با شروع تعطیلات تابستانی برخی از کتابخانه های بزرگ و عمومی و مؤسسات علمی- پژوهشی , محققان و مراجعه کنندگان به کتابخانه ها به خصوص آنها که با امید و بدون اطلاع از راه های دور به مراکز علمی می آیند را سرگردان می کند.
از طرفی عذر کتابخانه ها و مراکز علمی هم پذیرفتنی است در این روزهای داغ , کارمندان طالب مرخصی هستند برای مسافرت های لازم یا تفریحی.
خواستم با این مقدمه به اطلاع دوستان برسانم که ایّام تعطیلی تابستانی مراکز مذکور شروع شده , برنامه های خود را طوری تنظیم کنند که با درِ بسته مواجه نشوند.
⭕️ وقتى رشيد رضا "مشروطه ایرانی" را تنها حكومت اسلامى مى داند + سند
🔹 محمد رشید رضا اصلاح گر و عالم سلفی قرن 19 جهان اسلام در یادداشتی تحت عنوان «الشوری فی بلاد فارس» در مجله پر آوازه اش «المنار» حکومت مشروطه ایران را تنها حکومت اسلامی حقیقی تلقی می کند.
🔹 به گزارش مرکز مطالعات منطقه ای تابش، محمد رشید رضا در ابتدای این یادداشت خود که در شماره 7 دوره 9 این مجله به طبع رسیده ورود علمای ایران را با توجه به نظریه مهدویت به عرصه مشروطه خواهی شگفت تلقی می کند و در ادامه این امر را با تعبیر «النور الذی هدی علماء فارس الی هذه الجاده القویمه» نتیجه نگاه اجتهادی علمای شیعه دانسته و در ادامه مغایرت مشروطه خواهی با اعتقاد به مهدویت را نفی می کند. https://goo.gl/r73M3F
🔹 رشید رضا در ادامه این یادداشت با طعنه به حکومت سلطان عبدالحمید که مشروطه را در عثمانی لغو کرده بود اشاره می کند که تمام پادشاهان جهان به جز سلطان عبدالحمید مشروطه را به مظفرالدین شاه تبریک گفته اند. وی در استدلالی روان و ساده حکومت مشروطه در ایران را تنها حکومت حقیقی اسلامی تلقی کرده و در تقابل با حاکمیت عثمانی «خردمندان عثمانی» را خوشحال ترین طیف از مشروطه ایرانی می داند.
🔹 وی می نویسد:
✅ خداوند متعال کار مسلمانان را به شوری قرار داده است و بر این مبنا حکم «فردی» که بر مبنای قاعده استبداد برپا شده حکم به غیر ما انزل الله شمرده می شود، پس جایز نیست حاکمیت استبدادی را حاکمیت اسلامی تلقی کرد. اگر حکم شوری در بلاد فارس (ایران) بر وجهی که برقرار است برقرار بماند و سایر حکومت های مسلمان استبدادی باقی بمانند بر ما واجب است که بگوییم بر روی زمین هیچ حکومت اسلامی حقیقی ای جز حکومت (مشروطه) ایران یافت نمی شود. پس بر ما واجب است تأیید و حمایت از آن تا حکم خداوند از زمین محو نشود. بیگمان امر واجب اقامه حکم خدا است نه اقامه حکم کسی که خود را سنی یا غیر سنی تلقی می کند در حالی که مخالف آن است.
✅ لازم به ذکر است که این یادداشت رشید رضا در روزنامه تربیت و مجلس ایران چاپ شد و موجبات اعتراض شمس الدین بیگ سفیر عثمانی در ایران را فراهم کرد. علاء السلطنه که در آن روزگار وزیر خارجه مشروطه بود مطبوعات را در ایران آزاد و اعتراض سفیر عثمانی را بی مورد تلقی کرد.
👈 مرکز مطالعات منطقهای تابش
✅ @TabeshC
مجله ای تازه برای مطالعات شیعی و توضیحاتی درباره آن
انتشارات بریل تصمیم گرفته است برای مطالعات شیعی مجله ای را منتشر کند (با نام Shii Studies Review). مسئولیت اجرایی این مجله به زابینه اشمیتکه و نویسنده این سطور واگذار شده است. در اصل هم ایده انتشار آن با پیشنهاد ما دو نفر بوده است. یکی از مهمترین راهکارهای پیشرفت مطالعات تاریخی در مغرب زمین انتشار مقالات آکادمیک در مجلات معتبر است. در سنت اسلامشناسی در غرب از زمان سده نوزدهم مجلات متعددی را می شناسیم که هنوز هم برخی از آنها منتشر می شوند. بسیاری از این مجلات حوزه های تخصصی ندارند و زمینه های مختلف مرتبط با اسلامشناسی، شرقشناسی و ایرانشناسی را منتشر می کنند. مراکز انتشاراتی برخی از دانشگاههای معتبر دنیا هم بعضاً مجلاتی در این زمینه ها دارند. انتشارات بریل که یکی از کهنترین مراکز انتشاراتی در غرب است و سابقه بسیار قدیمی انتشار آثار و مطالعات اسلامشناسی را دارد در زمینه های مختلف مجلات معتبر و با هیئت علمی دارد و به ویژه در سالهای اخیر انتشار مجلاتی در حوزه های تخصصی را وجهه همت خود قرار داده است؛ مجلاتی در زمینه های نسخه های عربی، مطالعات عصر عباسی، فقه، ادبیات عرب و بسیاری دیگر. همینک برای نخستین بار ما مجله ای داریم که ناشری آکادمیک و شناخته شده آن را منتشر می کند، با هیئت علمی بسیار معتبر که مهمترین اشخاص در رشته های خود در مطالعات شیعه شناسی و موضوعات وابسته در آن به عنوان مشاوران مجله معرفی شده اند. این مجله فرصتی است برای توسعه مطالعات شیعی و نشر متون در زمینه های مختلف فقه، اصول فقه، کلام، فلسفه اسلامی و شیعی، حدیث، مطالعات رجالی و کتابشناختی، عرفان شیعی، ادبیات شیعی، زمینه های تمدنی و تاریخی شیعه، تصحیح متون کوچک در این زمینه ها، کتابشناسی ها و گزارشهای مختصر. زمینه آن هم متنوع است، هم شامل تشیع امامی می شود و هم تشیع زیدی و هم اسماعیلی. چه تشیع قدیم و چه تحولات فکری معاصر. کاری است مهم و گامی است بسیار ارزشمند. من از همه محققان و همکاران ایرانی خود همینجا دعوت می کنم تا با ارائه مقالات عالمانه و محققانه با این مجله همکاری کنند. این نخستین بار است که مطالعات شیعی به زبانهای خارجی می تواند در این چارچوب سامانی پیدا کند. زبان مجله انگلیسی و فرانسه است اما متن های عربی و فارسی هم به عنوان تصحیح متون (و گاه همراه ترجمه متون) می تواند در آن منتشر شود.
