حساسیتی روی این تابلو نیست و چون در یکی از نوشته ها مثال آورده شده بود، به آن پرداختم. شکی در هنر مسلّم ایشان نیست. زحمات ایشان را ارج می نهیم و می نهند و در آن هم شکی نیست. مسئله چیز دیگری است و با توجه به روایات موجود، عرضی نوشته شد. نیازی به قلم فرسایی بیشتر نیست.
زیبایی شناسی و هنر
???????
مـارتـیــن هــایـدگـر
Martin Heidegger
۱۸۸۹ _ ۱۹۷۶
فیلسوف آلمانی و چهرهی پیشگام پــدیــدارشـنـــــاســی و هــرمـنــوتــیـــک و اگـزیـســتـــــــانـسـیـــالـیـســـم که حمایت آشکارش از هیتلر و رژیم نازی طی دههی ۱۹۳۰ شهرتش را لکهدار کرد.
شناختهشدهترین اثر او در حوزهی زیباشناسی رسالهای است تحت عنوان «ســرآغـــاز کــار هـنــــری» (۱۹۳۵/۱۹۵۰).هایدگر در این اثر به تحقیق و تفحص در ذاتِ خود هنر میپردازد و آن را نوعی «انکشافِ» منحصربهفرد توصیف میکند.
انـکـشــاف (که در تقابل با احتجاب قرار میگیرد) تعبیری است مختصِ هـسـتــیشـنـــاسـی هایدگر و به شروط اولیهای اشاره دارد که مجال میدهند چیزها به عرصهی وجود بیایند یا در برابر آگاهی به ظهور برسند.
هایدگر معتقد است هنر، بهخصوص شعر، به ما فرصت میدهد تنش بین اختفا و انکشاف را نظاره کنیم، به این معنا که گسترهای را در برابر ما میگشاید که میتوانیم آیزها را از درون آن ببینیم، اما در عین حال قادر به توصیفشان نیستیم. هایدگر این تنش را با تعبیر «پـیـکــار عـالَـم و زمـیـن» تبیین میکند. اثر هنری زمین را به گشودهگاه عالَم میآورد و آن را پاس میدارد. از دید هایدگر، این همان ماهیتِ حـقـیـقـت در هنر است. او از نـقـــاشـیِ ونگوگ مثال میآورد که یک جفت کفش کهنهی کشاورزی را بازنمایی میکند و میگوید نقاشی ونگوگ حقایقی را از این کفشها و عالمی را که در آن جای گرفتهاند بر ما هویدا میکند که از هیچ طریق دیری نمیتوان به آنها پی برد.
??????????
کانال خوشنویسی امیرعباس نصیری
??????????
@amirabbasnasirichannel
ماهیّت زیبایی و هنر
??????
از منظر حضرت صدرالمتألهین ملا صدرا شیرازی
?????????
دوره ای که صدرالمتألهین در آن میزیست، دوره شکوفایی هنر اسلامی بود. اصفهان به عنوان پایتخت آن روز ایران، مرکز شکوفایی هنر اسلامی بود که بخشی از آثار هنری این شهر، هنوز هم پابرجاست. صدرالمتألهین بخش قابل توجهی از عمر خود را در این شهر گذراند. بدون تردید جریان هنری رایج در آن مکان و زمان بر اندیشه و آثار این فیلسوف بزرگ اسلامی تأثیر گذاشته است.
صدرالمتألهین از هنر با دو عنوان «صنایع لطیفه» و «صنایع دقیقه» نام میبرد. این دو عنوان به تعبیر «صنایع مستظرفه» که بعداً در دوره قاجار، عنوان هنرهای زیبا شد، نزدیک است. صدرالمتألهین حتی مصادیق صنایع دقیقه را نام برد که تقریباً مصادیق اصلی هنر را پوشش میدهد. بنابراین نسبت به فلاسفه پیشین در پرداختن و توجه به آنچه هنر نامیده میشود، در آثار صدرالمتألهین پیشرفت قابل ملاحظهای به چشم میخورد. این تحوّل چنانچه اشاره شد، میتواند ناشی از شکوفایی هنر اسلامی در دوره صدرالمتألهین باشد.
اما صدرالمتألهین تعریف مشخصی برای هنر ارائه نکرده است.
??????????
@amirabbasnasirichannel
سلام
اقتضای زمان در امری مانند خوشنویسی و خطاطی که با هنر و با ذوق و سلیقه مردمان آمیخته است، مقبولیت جمعی و زیبایی و چشم نوازی اثر است. هر زمان این زیبایی اثر به چشم کسی یا کسانی در دوره های دیگر بیاید شکی باقی نخواهد ماند که زمان نوزایی است و آن هنر توانایی آن را دارد که از خاستگاهی نو سر بر آورد و در محفلی تازه مطرح شود. چرا و چگونه معلی "معضل" شد؟! و چرا "قطعا" در دنیای مدرن امروز نیازی به خطوط کلاسیک نیست؟ این نظریات از کجا آمده؟ اصلا این تقابل سنت و مدرنیته در هنر خوشنویسی از کجا آمده است؟ هنر تا آن زمان که هنر است نیکو و خوشایند است فراز و فرودهایی هم در کار است ولی از مقولات تکوینی صرف نیست که بتوان دیروزش را به گوشه ای نهاد و به دنبال آینده آن شتافت و در جا طرح نو درانداخت! در نظرم بیشتر یکپارچگی و تسلسل این جریان هنری ارزشمند است و همچنین بالا و پایین رفتن ارزش ها و نوع تقاضای جامعه هدف در ادوار تاریخی گوناگون که هنرمند را جهت داده و راه مینماید.
#ویتگنشتاین_و_نگریستن_از_وجه_ادبی - #دکتر_سروش_دباغ
#مقاله - #زیبایی_شناسی_هنر - #فلسفه_هنر
چکیده: در يكي از فقرات رساله منطقي- فلسفي ويتگنشتاين آمده است: «اخلاق و زيبايي شناسي يكي اند و عين هم»، بدون اين كه توضيحي در اين باب داده شود. در اين مقاله كوشيده شده است تا با تبيين مرزهاي انديشيدن و تفكيك ميان امور گفتني و امور نشان دادني و وام گرفتن مفهوم سوژه متافيزيكي در فضاي رساله منطقي- فلسفي، توضيح داده شود كه اخلاق و زيبايي شناسي يا به تعبير دقيق تر، تجربه ي اخلاقي و تجربه ي زيبايي شناختي در منظومه ي ويتگنشتاين متقدم، متضمن نگريستن به عالم از وجه ابدي اند. در انتها محدوديت هاي اين نگاه ويتگنشتايني مورد بحث قرار گرفته است.
چند سطری از یادداشت«انقلاب علمی و سینما» نوشته سیدمهدی ناظمی قره باغ، مندرج در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان:
«... سخن دلوز به یک معنا درست است و چنانکه قبل از او، دیگران ازجمله هایدگر بیان کرده بودند، فیزیک مدرن با تلقی دکارتی آغاز شد که براساس آن همهچیز «امتداد» تلقی میشود و هیچ تفاوت جوهری در سطوح مختلف طبیعت دیده نمیشود. لحظات برجسته به تعبیر دلوز، ماده را در آناتی مخصوص تعالی میدهند و چنین چیزی در تلقی انسان مدرن معنای خود را از دست داده بود. چیزی که دلوز صور استعلایی میخواند، در واقع نظام سنتی ارسطویی قدیم بود که حسب آن، چیزی بهنام ماده وجود نداشت. ماده همواره پنهان در ترکیب خود با صورت است و این دو با هم جوهر را میسازند....»
