#معرفی_نسخه
نسخه#شماره۶۵
• اشعار وحيد الملك كرماني [2] (فارسي و عربي- شعر)
مؤلف: ابراهيم بن احمد، وحيد الملك (قرن 14 ق)
اشعار وي در اين نسخه شامل:
- مرثيه سوگ "افضل الملك" در 52 سالگي مورخ شهر محرم 1330 «ص 51»
آغاز:
در محرم سيصد و سي و هزار افضل آن اول حبيب غمگسار
انجام:
سال تاريخ وفاتش للــــوحيد از سروش غيب آمد گلغــفار
با يادداشتي از خود"وحيد" در پايان در مورد حساب ماده تاريخ آن.
- مخمسات للوحيد من انشاآت الجديد في قدوم الربيع 29 صفر 1330 «ص 52-57»
شامل: بخشهاي نگاريه، بهاريه، مرثيه للحسين الشهيد و اولاده.
آغاز:
طوطي طبعم زنو لحن هـزار آورد بلبل خوش خوان طبع ميل بهــار آورد
انجام:
مرآت وار گر به همه خلـق بنگري جز حق در اين جهان نبود هيچ ناصري
- قصيده آفتابيه (ظلاليه) در (ص 64-65)
آغاز:
نرد خورشيد رخت همچون ظلال است آفتاب و از فراق طلعتت اندر ملال است آفتاب
- قصيده حوّاريه (ص 65-67)
آغاز:
از اول ما را دلي بيكــــينه و بيرنــگ بود با كسي ما را نه آزاري و بغض و جنگ بود
- قصيده آفتاب (انزاوئيه) ص 67
آغاز:
از نگاه چشم مستت در خمار است آفتاب وز كمند تاب زلفت در فشار است آفتاب
- قصيده عبيريه (ص 68)
آغاز:
ز زلفت بر مشام من همي بوي عبير آيد ز با كورات جنب مژدهها اندر ضمير آيد
- قصيده مراثيه (ص 69) (عربي)
آغاز:
اذا طلعت شمس الحقيقه ترفع تجليت علي المرات اذا هي تلمع
- قصيده علويه (ص 70)
آغاز:
در همه عالم شه يگانه علي بين قرب حق از خا ك آستانه علي بين
- قصيده جذبيه (ص 70)
آغاز: (عربي)
فما لهم من جذب نار العشق اشتعلوا كان من جذوات واد القدس اصتطلوا
- قصيده بديعه (صنعيه) (ص 71-75)
با تجديد مطلع كه آن را بهاريه ناميده است. شامل سه قسمت صنعيه، بهاريه، مرثيه.
آغاز:
اول دفتر وحيد قدرت قدار بين جمله اين خلق را گنج نگونسار بين
انجام:
فاعتصموا كلكم حافظ غفار بين روي به مرات كن پاك ز زنگار بين
«به تاريخ 4 شهر ربيع الثاني 1329 با كمال عجله تحرير گرديد. اگر سهوي فيه است بقلم اغماض تصحيح فرمايند و الله (ص 75) و بعد از آن به خطي ديگر: خط مرحوم"آقا رضي روحي" است، 17 ذيقعده 1390 جلد شد». علي روحي.
- غزلي از همو در تضمين غزل حافظ (ص 76)
آغاز:
من نه آن رندم كه ترك آفتاب مي كنم توبه از هر چيزم اولي توبه از مي كي كنم
انجام: اين صحفه به خط خود مرحوم آقا"ابراهيم وحيد الملك (فولادي)" است، 18 ذيقعده 1390 جلد شده است. علي روحي. ( با امضاي او)
وضعيت چاپ: اطلاعاتي در اين مورد به دست نيامد.
1. مشخصات نسخه: خط نستعليق،" رضي روحي"، جمادي الثاني 1330 ق (رساله اول)، 4 ربيع الثاني 1329 ق (ص 75)، برگ آخر به خط مؤلف. معناي برخي لغات دشوار در حاشيه نوشته شده است. حاشيه صفحات اندكي رطوبت ديده ابتداي نسخه تملك ناصر جبلي. با يادداشت علي روحي در برگ اول بدين ترتيب: «اشعار مرحوم آقا "ابراهيم وحيد الملك (كرماني)" داماد مرحوم آخوند "ملامحمد جعفر كرماني" است كه به خط مرحوم "رضي روحي" در سال 1329 ق نوشته شده است و اين جانب "علي روحي" براي شادي روح آن مرحومان در تاريخ 17 ذيقعده 1390ق آن را مرتب و جلد كردم. يك جزو بياض مانند هم از اشعار" وحيد الملك" به خط خودشان داشتم آن هم جداگانه در همين تاريخ جلد شد كه هر دو بماند و از بين نرود». ج: گالينگور سبز،39 گ، 23- 14 س.
شماره نسخه:دانشگاه- ش2/10733 [ج20،ص250]
در نسخه بعد، بيشتر اشعار همانند نسخه قبلي است به اين ترتيب :
- مرثيه من الوحيد الملك للافضل الملك المرحوم (ص 43)
- مخمسات من الوحيد من انشات الجديد في قدوم الربيع (ص 43-45)
- قصيده اعتباريه (ص 45-49)
- آفتابيه (تذوريه9 ص 49)
- عبيريه (ص 49-50)
- قصيده روحانيه (ص 50)
آغاز:
يك دمم راحتي از عالم روحاني نيست نفسي بيغم ازين پيكر جسماني نيست
- قصيده مرآتيه عربيه في الوفور (ص 50-51)
آغاز:
اذا طلعت شمس الحقيقه ترفع محبت علي المرات اذ هي تلمع
- قصيده التابيه (ظلاليه) ص 51-52
- قصيده حورائيه للتفريح القلوب (كذا (ص 52-53)
- قصيده علويه عزاً (ص 53-54)
- قصيده جذبيه عربي في جذوه اهل العش (ص 54)
- قصيده آفتابيه علويه عزا (ص 54-55)
آغاز:
در اوج نور تو شده چون اختر آفتاب بسته كمر به خدمت چون قمر آفتاب
- مرثيه للحسين الشهيد و اولاده (ص 56)
تمام شده در ليله القدر شب شهادت اميرالمؤمنین
ادامه?
متن یادداشتی که برای معرفی نسخه ای نفیس از صحیفه سجادیه نوشتم و در روزنامه ایران یکشنبه 20 خرداد 97 منتشر شده است. این نسخه نفیس که کلاً به خط محدث بزرگ شیعه جناب کفعمی (قرن نهم) است، توسط بنیاد محقق طباطبایی و کتابخانه ملی چاپ عکسی شده است. توضیحات بیشتر را در متن مقاله بخوانید.
سرگذشت نامه نسخه های نفیس صحیف سجادیه
صحیفه سجادیه، سرمشق عبودیت
دکتر عبدالحسین طالعی
دین پژوه
صحیفه سجادیه برگی از کارنامه عبودیت سرور عابدان، امام سجاد(ع) است که ناگفتنیترین رازهای مگوی خلوت عبادت را در قالبی تنگ از جنس واژه جای داده و شکوه اعجاز را نگر، که مفاهیم ژرف را چه زیبا بیان فرموده است.
صحیفه سجادیه، گزارشی است از آن روح بلندِ عبودیت، که تار و پود والایی و زیبایی را درهم آمیخته و از آبشار دعا، گنج زر ریخته است. این است آن گرامی نامه که در وصف آن بحق باید گفت:
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابی نیست چیزی دیگر است
چون که در جان رفت جان دیگر شود جان که دیگر شد، جهان دیگر شود
این گرامی نامه آسمانی، مجموعهای است فراهم آمده از 54 دعای حضرت سیدالساجدین که امام صادق علیهالسلام بر اساس نسخه پدر و عمویش - امام باقر علیهالسلام و جناب زید - از امام سجاد علیهالسلام روایت کرده است.
صحیفه سجادیه، تا سده یازدهم عمدتاً زینت افزای مجلس خواص دانشوران بوده و پس از آن به یمن جهاد خالصانه سه دانشور شیعی - مولی محمدتقی مجلسی، فرزند برومندش علامه محمد باقر مجلسی و شیخ بهاءالدین عاملی - میان عموم مردم رواج یافت، که هر روز تابشی بیشتر و جلوهای دیگر مییابد.
نزدیک به هزار و چهارصد نسخه خطی متن صحیفه - علاوه بر نسخههای شروح - دهها شرح فارسی و عربی چاپ شده و ناشده، دهها ترجمه به زبانهای دیگر، چندین ترجمه منظوم فارسی و عربی، چندین نسخه خطی به خط عالمان گرانسنگ و هنرمندان شاخص در این چند سده، گوشهای از جلوههای الهی کتابی است که در دنیای خشونتبار فعلی، پیام آور صلح و آرامش خدایی و مروج صفای بهشتی در دنیای خاکی است و درسهای عبودیت از سوی ربالعباد به بندگان میآموزد.
وجود ترجمههای کهن در برخی نسخههای قدیمی صحیفه و رواج نسخههای آن در جای جای اقالیم قبله، نشان از آن دارد که آنهایی که «درد جاودانگی» را با تمام وجود احساس میکردهاند، دوای آسمانی این درد را در صحیفه سیدالساجدین یافتهاند.
فهرست دراز دامن راویان صحیفه و گزارش جلسات درسی آن، جایگاه والایش را در میان دانشوران شیعه، سنی، زیدی، اسماعیلی و حتی کرامی نشان میدهد. تلاشهای عالمان والاقدر امامی در استنساخ و مقابله نسخهها، برگی دیگراز تاریخ این کتاب است؛ عالمانی همچون ابن اشناس، ابن شاذان، ابن ادریس حلی، محمد بنعلی جباعی، شهید اول، کفعمی و..... اما قضیه، منحصر به فضای شیعی نیست.