شماره نخست (بهار ۲۰۱۷) به استاد ارجمند، محقق برجسته مطالعات شیعه شناسی جناب آقای دکتر حسین مدرسی طباطبایی تقدیم خواهد شد؛ با مقالات و متون مختلف درباره میراث تشیع؛ به پاس یک عمر تلاش ایشان در راستای مطالعات شیعی.
این نشریه به ویژه درباره میراث ادبی تشیع و متون تراثی است. ارائه تصحیح و تحقیق متن هایی ارزشمند در کلام و فقه و حدیث شیعی از برنامه های این نشریه است.
@barrasihayetarikhi
فراخوان مقاله
فصلنامه علمي ـ ترويجي
"مطالعات اسلامی در جهان معاصر"
مجله ی "مطالعات اسلامی در جهان معاصر"، وابسته به انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی؛ با هدف انعکاس دیدگاه ها و جریان های فکری نو در عرصه مطالعات اسلامی در دهه های اخیر به زبان های خارجی و نیز آشنایی بیشتر و سهل تر دانش پژوهان، دانشجویان و استادان با آخرین اطلاعات علمی در این حوزه راه اندازی شده است؛ از این رو از همه صاحبان فکر و قلم، استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دعوت می شود که آثار علمی خود را با توجه به محور های زیر به دفتر مجله ارسال کنند:
• تالیف یا ترجمه ی مقالاتی که به بررسی دیدگاه ها و جریان های نو می پردازد؛
• معرفی و نقد کتاب و مقاله؛
• یادداشت های علمی و انتقادی از گزارش های علمی؛
• مباحث روش شناسی؛
• معرفی شخصیت های برجسته علمی و فکری در حوزه مطالعات اسلامی
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر و نیز ارسال آثار خود، با ایمیل مجله به آدرس iscw.journal@gmail.com مکاتبه نمایند.
سپاس از همکاری شما
چند سطر از یادداشت «آسمان در سینمای هالیوود» نوشته سیدمهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«... در هر یک از ادوار تاریخی که انسان روی زمین زیسته است، آسمان معنایی برای او داشته است و این معنا، محملی بوده است که او بتواند زایش معانی متکثر دیگری را در زندگی زمینی خود تجربه کند. فیالمثل در اعصار اسطورهای، آسمان معمولا «حیّز» سکونت خدایان قلمداد میشده است یا حداقل آنجایی که خدایان از آن به اهالی زمین مینگرند و بههمین خاطر است که آسمان اغلب مجلای نزول نعمتهای الهی مانند باران و البته گاهی هم نزول عذاب الهی قلمداد میشود. هم نعمت و هم عذاب هر دو شأن قدسی دارند، چون هر دو برآمده از خواست خدایان هستند. آسمان برای انسان باستانی، امری دستنیافتنی، مقدس، فراتر از انسان و محل برآوردن امیدها یا محقق شدن بیمها تلقی میشود. ...»
«...جریان اصلی سینمای هالیوود، بهتدریج آسمان را از هدفی برای امید و بیم انسان یا الهامات شاعرانه آدمی، به محلی تهدیدکننده زمین و حیات و بنابراین متحمل تصرف و تجاوز بشر، مبدل کرد. انسان امروز -بهویژه با توجه به آنچه در سیاست رسمی ایالاتمتحده در دوران جنگسرد تبلیغ و ترویج شد و رسانه بهطور کلی و سینما بهطور خاص و سینمای ساینسفیکشن بهطور اخص، محمل آن سیاست قرار گرفت- آسمان را محل تهدید قلمداد میکند. ما هر روزی که به آسمان نگاه میکنیم، دیگر نه امیدی برای یک روز پرثمر و نه الهامی برای آرزوهای آینده خود نمییابیم، بلکه گویی هر آن باید منتظر حمله موجودات عجیب و غریب آسمانی -فضاییها- باشیم. مریخ و زهره، بیش از این، ستارههایی برای شاعران و هنرمندان نیستند بلکه اجرامی هستند کمی آنطرفتر که ممکن است از طریق ساکنان خود یا اقمار خود یا شهابسنگهایی که از کنار آنها رد میشود، تمام حیات انسان زمینی را از بین ببرند. به همین خاطر است که انسان باید پیشدستی کرده و فضا را تصرف کند و تکلیف سیارهها را از نظر علمی و سیاسی روشن سازد. ...»
چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
فراخوان مقاله
نشریه علمی
"مطالعات اسلامی در جهان معاصر"
@interdisciplinarity
مجله ی "مطالعات اسلامی در جهان معاصر"، وابسته به انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی؛ با هدف انعکاس دیدگاه ها و جریان های فکری نو در عرصه مطالعات اسلامی در دهه های اخیر به زبان های خارجی و نیز آشنایی بیشتر و سهل تر دانش پژوهان، دانشجویان و استادان با آخرین اطلاعات علمی در این حوزه راه اندازی شده است؛ از این رو از همه صاحبان فکر و قلم، استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دعوت می شود که آثار علمی خود را با توجه به محور های زیر به دفتر مجله ارسال کنند:
• تالیف یا ترجمه ی مقالاتی که به بررسی دیدگاه ها و جریان های نو می پردازد؛
• معرفی و نقد کتاب و مقاله؛
• یادداشت های علمی و انتقادی از گزارش های علمی؛
• مباحث روش شناسی؛
• معرفی شخصیت های برجسته علمی و فکری در حوزه مطالعات اسلامی
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر و نیز ارسال آثار خود، با ایمیل مجله به آدرس iscw.journal@gmail.com مکاتبه نمایند.
@interdisciplinarity
فراخوان مقاله
نشریه علمی
"مطالعات اسلامی در جهان معاصر"
@interdisciplinarity
مجله ی "مطالعات اسلامی در جهان معاصر"، وابسته به انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی؛ با هدف انعکاس دیدگاه ها و جریان های فکری نو در عرصه مطالعات اسلامی در دهه های اخیر به زبان های خارجی و نیز آشنایی بیشتر و سهل تر دانش پژوهان، دانشجویان و استادان با آخرین اطلاعات علمی در این حوزه راه اندازی شده است؛ از این رو از همه صاحبان فکر و قلم، استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دعوت می شود که آثار علمی خود را با توجه به محور های زیر به دفتر مجله ارسال کنند:
• تالیف یا ترجمه ی مقالاتی که به بررسی دیدگاه ها و جریان های نو می پردازد؛
• معرفی و نقد کتاب و مقاله؛
• یادداشت های علمی و انتقادی از گزارش های علمی؛
• مباحث روش شناسی؛
• معرفی شخصیت های برجسته علمی و فکری در حوزه مطالعات اسلامی
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر و نیز ارسال آثار خود، با ایمیل مجله به آدرس iscw.journal@gmail.com مکاتبه نمایند.
