جلسه دوم، بخش اول
نقدی بر دوگانه ارزش/واقعیت
هادی صمدی
#زیبا_شناسی
#ارزش_واقعیت
#صوتی
پایان.
در دفتر زمانه فتد نامش از قلم
هر ملتی که مرد صاحب قلم نداشت
? روز قلم بر همه اهالی قلم مبارک باد?
????
@majidjaliseh
??ناشرین دورهگرد به روایت غلامحسین ساعدی
?ناشرین دورهگرد، همیشه کارشان ضربتی است، ناشرینی که نه دیگران و نه خودشان شغل خود را به رسمیت نمیشناسند و بدون استثناء همۀ آنها از خصوصیات تقریباً یکسانی برخوردارند. هیچوقت، هیچیک از آنها را در روز و ساعت معینی نمیتوان دید. گاه یک مرتبه پیدا میشوند و ساعتی بعد دیگر اثری از آن ها نیست.
?همیشه با یک چرخیدن در میان شلوغیها گم میشوند و یک مرتبه سر از جای دیگر در میآورند. خندهرو و خوشاخلاقند، هرهکره میکنند. با همه سلام علیک دارند، نه با تک تک کتابفروشها و شاگردان کتابفروشها و پادوهاشان که حتی سر به سر بسیاری از مشتریان نیز میگذارند.
?ظهور و غیبت آنها بیسبب نیست. با سر و گوش آب دادنها علاوه بر انجام معامله و پر کردن جیب، بو میکشند و میفهمند که دنیا دست کی هست، چه کتابی درآمده، چه کتابی نایاب است. چه کتابی رونق دارد، کدام یکی باد کرده است. بله گاه کتابهای باد کرده را با قیمت بسیار نازلی میخرند و مدتی بعد که بازار سیاه درست شد، همه را میریزند بیرون. و با این شیوه، حتی بنجلترین کتابها را نیز آب میکنند. از هر کتابفروش و فروشندهای طلبکارند و با هر گشتی که میزنند، مشت مشت پول میگیرند. اسکناسهای ده تومانی و صد تومانی و هزار تومانی، درهم و برهم در جیبشان انباشته میشود. فرصت مرتب کردنشان در روز نیست، آخر شبها، وقت این کار است.
?سر و وضع نامرتبی دارند، لباس مندرس میپوشند، با زلف فراوان و سبیل آویزان، یا سر نتراشیده و ریش انبوه، همیشه کثیف و چرب و خاکآلود. فرصت حمام کردن ندارند، معلوماتشان نام کتاب و نام نویسنده، قیمت کاغذ و قیمت چاپ است و مهمترین خصوصیاتشان، بله، مهمترین صفت آشکارشان اینکه کاری را که میکنند هیچوقت به گردن نمیگیرند و به تمام مقدسات، حتی به مرگ زن و بچه و به ارواح پدر مادرشان قسم میخورند که نشر فلان کتاب کار آنها نبوده...
ساعدی، غلامحسین، «ای وای، تو هم!»، آرش، دوره پنجم، ش2، اردیبهشت 1360، صص52-77.
@Ketabpazhohi
قلم
شکلی برای آمدن
شکلی برای زیستن
شکلی برای گفتن
شکلی برای گریستن
شکلی برای خندیدن
شکلی برای مردن
قلم
صدای بلند آفتاب است
چراغی بر پا کن
روز قلم خجسته باد
از محمود معتقدی
ضمناً نه بنده و نه هیچ کس دیگر تمایلی به ردیه نوشتن بر این گونه مقالات نداریم. چون استدلالها به قدری کم مایه و به دور از موازین علمی است که ارزش پاسخگویی ندارد (هرکس بر آن ردیه بنویسد، از این جهت که چنین نوشته ای را جدی گرفته، خود مورد نقد و ریشخند دیگران قرار میگیرد). ردیه را باید بر مقالاتی نوشت که نویسنده آنها با مقدمات و اولیّات استدلال علمی آشنا باشد و حداقلّ اصول علمی را رعایت کرده باشد.
@litera9
رشاد ساپماز معروف به ( جوجه تیغی ) مصداق واقعی ضرب المثل کینه شتری در فرهنگ عامیانه که بدی در حق خود را نه می بخشد و نه هرگز فراموش می کند حتی اگر شده به قیمت صدمه زدن به خودش و به هر نحوی شده تلافی میکند . ماجرای کتاب از زمانی شروع می شود که یک نفر در صف بانک از رشاد جلو می زند و رشاد می خواهد این بار هم درس خوبی به طرف بدهد غافل از اینکه طاهر هم آدمیست مثل خودش !
قسمت هایی از کتاب:
تصمیم گیری موقع عصبانیت مثل باز کردن بادبان کشتی در یک هوای طوفانی است .
آیا پشت کشوری که در آن حتی دیکتاتورها به دموکراسی ایمان دارند ، به زمین نمی خورد ؟ ص 36
در واقع ارزش یک چیز در همان لحظه ایی است که مود نیاز است . ص 73
در این کشور زندگی با عواید نویسندگی به همان سختی جمع کردن دانه های شبنم برای حمام کردن است . ص 85
فقرهمان گرد وخاکی است که
بر کتابهای فروش نرفته یک
کتاب فروشی می نشیند،
فقر شب را بی غذا
سرکردن نیست،
فقر روز را بی اندیشه
سپری کردن است...
