البته همیشه تکرار بد نیس😉
کتاب هنر تلاوت قرآن از خانم کریستینا نلسون
وی در این کتاب به بررسی مساله تلاوت قرآن و زیبایی های هنری آن پرداخته است.
از نکات بارز این کتاب توجه بسیار به استاد مصطفی اسماعیل است... وی از او به عنوان یکی از قراء بارز مصر نام می برد و به ویژگی های تلاوت او را نیز اشاره می کند...
همراهان و یاوران در قرآن
نویسنده : سلیمی، منصور
تاریخ انتشار : 1386-00-00
زبان: فارسي
ناشر : احسان
شابک : 6-510-356-964
: چكيده کتاب
مؤلف در این نوشتار با استفاده از آیات قرآن به ویژگیهای مؤمنان و همراهان پیامبر (ص) میپردازد. وی با استفاده از کلمه" مع" در آیات قرآن که به معنای همراه و یاور میباشد و با اشاره به دستهبندی قرآن از افراد جامعه و صفات هر یک به ویژگیهای مؤمنان که همراه با پیامبر هستند میپردازد و همراهان پیامبر (ص) را الگوی دیگر مؤمنان می داند و نمودهای این همراهی را در هجرت همراه پيامر، نصرت پيامبر، جهاد و ایمان به پيامبر میداند. وی در پایان به برخی از این همراهان از جمله امام علی، حمزه و جعفر اشاره مینماید.
: موضوعات
همراهان پیامبر (ص)، ویژگیهای مؤمنان : کلید واژه
?مقاله
?قرآن به روایت قرآن: واژگان و مجادلات قرآنی ناظر به خود قرآن
?Le Coran par lui-même: Vocabulaire et argumentation du discours coranique autoréférentiel
معرفی مولف
از میانه قرن بیستم، تحولی عظیم در پژوهش ها و رهیافت های قرآنی در غرب رخ داد که حاصل آن پیشرفت چشمگیر تفسیر تورات و نظریه های ادبی بود. مطالعات اخیر در این حوزه را می توان به دو گروه کلی تقسیم بندی نمود:
گروه اول به تاریخ قرآن، نحوه جمع آوری و نگارش آن می پردازد؛
گروه دوم در صدد است تا در پرتو علوم انسانی به بازخوانی و بررسی نقادانه ی قرآن پرداخته و بدین ترتیب دریابد که این کتاب آسمانی چگونه خود را معرفی می کند. اثر حاضر در این دسته جای می گیرد.
آن – سیلوی بوالیوو، مولف این اثر، صاحب دانشنامه دکتری اسلام شناسی (مطالعات عربی) از دانشگاه اکس – مارسی و پژوهشگر موسسه ی تحقیقات و پژوهش های جهان عرب و اسلام واقع در اکس آن پروانس است. وی استاد دانشگاه گرونینگن، متخصص مطالعات قرآن و اسلام، تاریخ صدر اسلام، متون مقدس، نقد متون و زبان عربی است.
بخشی از اثر حاضر برگرفته از رساله دکتری مولف است که در سال 2010 م. با درجه ی عالی از آن دفاع کرد. وی در این اثر قصد دارد تا با بررسی عمیق و موشکافانه کلام خودارجاعی قرآن، مطالعات موجود درباره این کتاب آسمانی را کامل نماید و اثری کارآمد را در اختیار جامعه ی دانشگاهی و نیز علاقه مندان به این حوزه قرار دهد.
اما مقصود از بررسی کلام خودارجاعی قرآنی چیست؟ در حقیقت برای پاسخ به این پرسش باید گفت که نگارنده می کوشد تا دریابد که قرآن چگونه از خویش سخن می گوید و چه تصویری را از خود به مخاطبانش عرضه می کند: «در آخر، شایان ذکر است که این اثر به «چیستی قرآن» نمی پردازد، بلکه در صدد است تا «آنچه را که قرآن می گوید هست» مطالعه و بررسی کند. این کلام قرآن است که توجه ما را به خود جلب نموده نه تعریف بی طرفانه آن؛ در ورای کلام قرآن، کلام خالص اصلی قرآن در باب چیستی قرآن است که تلاش نموده ایم آن را دریابیم»
در دیباچه این کتاب که به قلم استفان وایلد است، چنین آمده است: «مطالعه خود ارجاعی یک متن، روشی خاص برای بررسی موشکافانه آن است […] قرآن را باید خود ارجاعی ترین متن در میان بزرگترین کتاب های بشریت دانست. دنیل آ. مادیگان به خوبی کتاب مقدس مسلمانان را توصیف نموده است: «قرآن خودش و درباره خودش است» اثر آن – سیلوی بوالیوو، قرآن به روایت قرآن، برای نخستین بار، به گونه ای نظام مند و عمیق این پدیده ی خاص را بررسی می کند». در واقع، قرآن معمار تصویر خویش است و آیات فراوانی را می توان یافت که در آن قرآن از خود سخن می گوید.
?برای مطالعه ادامه مقاله به سایت مراجعه فرمائید.
?نویسنده: مهناز احدی
?منبع: مجله قرآن و حدیث شماره چهارم زمستان 1394
?مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبان های اروپایی (وابسته به آل البیت)
@Islamicstudies
http://clisel.com/le-coran-par-lui-meme/
?عنوان مقاله:
ارزیابی شخصیت وعملکرد عبدالله بن مسعود
♦️نگارنده:
احسان پوراسماعیل
An Assessment of the Personality and Performance of Abdullah bin Masud
چکیده:
عبدالله بن مسعود از شخصیّت های به نام تاریخ صدر اسلام، قاری و دارای مصحف است که ارزیابی شخصیّت او از آن رو دارای اهمیّت است که مکاتب اسلامی از نظر آشنایی وی با علوم قرآن و حدیث، قرائت و تفسیر، بیشتر زبان به تأییدش گشوده اند. عملکرد او قبل از شهادت پیامبر(صلی الله علیه وآله) با عنوان شاگرد مکتب وحی و بعد از فقدان ایشان به عنوان مدافعِ اسلام اصیل قابل تأمل است. ابن مسعود از جمله صحابه ای است که در طیّ حیات خود حتّی اگر پیروی از مکتب حق به ظاهر موجب صدمه دیدن جایگاه اجتماعی او شد، موضع خود را کاملاً به صورت روشن بارها و بارها اعلام کرد؛ همین صراحت است که از اندیشۀ عبدالله بن مسعود مکتبی مستقل می سازد و این مکتب پایۀ فعالیّت های امام علی (علیه السلام) در زمان حکومت ظاهری ایشان در کوفه است. همکاری او در زمان خلیفۀ دوم که بیشتر در حوزۀ فعالیّت های فرهنگی است از یک سو و موضع گیری های صریح او در برابر عملکرد خلفای سه گانۀ بعد از پیامبر(صلی الله علیه وآله) به ویژه عثمان، نظرات متفاوتی را پیرامون وی رقم زده است که با توجیه اذن امام علی(علیه السلام) به وی در جهت همکاری با دستگاه خلافت می توان کلیّات عملکرد او رامثبت ارزیابی کرد؛ چه این که تنها نقد جدی اهل بیت(علیهم السلام) در منابع مختلف مربوط به حذف معوذتین ازمصحف اش می شود از این رو می توان سایر تهمت ها را به سبب دفاع او از امام علی(علیه السلام) ترسیم کرد.
