و دیوان شمس را باید عشقنامه بنامیم و در تمام اینها میبینیم که نکته اصلی و فربهی که در مثنوی و دیوان شمس است، همان رابطه عشقی بین خدا و بنده است. صوفیان ما کاشفان حسن خداوند بودند و در برابر این حسن جز عاشقی نمیتوانستند بکنند".
پرسش اين بنده خدا از ايشان اين است که بالاخره آيا ختم نبوت اصلی اساسی در اسلام است يا خير؟ و اينکه فرق عقيده امامت با آنچه ايشان باور صوفيه در ارتباط با تجربه وحيانی و افزوده ها بر تجربه نبوی می خوانند در ارتباط با مقوله ختم نبوت چيست؟
https://t.me/azbarresihayetarikhi
ذکر موسی در قرآن و سخن دکتر سروش
آقای دکتر سروش در سخنرانی اخير خود درباره دين و قدرت اظهار می دارد که چون موسی در برابر قدرت فرعون ايستادگی کرد ذکرش در قرآن بيشتر از ديگر انبياء آمده. از آنجا که به تصريح، دکتر سروش قرآن را اثر پيامبر می داند و برخاسته از روح و روان او بنابراين اينجا ذکر پر بسامد موسی در قرآن را به علاقه شخصی و روحی پيامبر به موسی تأويل می برد. از اين نقطه نظر پيامبر (و خدا) بيش از ساير پيامبران، از موسی در قرآن نام برده چرا که شايد به نحوی (اين تعبير از من است) پيامبر ميان خود و موسی همذات پنداری احساس می کرده است. به نظر دکتر سروش او همچون موسی با قدرت زمانه خود در افتاد و بنابراين از او در قرآن بيشتر ياد کرده. آقای دکتر سروش از اين نکته و برخی مسائل ديگر در کل اين سخنرانی می خواهد نتيجه بگيرد که پيامبر اکرم (ص) شخصيتی اقتدارگرا داشته است (به تعبير يکی از منتقدان که امروز ديدم آقای دکتر سروش مفهوم اقتدارگرا را که مفهومی مدرن است برای تفسير پديده ای تاريخی و در پيش زمينه ای متفاوت به کار گرفته. شگفتا). فارغ از درستی و نادرستی اين نتيجه گيری از اين شبيه سازی ميان حضرت موسی و پيامبر اکرم اينجا حرف من اين است که چرا آقای دکتر احتمال نمی دهند شايد سبب ديگری در ميان باشد؟ با اين قطعيت سخن گفتن چرا؟ آن هم در موضوعی تاريخی؟
واقعيت اين است که در تحقيقات قرآن پژوهی و شبه جزيره شناسی و اسلام شناسی به ويژه در غرب در يکی دو دهه اخير به خوبی شرايط ظهور اسلام، وضعيت اديان در شبه جزيره و در مکه و اختلاف آن با مدينه، مناسبات اسلام با "اديان کتاب" در مکه و مدينه و درباره تحول مناسبات پيامبر با یهودیان و مسیحیان از آغاز تا پايان عمر حضرت مورد بررسی قرار گرفته و در این موضوعات ده ها مقاله و کتاب نوشته شده و به روشنی دلائل توجه های متفاوت قرآن نسبت به انبيای پيشين و ذکر آنان در قرآن و مناسبات پيامبر با اديان کتاب به بحث گذاشته شده. چرا ما همه اين نوع تحقيقات را کنار بگذاريم و قاطعانه علت پر بسامد بودن ذکر موسی در قرآن را به شباهت دو شخصيت موسی و محمد فرو بکاهيم؟ به نظر من اين راه درستی برای تفسير و تحليل شخصيت پيامبر ، تفسير قرآن و تحليل تاريخی اسلام نيست. لازمه قرآن را در بستر تاريخی ديدن آن چيزی است که گفتم نه اينکه به انگيزه های روحی و شخصيتی پيامبر، آن هم بدون توجه به مستندات تاريخی پرداختن؛ ولله الحمد أولاً وآخرا.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
🎙دكتر فيرحي: بحث بنده درباره عاشورا و بحران سنت است. كتاب و سنت، معيار اعتقادي و حجت رفتاري مسلمانان است. مي توان گفت سنت، توضيح دهنده و تبيين كننده قرآن است.
▪️منظور از سنت، سيره و رفتار پيامبر است.
سنت در حوزه عبادات موثر است اما در حوزه حكمراني تعيين كننده است، علت آن هم پيچيدگي حكومت داري است.