"دکتر شریعتی"
فضای مجازی و رشد علوم در تمدن اسلامی
برخلاف تصور عمومی يکی از علل اصلی رشد معجزه آسای علوم در دو سه قرن نخستين اسلامی کمبود کاغذ بود. به تدريج که توليد و دسترسی به کاغذ همگانی شد نه تنها از سرعت رشد علوم کاسته شد بلکه زمينه برای تقليد از گذشتگان و از رونق افتادن اجتهادات و ابداعات فکری روافزون شد. با ظهور صنعت چاپ اين روند تنزلی به شکل بی سابقه ای تشدید شد. در دو قرن نخست به جای نوشتن می بايست مطالب را به ذهن می سپردند و بيش و پيش از نوشتن می بايست انواع دانش ها را فرا می گرفتند و در قلب و روح و جانشان به وديعت می گذاشتند. آنچه نوشته می شد به دليل کمبود و گرانی کاغذ می بايست خيلی اهميت می داشت و به بهایی که برای کاغذ و برای نوشتن لازم بود پرداخت شود می ارزيد. نه هر چيز بی مايه ای نوشته می شد و نه هر چيز بی ارزشی خوانده می شد. علم و دانش گنجی بود که بايد در سر درس بزرگان می آموختند و آن را به "مذاکره" برای خود پايدار می کردند. ابتکار و اجتهاد و نوآوری پايه و مايه نوشتن بود. بعدا که کاغذ ارزان شد و سهل الوصول داستان به تدريج فرق کرد و "علوم" ارزان شد. از صدها نوشته در يک فن به زحمت يکی به نوشتن و خواندنش می ارزيد. تعبيری از اوزاعی، فقيه معروف شام در قرن دوم در دست است بدين قرار: ما زال هذا العلم عزيزا يتلقاه الرجال حتى وقع في الصحف ، فحمله أو دخل فيه غير أهله. واقعيت اين است که هر دانشی را تخصص و اهلی بايد و شايد. خواندن بر نوشتن مقدم است و برای هر صفحه که می نويسی بايد صد صفحه خوانده باشی. فضای مجازی در روزگار ما کاغذ و قلمی رايگان در اختيارمان قرار داده است. بايد از آن فرصت ساخت برای خواندن بيشتر و نه "هفتاد من کاغذ" نوشتن. فضای فارسی مجازی اين روزها پر شده است از اظهار نظرهای بی پشتوانه درباره دين و فرهنگ و سياست و تاريخ. کمی هم به فکر نسل های آينده باشيم. زنده باد خواندن و فراگرفتن...
🎧صوت کتاب جدید ۲۳ راه برای غلبه بر تنبلی
نویسنده: اس.جی.اسکات
گوینده: فرانک یوسفی
دسته بندی: روان شناسی و موفقیت
درباره کتاب:
اين كتاب بهترين راهنما براي غلبه بر تنبلي و داشتن يك زندگي پربار است.
حقيقت آن است كه همه ما دوست داريم هر روز بيش از پيش موفق باشيم و آنچه در ذهن داريم را به انجام برسانيم، اما آنچه به راستي اتفاق ميافتد اين است كه عادت «به تعويق انداختن كارها» باعث ميشود با انبوهي از كارهاي ناتمام كه همه را به آينده موكول كردهايم مواجه شويم و اين ما را به استيصال ميكشاند و اضطراب حاصل از آن باعث ميشود كه هرگز دست به كار انجام كارهايمان نشويم.
"با تغيير الگوي ذهنيمان به سوي يك ساختار «ضد تنبلي» ميتوانيم بر اين مشكل فائق آييم و اين همان راهي است كه اين كتاب با مجموعه راهنماييهاي ساده اما نظاممند و كارا پيش پاي ما ميگذارد تا هر چه بيشتر بتوانيم از زمان محدودمان بهره بگيريم
در ادامه بخشی از این کتاب مفید رو میشنویم"
#غلبه_بر_تنبلی
#روانشناسی
#مهارت
#موفقیت
#صوتی
⬇️⬇️
باید برای رسیدن به آرامش و صلح با خودتان وقت صرف کنید و تلاش بورزید. این نتیجه یکشبه به دست نمیآید و ورای آنچه بتوان شرح داد، به پیگیری و تلاشی در سراسر عمر نیازمند است.
هنگامی که به یکپارچگی عاطفی خود متعهد باشید، باید هر روز به وجود خودتان بیندیشید نه فقط یکبار در هفته که به روانشناس مراجعه میکنید یا برای انرژی درمانی میروید و به مراقبه میپردازید بلکه هر روز و هر لحظه از آن شماست.
شما باید این هدیه را به خودتان تقدیم کنید که برای خود ارزش قائل شوید و از وجودتان مراقبت نمایید.
شما هرگز یک کودک را یک روز زیر باران در بیرونِ خانه رها نمیکنید، پس چرا کودک درون خود را یک روز، یک هفته، یک ماه یا یک سال بدون توجه و مراقبت تنها میگذارید؟!
دبی_فورد
جدایی_معنوی
#برگی_از_کتاب
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا دینداری چیزی جز حُبّ و بُغض است؟
کتابی می خواندم به نام «نُخبةُ اللآلي، از محمدبن سليمان حلبي». مؤلف در صفحه ی 85 از کتابش چنین شعری آورده بود:
وَ لَم يَلعَن يَزيداً بَعدَ مَوتٍ
سِوَى المِكثارِ فِي الإغراءِ غَالِ.
و در شرح این بیت شعر نوشته بود [به عربی]:
«هیچ کسی یزید را چه در زمان حیاتش و چه پس از مرگش، لعنت نمی کند مگر کسی که افترا زننده و بیهوده گو باشد [!]. زیرا ما مکلّف و مسؤول لعن او نیستیم [!]... علاوه بر این که دستور دهنده ی مستقیم به کشتن حسین بلکه کشتن هر کسی غیر از پیامبران، اگر آن را حلال نداند، شایسته ی لعن نیست [!].... اگر چه سعد تفتازانی [از علمای سنّی اشعری یا ماتریدی] گفته است: «سنّی ها در لعن کردن یزید اختلاف دارند ... ولی حق این است که رضایت یزید به کشتن حسین و بشارت به آن و اهانت به اهل بیتش از خبرهائی است که متواتر معنوی است اگر چه جزئیات آن خبر واحد است، بنابراین ما نه در فساد عمل یزید شک داریم و نه در بی ایمانیِ او، لعنت خدا بر او باد و بر انصار و اعوانش.» [پایان کلام سعد] و حاصل این که اختلاف در لعن او مبنی بر این است که آیا او با آن کارهایش کافر شده است یا نه [!]؟ اما برای ما حقیقت حال او معلوم نیست، پس بهتر است که سکوت کنیم زیرا به تقوا نزدیک تر است [!]، علاوه بر این که ما مکلّف به لعن او نیستیم و در آخرت از ما سؤال نمی کنند که چرا لعن نکردی [!]؟ پس سکوت ضرری به ما نمی زند، اما اگر لعن کردیم موجب بازخواست و سؤال از ما در روز قیامت خواهد بود.» [!]
