✅ احیاء الداثر من مآثر من فی القرن العاشر
احیاء الداثر من مآثر من فی القرن العاشر برگزیده کتاب طبقات الاعلام الشیعه آقابزرگ طهرانی در 518 صفحه به همت دکتر محمدکاظم رحمتی از سوی نشر مورخ در قم در سال جاری منتشر شد.
کتاب احیاء الداثر بخشی از طرح بلند شیخ آقابزرگ طهرانی در نگارش طبقات اعلام الشیعة است که رحمتی پیش از این در مقاله «ملاحظاتی در باب احیاء الداثر و لزوم تصحیح آن» در شماره 78 میراث شهاب مفصل به معرفی آن پرداخته است.
وی در مقدمه خود بر این کتاب در باره تصحیح اثر حاضر نوشته است: در تصحیح حاضر تمام تلاشم ارایۀ متن بر اساس همان طرح و نوشتار خود نویسندۀ فقید بوده است. برخی مطالب در پاورقی ذکر شده که تمامی از مصحح است. در بخش پیوست از چند مطلب سخن گفته ام و نشان داده ام که با مراجعه به برخی نسخه ها یا جستجو در خصوص شرح حال یکتن در میان نسخه های خطی چه مطالبی را می توان یافت و در حقیقت نوعی استدراک به کتاب حاضر است، با این حال بیقین می دانم که عدم ذکر بسیاری از این مطالب دلیلی جز آن ندارد که شیخ بزرگوار ما امکان رؤیت نسخه ها را نداشته است. از سوی دیگر اطلاعات آمده در فهارس نیز همواره نیازمند مراجعه به خود نسخه است کاری که عملاً در خصوص بسیاری از نسخه ها در حال حاضر برای بنده امکان پذیر نبود. از سوی دیگر اطلاعات فراوانی در فهارس نسخه های خطی می توان یافت که شایسته است تا به کتاب حاضر افزوده شود.
دکتر رحمتی همچنین در ادامه آورده است: از مطالب مهمی که می توان به عنوان استدراک به کتاب احیاء الداثر افزود، برخی اطلاعات در خصوص موقوفه ها و وقفیات قرن دهم است که اکنون اسناد وقف نامه های برخی از این موقوفات منتشر شده و در دسترس است. در سنت وقف نامه نویسی، متن وقف نامۀ تنظیم شده در نزد برجسته ترین فقیهان عصر مورد تأیید قرار می گرفت و گاه وقف نامه ها در نسل های بعدی نیز به امضاء فقیهان برجستۀ عصر می رسیده است. چنین گواهی هایی به دلیل دربر داشتن برخی اطلاعات تاریخی دربارۀ فقیهان مذکور، می تواند به تکمیل اطلاعات مطالب آمده در اجازات و سنت تراجم نگاری کمک کند. http://yon.ir/11h9
@manuscript
🌷
ماههای حج، "شوال- ذو القعده-ذو الحجه" می باشند.
حدیث:
مُوسَى بْنُ اَلْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ «اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومٰاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ اَلْحَجَّ فَلاٰ رَفَثَ وَ لاٰ فُسُوقَ وَ لاٰ جِدٰالَ فِي اَلْحَجِّ» وَ هُنَّ شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَةِ وَ ذُو اَلْحِجَّةِ » .
ابو عبد اللّه صادق (صلوات الله و سلام الله علیهم) گفت: خداوند تعالى مىگويد: «مراسم حج فقط در ماههاى معلوم و مشخص انجام مىشود. هركس در آن ماهها مراسم حج را بر خود فرض و حتمى بسازد ديگر نبايد به مسائل جنسى بپردازد و يا ناسزا بر زبان براند و يا سخن را به جدل بكشاند» ابو عبد اللّه گفت: ماههاى حج ماه شوال و ذيقعده و ذيحجه خواهد بود.
ّتهذيب الأحكام , جلد۵ , صفحه۴۴۵
البته بعضی از علما مانند علامه مجلسی این حدیث را ضعیف شمردند که حداقل طبق متن دلیل علامه در ذیل، قدمای شیعه توجه خاصی به این حدیث شریف داشتند.
دلیل علامه:
: ضعيف. و يدل على أن تمام ذي الحجة داخل في أشهر الحج كما هو ظاهر الآية فيكون المعنى الأشهر التي يمكن إيقاع أفعال الحج فيها لا إنشاء الحج و هذا أقرب الأقوال في ذلك. و قال العلامة في التحرير: للشيخ أقوال في أشهر الحج: ففي النهاية شوال و ذو القعدة و ذو الحجة. و في المبسوط: شوال و ذو القعدة إلى قبل الفجر من عاشر ذي الحجة. و في الخلاف: إلى طلوع الفجر. و في الجمل: و تسعة من ذي الحجة. و الأقرب: الأول، و لا يتعلق بهذا الاختلاف حكم للإجماع على فوات الحج بفوات الموقفين و صحة بعض أفعال الحج فيما بعد العاشر.
مرآة العقول ; ج ۱۷ ص ۱۸۴
دعای ماه رمضان را فراموش نمی کنیم: اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام...
حج بلافاصله بعد از ماه رمضان، نشانه ی استجابت آن دعای مهم می باشد.
ادعیه ماثور از امام مطهر و معصوم صلوات الله و سلام الله علیهم، مسیر سیر و سلوک و برنامه زندگی و عبادی مومنین را قدم به قدم ، ماه به ماه، منزل به منزل مشخص می نمایند.
قدر بدانم.
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/110900/translate/%D8%B4%D9%88%D8%A7%D9%84
مشخصات نسخه خطی
«مختصر خفی علائی»
فارسي في الطب مختصر من الذخيرة الخوارزمشاهية كلاهما لزين الدين ابي ابرهيم اسمعيل بن حسن بن احمد الجرجاني المتوفى سنة 531, رتبه على قسمين (بخش) في العلمي والعملي.