🔘 پيامبر ظرف دهسال از هجرت، اكثريت قبايل و مناطق حجاز را به عضويت جامعه اسلامي درآورد. ١٣٢ قرارداد با قبايل بست و در هيچ يك از این قراردادها، اصراري بر مسلمان شدن قبايل نداشت؛ حتي مشركان هم طرف برخی قراردادها بودند،بی هیچ شرط و اصراری بر مسلمان شدنشان.
🔹زيباترين اين قراردادها، قرارداد طائف است كه الزامي به اسلام ندارد و حتي مسئوليت خسارات را هم برعهده گرفت كه موجب شد دولت طحامه، رياض فعلي متحد پيامبر شد و به ساحل خليج فارس رسيد.
🔸اين سنت اسلام بود و صحابه طبيعتا بايد پاسدار اين سنت و راوي آن به ديگر مردمي باشند كه پيامبر را مستقيما درك نكرده بودند.
🔸حدیث، دانش معيار در صدر اسلام بود و هنوز فقه به عنوان دانش پيچيده متولد نشده بود.
🔹بتدريج دولت اسلامي، دچار انحنا شد و يكي از علل آن انتقال از ماليات مردمي ناشي از رانت غنيمتهاي جنگي بود.
🔘در دهه دوم پس از هجرت، دو امپراتوري در برابر اسلام شكست خورد و ثروت آنان وارد حكومت شد.
🔸برخلاف دوره پيامبر كه بيت المال بصورت مساوي تقسيم مي شد، در اين دوره ثروت بر اساس دو معيار نزديكي به قريش و سابقه اسلام آوردن تقسيم شد و فرضا يك قريشي كه سال سوم بعثت اسلام آورده بود، دهها برابر يك عراقي كه سال ١٣ هجري مسلمان شده بود سهم مي گرفت.
🔹صحابي سهام خود را تبديل به املاك كردند و پول آن را از سهم خود از بيت المال به دولت پرداخت كردند و مجددا بيشتر اين پول از خزانه به صحابه رسيد و يك چرخه تبعيض آميز شكل گرفت.
🔹 بتدريج اين شكاف طبقاتي افزايش يافت.
معاويه متوجه اين شكاف عميق بين سنت و وضع موجود شد و تصميم گرفت براي حل اين معضل، در سنت تحريف ايجاد كند و براي جامعه جديد تئوري ايجاد كند.
🔸مثلا براي ايجاد مشروعيت مركزيت حكومت در شام، رواياتي از پيامبر جعل شد و بخشي از صحابه با وعده و وعيد به شام منتقل شدند.
♦️♦️معاويه سال چهل هجري را بعنوان سال وحدت اعلام كرد و صحابه تدريجا وحدت را به اصالت ترجيح دادند و مردم را قانع كردند كه بازگشت حكومت به اهل بيت يعني شروع اختلاف و درگيري، پس بهتر است كه جانشين حكومت توسط معاويه تعيين شود.
🔺روايتي از پيامبر جعل شد كه احتمال مي دادم معاويه، نبي بعد از من باشد؛
بنابراين براي حفظ وحدت بايد به عملكرد صحابه بجاي پيامبر بازگشت.
▪️دو گفتمان شكل مي گيرد؛ يكي، «سنت پيامبر» و دیگری، «سنت برساخته»، يعني سنتی كه صحابه در شام جعل كرده اند.
🔴 روايتي است از امام حسين كه اگر سنت پيامبر را رها كنيم، از اسلام فقط نامي مي ماند، مسلمان مي ماند اما مسلماني نمي ماند.
🔴 امام علي در نهج البلاغه مي فرمايد: سنت، عيار بقاي امت است.
▪️ظلم بزرگ آنجاست كه مفهوم اسلام و ايمان تحريف مي شود و تشخيص بين سنت اصيل و سنت برساخته برای جامعه دشوار مي شود، اين بحران سنت است.
🔘 مي فرمايند: سنتها چراغند و بدعتها شبه چراغند و تشخيص ميان اين دو براي مردم سخت است. سنت است كه جانمايه وحدت مردم است، سنتي ايجاد نكنيد كه به سنت پيامبر آسيب بزند.با خوارج با قرآن بحث نكنيد، با سنت پيامبر بحث كنيد، چون سنت شفاف و روشن است اما قران قابل تفسير است.
◾️البته بعد از دوران امام علي، سنت هم شفافيتش را از دست داد و صحابه كه بايد معيار مي بودند، خودشان مبلغ و مبدع سنت بدلي شدند.