@interdisciplinarity
فراخوان مقاله
نشریه علمی
"مطالعات اسلامی در جهان معاصر"
@interdisciplinarity
مجله ی "مطالعات اسلامی در جهان معاصر"، وابسته به انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی؛ با هدف انعکاس دیدگاه ها و جریان های فکری نو در عرصه مطالعات اسلامی در دهه های اخیر به زبان های خارجی و نیز آشنایی بیشتر و سهل تر دانش پژوهان، دانشجویان و استادان با آخرین اطلاعات علمی در این حوزه راه اندازی شده است؛ از این رو از همه صاحبان فکر و قلم، استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دعوت می شود که آثار علمی خود را با توجه به محور های زیر به دفتر مجله ارسال کنند:
• تالیف یا ترجمه ی مقالاتی که به بررسی دیدگاه ها و جریان های نو می پردازد؛
• معرفی و نقد کتاب و مقاله؛
• یادداشت های علمی و انتقادی از گزارش های علمی؛
• مباحث روش شناسی؛
• معرفی شخصیت های برجسته علمی و فکری در حوزه مطالعات اسلامی
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر و نیز ارسال آثار خود، با ایمیل مجله به آدرس iscw.journal@gmail.com مکاتبه نمایند.
@interdisciplinarity
📖🔹 مجله مطالعات باستان شناسی دانشکدة ادبیّات و علوم انسانی دانشگاه تهران، نشریهای علمی ـ پژوهشی است که در سال در دو شماره منتشر میشود. این مجله درصد است تا مقالاتی را با ایده های بکر و جدید و با محتوی علمی و پژوهشی به چاپ برساند. باستان شناسى، دانش بررسى فرهنگ هاى انسانى از راه بازیابى، مستندسازى، و تحلیل بازمانده هاى مادى بشر، همچون معمارى، دست ساخته ها، بازمانده هاى انسانى و یا پهنه زمین است.
🔹 هدف نهایى باستان شناسى، روشنگرى درباره تاریخ بشر و فراز و فرود شکل گیرى تمدن است. از این رو بسیارى از رشته هاى دیگر علوم انسانى نظیر تاریخ، گیتا شناسى، زمین شناسى و مردم شناسى در پیوند با این دانش بشرى بوده اند. با این حال علم باستان شناسى از چندین دهه قبل نه تنها در اصول و روش تحقیق، بلکه در اهداف نیز به سرعت دستخوش تحولات بنیادى شده است. باستان شناسى با درک مفاهیم میراث گذشتگان بر مبناى آثار باقى مانده در درون و برون خاک به این اسناد و میراث گذشته معناى فرهنگى ویژه مى دهد.» در ایران همپاى کاوش هاى فرنگیان، دانش باستان شناسى نزد معدود دانش آموختگان و فرهیختگان این رشته، بسط و گسترش یافت. در این میان بودند بزرگانى که در تثبیت و ساماندهى مبانى باستان شناسى از یک سو و پژوهش هاى فراگیر عملى این رشته در ایران سهم بسزایى داشتند. باستان شناسی فقط در زمینه های اکتشاف و پیدا کردن وقایع و رویدادهای تاریخی نیست ، بلکه باستانشناسی در زمینه زمین شناسی ، عمر کره زمین ، گیاه شناسی ، مردم شناسی و صدها مورد دیگرفعالیت می نماید.
🔹 فواید علم باستان شناسی به زندگی بشری ،شناخت ادیان و دیرینه شناسی و آینده شناسی :همانطور که گفته شد باستان شناسی فقط با دیده ها و علم می خواهد اثبات و معرفی نماید لذا به گفته ها و نوشته فقط به عنوان یک منبع و یک راهنما تکیه می کند .در جهان امروز خیلی از گفته ها یا بدون تحقیق به عنوان یک اصل برای مردم شناخته شده اند و یا توسط اشخاصی با سلیقه شخصی آنها نوشته شده اند.مباحث مورد نظر مجله باستان شناسی ایران از دوران پارینه سنگی تا دوره اسلامی، مطالعات باستان گیاهشناسی، باستان جانور شناسی، باستان زمینشناسی، باستان قوم شناسی، انسانشناسی جسمانی و سایر حوزههای مرتبط در ایران و کشورهای همسایه است. هدف از انتشار این مجله انعکاس پژوهشهای باستان شناسی در حال انجام ایران در سطح بینالمللی است.
🔹 در تصویر زیر صفحه ی جلد آخرین شماره ی این نشریه ی علمی پژوهشی را مشاهده می کنید:
@UT_Central_Library
yon.ir/l2IYB
این اثر مقدمه ای است بر نظریه های انسان شناسیِ فرهنگی-اجتماعی که با نگاهی علمی به انسان شناسی می پردازد و نسبت به سایر آثاری که در این زمینه نگاشته شده است با انسان شناسی علمی همخوانی دارد. نویسنده در کتاب اذعان می دارد آنچه بسیاری از مردم فکر می کنند انسان شناس می تواند با نگاهی به وضع ظاهری افراد از وضعیت روانی و چگونگی شخصیت آن ها آگاهی یابد، تفکری نادرست است. انسان شناسی علمی مورد نظر در این اثر، علمی است که ابعاد طبیعی و غیر جسمی(فرهنگی_ اجتماعی) انسان را بدون محدودیت زمان و مکان بررسی می کند.
این کتاب موضوع انسان شناسی را در نه فصل مورد بررسی قرار می دهد و اندیشه های انسان شناسی اجتماعی- فرهنگی را در سده های گوناگون زندگی بشر از عهد باستان تا سده بیستم به بحث می گذارد. مولف فصلی را به بحث در زمینه فرهنگ و شخصیت اختصاص داده و تغییراتی را که در سالیان اخیر در نظریه های انسان شناسی فرهنگی-اجتماعی رخ داده مورد توجه قرار داده است.
کتاب نوشته ی سکندر امان اللهی بهاروند است که انتشارات افرند در سال ۹۷ در ۳۲۹ صفحه آن را به چاپ رساند (مریم جعفرپور).
@UT_Central_Library
زمین مسطّح است یا کروی؟ نظر قرآن!
دست کم یکی از تلقی هایی که از علم اسلامی به ذهن می آید، این است که کسانی کوشش کنند معارف و دانش های بشری را با آیات قرآن هماهنگ کنند و بزعم خود از آن استخراج نمایند. این بویژه در مواردی است که تعبیری در قرآن باشد که با درجات مختلف، به زعم آنان به نکته ای معارفی در باره طبیعت و حوزه طبیعیات و یا مسائلی از این دست مربوط باشد.