نسخة شرق اناطولية(؟) مزوقة تمت كتابتها في العشر الاخير من جا 734؛ 79 ورقة ايرانية, 120:250 ملم؛ كـ1-5 و7 سداسية ولكن كـ6 خماسية ظاهرا؛ خط نسخي ايراني قديم متروك الاعجام احيانا؛ ص1أ: شمسة مدورة محلاة بزهور رسمت على طبيعتها وفقا للاسلوب الايلخاني؛ ص1ب: سرلوحة محلاة وفقا للاسلوب الايلخاني ايضا؛ جلدة بسيطة من القرن الثامن ايضا (ان الجلد يكون انكماشه اكثر من انكماش الورق بمرور القرون، فبسبب هذه الظاهرة قد يظن ان جلدة المخطوطة لم تصنع لها).
اولـــه: "الحمد لله رب العالمين وصلاته على خير خلقه محمد واله اجمعين جون خادم دعاكوى اسمعيل بن احمد(!) الحسُينى الجِرْجانى از جمع كتاب ذخيرهء خوارَزْمِشاهى فارغ شد الخ" يفسر بعد انتهاء فهرست الكتاب (ص3أ) تسمية الكتاب هكذا:"واين مختصر اندر دو مجلد نهاده آمد بر قطع مطول كه آنرا خفى خوانند تا بيوسته در موزه توان داشتن با خود بدين سبب اين مختصر را خُفْىِ علائى نام كرده آمد"؛ يليه في ص78ب-79ب نقل "فى المشارا (سرياني משרא اي ورم دموي) من كتاب كامل الصناعة" (عربي) و"باب في النبض والقارورة (فارسي).
قيـــود تملك: صأ: "حق درست هيچ کس داده نميشود يك هديه به دانشگاه عبری ארץ ישראל دكتر رحيميان /...(قصبة في الطريق بين كلبايكان وكاشان) .... ص1أ: "من كتب ابرهيم ابى الحسن". .. مع طبعة خاتمه "عبده يوسف" ثم "گشته قربانی حق اسحق يوسف ابن اسحق"
#عاشورا (۱۲)
#عطش
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ.
〰〰〰〰〰〰〰
...عبیدالله نامه به نامه و فرستاده در پی فرستاده برای عمر بن سعد میفرستاد و او را برای جنگ با امام حسین علیه السلام تحریک میکرد؛ از جمله برای او نوشت:
❌ اما بعد، بین حسین و یارانش را از آب بازدار تا قطرهای آب نتوانند آشامید، همانطور که با آن مرد پاک مظلوم و وارسته، عثمان بن عفان کردند!!!!
(مقتل ابنابیمخنف/۶۳- مقتل الحسین/مقرم۲۷۵)
چون نامه به دست عمر بن سعد رسید، به عمرو بن حجاج با همراهی ۵۰۰ سواره دستور داد تا بر کنار آب فرود آیند و بین حسین و اصحابش با آب مانع ایجاد کنند و این واقعه روز هفتم محرم بود.
...زمانی که وضعیت مشکل شد، امام حسین علیه السلام عمر بن قرضهء انصاری را به سوی عمر بن سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگوید که وی میخواهد او را در فاصلهء بین دو لشکر ملاقات کند. امام علیهالسلام و عمر بن سعد بین دو لشکر به صحبت نشستند.
(کامل ابن اثیر۲۸۳/۳)
امام حسین علیه السلام به او فرمودند:
💠 وای بر تو ای پسر سعد، آیا تقوای خدایی را که به سوی او بازمیگردی ، پیشه نمیسازی؟ آیا با من میجنگی حال آنکه میدانی من پسر چه کسی هستم؟ این گروه را رها کن و به من ملحق شو که به خدا قسم این برای تو بهتر است.
عمر بن سعد گفت:
میترسم خانهام ویران شود.
امام حسین علیه السلام فرمود:
من آن را میسازم.
عمر بن سعد گفت:
میترسم که مالم گرفته شود.
امام علیهالسلام پاسخ داد:
بهتر از آن را، از اموال حجاز به تو میدهم.
عمر بن سعد گفت:
من عیال دارم و برای آنها میترسم.
امام حسین علیه السلام ساکت شدند و او را جواب ندادند.
آنگاه امام از او منصرف شدند در حالیکه میفرمودند:
💠 ترا چه شده؟ خداوند در بستر خواب سرت را قطع کند و در رستاخیز تو را نیامرزد. امیدوارم از گندم عراق چندان نخوری.
عمر به استهزاء گفت:
اگر از گندم عراق بهرهمند نشوم، جوهایش مرا بس است.
(تاریخ طبری۳۱۵/۴- کامل ابناثیر۲۸۳/۳- مقتل الحسین/امین ۱۰۰)
___________
#نامه_ابنزیاد_به_عمرسعد
ابن زیاد ملعون خبیث، نامه تندی خطاب به عمر سعد نوشت و آن را به شمر لع داد تا به او برساند؛
در آن آمده بود::
❌ من تو را به سوی حسین نفرستادم تا از او دست بکشی و به او مهلت دهی...بنگر ، اگر حسین و یارانش به فرمان من درآمدند و تسلیم شدند ، آنها را دستگیر کن و به نزد من بفرست. اگر امتناع ورزیدند، به سوی آنها برو تا آنها را به قتل برسانی و سپس مُثله کنی که بدان سزاوارند! هر گاه حسین کشته شد، اسبان را بر سینه و پشتش بدوان که او تیرهبخت، ظالم و فرومایه است.
