اعقاب شمر در اندلس
محمد بن عبدالله ابن الخطیب (م 776)، در الاحاطه فی اخبار غرناطه (3/264 ـ 266) از یکی از نوادگان شمر که به اندلس آمده و مناصبی بدست آورده یاد می کند. نام او صمیل بن حاتم بن عمر بن جذع بن شمر بن ذی الجوشن ضبابی کلبی است. این شخص متوفای 142 هجری است و شرح حالش در الحلة السیراء (1/67) و «تاریخ افتتاح الاندلس» (ص 44 ـ 46، 51، 59 ـ 61) و منابع دیگر آمده است. ابن الخطیب از کتاب «الخزائنی» در باره وی می گوید: جد او یکی از کشندگان حسین بن علی است، کسی که سر حسین علی را برای یزید بن معاویه آورد. وقتی مختار به خوانخواهی حسین برخاست، شمر گریخت، به شام آمد و در آنجا در جاه و جلال زیست!! این صمیل همراه کلثوم بن عیاض برای نبرد به مغرب رفت، وارد اندلس شد و در سپاه مقدمه همراه بلج بن بشر قشیری بود. ابن الخطیب می افزاید: ابن حیان، مطالب کتاب «الخزائنی» را (در باره سرنوشت شمر) قبول ندارد، و در کتاب «بهجة الانفس و روضة الانس» نوشته است: صمیل بن حاتم، کسی است که جدش شمر از اهالی کوفه و قاتل حسین بود. مختار او را گرفت و کشت، خانه اش را منهدم کرد، و فرزندانش از کوفه رفتند. این صمیل در اندلس، شأنی داشت و در سخا و بزرگی بر همراهانش برتری یافت. آنگاه اخباری از وی نقل می کند، و این که پیش از روی کار آمدن عبدالرحمن بن معاویه اموی او وزارت یوسف بن عبدالرحمن فهری داشت. مدتی هم میان او و عبدالرحمن بن معاویه (بنیانگذار دولت اموی در اندلس)، روابط خوب نبود، تا این که بار دیگر در قرطبه به وی پیوست، و هر جمعه به دیدار امیر اموی می شتافت. [عجالتا این خبری است که از یکی از اعقاب شمر داریم].
@litera9
ابوالطیب احمد بن حسین بن حسن (متنبی) پسر مردی سقا بود و در ۳۰۳هجری/ ۹۱۵میلادی در محله کندهی کوفه زاده شد. هنگامی که قرمطیان در۳۱۲هجری/ ۹۲۵میلادی کوفه را تسخیر کردند - خانواده او در منطقه صحرایی و بدوی سماوه انزوا گزیدند. در آنجا زود با تعالیم قرمطیان آشنا شد. در آغاز ۳۱۵هجری/۹۲۷میلادی به کوفه بازگشت و نخستین مدیحههای خود را به تقلید از سرودههای ابوتمام و بحتری سرود. پس از تسخیر دیگر بار کوفه به دست قرمطیان ۳۱۵هجری / ۹۲۷میلادی همراه پدرش به بغداد رفت و در آنجا به استماع روایات لغویان معروف پرداخت و مدیحه سرای یکی از علویان توانگر اهل کوفه شد. میان۳۱۸هجری / ۹۳۰ میلادی و ۳۲۱هجری / ۹۳۳میلادی با پدرش به گشت و گذار در شام و گاه کسب معیشت از مدیحه سرایی پرداخت. در اواخر ۳۲۱هجری/۹۳۳میلادی که به تبلیغ عقاید قرمطی و فعالیت در میان بدویان شام پرداخت ( لقب متنبی " مدعی نبوت " او احتمالا از همین جاست) گرفتار شد و به مدت دو سال تا۳۲۴هجری / ۹۳۶میلادی در خمس مبحوث بود. پس از چند سال زندگی بی سرو سامان و مدیحهسرایی برای امیران شام و اهالی توانگر شهرها - در مقام شاعر دربار سیف الدوله و وقایع نگار لشکرکشیهای او قالب نظم به اوج فعالیت هنری خود رسید. اشعار معروف به سیفیات ثمرهی شعری این سالهاست. منش تند و خشن و کامیابی او دشمنانی برایش آفرید. از جمله گروهی به رهبری همتایش ابوفراس که او را وادار کردند در۳۴۶هجری / ۹۵۷میلادی به دمشق و سپس به مصر نزد کافور اخشیدی بگریزد. در ۳۵۰هجری / ۹۶۲ میلادی به سوی کوفه و بغداد روی آورد. سپس به نزد ابن عمید، وزیر آل بویه، در ارجان فارس و در تابستان ۳۵۴هجری / ۹۶۵میلادی به نزد عضدالدوله در شیراز رفت. پس از اقامتی کوتاه ، آنجا را ترک گفت و در راه بازگشت به بغداد در رمضان ۳۵۴هجری /دسپتامبر ۹۶۵میلادی به دست راهزنان کشته شد. شمار بزرگ شرحهای دیوان او تاییدی ست بر ارجگذاری به هنر شاعری او که خود در شعر عربی و شعر فارسی در دورههای بعد تاثیری در خور توجه گذاشته است.
آثاری در شرح احوال او:
کتاب اخبار المتنبی از ابوالفتح عثمان بن عیسی بن منصور بلطی نحوی۵۹۹هجری/کتاب اخبار المتنبی از یاقوت رومی۶۲۶هجری/الصبح المنبی عن حیثیه المتنبی از یوسف بدیعی و...
شارحان دیوان او: وحید سعد بن محمد بن علی بن حسن ازدی بغدادی/ابوالفتح عثمان بن جنی/ ابوالحسن علی بن عبدالعزیز قاضی جرجانی/ابوعبدالله محمدبن جعفر قزاز/ابوالمظفر هروی/ ابوعبدالله محمدبن علی بن ابراهیم خوارزمی هراسی/ ابوالقاسم ابراهیم بن محمد افلیلی/ابوالعلاء معری/ابوالحسن علی بن اسماعیل بن سیده/ ابوالحسن محمد بن عبدالله بن حمدان دلفی عجلی/ ابوالحسن علی بن احمد واحدی /ابوالحسین عبدالله بن احمدبن حسین شاماتی/ابوحکیم عبدالله بن ابراهیم بن عبدالله خبری/ سلیمان بن عبدالله بن فتی حلوانی نهروانی/ یحیی بن علی خطیب تبریزی/ابوالقاسم علی بن جعفر بن قطاع ابوالفرج عبدالقاهر بن عبدالله نحوی واواء حلبی/ابوعلی حسین بن عبدالله صقلی مغربی/ عیسی بن عبدالعزیز جزولی/ابوالفوارس مرهف بن اسامه بن مرشد بن منقذ کنانی کلبی/ ابوالیمن تاج الدین زید بن حسن بن زید کندی بغدادی/ ابوالبقاء عبدالله بن حسین عکبری/مبارک بن احمد ابن مستوفی اربلی/ابوعلی مظفر بن فضل بن یحیی حسینی بن حاجب الدار/ابوالعباس عزالدین احمد بن علی بن معقل حمصی ازدی/ کمال الدین عبدالرحمن بن ابراهیم عتائقی/ابوالنصر سلمه بن حسین و...
