نه من توی بخش پایاننامههای دانشگاه فردوسی دیدم کار ایشون رو.
? ملک الشعرای بهار به حبیب یغمایی: قراردادی با وزارت فرهنگ بسته ام برای تصحیح کتابی. تو باید آن را استنساخ کنی
... روزی بهار به اطاق من آمد و فرمود قراردادی با وزارت فرهنگ بسته ام برای تصحیح کتابی. تو باید آن را استنساخ کنی از نسخه اصل خطی. استنساخ چهارصد صفحه کتاب به قطع بزرگ، کاری دشوار بود و هر چند عذر آوردم مقبول نیفتاد. پذیرفتم و در ظرف چند ماه به پایان بردم. قرار بود با هم بنشینیم و با نسخۀ اصل مقابله و تصحیح کنیم.
روزی شتابان آمد و فرمود مدت قرارداد پایان یافته، اوراق را بده که تحویل دهم. هرچند التماس کردم که این اوراق را مقابله و تصحیح نکرده ایم نپذیرفت. رییس اداره که آزموده مردی بود، یادداشتی به من فرستاد که این اوراق اگر تمام است و نقصی ندارد، تصدیق کن و تحویل بگیر. چه مسئولیتی عظیمی! اما بهار تعهد کرد که بعدها تطبیق و تصحیح می کنیم و من چند ماهی دیگر در خدمت آن جناب بدین خدمت اشتغال داشتم. این کتاب، بعد از وفات بهار، به اهتمام یکی از فضلا به چاپ رسید وگرنه این داستان باز نمی گفتم... (مقصود کتاب تاریخ بلعمی است که سال ها بعد به اهتمام شادروان محمد پروین گنابادی انتشار یافت)
منبع: آل داود، سیدعلی، کتاب و کتاب شناسی در نوشته های حبیب یغمایی، صص36-37.
@Ketabpazhohi
سپاس میگویم تو را ان کسی که عنایت و توجه او مرا کافی است و هدایت او نگهدار من است بر آنچه که ما صرف کردیم به تالیف کتاب المغنی الفقها و...آن کتاب در فقه است گنجی است از گنج های (!ارزشمند !)
ملزومات تالیف در روزگار ما
در تاریخ نسخهپردازی مسلمانان شاهد دستنویسهایی هستیم که به خط برخی مولفان و مصنفان و شاعران است (گرچه برخی هم مجعول است). اما نکته اینجاست که چرا ایشان خود به کتابت میپرداختند و این دستنویسها چقدر صحت و سُقم دارند و برای ما چقدر اهمیت دارند؟
در سنّت استنساخ کتابها مُستَنسخین سعی میکردهاند که دستنویسی تهیه کنند نزدیک به خط مولف و یا بررسیشده توسط مولف. کاری به روشهای مختلف این امر و نیز نامهای متعدد آن نزد اهل حدیث و سایر علوم ندارم. سخن این است که آنچه نزدیکتر به مولف بوده و یا خط خود او بوده است قابل اطمینانتر بوده است.
اما در روزگار ما کار به جایی رسیده است که همان مقدار تلاشی را هم که کسانی مانند محمد قزوینی و یا سعید نفیسی در استنساخ متن داشتند دیگر نمیبینیم!
قدمای ما از صفر تا صد کتاب را گاه خود فراهم میآوردهاند! از تهیهی طبقهای کاغذ تا کرّاسهبندی و مسطربندی و کتابت تا دوخت و صحافی!
اما باید متاسفانه عرض کنم غالب مصححین و مولفین ما امروز از ورد و ایندیزاین و سایر نرمافزارهای آمادهسازی کتاب هیچ نمیدانند! اصلا گاهی تایپ نمیدانند و یا حاضر نیستند خود به استنساخ از روی یک دستنویس بپردازند!
شهد الله که آنچه یک آگاه به فن از روی دستنویس تایپ میکند هرگز با آنچه یک تایپیست از آن نسخه به صورت رقومی درمیآورد نیست!
حتی باید عرض کنم آنچه عالم به فن هم به متن رقومی درمیآورد همهی اطلاعات نسخه نیست، ولی چندین پله به آن نزدیکتر است.
به نظر این بنده فرض است بر هر یک از مولفین و مصنفین و مصححین که کار با این نرمافزارها را بدانند و تا حد ممکن کارشان را خود انجام دهند و در پایان کار آن را به صفحهآرایی خوشذوق و اهل بسپارند تا کار درست درآید، البته اگر مراد از تالیف و تصحیح کسب نمره و ارتقا و این حواشی برساختهی روزگار ما نباشد!
