قناة

مجلّه سفینه تبریز

مجلّه سفینه تبریز
1.1k
عددالاعضاء
440
Links
213
Files
42
Videos
2,448
Photo
وصف القناة
مجلّه فرهنگی و هنری در تاریخ و ادبیات آذربایجان @safinehyetabriz یادداشت های محمّد طاهری خسروشاهی در دانشگاه تبریز ارتباط : @Tahery_tabriz نشانی تبریز صندوق پستی 51665 -314 *مجوز کانال در سامانه رسانه های دیجیتال وزارت ارشاد: 1-2-68231-61-4-1
چاپ ترجمه ترکی عثمانی تذکره الاولیا عطار نیشابوری که در قالب احیای تراث ترکی اسلامی و با حمایت نهاد ریاست جمهوری ترکیه انجام می شود.
به اهتمام و پژوهش: گئورگی خزائی @safinehyetabriz
Forwarded From مجمع پریشانی
امام رضا (ع) و بلاغت‌آموزیِ منتجب‌الدّین جوینی

محمدعوفی در لُباب الألباب از کتاب رُقیة‌القلم منتجب‌الدّین جوینی، دبیر سلطان سنجر و مؤلّف کتاب عَتَبة‌الکَتَبة نقل کرده است که جوینی نثر شیوا و پخته‌ای نداشت و به همین علّت آماج طعنه‌ها و مایهٔ تمسخر برخی بوده است. او با تنگ‌دلی به مزار امام رضا (ع) می‌رود و با استمداد از روح پاک آن حضرت می‌خواهد که نثرنویسی‌اش کمال یابد... . پس از این خداوند به برکت حضرت رضا زبان و بیانش را دگرگون می‌کند و... .

سخنان جوینی را به نقل از عوفی بخوانیم:
... در شهر نیشاپور رُقية‌القلم را مطالعه افتاد. در آن‌جا گفته است که در اوایل عهد کتابت که هنوز آكامِ فضایل از اَغصانِ منصب نشکفته بود و در شیوۀ کتابت مرا تهدّی نیفتاده، در دیوان اِنشا به نیابت، کاری می‌کردم و هرچه نبشتمی استاد و مخدوم من آن را تزییف کردی و مرا برنجانیدی. تا روزی که مُعَسكَرِ منصور به مشهد طوس، خیامِ دولت نصب کرده بودند.
اتّفاق افتاد که مَخدوم من مرا نامه‌ای فرمود و چون آن را تحریر کردم و به خدمت او آوردم، مرا سخت بسیار برنجانید و جفا گفت و آن نامه را بدرید و فرمود که بار دیگر نویس.
من از غایت ضُجرت و تنگ‌دلی به مشهد مبارک امیرالمؤمنين على (بن) موسی‌الرضا رفتم و از روح پاک او استمداد طلبیدم و به تضرّع و اِبتهال در آن موقفِ متبرّک بنالیدم، و تسهیل این شیوه از حضرت صمدیّت درخواستم. آفریدگار -سبحانَه و تعالیٰ- دعای مرا اجابت گردانید و درهای لَطايف غیبی بر ضمير من گشاده گشت... .


لباب الألباب، به تصحیح ادوارد جی. براون، با مقدّمهٔ محمد قزوینی و تصحیحات جدید و حواشی و تعلیقات سعید نفیسی، نشر هرمس، جلد اوّل، ص ۱۲۲

https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
Forwarded From مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
بررسی کتیبه‌های فارسی در جمهوری آذربایجان

@mirasmaktoob
.
Forwarded From مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
بررسی کتیبه‌های فارسی در جمهوری آذربایجان

میراث مکتوب ـ یکصد و دهمین نشست مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، با عنوان «بررسی کتیبه‌های فارسی در جمهوری آذربایجان»، روز چهارشنبه 26 تیرماه، برگزار می‌شود.
در این نشست دکتر مرتضی رضوانفر، عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، دربارۀ کتیبه‌های فارسی در جمهوری آذربایجان سخنرانی خواهد کرد.