این جا معنای قول امام باقر علیه السلام، روشن می شود که فرمود: « دین، چیزی جز حُبّ دوستان خدا و بغض دشمنان خدا نیست».
آن قلم که از تو ننویسد ، از نوشتن هیچ بهره نبرده
آن قلب که تو نبض ضربانش نباشی ، تپیدن نیاموخته
آن سر که سودایی جز تو بپروراند ، بر تن نباشد بهتر است
و آن دست که به شش گوشه ی تو نرسیده ، همان بِه که نوشتن نداند
از تو نوشتن و برای تو نوشتن ، قلمم را وامانده کرده که شرح دلتنگی ، ممکن نیست
هرچه کردم نتوانستم آنچه در دل به جریان افتاده ، به نظم درآورم
گفتم شاید قهر کرده ای با این در ظلمت افتاده ...
حق هم داری ...
نوشتن از روسپیدان درگاه حق تعالی ، به دستان سیاه من ؟؟؟!!
منی که ضربان قلب خویش را ، نمیشنوم
شاید به وقت تو تنظیم نیست که نمی تپد
یا شاید مرده ام
مرده ام و نفهمیده ام
مرده است آنکس که دور مانده ... جامانده از تو ... و از مسیرت ...
سرم گویی در هوای تو نیست
گویی سودایی غیراز تو هم دارد
بر دودست پیشکش راه کربلایت کنم ، خوش تر است تا آنکه در هوای دیگری بپرد
و این دست ، که چندیست مطَهَّر به طهارت ضریحی نشده ، چگونه بنویسد ...
قهر است یا بی لیاقتی ؟؟!!
نمیدانم ...
هیچ ندارم که با آن برایت بنویسم
نه قلب تپنده ای
نه سرِ به هوای تو درآمده ای
نه دستِ مطهَر شده ای
قلم نمیگنجد ...
نباید هم بگنجد ...
اما میدانم درمانی دارد این خسته حالِ قلمْ در دستِ وامانده از نوشتن ...
تو خود خوب میدانی
تجویزت حرم درمانی ست
اما
حرم امضا نکرده ای بازهم ...
دست خودم نیست این بد شدن ها
کربلا لازمم
حرم لازمم
کرمی کن به حال این کمترین ، یابن الکریم ....
آشفته نوشتن ، نشانه ی دور ماندن از اوست
حال این روزهای قلم بدستان درگاهش ...
https://t.me/fsahhaf
در پاسخ آقای مهاجرانی باید عرض کنم:
اولا: وجود یک روایت در کتب قرن ششم ضرری به اعتبار آن نمی رساند همچنان که خطبه غدیر که با ارزش ترین خطبه پیامبر صلی الله علیه و آله است نیز اولین بار در قرن ششم توسط طبرسی در احتجاج روایت شده است و همچنین روایاتی که سید بن طاوس در قرن هفتم برای اولین بار در کتب خویش از منابع قدیمی که در دست داشته روایت میکند و در هیچ کتابی نیست.
ثانیا: آقای وحید فرق بین روایات فضایل و فقهی را خوب می فهمد و بررسی سند مختص روایات فقهی است و ائمه فرموده اند: وقتی دو روایت متعارض از ما برای شما نقل شد، در راویان آن نظر کنید. ونفرمودند که هر روایتی از ما به شما رسید، سند آن را بررسی کنید، تا جایی که در اخبار من بلغ فرمودند: هر کس که خبری از ما به او برسد و به آن عمل کند، پاداش آن را خواهد گرفت هرچند که ما آن مطلب را نگفته باشیم (زیرا ارادت شما و پذیرش سخن امام مهم است).
این روایت نیز نه فقهی است و نه معارضی دارد که نیاز به بررسی سند داشته باشد.
ثالثا: منظور ایشان از نحوهی قرار گرفتن استخوان، این بود که اگر کسی آن را در دست بگیرد و دعا کند و خدا را به حرمت آن سوگند دهد، خداوند دعای او را مستجاب میکند. نه اینکه اگر استخوان مکشوف از زیر خاک بیرون آید، باران میآید.
رابعا: اگر این گونه مطالب از نظر شما در قلمرو جادو و جنبل است، از نظر ما آیهای برای اثبات امامت است و قرآن پر است از این معجزات، مانند: زنده کردن مردگان و نیز تسخیر جنیان و تسخیر باد و تکلم با حیوانات توسط سلیمان علیه السلام، و اژدها کردن عصا و شکافته شدن دریا و بلند کردن کوه طور بر سر قوم موسی علیه السلام و...
این هم که در روایتی، کلمهای پس و پیش یا حذف شده باشد، و واژه (ابن) از سر (المتوکل)، افتاده باشد، چیزی نیست که شما بخاطر آن، چنین روایتی را بی اعتبار کنید زیرا در استنساخ نسخ قدیمی که یا دست و توسط کاتبانی که دقت نداشته اند، این گونه مسائل بسیار پیش میآید و خود بنده در تحقیق یک کتاب متعلق به قرن چهارم، بیش از ۱۲۰ مورد اصلاح سند بر اساس کتب شیعه و اهل سنت کردم که نام برخی از آنها فقط در یک یا دو کتاب حدیثی آمده است مانند (احمد بن عیسی بن الفضل الأنماطی) که در اصل (احمد بن عقده، عن عباس بن الفضل الأسفاطی) بوده است.