خواجه نصیر طوسی (متوفی 672) در دو کتابش - اخلاق محتشمی و روضه تسلیم - به صحیفه اشاره کرده و بندهایی از آن را با ترجمه فارسی آورده است، که شاید کهنترین ترجمه فارسی صحیفه باشد. استناد فضلالله بن روزبهان خنجی شیرازی شافعی (متوفی 927) - با گرایش تند ضد شیعی - به صحیفه در «مهمان نامه بخارا» نفوذ آن را در تمام فرقههای مسلمان نشان میدهد. یکی از نسخههای مهم و معتبر صحیفه سجادیه، نسخه ابراهیم بن علی کفعمی دانشور سده نهم هجری و زاده جبل عامل است که سرانجام در همان دیار، روی در نقاب خاک کشید و در «جبشیت» دفن شد. وی بسیار دانش اندوخت و حدود شصت کتاب نوشت که بیشترین آنها در باب ادبیات و دعا، که در باب دعا، کتابهای البلد الامین و مصباح او شهرت دارد.
کفعمی در فاصله یازده سال، سه نسخه از صحیفه سجادیه نوشت: سال 856، سال 865 و سال 867. نسخه سال 856 اکنون در نجف موجود است. نسخه سال 865 همان است که کفعمی به ضمیمه کتاب البلد الامین خود - در شمار ضمائم ارزشمند آن - آورد و نسخه 867 همان است که سیرو سفری دراز پیموده و در سالهای اخیر در پیکر کتابی نفیس رخ میکند.
حواشی فراوان او بر هر سه نسخه، فراوان و ارزشمند است. کفعمی آن حواشی را از منابعی برگرفته که نام و نشان آنها را در پایان هر نسخه یاد کرده است. میرزا محمد علی مدرس چهاردهی فقط بر اساس حواشی لغوی نسخه سال 865 (ضمیمه بلد الامین) کتاب تبیان اللغه را بهعنوان یک رساله مستقل سامان داده که چاپ شده است، در حالی که حواشی تاریخی و روایی آن نیز خواندنی است.
فهرستهای منتشره مجمع ذخائر اسلامی:
فهرست جُنگ (دفتر اول: مجموعه مقالات یادمان شهید ثقة الاسلام تبریزی از پیشگامان فهرست نگاری ایران)
فهرست فهرس مكتبة الشیخ سلیمان آل سلیمان البیاضی العاملی (صور ـ لبنان)
فهرست فهرس مكتبة الشیخ سلیمان آل سلیمان البیاضی العاملی (صور ـ لبنان)
فهرست فهرست اسناد تاریخی روستای چینیجان (از توابع رودسر ـ گیلان) دوره قاجاریه
فهرست فهرست اسناد تاریخی روستای مالفجان (از توابع سیاهكل ـ گیلان) از دوره صفویه تا دوره قاجاریه
فهرست فهرست اسناد مجلس شورای اسلامی دربارۀ عراق (عراق عرب، عراق عجم)
فهرست فهرست اسناد موقوفات اصفهان (فهرست عمومی جای ها و اعلام)
فهرست فهرست كتب خطی كتابخانه آیت الله حاج شیخ غلامرضا یزدی(فقیه خراسانی)
فهرست فهرست كتب خطی كتابخانه سید محمد حجت كوهكمری
فهرست فهرست مختصر نسخه های عكسی پزشكی در كتابخانه كویت
فهرست فهرست مرقعات و آلبومهای عكس كتابخانه ملی ملك
فهرست فهرست مشترك نسخههای خطی فارسی پاكستان
فهرست فهرست نسخ خطی فارسی كتابخانه كوپریلی و پارهای از نسخ خطی عربی (استانبول ـ تركیه)
فهرست فهرست نسخه های خطی خاندان امام جمعه زنجانی
فهرست فهرست نسخه های خطی دو كتابخانه شخصی پاكستان (مجددی، كاظمی)
فهرست فهرست نسخه های خطی فارسی در كتابخانه راغب پاشا
فهرست فهرست نسخه های خطی فارسی در كتابخانه سلیمانیه استانبول
فهرست فهرست نسخه های خطی فارسی كتابخانه ابن مسكویه (اصفهان ـ ایران)، (بخش فهرست نشده)
فهرست فهرست نسخه های خطی كتابخانه آرامگاه حاج شیخ هادی نجم آبادی – تهران
فهرست فهرست نسخه های خطی كتابخانه سریزدی (مسجد حظیره- یزد)
فهرست فهرست نسخه های خطی كتابخانه مدرسه چشمه رحمت
فهرست فهرست نسخه های خطی مالستان (غزنی افغانستان) با چند سنگ قبر، سند وآثار تاریخی
فهرست فهرست نسخه های خطی مدرسه آیت الله خادمی (عربان) – اصفهان
فهرست فهرست نسخه های خطی و اسناد شیخ حیدرعلی صلواتی (اصفهان - ایران)
فهرست فهرست نسخههای چاپ سنگی كتابخانه مركزی و مركز اسناد دانشگاه اصفهان(همراه با تصاویر منتخب از نسخه های چاپ سنگی)
فهرست فهرست نسخههای خطی پرفسور علی نیهاد ترلان در كتابخانه سلیمانیه (استانبول ـ تركیه)
فهرست فهرست نسخههای خطی خاندان میبدی (كرمانشاه ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی خزانه مفتی در اسلام آباد (اسلام آباد ـ پاكستان)
فهرست فهرست نسخههای خطی خورشید گردیزی (ملتان ـ پاكستان)
فهرست فهرست نسخههای خطی سه كتابخانه اصفهان (ابوالبركات ـ علامه فانی ـ سید شفتی) ـ (اصفهان ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی سید مصلح الدین مهدوی (اصفهان ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی صارم الدوله ـ اهدایی به كتابخانه فرهنگ (گنجینه نسخ خطی ـ اصفهان)
فهرست فهرست نسخههای خطی فارسی كتابخانه چروم حسن پاشا (چروم ـ تركیه)
فهرست فهرست نسخههای خطی فارسی مؤسسه سندالاجی (حیدرآباد ـ پاكستان)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه ارگانی بهبهانی
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه استاد ابراهیم دهگان (اراك ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه افشین عاطفی (كاشان ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه آكادمی لینچی (رم ـ ایتالیا)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه آیت الله حاج سید حسن فقیه امامی (اصفهان ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه آیت الله حججی (نجف آباد ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه آیت الله سید محمد تقی بن سید محمد حسین موسوی شفتی (اصفهان ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه جامعه جوادیه (بنارس ـ هند)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه حجت كشفی (استهبان ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه حوزه علمیه آشتیان (آشتیان ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه حوزه علمیه امام صادق (ع) (اردكان ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه دارالعلم آیت الله العظمی خوئی (نجف اشرف ـ عراق)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه دانشگاه بوعلی (همدان ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه سید احمد روضاتی (اصفهان ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه شخصی سید صادق حسینی اشكوری (قم ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه شخصی میبدی (كرمانشاه ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه شیخ محمد علی دیانی (بیرجند ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه صدوقی یزدی (یزد ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه عمومی امام هادی (ع) (مشهد مقدس ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی (كاشان ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه قمر بنی هاشم (دامغان ـ ایران)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه مدرسه آیة الله العظمی خوئی (قدس سره)
فهرست فهرست نسخههای خطی كتابخانه مدرسه آیت الله العظمی بروجردی ـ (نجف اشرف ـ عراق)
در این وانفسای گرانی کاغذ و سایر ملزومات نشر- که نفس های مطبوعات محلی و آزاد را به تنگنا می اندازد- با زحمت بسیار، سرانجام تصمیم به انتشار دوازدهمین شماره «غروب» گرفتیم تا ببینیم که چه پیش می آید.
با وجود این که- به خاطر مشکلات اقتصادی- ناگزیر به حذف برخی از بخش ها و بسیاری از مطالب گردیدیم، این شماره نیز تقریبا در 300 صفحه و به قیمت 30 هزار تومان به دست انتشار سپرده شد.
- در این شماره از مجله، مدیر مسئول، در مطلبی تحت عنوان «بازتعریف شده گی هویت ها!» به تبیین بخشی از گفتمان مجله غروب پرداخته است.
- سردبیر مجله نیز در یادداشتی به «انقراض نسل نهنگان اهل قلم آذربایجان!» اشاره کرده است.
- رضا همراز در بخش راپورت، به خاطرات چاپ نشده سرهنگ ستاد محمّدحسین خان امین پرداخته است.
- دکتر قربان عباسی، در بخش اندیشه، در مطلبی تحت عنوان «مقاومت در برابر سلطه» به کنکاشی در دانش اندوه زای تئودورآدرنو دست یازیده است.
- در بخش نگاه، دکتر جلیل یعقوب زاده ترجمه مطلبی تحت عنوان «احزاب سیاسی عمده کرد ایران، عراق، سوریه و ترکیه» را ارائه نموده است.
- در بخش دیدگاه، علی بابازاده به نقد مواضع ترکی ستیزانۀ مجتبی مینوی پرداخته است.
- علیزاد پروین در بخش تاریخ شفاهی، گفتگویی اختصاصی با مرحوم استاد ترابی طباطبایی- سکه شناس- را ارائه نموده است.
- در بخش سینما، محمد الفت به همراه تیم مطبوعاتی خویش، طی گزارشی از «روزهای سینمای ترک ایران در استانبول»، نگاهی نیز به فیلم درخت «گلابی وحشی» آخرین ساخته بیلگه جیلان و فیلم «روما» تازهترین اثر آلفونسو کوارون کرده و همچنین ترجمه ای از مصاحبه روزنامه جمهوریت با نوری بیلگه جیلان را تحریر نموده است.
- عمده ترین مطلب بخش موسیقی، رساله کلیات یوسفی، اثر یاشار ناهیدی آذر- دبیر سرویس موسیقی- می باشد.
- در بخش شعر جهان، مجتبی نهانی ضمن گفتگوی اختصاصی با بابک زمانی در مورد ترجمه اشعار جهان، از پیشگامانِ شعرِ نو در ترکیه نیز ترجمه هایی ارائه داده است.