دیوان آن شاعر بزرگ را که بیشترین حضور را در بین شاعران عرب - در متون نظم و نثر فارسی دارد به همراه تعدادی از شروح دیوان به همراهان عزیز تقدیم میکنیم.
#تقویم_فرهنگی امروز، ۲۴ دی ماه ۱۳۹۶
۴۳ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۵۳، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی ـ فقیه و حکیم ـ درگذشت.
سید ابوالحسن رفیعی قزوینی فرزند سید ابراهیم، در سال ۱۲۶۸ در قزوین متولد شد. مقدمات را نزد پدر و کتب فقهی و اصولی را نزد حاج ملاعلی طارمی و آیتالله ملا علیاکبر تاکستانی آموخت. در ۱۳۳۳ در حوزهی علمیهی تهران به مجلس درس آیتالله حاج شیخ عبدالنبی نوری راه یافت و علوم عقلی و عرفانی را از او فراگرفت. همچنین از استادانی چون حاج میرزا مسیح طالقانی، آیتالله سید محمد تنکابنی و آیتالله شیخ محمدرضا نوری بهرهمند شد. سید ابوالحسن رفیعی قزوینی علوم ریاضی را هم از میرزا ابراهیم زنجانی و شیخ علی رشتی آموخت. این حکیم فقیه در حوزهی تهران و در مدرسهی عبدالله خان به تدریس کتب فقهی و اصولی چون «شرح لُمعه» و «قوانین» و کتب فلسفی «شرح منظومهی سبزواری» و «اشارات ابن سینا» پرداخت.
استاد سید ابوالحسن رفیعی قزوینی مدتی نیز به قم رفت و در آن جا مورد عنایت حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزهی علمیهی آن جا قرار گرفت و به امر ایشان به تدریس «کفایهُالاصول» و «مکاسب» شیخ انصاری و دروسی دیگر مشغول شد. پس از دریافت اجازهی اجتهاد و نقل روایت، به قزوین بازگشت و در حوزهی علمیهی این شهر به تدریس متون فقهی، حکمی و سطوح عالیه پرداخت. حضرت امام خمینی، آیتالله حسنزادهی آملی، آیتالله مهدوی کنی، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی و پروفسور سید حسین نصر از شاگردان مکتب آیتالله رفیعی قزوینی در حوزههای قزوین، قم و تهران بودند.
علامه سید ابوالحسن رفیعی قزوینی پس از سالها مجاهدت علمی، در ۲۴ دی ۱۳۵۳، در ۸۵ سالگی در تهران شمع وجودش خاموش گشت و در مسجد بالاسر حضرت فاطمهی معصومه سلامالله علیها در قم به خاک سپرده شد.
https://goo.gl/8xN8BD
گردآوری و تنظیم: #آرش_امجدی
@UT_Central_Library
#تقویم_فرهنگی امروز، ۲۴ دی ۱۳۹۷
۴۴ سال پیش در چنین روزی در سال ۱۳۵۳، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی ـ فقیه و حکیم ـ درگذشت.
سید ابوالحسن رفیعی قزوینی فرزند سید ابراهیم، در سال ۱۲۶۸ در قزوین متولد شد. مقدمات را نزد پدر و کتب فقهی و اصولی را نزد حاج ملا علی طارمی و آیتالله ملا علیاکبر تاکستانی آموخت. در سال ۱۳۳۳ در حوزهی علمیهی تهران به مجلس درس آیتالله حاج شیخ عبدالنبی نوری راه یافت و علوم عقلی و عرفانی را از او فراگرفت. همچنین از استادانی چون حاج میرزا مسیح طالقانی، آیتالله سید محمد تنکابنی و آیتالله شیخ محمدرضا نوری بهرهمند شد.
سید ابوالحسن رفیعی قزوینی علوم ریاضی را هم از میرزا ابراهیم زنجانی و شیخ علی رشتی آموخت. این حکیم فقیه در حوزهی تهران و در مدرسهی عبدالله خان به تدریس کتب فقهی و اصولی چون «شرح لُمعه» و «قوانین» و کتب فلسفی «شرح منظومهی سبزواری» و «اشارات ابن سینا» پرداخت.
استاد سید ابوالحسن رفیعی قزوینی مدتی نیز به قم رفت و در آن جا مورد عنایت حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزهی علمیهی آن جا قرار گرفت و به امر ایشان به تدریس «کفایةُالاصول» و «مکاسب» شیخ انصاری و دروسی دیگر مشغول شد. پس از دریافت اجازهی اجتهاد و نقل روایت، به قزوین بازگشت و در حوزهی علمیهی این شهر به تدریس متون فقهی، حکمی و سطوح عالیه پرداخت. حضرت امام خمینی، آیتالله حسنزاده آملی، آیتالله مهدوی کنی، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی و پروفسور سید حسین نصر از شاگردان مکتب آیتالله رفیعی قزوینی در حوزههای قزوین، قم و تهران بودهاند. علامه سید ابوالحسن رفیعی قزوینی در ۲۴ دی ۱۳۵۳ در ۸۵سالگی در تهران شمع وجودش خاموش گشت و در مسجد بالاسر حرم حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها در قم به خاک سپرده شد.
@UT_Central_Library
بازنویسی و تنظیم: #آرش_امجدی
🔴از زمان تاسیس شهر کوفه تا حکومت معاویه:
1⃣سعد بن ابی وقاص:
در ابتدای تاسیس کوفه، عمر بن خطاب وی را به حکومت این شهر منصوب کرد؛ عثمان نیز مدتی او را در این سمت منصوب وسپس او را عزل کرد.
2⃣مغیرة بن شعبه:
عمر بن خطاب او را منصوب و عثمان او را عزل کرد، چون معاویه عهدهدار خلافت شد، مغیرة را به حکومت کوفه گمارد و او پیوسته در کوفه بود، تا این که در سال ۵۰ قمری در گذشت.
3⃣عمار بن یاسر:
عمر او را به زمامداری کوفه گمارد.
4⃣ولید بن عقبه:
عثمان در سال ۲۵ قمری پس از سعد بن ابی وقاص، او را به حکومت گمارد.