واژههای کلیدی: عبدالله بن مسعود، قرآن، صحابه، روش های تفسیری، مصحف، مدرسۀ کوفه
?https://telegram.me/drehsanpouresmaeil
???????
?درباره کتاب?
??? این کتاب، ابتدا توسط آقای «راسیح ییلماز» از روسی به ترکی و سپس توسط آقای ابراهیمی راد به فارسی ترجمه شده است.
کتاب یاد شده مشتمل بر یک مقدمه از «هاکان آل بایراک» رییس کانون نویسندگان ترکیه است که از مترجم این اثر فارسی تشکر کرده است.
??? بخشی از کتاب ترجمه برخی روایات پیامبر اکرم (ص) به قلم تولستوی است که وی از کتاب یک هندی مسلمان اقتباس و به روسی ترجمه کرده است. همچنین چند نامه در این کتاب درج شده است که نشانگر دیدگاه تولستوی نسبت به اسلام است.
✉️✉️✉️ از جمله نامه ها، نامه یک مادر به تولستوی است که درباره مسلمان شدن فرزندانش با وی مشورت می کند.
تولستوی پاسخ وی را با یک مقایسه جالب میان اسلام و مسیحیت می دهد؛ از جمله سخنان تولستوی:
✅✅✅ «در مورد این که دین اسلام و تعلیمات محمدی در مقابل مسیحیت بسیار باارزش تر و دارای مقامی والاتر است و خصوصیات بیشتری دارد و این که فرزندان شما در راه این تفکر آسمانی خدمت می کنند با تمام قلبم با آن ها هم فکر بوده و به آن ها تبریک می گویم.»
#e_book
?لینک عضویت در مدرسه اینترنتی رویش اندیشه ??
https://telegram.me/joinchat/A0WxaEFrtayD0q9MT5YHHw
? جیمز بلامی از جمله اسلام پژوهانی است که در حوزه مطالعات قرآن تحقیقات ارزشمندی انجام داده است. او در دایره المعارف قرآن چاپ بریل چندین مدخل نوشته است که یکی از آنها با عنوان Textual Criticism in Quran بسیار خواندنی است. این مدخل در جلدهای تاکنون منتشر شده از ترجمه فارسی دایره المعارف قرآن نیست و در جلدهای بعدی خواهد آمد.
✍ جیمز بلامی در این مقاله، اصطلاح «نقد متن» را به سه معنا به کار می برد:
1⃣ صحیح خطاهای متون.
2⃣ علم کشف خطای متون و هنر برطرف کردنش.
3⃣ هنر کشف خطای متون و هنر برطرف کردنش.
✍ در واقع او از یک منظر، «نقد متن» را «علم» و از منظر دیگر «هنر» می داند. او فرایند «نقد متن» را در قالب سه مرحله توضیح می دهد:
1⃣ دست یابی به یک متن اولیه (Recension).
2⃣ ارزیابی آن متن تا بفهمیم بهترین نسخه موجود از آن اثر هست یا خیر (Examiniation).
3⃣ اصلاح غلط ها (Emendation).
✍ در این مراحل، اگر جواب مرحله دوم منفی باشد، مرحله سوم نیز خود به خود منتفی است.
✍ بلامی با همین شیوه به نقد متن قرآن (و بررسی امکان اشتباه بودن برخی از واژه های موجود در قرآن) پرداخت و Recension خود را مصحف چاپ قاهره (1924م) قرار داد (مصحفی که امروزه در سراسر جهان اسلام در دست مسلمانان است).
✍ او در انجام مرحله سوم فرایند مذکور در رابطه با متن قرآن، چند مورد را به عنوان مبنای کار خود قرار داده است:
1⃣ معنای روشن تفسیر پیشنهادی مصحح در قیاس با متن در اختیار ما.
2⃣ معنای اصلاح شده باید با سبک قرآن هماهنگ باشد.
3⃣ باید از حیث رسم الخط قابل توجیه باشد.
4⃣ باید بتوان نشان داد که انحراف اولیه متن به چه صورتی رخ داده است.
✍ یکی از مثال هایی که بلامی (در مقاله ای دیگر) با رعایت شروط بالا مورد بررسی قرار داده است، واژۀ «رقیم» در سوره کهف است. او با دلایلی که ذکر می کند (و حائز شروط چهارگانۀ فوق نیز هست) نتیجه می گیرد که این واژه احتمالاً در اصل «رقود» بوده است و در پی کتابت قرآن و اشتباهی که در آن رخ داده، به «رقیم» تبدیل شده است.
✍ بلامی در رابطه با این اشتباهات واژگان در قرآن، حدود 30 مورد را مثال می زند و دلایل اشتباه بودن آن را نیز بیان می کند.
? توضیحات بیشتر در این باره به تفصیلی تر شدن مطلب می انجامد. علاقه مندان می توانند مقاله های جیمز بلامی را در کتاب "زبان قرآن، تفسیر قرآن" که با ترجمه دکتر مرتضی کریمی نیا به فارسی برگردانده شده است مطالعه کنند.
? @naqshine
? معرفی کتاب
? الإكليل في استنباط التنزيل تالیف جلال الدين سیوطی
?بسيارى از كسان بر اين باور رفتهاند كه همه دانشها در قرآن است و قرآن مشتمل است بر «همه چيز» و در آن «تبيين و توضيح» همه چيز آمده است و از آيات آن مىتوان تمام دانشها را بهره گرفت و استنباط كرد.