- در بخش شعر پیشرو، ابوالفضل پاشا- دبیر سرویس- ضمن ارائه نمونه هایی از اشعار ترکی و فارسی شاعران کشورمان، در مطلبی تحت عنوان «چندوزنی و ریتم درونی در شعرِ علی باباچاهی» به قلم محمد لوطیج به نقد این شاعر نشسته است. همچنین در مطلبی به قلم علیرضا مطلبی، تحت عنوان «رفتار متفاوت با زبان» به نقد مجموعهی شعرِ «نامِ تازهام را بخوان» آفاق شوهانی پرداخته گردیده است.
- ویژه نامه ادبی این شماره به شاعره گرانقدر «پروین اعتصامی» تخصیص داده شده است.
- در بخش ادبیات کلاسیک، این عناوین به چشم می خورد: استاد نصیر پایگذار، «سلطان جناس ایران»- حکمدار شاعر؛ یوسف بیگ چاووشلو- عباس صابری، شاعر مردمی آذربایجان- شیخ علی فقیه خویی «ملجی»- طرزی افشار شاعری با طرزی یگانه
- مقاله های بخش تاریخ، عبارتند از: محبوب علیشاه مراغه ای- آذربایجاندا اخی لر حرکتی- ما ایرانیان در چهارصد سال پیش
- در بخش اسناد، محمد امین سلطان القرایی به معرفی نسخه خطی از رباعیات حکیم خیام اقدام نموده و نگاهی هم داشته به نامه های دکتر سید محمد دبیر سیاقی به علامه جعفر سلطان القرّائی
- در بخش بازتاب، دو مطلب تحریر گردیده است. «دکتر رضا براهنی در مورد دکتر جواد هیئت سخن می گوید/ ناصر شفیعی- زبان مادرى و آموزش آن/ دكتر حاجى اسدى
- در بخش فولکلور، علیرضا آقا پور در مطلبی تحت عنوان «بایرام» نگاهی داشته به این رسم دیرین در کشورهای مختلف.
- در بخش کتابگردی، ضمن معرفی کتب تازه منتشر گردیده، دو یادداشت منتشر گردیده است. «هفده هزار جلد نسخه خطی به زبان ترکی» به قلم دکتر فیض الهی وحید. و نیز در مطلبی تحت عنوان «من چهرهی گوناگون زنان هستم!» نگاهی شده به کتاب «گزینهی اشعار نرگس دوست»
- و در آخرین بخش هم، «نکته ها» تقدیم خوانندگان گردیده است.
@goroobmagazine
@kioskmagazines
? @turkdiledebiyat
✅ تقیۀ عالمی امامی در دمشق قرن دهم با ادعای پیروی از مذهب فقهی شافعی/ دکتر محمدکاظم رحمتی
در سراسر تاریخ اسلام شیعیان عمل به کاری که در سنّت فقهی تقیه نامیده می شود، به هنگام حضور در محافل علمی یا برای کاستن از پیامد های تبعیض های در میان جوامع با اکثریت سنّی می کرده اند. بررسی موارد تاریخی تقیه در خصوص عالمان امامیه نشانگر وجود خصلت های مشترکی در عمل به تقیه چون تغییر دادن نسبت (شهرت دال بر اصل و نسب، مکان اقامت یا اجداد)؛ پنهان کردن نام مکانی که فرد اهل آنجاست، تغییر در نسب یا حتی تغییر در شیوۀ لباس پوشیدن است (استوارت، 1996ب؛ 2003). اسناد نشانگر درگیر بودن عالمان و فقیهان به تقیه، اجازات و کتابهای تقدیم شده به حکام یا حامیان سنّی است (استوارت، 2003). از اوایل قرن چهارم تا روزگار کنونی، عالمان امامی به هنگام تقیه خود را پیرو یکی از مذاهب فقهی مشهور اهل سنّت معرفی می کنند. کتابهای تراجم نگاری مواردی از عالمان امامی را ذکر کرده اند که ادعای حنفی، شافعی، حنبلی و ظاهری مذهب بودن، داشتهاند هر چند مذهب عموما ذکر شده در هنگام تقیه توسط عالمان امامیه، مذهب شافعی است (استوارت، 1997؛ همو، 1998، ص 61-109). هر چند مدارک مدلل بر عمل به تقیه بسیار اندک است و در غیاب مدرک صریح دال بر آن، مورخان مستعد مورد تردید قرار دادن اخبار آمده در منابع دست دوم و سوم به عنوان مطالبی محتملاً اغراق آمیز، گزافه گویی، شایعه یا اتهام هستند. مطالعۀ کوتاه حاضر به بررسی یکی از موارد عمل به تقیه توسط شخصی به نام محمد بن احمد بن سید ناصر الدین حسینی، عالم و کاتبی از قرن دهم هجری / شانزده میلادی که در دمشق و جبل عامل - مکانی که اکنون در جنوب لبنان است- و شاگرد فقیه برجستۀ امامی زین الدین عاملی مشهور به شهید ثانی به دلیل شهادتش توسط مقامات عثمانی در 965/1558 می پردازد. مدرک یاد شده شاهدی صریح بر ادعای شافعی بودن از سوی فقیهی امامی است و شواهد دیگر که دلالت بر این دارد عالمان امامیه ناحیۀ شام عموما خود را شافعی مذهب به منظور تسهیل حضور خود در جوامع علمی اهل سنّت شام داشته اند را تأیید می کند. شاهد اخیر به دانسته های ما در خصوص نقشی که تقیه در شام تحت سیطرۀ عثمانی ها در قرن دهم هجری به عنوان حفاظی برای مقابله با نزاع در جریان عثمانی با شیعیان امپراتوری صفویه داشته، مطلب تازه ای اضافه می کند. http://yon.ir/scZil
@manuscript
بیست و دومین جلد از دائرةالمعارف بزرگ اسلامی با سر ویراستاری سید کاظم موسوی بجنوردی منتشر شد.
جلد بیست و دوم از دائرةالمعارف بزرگ اسلامی حاوی 162 مدخل است. این جلد با مدخل «خانواده » آغاز می شود و با مدخل «خندق» پایان می یابد.
یکی از مدخل های مهم این مجلد به «آیت الله روح الله خمینی»اختصاص دارد. در این مدخل می خوانید: «آیت الله سید روح الله، فرزند حاج آقا مصطفی موسوی خمینی؛ فقیه و مرجع تقلید، سیاست مدار و رهبر یکی از مشهورترین و اثرگذارترین انقلابهای اواخر سدۀ بیستم میلادی. وی هم به سبب جایگاه معنوی، و هم به دلیل راهبری انقلاب اسلامی مردم ایران در سالهای دهۀ 1350 ش، به «امام» اشتهار دارد. ایشان طی حدود 4 دهه مبارزۀ سیاسی و اجتماعی منطبق با قالبهای رهبری دینی، و با شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، رژیم شاهنشاهی خاندان پهلوی را با همراهی مردم ایران سرنگون نمود؛ در پی آن با یک دهه راهبری جمهوری اسلامی ایران، مبانی اندیشۀ ولایت فقیه و حکومتی دینی را پایه ریزی کرد. شخصیت ممتاز امام خمینی، نه تنها اسباب اشتهار او را در سطح جهانی به وجود آورد، بلکه حتی جمهوری اسلامی ایران به نام خمینی کبیر شناخته شد.» . این مدخل توسط فرامرز حاج منوچهری نوشته شده است.
دایره المعارف بزرگ اسلامی به سه زبان (فارسی، عربی، و انگلیسی) منتشر می شود و تا کنون بیست و دو جلد از آن به چاپ رسیده است. جلد بیست و دوم با سرویراستاری دکتر سید کاظم موسوی بجنوردی در 774 صفحه در قطع رحلی با شمارگان 2000 نسخه و بهای 700 هزار ریال از سوی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی منتشر شده است.
دو متن در باره تعمیر گنبد امام رضا (ع) پس از زلزله سال 1084 در خراسان
چند سال قبل، یا بهتر بگویم 1389 در نسخه ای یافتم که پس از زلزله سال 1084 در خراسان و آسیب دیدن گنبد امام رضا (ع) و کار تعمیری که به دستور شاه سلیمان انجام شد، آقا حسین خوانساری کتیبه آن را انشاء کرد و همان نوشته شد که تا الان هم هست. آن مقالچه که آن وقت در سایت کتابخانه مجلس و شاید وبلاگم هم بود، این است که خواهد آمد. اما پیشاپیش بگویم که دیشب قصیده ای در این باره دیدم، بسیار زیبا، که ضمن ستایش شاه سلیمان، داستان زلزله و تخریب گنبد را گفته و ماده تاریخی برای آن گفته است. اما مقاله اول:
کتیبه گنبد امام رضا (ع) از آقا حسین خوانساری است / رسول جعفریان
متنی که در ادامه می آید، انشای استاد و فقیه و ادیب برجسته عصر صفوی مرحوم آقا حسین خوانساری (م 1098) است که در آغاز این متن، نام وی به اشتباه آقا حسین خراسانی آمده و علی الاصل باید تصحیفی (تبدیل خوانساری به خراسانی) در آن صورت گرفته باشد. این متن، برای کتابت در اطراف گنبد مطهر امام رضا علیه السلام نوشته شده و در ادامه کارهایی است که در زمان شاه سلیمان صفوی (م 1105) در جهت بازسازی حرم مطهر امام رضا علیه السلام انجام شده است.
آقا حسین خوانساری (م 1098) که علاوه بر جنبه های علمی و دینی، در نگارش متن های ادبی و به طور کل در دانش انشاء، ید طولائی داشت، این متن را به احتمال زیاد به درخواست شاه یا تولیت مشهد، تهیه کرده است.