«... در سینما، از نظر ساختاری و ظاهری، هیچ زمان خاص یا مکان خاصی نداریم و به همین خاطر است که زمان سینمایی، حداقل در سینمای کلاسیک، زمانی است وابسته به مکان و حرکت. اگرچه دلوز در جلد دوم حاشیه مهمی بر این دیدگاه خواهد زد، اما تا همینجا هم به خوبی نشان داده است که وضع سینما، این هنر عجیب تکثر و بازنشر، غیر از هنر متعارف تا پیش از این است. این سخن را بنیامین نیز سالها قبل به شکل دیگری بیان کرده بود....»
«... تاریخ واقعی سینما، همان تاریخ اندیشه غرب است. این اندیشه، همان اندیشه غیرمتعالی است که در سینما، غیراستعلایی هم میشود و هرچند میتوان در آن از نمایشنامه شکسپیر تا رمانهای هوگو، همینگوی، آوستین و... چیزی تهیه و اجرا کرد، اما به هر حال همه این آثار باید از دل «حرکت استعلایی زدا شده» سینما و زمان کمی آن گذار کنند. این سخن دلوز هنوز نیازمند تلاش بیشتر برای فهم است....»
چهارشنبه ها خواننده یادداشتی از سید مهدی ناظمی درباره #سینما_و_فلسفه در صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان باشید.
متن کامل یادداشت را در پست بعدی کانال بخوانید.
@sayyedmahdinazemi
#ویتگنشتاین_و_نگریستن_از_وجه_ادبی - #دکتر_سروش_دباغ
#مقاله - #زیبایی_شناسی_هنر - #فلسفه_هنر
چکیده: در يكي از فقرات رساله منطقي- فلسفي ويتگنشتاين آمده است: «اخلاق و زيبايي شناسي يكي اند و عين هم»، بدون اين كه توضيحي در اين باب داده شود. در اين مقاله كوشيده شده است تا با تبيين مرزهاي انديشيدن و تفكيك ميان امور گفتني و امور نشان دادني و وام گرفتن مفهوم سوژه متافيزيكي در فضاي رساله منطقي- فلسفي، توضيح داده شود كه اخلاق و زيبايي شناسي يا به تعبير دقيق تر، تجربه ي اخلاقي و تجربه ي زيبايي شناختي در منظومه ي ويتگنشتاين متقدم، متضمن نگريستن به عالم از وجه ابدي اند. در انتها محدوديت هاي اين نگاه ويتگنشتايني مورد بحث قرار گرفته است.
#ویتگنشتاین_و_نگریستن_از_وجه_ادبی - #دکتر_سروش_دباغ
#مقاله - #زیبایی_شناسی_هنر - #فلسفه_هنر
چکیده: در يكي از فقرات رساله منطقي- فلسفي ويتگنشتاين آمده است: «اخلاق و زيبايي شناسي يكي اند و عين هم»، بدون اين كه توضيحي در اين باب داده شود. در اين مقاله كوشيده شده است تا با تبيين مرزهاي انديشيدن و تفكيك ميان امور گفتني و امور نشان دادني و وام گرفتن مفهوم سوژه متافيزيكي در فضاي رساله منطقي- فلسفي، توضيح داده شود كه اخلاق و زيبايي شناسي يا به تعبير دقيق تر، تجربه ي اخلاقي و تجربه ي زيبايي شناختي در منظومه ي ويتگنشتاين متقدم، متضمن نگريستن به عالم از وجه ابدي اند. در انتها محدوديت هاي اين نگاه ويتگنشتايني مورد بحث قرار گرفته است.
@litera9
@litera9
هدف از نگارش این کتاب آشنا نمودن دانشجویان رشته های هنر و ادبیات با مفاهیم اصلی مورد نیاز در تفسیر و تاویل آثار هنری و ادبی است. نگارنده بر آن است تا مفاهیم اصلی نشانه شناسی را مطرح نموده و ارتباط آنها را با هنر به گونه ای عام و هنرهای تصویری به گونه ای خاص تبیین نماید. ".... در واقع می توان از انگاره های مورد بحث سوسور، پیرس، بارت و گریماس سود جسته و رمزگان هنری را در این گونه آثار کشف و آنها را مورد تحلیل قرار داد. اگر هنرها را به طور کلی فرا نمود احساس و باز نمود واقعیت بدانیم، افق دلالت های زیبایی شناختی، خود متضمن حس و حالی است که در برخورد با یک اثر هنری در مخاطب ایجاد می شود. هنر مودی به احساسی است که ما را برمی انگیزد و وجودها را آکنده از شور و لذت و یا هیبت و هیمنه می گرداند. اگر هنر را دسترسی به سرچشمه های پوئسیس و یا آفرینندگی بدانیم، هنرمند کسی است که در پرتو ذوق و استعداد درونی خویش نشانه هایی را ابداع می کند که در اغلب موارد با نشانه های قراردادی و متعارف فرق دارد. با توجه به این که اکثر نشانه ها ماهیتی اجتماعی و قراردادی دارد؛ اما تعریف هنر از گستره نشانه شناسی متعارف بیرون است...".
این کتاب برای همه اعم از مردمان و همچنین آنانی که سلبریتی نامیده میشوند، نه سودمند، بلکه لازم است. البته این گروه خود را همه چیز دان میدانند از جمله کتابخوان، بلکه هیچ نیستند. بهرحال خواندن این کتاب بسیار مفید و لازم بنظر میرسد. یادمان باشد در دورانی هستیم که بهبود مستمر صرفاً در تکنولوژی و علم محض نیست، بگونهای که مفاهیم و نمادها حتی به سینمای هالیوود هم راه یافته و اینطور پیش رود بسلامتی کاملاً بیسواد خواهیم ماند.