♦️ سيوطى اين كتاب را نگاشته است، تا اين باور را استوار دارد. از اين روى مقدمهاى نگاشته است در اشتمال قرآن بر دانشهاى دنيوى و اخروى و آن را گونهاى از اعجاز قرآن كريم تلقّى كرده است.
? وی اين بحث را در آثار ديگرش از جمله در «معترك الأقران» با اندكى افزونى و كاستى و با عنوان «العلوم المستنبطه» نقل كرده است.
????
? @quranied
✅ سزگین و تاریخ علم
آنچه در ادامه می آید سخنرانی امروز دکتر رسول جعفریان در مراسم فواد سزگین در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران است.
اهمیت فواد سزگین برای جهان اسلام به عنوان یک مرحله در مبحث تاریخ علم در دنیای اسلام مهم است. او خود در چندین مورد، شرح کارهایش را داده است. وی اولا کتابشناس و نسخه پژوه است و این تخصص، کلید ورود به بحث تاریخ علم است، اگر کسی کتابشناس و کتابدار و نسخه شناس نباشد، نباید ادعای تاریخ علم داشته باشد. نکته دیگر آن است که با کارهای فرنگی ها در حوزه فهرست نویسی علمی آشناست. وی جز آن که سالها شاگرد هلموت ریتر بوده، روی کار بروکلمان با دقت تأمل کرده و روش وی را به خوبی می شناسد. اوائل می خواهد به آن ذیل و حاشیه بزند، اما بعدا تاریخ تراث عربی را از نو تألیف می کند. دیگر آن که وی تاریخ نگارش و کتابت حدیث و علم را در دنیای اسلام می داند. این تخصص او در رساله دکتری وی در باره بخاری است. در آنجا، بیشتر قصد حمایت از «حدیث» را دارد اما همین انگیزه، او را به کشف برخی از ابعاد تاریخ حدیث رهنمون می کند. این کشف و سپس نظریه پردازیش در این باره، بی اشکال نیست و بارها از سوی برخی از مسلمانان و فرنگیان در باره اش بحث شده، اما به هر روی، به اندازه کافی او را روی متون نخست، اسناد احادیث و تاریخ نگارشات عربی در عصر اول، مسلط کرده است. وی به تدریج به «تاریخ علم» رسید. از دل کتاب و تاریخ آن. سپس به تاریخ نجوم و ریاضیات و پزشکی و طبیعیات و... پرداخت. فکرش این بود که متون مهم در حوزه تاریخ علم را، آنچه نوشته مسلمانان بود، و نیز آنچه از قرن شانزدهم به بعد، توسط پژوهشگران فرنگی نوشته شد، بازچاپ کند و کرد، کاری که منجر به چاپ بیش از چند صد کتاب انجامید و امروز سرمایه ای است که به راحتی در اختیار دیگران است. او این کار را با موزه تاریخ علم تکمیل کرد. کاری در فرانکفورت.
http://yon.ir/A5I93
🆔 @manuscript
کتاب هنر تلاوت قرآن از خانم کریستینا نلسون
وی در این کتاب به بررسی مساله تلاوت قرآن و زیبایی های هنری آن پرداخته است.
از نکات بارز این کتاب توجه بسیار به استاد مصطفی اسماعیل است... وی از او به عنوان یکی از قراء بارز مصر نام می برد و به ویژگی های تلاوت او را نیز اشاره می کند...👇👇👇
کتاب «آیات شیطانی» زندگی هنرپیشهای هندی با نام محوند را روایت میکند که شبیه پیامبر مسلمانان است. این کتاب بر پایه ماجرای صدر اسلام مشهور به غرانیق نوشته شده است و در بسیاری از کتاب های معتبر تاریخ اسلام مانند تاریخ طبری آمده است و شرح آیاتی است که پیامبر اسلام در آن آیات به تمجید از سه بت مورد قبول اعراب می پردازد اما پس از نازل شدن آیات جدید این آیات را از قرآن حذف می کند و می گوید این آیات از طرف خدا نبود بلکه القائات شیطان بوده است.
#مقاله
📖 معرفی مدخل:
Textual Criticism of the Quran
نویسنده: جیمز بلامی
📚 دایره المعارف قرآن - چاپ بریل
💠 جیمز بلامی از جمله اسلام پژوهانی است که در حوزه مطالعات قرآن تحقیقات ارزشمندی انجام داده است. او در دایره المعارف قرآن چاپ بریل چندین مدخل نوشته است که یکی از آنها با عنوان Textual Criticism in Quran بسیار خواندنی است. این مدخل در جلدهای تاکنون منتشر شده از ترجمه فارسی دایره المعارف قرآن نیست و در جلدهای بعدی خواهد آمد.
✍️ جیمز بلامی در این مقاله، اصطلاح «نقد متن» را به سه معنا به کار می برد:
1️⃣ صحیح خطاهای متون.
2️⃣ علم کشف خطای متون و هنر برطرف کردنش.
3️⃣ هنر کشف خطای متون و هنر برطرف کردنش.
✍️ در واقع او از یک منظر، «نقد متن» را «علم» و از منظر دیگر «هنر» می داند. او فرایند «نقد متن» را در قالب سه مرحله توضیح می دهد:
1️⃣ دست یابی به یک متن اولیه (Recension).
2️⃣ ارزیابی آن متن تا بفهمیم بهترین نسخه موجود از آن اثر هست یا خیر (Examiniation).
3️⃣ اصلاح غلط ها (Emendation).
✍️ در این مراحل، اگر جواب مرحله دوم منفی باشد، مرحله سوم نیز خود به خود منتفی است.
✍️ بلامی با همین شیوه به نقد متن قرآن (و بررسی امکان اشتباه بودن برخی از واژه های موجود در قرآن) پرداخت و Recension خود را مصحف چاپ قاهره (1924م) قرار داد (مصحفی که امروزه در سراسر جهان اسلام در دست مسلمانان است).
✍️ او در انجام مرحله سوم فرایند مذکور در رابطه با متن قرآن، چند مورد را به عنوان مبنای کار خود قرار داده است:
1️⃣ معنای روشن تفسیر پیشنهادی مصحح در قیاس با متن در اختیار ما.
2️⃣ معنای اصلاح شده باید با سبک قرآن هماهنگ باشد.