در باره این متن کوتاه چندین نکته را باید یادآور شد:
1 – تعمیرات دوره شاه سلیمان در حرم مطهر به دنبال زلزله ای است که در سال 1084 در مشهد آمد که طی آن ویرانی به حرم مطهر آسیب رساند. این نکته در همین کتیبه آمده است. آقای عطاردی (تاریخ آستان قدس: 1 / 159 (تهران،1371 ش) نوشته است: در بالای دری که از دارالسیاده وارد دارالحفاظ می شوند اشعاری هست که از آن معلوم می گردد که در سال 1084 زلزله ای شدید در مشهد مقدس آمده و گنبد مطهر از آن آسیب دیده است.
2 – نکته دیگر آن است که تعمیرات آستان قدس تقریبا از دوره شاه عباس تا دوره شاه سلیمان چندان جدی نبوده و باز هم این نکته ای است که از همین کتیبه، البته متن اصلی نه آنچه اکنون برجای مانده – استفده می شود.
3 – نکته دیگری که در متن اصلی کتیبه آمده اشاره خوانساری به سفری است که شاه عباس اول از اصفهان به مشهد، در سال 1010 پیاده طی کرد. این یادداشت گواه آن است که داستان مزبور در اذهان و خاطر مردم باقی بوده است.
4 – باید افزود که متن یاد شده همچنان در حرم مطهر باقی مانده اما گویا از همان آغاز تخلیص شده و جملاتی از آن حذف شده است. مطالب حذف شده، بخشی مربوط به القاب و فضائل شاه سلیمان و بخشی هم شامل اطلاعاتی است که آقا حسین در باره شاه عباس اول به دست داده است. احتمال آن می رود که این تخلیص از آن روی صورت گرفته تا جای کمتری بگیرد. به هر حال مقایسه این دو متن جالب خواهد بود.
5 - این کتیبه به خط محمدرضا امامی است و در چهار ترنج نوشته شده و در اطراف گنبد نصب شده است. شگفت آن که اعتماد السلطنه از این نکته آگاهی داشته است که این متن از آقا حسین خوانساری بوده است. وی در مطلع الشمس نوشته است: عبارت کتیبه ترنج به انشای علامه اجل آقا حسین خوانساری قدس سره می باشد که در معقول و منقول از مشاهیر فحول آن عصر به شمار می آمد. (عزیزانی که می خواهند دو متن را با همدیگر مقایسه کنند مراجعه فرمایند به: تاریخ آستان قدس رضوی: 1/138 - 139)
6 – این یادداشت در پایان نسخه ای از کتاب خزانة الخیال محمد مؤمن شیرازی آمده است که به شماره 13682 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود. طبعا ارتباطی با کتاب خزانه الخیال که در سال 1352 به کوشش آیت الله مرعشی در قم (بصیرتی) چاپ شد ندارد و تنها به صورت یک یادداشت در پایان نسخه روی برگی جدا نوشته شده است.
من کلام الفاضل المحقق آقا حسین الخوانساری لکتیبة القبّة الرضویة
(دنباله دارد)
@jafarian1964
#تقویم_فرهنگی
سوم اُردیبهشت، «روز بزرگداشت شیخ بهایی» است.
بهاءالدین محمد بن حسین عاملی، در ۱۷ ذیالحجهی ۹۵۳ هجری (۲۹ بهمن ۹۲۵ خورشیدی) در بعلبک لبنان متولد شد. خاندان شیخ بهایی از خانوادههای معروف جَبَلِ عامل در سدههای دهم و یازدهم هجری بودند. پدر شیخ بهایی نیز از شاگردان برجستهی شهید ثانی بود. بهاءالدین محمد دوران کودکی خود را در جبل عامل از نواحی شام گذراند. سیزده ساله بود که همراه پدر به دعوت شاه تهماسب اول صفوی به ایران آمد و در قزوین ساکن شدند. بهاءالدین محمد نزد پدر، منطق، کلام، معانی، بیان و ادبیات عرب، نزد ملا عبدالله بهابادی، ریاضی، نزد مولانا افضل قائنی، فلسفه و کلام، نزد حکیم عمادالدین محمود ـ طبیب ویژهی شاه تهماسب ـ طب، و نزد ابی لطیف مَقدِسی، صحیح بُخاری را آموخت.
شیخ بهایی محضر استادان و دانشمندان دیگر را نیز درک کرد و در تفسیر، فقه، اصول، ادبیات، رجال، تاریخ، حکمت، کلام، طب، ریاضیات و دیگر دانشها از سرآمدان عصر خود شد. وی با مرگ پدر در ۹۸۴ هجری، عهدهدار منصب شیخالاسلامی اصفهان شد و امور شرعی به او محول گردید.
شیخ بهایی در سراسر زندگی خود از تعلیم و تربیت فروگذار نبود و شاگردان متعددی را تربیت کرد که از میان آنان ملا محسن فیض کاشانی، ملا محمدتقی مجلسی معروف به مجلسی اول و ملاصدرا، بعدها از دانشمندان یگانهی عصر خود شدند. شیخ بهایی در تابستان ۱۰۰۰ خورشیدی، در اصفهان درگذشت و بنا بر وصیتش، در مشهد مقدس در جوار آرامگاه علی بن موسیالرضا علیهالسلام به خاک سپرده شد. اکنون آرامگاه شیخ بهایی، بین مسجد گوهرشاد و صحن آزادی و رواق امام خمینی (ره)، در یکی از رواقها که به نام خود او معروف است، قرار دارد.
آثار متعددی از این عالم فقیه، مفسر، محدّث، متکلّم، ریاضیدان و ادیب باقی مانده است. در کتاب ریحانهالادب ۹۳ اثر وی با شرح مختصر هر کدام آمده است. «جامع عباسی»، «کشکول شیخ بهایی»، مثنویهای «نان و حلوا»، «نان و پنیر»، «شیر و شکر» و «طوطینامه»، در شمار این تألیفات قرار دارند. شیخ بهایی شاعر نیز بود و یکی از اشعار معروف او تضمینی است که از غزل خیالی بخارایی کرده، با این مطلع:
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از مژه چون سیل روانه.
ساخت مسجد چهارباغ و گویا گرمابهای در اصفهان، از یادگارهای شیخ بهایی هستند. یونسکو سال ۲۰۰۹ میلادی را به پاس خدمات شیخ بهایی به علم ستارهشناسی، به نام او، «سال نجوم و شیخ بهایی» نامگذاری کرد.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
پدیده چاپ کتاب در دوران قاجار و حکایت آثار منسوب به آقا نجفی
دوران قاجار و به ویژه عصر ناصری دوران شکوفایی و رشد بی سابقه چاپ کتاب در ایران است. هزاران کتاب در موضوعات مختلف به صورت سنگی چاپ شد. در سال های اخیر تلاش های خوبی برای گردآوری و دیجیتالی کردن مجموعه آثار چاپ سنگی دوره قاجار در ایران و جاهای دیگر صورت گرفته. تاکنون تحقیقاتی درباره تحلیل این آثار منتشر شده اما هنوز جای چندین کتاب و رساله دکتری و برگزاری چندین کنفرانس و وورکشاپ در این زمینه هست. تحلیل پراکندگی موضوعات و نویسندگان و کیفیت نشر و ناشران و واقفانی که هزینه چاپ کتاب ها را می داده اند و بسیاری موضوعات دیگر قابلیت بحث و بررسی و مطالعه دارد. از روی موضوعات این کتاب ها می توان فضای مذهبی و اجتماعی و سیاسی و اخلاقی عصر قاجار را بازشناخت. برخی از کتاب های چاپ شده دوره قاجار به ویژه آنهایی که زیر نظر علمای طراز اول پایتخت صورت می گرفت از حیث دقت بر بسیاری از کتاب های چاپ حروفی بعدی که حتی در قاهره انجام شده امتیاز دارد. نمونه اش شفای چاپ سنگی است در مقایسه با چاپ قاهره. این چاپ ها ویژگی دیگری هم داشت و آن اینکه معمولا حواشی بسیار خوبی را هم بر کتاب ها ضمیمه داشت. مثلا آثار حکمی در طهران زیر نظر حکمایی مانند مرحوم آقا علی مدرس و یا مرحوم سید الحکمای جلوه منتشر می شد.
نفوذ اجتماعی و ثروت مانند خیلی نمونه های دیگر چنانکه امروزه هم در ایران شاهد آن هستیم عامل بسیار مؤثری بود برای انتشار چاپ سنگی کتاب هایی که شاید آنچنانکه باید ارزش چاپ نداشت. به هرحال همه نویسندگاه توانایی چاپ آثارشان را نداشتند. از سده نوزدهم ایران هزاران نسخه خطی در علوم مختلف ادبی و مذهبی و تاریخ و ادبیات و غیره باقی است که نه آن زمان توفیق انتشار پیدا کردند و نه بعدها ضرورتی در انتشار آن آثار دیده شده. خیلی از این کتاب ها بیشتر در قالب حاشیه و تعلیقه بر آثار ادبی و درسی و فقهی و اصولی است. تعداد زیادی هم کتاب از آن دوره داریم که در واقع ترجمه فارسی کتاب های مذهبی است در حدیث و مصایب و مناقب و از این قبیل. فرهنگ دوران قاجار را می توان در آینه این کتاب ها دید.
آقا نجفی معروف اصفهان که نیایش مرحوم صاحب حاشیه عالم بزرگی به ویژه در علم اصول بود و از جهت همو هم خاندانش در اصفهان در سده نوزدهم شهرت و اعتبار و نفوذ و ثروت زیادی داشتند آثار بسیاری در دوره ناصری منتشر کرد که به دهها کتاب بالغ است. البته همه آثارش هم تاکنون منتشر نشده. بیشتر این کتاب ها یا ترجمه آثار عربی است و یا جمع و تلفیقی است از آثار دیگران. در بسیاری موارد هم کتاب هایی است که گرچه به نام او منتشر شد اما تألیف او نبود و در واقع یا به درخواست او نوشته شده بود و یا حتی گاهی کتاب های دیگران و حتی از علمای گذشته به نام او در این دوران منتشر شد. این مطلب را استاد ما مرحوم آقای روضاتی که خود به این خاندان منسوب بود در حواشی ذریعه مکرر نوشته اند و قبل از او مرحوم معلم حبیب آبادی نیز که خود با آقا نجفی مرتبط بود بدین نکته تصریح کرده. دیگران هم درباره آثار آقا نجفی همین قبیل اظهارات را کم و بیش داشته اند. خوب است کسی در این زمینه تحقیق جامعی بکند و درباره تک تک کتاب هایی که به نام آقا نجفی در این دوران منتشر شده بررسی و مطالعه کند. نمونه دیگر در دوران ناصری آثار منسوب به مرحوم محمد حسن خان صنیع الدوله معروف به اعتماد السلطنه، وزیر انطباعات عهد ناصری (پدرش حاج علی خان قاتل معروف مرحوم امیر کبیر بود) است که گفته می شود بیشتر آنها تألیفات دیگرانی بود که زیر نظر او و با حمایت مالی او آن آثار را نوشته اند، مانند کتاب المآثر والآثار و برخی آثار دیگر.