چند سال قبل که در دانشکده ی هنر سوره مرتکب تدریس زیبایی شناسی هم شده بودم، به چند دانشجوی عزیز سوره و نیز دانشکده ی هنر تهران پیشنهاد کرده بودم برای رساله های ارشد و دکتری درباره ی #زیبایی_شناسی، در فاز اول، در زیبایی شناسی هنر پیشا مارکسیزم روسیه، زیبایی شناسی مارکسیستی شوروی و زیبایی شناسی پسامارکسیستی پژوهش کنند که خب، طبعا نکردند😂
روی حساب تخیلات معلمی ام در دانشگاه بنا داشتم سلسله ای از رساله ها را در باب زیبایی شناسی ملی، قومی یا زیبایی شناسی های فرهنگ-محور در حوزه های جغرافیاییِ فرهنگی مختلف مثل چین و ژاپن و جنوب غرب آسیا و امریکای لاتین و افریقا و ...به دانشجوجه ها پیشنهاد کنم که شکر خدا این برنامه ی بلند مدت در نطفه خفه شد🙈
چون دیگر تدریس و دانشگاه را ترک کرده ام فایلهایی که برای دانشجوجه های مفروض جمع کرده بودم اینجا پست میکنم؛ بلکه به درد کسی بخورد.👇👇👇
#ابراهیم_م_بشلی
@litera9
کتاب حاضر ترجمه گفت و گوی میان یک ژاپنی و یکی از اهل پرسش است. این گفت و گو در دو سال ۱۹۵۳ و ۱۹۵۴ میلادی به رشته تحریر در آمده است و باعث بر تحریر نیز ملاقات و گفت و گوی یکی از اساتید دانشگاه سلطنتی توکیو با هیدگر بوده است. نام این پروفسور ژاپنی که بعدها همین گفتوگو را به ژاپنی ترجمه کرد تومیو تسوکا بوده است. اینکه هیدگر خود را در این گفتوگو – یکی از اهل پرسش یا آنکه میپرسد – نامیده است پیش از همه سخن مشهور او را به یاد میآورد.
گفتگو با یاد و خاطره گراف شوتسو کوکی آغاز میشود که زمانی شاگرد هیدگر بوده است. ژاپنی به هیدگر میگوید که گراف کوکی پس از بازگشت از اروپا به ژاپن در کیوتو تدریس زیبایی شناسی هنر و شعر ژاپنی را به عهده گرفت و فیلسوف متعجب میشود که چگونه ممکن است هنر و شعر ژاپنی را از طریق زیبایی شناسی درک کرد، زیرا زیبایی شناسی وجهی از تفکر غربی است و قاعدتا باید با تفکر آسیای شرقی بیگانه باشد.
ژاپنی از ناگزیر بودن و ضرورت رجوع به فلسفه اروپایی و زیبایی شناسی میگوید و چون هیدگر میپرسد شما چرا ناگزیرید که از زیبایی شناسی مدد بگیرید پاسخ میشنود که: چون در زیبایی شناسی آن مفاهیم لازم را مییابیم که به مدد آنها میتوانیم هنر و شعر خود را ادراک کنیم. اما هیدگر از این پاسخ تعجب میکند و میپرسد چرا چارهای جز توسل به مفاهیم اروپایی ندارید؟ ژاپنی جواب میدهد: در مواجهه با تفکر اروپایی زبان ما دچار ناتوانی شده است و با آن نمیتوانیم متعلقهای شناسایی را در نظامی روشن قرار بدهیم.
نکته اصلی در این گفتگو نمایش پریشانی و ضعف زبان در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته درمواجهه با زبان و فرهنگ فکری غرب است.
رضا داوری اردکانی که مقدمه مفصلی بر این کتاب نگاشته است معتقد است، ما اروپایی شدن جهان را نادیده میانگاریم و حتی اگر در دشمنی با آن بکوشیم باید اذعان داشت که از درون اروپا را مرتبه کامل علم و عقل در تاریخ فکری بشر میدانیم و دنبال مقصر و موانعی میگردیم که ما را از رسیدن به مرتبه اروپایی یا امریکایی بازداشته است. جهان غیرغربی دیگرراهی به سرچشمه خرد غربی ندارد و بهرهاش از تجدد جز مشارکت در مصرف اشیاء غربی نیست. لذا درگیر خرد انتزاعی میشود و به جای اندیشیدن به آینده و جستجوی راه زندگی، دل خود را به مطالب غالبا خطابی و فلسفی و ایدئولوژیک خوش میکند.
دیدن و فهمیدن چیزها و کارها با نگاه و مفاهیم غربی ضرورتا مستلزم همسخنی با غرب نیست و مخصوصا اگر کسی غرب و تجدد غربی را کمال تاریخ بینگارد از این همزبانی دور است. هیدگر جایی در گفتگوی خود اشاره میکند که تیرگی چشمها چندان فزونی گرفته که آدمی دیگر نمیتواند دریابد که اروپایی شدن آدمی و کره زمین راه بازگشت به سرچشمه اصلی را بسته و این چشمهها از جوشش باز ایستاده است. داوری اردکانی خواندن این اثر را سخت و دشوار میداند و درک آن را به مراتب سخت تر. زیرا در این متن پر است از اشاراتی که بین هیدگر و ژاپنی گذشته است.
🎧صوت جلسات نظریههای زیبایی شناسی
زیبایی شناسی (Aesthetics) مفهومی در رابطه با مصرفکننده هنر است. هر انسان ادراکی از زیبایی دارد که با دیدن یک اثر هنری به دست میآید. زیباییشناسی رابطه نزدیکی با مفهوم فلسفه هنر دارد اما متفاوت از آن است. زیبایی در دیدگاه ملتها، فرهنگها و اقوام و افراد متفاوت به اشکال گوناگونی تعریف میشود. لذا نمیتوان یک تعریف واحد و جهانشمول از آن ارایه کرد. چندین فیلسوف برجسته تاریخ از جمله بورک، کانت و هگل نظریاتی پیرامون زیبایی شناسی مطرح کردهاند. در این مطلب، به شکلی جامع به معرفی و تحلیل این مفهوم با تمامی جزییات خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
شیء زیباییشناسانه چیست؟
دریافت کننده زیبایی شناسی به چه معناست؟
تجربه زیبایی شناسی چیست؟
تعریف زیبایی شناسی چیست و چه مفهومی دارد؟
ارائه یک تعریف کلی از موضوع زیبایی شناسی بسیار دشوار است. در واقع، میتوان گفت که وظیفه اصلی زیبایی شناسی مدرن شرحدادن اثر هنری بوده است. ما همواره با مفاهیم جالب و تا حدودی گیجکننده از تجربه زیبایی شناسی آشنا هستیم. برای مثال عبارات زیر را ممکن است در مواجهه به یک اثر هنری به کار ببریم:
زیبا، زشت، متعالی، سلیقه، انتقاد، هنرهای زیبا، تدبر، لذت حسی، جذابیت و…
در تمام این پدیدهها ما معتقدیم که اصول مشابه عملیاتی هستند و منافع مشابهی درگیر هستند. اگر در این برداشت اشتباه کنیم، مجبور خواهیم بود ایدههایی مانند زیبایی و سلیقه را صرفاً علاقه فلسفی پیرامونی کنار بگذاریم. اگر برداشت ما درست باشد و فلسفه آن را تأیید کند، ما اساس زیباییشناسی فلسفی را کشف خواهیم کرد.
طبیعت و دامنه زیبایی شناسی چیست؟
دامنه زیباییشناسی از فلسفه هنر که یکی از شاخههای آن را تشکیل میدهد، گستردهتر است. این نه تنها با ماهیت و ارزش هنر بلکه با واکنشهایی که به اشیا طبیعی نشان داده میشود در ارتباط است. واکنشهایی که در زبان تحت عنوان زیبا و زشت بیان میشود.
در ابتدا با مشكلی روبرو میشویم زیرا اصطلاحاتی مانند زیبا و زشت در كاربرد آنها بسیار مبهم و از نظر معنایی بیش از حد ذهنی (انتزاعی) به نظر میرسند تا بتوانند جهان را با موفقیت به مواردی كه کاربردی باشد تقسیم كنند.