من میدانم که بعد از مرگ این کارها به او ضرری نمیرساند، اما این قولی است که من دادهام که بعد از مرگش با او چنین کنم!!! اگر به فرمان ما عمل کنی، به تو پاداش شنوندهء مطیع را خواهم داد و هر گاه اطاعت نکنی، از مسئولیت لشکر کنارهگیری کن و لشکر را به شمر بن ذیالجوشن بسپار که ما دستورات را به او دادهایم.
والسلام.
....پس از این واقعه بود که شمر ملعون، امان نامه برای فرزندان حضرت امالبنین سلام الله علیها آورد...
(تاریخ طبری ج۴ ص۳۱۶،۳۱۷)
در پی این واقعه و شدت کنترل بر آب ،
سپاهیان امام مانند جناب بریر با لشکر اموی سخن گفتند و آنان را نسبت به بستن آب بر پسر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بیم دادند.
و پاسخی چنین دریافت کردند:
❌ ای بریر، زیاد حرف زدی، ساکت شو؛ به خدا سوگند که حسین تشنه خواهد ماند.....
(مقتل الحسین/امین۹۸)
و حتی امام علیهالسلام ، وقتی حد عناد و اصرار بر گناه آنان را مشاهده فرمودند، به ارشاد سپاه اموی برخاستند و در حالیکه به شمشیر خود تکیه زده بودند به معرفی خود پرداختند
و انتساب خود را به رسول خدا ، زهرای اطهر ، امیرالمومنین ، خدیجه کبری ، حضرت حمزه ، حضرت جعفر طیار علیهمالسلام و ...را یادآور شدند و ایشان نیز پاسخی جز این دریافت
ننمودند::
❌ همهء اینها را میدانیم ولی تو را رها نمیکنیم تا از تشنگی هلاک گردی!
(المجالس الفاخرة/شرف الدین۹۹ - مقتل الحسین/امین۹۹)
〰〰〰〰〰〰
پ.ن :
به راستی چگونه است که عدهای با چنین روایات و آثار موجود، حرکت و مخالفت آن حضرت را با #یزید و عدم بیعت با او را ، #انقلاب علیه دستگاه حکومت دانستهاند؟؟!
آن امام غریب، هرگز آغازگر مبارزه و جنگ نبود و عبارت صحیح درباره #خروج آن حضرت،
#دفاع است.
نه #انقلاب و #شورش و #قیام و #جنگ و #مبارزه
✔️ادامه دارد....
@borrhan
✳️ «نقدِ خرافات» یا «سخنانی بیمبالات»؟! (۱)
❇️ نقدی بر سخنرانی «خرافات در فرهنگ عاشورا»
سخنران: دکتر سید عبدالحمید ضیایی
سخنرانی فوقالذکر، بهزعم نگارنده، دارای اشکالات متعدد ساختاری و محتوایی است.
بیان خطابی سخنران (که در ادبیات دستی دارد) و ذکر مسلسلوار مطالب، چه بسا در بادی امر، تحلیل را برای مخاطب دشوار گرداند.
اینجا قصد دارم در حد ظرفیت فضای حاضر، فقدان ساختار بایسته نقد در این سخنرانی را بررسی و تفصیل مطلب را به مقالهای در آینده موکول نمایم.
1️⃣ ابهام در موضع نقد
خرافی دانستن یک باور یا عمل، اساسا به موضع نقد و باورهای مبنا قرار گرفته بستگی دارد. مثلا برای منکر ماوراءالطبیعه، همه باورهای دینی و هر عملِ مبتنی بر آن خرافه است.
سخنران از موضع «درون مذهبی» به نقد «فرهنگ عاشورا» پرداخته. وی که مبانی اعتقادات شیعی خود را چندان تبیین نکرده (و شاید این آغاز ابهام باشد) مطالب جسته گریختهای درباره مقبولات خود، تصریحا یا تلویحا بیان کرده اما در طی سخنانش به آنها پایبند نمانده. به این نمونهها توجه کنید:
⬆️ ایشان گفته: «در باب زیارت عاشورا مراجعه کنید به کار تحقیقی ... که میگن نسخه اصلی زیارت عاشورا که در آستان قدس وجود داره از امام محمد باقر علیهالسلام، این لعنتهای: «اللهم العن اولا ثم الثانی و الثالث و الرابع، اللهم العن یزید» اینها در زیارت عاشورای اصلی وجود نداره. یک لعنت «اللهم العن أول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذلك» تمام. تمام. خلیفه اول را لعنت؟ به چه حقی شما خلیفه اول را لعنت میکنی؟ و چرا به اونها حق نمیدید اگر لعنت کردید خلیفهشون رو مقابله به مثل نکنن؟ [درباره عائشه] اگر چیزی بین او و علی بوده، داوریش با خداوند هست، نه با شما. شما مداحان که داور نیستید. قیامت هم نشده که میخواهید تصمیم بگیرید در مورد همه چیز.»