در دوران خودمان هم کم نیستند دوره های چند ده جلدی در موضوعات مختلف که طبیعتی مشابه دارند.
آيا دوران صفوی دوران ظهور و بروز اخباری گری بود؟
اين ادعا را زياد می شنويم که دوران صفوی و به ويژه نيمه دوم آن عصر ظهور اخباری گری است. اين ادعایی خطا بيش نيست. عصر صفوی دوران ظهور و قدرت گرفتن مجتهدان بود. اين را نه فقط به دليل حضور محقق کرکی و اولاد و شاگردانش در ايران و يا حضور شاگردان شهيد دوم و در مناصب حکومتی بايد گفت بلکه حتی اين گزاره در مورد نيمه دوم عصر صفوی هم صادق است. شاگردان طبقه شيخ بهایی و ميرداماد نيز عمدتا در شمار مجتهدان و اصوليان بودند. در همين دوران دوم کافی است به آقا حسين و آقا جمال خوانساری، محقق سبزواری، محقق شيرواني، فاضل سراب، فاضل هندي و شماری ديگر به عنوان مجتهدان و اصوليان مهم اين دوران اشاره کرد. سياهه نام های فقيهان اصولی در قبل از اين دوران و از ميان معاصران و طبقه بعد از ملا امين استرابادي بسيار بلندتر از اين هم است.
باری درست است که ملا محمد امين استرابادي در اوائل قرن يازدهم طريقه اخباری را بنياد نهاد اما جز عده محدودی به طريقه او دل نبستند. در اين ميان تنها فيض کاشاني و ملا خليل قزويني بيشترين حمايت را از ملا امين و آرايش ابراز کردند. در مقابل البته بسياری ملا امين و فيض را مورد انتقاد قرار می دادند (چه در ايران صفوی و چه در جبل عامل شيعی). آنچه بيشتر در مورد اخباری گری آن دوران صادق است ظهور و بروز اخباری گری در مناطق بحرين و احساء است که تا به امروز کم و بيش ادامه دارد. از ديگر سو در دوران دوم صفوي در ايران کسانی را هم داريم که به طريقه اخبار و احاديث تمايل بيشتری داشته و کم و بيش تحت تأثير ملا امين قرار داشتند. ملا محمد تقی مجلسي، علامه مجلسي و ملا طاهر قمي در اين شمار قابل ذکرند. حرّ عاملي البته بيش از آنها به طريقه ملا امين دلبسته بود. با اين وصف حتی تا آخر دوره صفوی و حمله محمود افغان به ايران همچنان کتاب های مجتهدان و اصوليان در مدارس تدريس می شد. نمونه اش را در زندگی ميرزا عبد الله تبريزی افندي ببينيد که با وجود آنکه شاگرد علامه مجلسی بود اما تحصيلات اصولی و کلامی و اجتهادی داشت.
حقيقت اين است که آنچه به عنوان نزاع اصوليان و اخباريان در فقه شیعی از آن ياد می شود به دوران بعد از سقوط صفويان و به عصر وحيد بهبهاني و شيخ يوسف بحرانی در عراق (و تحت تأثير بحرين) بر می گردد. در اين دوره نزاع واقعی ميان اخباريان و اصوليان آغاز شد. در دوره صفوی گرايش حديثی در نيمه دوم اين دوران بيش از آنکه متأثر از جريان ملا امين استرابادي باشد متأثر از جريان کلی و عمومی حديث گرایی بود که در سنت مکتب شهيد دوم در ميان فقيهان مجتهد اماميه به تدريج قوت می گرفت. شهيد دوم مهمترين سهم را در توجه دوباره به حديث ومنابع حديثی و بررسی های انتقادی و اجتهادی در حديث و منابع اوليه در اين دوران عهده دار بوده است.
خاندان های روحانيت شيعه
به مناسبت پژوهشی که سال هاست بدان مشغولم يعنی تاريخ روحانيت شيعه يکی از موضوعاتی که انجام می دهم بررسی تاريخچه خاندان های روحانيت شيعه است. در ميان اهل سنت هم در طول تاريخ ما چندين خاندان مهم پر سابقه در فتوا و قضاء و دانش در ايران و همچنين در شامات و مصر داشته ايم (مانند آل منده، آل صاعد، آل خجند، آل برهان، آل جماعه، خاندان مقدسی های صالحيه و ...). اما بی ترديد اين پديده يعنی سلسله هایی از خاندان های اهل علم که به مدت چندين قرن دارای نفوذ دينی و اجتماعی و سياسی باشند دست کم از لحاظ تعداد و ميزان نفوذ اجتماعی اين خاندان ها در ميان شيعه بی نظير است. غير از سادات (اشراف) و خاندان های شعب مختلف آنان که امری مستقل و علی حده است از همان سده دوم قمری ما خاندان هایی شيعی در کوفه و قم و بغداد (و البته سپس در ری، خراسان، حلب، جبل عامل و عراق و ايران سده های بعد) می شناسيم که برخی از آنها برای قرن ها مرجعيت خود را کم و بيش حفظ کردند (از نمونه های اوليه آن بايد به خاندان آل زراره اشاره کرد و يا آل نوبخت و آل بابويه). در مقايسه با خاندان های حکومتگر که تعداد محدودی از آنها بعد از زوال حاکميتشان همچنان تا مدتی از شهرت و نفوذ و ثروتی برخوردار بودند خاندان های اهل علم شيعی از دامنه نفوذ و مرجعيت بسيار مهمتر و پايدارتری برخوردارند و بسياری از تحولات دينی، اجتماعی و سياسی را نمی توان بدون مطالعه تحولات اين خاندان ها بررسی کرد. در دوره قاجار از ميان اهالی قدرت سياسی و ديوانسالاری چندين خاندان مهم که تا دوره پهلوی و حتی امروز شناخته هستند می شناسيم اما بيشتر آنها نفوذ سياسی و اجتماعی خود را از دست داده اند. در واقع بايد گفت پايدارترين گروه مرجع اجتماعی در ايران را بايد در خاندان های اهل علم دينی شيعی جستجو کرد. اين وضع در مورد شيعيان عراق و لبنان هم صادق است. يکی از کهنترين خاندان های اهل علم اشعريون قم بودند که اصلا از يمن بودند و بعد به کوفه و سپس قم آمدند و آن را در واقع تأسيس کردند و رياست آن را عهده دار بودند. اين خاندان در قم دست کم به مدت دويست و اندی سال مهمترين مراجع مذهبی را در ميان خود داشتند. بعد از آن هم اين خاندان کم و بيش بر حفظ پيوندهای خاندانی خود کوشا بودند (همينک هم در قم اشعريون حضور دارند، برخی با حفظ عنوان اشعری و برخی مانند خاندان من با تغيير نام در اين اواخر. نسبنامه اشعريان ما را يکی از عموهای من در اختيار داشت که به زکريا بن آدم اشعری، از مهمترين اشعريان قم در عصر امامان شيعه می رسيد و اين خود نشان می دهد اين خاندان در حفظ ريشه ها و پيوندهای خاندانی خود در طول تاريخ کوشا بوده اند. گورستان شيخان در قم که در اصل بخشی از قبرستان بابلان اين شهر است مدفن بسياری از اعضای اين خاندان تا دوره ماست).
در ری عصر سلجوقی نيز شماری از اين خاندان های اهل علم شيعی را می شناسيم و بعد از آن در عراق و به ويژه در حله خاندان هایی مانند خاندان ابن طاوس از مشهورترين ها هستند. در عصر صفوی بر تعداد اين خاندان ها افزوده شد؛ به ویژه در اصفهان. در جبل عامل هم تعدادی از خاندان های مهم درست قبل و بعد از آغاز دوران صفوی می شناسيم؛ مانند خاندان های محقق کرکی و شهيد دوم که بعدا شماری از آنها به ايران منتقل شدند. در سده نوزدهم شمار اين خاندان ها بيشتر شد. از مهمترين خاندان های روحانيت شيعی در دو قرن اخير اين ها را بايد نام برد: خاندان های صدر، آل آقا، کاشف الغطاء، آل نجفي (شيخ محمد تقی)، آل بحر العلوم، آل صاحب جواهر، خاندان نراقی، آل حائري مازندرانی، آل مجدد شيرازي، خاندان آخوند خراسانی، خاندان طباطبایی يزدی، خاندان حکيم و بسياری ديگر. نبض روحانيت شيعه و تحولات مذهبی در اين دو قرن بيشتر در دست همين خاندان ها بوده است. ارتباطات آموزشی و پيوندهای خانوادگی در ميان اين خاندان ها خود به تدريج به عنوان عاملی ثانوی برای گسترده تر شدن دايره مرجعيت علمی و مذهبی و اجتماعی آنها عمل کرده است. به طور نمونه خاندان طباطبایی يزدی در طول حيات صد و اندی ساله خود با بيشتر خاندان های مذهبی و مهم عراق و ايران که در بالا ياد کرديم پيوند خاندانی يافته. در مورد خاندان صدر هم همين موضوع واقعيت دارد. خاندان صدر در طول اين چند صد سال اخير کانون ارتباطات علمی و خاندانی تقريبا بيشتر سنت ها و خاندان های شيعی در عراق و لبنان و ايران بوده است.