فرض کنیم، در قرن پنجم هجری هستیم، زمانی که از کپلر و کپرنیک و نظریات شناخته شده آنها و آنچه علم امروزین در باره آسمان و زمین می گویند خبری نیست. طبعا در آن قرن، اگر کسانی از دانشمندان اسلامی بخواهند بر اساس این اشارات قرآنی در حوزه طبیعیات، مثلا در باره آسمان و زمین اظهار نظر کنند، یا به قول اینها، علم اسلامی در طبیعیات (دانش کائنات الجو و نجوم) تولید کنند، چه خواهند گفت؟
این که عرض می کنم، در قرن پنجم هجری، به دلیل این که امروزه نمی توان با وجود این همه تجهیزات برای شناخت فضا، و حتی سفر به خارج از جو زمین و مشاهده سیارات و غیره، و یا سفر به ماه و جز آن، مدعی حرف متفاوتی شد، مثل زمین مسطح است یا آسمان چنین و چنان است، اما آن زمان هیچ کدام از این تجهیزات و نظریات تجربه شده نبود و گفتن این مطالب طبیعی می نمود. برای مثال در قرن پنجم دانشمندی نشسته بود تا معارف طبیعی و جهانشناسی را از قرآن استخراج کند. این همان علم اسلامی در حوزه طبیعیات است که امروزه کسانی انتظارش را می برند. اگر نظریاتی از سوی آنان عرضه می شد که معارض علمی ثابت شده ای ـ مانند نظریات امروزین ـ نداشت، می توانستیم به راحتی فکر کنیم که به هر حال یک مفسر اسلامی بر اساس تفسیری که از آیات کرده، نظری علمی در باره زمین و آسمان داده و ممکن بود ما به راحتی بپذیریم کما این که بسیاری پذیرفتند.
در اینجا می خواهم یک تجربه اتفاق افتاده را در این باره مثال بزنم.
سید مرتضی (م 436) در فصل کوتاهی در یکی از رسائل خود (1/383 ـ 384)به این نکته می پردازد: در استدلال بر این که سماوات و ارضین هفت عدد بوده و کروی نیستند. «فی الاستدلال علی کون السماوات و الارضین سبعا، و انها غیر کرویّة».
در اینجا به آیه «و لقد خلقنا فوقکم سبع طرائق» و آیه «الله الذی خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن» استدلال می کند که آسمانها و زمین هفت عدد است، و می افزاید: روایات هم همین را می گوید. این نکته اول.
و اما، نکته دوم، در باره این که اینها «غیر کروی» هستند، به آیه «و جعلنا السماء سقفا محفوظا» و «البیت المعمور و السقف المرفوع» استدلال می کند. استدلال این است که: نمی شود همان چیزی که بالای سرماست، برابر یا زیر پای ما هم باشد.
او می افزاید: گفته اند: فلاسفه هم با ما موافق هستند که آسمان بالای سر ماست، و چیزی که بالای سر ماست، نمی تواند مقابل آن در سمت پاهاو یا زیر پای ما باشد.
سید مرتضی سپس استدلال بر مسطح بودن زمین کرده، به آیت «والله جعل لکم الارض بساطا» تمسّک می کند و این که «بساط» [بسط شده، مثل سفره یا فرش] کروی نخواهد بود و حتما مسطح است. در آیت «و الارض بعد ذلک دحاها»، دحاها به معنای «بسطها» است. و نیز این آیت «الم نجعل الارض مهادا». همه یعنی این که زمین مسطح است. [توجه داریم که قرنها قبل از آن کروی بودن زمین برای منجمان مسلم بود ولی به هر حال قابل خدشه].
سید مرتضی با زیرکی می افزاید: اینها استدلالهای دینی برای اهل ملت یعنی مسلمانان است. اما برای کسی که اسلام را قبول ندارد، اینها ـ برداشت های یاد شده از آیات ـ دلیل نمی شود: «لا علی من خالف الاسلام».
اگر کسی بخواهد «علم اسلامی در حوزه طبیعیات» تولید کند، و روش او این باشد که از آیات استفاده کند، و کاری به غیر اهل ملت اسلام هم نداشته باشد، (مثل کسانی که علم بشریرا تابع دین و حتما مستخرج از قرآن یا حدیث می دانند) نتیجه اش همین است که در این رساله دو صفحه ای ملاحظه می کنیم.
البته ممکن است کسی بحث لغوی و نهایت نوعی استدلال کند که خدشه ای به این برداشت ها وارد شود، اما فضای بحث در همین حدود خواهد بود.
ادامه در پست بعدی 👇👇
ادامه از پست بالا 👆👆
و اما اکنون، در روزگار ما هیچ مفسری از این آیات چنین برداشت هایی را نخواهد کرد ـ مگر بن باز شیخ الاسلام قدیم سعودی که هنوز به مسطح بودن زمین باور داشت و به آیات قرآن تمسک می کرد ـ از آن روست که ما امروز و با شواهد علمی اثبات شده، مطمئن هستیم زمین و افلاک، یعنی همین سیارات اطراف ما و بقیه، همه کروی هستند. این که چرا هیچ مفسری اینها را قبول ندارد، دلیلش اثبات کروی بودن با هزار راه و حتی با چشم سر از بالاست، مطلبی که قرنهاست برای بشر دانشمند روشن است. و اما اگر این دلایل امروزین نبود، ما همچنان گرفتار این نوع برداشت های طبیعت شناسانه از قرآن (طبیعیات اسلامی) در کتب تفسیری بودیم. این در حالی است که اکنون می دانیم، آیات مزبور، کاری به مسطح و کروی بودن ندارد، و اشاره اش به یک امر دینی در رویکرد ما به زمین و آسمان است نه طبیعت شناسی و یا علوم اسلامی در حوزه طبیعیات. در آیه جعل لکم الارض بساطا، می خواهد بگوید، این نعمتی است که خدا به شما داده است. لذا خود سید مرتضی در امالی (2/163) ، می گوید، همین اندازه که برخی نقاط آن هم مسطح و بساط باشد، نعمت است و لازم نیست همه آن مسطح و در واقع نتیجه اش این باشد که زمین کروی نخواهد بود [می تواند کروی هم باشد و بساط هم باشد].
نتیجه این که، این رویه که ما بخواهیم علم را از دین استخراج کنیم، نه با منطق علمی و نه با زبان قرآن و اهداف آن در نگاه به طبیعت سازگار نیست، و دست کم این تلقی که می شود طبیعات اسلامی با استفاده از ظواهر قرآن و بر اساس برداشت های ما درست کرد، باطل است.