جرعه ای از جام سحر
سحرگاه پانزدهم
خدایا...!
نکند در نشستهای اهل علم مرا نیافتی و خوارم نموده ای؟!
یا شاید در میان غفلت زدگان مرا دیدی، و از رحمتت ناامیدم ساختی؟!
یا شاید مرا دیدی که با نشستهای اهل باطل انس دارم
پس میان من و آنان... جایم گذاشتی؟!
یا دوست نداری دعایم را بشنوی و از خودت دورم میکنی؟!
یا شاید به بزهکاری و گناهم کیفرم میدهی؟!
یا شاید به کمی شرمم از خودت، مجازاتم میکنی؟!
پس ای پروردگار من...
اگر چنین است و با این همه، از من بگذری...
دیر زمانی است که از گناهکاران پیش از من در گذشته ای!
چرا که ای پروردگار من...
بزرگواری ات برتر از کیفردهی مقصران است!
و من...
به فزون بخشی توست که پناه می برم
از تو... به خودت می گریزم!
در پی وفای توام به آن چه وعده دادی...
یعنی...گذشتن از کسی که به تو خوش گمان است...!
ترجمه ی آزاد یکی از زیباترین فرازهای دعای ابوحمزه
.
http://www.cgie.org.ir/fa/news/50322
توصیف شباهت کیش مانی و تصوف اسلامی در «ادبیات مانوی»/ اثری مشترک از اسماعیلپور و مهرداد بهار
ابوالقاسم اسماعیلپور گفت: آخرین کتابم با عنوان «ادبیات مانوی» به تازگی منتشر شده است. این کتاب که کار مشترک من و زندهیاد مهرداد بهار (فرزند ملکالشعرا بهار) است به کیش مانوی میپردازد. ما این کتاب را از زبان پهلوی ساسانی برگرداندهایم. این کتاب در واقع به همان نکتهای میپردازد که که تصوف اسلامی سالها در پی آن بوده است.
وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ كِتابَ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّـهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً
و زنان شوهردار (نیز برای ازدواج، بر شما حرام شدهاند؛) مگر کنیزانتان. بیشک خداوند (این حکم را) بر شما واجب کرده است، و غیر از این (موارد)، برایتان حلال شده است؛ بدین صورت که با (پرداخت مهریه از) اموالتان، در پی (ازدواج با زنی) باشید؛ (البته) در حالی که (قصد ازدواج داشته و) پاکدامن باشید؛ نه (اینکه) با بیعفّتی (با آنان رابطه برقرار كنید). با هریک از آنان که ا زدواج موقّت کردید، مهریهاش را که دادنش واجب است، به آنان بدهید، و در آنچه که پس از (تعیین) مَهریه (برای افزایش دوران ازدواج موقت و مبلغ مهریه) به توافق رسیدید، گناهی نکردهاید. خداوند همواره بسیار دانا و حکیم است.
نساء - ۲۴
برگی از پیشینه تصحیح متن
بحث تصحیح متن، بحث جدیدی نیست، بلکه قدمای از علمای اصیل، در استنساخ آثار، دقت به خرج داده و تلاش می کردند تا بر اساس نسخه های کهن و صحیح، نسخه ای دقیق برای خود فراهم آورند. این که آنان مطابق چه اصولی تصحیح می کردند، و چه نکاتی را در این باره مراعات می نمودند، از انجامه برخی از نسخه ها بدست می آید. در اینجا یک نمونه جالب تقدیم می کنم که کاتب با دقت شرح می دهد که چگونه متن خود را فراهم آورده و از چه نسخه ها و با چه اصولی آن را کتابت کرده است.
نسخه ای از تهذیب الاحکام شیخ طوسی، در سال 1077 توسط محمد حسین بن محب علی فراهم آمده و او در پایان کتاب، گزارش استفاده و مقابله نسخه خود را با نسخ معتبر چنین شرح داده است:
من این نسخه را استنساخ کرده و آن را با نسخه معتبری که مولانا محمد تقی «مجلسی» (م 1070) فراهم آورده بود، مقابله کردم.
نسخه ملامحمد تقی مجلسی، از روی نسخه ای که به خط شیخ حسین بن عبدالصمد، پدر شیخ بهایی بوده، کتابت شده است. [این نسخه بعدها در اختیار شیخ بهایی بوده و مجلسی اول که شاگرد وی بوده از آن استفاده کرده است]
نسخه شیخ حسین پدر شیخ بهایی، از روی نسخه ای از تهذیب الاحکام استنساخ شده که به خط خود شیخ طوسی بوده و او [یعنی شیخ حسین] آن را بر شهید ثانی خوانده است. به هر حال، نسخه شیخ حسین بن عبدالصمد، نسخه ای است که ملامحمد تقی مجلسی، نسخه اش را با آن مطابقت داده است.