افراد مختلف به دلایلی که به نظر میرسد مشترکات کمی و یا هیچ چیز مشترکی ندارند، این واژه را روی اشیای کاملاً متفاوت به کار میبرند. ممکن است یک باور اساسی وجود داشته باشد که انگیزه همه قضاوتها باشد. با این حال، ممکن است این طور به نظر برسد که اصطلاح زیبا معنایی ندارد مگر به عنوان بیان یک نگرش، که به نوبه خود توسط افراد مختلف به امور کاملا متفاوت متصل میشود.
علاوه بر این، علیرغم تأکید فیلسوفان بر اصطلاحات زیبا و زشت، بسیار مشهود است که آنها مهمترین یا مفیدترین آنها در بحث و انتقاد از هنر و یا در توصیف آنچه مورد توجه ما قرار میگیرد، هستند.
برای انتقال آنچه در یک شعر قابل توجه است، ممکن است آن را کنایهآمیز، محرک، رسا، متعادل و هماهنگ توصیف کنیم. به همین ترتیب، در توصیف یک منطقه مورد علاقه در حومه شهر، ممکن است ترجیح دهیم آن را آرامشبخش ، دلنشین، خوشآبوهوا یا ناخوشایند توصیف کنیم.
رویکرد بورک به زیبایی شناسی مبتنی بر امر متعالی و زیبا
مطالعه مفاهیم زیبایی شناختی، یا به طور خاصتر، تجزیه و تحلیل “زبان انتقاد” که در آن قضاوتهای خاص جدا شده و منطق و توجیه آنها نشان دادهشدهاست. ادموند بورک (Edmund Burke) در رساله معروف خود درباره امر متعالی و زیبا (Sublime and Beautiful) نوشته شده در سال 1757 تلاش کرد بین دو مفهوم زیبایی شناختی تمایز قائل شود و با مطالعه خصوصیاتی که آنها نشان میدهند ، نگرشهای جداگانه انسانی را که به سمت آنها معطوف است، تجزیه و تحلیل کند. تمایز بورک بین والا و زیبا بسیار تأثیرگذار بود، همانطور که سبک غالب انتقاد معاصر را منعکس میکند. در دورههای اخیر، فیلسوفان تمایل دارند بر مفاهیم نظریه مدرن ادبی – یعنی مفاهیمی مانند بازنمایی، بیان، شکل، سبک و احساسات – تمرکز کنند. این تحقیق یک هدف دوگانه دارد: نشاندادن چگونگی توجیه این توصیفات و نشاندادن آنچه در تجربیات انسانی متمایز است.
رویکرد کانت مبتنی بر نظریات نقد قوه حکم
یک مطالعه فلسفی از حالات خاص ذهنی – پاسخها، نگرشها، احساسات – که در تجربه زیبایی شناختی دخیل هستند. در کار اساسی زیبایی شناسی مدرن، کتاب نقد قوه حکم اثر امانوئل کانت (Immanuel Kant) ویژگی های متمایز زیبایی شناسی را مورد تحلیل قرار داد. به موجب آن موضع خاصی را نسبت به اشیا اتخاذ میکنیم و آنها را از علایق علمی و نگرانیهای عملی خود جدا میکنیم. بنابراین کلید قلمرو زیباییشناختی در “بی علاقگی” نهفته است. نگرشی که ممکن است نسبت به هر شیئی تصور کنیم و میتواند به روشهای متضاد بیان شود.
#فلسفه
#زیبا_شناسی
#صوتی
⬇️⬇️
⭕️⭕️
معرفی نظریههای زیبایی شناسی
زیبایی شناسی (Aesthetics) مفهومی در رابطه با مصرفکننده هنر است. هر انسان ادراکی از زیبایی دارد که با دیدن یک اثر هنری به دست میآید. زیباییشناسی رابطه نزدیکی با مفهوم فلسفه هنر دارد اما متفاوت از آن است. زیبایی در دیدگاه ملتها، فرهنگها و اقوام و افراد متفاوت به اشکال گوناگونی تعریف میشود. لذا نمیتوان یک تعریف واحد و جهانشمول از آن ارایه کرد. چندین فیلسوف برجسته تاریخ از جمله بورک، کانت و هگل نظریاتی پیرامون زیبایی شناسی مطرح کردهاند. در این مطلب، به شکلی جامع به معرفی و تحلیل این مفهوم با تمامی جزییات خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
شیء زیباییشناسانه چیست؟
دریافت کننده زیبایی شناسی به چه معناست؟
تجربه زیبایی شناسی چیست؟
تعریف زیبایی شناسی چیست و چه مفهومی دارد؟
ارائه یک تعریف کلی از موضوع زیبایی شناسی بسیار دشوار است. در واقع، میتوان گفت که وظیفه اصلی زیبایی شناسی مدرن شرحدادن اثر هنری بوده است. ما همواره با مفاهیم جالب و تا حدودی گیجکننده از تجربه زیبایی شناسی آشنا هستیم. برای مثال عبارات زیر را ممکن است در مواجهه به یک اثر هنری به کار ببریم:
زیبا، زشت، متعالی، سلیقه، انتقاد، هنرهای زیبا، تدبر، لذت حسی، جذابیت و…
در تمام این پدیدهها ما معتقدیم که اصول مشابه عملیاتی هستند و منافع مشابهی درگیر هستند. اگر در این برداشت اشتباه کنیم، مجبور خواهیم بود ایدههایی مانند زیبایی و سلیقه را صرفاً علاقه فلسفی پیرامونی کنار بگذاریم. اگر برداشت ما درست باشد و فلسفه آن را تأیید کند، ما اساس زیباییشناسی فلسفی را کشف خواهیم کرد.
طبیعت و دامنه زیبایی شناسی چیست؟
دامنه زیباییشناسی از فلسفه هنر که یکی از شاخههای آن را تشکیل میدهد، گستردهتر است. این نه تنها با ماهیت و ارزش هنر بلکه با واکنشهایی که به اشیا طبیعی نشان داده میشود در ارتباط است. واکنشهایی که در زبان تحت عنوان زیبا و زشت بیان میشود.
در ابتدا با مشكلی روبرو میشویم زیرا اصطلاحاتی مانند زیبا و زشت در كاربرد آنها بسیار مبهم و از نظر معنایی بیش از حد ذهنی (انتزاعی) به نظر میرسند تا بتوانند جهان را با موفقیت به مواردی كه کاربردی باشد تقسیم كنند.
افراد مختلف به دلایلی که به نظر میرسد مشترکات کمی و یا هیچ چیز مشترکی ندارند، این واژه را روی اشیای کاملاً متفاوت به کار میبرند. ممکن است یک باور اساسی وجود داشته باشد که انگیزه همه قضاوتها باشد. با این حال، ممکن است این طور به نظر برسد که اصطلاح زیبا معنایی ندارد مگر به عنوان بیان یک نگرش، که به نوبه خود توسط افراد مختلف به امور کاملا متفاوت متصل میشود.
