اخبار جمل وصفین. کتابی است که از آن سه نسخه دست کم موجود است و باید تصحیح و منتشر شود. بررسی ریشه های این تحریر خود نیازمند تحقیقی مستقل است.
? #معرفی_مقـاله ؛
« - بررسی تحلیلی تعارض میان نظریه تکامل
و نظام آفرینش از دیدگاه « کیث وارد » - »
? مولفان :
« فرروغ سادات رحیم پور »*
« فائزه زارعیان »**
➖ *استاد یار گروه الاهیات،دانشگاه اصفهان
➖ **دانشجوی ارشد رشته فلشفه و کلام اسلام،دانشگاه اصفهان
#تــوضیح؛
? در فاصله میان قرن هفدهم تا نوزده میلادی، جهانیان شاهد ظهور علوم جدیدی بودند که هر کدام به نحوی اصول اعتقادی موحدانِ مسیحی را به چالش میکشید و مقدمات بروز تعارض علم و دین را فراهم می آورد .
از جمله نظریات علمی که در قرن نوزدهم مسئله خداباوری را به زعم ملحدان خدشه وار کرد، نظریه تکامل بود که توسط « #چارلز_داروین » مطرح گردید .
⚠️ در این پژوهش، سعی بر آن است که ضمن اشاره کوتاه به پیامد های فلسفی - کلامی #نظریه_تکامل، از میان این پیامد ها به تعارض میان نظریه تکامل و خداباوری با توجه به برهان نظم پرداخته شود و علل بروز این تعارض و نحوه برطرف نمودن آن از طرف « #کیث_وارد » فیلسوف معاصر، بررسی گردد .
? در این خصوص، کیث وارد به عنوان فردی مُتدین ضمن پذیرش نظریه تکامل، از یک سو سعی به اصلاح برداشت های موحدان از اصول نظریه تکامل، بویژه اصل انتخاب طبیعی دارد و از سوی دیگر، در صدد است تا اشتباه زیست شناسان را در تحمیل بار ارزشی بر اصول تکاملی نشان داده، و با تعدیل آن ها ، تعارضِ مفروض میان نظریه تکامل و برهان نظم را برطرف نماید .
✅ بدین ترتیب، « کیث وارد » نشان میدهد که نه تنها تعارضی میان نظریه تکامل و خداباوری نیست، بلکه فرضیه وجود خداوند بیش از هر فرضیه دیگری میتواند موید نظام آفرینش مبتنی بر تکامل باشد .
? دریـافت و مُـطالعه در ؛
کـانال کــافه م ُــــمطالعه
? @kafee_book
? @NaghdeAtheist
? @banketlat
??
•┈••✦✿✨?✨✿✦••┈•
.•●•.| @Banketlat |.•●•.
?نرم افزار قلـــــمُـ ڪـاغـــِذ
فرمت:[Apk]
#توضیحات:
ماه ها بود که به دنبال یک برنامه جمع و جور و کوچک و در دسترس سریع برای یادداشت برداری در گوشی می گشتم امّا آن را پیدا نمی کردم. تا روزی رسید که آن برنامه را نوشتم و اکنون در اختیار شماست.░↻
??ویژگی کلیدی و کاربردی این برنامه محیط فارسی، امکان ✍?یادداشت برداری بصورت سریع (Instant) و محیط روان و ساده ی آن است. ویژگی دیگر این برنامه که آن را از بقیه برنامه های یادداشت شرکت های سازنده خود گوشی متمایز می کند قابل نصب و ارسال بودن بر روی تمام گوشی های اندرویدی است در حالیکه بعضی از گوشی های اندرویدی برنامه یادداشت را بصورت پیش فرض هم ندارند.?
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰|~
امیدوارم بتوانید از این برنامه به خوبی استفاده کنید.
.•●•.| @Banketlat |.•●•.
•┈••✦✿✨?✨✿✦••┈•
?مقالہ?
?موضوع:
#الگوی_ارتباطات_میان_فرهنگی_مسلمانان_با_مسیحیان_در_قرآن_کریم
?چڪیده?