يک پرسش: شيخ صدوق کتاب های حديثی خود را چگونه می نوشت؟ (1)
من ان شاء الله در طی چند يادداشت به اين پرسش پاسخ خواهم داد. پرسش ما اين است: می دانيم که شيخ صدوق سفرهای زيادی رفته و تعدادی از کتاب های خود را در همين سفرها و خاصه در سفرهايش به خراسان بزرگ نوشته. آيا او در اين سفرها کتاب ها و اصول و مصنفاتی که منابع اصلی کتاب هايش بوده را همراه خود می برده؟ يا اينکه از حافظه خود احاديث را در تأليفاتش نقل می کرده؟ احتمال ديگر اين است که در سفرهای خود در شهرهایی مانند نيشابور از کتابخانه های محدثان امامی و غير امامی آن شهرها برای کتاب هايش استفاده می کرده. مسلم است که در آن روزگاران و با مشکلات سفر حمل تعداد زيادی کتاب کار آسانی نبوده؛ وانگهی اين کار با احتياط توأم نبوده و مخاطراتی را در پی داشته؛ چرا که مهمترين سرمايه ي محدث اصول و مصنفات و منابع روايی اش است که حاصل سال ها تحصيل و سماع و قرائت حديث و تحصيل نسخه های گواهی شده و پاکيزه از نسخه ها بود. بنابراين کاملا دور از ذهن است که شيخ صدوق در سفرهای خود اين نسخه ها را با خود همراه کرده باشد. صدوق حافظ حديث بود. اما باز معقول نيست که برای تدوين آثارش دائما از حافظه خود ياری بگيرد. پس تنها راه اين می ماند که او در تأليف کتابهايش که در سفرهايش می نوشته به نسخه های کتابخانه های عمومی و خصوصی شهرهای میان راه اعتماد می کرده. اما این هم از محدثی منضبط و متبحر مانند صدوق بسیار بعید است چرا که محدثان تنها به اصول روایی خود اعتماد داشتند و نقل وجاده از کتاب های خطی دیگران را شایسته نمی دانستند. پس منابع حديثی اين کتاب ها چه بوده؟ پاسخ بدين پرسش درک ما را از ساختار وسنت تدوين حديث در عصر قدمای شيعه بهتر می کند. در يادداشتی ديگر به اين پرسش پاسخ خواهيم داد؛ ان شاء الله
ممکن است گفته شود با توجه به عنوان تعليقات، اين کتاب مجموعه ای است از يادداشت هایی که بهمنيار عینا از مجموعه درس های ابن سينا و يا مجموعه پاسخ های او به پرسش های بهمنيار فراهم کرده. اينجا هم چند اشکال وجود دارد: نخست اینکه ابن سينا مدرس مدرسه ای نبود تا بسان آنچه بعد از او به ويژه در سنت های مدرسی معمول شد درس های منظمی ارائه داده باشد. متن کتاب هم نشان نمی دهد که اينها مطالبی بوده که کسی از مجموعه درسی منظم به صورت آنچه در سنت تقريرات نويسی می شناسيم فراهم کرده باشد. ابن سينا کتاب های خود را املاء می کرد و شاگردانی محدود داشت که در محضر او اين کتاب ها را تحریر و تبییض می کردند. اگر کتاب تعليقات از اين شمار بود می بايست مقدمه ای می داشت و مهمتر از آن از نظمی تبعيت می کرد؛ در حالی که تعليقات کتابی است که به مجموعه ای از يادداشت های نا منظم که در پی هم آمده اند بيشتر شباهت دارد؛ با اينکه گاهی چندين يادداشت پی در پی مرتبط با يک موضوع است. وانگهی مجموعه ای از مکاتبات بهمنيار با ابن سينا بخشی از کتاب المباحثات را تشکيل می دهد و قسمتی از آن هم مشتمل بر يادداشت هایی است از ابن سينا که ظاهرا برگرفته از گفتگوهای بهمنیار است با او و یا تکه هایی که از گفتارهای تحریر نشده ابن سینا بعدها از مجموعه آثار و نوشته ها و دست خط های ابن سینا به دست آمد. پس با اين حساب يا بايد تعليقات را به کتاب مباحثات پيوند می دادند و با همان عنوان و يا مباحثات را به کتاب تعليقات ملحق می کردند. چنين به نظر می رسد که ماهيت کتاب تعليقات متفاوت از کتاب مباحثات بوده و انتساب آن به ابن سينا نمی توانسته همچون کتاب مباحثات مقبول باشد. از ديگر سو بسياری از بندهای کتاب تعليقات مطلقا حالت توضيحی و يا تفسيری ندارند و روشن است که به عنوان پاسخ به پرسشی مطرح نشده اند؛ در واقع صرفا باوری مشهور نزد فلاسفه را ارائه می دهند. به همين دليل نه تنها نمی توان تصور کرد که در مقام پاسخ به پرسشی اساسی که توضيح ابن سينا را طلب کند ارائه شده اند بلکه حتی نقل آنها به صورت يادداشت از روی آثار فارابی و ابن سينا را هم مستبعد نشان می دهد. اين را هم اضافه کنم که اگر کتاب تعليقات مجموعه يادداشت ها و پاسخ های ابن سيناست پس سهم فارابی در اين تعليقات چيست؟ مصصح کتاب، آقای موسويان با وجود اينکه به روشنی متن همه آنچه در کتاب تعليقات فارابی آمده را يا عينا و يا با توضيحاتی بيشتر در متن کتاب ابن سينا نشان داده اند با اين وصف همچنان اصرار دارند که تعليقات فارابی اثری مستقل از تعليقات ابن سيناست و در واقع ابن سينا (و يا بهمنيار) گاه عين مطالب فارابی را در تعليقات تکرار کرده و يا اينکه آن را همراه با شرح و توضيحی نقل کرده است. اين در حالی است که بايد اين نسبت را بر عکس می ديدند: در واقع متنی که به نام تعليقات فارابی معروف است تنها هيئتی است برگزيده از تعليقات ابن سينا.
با توجه به سنت تعليق نگاری که ما قبلا مفصلا در نوشته های خود توضيح داده ايم تنها تفسير مقبول از کتاب تعليقات ابن سينا را می توان در ذيل چنين توضيح داد:
تعليقات منسوب به ابن سينا در واقع متن های مکتوب از سوی او نيست؛ کما اينکه ربطی به فارابی به شکل مستقيم ندارد. اين کتاب مجموعه ای از تعاليق (يادداشت ها) است به قلم بهمنيار که در طی تحصيل نزد ابن سينا و بهره گيری از محضر او فراهم کرده بود و بنابراين برداشت های او از درس های ابن سيناست که به منظور اینکه اصل مطالب و برهان ها و نحوه دقيق تقرير مطالب و براهين برای او محفوظ باشد آنها را در طی يادداشت هایی شخصی نگاشته بوده بی آنکه به آنها نظمی دهد. به احتمال زياد تفاوت هيئت های مختلف اين کتاب در نسخه های خطی متعددی که از آن در دست است به دليل اين است که در دفعات متعددی تلاش هایی برای تنظيم و يا دست کم نسخه برداری از مجموعه ياداشت های او صورت گرفته بوده. آنچه در هيئت موجود در نسخه آياصوفيا و شماری ديگر از نسخه هایی که ريشه آنها به این نسخه می رسد ديده می شود چنين می نمايد که فراهم آمده ابو العباس لوکري است و به همين دليل هم خود او برای اين مجموعه فهرستی تنظيم کرد. هيئت های ديگر اين مجموعه يادداشت ها را می توان در شکل های ديگری که هم در تعداد يادداشت ها، و هم در ترتيب با نسخه لوکري تفاوت دارند ديد.