❇️ مطلب فوق (که در باب نسخه شناسی بسیار غیر فنی بیان شده و اشکال واردی هم نیست) حکایت از قبول متن زیارت عاشورا منهای فقره «اللهم خص أنت أول ظالم باللعن منی ... اللهم العن يزيد خامسا ...» دارد. (در ضمیمه ۱ ناوارد بودن مناقشه عبارت فوق الذکر شرح داده خواهد شد) با مماشات و فرض قبول این نظر، باید به سخنران گفت:
▪️زیارت عاشورا مشحون از لعن است، پس چرا عباراتی گفتید که با اصل لعن ناسازگار است؟ اگر لعن کسی به منزله «دخالت در داوری خداوند» است و «اختلافات افراد با اولیای الهی» باید به قیامت موکول شود، تکلیف بقیه فقرات زیارت عاشورا چه میشود و مگر صدق عبارت «اللهم العن أول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد ..» دستکم از نظر شیعه بر برخی مصادیق شاخص، اظهر من الشمس نیست؟ مداحان (هر نقدی متوجهشان باشد) در این موضوع چهکارهاند؟
▪️▪️اگر لعن خلیفه اهل سنت را به دلیل تجویز ضمنیِ مقابله به مثل، مردود بدانید، با تصریح به لعن معاویه در متن مورد تسالم زیارت عاشورا چه میکند؟ مگر آنان معاویه را خلیفه و خالالمؤمنین نمیدانند؟ در عبارات مورد مناقشه (اللهم خص أنت أول ظالم باللعن منی ...) به هر حال تصریح به نام نیست، اما نام معاویه در بقیه زیارت عاشورا بهصراحت ذکر شده.
▪️▪️▪️اگر زیارت عاشورا (منهای یک بخش) را معتبر میدانید، چرا مواضعی مغایر آن اختیار کردید؟
مثلا فراز «يا أبا عبدالله لقد عظمت الرزية و جلت و عظمت المصيبة بك علينا و على جميع أهل الاسلام و ... فی السماوات على جميع أهل السماوات» یا «مصيبة ما أعظمها و أعظم رزيتها في الاسلام و فی جميع السماوات و الأرض» یا «الحمد لله على عظيم رزيتی» چه تناسبی دارد که سخن را با «تسلیت و تهنیت! شهادت حضرت اباعبدالله علیهالسلام» آغاز کرده و در پایان گفتید: «شخص حسین اگر هم کشته نمیشد تا الآن زنده نمیموند و مرگ حسین هم در برابر بعضی دیگر از فجایع تاریخیِ دیگه، واقعا فجیع نیست. فجایع دیگری هم در تاریخ اتفاق افتاده که دردناکتره.»
روشن است که عظمت مصیبت کربلا صرفا به شدت فیزیکی جنایات برنمیگردد، هر چند آن نیز دهشتناک است. نوع نگاه معرفتی به جایگاه حضرت اباعبدالله علیهالسلام در عالم تکوین و تشریع، در تلقی و فهم عظمت این مصیبت تأثیر ویژه دارد، لذا موضوع دقیقا بازمیگردد بهعنوان صدر مطلب: «ابهام در موضع نقد (و ناقد)»
و نیز بهروشنی، دلالت زیارت عاشورا بر نکات مورد استناد فوق (رَوایی لعن و شدت فاجعه عاشورا)، در منابع شیعی متواتر است.
⬆️⬆️ سخنران گفته: «مطلقا هیچ مشکلی با شور و مناسک ندارم. اینها نشونه علاقه ما است»، «محبت در مکتب اهل بیت گریزناپذیره. نمیتونیم دوستشان نداشته باشیم.»، «عشق بدون اشک ممکن نیست».
اما یکباره در بزنگاه بحث (دقت کنید): «در واقع مجالس عزاداری نباید بیشتر از محافل معنوی، ارج و قرب پیدا بکنه.»
پس «عزاداری» را «محفل معنوی» نمیداند؟!
در اینباره و موارد بیشتری از ابهام در موضع مختار سخنران، باز خواهم نوشت.
🔻ادامه دارد
📢 نامهای تأمل برانگیز و پر از نکته، از ابن زیاد به ابن سعد لعنهم الله
👈🏻 متاسفانه اینکه سنت است دهه اول محرم حتما باید هرشب برای یکی از شهدای کربلا مصیبتخوانی شود، باعث شده تا شیعیان از بسیاری از مطالب مهمی که در دهه اول محرم رخ داده، غافل شوند. این سنت از معصوم علیه السلام نیست که رعایتش واجب باشد، بلکه مرثیهخوان یا واعظ، میتواند بین دو مورد مذکور جمع کند و به بیان مطالب مهم قبل از عاشورا نیز بپردازد.
🔻یکی از وقایع مهم در دهه اول محرم، نامه توبیخ آمیزِ ابن زیاد به ابن سعد لعنهم الله است، که حاکی از عقیده و تفکر او و اصحابش میباشد. وقتی خبرِ مذاکرات ابنسعد با امام حسین علیه السلام به ابن زیاد رسید، او از تأخیر ابن سعد برای کُشتنِ امام، خشمگین شده و پس از توبیخ نوشت:
«... فَازْحَفْ إِلَیْهِمْ حَتَّی تَقْتُلَهُمْ وَ تُمَثِّلَ بِهِمْ فَإِنَّهُمْ لِذَلِکَ مُسْتَحِقُّونَ فَإِنْ قَتَلْتَ حُسَیْناً فَأَوْطِئِ الْخَیْلَ صَدْرَهُ وَ ظَهْرَهُ فَإِنَّهُ عَاتٍ ظَلُومٌ وَ لَسْتُ أَرَی أَنَّ هَذَا یَضُرُّ بَعْدَ الْمَوْتِ شَیْئاً وَ لَکِنْ عَلَیَّ قَوْلٌ قَدْ قُلْتُهُ لَوْ قَدْ قَتَلْتُهُ لَفَعَلْتُهُ هَذَا بِهِ...»
✍🏻 بر آنان هجوم ببر تا آنها را کُشته و مُثلِه (قطعهقطعه) کنی، زیرا آنان مستحق چنین جزایی هستند❗️اگر حسین را کشتی، سینه و پشت او را زیر سُم اسبان پایمال کن، زیرا حسین شخصی متمرد و ظالم است‼️ و پس از مرگ، این کار ضرری به او نمیرساند، اما من عهد کردهام و بر خود لازم دانستهام که اگر حسین را کُشتم این کار را با او انجام دهم.