ملامحمد تقی مجلسی، بار دیگر نسخه خود را با دو نسخه دیگر تطبیق داده است: نخست نسخه مولا احمد «مقدس» اردبیلی ، و دیگری با نسخه مولا عبدالله شوشتری.
کاتب ما می گوید: اکنون آنچه در متن نسخه ما آمده، موافق با نسخه متعلق به شیخ بهایی به خط پدرش شیخ حسین بن عبدالصمد است. و آنچه در حاشیه آمده، مطابق دو نسخه آن دو استاد فاضل یعنی ملا احمد اردبیلی و و تستری است.
بدین ترتیب او گزارش نسخه ها و کار خود را در تهیه این نسخه شرح داده و ما را در جریان روش کار عالمان در این زمینه، یعنی ارائه یک متن مصحّح قرار داده است. تصویر این صفحه را پایین ملاحظه فرمایید.
@jafarian1964
کجا و کِی وعده گاهِ ما؟ در این شامگاه، رهسپار من شو، ای رهگذر.
@litera9
دلبرکم «بستر، زمخت و بی قرار است از گَردهی صندل سفید، از گرده افشاني آغوش تنگ ما. »
معشوق این را گفت و مرا بر سینه اش نشاند و چه شوریده، لبم را گزید. سرکشیاش برهنهام کرد
و انگشتانش، چونان گاز انبرها. در آخر، آنگونه که باید، کامروا شد از من.
#صد_شعر_اروتیک_از_سنسکریت
گزینش، تصحیح و ترجمه به انگلیسی:
#راجگوپال_پارتاساراطی
ترجمه به فارسی می را.
بهار 99
⭕️⭕️
معرفی_کتاب سفر_درونی
#رومن_رولان
#رمان_خارجی
🔹"زبان اكنون بويژه در باره آينده در بند است، زيرا فرمانروايان روز بر آنند كه خود در اختيارش گيرند،
🔸- چيزي كه همواره آرزوي برنيامدني قدرتهاي يك روزه بوده است.
🔸پس ، براي ما، تنها گذشته مي ماند، و قدرت روز شتابي ندارد كه با ما بر سر آن به دعوي برخيزد.
🔸 اين چيزها، براي كساني كه گرد ميز نشسته اند، پس مانده ها و ريخت و پاش ضيافت است.و مرا همين كفايت مي كند .
🔹براي پيرمرد خوش حافظه اي چون من كه در سفر دور و درازش هوش روشن ياب و نگاه تيز بين خود را از دست نداده ، ميدان روزهاي ديرين به اندازه كافي فراخ است.
🔸براي آن كس كه ديدن ميداند، هر دقيقه اي كه از آن درست بهره گيرد، جوهر هم آنچه بود و هم آنچه خواهد بود را در خود دارد.
🔷مگر نمي دانيم كه كيهان ما ، چنان كه اينشتاين مي گويد، همچون مار جاودانگي دم خود را به دندان مي خايد؟ و اگر همه و هر كس بخواهد به اين گفته بگروند،
🔸مي توان پنداشت كه، در رابطه چشم و پرتو نوراني ، پرتوي كه رو به پيش روان گشته است از پشت به ديد چشم خواهد آمد.
🔹 پس، به آن پشت مي كنيم تا رودررويش داشته باشيم و ببينيمش كه از ژرفناي شب كيهاني بدر مي جهد.
#معرفی_کتاب
@yortchi_bosjin_pdf
#عاشورا (۲)
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ.
〰〰〰〰〰〰〰
برای یافتن پاسخ به این سوال،
بهترین و دقیقترین جواب ، جستجو در منابع تاریخی و روایی و یافتن پاسخ از لسان مبارک خود آن حضرت است؛
☑️ با پیگیری دقیق این مباحث درخواهید یافت، علت خروج آن حضرت #ترک_بیعت با #یزید لع بوده است؛
چرا که فرمان صریح یزید این بود:
یا بیعت یا سر آن حضرت!
و به هیچ عنوان خروج حضرتش برخلاف برخی ادعاها -بر خلاف حق الهی خویش- به جهت تشکیل حکومت نبوده و #قیام بالسیف #نفرمودهاند.
_______________
هنگامی که امام حسین علیه السلام از مدینه خارج شد، راه اصلی را در پیش گرفت.