3️⃣ باید از حیث رسم الخط قابل توجیه باشد.
4️⃣ باید بتوان نشان داد که انحراف اولیه متن به چه صورتی رخ داده است.
✍️ یکی از مثال هایی که بلامی (در مقاله ای دیگر) با رعایت شروط بالا مورد بررسی قرار داده است، واژۀ «رقیم» در سوره کهف است. او با دلایلی که ذکر می کند (و حائز شروط چهارگانۀ فوق نیز هست) نتیجه می گیرد که این واژه احتمالاً در اصل «رقود» بوده است و در پی کتابت قرآن و اشتباهی که در آن رخ داده، به «رقیم» تبدیل شده است.
✍️ بلامی در رابطه با این اشتباهات واژگان در قرآن، حدود 30 مورد را مثال می زند و دلایل اشتباه بودن آن را نیز بیان می کند.
🔹 توضیحات بیشتر در این باره به تفصیلی تر شدن مطلب می انجامد. علاقه مندان می توانند مقاله های جیمز بلامی را در کتاب "زبان قرآن، تفسیر قرآن" که با ترجمه دکتر مرتضی کریمی نیا به فارسی برگردانده شده است مطالعه کنند.
منبع: @naqshine
🛐 مطالعات قرآن و متون مقدس
🆔 @HolyScriptures
🆔 t.me/HolyScriptures
📚 معرفی کتاب
💠 الإكليل في استنباط التنزيل تالیف جلال الدين سیوطی
🔹بسيارى از كسان بر اين باور رفتهاند كه همه دانشها در قرآن است و قرآن مشتمل است بر «همه چيز» و در آن «تبيين و توضيح» همه چيز آمده است و از آيات آن مىتوان تمام دانشها را بهره گرفت و استنباط كرد.
♦️ سيوطى اين كتاب را نگاشته است، تا اين باور را استوار دارد. از اين روى مقدمهاى نگاشته است در اشتمال قرآن بر دانشهاى دنيوى و اخروى و آن را گونهاى از اعجاز قرآن كريم تلقّى كرده است.
🔹 وی اين بحث را در آثار ديگرش از جمله در «معترك الأقران» با اندكى افزونى و كاستى و با عنوان «العلوم المستنبطه» نقل كرده است.
👇👇👇👇
🆔 @quranied
ابیّ بن کعب، صحابی برجسته پیامبر (ص) و نامی پر بسامد در تاریخ قرآن و قرائات است و بی تردید پس از مصحف عبدالله بن مسعود، شاخص ترین مصحف غیر عثمانی، از آن او بوده است. «ابیّ» از انصار و از قبیله «خزرج» بوده و در پیمان عقبه دوم حضور داشته است. در روایتی از پیامبر (ص) آمده است که قرآن را از چهار تن فرا بگیرید : عبدالله بن مسعود، ابیّ بن کعب ، معاذ بن جبل و سالم مولی أبی حذیفه در روایتی دیگر از پیامبر (ص)، ابیّ ، مهم ترین قاری صحابه معرفی می شود. ( أقرءهم للقرآن ابیّ بن کعب) شاید به این سبب است که برخی نظیر عبدالرزاق طرابلسی از ابیّ با تعبیر «مهم ترین قاری این امّت به نحو مطلق» (أقرءُ هذه الامه علی الاطلاق) یاد کرده اند. در روایتی دیگر ، پیامبر (ص) به ابیّ می گوید : به من امر شده که قرآن را بر تو بخوانم. ابیّ می پرسد که آیا خداوند، مرا به نام یاد کرد ؟ و پیامبر می فرماید: آری . سپس ابیّ [از شوق] گریه می کند. از دیگر سو، نام «ابیّ» را در زمره کاتبان وحی پیامبر (ص) برشمرده اند و حتی از «ابن ابی خثیمه» نقل کرده اند که او را نخستین کاتب وحی برای پیامبر دانسته است. با توجه به «انصاری» بودن «ابیّ»، از سخن «ابن ابی خثیمه» چنین بر می آید که وی آغاز نگارش وحی را در عهد مدنی قلمداد کرده است. ابن سعد ضمن آنکه کتابت را در میان عرب، اندک می شمارد ، «ابیّ» را از اهل کتابت و نگارش در دوران قبل از اسلام معرفی می کند . در اینکه «ابیّ» در عهد خلیفه دوم یا خلیفه سوم از دنیا رفته است و نیز در سال وفات وی، اختلاف است. گفته شده است که از صحابه ،ابن عباس، ابوهریره، عبدالله بن سائب، و از تابعین، عبدالله بن عیّاش بن أبی ربیعه، ابوعبدالرحمن سلمی و ابوالعالیه ریاحی، قرآن را بر «ابیّ» خوانده اند.
راز بزرگ اسلام اثر ادن لافونتن نویسنده فرانسوی سال 2015
معرفی:
ادن لافونتن نویسنده کتاب، هنگام مطالعه قرآن، زندگی نامه پیامبر و هنگام مباحثه با مسلمانان
و همچنین هنگام شناخت گفتمان اسلام، پی به تناقضات اسلام برد. و این تناقضات در اسلام در وی احساس گنگی و نا مفهوم بودن اسلام را ایجاد کرد.