نکته مهم: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی، همانطور که در فقه و اصول بسیار مو شکافانه بحث میکند، در روایات فضائل برای سند ارزش زیادی قائل نیست زیرا تمام این فضائل، مادون درجات واقعی اهل بیت است.
امام صادق علیهالسلام در اثبات برتری اهل بیت علیهم السلام بر انبیاء فرمودهاند: تمام علومی که خداوند به پیامبران گذشته عطا کرده بود، به پیامبر ما رسید و علاوه بر آن، به او علومی را عطا کرد که به هیچ یک از پیامبران گذشته عطا نکرده بود. وتمام ان علوم از ایشان به ما ارث رسیده است و ما واجد مجموع علوم انبیاء و علوم جدّمان هستیم.
احتمالا الآن بتوانید متوجه شوید که چرا حضرت عیسی علیه السلام در آخر الزمان که بازمیگردد، به امام زمان علیه السلام اقتدا میکند و پشت سر او نماز میخواند.
حال از شما میپرسم: وقتی حضرت سلیمان با آن علوم الهی توانست باد و جنیان را تسخیر کند و موسی علیه السلام توانست آن معجزات را انجام دهد و عیسی علیه السلام مرده زنده کرد و از گل، پرنده خلق کرد و کور مادرزاد را شفا داد، پیامبر و امامانی که تمام علوم انبیاء را به ارث بردهاند و علاوه بر آنها، علومی از خدا دریافت کردهاند که گذشتگان نداشته اند، چه کارهایی را میتوانند انجام دهند؟؟؟
لطفا این بحث ها را به اهلش واگذارید و در حیطه تخصص خودتان سخن بگویید.
والسلام.
پاسخ به آقای مهاجرانی درباره رد ایشان بر سخنان آیت الله وحید خراسانی درباره معجزه امام حسن عسکری علیه السلام:
اولا: وجود یک روایت در کتب قرن ششم ضرری به اعتبار آن نمی رساند همچنان که خطبه غدیر که با ارزش ترین خطبه پیامبر صلی الله علیه و آله است نیز اولین بار در قرن ششم توسط طبرسی در احتجاج روایت شده است و همچنین روایاتی که سید بن طاوس در قرن هفتم برای اولین بار در کتب خویش از منابع قدیمی که در دست داشته روایت میکند و در هیچ کتابی نیست.
ثانیا: آقای وحید فرق بین روایات فضایل و فقهی را خوب می فهمد و بررسی سند مختص روایات فقهی است و ائمه فرموده اند: وقتی دو روایت متعارض از ما برای شما نقل شد، در راویان آن نظر کنید. ونفرمودند که هر روایتی از ما به شما رسید، سند آن را بررسی کنید، تا جایی که در اخبار من بلغ فرمودند: هر کس که خبری از ما به او برسد و به آن عمل کند، پاداش آن را خواهد گرفت هر چند که ما آن مطلب را نگفته باشیم (زیرا ارادت شما نسبت به کلام امام مهم است).
این روایت نیز نه فقهی است و نه معارضی دارد که نیاز به بررسی سند داشته باشد.
ثالثا: منظور ایشان از نحوهی قرار گرفتن استخوان، این بود که اگر کسی آن را در دست بگیرد و دعا کند و خدا را به حرمت آن سوگند دهد، خداوند دعای او را مستجاب میکند. نه اینکه اگر استخوان پیامبری از زیر خاک بیرون آید، باران میآید.
رابعا: اگر این گونه مطالب از نظر شما در قلمرو جادو و جنبل است، از نظر ما آیهای برای اثبات امامت است و قرآن پر است از این معجزات، مانند: زنده کردن مردگان و نیز تسخیر جنیان و تسخیر باد و تکلم با حیوانات توسط سلیمان علیه السلام، و اژدها کردن عصا و شکافته شدن دریا و بلند کردن کوه طور بر سر قوم موسی علیه السلام و...
این هم که در روایتی، کلمهای پس و پیش یا حذف شده باشد، و واژه (ابن) از سر (المتوکل)، افتاده باشد، چیزی نیست که شما بخاطر آن، چنین روایتی را بی اعتبار کنید زیرا در استنساخ نسخ قدیمی که یا دست و توسط کاتبانی که دقت نداشته اند، این گونه مسائل بسیار پیش میآید و خود بنده در تحقیق یک کتاب متعلق به قرن چهارم، بیش از ۱۲۰ مورد اصلاح سند بر اساس کتب شیعه و اهل سنت کردم که نام برخی از آنها فقط در یک یا دو کتاب حدیثی آمده است مانند (احمد بن عیسی بن الفضل الأنماطی) که در اصل (احمد بن عقده، عن عباس بن الفضل الأسفاطی) بوده است.
نکته مهم: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی، همانطور که در فقه و اصول بسیار مو شکافانه بحث میکند، در روایات فضائل برای سند ارزش زیادی قائل نیست زیرا تمام این فضائل، مادون درجات واقعی اهل بیت است.
امام صادق علیهالسلام در اثبات برتری اهل بیت علیهم السلام بر انبیاء فرمودهاند: تمام علومی که خداوند به پیامبران گذشته عطا کرده بود، به پیامبر ما رسید و علاوه بر آن، به او علومی را عطا کرد که به هیچ یک از پیامبران گذشته عطا نکرده بود. وتمام ان علوم از ایشان به ما ارث رسیده است و ما واجد مجموع علوم انبیاء و علوم جدّمان هستیم.
احتمالا الآن بتوانید متوجه شوید که چرا حضرت عیسی علیه السلام در آخر الزمان که بازمیگردد، به امام زمان علیه السلام اقتدا میکند و پشت سر او نماز میخواند.