خاندان خاتون آبادی يکی از مهمترين خاندان های شيعی است که عمر آن به چند صد سال می رسد و تا حدود چهل سال قبل رجال آن صاحب نفوذ و اهميت دينی و سياسی و اجتماعی بودند. امام جمعه های طهران عصر قاجار و پهلوی از همين خاندان بودند. شماری از رجال سياسی و دولتمردان و ادبا و روشنفکران و فرهنگيان عصر قاجار ريشه در همين خاندان های علما و مراجع دينی داشتند.
#معرفی_نسخه
نسخه#شماره۶۵
• اشعار وحيد الملك كرماني [2] (فارسي و عربي- شعر)
مؤلف: ابراهيم بن احمد، وحيد الملك (قرن 14 ق)
اشعار وي در اين نسخه شامل:
- مرثيه سوگ "افضل الملك" در 52 سالگي مورخ شهر محرم 1330 «ص 51»
آغاز:
در محرم سيصد و سي و هزار افضل آن اول حبيب غمگسار
انجام:
سال تاريخ وفاتش للــــوحيد از سروش غيب آمد گلغــفار
با يادداشتي از خود"وحيد" در پايان در مورد حساب ماده تاريخ آن.
- مخمسات للوحيد من انشاآت الجديد في قدوم الربيع 29 صفر 1330 «ص 52-57»
شامل: بخشهاي نگاريه، بهاريه، مرثيه للحسين الشهيد و اولاده.
آغاز:
طوطي طبعم زنو لحن هـزار آورد بلبل خوش خوان طبع ميل بهــار آورد
انجام:
مرآت وار گر به همه خلـق بنگري جز حق در اين جهان نبود هيچ ناصري
- قصيده آفتابيه (ظلاليه) در (ص 64-65)
آغاز:
نرد خورشيد رخت همچون ظلال است آفتاب و از فراق طلعتت اندر ملال است آفتاب
- قصيده حوّاريه (ص 65-67)
آغاز:
از اول ما را دلي بيكــــينه و بيرنــگ بود با كسي ما را نه آزاري و بغض و جنگ بود
- قصيده آفتاب (انزاوئيه) ص 67
آغاز:
از نگاه چشم مستت در خمار است آفتاب وز كمند تاب زلفت در فشار است آفتاب
- قصيده عبيريه (ص 68)
آغاز:
ز زلفت بر مشام من همي بوي عبير آيد ز با كورات جنب مژدهها اندر ضمير آيد
- قصيده مراثيه (ص 69) (عربي)
آغاز:
اذا طلعت شمس الحقيقه ترفع تجليت علي المرات اذا هي تلمع
- قصيده علويه (ص 70)
آغاز:
در همه عالم شه يگانه علي بين قرب حق از خا ك آستانه علي بين
- قصيده جذبيه (ص 70)
آغاز: (عربي)
فما لهم من جذب نار العشق اشتعلوا كان من جذوات واد القدس اصتطلوا
- قصيده بديعه (صنعيه) (ص 71-75)
با تجديد مطلع كه آن را بهاريه ناميده است. شامل سه قسمت صنعيه، بهاريه، مرثيه.
آغاز:
اول دفتر وحيد قدرت قدار بين جمله اين خلق را گنج نگونسار بين
انجام:
فاعتصموا كلكم حافظ غفار بين روي به مرات كن پاك ز زنگار بين
«به تاريخ 4 شهر ربيع الثاني 1329 با كمال عجله تحرير گرديد. اگر سهوي فيه است بقلم اغماض تصحيح فرمايند و الله (ص 75) و بعد از آن به خطي ديگر: خط مرحوم"آقا رضي روحي" است، 17 ذيقعده 1390 جلد شد». علي روحي.
- غزلي از همو در تضمين غزل حافظ (ص 76)
آغاز:
من نه آن رندم كه ترك آفتاب مي كنم توبه از هر چيزم اولي توبه از مي كي كنم
انجام: اين صحفه به خط خود مرحوم آقا"ابراهيم وحيد الملك (فولادي)" است، 18 ذيقعده 1390 جلد شده است. علي روحي. ( با امضاي او)
وضعيت چاپ: اطلاعاتي در اين مورد به دست نيامد.
1. مشخصات نسخه: خط نستعليق،" رضي روحي"، جمادي الثاني 1330 ق (رساله اول)، 4 ربيع الثاني 1329 ق (ص 75)، برگ آخر به خط مؤلف. معناي برخي لغات دشوار در حاشيه نوشته شده است. حاشيه صفحات اندكي رطوبت ديده ابتداي نسخه تملك ناصر جبلي. با يادداشت علي روحي در برگ اول بدين ترتيب: «اشعار مرحوم آقا "ابراهيم وحيد الملك (كرماني)" داماد مرحوم آخوند "ملامحمد جعفر كرماني" است كه به خط مرحوم "رضي روحي" در سال 1329 ق نوشته شده است و اين جانب "علي روحي" براي شادي روح آن مرحومان در تاريخ 17 ذيقعده 1390ق آن را مرتب و جلد كردم. يك جزو بياض مانند هم از اشعار" وحيد الملك" به خط خودشان داشتم آن هم جداگانه در همين تاريخ جلد شد كه هر دو بماند و از بين نرود». ج: گالينگور سبز،39 گ، 23- 14 س.
شماره نسخه:دانشگاه- ش2/10733 [ج20،ص250]
در نسخه بعد، بيشتر اشعار همانند نسخه قبلي است به اين ترتيب :
- مرثيه من الوحيد الملك للافضل الملك المرحوم (ص 43)
- مخمسات من الوحيد من انشات الجديد في قدوم الربيع (ص 43-45)
- قصيده اعتباريه (ص 45-49)
- آفتابيه (تذوريه9 ص 49)
- عبيريه (ص 49-50)
- قصيده روحانيه (ص 50)
آغاز:
يك دمم راحتي از عالم روحاني نيست نفسي بيغم ازين پيكر جسماني نيست
- قصيده مرآتيه عربيه في الوفور (ص 50-51)
آغاز:
اذا طلعت شمس الحقيقه ترفع محبت علي المرات اذ هي تلمع
- قصيده التابيه (ظلاليه) ص 51-52
- قصيده حورائيه للتفريح القلوب (كذا (ص 52-53)
- قصيده علويه عزاً (ص 53-54)
- قصيده جذبيه عربي في جذوه اهل العش (ص 54)
- قصيده آفتابيه علويه عزا (ص 54-55)
آغاز:
در اوج نور تو شده چون اختر آفتاب بسته كمر به خدمت چون قمر آفتاب
- مرثيه للحسين الشهيد و اولاده (ص 56)
تمام شده در ليله القدر شب شهادت اميرالمؤمنین
ادامه👇
🔸 فقها و چالشهای مرتبط با صدور فتوا
[بهمناسبت سالگرد وفات فقیه عالیمقام آیتالله سید محسن امین عامِلی، مؤلف «اعیان الشیعة» (متوفای 4رجب1371ق)]
تودههای جوامع گاه بر صدور فتوای فقها اثرگذاری مثبت داشتهاند و گاه نیز میان آنها و فقهای عظام، چالشهایی بروز کرده و رخدادهای تلخی رقم خورده است. اما آنچه اهمیت دارد این است که یک فقیه نباید مرعوب مخالفتها و ارعابهای مقطعی افراد و گروهها شده و حقیقت را کتمان کند. بلکه فقیه آنچه را که طبق ضوابط استنباط به آن رسیده است، فارغ از عناوین ثانویهی موهوم، مبنای رأی و عمل خویش قرار میدهد.
▫️در همینباره آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی با اشاره به فتوای مرحوم سید محسن امین، در سال 1343 قمری (1925 میلادی) علیه قمهزنی، گفتهاند:
«عجیب است مرحوم سید محسن امین، مدّتی مورد لعن برخی از شیعیان قرار گرفته بود و در برنامههای ایام عاشورا در کربلا و جاهای دیگر، دستهجات شیعیان از او تبرّی میکردند و میگفتند: «آه من العاملی فتواه..» علت لعن، نهی او از قمهزنی بود. ایشان در شام گرفتار فرانسویها شده بود. آنها [پس از جنگ جهانی اول] سوریه و لبنان را اشغال کرده بودند و این قمه زدن در نظر آنها خیلی اسلام را موهون نشان میداد. عراقیها نمیتوانستند فرض کنند که شرایط آسید محسن با شرایط آنها فرق میکند. اگر ایشان در عراق بود، این کار را نمیکرد. آنها هم اگر در آنجا بودند، قمه زدن را ترویج نمیکردند».
آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی سپس به بازتاب فتوای سید محسن امین در نجف اشاره کرده و گفتهاند: «در آن موقع آقایان علمای نجف نه تنها از فتوای ایشان حمایت نکردند، بلکه مخالفت کردند. تنها کسی که مخالفت نکرد، آقا سید ابوالحسن اصفهانی بود. از آقای فخّام شنیدم که در اثر همان عدم مخالفت، اهالی بصره از تقلید آسید ابوالحسن به آقای نایینی عدول کرده بودند. شنیدم آسید محسن امین آن روز در دستهجات مورد لعن و طعن و تبرّی بود، اما مدّتی که میگذرد، جوّ عوض میشود و با استقبال خیلی مهمی وارد عراق میشود. این چیزها موسمی است.