کتیبه‌نویسی در فرهنگ ایرانی و ایرانی ـ اسلامی جایگاه ویژه‌ای داشته و کتیبه‌های فارسی (از فارسی پهلوی تا دری) موجود در مساجد و بناهای ممالک مختلف، از شرق چین تا شرق آفریقا، و در دل اروپا، از مهم‌ترین اسنادی به شمار می‌روند که حاکی از نفوذ و گسترۀ تمدنی ایران هستند. وجود این کتیبه‌ها در راه‌های دریایی و خشکی نشانی از حضور دیرین فرهنگ ایرانی و فارسی در مسیر راه ابریشم است.
مرتضی رضوانفر، عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی، رئیس سابق پژوهشکدۀ مردم‌شناسی این پژوهشگاه، و مشاور معاونت مطالعاتی کمیسیون ملی یونسکو ـ ایران در امور فرهنگی است. وی مسئول تدوین شش پروندۀ ثبت جهانی از ۱۳ پروندۀ ثبت‌شده ایران در فهرست میراث ناملموس یونسکو است و تاکنون پرونده‌های «چوگان»، «آیین پهلوانی و زورخانه‌ای»، «فرش شهری بافت کاشان»، «فرش روستایی بافت فارس»، «تعزیه» و «موسیقی بخشی» را مدیریت کرده و همۀ آنها در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده‌اند.
از رضوانفر تاکنون کتاب‌هایی در حوزه میراث ناملموس و کتیبه‌های فارسی هم منتشر شده که از جمله آنها می‌توان به «میراث ناملموس و جهانی شدن»، «حفاظت از میراث ناملموس» (ترجمه)، «نقش ایران و زبان فارسی در گسترش مساجد جهان»، «درهای کتیبه‌دار قرآنی در گسترۀ جهان ایرانی» و «میراث جهانی ایران» اشاره کرد. وی سردبیری ماهنامۀ کتاب ماه (هنر)، سردبیری ماهنامۀ کلمه و سردبیری هفته‌نامۀ برنامه را نیز در کارنامۀ خود دارد.
نشست «بررسی کتیبه‌های فارسی در جمهوری آذربایجان»، روز چهارشنبه 26 تیرماه از ساعت 16 تا 17:30 در مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب به نشانی خیابان انقلاب، بین خیابان ابوریحان و دانشگاه، شمارۀ 1182، (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 برگزار خواهد شد و حضور برای عموم علاقه‌مندان آزاد است.

@mirasmaktoob
.
دو غزل نویافته در مدح امام رضا (علیه السلام) از شعر دوره صفوی

یادداشتی از:
محمّد طاهری خسروشاهی

میرزا محمّدرضا چلبی تبریزی، متخلّص به «عنوان»، از سخنوران گمنام ایران و از فارسی گویان توانای آذربایجان درسده های دهم و یازدهم هجری و از مصاحبان و دوستان نزدیک صائب تبریزی است. متأسفانه این شاعر توانمند، با وجود سیرنازک خیالی و رقّت اندیشه در اشعار و برخورداری از توانایی‌های ذهنی و زبانی، هنوز در هاله‌ای از گمنامی به سر می‌برد و حتّی برای آن دسته از پژوهشگران و محقّقانی که در حوزه تتبّعات ادبی فعالیت دارند، ناآشنا است.
تذکره‌‌های عصر صفوی، عمدتاً اطلاعات یکسان، پراکنده‌، آشفته و غیرمنسجمی دربارة صاحب ترجمه به دست داده اند. البته به فضل پروردگار متعال، ما، دیوان اشعار این شاعر شعر صفوی را بر اساس چهار نسخه کامل و کهن، در دست تصحیح داریم و ان شاالله در مقدمه ای که بر این دیوان خواهیم نوشت، اطلاعاتی نویافته درباره او به دست خواهیم داد.
اینک، به میمنت زادروز فرخنده حضرت علی بن موسی الرضا المرتضی علیه السلام، دو غزل از سروده های این شاعر فارسی گوی آذربایجان را که در مدح آن امام همام سروده شده، تقدیم می نماییم. این نکته را هم عرض کنیم که بر اساس شواهد و قرائنی که در جای خود خواهیم گفت، عنوان تبریزی در جوار حرم حضرت ابالحسن امام رضا علیه السلام دفن شده است. طوبی له