🔴 حضرت امام حسين به علما مي فرمايد: شما بايد معتمد مردم در حوزه دين مرجع مي بوديد اما مرجعيت خود را از دست داديد چون سنت را دستكاري كرديد و ديگر خود هم نمي توانيد حقيقت را تشخيص دهيد و سنت را آشفته كرديد.
◾️در تعارض بين سنت پيامبر و سنت برساخته كه به دنبال وحدت بود، به جامعه يك دو راهي را پيشنهاد كردند كه «بين حفظ اسلام كه با وحدت مي ماند و حفظ نوه پيامبر كدام را انتخاب كنيم؟»
🔺طبيعي است عوام، مي گويند اسلام را حفظ كنيد ولو به قيمت كشتن فرزند پيامبر. چرا كه حسين عاق خليفه است و خليفه معيار وحدت. حسین دارد وحدت را خدشه دار مي كند و بهمين خاطر ابن زياد به عمرسعد مي نويسد، حسين را بكشيد و بر استخوانهايش اسب بدوانيد، چون او باعث تفرقه در جامعه مسلمين است.
@andisheqalam
فرهنگ نامه پیامبر برای پیامبر فرهنگی
(درباره کتاب تازه: فرهنگ نامه پیامبر در قرآن کریم)
عمادالدین باقی
کتاب فرهنگ نامه پیامبر(ص)، به قلم سیدمحمدعلی ایازی و جعفر سعیدان فر در دو جلد(جلد نخست 880 صفحه و جلد دوم 1016 صفحه) در اندازه وزیری توسط انتشارات سرایی در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه شده است.
پیامبر اسلام تنها پیامبری است که معجزه اش کتاب است. از این رو او را «پیامبر فرهنگی» نامیده ام. اثبات شیء نفی ماعدا نمی کند و معنای این سخن نفی رسالت فرهنگی دیگر پیامبران نیست اما کسی که معجزه اش کتاب، قلم و آموزش است و بیش از آنکه برای بادیه نشینان سخن بگوید شهرنشینان را که شاکله اصلی زندگی زمانه او و پس از او را تشکیل می دهند هدف گرفته است و بر نمادها و ساختارهای فرهنگی تمرکز افزون تری دارد می توان با عنوان پیامبر فرهنگی متمایز ساخت. نام «فرهنگ نامه پیامبر» از این دیدگاه درخور اندیشه است.
این اثر گرانسنگ حاصل تلاشی سترگ است و مؤلفان ارجمند در یک بازه زمانی 7ساله در کنار سایر اشتغالات خویش بدان اهتمام داشته اند. درباره پیامبر اسلام(ص) صدها اثر در درازای سده های گذشته پدید آمده است که عمدتا بر پایه روایات و اخبار نوشته شده اند و با وجود ارزشمندی شان، به دلیل منابع استنادی و روایی بودن، گاه محل مناقشه نیز قرار گرفته اند. اما کتاب «فرهنگ نامه پیامبر در قرآن کریم»، منبع دست اولی برای شناخت پیامبر اسلام است زیرا برپایه داده های قرآنی فراهم آمده، داده هایی که «قطعی الصدور» و البته گاه «قطعی الدلاله» هستند و جایی برای درنگ و مناقشه نمی گذارند.(درباره این دو عنوان که معمولا اولی را درباره قرآن و دومی را درباره روایات استفاده می کنند نگاه کنید به سخن کوتاهی در کتاب: فلسفه سیاسی اجتماعی آیت الله منتظری، صفحات104و105 ).
در نگاه نخست و شتاب زده به کتاب فرهنگنامه پیامبر، آنچه کشاننده چشم و نگاه است، پر حجم بودن آن و دیگری، مؤلفان کتاب اند که هر دو از پژوهشگران برجسته اسلامی، مجتهد و از اساتید حوزه علمیه قم، است.در نگاهی درونی تر می توان ویژگی های برجسته ای از کتاب را سراغ گرفت.