5⃣سعید بن العاص:
عثمان بعد از بر کنار کردن ولید بن عقبه او را به حکومت کوفه منصوب کرد و مردم کوفه در سال ۳۴ قمری او را بیرون کردند و خواستند ابو موسی اشعری حاکم کوفه شود، لذا نامهای به عثمان نوشتند. او نیز ابو موسی اشعری را منصوب کرد.
7⃣عقبه بن عمرو:
حضرت علی(ع) وی را جانشین خود در کوفه قرار داد و هنگامی که به جنگ صفین رفت او را عزل کرد.
7⃣عمارة بن شهاب:
در سال ۳۶ قمری کارگزار حضرت علی(ع) در کوفه بود.
8⃣ابو موسی اشعری:
در سال ۱۷ قمری عمر، او را به حکومت بصره گمارد و چون عثمان به زمامداری رسید، وی را در این مقام ابقا و سپس عزل کرد.ابو موسی به کوفه رفت. مردم کوفه پس از اینکه سعید بن العاص را اخراج کردند، از عثمان خواستند تا ابوموسی را به زمامداری کوفه بگمارد، عثمان نیز او را به حکومت کوفه منصوب کرد.
ابو موسی تا زمان کشته شدن عثمان در کوفه باقی ماند، چون حضرت علی(ع) به خلافت رسید، او را در این منصب ابقا فرمود و پس از مدتی جنگ جمل پیش آمد و حضرت علی (ع) شخصی را نزد مردم کوفه فرستاد تا از آنها بخواهد ایشان را در جنگ جمل یاری کنند. ولی ابوموسی از آنها خواست تا از جنگ خودداری کنند لذا حضرت علی (ع) او را از کار بر کنار کرد.
🔴از حکومت معاویه تا زمان عبدالملک بن مروان:
1⃣زیاد ابن ابیه:
معاویه او را به حکومت بصره و کوفه گمارد، و تازمان مرگ در سال ۵۳ قمری عهدهدار حکومت آنجا بود.
2⃣ضحاک بن قیس:
در سال ۵۳ قمری معاویه پس از مرگ زیاد بن ابیه، او را منصوب کرد. او نیز رفت و مردم را به بیعت با عبدالله بن زبیر دعوت کرد و با مروان بن حکم جنگید و در سال ۶۵ قمری در مرج راهط کشته شد.
3⃣عبد الله بن خالد:
معاویه او را به، زمامداری کوفه گمارد.
4⃣سعد بن زید:
او از قبیله خزاعه بود. معاویه، او را منصوب کرد.
5⃣عبد الرحمن بن عبدالله:
وی فرزند ام حکم، خواهر معاویه بن ابی سفیان بود. داییاش معاویه در سال ۵۷ قمری او را به حکومت کوفه منصوب کرد. او اخلاق پسندیدهای نداشت، لذا مردم کوفه او را بیرون کردند.
6⃣نعمان بن بشیر:
وی آخرین کسی به شمار میرود که از سوی معاویه بن ابی سفیان، عهدهدار زمامداری کوفه شد. وی در سال ۶۵ قمری به قتل رسید.
7⃣عبید الله بن زیاد:
یزید بن معاویه زمانی او را به حکومت کوفه منصوب کرد، که در سال ۶۰ قمری مسلم بن عقیل به منظور دعوت مردم برای یاری رساندن امام حسین(ع) به کوفه آمد.
8⃣عمرو بن حریث:
وی از سوی زیاد بن ابیه، عهدهدار حکومت کوفه شد و هر گاه زیاد از کوفه بیرون میرفت، او را جانشین خود قرار میداد، وی جانشین عبیدالله بن زیاد نیز بود.
9⃣عامر بن مسعود:
او پس از مرگ یزید به انتخاب مردم کوفه، زمامداری کوفه را به دست گرفت، تا اینکه عبدالله بن زبیر به عنوان خلیفه تعیین شد. و وی از طرف عبدالله بن زبیر به حکومت کوفه منصوب شد.
🔟عبد الله بن یزید:
وی از سوی عبدالله بن زبیر به حکومت مکه رسید، سپس زمامداری کوفه را به وی واگذار کرد.
1⃣1⃣عبدالله بن مطیع:
عبدالله بن زبیر او را به حکومت کوفه منصوب کرد، و مختار او را از کوفه بیرون کرد وی به مکه بازگشت.
2⃣1⃣مختار بن ابوعبید ثقفی:
با شکست عبدالله بن مطیع حاکم کوفه شد و هر گاه مختار به مداین میرفت، سائب بن مالک اشعری را به حکومت کوفه میگمارد.
3⃣1⃣مصعب بن زبیر:
در ۶۷ ه.ق عبدالله او را به حکمرانی بصره گمارد، سپس با شکست دادن مختار حکمرانی کوفه را نیز به او واگذار کرد.
📚منابع:
۱)تاریخ الکوفه براقی،ص۲۴۹_۲۴۶
@TarikhEslam
🍀🍀🍀
قطب دایرهء خدا شناسی
حضرت شیخ ابوالحسن #شاذلی
[ذ ِ] علي بن عبدالله بن عبدالجبار... مکني به ابوالحسن استاد گروه شادليهء صوفيهء اسکندريه.
و در تاج العروس ترجمهء مفيدي از وي آمده است از جمله در وجه معروف شدن او به شادلي نويسد: سيد القطب الامام ابوالحسن علي بن عبدالله بن عبدالجباربن تميم بن هرمزبن... عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علي بن ابيطالب الحسني الادريسي الشادلي قدس سره استاد طايفهء عليه شادليه از صوفيهء اسکندريه است.
چون از مغرب وارد افريقا شد در شادله فرودآمد و شيخ مشايخ، ابوعلي الحسن بن مسعود اليوسي در شرح داليهء خود اين قول را رد کرده و گفته است که شيخ ابوالحسن علي بن عبدالجبار الزرويلي از اين باب به شادله منسوب گرديد که در آن بعبادت مشغول بود و از مردم شادله نبوده است... در سنهء ۵۹۱ و به قولي ۵۹۳ ه .ق. در قريهء غماره از قراء افريقا در نزديکي سبته ولادت يافت سپس به تونس منتقل گرديد و در شادله از قراي افريقا سکونت گزيد... و به سال ۶۵۶ در ماه ذي القعده يا شوال در صحراي عيذاب در گذشت...
و در اين که شاذلي نزد چه کساني تلمذ کرده اقوال مختلف است. قشاشي در سمط المجيد آرد که وي بلاواسطه از ابومدين کسب عرفان کرده و اين قول مقبول تاريخ است. و امام ابوالحسن نزد ابوالفتح الواسطي شيخ مشايخ الرفاعيه در مصر نيز تعلم کرده است.