از این رو، او برای پیداکردن توضیحی برای تناقضات در اسلام، مطالعاتی را بر روی خاستگاه اسلام
شروع کرد. وی در حین مطالعاتش با تحقیقات ادوارد ماری گاله که متخصص و دکترای تاریخ ادیان و
مذاهب بود آشنا میشود. ادوارد ماری گاله از تزی با عنوان مسیح و پیامبر او دفاع کرده بود که به
موضوع اسلام می پرداخت. ادن لافونتن در حین آشنایی با ادوارد ماری گاله و تز وی با حجمی از تحقیقات تاریخی جالبی که در زمینه ی اسلام که در پی چندین سال صورت گرفته بود آشنا میشود. بر طبق
تحقیقات تاریخی صورت گرفته، داستان ها و تاریخ اسلامی که تا به امروزه نقل میشده کاملا دروغ بوده و
حقیقت چیز دیگری است: طبق این تحقیقات، اسلام به هیچ وجه دینی برمبنای وحی الهی نیست، محمد به
تنهایی بنیان اسلام را نگذاشته است. اسلامی که امروز روایت میشود نتیجه ی قرن ها بازنویسی و بازتفسیر
تاریخ است. ریشه ها و خاستگاه اسلام را باید اندیشه ها و ایدئولوژی های یهودیان و مسیحیانی دانست که
خلفا برای توجیه و موجه جلوه
دادن جایگاه و منصب شان آنها را به نفع خود تغییر دادند و دستکاری
کردند.(بخشی از ترجمه مقدمه این کتاب)
سزگین و تاریخ علم / سخنرانی امروز در مراسم سزگین در کتابخانه مرکزی دانشگاه
اهمیت فواد سزگین برای جهان اسلام به عنوان یک مرحله در مبحث تاریخ علم در دنیای اسلام مهم است. او خود در چندین مورد، شرح کارهایش را داده است. وی اولا کتابشناس و نسخه پژوه است و این تخصص، کلید ورود به بحث تاریخ علم است، اگر کسی کتابشناس و کتابدار و نسخه شناس نباشد، نباید ادعای تاریخ علم داشته باشد. نکته دیگر آن است که با کارهای فرنگی ها در حوزه فهرست نویسی علمی آشناست. وی جز آن که سالها شاگرد هلموت ریتر بوده، روی کار بروکلمان با دقت تأمل کرده و روش وی را به خوبی می شناسد. اوائل می خواهد به آن ذیل و حاشیه بزند، اما بعدا تاریخ تراث عربی را از نو تألیف می کند. دیگر آن که وی تاریخ نگارش و کتابت حدیث و علم را در دنیای اسلام می داند. این تخصص او در رساله دکتری وی در باره بخاری است. در آنجا، بیشتر قصد حمایت از «حدیث» را دارد اما همین انگیزه، او را به کشف برخی از ابعاد تاریخ حدیث رهنمون می کند. این کشف و سپس نظریه پردازیش در این باره، بی اشکال نیست و بارها از سوی برخی از مسلمانان و فرنگیان در باره اش بحث شده، اما به هر روی، به اندازه کافی او را روی متون نخست، اسناد احادیث و تاریخ نگارشات عربی در عصر اول، مسلط کرده است. وی به تدریج به «تاریخ علم» رسید. از دل کتاب و تاریخ آن. سپس به تاریخ نجوم و ریاضیات و پزشکی و طبیعیات و... پرداخت. فکرش این بود که متون مهم در حوزه تاریخ علم را، آنچه نوشته مسلمانان بود، و نیز آنچه از قرن شانزدهم به بعد، توسط پژوهشگران فرنگی نوشته شد، بازچاپ کند و کرد، کاری که منجر به چاپ بیش از چند صد کتاب انجامید و امروز سرمایه ای است که به راحتی در اختیار دیگران است. او این کار را با موزه تاریخ علم تکمیل کرد. کاری در فرانکفورت. ابتکارات وی در این زمینه جالب است و می توان در رساله او با عنوان تاریخ علم و فنآوری در جهان اسلام دید. باید به این نکته هم توجه داشت، او متعلق به فرهنگ ترکیه است که در سه چهار قرن اخیر، وارث میراث اسلامی بوده و صدها هزار نسخه خطی در کتابخانه هایش محفوظ بوده است. با این حال، سعی کرد نگرش جهان اسلامی را حفظ کند و از میراث موجود در کشورهای عربی و نیز ایران و شبه قاره نیز بهره بگیرد. درد مسلمانی و تلاش برای این که نشان دهد سابقه مسلمانان در علم قوی بوده، در وجودش موج می زند. این حسی است که طیف جوان اسلام گرای ترکیه هم خواهان آن بود و به همین دلیل، سزگین مورد علاقه اردوغان هم قرار گرفت. البته حمایت از موزه علم او، و نشر آثارش از سوی سران کشورهای عربی هم بود. همین طور که از امکانات اروپائیان استفاده کرد. او وامدار بسیاری از افراد بود و در ضمن، چنان نبود که به شرق شناسان دشنام دهد. ضمن آن که انتقاد می کرد، مثل آن چه با گلدزیهر کرد، اما همیشه می گفت که تحقیقات آنها به ما کمک کرده است.
در اینجا باید گفت، سزگین یک مرحله در اندیشه های مربوط به تمدن اسلامی است که در ایران کمتر شناخته شده است. این به رغم آن است که وی به دفعات به ایران آمد و از سوی مدیران کتابخانه های مختلف، و مراکز علمی، مورد تقدیر و حمایت قرار گرفت. سزگین خود یک مرحله در این تلاشها به شمار می آید. چنان که گذشت، او هم نظریه پرداز است، و هم اهل عمل در ایجاد یک جنبش علمی در حوزه تمدن و علم در دنیای اسلام. برای نشان دادن این که او خود یک «مرحله» به شمار می آید، باید اشاره کرد که مراحل توجه به تمدن و علم در جهان اسلام، در غرب یا با فکر غربی، چهار مرحله دارد
• مرحله اول: گزارش های سفرنامه نویسان از عصر صفوی تا عصر قاجاری به عنوان یک ژانر مهمی در سفرنامه نویسی غربی ها از ایران و شرق است
• مرحله دوم، آغاز تحقیقات علمی در قرن های هیجدهم و نوزدهم و بیستم است که البته ترکیبی از سفر و پژوهش است. در این دوره، نخستین کتابهای منظم هم در باره تمدن اسلامی و اسلام در غرب نوشته شد. این نوشته ها با انگیزه آشنایی با شرق، اقتباس از آن، تصرف در آن و حتی امور سیاسی و اقتصادی است (ادامه در پایین) 👇👇👇.
@jafarian1964
امامت شيعی و ديدگاه نادرست آقای مادلونگ (در دو فرسته)
در نوشته اخيری از آقای مادلونگ او اين نکته را مطرح می کند که چون اماميه امامت را در نسل مستقيم پيامبر (ص) می دانند به همين دليل حضرت امير (ع) نمی توانسته امام بعد از پيامبر باشد و چون خلافت و جانشينی پيامبر ميراث اوست در نسل او، نه حضرت را می توان امام خواند و نه خليفه و جانشين پيامبر. او صرفا وصي پيامبر بود. اين ديدگاه به نظر من با کليت کتاب خلافت محمد (ص) که سال ها پيش آقای مادلونگ نوشت ناسازگار است و من هيچ توضيحی برای اين ناسازگاری ندارم.