هيئتی که به عنوان تعليقات فارابی شناخته می شود و مکرر چاپ شده يکی از مجموعه هایی است که از مجموعه تعليقات بهمنیار برگزيده شده است. به هرحال اين احتمال وجود دارد که بهمنيار در تدريس فلسفه از اين مجموعه يادداشت های خود استفاده می کرده و همين موجب اهتمام شاگردانش به اين يادداشت ها بوده است. می دانیم که استادان از يادداشت ها و يا تقريرات درسی دوران تحصيلی شان در ايام تدريس استفاده می کرده اند (اين سنت را در فقه و اصول و خلاف اهل سنت سنت تعليقه/ تعليق می ناميده اند).
کتاب ارزشمند اثر سایه یا نیمه تاریک وجود
اثر دبی فورد
مترجم : فرناز فرورد
توضیحات:
در این کتاب بی نظیر، دبی فورد به شیوه ای منظم، گام های رسیدن به یکپارچگی و دگرگونی را مشخص می کند. اگر می خواهید زندگی تان دگرگون شود، این کتاب را بخوانید و تمرین های آن را انجام دهید و بدانید غیر ممکن است که این کتاب را درک کنید و دگرگونی ژرفی در زندگی احساس ننمایید! دبی فورد شما را از الگوهای تنبیه خود که اغلب اسیرمان کرده اند، عبور می دهد. نظرات او به گونه ای خارق العاده، جذاب و قانع کننده هستند.
دبی فورد در این کتاب منحصر به فرد به شما می آموزد که تمامی جنبه های خود را بشناسید، بپذیرید و سرانجام دوست بدارید .این همه بیگانگی با خود از چه روست؟ دیر آشنایی کافی ست! اگر خواهان یکپارچگی وجود خود هستید، اگر از قطعه، قطعه و پاره پاره بودن جانتان رنج می برید، از تاریکی های درون پروا مکنید! تاریکی همیشه جایگاه پلیدی ها و زشتی ها نیست. ای بسا موهبت های نیک و زیبا که در سایه نادیده انگاری های ما در نیمه تاریک وجودمان خفته اند
#روانشناسی
#نیمه_تاریک
⬇️⬇️
ممکن است گفته شود با توجه به عنوان تعليقات، اين کتاب مجموعه ای است از يادداشت هایی که بهمنيار عینا از مجموعه درس های ابن سينا و يا مجموعه پاسخ های او به پرسش های بهمنيار فراهم کرده. اينجا هم چند اشکال وجود دارد: نخست اینکه ابن سينا مدرس مدرسه ای نبود تا بسان آنچه بعد از او به ويژه در سنت های مدرسی معمول شد درس های منظمی ارائه داده باشد. متن کتاب هم نشان نمی دهد که اينها مطالبی بوده که کسی از مجموعه درسی منظم به صورت آنچه در سنت تقريرات نويسی می شناسيم فراهم کرده باشد. ابن سينا کتاب های خود را املاء می کرد و شاگردانی محدود داشت که در محضر او اين کتاب ها را تحریر و تبییض می کردند. اگر کتاب تعليقات از اين شمار بود می بايست مقدمه ای می داشت و مهمتر از آن از نظمی تبعيت می کرد؛ در حالی که تعليقات کتابی است که به مجموعه ای از يادداشت های نا منظم که در پی هم آمده اند بيشتر شباهت دارد؛ با اينکه گاهی چندين يادداشت پی در پی مرتبط با يک موضوع است. وانگهی مجموعه ای از مکاتبات بهمنيار با ابن سينا بخشی از کتاب المباحثات را تشکيل می دهد و قسمتی از آن هم مشتمل بر يادداشت هایی است از ابن سينا که ظاهرا برگرفته از گفتگوهای بهمنیار است با او و یا تکه هایی که از گفتارهای تحریر نشده ابن سینا بعدها از مجموعه آثار و نوشته ها و دست خط های ابن سینا به دست آمد. پس با اين حساب يا بايد تعليقات را به کتاب مباحثات پيوند می دادند و با همان عنوان و يا مباحثات را به کتاب تعليقات ملحق می کردند. چنين به نظر می رسد که ماهيت کتاب تعليقات متفاوت از کتاب مباحثات بوده و انتساب آن به ابن سينا نمی توانسته همچون کتاب مباحثات مقبول باشد. از ديگر سو بسياری از بندهای کتاب تعليقات مطلقا حالت توضيحی و يا تفسيری ندارند و روشن است که به عنوان پاسخ به پرسشی مطرح نشده اند؛ در واقع صرفا باوری مشهور نزد فلاسفه را ارائه می دهند. به همين دليل نه تنها نمی توان تصور کرد که در مقام پاسخ به پرسشی اساسی که توضيح ابن سينا را طلب کند ارائه شده اند بلکه حتی نقل آنها به صورت يادداشت از روی آثار فارابی و ابن سينا را هم مستبعد نشان می دهد. اين را هم اضافه کنم که اگر کتاب تعليقات مجموعه يادداشت ها و پاسخ های ابن سيناست پس سهم فارابی در اين تعليقات چيست؟ مصصح کتاب، آقای موسويان با وجود اينکه به روشنی متن همه آنچه در کتاب تعليقات فارابی آمده را يا عينا و يا با توضيحاتی بيشتر در متن کتاب ابن سينا نشان داده اند با اين وصف همچنان اصرار دارند که تعليقات فارابی اثری مستقل از تعليقات ابن سيناست و در واقع ابن سينا (و يا بهمنيار) گاه عين مطالب فارابی را در تعليقات تکرار کرده و يا اينکه آن را همراه با شرح و توضيحی نقل کرده است. اين در حالی است که بايد اين نسبت را بر عکس می ديدند: در واقع متنی که به نام تعليقات فارابی معروف است تنها هيئتی است برگزيده از تعليقات ابن سينا.