ابن بطوطه دربارهء چگونگي درگذشت او آورده است:
از شيخ ياقوت شنيدم که از شيخ خود ابوالعباس مرسي روايت ميکرد که ابوالحسن شاذلي همه ساله از راه مصر عليا به حج ميرفت و از ماه رجب تا پايان موسم حج در مکه مي ماند و آنگاه پس از زيارت مدينه از جادهء بزرگ (يعني از راه صحرا که طولاني تر بود) به شهر خود مراجعت ميکرد. يکي از سالها که در صدد مسافرت حج بود به خادم خود فرمود که کلنگي و سبدي با حنوط و ساير وسايل دفن و کفن با خود بردارد و چون خادم پرسيد که اينها به چه کار آيد شيخ پاسخ داد که وقتي به حميثرا رسيدي خواهي فهيمد. حميثرا در مصر عليا در صحراي عيذاب واقع است و چشمهء آب شوري دارد. شيخ پس از رسيدن به حميثرا غسل کرد و دو رکعت نماز گزارد و در سجدهء آخر جان تسليم کرد جسد او را در همانجا به خاک سپردند و من گور او را زيارت کردم و اسم و نسب او تا امام حسن بن علي عليهماالسلام بر روي قبرش نوشته است. (ترجمهء سفرنامهء ابن بطوطه ص ۱۵).
در دائره المعارف اسلامي ضمن ترجمهء حال او چنين آمده است:
ابوالحسن علي بن عبدالله بن عبدالجبار الشريف الذرويلي مؤسس طريقهء شاذليه است که طريقه هاي ديگر مانند وفائيه، عروسيه، جزوليه، حفنويه از آن منشعب اند.
تولد او بقولي در غماره نزديک سبته در حدود سال ۵۹۳ ه . ق. و بقولي در شاذله موضعي واقع در نزديکي جبل ظفران در تونس اتفاق افتاد.
وجود نسبت ذرويلي در شجرهء نژادي او حاکي است که منشأ او مراکش بوده. پيروانش نسب او را از طريق امام حسن علیه السلام به پيغمبر رسانيده اند. در جواني بر اثر مطالعهء زياد به بيماري چشم مبتلي شد .
از همان اوان در طريق تصوف گام گذاشت و وجود خود را وقف آن ساخت. در فاس نزد پيروان جنيد، خصوصاً محمد بن علي بن حرزهم مريد ابومدين شعيب تعليم گرفت. ليکن تحت تأثير عبدالسلام بن مشيش از اهل مراکش بود که در اکناف تونس به اشاعهء طريقهء خود پرداخت و چون بعلت نشر طريقت جديد و خصوصاً بسبب نفوذي که در مردم داشت تحت فشار و تعقيب قرار گرفت به اسکندريه پناه برد و در آنجا شهرت و قبول عام بيشتري پيدا کرد.
برخي از نويسندگان در ترجمهء حال او نوشته اند که هر وقت از خانه خارج مي شد جمع کثيري به دنبالش راه مي افتادند. چندين بار به سفر حج رفت و در آخرين سفر حج بود که هنگام عبور از صحرايي در مصر عليا بسال ۶۵۶ در حميثرا درگذشت. آرامگاه او زيارتگاه است و يکي از مماليک مصر گنبدي به روي آن بنا نهاد.
شاذلي به پيروانش ذکر دايم را توصيه ميکرد، مريدان بلافصل او اهل خلوت نيستند و صومعه و کرامات ندارند.
از مشهورترين مريدانش در مصر تاج الدين بن عطاء الله ابوالعباس المرسي را ميتوان نام برد. اغلب رؤساي فرق مذهبي اسلامي در شمال غربي افريقا خود را پيرو او ميشمارند.
شاذلي آثاري از خود بجا گذارده که بيشتر آنها از نوع حزب و ادعيه و اوراد و اذکار محسوبند و از آنجمله است:
کتاب الاخوه ، حزب البر ، حزب البحر ، الحزب الکبير ، حزب الطمس علي عيون العداء ، حزب النصر ، حزب اللطف ، حزب الفتح معروف به حزب الانوار ، صلاه الفتح و المغرب ، ادعيهء مختلف ديگر و وصيتي خطاب به مريدانش.
( دائرهء المعارف اسلامي ج ۴ )
لغت نامه #دهخدا
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
🍀🍀🍀
قطب دایرهء خدا شناسی
حضرت شیخ ابوالحسن #شاذلی
[ذ ِ] علي بن عبدالله بن عبدالجبار... مکني به ابوالحسن استاد گروه شادليهء صوفيهء اسکندريه.
و در تاج العروس ترجمهء مفيدي از وي آمده است از جمله در وجه معروف شدن او به شادلي نويسد: سيد القطب الامام ابوالحسن علي بن عبدالله بن عبدالجباربن تميم بن هرمزبن... عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علي بن ابيطالب الحسني الادريسي الشادلي قدس سره استاد طايفهء عليه شادليه از صوفيهء اسکندريه است.
چون از مغرب وارد افريقا شد در شادله فرودآمد و شيخ مشايخ، ابوعلي الحسن بن مسعود اليوسي در شرح داليهء خود اين قول را رد کرده و گفته است که شيخ ابوالحسن علي بن عبدالجبار الزرويلي از اين باب به شادله منسوب گرديد که در آن بعبادت مشغول بود و از مردم شادله نبوده است... در سنهء ۵۹۱ و به قولي ۵۹۳ ه .ق. در قريهء غماره از قراء افريقا در نزديکي سبته ولادت يافت سپس به تونس منتقل گرديد و در شادله از قراي افريقا سکونت گزيد... و به سال ۶۵۶ در ماه ذي القعده يا شوال در صحراي عيذاب در گذشت...
و در اين که شاذلي نزد چه کساني تلمذ کرده اقوال مختلف است. قشاشي در سمط المجيد آرد که وي بلاواسطه از ابومدين کسب عرفان کرده و اين قول مقبول تاريخ است. و امام ابوالحسن نزد ابوالفتح الواسطي شيخ مشايخ الرفاعيه در مصر نيز تعلم کرده است.