📚 تاریخ طبری، ٥/٤١٥
📚 مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمی، نشر انوارالهدی، ١/٣٤٨
✅ پی نوشت:
الف) این حرامزاده در پی قتل و جنگی طبیعی نبوده و جز به قطعه قطعه کردن بدن مطهر امام و اصحابش علیهم السلام راضی نشده و آنان را لایقِ مُثله شدن میدانسته. (فارغ از اینکه حکم مُثله کردن در اسلام چیست!)
ب) او پس از کُشتنِ لشکر امام، با بدن اصحاب و شهدا کاری ندارد، اما تأکید میکند که حتما بدن امام حسین علیه السلام را بطور کامل، زیر دست و پای اسبان بگذارند و بدن مطهر را لگدمال کنند!
ج) آن ملعون با خود نذر و عهد کرده بوده که چنین عملی را مرتکب شود! یعنی عقیده او چنین بوده و این اوج حرامزادگی و ناصبیگری و کینه او نسبت به اهل بیت علیهم السلام را نشان میدهد.
د) این ملعون همانی است که برای همدردی با عثمانیان و برای انتقامِ عثمان، دستور قطع آب از امام حسین علیه السلام را صادر کرد. که مطلبش گذشت.
➖ لذا این جنگ برنامه ریزی شده و هدفمند بود، و از این جهت لشکر کثیری برای جنگ با آن امام مظلوم و غریب جمع آوری شد.
@ashkvareh
#حرکت_حسینی [12]
⁉️ ❔هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ.
〰〰▪️〰〰〰〰〰
...عبیدالله نامه به نامه و فرستاده در پی فرستاده برای عمر بن سعد میفرستاد و او را برای جنگ با امام حسین علیه السلام تحریک میکرد؛ از جمله برای او نوشت:
❌ اما بعد، بین حسین و یارانش را از آب بازدار تا قطرهای آب نتوانند آشامید، همانطور که با آن مرد پاک مظلوم و وارسته، عثمان بن عفان کردند!!!!
(مقتل ابنابیمخنف/۶۳- مقتل الحسین/مقرم۲۷۵)
چون نامه به دست عمر بن سعد رسید، به عمرو بن حجاج با همراهی 500 سواره دستور داد تا بر کنار آب فرود آیند و بین حسین و اصحابش با آب مانع ایجاد کنند و این واقعه روز هفتم محرم بود.
...زمانی که وضعیت مشکل شد، امام حسین علیه السلام عمر بن قرضهء انصاری را به سوی عمر بن سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگوید که وی میخواهد او را در فاصلهء بین دو لشکر ملاقات کند. امام علیهالسلام و عمر بن سعد بین دو لشکر به صحبت نشستند.
(کامل ابن اثیر۲۸۳/۳)
امام حسین علیه السلام به او فرمودند:
💠 وای بر تو ای پسر سعد، آیا تقوای خدایی را که به سوی او بازمیگردی ، پیشه نمیسازی؟ آیا با من میجنگی حال آنکه میدانی من پسر چه کسی هستم؟ این گروه را رها کن و به من ملحق شو که به خدا قسم این برای تو بهتر است.
عمر بن سعد گفت:
میترسم خانهام ویران شود.
امام حسین علیه السلام فرمود:
من آن را میسازم.
عمر بن سعد گفت:
میترسم که مالم گرفته شود.
امام علیهالسلام پاسخ داد:
بهتر از آن را، از اموال حجاز به تو میدهم.
عمر بن سعد گفت:
من عیال دارم و برای آنها میترسم.
امام حسین علیه السلام ساکت شدند و او را جواب ندادند.
آنگاه امام از او منصرف شدند در حالیکه میفرمودند:
💠 ترا چه شده؟ خداوند در بستر خواب سرت را قطع کند و در رستاخیز تو را نیامرزد. امیدوارم از گندم عراق چندان نخوری.
عمر به استهزاء گفت:
اگر از گندم عراق بهرهمند نشوم، جوهایش مرا بس است.
(تاریخ طبری۳۱۵/۴- کامل ابناثیر۲۸۳/۳- مقتل الحسین/امین ۱۰۰)
_______
#نامه_ابنزیاد_به_عمرسعد
ابن زیاد ملعون خبیث، نامه تندی خطاب به عمر سعد نوشت و آن را به شمر لع داد تا به او برساند؛
در آن آمده بود::
❌ من تو را به سوی حسین نفرستادم تا از او دست بکشی و به او مهلت دهی...بنگر ، اگر حسین و یارانش به فرمان من درآمدند و تسلیم شدند ، آنها را دستگیر کن و به نزد من بفرست. اگر امتناع ورزیدند، به سوی آنها برو تا آنها را به قتل برسانی و سپس مُثله کنی که بدان سزاوارند! هر گاه حسین کشته شد، اسبان را بر سینه و پشتش بدوان که او تیرهبخت، ظالم و فرومایه است.
من میدانم که بعد از مرگ این کارها به او ضرری نمیرساند، اما این قولی است که من دادهام که بعد از مرگش با او چنین کنم!!! اگر به فرمان ما عمل کنی، به تو پاداش شنوندهء مطیع را خواهم داد و هر گاه اطاعت نکنی، از مسئولیت لشکر کنارهگیری کن و لشکر را به #شمر بن ذیالجوشن بسپار که ما دستورات را به او دادهایم.
والسلام.
....پس از این واقعه بود که شمر ملعون، امان نامه برای فرزندان حضرت امالبنین سلام الله علیها آورد...
(تاریخ طبری ج۴ ص۳۱۶،۳۱۷)
در پی این واقعه و شدت کنترل بر آب ،
سپاهیان امام مانند جناب بریر با لشکر اموی سخن گفتند و آنان را نسبت به بستن آب بر پسر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بیم دادند.