▫️وقتی آقای [سید ابوالقاسم] کاشانی [از تبعید بیروت به ایران] آمد، از او چه استقبال عجیب و غریبی شده بود، ولی اواخر عمرش وقتی برای مجلس عقد اخوی ما حاجآقا جعفر به منزل حاج میرزا عبدالعلی تهرانی (که حاجآقا جعفر دامادش شده بود) آمد، اغلب اشخاص به احترام ایشان بلند نشدند. خیلی با بیاعتنایی خاصی با او برخورد کردند که من دلم سوخت و برخاستم و ایشان را بدرقه کردم. با آن جلالتش حتّی صاحبخانه و امثال اینها اعتنای درستی نکردند. حاجآقای والد ما بلند شد و جایش را به او داد و إلّا اشخاص دیگر اعتنایی نمیکردند. این موضوع پس از جریان مصدّق و اواخر عمر ایشان بود».
https://t.me/ShobeiryZanjani
⭕️⭕️
معرفی کتاب جامع عباسی
نویسنده: شیخ بهایی
توضیحات: جامع عباسی شاخصترین اثر شیخ بهایی است در فقه و به زبان فارسی که ابتکاری نو در نگارش متون فقهی به شمار میرفت تا آنجا که برخی از صاحبنظران از آن به عنوان اولین دوره فقه غیراستدلالی به زبان فارسی که به صورت رساله عملیه نوشته شدهاست یاد میکنند، این کتاب از یک مقدمه و بیست باب (از طهارت تا دیات) تشکیل شدهاست.جامع عباسی یکی از منابع کد ناپلئون بوده است.
نویسنده این کتاب بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی (زادهٔ ۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی در بعلبک، درگذشتهٔ ۸ شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی در اصفهان) حکیم، فقیه، عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، ادیب، مورخ و دانشمند
نامدار قرن دهم و یازدهم هجری؛ که در دانشهای فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت.
در حدود ۹۵ کتاب و رساله از او در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی و هنر و فیزیک بر جای مانده است.
به پاس خدمات وی به علم ستارهشناسی، یونسکو سال ۲۰۰۹ که مصادف با سال نجوم میبوده نام وی در لیست مفاخر ایران ثبت گردید.وی از نوادگان حارث همدانی یکی از یاران با وفای امیرالمؤمنین است که در بعلبک متولد شد.
دوران کودکی را در جبل عامل، از نواحی شام، در روستایی به نام «جبع» یا «جباع» زیست، او از نوادگان «حارث بن عبدالله اعور همدانی» بودهاست (از شخصیتهای برجسته آغاز اسلام، متوفی به سال ۶۴ خورشیدی). خاندان او از خانوادههای معروف جبل عامل در سدههای دهم و یازدهم خورشیدی بودهاند. پدر او از شاگردان برجسته شهید ثانی بوده است.
بنا به نسخهای به خط شیخ بهایی که در سال ۹۹۵ قمری در قزوین نوشته شده است، وی هنگام ورود به ایران سیزده ساله بود.
پدرش عزالدین حسین عاملی به خاطر اذیت شیعیان آن منطقه توسط دولت عثمانی از یک سو و دعوت شاه تهماسب صفوی برای حضور در ایران، به سوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنا گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول شد.
وقتی او ۱۷ ساله بود (۹۷۰ ق)، پدرش به شیخالاسلامی قزوین به توصیه شیخ علی منشار از سوی شاه تهماسب منصوب شد. ۱۴ سال بعد، در ۹۸۴ قمری، پدر شیخ برای زیارت خانه خدا از ایران خارج شد اما در بحرین درگذشت. شیخ بهایی درقزوین زبان پارسی آموخته وبه مدت سی سال دراین شهر پرورش یافته وپرورش داد.
شخصیت علمی و ادبی و اخلاق و پارسای او باعث شد تا از ۴۳ سالگی شیخالاسلام اصفهان شود و در پی انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان (در ۱۰۰۶ قمری)، از ۵۳ سالگی تا آخر عمر (۷۵ سالگی) منصب شیخالاسلامی پایتخت صفوی را در دربار مقتدرترین شاه صفوی، شاه عباس بزرگ برعهده داشته باشد.
شیخ در فاصلهٔ سالهای ۹۹۴ تا ۱۰۰۸ قمری سفرهایی چند به خارج از قلمروی صفویه داشت. این سفرها برای زیارت، سیاحت، دانشاندوزی و همچنین به گفته برخی مورخان به سفارت سیاسی بوده است. مکه، مصر و شام از جمله مقاصد این سفرها بودهاند.
نقل شده که آن جناب شش ماه پیش از وفات خود بمزارستان گذشت و از قبر بابا رکن الدین صدایی شنید شیخ از اصحاب خویش که با وی بودند پرسید که شما شنیدید این صدایی که من شنیدم گفتند نشنیدیم پس شیخ بعد از آن پیوسته مشغول گریه تضرع و مناجات بود و توچه به آخرت داشت تا وفات یافت.
از بعضی نقل شده صدایی که شیخ شنید این بود که «شیخنا به فکر خود باش»وی در سال ۱۰۰۰ خورشیدی در اصفهان درگذشت و بنابر وصیت خودش پیکر او را به مشهد بردند و در کنار آرامگاه علیبن موسیالرضا جنب موزه آستان قدس به خاک سپردند. امروزه آرامگاه وی بین مسجد گوهرشاد و صحن آزادی و رواق امام خمینی در رواقی که به یاد او نامگذاری شده قرار دارد.
#معرفی_کتاب
@yortci_bosjin_pdf
#التصريف #ابن #جني #راغب #باشا #تركيه #جبل #عامل #فقيه #عاملي #كتب سنة 599 هجرية #
#ادب #عربي #الثعالبي #راغب #باشار#تركيه #جبل #عامل #الفقيه #العاملي #لبنان #
در حاشیه یک مقاله درباره آثار شیخ صدوق
به پیشنهاد دوستی اوائل این مقاله را امشب خواندم. نویسنده می نویسد که از عصر بغداد سلجوقی تا دوره صفوی بر اساس شمارگان و تاریخ نسخه های خطی که در فهرست ها از آثار ابن بابویه صدوق بررسی کرده می توان نتیجه گفت که در این فاصله زمانی آثار شیخ صدوق به شکل محدودی در دسترس علمای شیعه و یا مورد توجه و علاقه آنها بوده. روشن است که این سخن به کلی نادرست است. نخست اینکه برخلاف نظر نویسنده از چندین کتاب شیخ صدوق نسخه های بسیار کهنی حتی از سده های ششم و هفتم در اختیار است که بخش عمده آنها مورد توجه نویسنده این مقاله قرار نگرفته. ثانیاً تعدادی از نسخه هایی هم که از آثار شيخ صدوق از دوره های بعدی و به ویژه عصر صفوی در اختیار ما قرار دارد بر اساس نسخه های تاریخ دار کهنی کتابت شده اند. این تنها با بررسی دقیق نسخه های خطی این آثار روشن می شود و نه با رجوع به فهرست های نسخه های خطی که معمولاً اطلاعاتشان درباره ریشه ها و نسخه های مادر ناقص است. وانگهی در کتاب های تراجم مانند آثار میرزا عبد الله اصفهانی معروف به افندی و بسیاری آثار ديگر و حتی در همين ذريعه و طبقات آقا بزرگ تعداد بسیار بیشتری نسخه های کهن و تاریخدار از آثار شيخ صدوق به مناسبت های مختلف ذکر شده که امروزه دیگر موجود نیست. ثالثاً این همه نقل از آثار شيخ صدوق در آثار تألیف شده در حدیث و فقه از عصر سلجوقی در ایران (ري و خراسان) و بعد در مکتب حله و مکتب شامات وجود دارد که شرح آن خود کتابی می طلبد. کمتر کتابی در حدیث هست از نویسندگان ری و بیهق و خراسان و حله و حلب و نجف و جبل عامل که به آثار متعدد ابن بابویه در تمام این دوران یعنی فاصله میان مکتب بغداد و عصر صفوی ارجاع نداده باشند. گاهی با ذکر نام کتاب های ابن بابویه و گاهی تنها با نقل سندی به او و نقل سندهای احادیث کتاب های شیخ صدوق. آثار ابن شهر آشوب و قطب الدین راوندی و ابن طاووس و عماد طبری و ... شاهدی است بر نقل های بسیار گسترده از آثار شیخ صدوق. اما اینکه نویسنده گفته در خلاصة الأقوال، علامه حلی به ذکر نام کتاب های ابن بابویه اهتمامی نداشته و حرف های منابع قبلی را تنها تکرار کرده این به دلیل شیوه کتاب خلاصة الأقوال است و نه به دلیل بی اعتنایی و یا عدم دسترسی به آثار ابن بابويه. تازه آثار شيخ صدوق به شکل وسیعی در اجازات اماميه که از عصر ماقبل صفوی در اختيار است ياد شده. چطور می توان گفت که اين آثار مورد اهتمام نبوده و يا نسخه های بسیار کمی از آنها در دسترس بوده؟ این را هم بگویم که نه تنها آثار ابن بابویه مورد توجه علمای شیعه بوده بلکه حتی سنیانی مانند حاکم نیشابوری و بسیاری دیگر و حتی برخی زيديه به نقل احادیث ابن بابویه در همین فاصله زمانی اهتمام داشته اند.
مطلب بیش از اینهاست. به همین مقدار در این نوشته کوتاه که چند دقیقه ای تحریرش زمان گرفت بسنده شد. شاید نقدی مستقل درباره این مقاله بنویسم؛ ...
Newman, AJ ۲۰۱۲, 'The Recovery of the Past: Ibn Babawayh, Baqir al-Majlisi and Safavid Medical Discourse' Iran : Journal of the British Institute of Persian Studies., vol ۵۰, pp. ۱۰۹-۱۲۷.
متن یادداشتی که برای معرفی نسخه ای نفیس از صحیفه سجادیه نوشتم و در روزنامه ایران یکشنبه 20 خرداد 97 منتشر شده است. این نسخه نفیس که کلاً به خط محدث بزرگ شیعه جناب کفعمی (قرن نهم) است، توسط بنیاد محقق طباطبایی و کتابخانه ملی چاپ عکسی شده است. توضیحات بیشتر را در متن مقاله بخوانید.