ابن بطوطه دربارهء چگونگي درگذشت او آورده است:
از شيخ ياقوت شنيدم که از شيخ خود ابوالعباس مرسي روايت ميکرد که ابوالحسن شاذلي همه ساله از راه مصر عليا به حج ميرفت و از ماه رجب تا پايان موسم حج در مکه مي ماند و آنگاه پس از زيارت مدينه از جادهء بزرگ (يعني از راه صحرا که طولاني تر بود) به شهر خود مراجعت ميکرد. يکي از سالها که در صدد مسافرت حج بود به خادم خود فرمود که کلنگي و سبدي با حنوط و ساير وسايل دفن و کفن با خود بردارد و چون خادم پرسيد که اينها به چه کار آيد شيخ پاسخ داد که وقتي به حميثرا رسيدي خواهي فهيمد. حميثرا در مصر عليا در صحراي عيذاب واقع است و چشمهء آب شوري دارد. شيخ پس از رسيدن به حميثرا غسل کرد و دو رکعت نماز گزارد و در سجدهء آخر جان تسليم کرد جسد او را در همانجا به خاک سپردند و من گور او را زيارت کردم و اسم و نسب او تا امام حسن بن علي عليهماالسلام بر روي قبرش نوشته است. (ترجمهء سفرنامهء ابن بطوطه ص ۱۵).
در دائره المعارف اسلامي ضمن ترجمهء حال او چنين آمده است:
ابوالحسن علي بن عبدالله بن عبدالجبار الشريف الذرويلي مؤسس طريقهء شاذليه است که طريقه هاي ديگر مانند وفائيه، عروسيه، جزوليه، حفنويه از آن منشعب اند.
تولد او بقولي در غماره نزديک سبته در حدود سال ۵۹۳ ه . ق. و بقولي در شاذله موضعي واقع در نزديکي جبل ظفران در تونس اتفاق افتاد.
وجود نسبت ذرويلي در شجرهء نژادي او حاکي است که منشأ او مراکش بوده. پيروانش نسب او را از طريق امام حسن علیه السلام به پيغمبر رسانيده اند. در جواني بر اثر مطالعهء زياد به بيماري چشم مبتلي شد .
از همان اوان در طريق تصوف گام گذاشت و وجود خود را وقف آن ساخت. در فاس نزد پيروان جنيد، خصوصاً محمد بن علي بن حرزهم مريد ابومدين شعيب تعليم گرفت. ليکن تحت تأثير عبدالسلام بن مشيش از اهل مراکش بود که در اکناف تونس به اشاعهء طريقهء خود پرداخت و چون بعلت نشر طريقت جديد و خصوصاً بسبب نفوذي که در مردم داشت تحت فشار و تعقيب قرار گرفت به اسکندريه پناه برد و در آنجا شهرت و قبول عام بيشتري پيدا کرد.
برخي از نويسندگان در ترجمهء حال او نوشته اند که هر وقت از خانه خارج مي شد جمع کثيري به دنبالش راه مي افتادند. چندين بار به سفر حج رفت و در آخرين سفر حج بود که هنگام عبور از صحرايي در مصر عليا بسال ۶۵۶ در حميثرا درگذشت. آرامگاه او زيارتگاه است و يکي از مماليک مصر گنبدي به روي آن بنا نهاد.
شاذلي به پيروانش ذکر دايم را توصيه ميکرد، مريدان بلافصل او اهل خلوت نيستند و صومعه و کرامات ندارند.
از مشهورترين مريدانش در مصر تاج الدين بن عطاء الله ابوالعباس المرسي را ميتوان نام برد. اغلب رؤساي فرق مذهبي اسلامي در شمال غربي افريقا خود را پيرو او ميشمارند.
شاذلي آثاري از خود بجا گذارده که بيشتر آنها از نوع حزب و ادعيه و اوراد و اذکار محسوبند و از آنجمله است:
کتاب الاخوه ، حزب البر ، حزب البحر ، الحزب الکبير ، حزب الطمس علي عيون العداء ، حزب النصر ، حزب اللطف ، حزب الفتح معروف به حزب الانوار ، صلاه الفتح و المغرب ، ادعيهء مختلف ديگر و وصيتي خطاب به مريدانش.
( دائرهء المعارف اسلامي ج ۴ )
لغت نامه #دهخدا
🎄🎄🎄🎄🎄
https://t.me/joinchat/AAAAAEOyBh9fy0yRLS521w
شام غریبان
شام غریبان، در ادبیات و مرثیههای پارسیزبان به غروب آفتاب روز عاشورا و سوگواری این شب گفته میشود. نوحههای این مراسم یادآور آوارگی اهل بیت امام حسین(ع) و اسیران و کودکان بازمانده از واقعه کربلا است که در غروب عاشورا، بیپناه در تاریکی شب، در بیابان کربلا به سر میبردند. بعضی رسوم خاص، مانند روشنکردن شمع یا نشستن در تاریکی، باعث تفاوت عزاداری این شب با دیگر شبهای محرم میشود.
اتفاقات شام عاشورا
سپاه دشمن غروب عاشورا زنان را از خیمهها بیرون کردند و خیمهها را آتشزدند. در این هنگام زنان فریاد میزدند و چون چشمشان به کشتگان خود افتاد لطمه به صورت زدند.عمر بن سعد غروب عاشورا سر امام حسین(ع) را با خولی اصبحی و حمید بن مسلم ازدی و سرهای یاران و خاندان او را که هفتاد و دو سر بود، به همراه شمر، قیس بن اشعث و عمرو بن حجاج و عزرة بن قیس نزد ابن زیاد فرستاد. عمر سعد خود با جمعی از لشکریانش آن شب را در کربلا ماند و روز بعد نزدیک ظهر پس از دفن کشتگان سپاه خود، همراه اهل بیت امام حسین(ع) و دیگر بازماندگان، به سمت کوفه حرکت کرد. نقل کردهاند که در شب یازدهم محرم که شام غریبان بود، حضرت زینب(س)نماز شبش را ترک نکرد؛ اما به سبب ضعفی که او را فرا گرفته بود، نماز را نشسته خواند.
https://telegram.me/iranboom_ir
✔️ ايستادگى «عبد اللّه بن عفيف» در برابر ابن زياد
▪️تاريخ الطبرى، به نقل از حُمَيد بن مسلم:
هنگامى كه عبيد اللّه به كاخ [حكومتى] آمد و مردم هم وارد شدند، نداى نماز جماعت داده شد و مردم در مسجد اعظمِ كوفه، گرد آمدند.
ابن زياد، از منبر بالا رفت و گفت: ستايش، خدايى را كه حق و اهلش را چيره كرد و امير مؤمنان يزيد بن معاويه و حزبش را يارى داد و دروغگو پسر دروغگو، حسين بن على و پيروانش را كُشت!
ابن زياد، سخنش را به پايان نبرده بود كه «عبد اللّه بن عفيف اَزدىِ غامدى» بر او جَست.
او از شيعيان على(ع) بود و چشم چپش را در جنگ جَمَل، همراه على(ع) از دست داده بود و چون پيكار صفّين شد، ضربه اى بر سرش و ضربه اى هم بر ابرويش زدند و آن چشمش هم نابينا شد. از اين رو، از مسجد اعظمِ كوفه جدا نمى شد و تا شب، در آن، نماز مى خواند و سپس به خانه باز مى گشت.