و پاسخی چنین دریافت کردند:
❌ ای بریر، زیاد حرف زدی، ساکت شو؛ به خدا سوگند که حسین تشنه خواهد ماند.....
(مقتل الحسین/امین۹۸)
و حتی امام علیهالسلام ، وقتی حد عناد و اصرار بر گناه آنان را مشاهده فرمودند، به ارشاد سپاه اموی برخاستند و در حالیکه به شمشیر خود تکیه زده بودند به معرفی خود پرداختند
و انتساب خود را به رسول خدا ، زهرای اطهر ، امیرالمومنین ، #خدیجه کبری ، حضرت #حمزه ، حضرت جعفر طیار علیهمالسلام و ...را یادآور شدند و ایشان نیز پاسخی جز این دریافت
ننمودند::
❌ همهء اینها را میدانیم ولی تو را رها نمیکنیم تا از تشنگی هلاک گردی!
(المجالس الفاخرة/شرف الدین۹۹ - مقتل الحسین/امین۹۹)
〰〰〰〰〰〰
به راستی چگونه است که عدهای با چنین روایات و آثار موجود، حرکت و مخالفت آن حضرت را با #یزید و عدم بیعت با او را ، انقلاب علیه دستگاه حکومت دانستهاند؟؟!
آن امام غریب، هرگز آغازگر مبارزه و جنگ نبودند و عبارت صحیح درباره خروج آن حضرت از وطن با خانواده ، اباء از بیعت با یزید است و تلاش برای دفاع از جان مبارک خویش ؛
نه انقلاب و شورش و قیام مسلحانه به قصد تشکیل حکومت و ...
#عطش #پیشگویی
➖➖➖➖➖➖
✔️این مجموعه را پیگیری فرمائید!
@borrhan
✅ اثبات ملعون بودن يزيد و سپاهيانش از زبان رسول خدا(صلىاللهعلیهوآلهوسلم)
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
👤ابن اثير در (الكامل في التاريخ) در نقلِ واقعه حره كه سپاهيان يزيد به مدينه حمله ميكنند نقل ميكند كه به غير از اينكه آنها مردم را كشتند و اموال را به تاراج بردند و... صحابه را هم كه در مدينه بودند ترساندند تا جايى كه ابو سعيد خدرى(صحابى) شروع ميكند به جنگيدن با آنها ....
متن كتاب را در اسكن الحاقی مشاهده كنيد:
https://plink.ir/YocgR
متن عربى:
📕نام کتاب : الكامل في التاريخ - ط دار صادر و دار بیروت نویسنده : ابن الأثير، عزالدین جلد : 4 صفحه : 117
http://lib.eshia.ir/22036/4/117
💢🔚اما در حديثى كه طبرانى به سند صحيح نقل كرده است تصريح شده است كه هر كس اهل مدينه را بترساند خداوند و ملائكه .. او را لعن ميكنند و اين چيزيست كه رسول خدا صلی الله علیه و آله از خداوند خواسته است
6636 - حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ ، وَالْحُسَيْنُ بْنُ إِسْحَاقَ التُّسْتَرِيُّ ، قَالا : ثنا مُعَاوِيَةُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الزُّبَيْدِيُّ ، حَدَّثَتْنَا عَائِشَةُ بِنْتُ الْمُنْذِرِ ، قَالَتْ : حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ عُرْوَةَ ، عَنْ مُوسَى بْنِ عُقْبَةَ ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ يَسَارٍ ، عَنِ السَّائِبِ بْنِ خَلادٍ ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، أَنَّهُ قَالَ : " اللَّهُمَّ مَنْ ظَلَمَ أَهْلَ الْمَدِينَةِ وَأَخَافَهُمْ ، فَأَخِفْهُمْ , وَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ ، وَالْمَلائِكَةِ ، وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ، لا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفًا وَلا عَدْلا " .
رسول خدا : خدايا كسى را كه به اهل مدينه ظلم كند و آنها را بترساند تو نيز او را بترسان و لعنت خود و تمام ملائكه و مردمانت را بر او فرو فرست لعنتى كه هيچ دافع و مانعى از آن وجود نداشته باشد.
📚📕الكتاب : المعجم الكبير
المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمي الشامي، أبو القاسم الطبراني (المتوفى: 360هـ)
المحقق: حمدي بن عبد المجيد السلفي
دار النشر: مكتبة ابن تيمية - القاهرة
الطبعة: الثانية
جزء : 7 صفحه : 144
http://www.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?flag=1&bk_no=84&ID=6563
(بزرگوارانی که تصحیح سندی روایت طبرانی را میخواهند به ادمین های کانال پیام دهند.)
✅ ✅ طبق اين حديث صحيح از رسول خدا (صلىاللهعلیهوآلهوسلم) يزيد (لعنةاللهعلیه) و سپاهيانش مردم مدينه و صحابه را ترسانده اند و ملعون نزد خدا و رسولش ميباشند.
#قاعده_الزام
➖➖➖➖➖➖➖
@borrhan
#مدافعین_یزید [۱۹]
◼️ابو حامد غزالی، متولی و سایر علمای اهل سنت : یزید جزو مؤمنین است !
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻در طول تاریخ از زمان خروج امام حسین و عدم بیعت با یزید بن معاویة بن ابی سفیان - لعنهم الله - تا به امروز همواره جمع قابل توجهی از علماء و بزرگان مخالفین شیعه بوده اند که به هر طریق ممکن در پی مشروعیت بخشیدن به حکومت یزید لعنه الله و دفاع از وی بوده اند.