با توجه به سنت تعليق نگاری که ما قبلا مفصلا در نوشته های خود توضيح داده ايم تنها تفسير مقبول از کتاب تعليقات ابن سينا را می توان در ذيل چنين توضيح داد:
تعليقات منسوب به ابن سينا در واقع متن های مکتوب از سوی او نيست؛ کما اينکه ربطی به فارابی به شکل مستقيم ندارد. اين کتاب مجموعه ای از تعاليق (يادداشت ها) است به قلم بهمنيار که در طی تحصيل نزد ابن سينا و بهره گيری از محضر او فراهم کرده بود و بنابراين برداشت های او از درس های ابن سيناست که به منظور اینکه اصل مطالب و برهان ها و نحوه دقيق تقرير مطالب و براهين برای او محفوظ باشد آنها را در طی يادداشت هایی شخصی نگاشته بوده بی آنکه به آنها نظمی دهد. به احتمال زياد تفاوت هيئت های مختلف اين کتاب در نسخه های خطی متعددی که از آن در دست است به دليل اين است که در دفعات متعددی تلاش هایی برای تنظيم و يا دست کم نسخه برداری از مجموعه ياداشت های او صورت گرفته بوده. آنچه در هيئت موجود در نسخه آياصوفيا و شماری ديگر از نسخه هایی که ريشه آنها به این نسخه می رسد ديده می شود چنين می نمايد که فراهم آمده ابو العباس لوکري است و به همين دليل هم خود او برای اين مجموعه فهرستی تنظيم کرد. هيئت های ديگر اين مجموعه يادداشت ها را می توان در شکل های ديگری که هم در تعداد يادداشت ها، و هم در ترتيب با نسخه لوکري تفاوت دارند ديد.
هيئتی که به عنوان تعليقات فارابی شناخته می شود و مکرر چاپ شده يکی از مجموعه هایی است که از مجموعه تعليقات بهمنیار برگزيده شده است. به هرحال اين احتمال وجود دارد که بهمنيار در تدريس فلسفه از اين مجموعه يادداشت های خود استفاده می کرده و همين موجب اهتمام شاگردانش به اين يادداشت ها بوده است. می دانیم که استادان از يادداشت ها و يا تقريرات درسی دوران تحصيلی شان در ايام تدريس استفاده می کرده اند (اين سنت را در فقه و اصول و خلاف اهل سنت سنت تعليقه/ تعليق می ناميده اند).
مجله ای تازه برای مطالعات شیعی و توضیحاتی درباره آن
انتشارات بریل تصمیم گرفته است برای مطالعات شیعی مجله ای را منتشر کند (با نام Shii Studies Review). مسئولیت اجرایی این مجله به زابینه اشمیتکه و نویسنده این سطور واگذار شده است. در اصل هم ایده انتشار آن با پیشنهاد ما دو نفر بوده است. یکی از مهمترین راهکارهای پیشرفت مطالعات تاریخی در مغرب زمین انتشار مقالات آکادمیک در مجلات معتبر است. در سنت اسلامشناسی در غرب از زمان سده نوزدهم مجلات متعددی را می شناسیم که هنوز هم برخی از آنها منتشر می شوند. بسیاری از این مجلات حوزه های تخصصی ندارند و زمینه های مختلف مرتبط با اسلامشناسی، شرقشناسی و ایرانشناسی را منتشر می کنند. مراکز انتشاراتی برخی از دانشگاههای معتبر دنیا هم بعضاً مجلاتی در این زمینه ها دارند. انتشارات بریل که یکی از کهنترین مراکز انتشاراتی در غرب است و سابقه بسیار قدیمی انتشار آثار و مطالعات اسلامشناسی را دارد در زمینه های مختلف مجلات معتبر و با هیئت علمی دارد و به ویژه در سالهای اخیر انتشار مجلاتی در حوزه های تخصصی را وجهه همت خود قرار داده است؛ مجلاتی در زمینه های نسخه های عربی، مطالعات عصر عباسی، فقه، ادبیات عرب و بسیاری دیگر. همینک برای نخستین بار ما مجله ای داریم که ناشری آکادمیک و شناخته شده آن را منتشر می کند، با هیئت علمی بسیار معتبر که مهمترین اشخاص در رشته های خود در مطالعات شیعه شناسی و موضوعات وابسته در آن به عنوان مشاوران مجله معرفی شده اند. این مجله فرصتی است برای توسعه مطالعات شیعی و نشر متون در زمینه های مختلف فقه، اصول فقه، کلام، فلسفه اسلامی و شیعی، حدیث، مطالعات رجالی و کتابشناختی، عرفان شیعی، ادبیات شیعی، زمینه های تمدنی و تاریخی شیعه، تصحیح متون کوچک در این زمینه ها، کتابشناسی ها و گزارشهای مختصر. زمینه آن هم متنوع است، هم شامل تشیع امامی می شود و هم تشیع زیدی و هم اسماعیلی. چه تشیع قدیم و چه تحولات فکری معاصر. کاری است مهم و گامی است بسیار ارزشمند. من از همه محققان و همکاران ایرانی خود همینجا دعوت می کنم تا با ارائه مقالات عالمانه و محققانه با این مجله همکاری کنند. این نخستین بار است که مطالعات شیعی به زبانهای خارجی می تواند در این چارچوب سامانی پیدا کند. زبان مجله انگلیسی و فرانسه است اما متن های عربی و فارسی هم به عنوان تصحیح متون (و گاه همراه ترجمه متون) می تواند در آن منتشر شود.
شماره نخست (بهار ۲۰۱۷) به استاد ارجمند، محقق برجسته مطالعات شیعه شناسی جناب آقای دکتر حسین مدرسی طباطبایی تقدیم خواهد شد؛ با مقالات و متون مختلف درباره میراث تشیع؛ به پاس یک عمر تلاش ایشان در راستای مطالعات شیعی.
این نشریه به ویژه درباره میراث ادبی تشیع و متون تراثی است. ارائه تصحیح و تحقیق متن هایی ارزشمند در کلام و فقه و حدیث شیعی از برنامه های این نشریه است.
@barrasihayetarikhi
⭕️ وقتى رشيد رضا "مشروطه ایرانی" را تنها حكومت اسلامى مى داند + سند
🔹 محمد رشید رضا اصلاح گر و عالم سلفی قرن 19 جهان اسلام در یادداشتی تحت عنوان «الشوری فی بلاد فارس» در مجله پر آوازه اش «المنار» حکومت مشروطه ایران را تنها حکومت اسلامی حقیقی تلقی می کند.