عبد اللّه، هنگامى كه سخن ابن زياد را شنيد، گفت:
اى ابن مرجانه!
دروغگو پسر دروغگو، تو و پدرت هستيد و نيز كسى است كه به تو حكومت داد و پدرش.
اى ابن مرجانه!
آيا پسرانِ پيامبران را مى كشيد و سخن صدّيقان را بر زبان مى آوريد؟!
ابن زياد گفت: او را برايم بياوريد.
پاسبان ها بر او پريدند و او را گرفتند. عبد اللّه، شعار قبيله اَزْد را سر داد: يا مَبرورُ (اى آمُرزيده)!
در آن روز، هفتصد جنگجو از قبيله اَزْد در كوفه بودند. جوانانى از اَزْد به سوى او جستند و او را از دست پاسبانان در آوردند و به خانواده اش سپردند.
عبيد اللّه بن زياد، كسى را به دنبال او فرستاد. او را كُشت و فرمان داد تا او را در جايگاه خاكروبه ها به صليب كشيدند.
اين واقعه، چنان كه در الإرشاد مفيد آمده، پس از برخوردهاى ابن زياد با خانواده امام حسين(ع) در قصر حكومتى اتّفاق افتاده است.
📚 دانشنامه امام حسین(ع): ج۸ ص۱۷۳ به نقل از: تاريخ الطبري؛ الإرشاد؛/ الكامل في التاريخ؛ جواهر المطالب؛ الحدائق الورديّة؛ تذكرة الخواصّ؛ البداية والنهاية؛ كشف الغمّة؛ بحار الأنوار؛ أنساب الأشراف؛ الفتوح؛ مقتل الحسين(ع) للخوارزمي؛ الملهوف؛ مثير الأحزان
#بعد_از_عاشورا #امام_حسین
🍀
🌾نامهای ناآشنای کربلا 🌾 [ ۴ ]
✔️ «حَجّاج بن مَسْروق»
🔹«حَجّاج بن مَسْروق جُعْفی» از قبيله «مذحج» و از شیعیان امیرالمؤمنین علی(ع) در کوفه بود.
همینکه باخبر شد امام حسین(ع) از مدینه به سوی مکّه حرکت کرده است، رهسپار مکّه شد و به آن حضرت پیوست.
هنگام حرکتِ اباعبدالله از مکّه به سوی عراق در کنار و همراه امام بود و در اوقات نماز، مؤذّن آن حضرت بود.
در جریان ملاقات حرّ با امام حسین(ع) چون ظهر شد، امام به حجّاج فرمود که اذان بگوید.
در «قصر بنیمقاتل»، وی و یزید بن مغفّل از طرف سیّدالشّهدا به خیمه عبیداللَّه حرّ جعفی رفتند؛ و پیام امام را به او رساندند و از او برای یاری آن حضرت دعوت به عمل آوردند.
وقتي كه روز دهم جنگ آغاز شد، حجاج بن مسروق جعفي به نزد امام(ع) آمد و براي ورود به ميدان اجازه خواست. امام به او اجازه داد.
حجاج وارد ميدان شد و پس از نبردي خونين در حالي كه محاسن شريفش به خون رنگين شده بود، به نزد امام بازگشت و در حق حضرت این اشعار را خواند:
جانم به قربانت که هدایتکننده و هدایت شدهای.
امروز به دیدار جدّت پیامبر خواهم شتافت.
سپس پدرت علی؛ آن انسان بزرگوار.
که او را وصی پیامبر میدانم، ملاقات میکنم.
🔅امام حسین(ع) فرمود: «آری! من نیز بعد از تو به دیدار آنان خواهم شتافت»
حجّاج به میدان بازگشت و مبارزه کرد تا به فیض شهادت نایل آمد، رضوان اللّه علیه.
💠در زيارت ناحيه مقدسه آمده است: «السَّلامُ عَلی حَجَّاجِ بْنِ مَسْرُوقِ الْجُعْفِی»
📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
🌾نامهای ناآشنای کربلا 🌾 [ ۵ ]
✔️ «مسلم بن کثیر»
🔹مسلم بن کثیر أعرج، از طایفه اَزْد و از یاران امام حسین(ع) است. وی فرزند کثیر بن قلیب صدفی ازدی است. کثیر (پدر مسلم)، محضر پیامبر اکرم(ص) را درک کرد و در فتح مصر حاضر شد.
مسلم تابعی و از یاران امام علی (ع) بود. در جنگ جمل حضور یافت و چون در این جنگ از ناحیه پا آسیب دید و فلج شد «اعرج» لقب گرفت.
او از کسانی است که برای امام حسین(ع) نامه نوشت و مسلم بن عقیل(ع) را در کوفه یاری کرد.
وی پس از شهادت سفیر امام، از کوفه خارج شد؛ و در نزدیکیهای کربلا به سیّد الشهدا پیوست.
برخی گفتهاند او خود را به كربلا رسانيد اما در مدخل كربلا دستگير شد و به شهادت رسيد. و برخی بر اين باورند كه او در حمله نخستين به شهادت رسيده است.
💠 در زيارت منسوب به ناحيه مقدسه، آمده است: «اَلسَّلَامُ عَلي مُسلِمِ بْنِ كَثيِر الاَزْدي»
📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
🌾نامهای ناآشنای کربلا 🌾 [ ۵ ]
✔️ «مسلم بن کثیر»
🔹مسلم بن کثیر أعرج، از طایفه اَزْد و از یاران امام حسین(ع) است. وی فرزند کثیر بن قلیب صدفی ازدی است. کثیر (پدر مسلم)، محضر پیامبر اکرم(ص) را درک کرد و در فتح مصر حاضر شد.
مسلم تابعی و از یاران امام علی (ع) بود. در جنگ جمل حضور یافت و چون در این جنگ از ناحیه پا آسیب دید و فلج شد «اعرج» لقب گرفت.
او از کسانی است که برای امام حسین(ع) نامه نوشت و مسلم بن عقیل(ع) را در کوفه یاری کرد.
وی پس از شهادت سفیر امام، از کوفه خارج شد؛ و در نزدیکیهای کربلا به سیّد الشهدا پیوست.
برخی گفتهاند او خود را به كربلا رسانيد اما در مدخل كربلا دستگير شد و به شهادت رسيد. و برخی بر اين باورند كه او در حمله نخستين به شهادت رسيده است.