هر چند جمعی از علمای اهل سنت یزید را لعن کرده اند ، اما متأسفانه این دفاع و تبریر تا جایی پیش رفته است که جمع قابل توجهی از علمای اهل سنت، یزید بن معاویه را جزو مؤمنین دانسته اند!
👤جمال الدین اردبیلی - عالم اهل سنت - مینویسد :
🔸والباغون لیسوا بفسقة ولا کفرة ولکنهم مخطئون فیما یفعلون ویذهبون إلیه، فلا یجوز الطعن فی معاویة رضی الله عنه فإنه من کبار الصحابة ، ولا یجوز لعن یزید ولا تکفیره ، فإنه من جملة المؤمنین، وأمره فی مشیئة الله تعالى إن شاء رحمه وإن شاء عذبه قاله الغزالی والمتولی وغیرهما.
📗📓جمال الدین الأردبیلی، یوسف بن إبراهیم (المتوفى 779 هـ)، الأنوار لأعمال الأبرار، ج3، ص 270، تقدیم : حسین عبد الله العلی، تحقیق : خلف مفضی مطلق، الناشر : دار الضیاء، الطبعة : الأولى، 1427 هـ - 2006 م.
#ترجمه : بغاة فاسق و کافر نیستند بلکه در آن چه انجام می دهند و بدان معتقدند خطاکارند. بنا بر این طعن وارد کردن در #معاویه جایز نیست چرا که او از بزرگان صحابه است و نه لعن #یزید و نه تکفیرش جایز نیست چرا که از مؤمنین است و امرش بر مشیت و خواست خداوند است که اگر بخواهد او را مورد رحمت خویش قرار می دهد و اگر بخواهد او را عذاب می کند. این را غزالی و متولی و غیر از آن دو گفته اند.
⁉️❔سوال مهمی که مطرح میشود آن است که چرا مخالفین شیعه هرگاه بحث به اهل بیت علیهم السلام می رسد ، تمامی توجیهها از سوی مخالفین شیعه صورت میگیرد تا دشمنان و قاتلان آنان وجیه جلوه داده شوند اما وقتی کار به قاتلان افرادی مانند عمر بن خطاب یا عثمان بن عفان میرسد، به سرعت قاتلان آنان افرادی کافر یا فاسق و ملعون خوانده میشوند ؟!
✅🔚✅ پاسخ اینست که نویسندگان چنین مطالبی نواصب هستند.
یعنی غزالی، اردبیلی، متولی و سایر این گونه خبیثان، همگی اهل نصب عداوت با امیر المؤمنین علیه السلام و خاندان طاهرین عترت می باشند. چرا؟ بدین دلیل:
پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله در غدیر خم فرمودند: «من کنت مولاه .... اللهم وال من والاه و عاد من عاداه . . . »
موالات حضرت امیر علیهالسلام در مقابل دشمنی ورزیدن با حضرت ع قرار گرفته است.
رسول اکرم صلیالله علیه و آله در جای دیگری فرمودند هر کس غیر علی ع را بر او مقدم بدارد با او دشمنی ورزیده است.
«اللَّهُمَّ إِنْ بَغَتْ قُرَيْشٌ عَلَيْهِ وَ قَدَّمَتْ غَيْرَهُ عَلَيْه . . . »
(غیبت نعمانی، ص 143، نشر صدوق)
👈🏼👈🏼 پس این نویسندگان ناصبی اند.
🔗 پیشنهاد مطالعه:
۱- یزید مسلمان است و هر کس او را لعن کند ،
ملعون است!
۲- پاسخ کوبنده شُعراء به دفاع غزالی از یزید
➖➖➖➖➖
@borrhan
✅ احیاء الداثر من مآثر من فی القرن العاشر
احیاء الداثر من مآثر من فی القرن العاشر برگزیده کتاب طبقات الاعلام الشیعه آقابزرگ طهرانی در 518 صفحه به همت دکتر محمدکاظم رحمتی از سوی نشر مورخ در قم در سال جاری منتشر شد.
کتاب احیاء الداثر بخشی از طرح بلند شیخ آقابزرگ طهرانی در نگارش طبقات اعلام الشیعة است که رحمتی پیش از این در مقاله «ملاحظاتی در باب احیاء الداثر و لزوم تصحیح آن» در شماره 78 میراث شهاب مفصل به معرفی آن پرداخته است.
وی در مقدمه خود بر این کتاب در باره تصحیح اثر حاضر نوشته است: در تصحیح حاضر تمام تلاشم ارایۀ متن بر اساس همان طرح و نوشتار خود نویسندۀ فقید بوده است. برخی مطالب در پاورقی ذکر شده که تمامی از مصحح است. در بخش پیوست از چند مطلب سخن گفته ام و نشان داده ام که با مراجعه به برخی نسخه ها یا جستجو در خصوص شرح حال یکتن در میان نسخه های خطی چه مطالبی را می توان یافت و در حقیقت نوعی استدراک به کتاب حاضر است، با این حال بیقین می دانم که عدم ذکر بسیاری از این مطالب دلیلی جز آن ندارد که شیخ بزرگوار ما امکان رؤیت نسخه ها را نداشته است. از سوی دیگر اطلاعات آمده در فهارس نیز همواره نیازمند مراجعه به خود نسخه است کاری که عملاً در خصوص بسیاری از نسخه ها در حال حاضر برای بنده امکان پذیر نبود. از سوی دیگر اطلاعات فراوانی در فهارس نسخه های خطی می توان یافت که شایسته است تا به کتاب حاضر افزوده شود.