آنچه می توانم بگويم اين است که تفسيری که ايشان به اماميه درباره وراثت امامت در خط مستقيم در نسل آن حضرت نسبت می دهد درست نيست و اساسا با کل دکترين اماميه ناسازگار است. ايشان اين عقيده شيعه اماميه را در مخالفت با دکترين زيديه قلمداد می کند. اصل تشيع بر انديشه جانشينی حضرت امير (ع) پس از پيامبر و امامت حضرت استوار است. امامت او را اماميه به نص و تصريح پيامبر می دانسته اند و اگر سخنی از وراثت در امامت شده درباره انتقال امامت در نسل امام حسين (ع) است؛ تازه، با اين توضيح که حتی درباره معنای اين نوع وراثت در ميان اماميه اتفاق نظر نبوده. نظريه متکلمان شيعه اين است که امامت تنها از طريق نص امام بر امام بعدی منتقل می شود و نه صرف وراثت. در کنار اين، بحث عترت پيامبر و مقصود از آن از ديرباز از بحث های مهم متکلمان شيعی بوده و مراد از عترت در حديث ثقلين را نه فرزندان مستقيم و بل اهل بيت پيامبر که شامل حضرت امير هم می شود می دانستند. البته در اين زمينه جزئياتی مطرح بوده و حتی زيديه و اماميه با هم در خصوص آن اختلافاتی داشته اند. محمد بن بحر الرهني، عالم امامی سده چهارم در اين زمينه کتابی دارد که شيخ صدوق از آن در آثارش نقل کرده است.
درباره خلافت هم برداشت آقای مادلونگ از اين مفهوم خطاست. اگر داوری جاحظ در العثمانيه را ملاک قرار دهيم او تصريح می کند که برداشت مخالفان تشيع از خلافت اين بوده که نبايد متکی بر انديشه قرابت باشد، چرا که خلافت جانشينی امر دينی است و ربطی به قرابت ندارد (ص 205 به بعد). در خود سقيفه هم درست است که به اولويت قبيله پيامبر استناد شد اما سخنی از جانشينی در خاندان پيامبر نرفت؛ سهل است خروجی سقیفه نتيجه باوری مخالف با آن انديشه بود. در مقابل، عباس عموی پيامبر (ص) و امير المؤمنين (ع) در مقام مخالفت با بيعت سقيفه ابراز می داشتند که اگر اصل بر پيوستگی قبيلگی است، خاندان پيامبر اولويت دارند و اگر بنابر تصميم جمعی است چرا خاندان بنی هاشم مورد مشورت و اظهار رأی و نظر قرار نگرفته اند؟ درباره امامت بلافصل استناد شيعه به نصوص خود پيامبر بود بر جانشينی حضرت امير(ع). بعدا البته برای تداوم امامت بحث عترت و ذريه پيامبر (ص) مطرح شد؛ هم از سوی زيديه و هم اماميه. اينکه خلافت ربطی به وراثتی از نوع وراثت اموال و ديون پيامبر نداشت تصورش برای مسلمانان عصر اول پيچيده نبود (مگر آنان پيامبر را پادشاه می دانستند و يا او را صاحب "ملک" می دانستند؟. قطعا چنين نيست). در سقيفه اصل بحث و گفتگو بر سر اين نوع از خلافت نبود. به همين دليل هم ابوبکر خود را خليفه پيامبر خواند. مخالفان ابوبکر هم با او بر سر مفهوم خود خلافت مخالفتی نداشتند. آنها او را شايسته اين عنوان نمی ديدند. در قرآن داود پيامبر خليفه خدا خوانده شده و با وجود آنکه در قرآن مشتقات "ارث" آمده کسی اين آيه از قرآن را مرتبط با ارث اموال ميت نمی فهميد: يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى. يا اين آيه از قرآن را: وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ.
ماه مبارک و نظريه رؤیاهای رسولانه
ماه مبارک ماه قرآن است. بهار قرآن است. ماه تأمل در آيات قرآن است. ماه قرائت قرآن است. من در رد نظريه آقای دکتر سروش در خصوص وحی بمثابه خواب تاکنون چندين يادداشت و مقاله نوشته ام. هر بار که آياتی از قرآن می خوانم و به ويژه در ماه مبارک گوشه چشمی هم بدان نظريه دارم و هر بار بيشتر مطمئن می شوم که اين ديدگاه فارغ از اشکالات فلسفی و تاريخی اش از تفسير نحوه زبان قرآن و منطق درونی آن و ساختار سخن خداوند با پيامبرش آنچنانکه در قرآن ديده می شود عاجز است. به يکی دو نمونه اينجا اشاره می کنم: در موارد متعددی در قرآن آياتی را می بينيم که پاسخ خداوند است به آنچه مؤمنان و يا غير مؤمنان از پيامبر درخواست می کرده اند. به زبانی ساده در واقع قرآن به آنچه در زمان پيامبر اتفاق می افتاد واکنش نشان می دهد. طبق اين نظريه طبعا بايد هر بار پيامبر اکرم در نوبتی ديگر و در رؤيایی ديگر پاسخ را در خواب می ديد و بعد آن را در قالب آياتی از قرآن به مؤمنان ارائه می داد. فراموش نکنيم که اين نظريه نمی گويد پيامبر وحی را در رؤيا دريافت می کرد. می گويد اساسا وحی چيزی جز رؤيای پيامبر نيست. بدين ترتيب اگر بدين نظريه ملتزم باشيم بايد بگوییم هر بار پيامبر در عالم بيداری با موضوعی و يا پرسشی روبرو می شد پاسخ پرسشی که در بیداری طرح شده بود را در رؤيای خود می جست؟ روشن است که این با منطق این آيات نمی سازد. مگر اينکه فرض کنيم اصل آن پرسش ها و درخواست ها و يا اتفاقات هم در خواب بوده و ريشه در واقعيت خارجی نداشته است. اين طبعا با آنچه از سيره و تاريخ می شناسيم سازگار نيست. علاوه بر اينکه اگر چنين بود مخاطبان قرآن و پيامبر در عصر نزول قرآن نسبت به آن پرسش و پاسخ ها اظهار بيگانگی می کردند که قطعا چنين چيزی گزارش نشده.