💠 در زيارت منسوب به ناحيه مقدسه، آمده است: «اَلسَّلَامُ عَلي مُسلِمِ بْنِ كَثيِر الاَزْدي»
📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
🌾نامهای ناآشنای کربلا 🌾 [ ۱۲ ]
✔️ «عبد اللّه بن یَقْطُر حمیری»
🔹مادر او دایه امام حسین علیه السّلام به شمار میآمد.
حسین علیه السّلام از این بانو شیر نخورده بود ولی بدین سبب که از امام نگاهداری کرده بود، عبدالله برادر رضاعی آن حضرت خوانده میشد.
آنچه صحیح به نظر میرسد و در اخبار وارد شده این است که امام حسین علیه السّلام جز از مادرش فاطمه زهرا علیها السّلام شیر ننوشیده است.
بنا به نقل سیرهنویسان: پس از آن که امام حسین علیه السّلام از مکه خارج شد، در پاسخ نامه مسلم که در آن خواستار تشریف فرمایی امام علیه السّلام شده و اتحاد مردم را به اطلاع آن حضرت رسانده بود، امام نامهای به وسیله عبد اللّه، نزد مسلم فرستاد.
عبد اللّه، توسط حصین بن تمیم در قادسیه دستگیر شد و وی او را نزد عبید اللّه فرستاد.
عبید اللّه ماجرای او را جویا شد، ولی او اطلاعاتی در اختیار وی قرار نداد، از این رو، گفت: بالای دار الاماره برو و دروغگو فرزند دروغگو (منظورش امام حسین علیه السّلام بود) را لعنت نما و سپس پایین بیا، تا دربارهات بیندیشم.
وی بالای دار الاماره رفت. وقتی مشرف بر مردم شد، گفت:
مردم! من فرستاده حسین پسر فاطمه دخت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به سوی شما هستم، بیایید و او را یاری کنید و در برابر پسر مرجانه و پسر سمیّه، فرومایه فرزند فرومایه، از حسین حمایت و پشتیبانی نمایید.
عبید اللّه فرمان داد او را از بالای دار الاماره به زمین افکندند و استخوانهایش درهم شکست و اندک رمقی در بدنش باقی مانده بود، که عبد الملک بن عمیر لخمی (قاضی و فقیه کوفه) وارد شد و با خنجری سر از بدن او جدا ساخت.
زمانی که او را بر این کار مورد نکوهش قرار دادند، گفت: من خواستم او را راحت کنم!!.
💠 در زیارت رجبیّه بر وی چنین درود فرستاده شده است:
السَّلامُ عَلی عَبْدِاللّهِ بْنِ یَقْطُر رَضِیِعِ الحُسَین
📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
🌾نامهای ناآشنای کربلا 🌾 [ ۲۷ ]
✔️ «یزید بن حُصَیْن»
🔹یزید بن حُصَیْن هَمْدانی مشرقی؛ مردی شریف، عابد، زاهد و از شجاعان کوفه بود. در جنگها یاد و نامی داشت.
شیخ طوسی رحمه الله، بی آن که بر شهادتش در روز عاشورا تصریح کند، او را از اصحاب امام حسین علیه السلام، بر شمرده است.
برخی نویسندگان در شرح حال او چنین نوشتهاند:
او از بهترین شیعیان بود. با مسلم بن عقیل بیعت کرد؛ و هنگامی که قیام وی به شکست انجامید، از کوفه خارج گردید و خود را به امام حسین علیه السلام رساند و پیوسته با آن حضرت بود.
وقتی آب را بر اردوگاه امام حسین علیه السلام بستند، با اجازه امام، نزد عمر سعد رفت و با او در این باره به گفت و گو پرداخت، شاید از این کار دست بردارد. اما سخنانش در نفس بد سگال پسر سعد، اثر نکرد.
روز عاشورا، در صف یاران امام حسین علیه السلام، به پیکار با دشمنان پرداخت و پیش از ظهر به شهادت رسید.
فاضل در بندی رجز زیر را به او نسبت داده است:
من یزیدم که هنگام جنگ، ترسو نیستم،
همچون جوانی شجاع در دفاع از حسین بن علی علیه السلام، شما را با شمشیر میزنم،
تا این که به روز رستخیز عمل خویش را دیدار کنم.
💠در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه، بر این شهید بزرگوار، چنین درود فرستاده شده است:
السَّلامُ عَلی یَزیدِ بْنِ حُصَیْنِ الْهَمْدانِیّ المَشْرِفیِّ القارِیّ، المُجَدِّلِ بِالْمَشْرَفِیِّ.
سلام بر یزید بن حصین هَمْدانی مشرقی، همو که قاری قرآن بود و دشمن را به تیغ مَشْرَقِیّ بر خاک میافکند.
📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
🌾نامهای ناآشنای کربلا 🌾 [ ۳۴ ]
✔️ «نعمان و حلاس»
🔹«نعمان بن عمرو ازدی راسبی» و برادرش «حلاس»، از اصحاب امام حسین علیه السلام و از شهیدان کربلا هستند.
این دو برادر، اهل کوفه و از یاران امیر المؤمنین علیه السّلام به شمار میآمدهاند.
حلاس مسئولیت نگاهبانان حضرت را در کوفه بر عهده داشته است.
و نیز گفتهاند که نعمان در جنگ صفین حضور داشته است.
صاحب حدائق میگوید: نعمان و حلاس، با سپاهیان عمر سعد از کوفه بیرون رفتند، ولی زمانی که ابن سعد شرطهای امام حسین علیه السّلام را نپذیرفت، شب هشتم محرّم، در جمع کسانی که شبانه نزد امام میآمدند، به آن حضرت پیوستند.
آنان همواره ملازم رکاب امام بودند تا در برابر حضرت، به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.
نحوه شهادت آنان در منابع گوناگون با اندکی تفاوت نقل شده است.
به گفته سروی: این دو برادر، در حمله نخستین به شهادت رسیدند. ولی برخی دیگر شهادت آنان را در فاصله میان حمله اوّل تا ظهر عاشورا دانستهاند.
درباره نعمان گفتهاند: دشمن نخست اسبش را پی کرد و سپس او را به شهادت رساند.
💠 در زیارت رجبیّه از نعمان چنین یاد شده است:
«السلام علی نعمان بن عمرو»
📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
🌾نامهای ناآشنای کربلا 🌾 [ ۴۰ ]
✔️ «جُنْدَبِ بْنِ حُجَیْرِ»
🔹جندب بن حجیر کندی خولانی، از بزرگان شیعه و از یاران امیر المؤمنین علیه السّلام است.
جندب اهل کوفه و از جمله کسانی است که عثمان او را از کوفه به شام فرستاد.
وی در جنگ صفین شرکت داشت و از سوی حضرت علی علیه السلام فرماندهی قبیله «کنده» و «ازْد» را عهدهدار بود.