حال از شما میپرسم: وقتی حضرت سلیمان با آن علوم الهی توانست باد و جنیان را تسخیر کند و موسی علیه السلام توانست آن معجزات را انجام دهد و عیسی علیه السلام مرده زنده کرد و از گل، پرنده خلق کرد و کور مادرزاد را شفا داد، پیامبر و امامانی که تمام علوم انبیاء را به ارث بردهاند و علاوه بر آنها، علومی از خدا دریافت کردهاند که گذشتگان نداشته اند، چه کارهایی را میتوانند انجام دهند؟؟؟
لطفا این بحث ها را به اهلش واگذارید و در حیطه تخصص خودتان سخن بگویید.
والسلام.
پاسخ به آقای مهاجرانی درباره رد ایشان بر سخنان آیت الله وحید خراسانی درباره معجزه امام حسن عسکری علیه السلام:
اولا: وجود یک روایت در کتب قرن ششم ضرری به اعتبار آن نمی رساند همچنان که خطبه غدیر که با ارزش ترین خطبه پیامبر صلی الله علیه و آله است نیز اولین بار در قرن ششم توسط طبرسی در احتجاج روایت شده است و همچنین روایاتی که سید بن طاوس در قرن هفتم برای اولین بار در کتب خویش از منابع قدیمی که در دست داشته روایت میکند و در هیچ کتابی نیست.
ثانیا: آقای وحید فرق بین روایات فضایل و فقهی را خوب می فهمد و بررسی سند مختص روایات فقهی است و ائمه فرموده اند: وقتی دو روایت متعارض از ما برای شما نقل شد، در راویان آن نظر کنید. ونفرمودند که هر روایتی از ما به شما رسید، سند آن را بررسی کنید، تا جایی که در اخبار من بلغ فرمودند: هر کس که خبری از ما به او برسد و به آن عمل کند، پاداش آن را خواهد گرفت هر چند که ما آن مطلب را نگفته باشیم (زیرا ارادت شما نسبت به کلام امام مهم است).
این روایت نیز نه فقهی است و نه معارضی دارد که نیاز به بررسی سند داشته باشد.
ثالثا: منظور ایشان از نحوهی قرار گرفتن استخوان، این بود که اگر کسی آن را در دست بگیرد و دعا کند و خدا را به حرمت آن سوگند دهد، خداوند دعای او را مستجاب میکند. نه اینکه اگر استخوان پیامبری از زیر خاک بیرون آید، باران میآید.
رابعا: اگر این گونه مطالب از نظر شما در قلمرو جادو و جنبل است، از نظر ما آیهای برای اثبات امامت است و قرآن پر است از این معجزات، مانند: زنده کردن مردگان و نیز تسخیر جنیان و تسخیر باد و تکلم با حیوانات توسط سلیمان علیه السلام، و اژدها کردن عصا و شکافته شدن دریا و بلند کردن کوه طور بر سر قوم موسی علیه السلام و...
خامسا: اگر در روایتی، کلمهای پس و پیش یا حذف شده باشد، و واژه (ابن) از سر (المتوکل)، افتاده باشد، یا نام آن راوی در هیچ کتابی نباشد، چیزی نیست که شما بخاطر آن، چنین روایتی را بی اعتبار کنید زیرا در استنساخ نسخ قدیمی که با دست نوشته می شده و نیز برخی کاتبان، دقت لازم را نداشته اند، این گونه مسائل بسیار پیش میآید و خود بنده در تحقیق یک کتاب متعلق به قرن چهارم، بیش از ۱۲۰ مورد اصلاح سند بر اساس کتب شیعه و اهل سنت کردم که نام برخی از آنها در هیچ کتاب رجال و حدیثی بجز همین کتاب نیامده است مانند (احمد بن عیسی بن الفضل الأنماطی) که در اصل (احمد بن عقده، عن عباس بن الفضل الأسفاطی) بوده است و یا (ابو احمد طوسی) که در اصل (ابو احمد شطوی) است.
نکته مهم: حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی، همانطور که در فقه و اصول بسیار مو شکافانه بحث میکند، در روایات فضائل برای سند ارزش زیادی قائل نیست و ابتدا به متن آن نظر میکنند زیرا تمام این فضائل، مادون شأن و درجات واقعی اهل بیت است.
امام صادق علیهالسلام در اثبات برتری اهل بیت علیهم السلام بر انبیاء فرمودهاند: تمام علومی که خداوند به پیامبران گذشته عطا کرده بود، به پیامبر ما رسید و علاوه بر آن، به او علومی را عطا کرد که به هیچ یک از پیامبران گذشته عطا نکرده بود. وتمام ان علوم از ایشان به ما ارث رسیده است و ما واجد مجموع علوم انبیاء و علوم جدّمان هستیم.
احتمالا الآن بتوانید متوجه شوید که چرا حضرت عیسی علیه السلام در آخر الزمان که بازمیگردد، به امام زمان علیه السلام اقتدا میکند و پشت سر او نماز میخواند.
حال از شما میپرسم: وقتی حضرت سلیمان با آن علوم الهی توانست باد و جنیان را تسخیر کند و موسی علیه السلام توانست آن معجزات را انجام دهد و عیسی علیه السلام مرده زنده کرد و از گل، پرنده خلق کرد و کور مادرزاد را شفا داد، پیامبر و امامانی که تمام علوم انبیاء را به ارث بردهاند و علاوه بر آنها، علومی از خدا دریافت کردهاند که گذشتگان نداشته اند، چه کارهایی را میتوانند انجام دهند؟؟؟
لطفا این بحث ها را به اهلش واگذارید و در حیطه تخصص خودتان سخن بگویید.
والسلام.
غدیر یک یادبود ... یک سالگرد ..یک روز به یاد ماندنی نیست..
غدیر یک حماسه است یک روز سرنوشت ساز ، یک انتخاب است..
غدیر مرز کشیدن میان حق و باطل است...
برای جهانی کردن این روز هرچه کنیم کم کرده ایم!
یکی از زیبا ترین روشهای تبلیغ "حماسه غدیر" استفاده از هنر کُهن " پرده خوانی و نقالی " می باشد.