به ایشان گفتند:
اگر از راه دیگری بروید بهتر است؛ همانطور که ابن زبیر رفت.
حضرت فرمودند:
💠 نه به خدا سوگند، از آن دست نخواهم کشید مگر آنکه خداوند به ارادهء دیگری حکم کند.
سپس این آیه را تلاوت فرمود:
📖(موسی) از آن(شهر) خارج شد در حالیکه #مراقب و #ترسان بود و گفت: خدایا مرا از قوم ستمگر نجات بخش.
وقتی به مکه وارد شد، این آیه را خواند:
📖 و چون رو به جانب شهر مدین آورد، گفت: امید است که پروردگارم مرا به راه مستقیم هدایت فرماید.
〰〰〰〰〰〰
امام خبردار شد که #یزید ، عمرو بن عاص را با افرادی پیاده و سواره تجهیز نموده و به او فرمان دستگیری امام را داده است؛
👈👈حتی اگر امام ابا کند، او از جنگ با امام خودداری نخواهد کرد. و همچنین ۳۰ مرد از اشرار بنی امیه را در میان حاجیان پنهان ساخت تا امام حسین علیه السلام را در هر حالی که هست،
بکشند، حتی اگر به پردههای کعبه دست آویخته باشند؛
لذا امام حسین علیه السلام چنین فرمود:
💠 به خدا قسم اگر به فاصله یک وجب در خارج کعبه کشته شوم،
بهتر است از آنکه در داخل مسجد به قتل برسم.
👈👈 به خدا سوگند اگر در لانهء جنبندهای از این جنبدگان باشم، مرا بیرون میکشند تا خواستهشان را عملی سازند. به خدا، آنچنان بر من تعدی کنند که یهودیان در روز شنبه تعدی کردند.
(تاریخ طبری ۲۷۶/۴-بحارالانوار ۹۹/۴۵- منتخب طریحی۱۲۴/۲ - مقتل خوارزمی ۲۱۸/۱ و...)
👈👈پس امام به این علت از مکه به قصد عراق خارج شد؛ به ویژه که نامههای اهل کوفه به ایشان رسید؛
چون ایشان عازم رفتن گردیدند، ایستادند و خطبهای با این مضمون ایراد فرمودند:
💠 حمد از آن خداست و آنچه خدا بخواهد بشود، و قوتی نیست مگر بوسیلهء خداوند،
و درود خدا بر رسولش باد. مرگ برای فرزند آدم مانند گردنبندی است چون گردنبند زینتی دختران جوان؛
مرا شوقی است به اسلاف و نیاکانم چون اشتیاق یعقوب بر یوسف، برای من قتلگاهی اختیار شده است که آن را ملاقات خواهم کرد.
پارههای تنم را میبینم که گرگان بیابانهای کربلا و نوامیس پاره پارهاش میکنند و شکمهای گرسنه و انبانهای خشکیدهء خود را از من سیر میکنند. از آنچه قلم تقدیر برای آن روز نوشته ، چارهای نیست.
خداوند از رضایت ما اهل بیت خشنود است. بر بلای او صابریم و به ما پاداش صابران را عطا میکند. پارهء تن رسول الله از او دور نخواهد شد، بلکه همگی در بهشت اعلی نزد دادگر خواهند آمد. به آنها چشمانش شاد و وعدهاش تحقق میپذیرد. پس هر که در راه ما خون خود را ایثار نماید و خود را آماده کرده تا به لقای خدا برسد، رخت سفر با ما بربندد که من فردا صبح رهسپار خواهم شد. انشاءاللهتعالی.
〰〰〰〰〰〰
✔️ادامه دارد....
@borrhan
#کلام_حسینی
📢 برای بدست آوردن دنیا، خداوند متعال را خشمگین مکن که...
💢عنه، عن شریف بن سابق، عن الفضل بن أبی قرّة، عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال: کتب رجل إلی الحسین صلوات اللّه علیه: عظنی بحرفین، فکتب إلیه: من حاول أمرا بمعصیة اللّه کان أفوت لما یرجو و أسرع لمجیء ما یحذر.
✍🏻 امام صادق علیه السّلام فرمودند: مردی به امام حسین علیه السّلام نوشت: مرا با دو کلمه پند بده. حضرت به او نوشت: هرکس چیزی را با نافرمانی خداوند بخواهد، به آنچه امیدوار است زودتر از بین رود و از آنچه میترسد، زودتر بر سرش آید.