ابنعساکر میگوید که جندب در صفین کشته شد. ولی دیگران او را در شمار شهیدان کربلا قرار دادهاند.
گفتهاند که وی از شیعیان نامدار و سرشناس کوفه بود که پیش از برخورد حرّ با امام حسین علیه السلام ، در منزلگاه حاجز به کاروان حسینی پیوست، و همراه آن حضرت وارد کربلا شد.
سیرهنویسان گفتهاند: او در روز عاشورا به میدان رفت و در حمله نخست به شهادت رسید.
صاحب حدائق گفته است: فرزند جندب نیز همراه او در آغاز جنگ به شهادت رسید.
ولی ظاهرا این نظر، چندان مقرون به صحت نیست، چنانکه در زیارت ناحیه مقدسه نیز از فرزند او یادی نشده است.
💠 در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه درباره وی چنین آمده است:
«السَّلامُ عَلی جُنْدَبِ بْنِ حُجَیْرِ»
📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
#امام_حسین_علیه_السلام
#علی_انسانی
آزاده نیست هر که گرفتار او نشد
از حر بپرس، فیض نگاه حسین را
یوسف گمان کنم که خریدار او شود
بیند اگر غلام سیاه حسین را
خورشید، آفتابی اگر شد به او بگو
یک شب ببین به علقمه ماه حسین را
آمد ز روی نی، سرشان تا به شهر شام
ایثار را ببین و، سپاه حسین را
مهتاب با ستاره چه زیبا شود ببین
در شام، طفلِ چشم به راه حسین را
🔹@deabelnews
اعقاب شمر در اندلس
محمد بن عبدالله ابن الخطیب (م 776)، در الاحاطه فی اخبار غرناطه (3/264 ـ 266) از یکی از نوادگان شمر که به اندلس آمده و مناصبی بدست آورده یاد می کند. نام او صمیل بن حاتم بن عمر بن جذع بن شمر بن ذی الجوشن ضبابی کلبی است. این شخص متوفای 142 هجری است و شرح حالش در الحلة السیراء (1/67) و «تاریخ افتتاح الاندلس» (ص 44 ـ 46، 51، 59 ـ 61) و منابع دیگر آمده است. ابن الخطیب از کتاب «الخزائنی» در باره وی می گوید: جد او یکی از کشندگان حسین بن علی است، کسی که سر حسین علی را برای یزید بن معاویه آورد. وقتی مختار به خوانخواهی حسین برخاست، شمر گریخت، به شام آمد و در آنجا در جاه و جلال زیست!! این صمیل همراه کلثوم بن عیاض برای نبرد به مغرب رفت، وارد اندلس شد و در سپاه مقدمه همراه بلج بن بشر قشیری بود. ابن الخطیب می افزاید: ابن حیان، مطالب کتاب «الخزائنی» را (در باره سرنوشت شمر) قبول ندارد، و در کتاب «بهجة الانفس و روضة الانس» نوشته است: صمیل بن حاتم، کسی است که جدش شمر از اهالی کوفه و قاتل حسین بود. مختار او را گرفت و کشت، خانه اش را منهدم کرد، و فرزندانش از کوفه رفتند. این صمیل در اندلس، شأنی داشت و در سخا و بزرگی بر همراهانش برتری یافت. آنگاه اخباری از وی نقل می کند، و این که پیش از روی کار آمدن عبدالرحمن بن معاویه اموی او وزارت یوسف بن عبدالرحمن فهری داشت. مدتی هم میان او و عبدالرحمن بن معاویه (بنیانگذار دولت اموی در اندلس)، روابط خوب نبود، تا این که بار دیگر در قرطبه به وی پیوست، و هر جمعه به دیدار امیر اموی می شتافت. [عجالتا این خبری است که از یکی از اعقاب شمر داریم].
اعقاب شمر در اندلس
محمد بن عبدالله ابن الخطیب (م 776)، در الاحاطه فی اخبار غرناطه (3/264 ـ 266) از یکی از نوادگان شمر که به اندلس آمده و مناصبی بدست آورده یاد می کند. نام او صمیل بن حاتم بن عمر بن جذع بن شمر بن ذی الجوشن ضبابی کلبی است. این شخص متوفای 142 هجری است و شرح حالش در الحلة السیراء (1/67) و «تاریخ افتتاح الاندلس» (ص 44 ـ 46، 51، 59 ـ 61) و منابع دیگر آمده است. ابن الخطیب از کتاب «الخزائنی» در باره وی می گوید: جد او یکی از کشندگان حسین بن علی است، کسی که سر حسین علی را برای یزید بن معاویه آورد. وقتی مختار به خوانخواهی حسین برخاست، شمر گریخت، به شام آمد و در آنجا در جاه و جلال زیست!! این صمیل همراه کلثوم بن عیاض برای نبرد به مغرب رفت، وارد اندلس شد و در سپاه مقدمه همراه بلج بن بشر قشیری بود. ابن الخطیب می افزاید: ابن حیان، مطالب کتاب «الخزائنی» را (در باره سرنوشت شمر) قبول ندارد، و در کتاب «بهجة الانفس و روضة الانس» نوشته است: صمیل بن حاتم، کسی است که جدش شمر از اهالی کوفه و قاتل حسین بود. مختار او را گرفت و کشت، خانه اش را منهدم کرد، و فرزندانش از کوفه رفتند. این صمیل در اندلس، شأنی داشت و در سخا و بزرگی بر همراهانش برتری یافت. آنگاه اخباری از وی نقل می کند، و این که پیش از روی کار آمدن عبدالرحمن بن معاویه اموی او وزارت یوسف بن عبدالرحمن فهری داشت. مدتی هم میان او و عبدالرحمن بن معاویه (بنیانگذار دولت اموی در اندلس)، روابط خوب نبود، تا این که بار دیگر در قرطبه به وی پیوست، و هر جمعه به دیدار امیر اموی می شتافت. [عجالتا این خبری است که از یکی از اعقاب شمر داریم].
.
.
◾️ #با_حسین_علیه_السلام| #آیا_امام_حسین_علیه_السلام_مدح_عمر_بن_خطاب_را_گفته_است؟!
👈🏼 در جریان خروج امام حسین سلام الله علیه از مکه به سمت کوفه، عبدالله بن عمر نزد امام آمد و قصد داشت حضرت را از رفتن به عراق منصرف کند.
امام در پاسخ به او فرمودند: اگر پدرت بود، من را یاری میداد.
آیا این جمله امام حسین علیهالسلام دلالت بر مدح عمر بن خطاب میکند؟
👈🏼 چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۶/۰۲
🆔 @SoundsSpeakers
🆔 @ayatollahalimilani
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com