علاوه بر این، علیرغم تأکید فیلسوفان بر اصطلاحات زیبا و زشت، بسیار مشهود است که آنها مهمترین یا مفیدترین آنها در بحث و انتقاد از هنر و یا در توصیف آنچه مورد توجه ما قرار میگیرد، هستند.
برای انتقال آنچه در یک شعر قابل توجه است، ممکن است آن را کنایهآمیز، محرک، رسا، متعادل و هماهنگ توصیف کنیم. به همین ترتیب، در توصیف یک منطقه مورد علاقه در حومه شهر، ممکن است ترجیح دهیم آن را آرامشبخش ، دلنشین، خوشآبوهوا یا ناخوشایند توصیف کنیم.
رویکرد بورک به زیبایی شناسی مبتنی بر امر متعالی و زیبا
مطالعه مفاهیم زیبایی شناختی، یا به طور خاصتر، تجزیه و تحلیل “زبان انتقاد” که در آن قضاوتهای خاص جدا شده و منطق و توجیه آنها نشان دادهشدهاست. ادموند بورک (Edmund Burke) در رساله معروف خود درباره امر متعالی و زیبا (Sublime and Beautiful) نوشته شده در سال 1757 تلاش کرد بین دو مفهوم زیبایی شناختی تمایز قائل شود و با مطالعه خصوصیاتی که آنها نشان میدهند ، نگرشهای جداگانه انسانی را که به سمت آنها معطوف است، تجزیه و تحلیل کند. تمایز بورک بین والا و زیبا بسیار تأثیرگذار بود، همانطور که سبک غالب انتقاد معاصر را منعکس میکند. در دورههای اخیر، فیلسوفان تمایل دارند بر مفاهیم نظریه مدرن ادبی – یعنی مفاهیمی مانند بازنمایی، بیان، شکل، سبک و احساسات – تمرکز کنند. این تحقیق یک هدف دوگانه دارد: نشاندادن چگونگی توجیه این توصیفات و نشاندادن آنچه در تجربیات انسانی متمایز است.
رویکرد کانت مبتنی بر نظریات نقد قوه حکم
یک مطالعه فلسفی از حالات خاص ذهنی – پاسخها، نگرشها، احساسات – که در تجربه زیبایی شناختی دخیل هستند. در کار اساسی زیبایی شناسی مدرن، کتاب نقد قوه حکم اثر امانوئل کانت (Immanuel Kant) ویژگی های متمایز زیبایی شناسی را مورد تحلیل قرار داد. به موجب آن موضع خاصی را نسبت به اشیا اتخاذ میکنیم و آنها را از علایق علمی و نگرانیهای عملی خود جدا میکنیم. بنابراین کلید قلمرو زیباییشناختی در “بی علاقگی” نهفته است. نگرشی که ممکن است نسبت به هر شیئی تصور کنیم و میتواند به روشهای متضاد بیان شود.
#فلسفه
#زیبا_شناسی
مسجد #شهید_لیک، یکی از مساجد معروف شهر برلین، که سابقه طولانی داشته و مربوط به ترک های مقیم برلین است، دارای #کتیبه_های زیبایی است که دور تا دور فضای درونی و بیرونی مسجد را پر کرده و از صلابت و زیبایی خاصی برخوردار است. در ادامه برخی از کتیبه های این مسجد را تقدیم شما خواهم کرد. اما از این متاسفم که در کشور ما که داعیه هنر، خصوصا هنر خوشنویسی دارد، جز اندکی از مشاهد شریفه و مساجد معروفه که از نعمت خطوط زیبای ثلث، بدست استادان طراز اول در کشورمان بهره مندند، غالب کتیبه های نوشته شده در مساجد، به نحو بازاری و به دور از هر گونه اصول نگارش کتیبه در خط ثلث نگاشته شده و طبیعتا هیچگاه صلابت و زیبایی را با خود به ارمغان نمی آورد!😔
مباحثات/صفحات اساتید
❇️ یادداشت: استاد محسن الویری
♦️موعظهگری تاریخ از نظر قرآن
🔹یکی از ویژگیهای مورد نظر قرآن برای تاریخ وجه و کارکرد اخلاقی آن است. این موضوع با تعابیر و قالبهای مختلفی در قرآن بیان شده است و بخش عمدهای از مسأله درسآموز بودن تاریخ معطوف به همین مسأله است.
🔹تاریخ از نظر اهتمام به اخلاق حتی با وحی همافق و همسوست، البته همافق بودن با همسطح بودن تفاوت دارد، دغدغهی مشترک داشتن با سطح یکسان داشتن تفاوت دارد، قلهی مشترکی را هدف قرار دادن الزاما به این معنی نیست که همه کسانی که رو به جانب آن قله دارند توان و ظرفیتی برابر دارند.
🔹توجه حوزه علمیه به رشته تاریخ حتی تاریخ مردمان و سرزمینهایی که در جبهه حق قرار نداشتهاند یک توجه در مسیر اهداف و آرمانهای وحیانی تلقی میشود و سزاوار نیست که با توجیهات مختلف جلوی این توجه گرفته شود.
♦️متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
[http://blogs.mobahesat.ir/
✅ صفحات اساتید در مباحثات:
http://blogs.mobahesat.ir/
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🌐🖌 بنام حرمت قلم در روز قلم
🆔 @Archpoldeb
📝 ۱۴ تیر ماه ، روز قلم
قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان ها و بیان کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان هاست. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گسترده تر از آن است که در بیان بگنجد.
🖌 پیشینه روز قلم
البته توجه به قلم در سرزمین ما پیشینهای دیرینه دارد. سدهها پیش در ایران باستان، تیرگان (سیزدهم تیرماه) یکی از مهمترین جشنهای ایران باستان بوده که آیینهای مخصوصی داشته و یکی از آنها پاسداشت قلم بوده است. یکی از دلایلی که برای این جشن ذکر شده، این است که در این روز، هوشنگ، پادشاه پیشدادی ایران، نویسندگان و کاتبان را به رسمیت شناخت و آنان را گرامی داشت، مردم جشن گرفتند و آن جشن به یاد ارجمندی قلم بر جای ماند. دلیل دیگری هم که برای این جشن ثبت شده، این است که به نوشتهی ابوریحان بیرونی، سیزدهم تیرماه، روز ستارهی تیر یا عطارد است و چون عطارد، کاتب ستارگان است، میتوان سیزدهم تیرماه را روز نویسنده نامید.
پس از انقلاب نیز نویسندگان و شاعران سرشناسی چون محمدعلی سپانلو سیزدهم تیرماه را به عنوان روز قلم و نویسنده پیشنهاد دادند، تا اینکه چهاردهم تیرماه از جانب انجمن قلم به عنوان روز قلم نامگذاری شد. با این حال این مناسبت هنوز چندان در میان مردم و حتی اصحاب قلم و اندیشه شناختهشده نیست.
🖌 تاریخ نوشتن
تاریخ نوشتار، حداکثر به بیست هزار سال پیش باز می گردد و با محدود ساختن به نظام های نوشتاری مدوّن، رقمی حدود شش هزار سال پیش را نشان می دهد. این ارقام و آمارها فقط تخمینی است از سوی کاوشگران علمی، در صورتی که بدون شک پیشرفتی از سوی جوامع گوناگون، بدون کمک خط و زبان امکان پذیر نبوده است.