که از ویژگیهای آن این است که اختصاص به ایام خاص نداشته و در تمام طول سال و همه شهرها و کشورها قابل اجراست...
از همه غدیریان دعوت می کنیم دراحیا و رونق این هنر اثربخش، گروه فرهنگی " پدر مهربان " را یاری دهند....
@kind_father
ملاحظاتی در این متن وجود دارد:
اشکال به خوبی منقح نشده است. آنچه که قرار است نقد شود چه چیزی است؟!
در ابتدا چنین مطرح شده که برخی نسبت به دانش دانشپژوهانی که به دنبال کسب رزق حلال میروند، خرده میگیرند.
این جمله ابهام دارد. خرده میگیرند یعنی چه میکنند؟!
بالاخره کسی که طالب دانش است، یا برای درآمد بیشتر به کار دیگری مشغول میشود یا نمیشود.
صرف نظر از برخی قوانین امروزی برای شهریه طلاب حوزه علمیه، هر دو صورت یعنی چه کار کردن یا کار نکردن، هیچ منع شرعی ندارد. دانشجو یا طلبه همزمان با درس خواندن به یک کار دیگر برای درآمد بیشتر مشغول میشود.
حالا این خرده گرفتن یعنی این دانشجو یا طلبه، بر تو حرام است که به دنبال کسب درآمد بروی؟ یا منظور این است که بر تو مکروه و ناپسند است که چنین کنی؟!
روایاتی که در ادامه مورد نقد واقع شدند، فارغ از بحث سندی، دلالت بر حرمت کسب درآمد همزمان با دانش آموزی ندارد.
پس نه کسانی که خرده میگیرند، عمل ناروا انجام میدهند چون فرض این است که از انجام یک عمل مکروه نهی میکنند و نه دانشجویان و طلابی که بر خلاف متن این روایات، به کسب روزی حلال مشغول هستند، عمل حرام انجام میدهند. چون چنین دلیلی یافت نشده.
🌐🖌 بنام حرمت قلم در روز قلم
🆔 @Archpoldeb
📝 ۱۴ تیر ماه ، روز قلم
قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان ها و بیان کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان هاست. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گسترده تر از آن است که در بیان بگنجد.
🖌 پیشینه روز قلم
البته توجه به قلم در سرزمین ما پیشینهای دیرینه دارد. سدهها پیش در ایران باستان، تیرگان (سیزدهم تیرماه) یکی از مهمترین جشنهای ایران باستان بوده که آیینهای مخصوصی داشته و یکی از آنها پاسداشت قلم بوده است. یکی از دلایلی که برای این جشن ذکر شده، این است که در این روز، هوشنگ، پادشاه پیشدادی ایران، نویسندگان و کاتبان را به رسمیت شناخت و آنان را گرامی داشت، مردم جشن گرفتند و آن جشن به یاد ارجمندی قلم بر جای ماند. دلیل دیگری هم که برای این جشن ثبت شده، این است که به نوشتهی ابوریحان بیرونی، سیزدهم تیرماه، روز ستارهی تیر یا عطارد است و چون عطارد، کاتب ستارگان است، میتوان سیزدهم تیرماه را روز نویسنده نامید.
پس از انقلاب نیز نویسندگان و شاعران سرشناسی چون محمدعلی سپانلو سیزدهم تیرماه را به عنوان روز قلم و نویسنده پیشنهاد دادند، تا اینکه چهاردهم تیرماه از جانب انجمن قلم به عنوان روز قلم نامگذاری شد. با این حال این مناسبت هنوز چندان در میان مردم و حتی اصحاب قلم و اندیشه شناختهشده نیست.
🖌 تاریخ نوشتن
تاریخ نوشتار، حداکثر به بیست هزار سال پیش باز می گردد و با محدود ساختن به نظام های نوشتاری مدوّن، رقمی حدود شش هزار سال پیش را نشان می دهد. این ارقام و آمارها فقط تخمینی است از سوی کاوشگران علمی، در صورتی که بدون شک پیشرفتی از سوی جوامع گوناگون، بدون کمک خط و زبان امکان پذیر نبوده است.
از جمله موادی که برای نوشتن به کار می رفته سنگ، چوب، پوست حیوانات، برگ درختان، استخوان، موم، ابریشم، پنبه و کاغذ را می توان نام برد. در طول تاریخ، نوشتن به دو صورت بوده است: یک دسته خطوطی را در برمی گرفت که با استفاده از ابزارهای تیز چون سوزن، چاقو و... نوشتاری، کنده کاری می شد. دسته دیگر شامل خطوطی است که به وسیله قلم پر، قلم نی، قلم مو و... و با استفاده از جوهر بر سطح ماده نوشتاری ترسیم می گردید. گفتنی است نسخه برداری از نوشته ای بر سنگ یا فلز به طور منطقی، در نهایت به اختراع چاپ انجامید.
🖌 قلم چیست؟
قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان ها و بیان کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان هاست. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گسترده تر از آن است که در بیان بگنجد. هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد. تمدن ها، تجربه های تلخ و شیرین و علوم با نوشتن ماندگار می شوند.
هر کس می تواند قلمی را بین انگشتانش بفشرد و فرمانش دهد که بنگارد و هر آنچه را از مخیله صاحب انگشت تراوش می کند، بنویسد. قلم، تخریب می کند. می سازد. واقعیت ها را آشکار می کند. آشکارها را نهان می کند. به واقع قلم، معجزه ای جاودان است
🖌 قلم مدرن
در آغاز قرن بیستم، کسی این تردید را به خود راه نمی داد که قلم و کاغذ را مهم ترین و مؤثرترین ابزار ذخیره سازی اطلاعات بداند؛ زیرا در آن زمان جوامع از نظر اقتصادی و فکری به جامعه های کاغذ مدار تبدیل شده بود. اما پایه های این باور پس از چندی به لرزه درآمد و با ظهور رایانه، رشد سریع فناوری اطلاعات، تلویزیون، استفاده های گوناگون از میکرو فیلم، میکرو فیش و ابزارهای الکتریکی، برتری بی رقیب کاغذ و قلم سنتی، به طور جدی به مبارزه طلبیده شد.