📚الکافی، جلد ۲، کتاب ایمان و کفر، باب "مَن اطاعَ المخلوق فی معصیة الخالق" حدیث ۳
@ashkvareh
@KOSARE_NOOR
🔹ليلة الرغائب🔹
استاد فاطمي نيا:
اولين شب جمعه ماه رجب را ليلة الرغائب گويند.
رغائب جمع رغيبه است.
"رغيبه" به معناي چيزي است كه مورد رغبت وميل ميباشد و هم چنين به معناي بخشش فراوان است.
بنا بر معناي اول ، "ليلة الرغائب" شبي است كه ميل و توجه به عبادت در آن بسيار است و بندگان خدا در اين شب گرايش زيادي به رفتن در خانه خدا و ارتباط و انس با او دارند.
خداوند در اين شب عنايت خاصي به بندگان خود دارد و خوب است كه انسان از خدا بخواهد هر آنچه كه بندگان صالح و ارواح طيبه در اين شب به آن رغبت دارند ، به ما عنايت كند.
🌹
📝ازمعلي بن خنیس روایت است که گفت : به محضر امام صادق علیه السلام در روز نوروز وارد شدم که فرمود:
می دانی امروز چه روزی است ؟
گفتم :
فدایتان شوم ،این روز روزی است که عجم آن را بزرگ می دارند و در آن هدیه می دهند .
✅ابوعبدالله صادق علیه السلام فرمود
قسم به بیت عتیقی که در مکه است
(کعبه)این نیست مگر برای امری قدیمی که آن را برایت می گویم تا آن را بفهمی❗️ گفتم : ای سید من
✅اگر این از جانب شما آموخته شود برای من دوست داشتنی تر است از اینکه #اموات من زندگی کنند و دشمنان من بمیرند .
پس حضرت فرمود :
ای معلی #روز_نوروز_روزی_است_که:
✅الله از بندگان پیمان گرفت که او را عبادت کنند و بر او شریکی قرار ندهند.
✅به رسل و حججش ایمان آورند و به ائمه علیهم السلام ایمان آورند.
✅اولین روزی است که خورشید در آن طلوع کرده و بادها در آن وزیدن گرفته اند و زینت زمین در این روز آفریده شده.
✅روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی استقرار یافت.
✅روزی است که در آن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم امیرالمؤمنین را بر شانه هایش گذاشت تا بتهای قریش را از بالای بیت الحرام سنگ زند و بشکند و همینطور است درباره ابراهیم علیه السلام.
✅روزی است که نبی صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابش امر کرد که با علی علیه السلام به اسم امیرالمؤمنین بیعت کنند و در آن روز بیعت دوم واقع شد.
✅آن روزی بود که علی علیه السلام به اهل نهروان ظفر یافت و ذوثدیه ( صاحب دو پستان ) را کشت🗡.
✅روزی است که قائم ما و ولاة الأمر ظهور می کنند و آن روزی است که قائم ما علیه السلام بر دجال ظفر می یابد و او را در زباله دانی کوفه به دار می کشد و روز نوروزی نیست مگر اینکه ما در آن در پی فرج هستیم برای اینکه آن روز از ایام ما و ایام شیعه ماست که عجم آن را حفظ کرده در حالی که شما آن را ضایع کردید .
#و_فرمود :
✅نبی ای از انبیاء از پروردگارش سؤال کرد که چگونه این قومی را که خارج شده اند زنده می کند که خداوند به او وحی کرد که بر قبور آنان آب بپاشد. در این روز که اولین روز از سال ایرانیان است پس زنده شدند و زندگی کردند در حالی که تعدادشان سی هزار نفر بود و بدین سان پاشیدن آب در نوروز سنت شد .
📚مستدرک الوسائل ج : 6 ص : 353 ، بَابُ اسْتِحْبَابِ صَلَاةِ یوْمِ النَّیرُوزِ وَ الْغُسْلِ فِیهِ وَ الصَّوْمِ وَ لُبْسِ أَنْظَفِ الثِّیابِ وَ الطِّیبِ وَ تَعْظِیمِهِ وَ صَبِّ الْمَاءِ فيه)
اگر در متن همین روایتی که ارسال شد دقت کنید، پاسخ سوالتون رو خواهید یافت:
در مسائل امام شناسی، این یک کلید اساسی هست که " إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُم"
خداوند متعال اراده کرده بود که شیعیان را عذاب کند اما وقتی امام معصوم که حجت و نماینده پرودگار هست، تعویض این ابتلاء را از خداوند میخواهند، خداوند حجت خودش را تصدیق می کند و آنچه حجت الهی درخواست کند را به فعلیت میرساند.