از جمله موادی که برای نوشتن به کار می رفته سنگ، چوب، پوست حیوانات، برگ درختان، استخوان، موم، ابریشم، پنبه و کاغذ را می توان نام برد. در طول تاریخ، نوشتن به دو صورت بوده است: یک دسته خطوطی را در برمی گرفت که با استفاده از ابزارهای تیز چون سوزن، چاقو و... نوشتاری، کنده کاری می شد. دسته دیگر شامل خطوطی است که به وسیله قلم پر، قلم نی، قلم مو و... و با استفاده از جوهر بر سطح ماده نوشتاری ترسیم می گردید. گفتنی است نسخه برداری از نوشته ای بر سنگ یا فلز به طور منطقی، در نهایت به اختراع چاپ انجامید.
🖌 قلم چیست؟
قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان ها و بیان کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان هاست. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گسترده تر از آن است که در بیان بگنجد. هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد. تمدن ها، تجربه های تلخ و شیرین و علوم با نوشتن ماندگار می شوند.
هر کس می تواند قلمی را بین انگشتانش بفشرد و فرمانش دهد که بنگارد و هر آنچه را از مخیله صاحب انگشت تراوش می کند، بنویسد. قلم، تخریب می کند. می سازد. واقعیت ها را آشکار می کند. آشکارها را نهان می کند. به واقع قلم، معجزه ای جاودان است
🖌 قلم مدرن
در آغاز قرن بیستم، کسی این تردید را به خود راه نمی داد که قلم و کاغذ را مهم ترین و مؤثرترین ابزار ذخیره سازی اطلاعات بداند؛ زیرا در آن زمان جوامع از نظر اقتصادی و فکری به جامعه های کاغذ مدار تبدیل شده بود. اما پایه های این باور پس از چندی به لرزه درآمد و با ظهور رایانه، رشد سریع فناوری اطلاعات، تلویزیون، استفاده های گوناگون از میکرو فیلم، میکرو فیش و ابزارهای الکتریکی، برتری بی رقیب کاغذ و قلم سنتی، به طور جدی به مبارزه طلبیده شد.
همان طور که در طول تاریخ، شکل ظاهری قلم عوض می شده است، روز به روز همراه با صنعت رو به رشد نیز تغییر می کند. اگر چه هنوز کتاب خانه های الکترونیکی و اداره های بدون کاغذ و قلم و جامعه های بدون کتاب نیامده است و شاید هرگز نیاید، ولی موقعیت ابزار و مواد نوشتنی از بنیاد دگرگون شده است. این دگرگونی در ظاهر قلم ها و نوشته ها، نه تنها از ارزش قلم و صاحبان آن نمی کاهد، بلکه به دلیل انتقال لحظه ای نوشته ها، هرآینه مسئولیت و وظیفه قلم را صدچندان می کند.
🖌 جایگاه قلم در اسلام
سوگند خداوند در قرآن به نام قلم، گویاترین شاهد بر شرافت و قداست آن است: «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه نویسند.» در جایی که خداوند، صاحب هستی به آفریده ای از آفریده های خود قسم یاد می کند، بشر در چه جایگاهی می تواند از ارج و منزلت آن سخن براند. در نخستین ارتباط وحیانی رسول خدا صلی الله علیه و آله با مبدأ هستی در غار حرا، سخن از قلم به میان می آید، تا جایی که خداوند خود را این گونه معرفی می کند: «الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ آن که با قلم آموخت.»
با سیری در زندگی پیامبر و امامان علیهم السلام می توان توجه و اهتمام عملی به نوشتن را از متن سیره آنان دریافت.
🆔 @Archpoldeb
👇ادامه...
سبک شناسی و زیبایی شناسی و اهمّ آثار آنها در مطالعات قرآنی (بخش اول)
@interdisciplinarity
سبک شناسی به عنوان یک نظام مطالعاتی قدمت چندانی ندارد و خاستگاه این علم آلمان قرن بیستم است.(فتوحی، 1390، 91) سبک شناسی عبارت است از دانش شناسایی شیوه ی کاربرد زبان در سخن یک فرد، یک گروه یا در یک متن یا گروهی از متنها؛ بنیاد کار این دانش بر تمایز، گوناگونی و گزینش زبانی در لایه زبان (آوایی، واژگانی، نحوی، معنایی، کاربردی) استوار است.(پیشین، 92) در حقیقت آنچه که نقطه تمایز این دانش با برخی دیگر از دانشهای نزدیک به آن چون: نقد ادبی و زبان شناسی است، انگیزه های روش شناختی و نظریِ کاملاً عینیت گرای این دانش است که مشخص میکند در یک متن کدام ویژگیهای زبانی، کلیدهای راه گشای فهم، تفسیر و ارزیابی هستند و کدام عناصر در تحلیل سبک و محتوای اثر ارزش چندانی ندارند و باید به کناری نهاده شوند.(پیشین، 92 و 93) سبک شناسی در معنای سنتی آن نیز عبارت است از همان بلاغت، فن بیان و یا هنر سخن وری.(پیشین، 99) بلاغت و سبک شناسی بسیار به یکدیگر نزدیک و درهم تنیده¬اند لیکن تمایزهای اساسی ای میان آنها وجود دارد که موجب میشود به دو دانش کاملاً مستقل تبدیل شوند.(ر.ک: پیشن، 104 و 105) لذا میبایست هشیار بود و معنای سنتی سبکشناسی را با معنای جدید آن متمایز دانست و در پژوهشهایی از این دست حتماً به چنین تمایزاتی اشاره کرد.
زیبایی شناسی( Aesthetica) نیز که ارتباط نزدیکی با سبک شناسی دارد در آغاز به عنوان شاخه ای از فلسفه به وجود آمد که به مطالعه فلسفی و نظری دریافت زیبایی و زشتی مربوط بود و چنین تعریف میشد: «شاخه ای از فلسفه که با طبیعتِ زیبایی و داوری دربارۀ آن سر و کار دارد»(ر.ک: خرقانی، 1391، 20) برخی نیز آنرا به عنوان یک رشته علمی چنین تعریف کرده اند: «دانشی است در خصلت، علل قانونمندیها و معنای پدیده های زیباشناختی که از نظر تاریخی، عینی و اجتماعی، حاصلِ دریافت زیباشناختی و هنری جهان است؛ یعنی دریافت زیبایی شناختی طبیعت، جامعه و انسان»(پیشین) زیبایی شناسی دارای دو شاخه عمدۀ فلسفی و روانشناختی است که در شاخه فلسفی آن، با تفکر و تحلیل عقلی-فلسفی، نگرشها و عواطف ذهنی در درگیری با تجربۀ زیبایی شناختی مورد مطالعه قرار میگیرد. در شاخۀ روان شناختی نیز تاکید این عمل بر مطالعۀ روند خلاقیت در هنرمند و ادراک هنری در بیننده یا مخاطب هنرمند است.(پیشین، 21) لیکن در معنای سنتی از زیبایی شناسی، این علم با مباحثی چون: کنایه و تعریض و تمثیل و استعاره در هم آمیخته شده است.(ر.ک: ابن رشیق، 1972، 263)
در نتیجه مباحث بلاغی را در زمرۀ مباحث زیبایی شناختی قرار داده و هنگام سخن از زیبایی شناسی سخن از بلاغت می رانند. اینجاست نقطه تلاقی سبک شناسی با زیبایی شناسی در معنای سنتی خود. به همین جهت شاهد آن هستیم که مقالات و کتب زیادی نوشته شده است که مراد آن ها از سبک شناسی و زیبایی شناسی در مباحث قرآنی، بلاغت بوده است و از همین رو به تفصیل مباحثی چون: استعاره، کنایه، تمثیل و ... را در این باب وارد کرده اند. در اینجا فهرستوار به برخی از این آثار اشاره میکنیم:
- سیدی، سید حسن؛ خلف، حسن؛ تحلیل زیبایی¬شناختی تصویرهای هنری در قرآن (مطالعه موردی سوره فصلت، پژوهش¬های ادبی قرآنی، تابستان 1392، سال اول، شماره دوم.