سرگذشت نامه نسخه های نفیس صحیف سجادیه
صحیفه سجادیه، سرمشق عبودیت
دکتر عبدالحسین طالعی
دین پژوه
صحیفه سجادیه برگی از کارنامه عبودیت سرور عابدان، امام سجاد(ع) است که ناگفتنیترین رازهای مگوی خلوت عبادت را در قالبی تنگ از جنس واژه جای داده و شکوه اعجاز را نگر، که مفاهیم ژرف را چه زیبا بیان فرموده است.
صحیفه سجادیه، گزارشی است از آن روح بلندِ عبودیت، که تار و پود والایی و زیبایی را درهم آمیخته و از آبشار دعا، گنج زر ریخته است. این است آن گرامی نامه که در وصف آن بحق باید گفت:
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابی نیست چیزی دیگر است
چون که در جان رفت جان دیگر شود جان که دیگر شد، جهان دیگر شود
این گرامی نامه آسمانی، مجموعهای است فراهم آمده از 54 دعای حضرت سیدالساجدین که امام صادق علیهالسلام بر اساس نسخه پدر و عمویش - امام باقر علیهالسلام و جناب زید - از امام سجاد علیهالسلام روایت کرده است.
صحیفه سجادیه، تا سده یازدهم عمدتاً زینت افزای مجلس خواص دانشوران بوده و پس از آن به یمن جهاد خالصانه سه دانشور شیعی - مولی محمدتقی مجلسی، فرزند برومندش علامه محمد باقر مجلسی و شیخ بهاءالدین عاملی - میان عموم مردم رواج یافت، که هر روز تابشی بیشتر و جلوهای دیگر مییابد.
نزدیک به هزار و چهارصد نسخه خطی متن صحیفه - علاوه بر نسخههای شروح - دهها شرح فارسی و عربی چاپ شده و ناشده، دهها ترجمه به زبانهای دیگر، چندین ترجمه منظوم فارسی و عربی، چندین نسخه خطی به خط عالمان گرانسنگ و هنرمندان شاخص در این چند سده، گوشهای از جلوههای الهی کتابی است که در دنیای خشونتبار فعلی، پیام آور صلح و آرامش خدایی و مروج صفای بهشتی در دنیای خاکی است و درسهای عبودیت از سوی ربالعباد به بندگان میآموزد.
وجود ترجمههای کهن در برخی نسخههای قدیمی صحیفه و رواج نسخههای آن در جای جای اقالیم قبله، نشان از آن دارد که آنهایی که «درد جاودانگی» را با تمام وجود احساس میکردهاند، دوای آسمانی این درد را در صحیفه سیدالساجدین یافتهاند.
فهرست دراز دامن راویان صحیفه و گزارش جلسات درسی آن، جایگاه والایش را در میان دانشوران شیعه، سنی، زیدی، اسماعیلی و حتی کرامی نشان میدهد. تلاشهای عالمان والاقدر امامی در استنساخ و مقابله نسخهها، برگی دیگراز تاریخ این کتاب است؛ عالمانی همچون ابن اشناس، ابن شاذان، ابن ادریس حلی، محمد بنعلی جباعی، شهید اول، کفعمی و..... اما قضیه، منحصر به فضای شیعی نیست.
خواجه نصیر طوسی (متوفی 672) در دو کتابش - اخلاق محتشمی و روضه تسلیم - به صحیفه اشاره کرده و بندهایی از آن را با ترجمه فارسی آورده است، که شاید کهنترین ترجمه فارسی صحیفه باشد. استناد فضلالله بن روزبهان خنجی شیرازی شافعی (متوفی 927) - با گرایش تند ضد شیعی - به صحیفه در «مهمان نامه بخارا» نفوذ آن را در تمام فرقههای مسلمان نشان میدهد. یکی از نسخههای مهم و معتبر صحیفه سجادیه، نسخه ابراهیم بن علی کفعمی دانشور سده نهم هجری و زاده جبل عامل است که سرانجام در همان دیار، روی در نقاب خاک کشید و در «جبشیت» دفن شد. وی بسیار دانش اندوخت و حدود شصت کتاب نوشت که بیشترین آنها در باب ادبیات و دعا، که در باب دعا، کتابهای البلد الامین و مصباح او شهرت دارد.
کفعمی در فاصله یازده سال، سه نسخه از صحیفه سجادیه نوشت: سال 856، سال 865 و سال 867. نسخه سال 856 اکنون در نجف موجود است. نسخه سال 865 همان است که کفعمی به ضمیمه کتاب البلد الامین خود - در شمار ضمائم ارزشمند آن - آورد و نسخه 867 همان است که سیرو سفری دراز پیموده و در سالهای اخیر در پیکر کتابی نفیس رخ میکند.
حواشی فراوان او بر هر سه نسخه، فراوان و ارزشمند است. کفعمی آن حواشی را از منابعی برگرفته که نام و نشان آنها را در پایان هر نسخه یاد کرده است. میرزا محمد علی مدرس چهاردهی فقط بر اساس حواشی لغوی نسخه سال 865 (ضمیمه بلد الامین) کتاب تبیان اللغه را بهعنوان یک رساله مستقل سامان داده که چاپ شده است، در حالی که حواشی تاریخی و روایی آن نیز خواندنی است.
#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان
🗒 تاثیرات ماندگار جنبش اخباری گری
✅ تا قبل از جنبش اخباری گری و ظهور علمای اخباری، در روایات فقهی، تنها (و یا غالبا) به تهذیب الاحکام مراجعه می شد، و به اصطلاح یأس پس از فحص حاصل نمی شد مگر پس از مراجعه به تهذیب الاحکام. این باور (که چه بسا عبارات مشیخه تهذیب و نیز دیباچه استبصار مسببش بوده) در کتب فقهی فقهای مکتب حله و مکتب جبل عامل، همانند مختلف الشیعة، مسالک الافهام، الروضة البهیة و... به وضوح مشهود است.
بی توجهی نسبی به کافی و من لا یحضره الفقیه، و بی توجهی مطلق نسبت به کتاب هایی همانند: قرب الاسناد، علل الشرائع، امالی صدوق و مفید و طوسی، عیون اخبار الرضا، ثواب الاعمال و.... و بالتبع ادعای عدم وجود نص در بسیاری از فروعات فقهیه (چنان که حر عاملی نمونه هایی از این ادعای عدم وجود نص را نقل کرده است) یکی از اعتراضات اصلی جنبش اخباری گری بود، که تالیف مجامع روائی دراز دامن همانند وسایل الشیعة را در پی داشت.
امروزه و پس از مختومه شدن پرونده اخباری گری، نه تنها عدم اکتفای به تهذیب الاحکام و مراجعه به وسائل الشیعة امری مسلم پنداشته میشود، بلکه از مرحوم آقا بزرگ تهرانی از آخوند خراسانی (مؤلف کفایة الاصول) نقل می کند که ایشان، علاوه بر مراجعه به وسائل الشیعة، مراجعه به مستدرک الوسائل محدث نوری را هم ضرور می دانستند.
https://t.me/derasatfielmrejal
برگرفته از مقدّمهء کتاب:
این فهرست در سالِ 1896 تهیّه شده است که در زمانِ حیاتِ خودِ منشی نَوَل کِشور و دوره فعالیتِ مطبع (1858 تا 1895) چاپ شده است.
در آغاز فهرست «شرائطِ معاملات» و در آخرِ فهرست، تحتِ عنوانِ «اطلاع» آمده است: "تمامِ فهرستهایِ پیش از این،منسوخ است".
«فهرستِ کتبِ فنوار» هم آمده است.
«فهرستِ کتبِ کَلانِ مطبعِ نَوَل کِشور، لَکنو، کانپور و لاهور لغایت ماه آوریل 1896»: «شرایطِ معاملات»،«خریداریِ عام»؛ «خریداریِ تاجرانه»؛ «فرائض»؛ «فرمائشِ طبعِ کتاب و غیره»؛ «فرمائشِ طبعِ کتاب و غیره»؛
تحت عنوانِ «چاپِ کتابهایِ قدیمی» آمده است :
«مطبع با توجّه به همّت و آمادگیاش از علماء، فضلاء و عقلاء درخواست میکند که چاپِ تالیفاتِ گذشتگان را بسیار مهم و ضروری دانسته به خدمت خلق بیندیشند و از نسخههایِ خطّی ما را مطلّع فرمایند و کتاب منقول عن را هم عطا کنند. ما با حفاظت و مراقبتِ کامل به چاپ می رسانیم و یک نسخه یا چند نسخه چاپ شده از آن ها را همراه با تشکّر به آنها برمیگردانیم».
«ضمیمه فهرستِ کتبِ کلان» شاملِ سه صفحه است که «مطبوعهء غیر»هم جزوِ آنهاست. یعنی کتابهایی که از مطبعِ نَوَل کِشور چاپ نشده است، امّااز این مطبع قابلِ تهیه است.
ذیلِ «نامِ کتاب»: نامِ مولف،مصنّف، مرجم، معرّفیِ کوتاهِ کتاب، سالِ چاپ، مجلّد، غیر مجلّد، نوعِ کاغذ و غیره نوشته می شد.
ذیلِ «پیمانه»: طول و عرضِ کتاب به اینچ آورده نوشته می شد.
ذیل «اجزاء»: تعدادِ جزو یا ورقِ کتاب، نوشته می شد.
ذیلِ «ارقامِ سیاقی»: قیمتِ کتاب نوشته می شد.
و گاهی نامِ کاتبان هم نوشته می شد.
کتابهای این فهرست به زبانهایِ:
اردو؛ به خطِ ناگری؛ به خطِ کیتی؛ اردو و کیتی و مهاجنی؛ انگلیسی؛ عربی؛ فارسی؛ بنگالی؛ دیوناگری و باشا؛ سنسکریت مع ترجمه اردو به خطِ فارسی؛ گورمَکی؛ هندی؛
و کتبِ دو یا سه زبانه: سنسکریت و انگلیسی؛سنکسریت و هندی و انگلیسی، اردو و هندی و فارسی، سنسکریت و هندی؛ عربی و اردو.
....................... * ...............................
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com