مجموعة

گفتگوهای تراثی (آرشیو)

گفتگوهای تراثی (آرشیو)
756
عددالاعضاء
2,901
Links
6,052
Files
149
Videos
12,667
Photo
وصف المجموعة
آرشیو گفتگوها و نوشته‌های تراثی (July 2016-June 2019)
The first international biennial book prise for Na
الف مبروک. ????
Forwarded From نور سیاه
یک رباعی یکتا دربارۀ سیل

ایران کشوری سیل‌خیز است و سیل همواره بخشی از زندگی مردم ما بوده است. شرح جزئیات برخی از این سیلاب‌ها در متون ثبت شده است. بنابراین تعجبی ندارد اگر سیل و سیلاب یک مضمون بسیار رایج در ادبیات فارسی باشد. خدا می‌داند با سیل بلا، سیل ستم، سیل ماتم، سیل غم، سیل درد، سیل فتن، سیل اندوه، سیل جفا، سیل خون، سیل فنا، سیل سرشک، سیل قهر، سیل طمع، سیل حوادث، سیل خشم، سیل تیغ، سیل سیلی، سیل اجل، سیل محنت، سیل لعنت، سیل نکبت، سیل ظلم و سیل مرگ چقدر شعر ساخته شده است.
آن‌قدر سیل و مباحث وابسته به آن در ادب فارسی بازتاب دارد که شاید بتوان رساله و کتابچه ای دربارۀ آن نوشت. برای‌نمونه از دقّت در شعر فارسی درمی‌یابیم که همیشه در ایران «سیل بهاری» وجود داشته است؛ سیلی آن‌چنان بزرگ که سراب را به دریا مبدّل سازد: همی ز سیل بهاری شود سراب چو بحر (معزی). راه‌های مقابله با سیل هم مشخص بوده است... فی‌المثل ضرب‌المثل بوده که وقتی وقوع سیل حتمی است نباید آن‌قدر غافلانه زیست که غافلگیر شد:
نباید غنودن چنان بی‌خبر
که ناگاه سیلی درآید به‌سر (نظامی)

همه می‌دانستند و ضرب‌المثل بوده که:
شک نیست که بر ممرّ سیلاب
چندانکه بنا کنی خراب است (سعدی)...

و این توصیۀ بسیار بدیهی و رایج که: به‌زودی از گذار سیل برخیز (ویس و رامین).

از میان این‌همه شعری که با درون‌مایۀ سیل سروده شده، رباعی حبیب یغمایی، ادیب و شاعر و مدیر مجلۀ ماندنی یغما، چیز دیگری است. درخشان است. دردمندانه و صادقانه است :


زی کاخ بزرگان نشدت میل چرا؟
بر صدر نپرداختی از ذیل چرا ؟

تا آنکه شود«عاليها سافلها»
«طهران» نسپردی به‌پی ای سیل چرا»؟

این توضیح را هم نوشته است:«در اوایل مردادماه ۱۳۳۵ در نواحی جنوبی ایران سیل‌های عظیم برخاست و بسیاری از قرا و قصبات را ویران ساخت؛ اغنام و احشام فراوان تباه گشت و پیش از پانصدتن از کشاورزان هلاك شدند» (یغما٬مهر ۱۳۳۵ ٬ص۳۲۳).

منظور یغمایی از«طهران»، «کاخ بزرگان» است ولاغیر. «عاليها سافلها» نیز تعبیری قرآنی است. شاعر رند کاردرست با به‌کاربردن «عاليها سافلها»٬ کمال نکته‌دانی خود را نشان داده است. انگار سیلی ویژه را برای «کاخ بزرگان» آرزو کرده است؛ سیلی که توصیفش در قرآن کریم آمده است:

فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَ أَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِنْ‌ سِجِّيلٍ‌ مَنْضُودٍ...هنگامی که امر ما فرارسید، «آنجا» را زیروزبر کردیم و بارانی از سنگ‌‌گِل‌های برهم‌نهاده، بر آنها نازل فرمودیم...