کسی ادعا نکرده که خداوند از ابتدا به جای عذاب امت، امام را مورد ابتلاء قرار داده، بلکه این امام بوده است که اراده پروردگار را به جانب خودشان بازگشت دادند و منصرف کردند تا شیعیان حفظ شوند.
آنچه بیشتر از اطلاع رسانی لازم است رعایت اصول اخلاقی است. دو نمونه را خدمتتان عرض کنم، شما حدیث مفصل بخوانید از این مجمل.
1. دو سال پیش از طرف مؤسسه ای برای تصحیح یکی از آثار مرحوم سید نعمت الله جزائری با من تماس گرفتند. من آن ایام مشغول کاری بودم و گفتم تا شش ماه آینده وقت انجام این کار را ندارم. در این مدت اگر کسی را پیدا کردید که هیچ و الا شش هفت ماه دیگر در خدمتم. هنوز دو هفته نگذشته بود که دیدم آن کتاب چاپ شده (با تصحیح و تحقیق نه چندان قابل قبول). وقتی به مسؤولان آن مؤسسه گفتم که ماجرای این کتاب چیست، گفتند: همان وقت که با شما تماس گرفتیم با این آقا (که حالا این کتاب را چاپ کرده) هم تماس گرفتیم و به ایشان گفتیم گویا شما مشغول تصحیح این کتاب هستید؟ ایشان در جواب گفتند نه، من کاری نکرده ام، شما با هر کسی که می خواهید قرارداد ببندید!
2. شش سال پیش قصد داشتم کتاب نسبتا مفصلی را تصحیح کنم. مقدمات کار را فراهم کردم. حدود دویست صفحه از متن تایپ شده را هم با نسخه اول مقابله کردم. همان ایام، باد خبر کار مرا به گوش کسی رساند. ایشان پیام دادند که من این کتاب را تصحیح کرده ام و مشغول تهیه مقدمات چاپم، شما کار تکراری نکنید. من هم از ایشان تشکر کردم که جلوی ضرر معتنا به مرا گرفتند. غافل از این که ایشان هیچ کاری برای تصحیح این کتاب انجام نداده اند، بلکه قصد دارند در آینده شروع به تصحیح این کتاب کنند، اما برای این که کس دیگری سراغ این کتاب نرود همه جا شایع کرده اند که من تصحیح این کتاب را تمام کرده ام. پس از گذشت شش سال، هنوز یک صفحه از این کتاب چاپ نشده است!
حضرت آقای متقی، با این جماعت بی اخلاق چه می شود کرد؟ بی اخلاقی درد بی درمان است، با اطلاع رسانی هم مشکلی حل نمی شود، بلکه چه بسا (مانند مورد دومی که گفتم) مشکل دیگری درست کند.
صفحه سه
در مورد آنچه در پی می آید ، پس بدانید ، خداوند به شما این توانایی را می دهد که راز آن را فاش کنید و شما را به مراتب نهی و فرمان آن شهادت دهد که با توجه به عزم خود و فرود آمدن به سطوح مختلف واقعیت ها ، دانش خود را بیان می کند. با حروف در درک فالگیران ، زیرا آنها کمالاتی هستند که با نزول به سطوح محدود می شوند و ما ادامه می دهیم و این حقایق بر دو قسمت آنها استوار است. این دانشی است که آن را احاطه کرده است و دارای شاخه های جزئی است. آن را در بر نگیرید ، و این حقایق تحت اللفظی نمونه ای از بینایی کاشفان است که با شباهت حروف اولیه بیان می شود. ذهن نیز این حروف شفاهی را به عنوان نمونه ای از حس می بیند، شنوایی برای هر کسی است که از آن آگاه است. این آیات بر او است ، بنابراین آنچه از طریق شنوایی درک می شود با آنچه در ذهن است ، و آنچه که ذهن درک می کند ، و آنچه که عقل درک می کند مطابقت دارد با آنچه در بینش قلب مشاهده می شود. این مطابقت فوق الذکر است معتقد به ایمان به غیب با ویژگی های مومنان ، و بین آن با تحقیق و استقراء ، کسانی که آن را درک می کنند ، بینندگان هستند و برخی بینندگان با مکاشفه به آنها پاسخ داده می شود.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: احسنت، آفرين.