در آيات بسياری از قرآن حکايات انبياء و امم سابق بر عصر قرآن به تفصيل آمده است. نظريه رؤياهای رسولانه در اين زمينه چه می گويد؟ آنطور که من می فهمم اين نظريه از تبيین درست اين آيات عاجز است؛ مگر اينکه قائل بدين باشد که پيامبر از همه اين حکايات و داستان ها از طريق منابع مکتوب و شفاهی ديگری اطلاع داشته. اين نه تنها با رويکرد و باور متکلمان مسلمان مخالف است بلکه با روايات تاريخی هم سازگاری ندارد. دست کم بخشی از آنچه در این آيات درباره انبياء و امت های پيشين نقل شده برای عموم اعراب عصر پیامبر تازگی داشته و آشنایی با قسمتی از آنها هم مستلزم اطلاع از کتاب ها و متون شفاهی و مکتوب اهل کتاب بود. بنابراين پيامبر بر اين دست قصه های قرآنی نمی توانست صرفا بر اساس رؤياهای خود اطلاع حاصل کند، مگر اينکه بگوييم که از پيش بر اين دست حکايات از طرقی اطلاع داشته و پژواک آن اطلاعات و دانسته ها در رؤياهای پيامبرانه او منعکس شده. منطق و آيات خود قرآن و خطابات مستقيم قرآن نسبت به پيامبر خلاف اين را نشان می دهد. حال که سخن از خطابات قرآنی به شخص پيامبر شد اين را هم اضافه کنم که بسياری از اين خطابات خاص را با نظريه رؤياهای رسولانه نمی توان تفسير کرد و فهميد؛ به ويژه آنجاهایی که اين خطابات شکل هشدار به پیامبر می گيرد.
ذکر موسی در قرآن و سخن دکتر سروش
آقای دکتر سروش در سخنرانی اخير خود درباره دين و قدرت اظهار می دارد که چون موسی در برابر قدرت فرعون ايستادگی کرد ذکرش در قرآن بيشتر از ديگر انبياء آمده. از آنجا که به تصريح، دکتر سروش قرآن را اثر پيامبر می داند و برخاسته از روح و روان او بنابراين اينجا ذکر پر بسامد موسی در قرآن را به علاقه شخصی و روحی پيامبر به موسی تأويل می برد. از اين نقطه نظر پيامبر (و خدا) بيش از ساير پيامبران، از موسی در قرآن نام برده چرا که شايد به نحوی (اين تعبير از من است) پيامبر ميان خود و موسی همذات پنداری احساس می کرده است. به نظر دکتر سروش او همچون موسی با قدرت زمانه خود در افتاد و بنابراين از او در قرآن بيشتر ياد کرده. آقای دکتر سروش از اين نکته و برخی مسائل ديگر در کل اين سخنرانی می خواهد نتيجه بگيرد که پيامبر اکرم (ص) شخصيتی اقتدارگرا داشته است (به تعبير يکی از منتقدان که امروز ديدم آقای دکتر سروش مفهوم اقتدارگرا را که مفهومی مدرن است برای تفسير پديده ای تاريخی و در پيش زمينه ای متفاوت به کار گرفته. شگفتا). فارغ از درستی و نادرستی اين نتيجه گيری از اين شبيه سازی ميان حضرت موسی و پيامبر اکرم اينجا حرف من اين است که چرا آقای دکتر احتمال نمی دهند شايد سبب ديگری در ميان باشد؟ با اين قطعيت سخن گفتن چرا؟ آن هم در موضوعی تاريخی؟
واقعيت اين است که در تحقيقات قرآن پژوهی و شبه جزيره شناسی و اسلام شناسی به ويژه در غرب در يکی دو دهه اخير به خوبی شرايط ظهور اسلام، وضعيت اديان در شبه جزيره و در مکه و اختلاف آن با مدينه، مناسبات اسلام با "اديان کتاب" در مکه و مدينه و درباره تحول مناسبات پيامبر با یهودیان و مسیحیان از آغاز تا پايان عمر حضرت مورد بررسی قرار گرفته و در این موضوعات ده ها مقاله و کتاب نوشته شده و به روشنی دلائل توجه های متفاوت قرآن نسبت به انبيای پيشين و ذکر آنان در قرآن و مناسبات پيامبر با اديان کتاب به بحث گذاشته شده. چرا ما همه اين نوع تحقيقات را کنار بگذاريم و قاطعانه علت پر بسامد بودن ذکر موسی در قرآن را به شباهت دو شخصيت موسی و محمد فرو بکاهيم؟ به نظر من اين راه درستی برای تفسير و تحليل شخصيت پيامبر ، تفسير قرآن و تحليل تاريخی اسلام نيست. لازمه قرآن را در بستر تاريخی ديدن آن چيزی است که گفتم نه اينکه به انگيزه های روحی و شخصيتی پيامبر، آن هم بدون توجه به مستندات تاريخی پرداختن؛ ولله الحمد أولاً وآخرا.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
فرهنگ نامه پیامبر برای پیامبر فرهنگی
(درباره کتاب تازه: فرهنگ نامه پیامبر در قرآن کریم)
عمادالدین باقی
کتاب فرهنگ نامه پیامبر(ص)، به قلم سیدمحمدعلی ایازی و جعفر سعیدان فر در دو جلد(جلد نخست 880 صفحه و جلد دوم 1016 صفحه) در اندازه وزیری توسط انتشارات سرایی در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه شده است.
پیامبر اسلام تنها پیامبری است که معجزه اش کتاب است. از این رو او را «پیامبر فرهنگی» نامیده ام. اثبات شیء نفی ماعدا نمی کند و معنای این سخن نفی رسالت فرهنگی دیگر پیامبران نیست اما کسی که معجزه اش کتاب، قلم و آموزش است و بیش از آنکه برای بادیه نشینان سخن بگوید شهرنشینان را که شاکله اصلی زندگی زمانه او و پس از او را تشکیل می دهند هدف گرفته است و بر نمادها و ساختارهای فرهنگی تمرکز افزون تری دارد می توان با عنوان پیامبر فرهنگی متمایز ساخت. نام «فرهنگ نامه پیامبر» از این دیدگاه درخور اندیشه است.