دکتر رحمتی همچنین در ادامه آورده است: از مطالب مهمی که می توان به عنوان استدراک به کتاب احیاء الداثر افزود، برخی اطلاعات در خصوص موقوفه ها و وقفیات قرن دهم است که اکنون اسناد وقف نامه های برخی از این موقوفات منتشر شده و در دسترس است. در سنت وقف نامه نویسی، متن وقف نامۀ تنظیم شده در نزد برجسته ترین فقیهان عصر مورد تأیید قرار می گرفت و گاه وقف نامه ها در نسل های بعدی نیز به امضاء فقیهان برجستۀ عصر می رسیده است. چنین گواهی هایی به دلیل دربر داشتن برخی اطلاعات تاریخی دربارۀ فقیهان مذکور، می تواند به تکمیل اطلاعات مطالب آمده در اجازات و سنت تراجم نگاری کمک کند. http://yon.ir/11h9
@manuscript
سلام ا..ما کراللیالی والایام برجنابعالی استاذ مکرمم ،درخصوص اندراس اسناد خانوادگی( آثار تالیفی نوعا فهرست یاچاپ میشود) وشخصی یا کتب نفیس تملکی منحصربفرد خاندانهایی ک متصدی مشخص ازوراث ندارند وخودهم ناآشنابااین گنجینه ها یابشکل ضرورات زندگی ازجهت ٱلویت مشاغل شخصی واضطرارات گوناگون ک طاری وحادث شده برآنان ،چه اسناد وکتب وطومار ونوشتجات ومستنداتی ک بحلقوم اهریمن فنا رفته وچقدر تکه پازل های گمشده تاریخ ک هرکدام کلید رمز گنجینه اسرار مکتوم بوده بنابودی گراییده البته یکی ازعوامل هم خوفٱ عن الشهرة هم مضاف گشته خوداینجانب بتشویق عزیز گرامی ک اطاعت فرض شمرده و باشاره ایشان ( جناب آقای قائمی زنجانی) ورود بعرصه نشر کاغذ پاره ها نمودم ! تازه باحسرتها( بی اغراق باندازه یک کامیون ،نامه ،روزنامه ،طومار، کتب خطی شیرازه گسیخته کارتپستال،روزنامه وماهنامه های مصری باکویی وعربی،قدیم و..) از أعدام بطریق دفن وبرودخانه سپردن وبگاریچی دادن و..بردل دارم درهنگام مهاجرت ۴۰ سال پیش ب ارض اقدس ،همینطور اخباریکه ازنابودی مطلق این جواهر نوشتاری بجان شرر میزند( بیش از یک وانت آنان ک شاهد بودند ،ازریختن یکعده رجاله بمنزل خالی حاج اقاابواافضل درزنجان وبردن مدارکی ک ایشان بسلسقه وعلم وتوان خوددرطول عمردستچین کرده بودند ک هیچ سرنخی هم بعدا بدست نیامد!!؟.) ویاحکایتی ک دکترمحسن میرزایی حفظه ا..نقل کرد: دراواخرعمرمرحومذحاج آقا رضا با آقای شاه حسینی خدمتشان بودیم ،همانطور ک روی تخت بیماری گفتند دراطاق کنار را بازکنید یک چادرشب بزرگ بود پرنامه ،خب ببرید ،ما تآدب نمودیم درآنحال ایشان غنیمت خواری کنیم تانشد وایشان وفات یافت وچندی بعدهم موشک صدام درست خورددرمنزل ایشان البته خالی ازسکنه بود وچقدر اسناد وکتاب زیرآوار نصیب بولدزر شد !!؟ یا آن نواده مرحوم میرزاابوالقاسم زنجانی اسناد صفوی وکهن وکتابها را ن بکسی داد ون نسخه پشتیبان گذاشت کسی بگیرد( ۳۰ سال پیش بقدری منت کشیدم آقا بگذارید کپی ازمدارک بگیرم وازخجالت شماهم درمیآیم ،ولی انگار ن انگار) تااخرسر طعمه وحریق معتادان محل برای روشن کردن ابزار تفننشان شد ونابود ،وقس علی هذا خصوصا درزنجان ما اسناد نابودنشد بلکه اصلا انگار تعمدا ب انهدام باید کشیده میشد ،خونسردی وبیتعلقی زنجانیهای گرامی بسوابق مادی ومعنوی و رجالی و..خود درهیچ جا ندیده ام ،!! صدبرابراسناد آبحوضی ک اینجا نشرمینمایم درگروه زنجان درج کردم یک نف ن سوال استفهامی ن استعتابی ن نقد ن رد ن ..انگار گل لغد میکنیم!! درنوشته مالکیتی اول کتابی مقدمه نوشته بودند اشتریت فی زنجان ..اللهم احفظنا من شرور انفسهم و..ماحفظهم من الظلم بهم ( البته زمان اول ریاست ملا قربانعلی وبگیروببندهای وی بود!) حتی فرزندان ونوادگان میرزای بزرگ ( میرزاابوالقاسم مجتهد) ازدهها آثارتألیفی ایشان یکی رابچاپ نداده اند؟؟! ) ولی شکرالله درخاندانهای دیگر وشهرهای غیراین دارالسعاده! اینطورنیست باز ،وخاندانهای نامبرده باز درکتابخانه یامحلی مشخص مواریث شان هرچند حبس شده ولی محفوظ از اندراس مانده ،نکته ختم تطویل اینک گاهیذگ دو یاچند خاندان کهن ومطرح مکمل ومتمم اسنادی نزد هم دارند ک باچیدمان آنها کنارهم رفع ابهام میشود ک بعنوان نمونه یک مورد بجنابعالی تقدیم مینمایم ..اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا ( نقل است ک مرحوم حضرت آقای حجت ره اخردرس با نگاهی نافذ بآسمان درحال پایین آمدن ازکرسی بحث باصدای گرفته ودورگه وپرطنین ولهجه تورکی این دعا ازسویدای دل برمی آوردند) .....
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com