همان طور که در طول تاریخ، شکل ظاهری قلم عوض می شده است، روز به روز همراه با صنعت رو به رشد نیز تغییر می کند. اگر چه هنوز کتاب خانه های الکترونیکی و اداره های بدون کاغذ و قلم و جامعه های بدون کتاب نیامده است و شاید هرگز نیاید، ولی موقعیت ابزار و مواد نوشتنی از بنیاد دگرگون شده است. این دگرگونی در ظاهر قلم ها و نوشته ها، نه تنها از ارزش قلم و صاحبان آن نمی کاهد، بلکه به دلیل انتقال لحظه ای نوشته ها، هرآینه مسئولیت و وظیفه قلم را صدچندان می کند.
🖌 جایگاه قلم در اسلام
سوگند خداوند در قرآن به نام قلم، گویاترین شاهد بر شرافت و قداست آن است: «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه نویسند.» در جایی که خداوند، صاحب هستی به آفریده ای از آفریده های خود قسم یاد می کند، بشر در چه جایگاهی می تواند از ارج و منزلت آن سخن براند. در نخستین ارتباط وحیانی رسول خدا صلی الله علیه و آله با مبدأ هستی در غار حرا، سخن از قلم به میان می آید، تا جایی که خداوند خود را این گونه معرفی می کند: «الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ آن که با قلم آموخت.»
با سیری در زندگی پیامبر و امامان علیهم السلام می توان توجه و اهتمام عملی به نوشتن را از متن سیره آنان دریافت.
🆔 @Archpoldeb
👇ادامه...
✍️اصول مقاله نویسی: بخش چهارم: مقدمه
📚هدف اصلي از بيان مقدمه پاسخ به اين سوال است كه «چرا پژوهش انجام شده است». خيلي از اوقات مقدمه مقالهاي كه براي مجله فرستاده ميشود، تنها قسمتي است كه خوانده ميشود. براساس بررسيهاي صورت گرفته به عبارت ديگر اكثر داوران در مجلات علمي تصميم خود را پيرامون قبول يا رد مقاله در 15 دقيقه اول خواندن آن كه عمدتاً منطبق با عنوان، چکیده و مقدمه است ميگيرند. لذا صاحب نظران مقالهنويسي پيشنهاد ميكنند كه حداقل نيمي از زمان نوشتن مقاله، به نگارش مقدمه و نتيجهگيري اختصاص يابد.
🔍 ساختار كلي و محتواي مقدمه چيست؟
بطور كلي ساختار مقدمه از توالي زير پيروي ميكند:
1- ارائه زمينه و ديدگاه درباره موضوع و اهميت
2- مروري كوتاه بر متون علمي موجود
3- بيان منطق منجر به انجام پژوهش
4- بيان هدف مطالعه
👈مقدمه يک مقاله پژوهشی ضمن بيان مسئله و تشريح موضوع به آن مسئله پاسخ مي دهد که ارزش مطالعه حاضر برای انجام آن چه بوده است. در حقيقت با مطالعه مقدمه يک مقاله پژوهشی، خواننده با مسئله تحقيق آشنا شده و ضرورت انجام پژوهش را درک مي کند. متن مقدمه بايد روان باشد و حتی الامکان به صورت خلاصه و حداکثر 600 کلمه باشد.
✍️ اولين خط مقدمه
اولين خط مقدمه را ميتوان مهمترين بخش آن در نظر گرفت چرا كه محور آن ايجاد انگيزه در خواننده از طريق تبيين اهميت و گستردگي موضوع مطالعه است. در جمله اول مقدمه معمولاً موضوع اصلي مطالعه معرفي ميشود. پاراگرافهاي بعدي به بررسي متون و ذكر هدف مطالعه اختصاص دارد.
✍️ سير ارائه مطالب در مقدمه
همواره سير ارايه مطلب در مقدمه از عام به خاص است؛ به عبارت ديگر نويسنده، مطلب را از جنبههاي كلي شروع ميكند و رفته رفته به قسمت هاي اختصاصيتر ميپردازد تا در نهايت لزوم انجام مطالعه را براي تكميل آنچه تاكنون انجام شده روشن نمايد.
✍️ هنر و تكنيك نوشتن يك مقدمه خوب
لازم است نويسنده در مقدمه به خوبي تاكيد نمايد كه چگونه فرضيه را تهيه كرده است. در اين راستا نويسنده بايد به خوبي ارتباط مطالعات قبلي با تحقيق خود را روشن كند؛ چرا كه عدم توجه به اين نكته از شايع ترين مشكلات موجود در بخش مقدمه است.
✍️ مراجع در مقدمه
نه آنقدر از مطالب كتب مرجع استفاده كنيد كه فرم كلي مقاله حالت عاميانه و بديهي به خود بگيرد و نه آنقدر اختصاصي بنويسيد كه براي عمده خوانندگان ابهام آفرين باشد.
✍️ پاراگراف آخر مقدمه
خصوصيات مهم پاراگراف آخر مقدمه بهترين محل براي بيان هدف مطالعه است. اين قسمت همچنين محل نوشتن مزاياي تكنيك يا متدولوژي جديد (اگر تحقيق در اين مورد است) نيز مي باشد. در جمله آخر اين پاراگراف مي توانيد به اختصار به روش اجراي مطالعه نيز اشاره كنيد. اما بهتر است آن را به بخش مواد و روش ها واگذار كنيد.
http://t.me/JournalGreatKhorasan
🌐🖌 بنام حرمت قلم در روز قلم
🆔 @Archpoldeb
📝 ۱۴ تیر ماه ، روز قلم
قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان ها و بیان کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان هاست. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گسترده تر از آن است که در بیان بگنجد.