این اثر گرانسنگ حاصل تلاشی سترگ است و مؤلفان ارجمند در یک بازه زمانی 7ساله در کنار سایر اشتغالات خویش بدان اهتمام داشته اند. درباره پیامبر اسلام(ص) صدها اثر در درازای سده های گذشته پدید آمده است که عمدتا بر پایه روایات و اخبار نوشته شده اند و با وجود ارزشمندی شان، به دلیل منابع استنادی و روایی بودن، گاه محل مناقشه نیز قرار گرفته اند. اما کتاب «فرهنگ نامه پیامبر در قرآن کریم»، منبع دست اولی برای شناخت پیامبر اسلام است زیرا برپایه داده های قرآنی فراهم آمده، داده هایی که «قطعی الصدور» و البته گاه «قطعی الدلاله» هستند و جایی برای درنگ و مناقشه نمی گذارند.(درباره این دو عنوان که معمولا اولی را درباره قرآن و دومی را درباره روایات استفاده می کنند نگاه کنید به سخن کوتاهی در کتاب: فلسفه سیاسی اجتماعی آیت الله منتظری، صفحات104و105 ).
در نگاه نخست و شتاب زده به کتاب فرهنگنامه پیامبر، آنچه کشاننده چشم و نگاه است، پر حجم بودن آن و دیگری، مؤلفان کتاب اند که هر دو از پژوهشگران برجسته اسلامی، مجتهد و از اساتید حوزه علمیه قم، است.در نگاهی درونی تر می توان ویژگی های برجسته ای از کتاب را سراغ گرفت.
روش تدوین این اثر دایره المعارفی است. یک ضرب المثل چینی می گوید: «ماهیگیری یاد دادن به زماهی دادن است» یعنی اگر می خواهی کسی فقط یک روز سیر شود و او همیشه و هر روز دست نیازش به ماهی دادن شما دراز باشد به او ماهی بده ولی اگر می خواهی یکبار برای همیشه او را بی نیاز کنی و او همیشه ماهی داشته باشد، ماهیگیری را به او بیاموز. زندگی به او بخشی نه زنده بودن را. دانشنامه فرهنگ پیامبر با در اختیار قرار دادن داده هایی استوار و غیر قابل خدشه از قرآن برای عموم چنین کاری را می کند و یکبار برای همیشه ماهیگیری را به مخاطب یاد می دهد. به ویژه در عصر سرعت که کسی فرصت و حوصله نمی کند تولیدات انبوه و بیش از ظرفیت را مطالعه کند و فناوری ها در جهت تسهیل دستیبابی به مطالب مورد نیاز و مراجعه مستقیم به آن هستند، روش دایره المعارفی روشی سنتی است که همین خواسته را تامین می کند. برای پژوهش ها و سخنرانی ها و استنادات، دسترسی سریع به مستندات را آسان می کند. دانشنامه ها اغلب از روش الفبایی بهره می گیرند اما این فرهنگنامه با انتخاب ترتیب الفبایی و موضوعی، بهره برداری از کتاب را آسان تر و سریع تر کرده است.
تفاسیر موضوعی بسیاری درباره قرآن منتشر شده اند اما فرهنگ موضوعی کارش در اختیار گذاشتن ابزار مورد نیاز برای پژوهش است. ویژگی این نوع آثار این است که پوشیده در تحلیل و تفسیر نویسنده نیست و خوانند را بدون هیچ تفسیری مستقیما و بی واسطه به سراغ متن و نص می برد و برای مثال مفاهیمی چون عصمت و علم غیب را از منظر قرآن وبدون هیچ تأویلی بیان می کند. این سبک، با رویکرد و منطق «نص فهمی» صاحب این قلم همخوانی فراوانی دارد. برای کسی که چنین رهیافتی داشته باشد چنین اثری اهمیت فراوان می یابد.
طبقه بندی دانش ها یکی از پیش نیازهای هر پژوهش علمی در دنیای مدرن است اما طبقهبندی موضوعی قرآن چنانکه در پیشگفتار اثر آمده پیشینه درازی داشته و سنت فرهنگی مسلمانان در این زمینه فضل تقدم دارد.
در گذشته در دانشنامه ها و معجم ها به مباحثی چون معاد و احکام و... توجه می شد و موضوعات جدید همانند آزادی و دموكراسی، علوم تجربی و عناوین اقتصادی، مسئله شان نبود و جایگاهی نداشت اما این فرهنگ نامه فرزند زمان خویش است.
فرهنگ نامه پیامبر چنانکه در مقدمه اش اشاره شده است از کتاب «شخصیة الرسول الاعظم قرآنیاً»، تالیف شیخ جلال حنفی بغدادی و به زبان عربی الهام و الگو گرفته است.
#مقاله
ارزیابى نظریه نولدکه در اقتباس قرآن
حسن رضایى هفتادر، صفر نصیریان
ماهنامه معرفت - سال بیست و ششم، شماره ۴، پیاپی ۲۳۵، تیر ۱۳۹۶
ئودور نولدکه آلمانى ازجمله خاورشناسانى است که درباره اصالت قرآن پژوهش کرده است. این پژوهش، با روش توصیفى ـ تحلیلى و با رویکرد انتقادى، به ارزیابى نظریه وى در مورد اقتباس قرآن پرداخته است.
چکیده
تئودور نولدکه آلمانى ازجمله خاورشناسانى است که درباره اصالت قرآن پژوهش کرده است. این پژوهش، با روش توصیفى ـ تحلیلى و با رویکرد انتقادى، به ارزیابى نظریه وى در مورد اقتباس قرآن پرداخته است. به اعتقاد او، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله اغلب آموزه هاى قرآن را از طریق ارتباط با ادیان و سایر فرهنگ ها به دست آورده است. نولدکه در نظریه اقتباس قرآن، بیش ترین سهم را به آموزه هاى یهودى و سپس مسیحى و در نهایت، فرهنگ جاهلیت مى دهد. وى براى ادعاى اقتباس قرآن از منابع یهودى ـ مسیحى، دو دلیل مى آورد: نخست، مشابهت قرآن به کتب یهودى ـ مسیحى و دیگرى، ارتباط پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى ـ مسیحى است. نولدکه میان فرهنگ جاهلى و قرآن شباهت هایى را برشمرده و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را مؤدب به آداب جاهلى معرفى مى کند. ادله وى درباره مسئله اقتباس قرآن مردود مى باشد؛ زیرا اولاً، مشابهت چشمگیرى بین قرآن و کتب یهودى و مسیحى و فرهنگ جاهلیت وجود ندارد. ثانیا، ادعاى ارتباط علمى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى و مسیحى، و مطابق بودن رفتار آن حضرت با فرهنگ جاهلى، عارى از استناد صحیح تاریخى است.
http://www.almajlesilib.com/post/393
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com