٥. ديدم بعضى از مردم به بعضى ديگر حسد ورزند و خداوند مى فرمايد: «نَحنُ قَسَّمنا بَينَهُم مَعيشَتَهُم فِى الحَيوةِ الدُّنيا وَ رَفَعنا بَعضَهُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعضُهُم بَعضا سُخرِيا وَ رَحمَةُ رَبِّكَ خَيرٌ مَمايَجمَعُونَ»(5)؛ ما روزى مردم را در زندگانى دنيا ميان ايشان قسمت کرديم و بعضى را بر بعضى ديگر برترى بخشيديم تا براى رفع نيازمندی هاى خود، ديگران را بكار گيرند و با همكارى، نيازهاى يكديگر را بر طرف سازند و رحمت پروردگار تو بهتر است از آنچه مردم در دنيا انباشته مى كنند.
پس وقتى دانستم رحمت واسعۀ الهيه از آنچه مردم جمع مى كنند بهتر است، به هيچكس حسد نورزيدم و بر آنچه از دنيا از دست دادم، تأسف نخوردم.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: احسنت، آفرين.
٦. ديدم بعضى از مردم با بعضى ديگر در مسائل دنيوى و لذات نفسانى، دشمنى مى ورزند و شنيدم كلام خدا را كه فرمود: «اِنَّ الشَّيطانَ لَكُم عَدُوُّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوا»(6) پس به دشمنى با شيطان روى آوردم و از دشمنى با غير او اعراض كردم.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: احسنت، آفرين.
٧. ديدم مردم در طلب رزق و جمع مال بسيار تلاش مى كنند و خود را بزحمت مى اندازند در حالى كه شنيدم خداوند فرمود: «وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَالاِْنْسَ اِلا لِيَعْبُدُونَ * مااُريدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما اُريدُ اَنْ يُطعِمُونَ * اِنَّ اللهَ هُوَ الرَّزاقُ ذُوالقُوَّةِ المَتينُ» (7)؛ هدف خلقت جن و انس، معرفت و پرستش خداوند است. من از مردم روزى و اطعام نمى خواهم، همانا خدا روزى رسان توانا و نيرومند است.
پس دانستم وعدۀ خدا حق و سخن او راست است. آنگاه به وعدۀ او آرام گرفتم و به سخن او راضى شدم و به حقی که او بر من دارد، توجه کردم و از آنچه براى من نزد غير اوست روى گرداندم.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: احسنت، آفرين.
٨. ديدم گروهى از مردم به سلامتى و نيروى بدنى خود و بعضى ديگر به كثرت اموال و جمعى به كثرت اولاد اعتماد کرده و به آيندۀ خويش دل خوش كرده اند، در حالى كه شنيدم خداوند فرمود: «وَ مَن يَتَّقِ اللهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجا * وَ يَرزُقهُ مِن حَيثُ لايَحتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكَّلُ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمرِهِ قَد جَعَلَ اللهُ لِكُلِّ شَيى ءٍ قَدرا»(8)؛ كسى كه تقواى الهى پيشه سازد، خداوند او را از شبهات و مشكلات و فتنه هاى دنيا و شدائد و خطرات آخرت، به سلامت بيرون خواهد آورد و از راهى كه تصور نمى كند و به حساب نمى آيد، روزى او را خواهد داد. هر كس بر خدا توكل كند، خدا او را كفايت کند و به هدف و مرادش مى رساند و خداوند براى هر چيزى اندازه اى قرار داده است.
بنابراين من بر خدا توكل كردم و اعتمادم از غير او زائل شد.
امام صادق (عليه السلام) پس از شنيدن اين هشت مطلب فرمود: به خدا سوگند، تورات، انجيل، زبور، فرقان و ساير كتب آسمانى به اين مطالب هشت گانه بر مى گردد.
پی نوشت
https://t.me/AbodeofWisdom/8855
آنچه بیشتر از اطلاع رسانی لازم است رعایت اصول اخلاقی است. دو نمونه را خدمتتان عرض کنم، شما حدیث مفصل بخوانید از این مجمل.
1. دو سال پیش از طرف مؤسسه ای برای تصحیح یکی از آثار مرحوم سید نعمت الله جزائری با من تماس گرفتند. من آن ایام مشغول کاری بودم و گفتم تا شش ماه آینده وقت انجام این کار را ندارم. در این مدت اگر کسی را پیدا کردید که هیچ و الا شش هفت ماه دیگر در خدمتم. هنوز دو هفته نگذشته بود که دیدم آن کتاب چاپ شده (با تصحیح و تحقیق نه چندان قابل قبول). وقتی به مسؤولان آن مؤسسه گفتم که ماجرای این کتاب چیست، گفتند: همان وقت که با شما تماس گرفتیم با این آقا (که حالا این کتاب را چاپ کرده) هم تماس گرفتیم و به ایشان گفتیم گویا شما مشغول تصحیح این کتاب هستید؟ ایشان در جواب گفتند نه، من کاری نکرده ام، شما با هر کسی که می خواهید قرارداد ببندید!