🔹 به گزارش مرکز مطالعات منطقه ای تابش، محمد رشید رضا در ابتدای این یادداشت خود که در شماره 7 دوره 9 این مجله به طبع رسیده ورود علمای ایران را با توجه به نظریه مهدویت به عرصه مشروطه خواهی شگفت تلقی می کند و در ادامه این امر را با تعبیر «النور الذی هدی علماء فارس الی هذه الجاده القویمه» نتیجه نگاه اجتهادی علمای شیعه دانسته و در ادامه مغایرت مشروطه خواهی با اعتقاد به مهدویت را نفی می کند. https://goo.gl/r73M3F
🔹 رشید رضا در ادامه این یادداشت با طعنه به حکومت سلطان عبدالحمید که مشروطه را در عثمانی لغو کرده بود اشاره می کند که تمام پادشاهان جهان به جز سلطان عبدالحمید مشروطه را به مظفرالدین شاه تبریک گفته اند. وی در استدلالی روان و ساده حکومت مشروطه در ایران را تنها حکومت حقیقی اسلامی تلقی کرده و در تقابل با حاکمیت عثمانی «خردمندان عثمانی» را خوشحال ترین طیف از مشروطه ایرانی می داند.
🔹 وی می نویسد:
✅ خداوند متعال کار مسلمانان را به شوری قرار داده است و بر این مبنا حکم «فردی» که بر مبنای قاعده استبداد برپا شده حکم به غیر ما انزل الله شمرده می شود، پس جایز نیست حاکمیت استبدادی را حاکمیت اسلامی تلقی کرد. اگر حکم شوری در بلاد فارس (ایران) بر وجهی که برقرار است برقرار بماند و سایر حکومت های مسلمان استبدادی باقی بمانند بر ما واجب است که بگوییم بر روی زمین هیچ حکومت اسلامی حقیقی ای جز حکومت (مشروطه) ایران یافت نمی شود. پس بر ما واجب است تأیید و حمایت از آن تا حکم خداوند از زمین محو نشود. بیگمان امر واجب اقامه حکم خدا است نه اقامه حکم کسی که خود را سنی یا غیر سنی تلقی می کند در حالی که مخالف آن است.
✅ لازم به ذکر است که این یادداشت رشید رضا در روزنامه تربیت و مجلس ایران چاپ شد و موجبات اعتراض شمس الدین بیگ سفیر عثمانی در ایران را فراهم کرد. علاء السلطنه که در آن روزگار وزیر خارجه مشروطه بود مطبوعات را در ایران آزاد و اعتراض سفیر عثمانی را بی مورد تلقی کرد.
👈 مرکز مطالعات منطقهای تابش
✅ @TabeshC
فراخوان مقاله
فصلنامه علمي ـ ترويجي
"مطالعات اسلامی در جهان معاصر"
به سردبیری دکتر احمد بادکوبه هزاوه
مجله ی "مطالعات اسلامی در جهان معاصر"، وابسته به انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی؛ با هدف انعکاس دیدگاه ها و جریان های فکری نو در عرصه مطالعات اسلامی در دهه های اخیر به زبان های خارجی و نیز آشنایی بیشتر و سهل تر دانش پژوهان، دانشجویان و استادان با آخرین اطلاعات علمی در این حوزه راه اندازی شده است؛ از این رو از همه صاحبان فکر و قلم، استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دعوت می شود که آثار علمی خود را با توجه به محور های زیر به دفتر مجله ارسال کنند:
• تالیف یا ترجمه ی مقالاتی که به بررسی دیدگاه ها و جریان های نو می پردازد؛
• معرفی و نقد کتاب و مقاله؛
• یادداشت های علمی و انتقادی از گزارش های علمی؛
• مباحث روش شناسی؛
• معرفی شخصیت های برجسته علمی و فکری در حوزه مطالعات اسلامی
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر و نیز ارسال آثار خود، با ایمیل مجله به آدرس iscw.journal@gmail.com مکاتبه نمایند.
شماره اول مجله بزودی منتشر خواهد شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
📈تفقه گریزی در آيینه روانشناسی معاصر
#قدری_تفقه #مردم_شناسی
خداوند متعال به عنوان آفریننده ی انسان، بهتر از هر فرد دیگری، مخلوقش را روانکاوی می کند:
✅ وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُون (الأنعام/116)
و اگر از بیشتر زمینیان پیروی کنی تو را از راه خدا گمراه کنند، تنها به دنبال گمانه ها بوده و فقط از پیش خود حدسی می پرانند.
(خرص: مطلب بیخود که بختکی و بدون مستند، ادّعا شود)
این واقعیّت تأسّف بار، به خوبی در تجربه زندگی روزمره ما ملموس است: مردمی که نه دنبال تفکّر منطقی و عقلانی، بلکه پیرو خیالات و سر و صدای اطراف خود هستند.
در مسائل روانشناسی روز هم تحلیل های جالبی در این باره عرضه شده است. نظريه ی (Cognitive miser) یعنی بخل شناختی، که در 1984 مطرح شده، به این می پردازد که انسان ها در معرفت شناسی خود بخیل هستند. به این معنا که در ذهن و فکر خود در راه شناخت، صرفه جویی می کنند.
انسان هر روزه با مسائل و داده ها (اطلاعات) زيادی روبرو می شود که زمان، توان و دانش کافی برای حلّ آن را ندارد. از این رو تلاش می کند مسأله را به ساده ترین صورت ممکن تبدیل نموده و با سوگیری های شناختی و راه های میانبر به نزدیکترین نتیجه برسد. سوگیری های شناختی و به ضمیمه ی یک راه میانبر، به سرعت کار را تمام می کنند. اين راه ميانبر را ميتوان چنين توضيح داد: ناديده گرفتن قسمتهایی از اطلاعات یا برجسته کردن بخش خاصّی از آنها به طوری كه نیازی به یافتن اطلاعات بیشتر نباشد.بنابراین افراد با اکتفا به همین مقدار اندک داده، همچون فرد متخصّصی نظر داده و به راحتی مسأله را حل و فصل می کنند؛ بدون اینکه وقت و انرژی ذهنی خود را برای تفکّر منطقی و محتاطانه پیرامون تمام داده ها صرف کنند.
🔸کاربرد اصلی رسانه های عمومی در اینجاست: در اختیار گذاشتن اطلاعاتی با ظاهر جذاب که برای مخاطب (بخیل شناخت) کار را آسان می کند. تا وقتی در حال بیکاری و استراحت می توان از حقایق زمین و زمان مطّلع شد، دیگر چرا اندیشه و وقت خود را برای پیگیری و تحقیق پیرامون داده های مختلف هدر دهند؟ (بنگرید : https://t.me/hawzeh_notes/56
🔸بر این اساس، وقتی به تاریخ افسوس بار بشریت، از جمله هزار و چهارصد ساله جامعه اسلامی نگاه می کنیم، دیگر جای تعجّب نیست. امرای نادان و سفّاکی که عنوان (جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و اله) را یدک می کشیدند...و مردمی که کورکورانه در پی آنان سر به اطاعت می نهادند و دین و دنیایشان را در طبق اخلاص تقدیم می کردند!
و این انسان هنوز همان انسان است...
@hawzeh_notes
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com