- حسنعلیان، سمیه، بررسی سبک¬شناسانه سوره مریم، قرآن-شناخت، پاییز و زمستان 1389، شماره 6)
- Assls, David A. "Near-rhyme and its occurrence in the Qur’an", Journal of Semitic Studies 28i (1983)
- Neuwirth, Angelika. "Images and metaphors in the introductory sections of the Makkan suras", Approaches to the Qur’an, ed. G. R. Hawting & Abdul-Kader A.Shareef. London: Routledge, 1993, pp. 3-36; also in: The Koran: critical concepts in Islamic
- Stewart, Devin J. "Saj` in the Qur’an: prosody and structure", Journal of Arabic Literature 21 (1990)
- Qutb, John. "Qur’anic aesthetics in the thought of Sayyid Qutb", Religious Studies and Theology 15ii-iii (1996)
- Wansbrough, John Edward. "Arabic rhetoric and Qur’anic exegesis", Bulletin of the School of Oriental and African Studies 31iii (1968)
- WANSBROUGH, John Edward. "Majaz al-Qur’an: periphrastic exegesis", Bulletin of the School of Oriental and African Studies 33ii (1970)
در این آثار آنچه مورد تاکید است مباحث بلاغی است که در برخی از آنها در عنوانشان به بلاغی بودن آنها اشاره شده است (مانند: آسلز، 1983؛ نیوورث، 1993؛ قطب، 1996؛ استارت، 1990؛ ونزبرو، 1970 و 1996) و در برخی دیگر نیز با وجود عنوان سبک شناسانه و زیبایی شناسانه، تنها به مباحث بلاغی پرداخته شده است.(ر.ک: سیّدی،1392؛ حسنعلیان، 1389)
https://t.me/interdisciplinarity
🌐🖌 بنام حرمت قلم در روز قلم
🆔 @Archpoldeb
📝 ۱۴ تیر ماه ، روز قلم
قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان ها و بیان کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان هاست. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گسترده تر از آن است که در بیان بگنجد.
🖌 پیشینه روز قلم
البته توجه به قلم در سرزمین ما پیشینهای دیرینه دارد. سدهها پیش در ایران باستان، تیرگان (سیزدهم تیرماه) یکی از مهمترین جشنهای ایران باستان بوده که آیینهای مخصوصی داشته و یکی از آنها پاسداشت قلم بوده است. یکی از دلایلی که برای این جشن ذکر شده، این است که در این روز، هوشنگ، پادشاه پیشدادی ایران، نویسندگان و کاتبان را به رسمیت شناخت و آنان را گرامی داشت، مردم جشن گرفتند و آن جشن به یاد ارجمندی قلم بر جای ماند. دلیل دیگری هم که برای این جشن ثبت شده، این است که به نوشتهی ابوریحان بیرونی، سیزدهم تیرماه، روز ستارهی تیر یا عطارد است و چون عطارد، کاتب ستارگان است، میتوان سیزدهم تیرماه را روز نویسنده نامید.
پس از انقلاب نیز نویسندگان و شاعران سرشناسی چون محمدعلی سپانلو سیزدهم تیرماه را به عنوان روز قلم و نویسنده پیشنهاد دادند، تا اینکه چهاردهم تیرماه از جانب انجمن قلم به عنوان روز قلم نامگذاری شد. با این حال این مناسبت هنوز چندان در میان مردم و حتی اصحاب قلم و اندیشه شناختهشده نیست.
🖌 تاریخ نوشتن
تاریخ نوشتار، حداکثر به بیست هزار سال پیش باز می گردد و با محدود ساختن به نظام های نوشتاری مدوّن، رقمی حدود شش هزار سال پیش را نشان می دهد. این ارقام و آمارها فقط تخمینی است از سوی کاوشگران علمی، در صورتی که بدون شک پیشرفتی از سوی جوامع گوناگون، بدون کمک خط و زبان امکان پذیر نبوده است.
از جمله موادی که برای نوشتن به کار می رفته سنگ، چوب، پوست حیوانات، برگ درختان، استخوان، موم، ابریشم، پنبه و کاغذ را می توان نام برد. در طول تاریخ، نوشتن به دو صورت بوده است: یک دسته خطوطی را در برمی گرفت که با استفاده از ابزارهای تیز چون سوزن، چاقو و... نوشتاری، کنده کاری می شد. دسته دیگر شامل خطوطی است که به وسیله قلم پر، قلم نی، قلم مو و... و با استفاده از جوهر بر سطح ماده نوشتاری ترسیم می گردید. گفتنی است نسخه برداری از نوشته ای بر سنگ یا فلز به طور منطقی، در نهایت به اختراع چاپ انجامید.
🖌 قلم چیست؟
قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان ها و بیان کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان هاست. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گسترده تر از آن است که در بیان بگنجد. هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد. تمدن ها، تجربه های تلخ و شیرین و علوم با نوشتن ماندگار می شوند.
هر کس می تواند قلمی را بین انگشتانش بفشرد و فرمانش دهد که بنگارد و هر آنچه را از مخیله صاحب انگشت تراوش می کند، بنویسد. قلم، تخریب می کند. می سازد. واقعیت ها را آشکار می کند. آشکارها را نهان می کند. به واقع قلم، معجزه ای جاودان است
🖌 قلم مدرن
در آغاز قرن بیستم، کسی این تردید را به خود راه نمی داد که قلم و کاغذ را مهم ترین و مؤثرترین ابزار ذخیره سازی اطلاعات بداند؛ زیرا در آن زمان جوامع از نظر اقتصادی و فکری به جامعه های کاغذ مدار تبدیل شده بود. اما پایه های این باور پس از چندی به لرزه درآمد و با ظهور رایانه، رشد سریع فناوری اطلاعات، تلویزیون، استفاده های گوناگون از میکرو فیلم، میکرو فیش و ابزارهای الکتریکی، برتری بی رقیب کاغذ و قلم سنتی، به طور جدی به مبارزه طلبیده شد.