روش تدوین این اثر دایره المعارفی است. یک ضرب المثل چینی می گوید: «ماهیگیری یاد دادن به زماهی دادن است» یعنی اگر می خواهی کسی فقط یک روز سیر شود و او همیشه و هر روز دست نیازش به ماهی دادن شما دراز باشد به او ماهی بده ولی اگر می خواهی یکبار برای همیشه او را بی نیاز کنی و او همیشه ماهی داشته باشد، ماهیگیری را به او بیاموز. زندگی به او بخشی نه زنده بودن را. دانشنامه فرهنگ پیامبر با در اختیار قرار دادن داده هایی استوار و غیر قابل خدشه از قرآن برای عموم چنین کاری را می کند و یکبار برای همیشه ماهیگیری را به مخاطب یاد می دهد. به ویژه در عصر سرعت که کسی فرصت و حوصله نمی کند تولیدات انبوه و بیش از ظرفیت را مطالعه کند و فناوری ها در جهت تسهیل دستیبابی به مطالب مورد نیاز و مراجعه مستقیم به آن هستند، روش دایره المعارفی روشی سنتی است که همین خواسته را تامین می کند. برای پژوهش ها و سخنرانی ها و استنادات، دسترسی سریع به مستندات را آسان می کند. دانشنامه ها اغلب از روش الفبایی بهره می گیرند اما این فرهنگنامه با انتخاب ترتیب الفبایی و موضوعی، بهره برداری از کتاب را آسان تر و سریع تر کرده است.
تفاسیر موضوعی بسیاری درباره قرآن منتشر شده اند اما فرهنگ موضوعی کارش در اختیار گذاشتن ابزار مورد نیاز برای پژوهش است. ویژگی این نوع آثار این است که پوشیده در تحلیل و تفسیر نویسنده نیست و خوانند را بدون هیچ تفسیری مستقیما و بی واسطه به سراغ متن و نص می برد و برای مثال مفاهیمی چون عصمت و علم غیب را از منظر قرآن وبدون هیچ تأویلی بیان می کند. این سبک، با رویکرد و منطق «نص فهمی» صاحب این قلم همخوانی فراوانی دارد. برای کسی که چنین رهیافتی داشته باشد چنین اثری اهمیت فراوان می یابد.
طبقه بندی دانش ها یکی از پیش نیازهای هر پژوهش علمی در دنیای مدرن است اما طبقهبندی موضوعی قرآن چنانکه در پیشگفتار اثر آمده پیشینه درازی داشته و سنت فرهنگی مسلمانان در این زمینه فضل تقدم دارد.
در گذشته در دانشنامه ها و معجم ها به مباحثی چون معاد و احکام و... توجه می شد و موضوعات جدید همانند آزادی و دموكراسی، علوم تجربی و عناوین اقتصادی، مسئله شان نبود و جایگاهی نداشت اما این فرهنگ نامه فرزند زمان خویش است.
فرهنگ نامه پیامبر چنانکه در مقدمه اش اشاره شده است از کتاب «شخصیة الرسول الاعظم قرآنیاً»، تالیف شیخ جلال حنفی بغدادی و به زبان عربی الهام و الگو گرفته است.
#مقاله
ارزیابى نظریه نولدکه در اقتباس قرآن
حسن رضایى هفتادر، صفر نصیریان
ماهنامه معرفت - سال بیست و ششم، شماره ۴، پیاپی ۲۳۵، تیر ۱۳۹۶
ئودور نولدکه آلمانى ازجمله خاورشناسانى است که درباره اصالت قرآن پژوهش کرده است. این پژوهش، با روش توصیفى ـ تحلیلى و با رویکرد انتقادى، به ارزیابى نظریه وى در مورد اقتباس قرآن پرداخته است.
چکیده
تئودور نولدکه آلمانى ازجمله خاورشناسانى است که درباره اصالت قرآن پژوهش کرده است. این پژوهش، با روش توصیفى ـ تحلیلى و با رویکرد انتقادى، به ارزیابى نظریه وى در مورد اقتباس قرآن پرداخته است. به اعتقاد او، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله اغلب آموزه هاى قرآن را از طریق ارتباط با ادیان و سایر فرهنگ ها به دست آورده است. نولدکه در نظریه اقتباس قرآن، بیش ترین سهم را به آموزه هاى یهودى و سپس مسیحى و در نهایت، فرهنگ جاهلیت مى دهد. وى براى ادعاى اقتباس قرآن از منابع یهودى ـ مسیحى، دو دلیل مى آورد: نخست، مشابهت قرآن به کتب یهودى ـ مسیحى و دیگرى، ارتباط پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى ـ مسیحى است. نولدکه میان فرهنگ جاهلى و قرآن شباهت هایى را برشمرده و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را مؤدب به آداب جاهلى معرفى مى کند. ادله وى درباره مسئله اقتباس قرآن مردود مى باشد؛ زیرا اولاً، مشابهت چشمگیرى بین قرآن و کتب یهودى و مسیحى و فرهنگ جاهلیت وجود ندارد. ثانیا، ادعاى ارتباط علمى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى و مسیحى، و مطابق بودن رفتار آن حضرت با فرهنگ جاهلى، عارى از استناد صحیح تاریخى است.
http://www.almajlesilib.com/post/393
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com