راست گفت خدایی که بر هر کاری تواناست...

https://t.me/n00re30yah
ویدئو کلیپ “ببار ای بارون” استاد شجریان
Forwarded From گــل ومرغ
: ۲۰ شهریور ۱۳۱۴- بنا به پيشنهاد فرهنگستان و تصويب هيئت وزيران نام تعدادي از شهرهاي ايران تغيير يافت.

فرهنگستان با توجه به سوابق تاريخي و اجتماعي شهرها نام تازه اي به شرح زير براي آنها انتخاب نمود: قمشه (شهرضا)، ناصري (اهواز)، عبادان (آبادان)، عباسي (بندرعباس)، انزلي (بندر پهلوي)، اروميه (رضائيه)، سلماس (شاهپور)، هارون آباد (شاه آباد غرب)، بارفروش (بابل)، سخت سر (رامسر)، دهكرد (شهركرد)، محمره (خرمشهر)، علي آباد (شاهي)، نصرت آباد (زابل)، استرآباد (گرگان)، دزداب (زاهدان)، تون (فردوس)، ترشيز (كاشمر)، فيض (شهداد)، عراق (اراك)، خورموسي (بندر شاهپور)، بمپور (ايرانشهر)، حسين آباد پشتكوه (ايلام)، مال امير (ايذه)، بني طرف (دشت ميشان)، فلاحيه (شادگان)، هفاجيه (سوسنگرد)، ده نو (نوشهر)، مشهدسر (بابلسر)، اشرف (بهشهر)?

@negarkhaneyegolemorgh
Forwarded From گــل ومرغ
@negarkhaneyegolemorgh
طغرا و فرامین شاه


.
.

طُغرا (یا طُغْری) نوعی از خوشنویسی پیچیده‌است که به وسیله آن لقب‌ها و نام سلطان یا امیری را برسر فرمان او می‌نویشتند مانند «السلطان الاعظم الاعدل جلال الدین اکبر پادشاه غازی». این خط خاص به عنوان امضاء برای سلطان‌ها در خاور میانه و به‌ویژه برای سلاطین عثمانی بکار می‌رفته‌است و در برخی مناطق آسیا مهرهای مشابه نیز دیده شده‌است.

این شیوه از خوشنویسی و ترکیب خط مرکب از چند خط عمودی منتهی به قوس گونه‌ای تودرتو و متوازی است که به شکل کمانی و به مانند طره بر سر فرمان‌ها، منشورها و احکام حاکمان در گذشته اغلب به آب طلا یا شنگرف می‌کشیده‌اند.
کار نگاشتن طغرا بیشتر منصب و شغلی خاص بوده بیرون از منصب و شغل کاتب، و گماشته بدین کار را طغرانویس و گاه طغرائی می‌نامیدند و طغرا بمنزله امضاء شاه یا امیر و حاکم بوده‌است.

قدیمی‌ترین خطی که شبیه به طغرا برای امضاء سلاطین موجود است متعلق به اورخان اول (۱۲۴۸- ۱۳۵۹) دومین سلطان عثمانی است.



تصویر??طغرای سلطان محمود دوم عثمانی، در آن نوشته شده: «محمود خان بن عبدالحمید مظفر دائماً»?
Forwarded From گــل ومرغ
«محمود خان بن عبدالحمید مظفر دائماً»
-----------------------------
آموزه هاي خوشنويسي?☝?️☝?
Forwarded From کتابخانه ایران شناسی
نوروزنامه: منسوب به عمربن ابراهیم خیام نیشابوری. از روی نسخه برلن چاپ عکسی مسکو 1962. عمرخیام نیشابوری. به کوشش علی حصوری. تهران: طهوری، 1357"چاپ2".
Forwarded From کتابخانه ایران شناسی
علیرضا
رباعی حقّ دردوجهان نامِ علی رابنوشت وزنامِ علی عا
با عرض سلام و احترام. امروز فایل هایی ?را در گروه مرحمت فرموده بودید. بنده یکی از آنها را به گمان اینکه نسخه است، پس از انتقال به گروه تلگرامی دیوار مهربانی، از گروه حذف کردم. استادی تذکر دادن که فایل تصحیح شده است. مرحمت شما دوباره به گروه تراثی منتقل شد. بابت این اشتباهم بنده معذرت خواه است. ???
Forwarded From ترنج