همان طور که در طول تاریخ، شکل ظاهری قلم عوض می شده است، روز به روز همراه با صنعت رو به رشد نیز تغییر می کند. اگر چه هنوز کتاب خانه های الکترونیکی و اداره های بدون کاغذ و قلم و جامعه های بدون کتاب نیامده است و شاید هرگز نیاید، ولی موقعیت ابزار و مواد نوشتنی از بنیاد دگرگون شده است. این دگرگونی در ظاهر قلم ها و نوشته ها، نه تنها از ارزش قلم و صاحبان آن نمی کاهد، بلکه به دلیل انتقال لحظه ای نوشته ها، هرآینه مسئولیت و وظیفه قلم را صدچندان می کند.
🖌 جایگاه قلم در اسلام
سوگند خداوند در قرآن به نام قلم، گویاترین شاهد بر شرافت و قداست آن است: «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه نویسند.» در جایی که خداوند، صاحب هستی به آفریده ای از آفریده های خود قسم یاد می کند، بشر در چه جایگاهی می تواند از ارج و منزلت آن سخن براند. در نخستین ارتباط وحیانی رسول خدا صلی الله علیه و آله با مبدأ هستی در غار حرا، سخن از قلم به میان می آید، تا جایی که خداوند خود را این گونه معرفی می کند: «الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ آن که با قلم آموخت.»
با سیری در زندگی پیامبر و امامان علیهم السلام می توان توجه و اهتمام عملی به نوشتن را از متن سیره آنان دریافت.
🆔 @Archpoldeb
👇ادامه...
🔸 📖 کتاب روش فهم عمومی متون دینی با رویکرد روان شناختی تألیف حجت الاسلام دکتر عباس پسندیده از آثار پژوهشگاه قرآن و حدیث منتشر شد.
🔹 معرفی کتاب:
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه قرآن و حدیث، روان شناسی اسلامی دانشی است که دست کم، یکی از منابع اصلی آن قرآن و حدیث است و پژوهشکده اخلاق و روان شناسی اسلامی از آنجا که مبنای خود را حرکت روشمندانه در پژوهش های روان شناختی قرار داده است، برای روش فهم متون دینی اهمیت فراوانی قائل است.
به اعتقاد نویسنده، فهم متون مقدس (قرآن و حدیث)، روش شناسی خاص خود را می طلبد که در ادبیات دین به عنوان تفسیر قرآن و فقه الحدیث شناخته می شود. تجربه پژوهشی نشان داده که روش فهم متون دینی دو بخش عمده دارد، فهم عمومی و فهم روان شناختی.
در باره فهم عمومی متون دینی تلاش های زیادی صورت گرفته و منابع مختلفی نوشته شده است. اما این منابع، رویکردی روان شناختی ندارند و بیشتر با فضای تفسیر عمومی قرآن کریم و دانش فقه تدوین شده اند و به همین جهت برای دانش پژوهان روانشناس، گاه نامأنوس و غیرقابل فهم می شود.
هدف روان شناسی اسلامی این است که بر اساس منابع اسلامی، رفتارها، انگیزه ها و فرایندهای روانی انسان را فهم و تبیین کند، نه اینکه مانند دانش فقه، حکم رفتارها را مشخص سازد.
بنابراین دستیابی به این هدف با استفاده از منابع دینی نیازمند روش خاص خود است، از این رو هدف این کتاب ارائه روشی برای فهم عمومی متون دینی با رویکرد روان شناختی است.
روش دیگر نیز، روش فهم روان شناختی متون دینی است. یادآور می شود این روش پیشتر در کتابی با عنوان "روش فهم روان شناختی متون دینی" به چاپ رسیده است.
با توجه به این رویکرد، پژوهش حاضر در شش فصل تدوین و سامان یافته است؛ فصل اول به پیش نیازهای فهم اختصاص دارد تا متن برای اجرای فرایند فهم آماده شود. این مباحث عبارتند از: صحت استناد، صحت عبارت متن و اعتبار متن.
فصل دوم نیز به فهم مفردات و فهم ترکیبات اختصاص دارد. در فهم مفردات، شناخت نوع کلمه و شناخت معنای کلمه مورد بررسی قرار میگیرد و در فهم ترکیبات، ترکیبات خرد و ترکیب کل بحث میشوند.
در فصل سوم به فهم قرینه های متن اشاره شده است. در این فصل قرینه لفظی پیوسته، قرینه غیرکلامی پیوسته، قرینه کلامی ناپیوسته و قرینه ناپیوسته علوم انسانی مورد بررسی قرار گرفته است.
همچنین در فصل چهارم به معرفی برخی از عوامل مؤثر بر فهم حدیث اختصاص دارد که عبارتند از مسئلههای نقل معنا، نقش فهم عالمان و دانشمندان دین در فهم معنا، و نیز نقش دانش بشری در فهم معنا.
در فصل پنجم به مسئله پژوهی اشاره شده است که دامنه آن بزرگ تر از یک متن و کوچک تر از یک موضوع است. در این فصل به شیوه جمع آوری متون یک مسئله و نیز تحلیل و جمع بندی آن پرداخته می شود.
فصل ششم به عنوان آخرین فصل این کتاب، به موضوع پژوهی اختصاص دارد. در این فصل شیوه گردآوری خانواده حدیث و دسته بندی و تحلیل آن مورد بررسی قرار گرفته است.
کتاب "روش فهم عمومی متون دینی با رویکرد روان شناختی" تألیف حجت الاسلام دکتر عباس پسندیده از سوی پژوهشکده اخلاق و روان شناسی اسلامی، به زبان فارسی، در قطع وزیری، در ۲۴۸ صفحه به نگارش درآمده است و در سال ۱۳۹۹ با همکاری بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی منتشر شده است.
ماهیّت زیبایی و هنر
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
از منظر حضرت صدرالمتألهین ملا صدرا شیرازی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
دوره ای که صدرالمتألهین در آن میزیست، دوره شکوفایی هنر اسلامی بود. اصفهان به عنوان پایتخت آن روز ایران، مرکز شکوفایی هنر اسلامی بود که بخشی از آثار هنری این شهر، هنوز هم پابرجاست. صدرالمتألهین بخش قابل توجهی از عمر خود را در این شهر گذراند. بدون تردید جریان هنری رایج در آن مکان و زمان بر اندیشه و آثار این فیلسوف بزرگ اسلامی تأثیر گذاشته است.
صدرالمتألهین از هنر با دو عنوان «صنایع لطیفه» و «صنایع دقیقه» نام میبرد. این دو عنوان به تعبیر «صنایع مستظرفه» که بعداً در دوره قاجار، عنوان هنرهای زیبا شد، نزدیک است. صدرالمتألهین حتی مصادیق صنایع دقیقه را نام برد که تقریباً مصادیق اصلی هنر را پوشش میدهد. بنابراین نسبت به فلاسفه پیشین در پرداختن و توجه به آنچه هنر نامیده میشود، در آثار صدرالمتألهین پیشرفت قابل ملاحظهای به چشم میخورد. این تحوّل چنانچه اشاره شد، میتواند ناشی از شکوفایی هنر اسلامی در دوره صدرالمتألهین باشد.
اما صدرالمتألهین تعریف مشخصی برای هنر ارائه نکرده است.
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
@amirabbasnasirichannel
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com