2. شش سال پیش قصد داشتم کتاب نسبتا مفصلی را تصحیح کنم. مقدمات کار را فراهم کردم. حدود دویست صفحه از متن تایپ شده را هم با نسخه اول مقابله کردم. همان ایام، باد خبر کار مرا به گوش کسی رساند. ایشان پیام دادند که من این کتاب را تصحیح کرده ام و مشغول تهیه مقدمات چاپم، شما کار تکراری نکنید. من هم از ایشان تشکر کردم که جلوی ضرر معتنا به مرا گرفتند. غافل از این که ایشان هیچ کاری برای تصحیح این کتاب انجام نداده اند، بلکه قصد دارند در آینده شروع به تصحیح این کتاب کنند، اما برای این که کس دیگری سراغ این کتاب نرود همه جا شایع کرده اند که من تصحیح این کتاب را تمام کرده ام. پس از گذشت شش سال، هنوز یک صفحه از این کتاب چاپ نشده است!
حضرت آقای متقی، با این جماعت بی اخلاق چه می شود کرد؟ بی اخلاقی درد بی درمان است، با اطلاع رسانی هم مشکلی حل نمی شود، بلکه چه بسا (مانند مورد دومی که گفتم) مشکل دیگری درست کند.
🔸عالم پارسا حاج شیخ هادی مقدّس تهرانی حقّاً از اولیای خداوند بود که عمری را با خواسته های نفسانی خویش جهاد نموده بود.
🔹روزی نزد حجةالاسلام حاج سیّد رضای دربندی، از بندگان صالح خداوند که عمرش را در راه رضای الهی و مخالفت با هواهای نفسانی سپری نموده بود ذکری از حاج مقدّس به میان آمد. عرض کردم: در نماز جماعت ایشان موقع قرائت نماز، سر تا پای وجودش متوجّه به پروردگار میشد. صوت زیبای قرائتش و توجّهش در نماز دل های مؤمنین را به سوی خداوند سوق می داد و در مجالس عزاداری آنچنان با شور و تکیه به صورت روضه میخواند که مستمع، مصائب آقا سیّدالشهداء (ع) را احساس می نمود.
🔹فرمود: شما که شش دانگ صوت ایشان را نشنیده ای! این دو دانگ از صوت ایشان است که شنونده را در نماز از خود بی خود و متوجّه پروردگار می نماید. من شش دانگ صوت مرحوم حاج مقدّس را در زمان جوانی اش شنیده ام.
🔸ایشان در راه تعالی روحش با خواسته های نفسانی خود علی الدوام در مبارزه و جنگ بود، و از مصادیق این مبارزه آن که چهار دانگ از صوتش را حبس نموده بود، و هیچ گاه تا زمانی که در قید حیات بود آنرا آزاد ننمود.
«خاطراتی از صالحان، حاج احمد شهامت پور»
@bazmeghodsian
🔸عالم پارسا حاج شیخ هادی مقدّس تهرانی حقّاً از اولیای خداوند بود که عمری را با خواسته های نفسانی خویش جهاد نموده بود.
🔹روزی نزد حجةالاسلام حاج سیّد رضای دربندی، از بندگان صالح خداوند که عمرش را در راه رضای الهی و مخالفت با هواهای نفسانی سپری نموده بود ذکری از حاج مقدّس به میان آمد. عرض کردم: در نماز جماعت ایشان موقع قرائت نماز، سر تا پای وجودش متوجّه به پروردگار میشد. صوت زیبای قرائتش و توجّهش در نماز دل های مؤمنین را به سوی خداوند سوق می داد و در مجالس عزاداری آنچنان با شور و تکیه به صورت روضه میخواند که مستمع، مصائب آقا سیّدالشهداء (ع) را احساس می نمود.
🔹فرمود: شما که شش دانگ صوت ایشان را نشنیده ای! این دو دانگ از صوت ایشان است که شنونده را در نماز از خود بی خود و متوجّه پروردگار می نماید. من شش دانگ صوت مرحوم حاج مقدّس را در زمان جوانی اش شنیده ام.
🔸ایشان در راه تعالی روحش با خواسته های نفسانی خود علی الدوام در مبارزه و جنگ بود، و از مصادیق این مبارزه آن که چهار دانگ از صوتش را حبس نموده بود، و هیچ گاه تا زمانی که در قید حیات بود آنرا آزاد ننمود.
«خاطراتی از صالحان، حاج احمد شهامت پور»
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com