🖌 پیشینه روز قلم
البته توجه به قلم در سرزمین ما پیشینهای دیرینه دارد. سدهها پیش در ایران باستان، تیرگان (سیزدهم تیرماه) یکی از مهمترین جشنهای ایران باستان بوده که آیینهای مخصوصی داشته و یکی از آنها پاسداشت قلم بوده است. یکی از دلایلی که برای این جشن ذکر شده، این است که در این روز، هوشنگ، پادشاه پیشدادی ایران، نویسندگان و کاتبان را به رسمیت شناخت و آنان را گرامی داشت، مردم جشن گرفتند و آن جشن به یاد ارجمندی قلم بر جای ماند. دلیل دیگری هم که برای این جشن ثبت شده، این است که به نوشتهی ابوریحان بیرونی، سیزدهم تیرماه، روز ستارهی تیر یا عطارد است و چون عطارد، کاتب ستارگان است، میتوان سیزدهم تیرماه را روز نویسنده نامید.
پس از انقلاب نیز نویسندگان و شاعران سرشناسی چون محمدعلی سپانلو سیزدهم تیرماه را به عنوان روز قلم و نویسنده پیشنهاد دادند، تا اینکه چهاردهم تیرماه از جانب انجمن قلم به عنوان روز قلم نامگذاری شد. با این حال این مناسبت هنوز چندان در میان مردم و حتی اصحاب قلم و اندیشه شناختهشده نیست.
🖌 تاریخ نوشتن
تاریخ نوشتار، حداکثر به بیست هزار سال پیش باز می گردد و با محدود ساختن به نظام های نوشتاری مدوّن، رقمی حدود شش هزار سال پیش را نشان می دهد. این ارقام و آمارها فقط تخمینی است از سوی کاوشگران علمی، در صورتی که بدون شک پیشرفتی از سوی جوامع گوناگون، بدون کمک خط و زبان امکان پذیر نبوده است.
از جمله موادی که برای نوشتن به کار می رفته سنگ، چوب، پوست حیوانات، برگ درختان، استخوان، موم، ابریشم، پنبه و کاغذ را می توان نام برد. در طول تاریخ، نوشتن به دو صورت بوده است: یک دسته خطوطی را در برمی گرفت که با استفاده از ابزارهای تیز چون سوزن، چاقو و... نوشتاری، کنده کاری می شد. دسته دیگر شامل خطوطی است که به وسیله قلم پر، قلم نی، قلم مو و... و با استفاده از جوهر بر سطح ماده نوشتاری ترسیم می گردید. گفتنی است نسخه برداری از نوشته ای بر سنگ یا فلز به طور منطقی، در نهایت به اختراع چاپ انجامید.
🖌 قلم چیست؟
قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان ها و بیان کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان هاست. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گسترده تر از آن است که در بیان بگنجد. هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد. تمدن ها، تجربه های تلخ و شیرین و علوم با نوشتن ماندگار می شوند.
هر کس می تواند قلمی را بین انگشتانش بفشرد و فرمانش دهد که بنگارد و هر آنچه را از مخیله صاحب انگشت تراوش می کند، بنویسد. قلم، تخریب می کند. می سازد. واقعیت ها را آشکار می کند. آشکارها را نهان می کند. به واقع قلم، معجزه ای جاودان است
🖌 قلم مدرن
در آغاز قرن بیستم، کسی این تردید را به خود راه نمی داد که قلم و کاغذ را مهم ترین و مؤثرترین ابزار ذخیره سازی اطلاعات بداند؛ زیرا در آن زمان جوامع از نظر اقتصادی و فکری به جامعه های کاغذ مدار تبدیل شده بود. اما پایه های این باور پس از چندی به لرزه درآمد و با ظهور رایانه، رشد سریع فناوری اطلاعات، تلویزیون، استفاده های گوناگون از میکرو فیلم، میکرو فیش و ابزارهای الکتریکی، برتری بی رقیب کاغذ و قلم سنتی، به طور جدی به مبارزه طلبیده شد.
همان طور که در طول تاریخ، شکل ظاهری قلم عوض می شده است، روز به روز همراه با صنعت رو به رشد نیز تغییر می کند. اگر چه هنوز کتاب خانه های الکترونیکی و اداره های بدون کاغذ و قلم و جامعه های بدون کتاب نیامده است و شاید هرگز نیاید، ولی موقعیت ابزار و مواد نوشتنی از بنیاد دگرگون شده است. این دگرگونی در ظاهر قلم ها و نوشته ها، نه تنها از ارزش قلم و صاحبان آن نمی کاهد، بلکه به دلیل انتقال لحظه ای نوشته ها، هرآینه مسئولیت و وظیفه قلم را صدچندان می کند.
🖌 جایگاه قلم در اسلام
سوگند خداوند در قرآن به نام قلم، گویاترین شاهد بر شرافت و قداست آن است: «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه نویسند.» در جایی که خداوند، صاحب هستی به آفریده ای از آفریده های خود قسم یاد می کند، بشر در چه جایگاهی می تواند از ارج و منزلت آن سخن براند. در نخستین ارتباط وحیانی رسول خدا صلی الله علیه و آله با مبدأ هستی در غار حرا، سخن از قلم به میان می آید، تا جایی که خداوند خود را این گونه معرفی می کند: «الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ آن که با قلم آموخت.»
با سیری در زندگی پیامبر و امامان علیهم السلام می توان توجه و اهتمام عملی به نوشتن را از متن سیره آنان دریافت.
🆔 @Archpoldeb
👇ادامه...
در این ویدیوی آموزشی، استاد کربلایی نوشتن به یک مد قلم را با قلم مشقی شش دانگ( زبانه قلم تقریبا ۶ میلیمتر) آموزش میدهند. همانطور که مشاهده میفرمایید این تکنیک فقط مختص کتابت نیست و برای قلمهای فاقدار درشتتر هم کاربرد دارد. نیازی به دوات نیست و خط یکنواخت و یکرنگ و آسان نوشته میشود.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com