غزل اوّل:

کجا از ناتوانی خاکسار او ز جا خیزد
اگر گاهی ز جا خیزد، به امداد صبا خیزد
به آهنگ خموشی هر که باشد آشنا داند
که هر دم از زبان ما خموشان، صد نوا خیزد
در ایـن گلشن زبان دانِ خموشی گر شوی دانی
کـه از هر سبزه بیگانه حرف آشنا خیزد
نوا باشد به معنی بی نوایی، برگ بی برگی
خوشا آن بی تعلّق، کز سر برگ و نوا خیزد
شمیمی کز بهارستان جنّت آرزو داری
ز خاک درگه سلطان، علی موسی رضا خیزد
نصیب ماست چون ریگ روان، سرگشتگی عنوان
اگر هر گام در راه طلب صد رهنما خیزد

غزل دوّم:

به خوب و زشت عالم تا نظر را آشنا دیدم
دل هر ذرّه را آئینة مطــلب نما دیدم
نمی سازم ز دیبا تکیه گه چون صورت دیبا
که نقش مطلب خود را ز نقش بوریا دیدم
به رنگ غنچه سرتاپا به خود پیچیدم از غیرت
سحر چون نکهت گل را هم آغوش صبا دیدم
نمی دانم کدامین دلبرم امشب به یاد آید
که بر اندام خود هرموی را دستِ دعا دیدم
سراغ کیمیای فیض از خورشید می کردم
زخاک درگه سلطان، علی موسی رضا دیدم
در این وحشت سرا عنوان به هر کس آشنا بودم
شدم بیگانه تا جان را به جانان آشنا دیدم

@safinehyetabriz
مصحف شریف نسخه قونیه متعلق به دوره سلجوقی @safinehyetabriz
یادداشت جناب علی صفری آق قلعه
خلیل ملکی در سال ۱۲۸۰ در تبریز به‌ دنیا آمد. در دوره دبیرستان به تهران رفت و در مدرسه فنی آلمانی‌ها ثبت نام کرد. در زمان رضاشاه بورسیه دولتی برای تحصیل خارج از کشور را دریافت کرد و به همراه گروهی از دانشجویان، به آلمان رفت تا در رشته مهندسی شیمی تحصیل کند.

در آلمان به حلقهٔ کوچکی از دانشجویان چپ‌گرای ایرانی به رهبری تقی ارانی پیوست اما قبل از اینکه مدرک دکترایش را بگیرد، بورس تحصیلی‌اش قطع شد. به ایران بازگشت و در دانشگاه تربیت معلم ثبت نام کرد. در همین دوره ارتباطش دیگربار با تقی ارانی برقرار شد. دیری نگذشت که پلیس همه یاران ارانی از جمله ملکی را دستگیر کرد. آنها "۵۳ نفر" بودند و با کتابی از بزرگ علوی مشهور شدند.

در ۱۳۲۰ پس از سقوط رضاشاه از زندان آزاد شد و به جامعه‌ای پیوست که تازه داشت دموکراسی را تجربه می‌کرد. به استثنای دکتر ارانی که به طرز مشکوکی در زندان درگذشت، بسیاری از اعضای گروه ۵۳ نفر برای تشکیل حزب توده متحد شدند.

ملکی به حزب توده پیوست و به یکی از نظریه پردازان اصلی آن تبدیل شد اما کمی بعد با بخش اعظم کادر رهبری حزب دچار تنش شد. ملکی طرفدار استقلال بیشتر حزب نسبت به شوروی و توجه بیشتر به واقعیات ایران بود. این اختلافات در زمان بروز مسئله فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری پیشه‌وری به اوج خود رسید تا نهایتا ملکی در آذر ۱۳۲۶ حزب را ترک کرد و طرحی داد که منجر به بزرگترین انشعاب در حزب توده شد. حزب توده، ادعا کرد که ملکی از حزب "اخراج شده".

بعد از جدایی از حزب توده، حملات بی رحمانه و ترور شخصیت رادیو مسکو و ملازمان ایرانی آن، ملکی را دچار یأس شدید کرد. او تصمیم گرفت از عالم سیاست کنار رود و تا آستانه خودکشی نیز پیش رفت. پیروان ملکی از سال ۱۳۲۶ خود را حزب نیروی سوم می‌خواندند که امیدوار بود راهی متمایز از سرمایه داری آمریکایی و سوسیالیسم شوروی پیدا کند.

در ۱۳۲۹ با بالا گرفتن منازعات بر سر ملی کردن صنعت نفت، به تشویق جلال آل‌احمد، به صحنه سیاست بازگشت. رابطه او با آل احمد باعث آشنایی و نزدیکی‌اش با مظفر بقایی شد. آنها سپس با هم حزب زحمتکشان ملت ایران را تأسیس کردند. برنامه آنها دفاع از دولت محمد مصدق و مبارزه با کمونیست‌ها بود. اما پس از مدتی بقایی با مصدق دچار اختلافات فراوانی شد که به انشعاب ملکی و یارانش از حزب زحمتکشان منجر شد.

ملکی گرچه حامی مصدق بود اما او را مودبانه نقد می‌کرد. درست یک سال پیش از کودتای مرداد ۱۳۳۲ ملکی با ناکافی دانستن مبارزه با دشمن خارجی، مصدق را سرزنش کرد. او سقوط مصدق را در صورت تغییر ندادن سیاست‌هایش قطعی می‌دانست و با آنکه مخالف سرسخت بعضی از جنجالی‌ترین تصمیمات مصدق بود، به او گفته بود که «من تا جهنم هم به دنبال شما می‌آیم».

پس از کودتای ۱۳۳۲ حدود دو سال زندانی شد. او می‌نویسد بدترین شکنجه‌ها را نه از مأموران پلیس، که از اعضای حزب توده دید که او را دشمن عقیدتی خود می‌دانستند. بلافاصله پس از آزادی از زندان مطلبی طولانی نوشت علیه قرارداد نفتی که ایران قرار بود با کنسرسیوم شرکت‌های نفتی غربی امضا کند.

ملکی در اواخر دهه ۳۰ تصمیم گرفت دوباره گروه سوسیالیستی‌اش را راه‌اندازی کند. او به مدت دو سال مخفیانه جلسات منظمی با اسدالله علم، داشت. این جلسات به ملاقات او با شاه انجامید که ملاقاتی بی‌نتیجه بود اما به رقبای ملکی بهانه داد که او را بعنوان «عامل حکومت» مورد حمله قرار دهند.

در ۱۳۴۱ از اصلاحات شاه (انقلاب سفید) و اصلاحات ارضی به شکل ضمنی پشتیبانی کرد. طرحی که جدا از مخالفت شدید روحانیون تندرو، با محکومیت یا بی‌توجهی حزب توده و جبهه ملی که از سال‌ها پیش همان شعارها را می‌دادند، روبرو شده بود.

با مشاهده ناتوانی جنبش سکولار و ظهور آشکار رهبری روحانیون، در سال ۱۳۴۲ تصمیم به ترک ایران گرفت، به وین رفت و بعد از حدود یک سال و نیم به ایران برگشت؛ ولی بار دیگر دستگیر و به سه سال زندان محکوم شد. یک سال و نیم بعد ساواک به این نتیجه رسید که «اگر او در زندان بمیرد از او قهرمانی خواهند ساخت». به همین خاطر در مهر ۱۳۴۵ از زندان آزاد شد.

خلیل ملکی نهایتا در ۲۲ تیرماه ۱۳۴۸ درگذشت. گرچه وصیت کرده بود که در احمدآباد کنار مصدق دفن شود اما خواستش اجابت نشد و در قبرستان فیروز آبادی شهر ری دفن شد.
خلیل ملکی در پارک نیاوران
@safinehyetabriz
فایل صوتی سخنرانی محمد طاهری خسروشاهی سردبیر مجله فرهنگی و هنری سفینه تبریز موضوع: تاریخ ستایش منظوم حضرت علی بن موسی الرضا(ع) مکان: بنیاد نیمه شعبان مسجد آیت الله انگجی بازار تبریز زمان: 28 تیر ماه 1398 @safinehyetabriz