??در ارتباطات میان فرهنگی که به عنوان فرایند مبادله ی اندیشه ها،معانی و کالاهای فرهنگی میان مردمانی از فرهنگ های مخلتلف،تعرف شده است،توسل به الگویی که بتواند زندگی اجتماعی انسان ها را برای رسیدن به مفاهیم مشترک و زندگی مسالمت آمیز همراه با احترام متقابل هموار سازد،ضرورتی اجتناب ناپذیر است.Ⓜ️
??بر این اساس،در پژوهش حاضر تلاش گردید با رویکرد توصیفی-تحلیلی به بررسی و تحلیل آیاتی از قرآن کریم پرداخته شود که ناطر به ارتباط با مسیحیان بوده و روند تعامل با آنها را بیان می کند.یافته ها و نتایج تحقیق بیان کننده ی آن است که می توان الگویی هفت مرحله ای شامل تایید برخی از مبانی اعتقادی مسیحیان،دعوت به وحدت،بشارت به مسیحیان حقیقی،هشدار و تهدید،دعوت به تفکر،بیان ویژگی های مسیحیان کافر و وعده عذاب و در نهایت دستور به مباهله و جنگ با آن ها را از قرآن کریم استخراج نمود.?
?بنیان و محور اصلی در این الگو یگانگی خداوند است.از این رو،بر اساس قرآن کریم هم زمان که مسیحیان به این اصل نزدیک شوند با بشارت و احترام و هرجا که از آن دور شوند هشدار،تهدید،نفرین و مباهله را با مبنای ارتباط مسلمانان با آن ها قرار داده است.??
#قرآن #مسیحیت #الگو #ارتباطات_میان_فرهنگی
●ڪانال نـــــقد الحاد و آتئیسم●
?ʝOin? @Naghde_elhad ®
⇙⇙مطالعہ و دانلود در⇙⇙
در ?||ڪافــــہ مُـــــطالعہ||?
?【 @kafee_book 】☕️
?مقالہ?
?موضوع:
#بررسی_قلمرو_جامعیت_قرآن_در_نگرش_تفسیری_فخررازی_و_آلوسی_بغدادی
?چڪیده?
?یکی از ویژگی های قرآن کریم و باور های بنیادی مسلمانان،جامعیت کلام الهی است که همانند جهان شمولی و جاودانگی قرآن مورد توجه مفسران و قرآن پژوهان از گذشته تاکنون بوده است.
?امام فخر رازی(544-606) صاحب تفسیر مفاتیح الغیب و آلوسی(1217-1270)،مولف تفسیر«روح المعانی فی تفسیر العظیم و السبع المثانی» از جمله مفسرانی هستند که به موضوع جامعیت قرآن توجه کرده اند.
✍?با توجه به اینکه فخر رازی از مفسران متقدم به شمار می رود،در تفسیر جامعیت قرآن رویکردی حداقلی دارد و قرآن را در حوزه ی اصول و فروع دین جامع می داند،در حالی که به نظر وی مسأله اشتمال قرآن با جامعیت تفاوت دارد و در مواضعی از تفسیر خود،از اشتمال قرآن بر بسیاری از علوم سخن به میان آورده است،اما آلوسی هر چند در تفسیر خود از امام فخر رازی بسیار تاثیر پذیرفته و به نقل و نقد آرای تفسیری او پرداخته است،در تبیین قلمرو جامعیت قرآن از آراء مطرح شده در باب جامعیت بهره گرفته و در کنار پذیرفتن نظریه ی حداقلی فخر رازی،رویکرد حداکثری در حوزه ی جامعیت را مطرح کرده است و دامنه آن را به اشتمال آن بر بسیاری از علوم گسترش داده است.?
?با توجه به اینکه امروزه مقایسه ی تطبیقی بین اندیشه های متفکران مسلمان در حوزه ی پژوهش های قرآنی مورد نیاز است و از رهگذر این تطبیق ها،منشأء اصلی یک اندیشه و یا اثر پذیری یک مفسر از مفسر دیگر و همچنین تحول موضوع های قرآنی آشکار می شود،لذا نویسنده ی این نوشتار در پی آن است تا نگاه دو مفسر قدیم و جدید اهل سنت را نسبت به موضوع جامعیت قرآن بررسی کند و تحول و گستردگی این موضوع را در دو زمان با هم مقایسه کند.Ⓜ️?
#قرآن #جامعیت
●ڪانال نـــــقد الحاد و آتئیسم●
?ʝOin? @Naghde_elhad ®
⇙⇙مطالعہ و دانلود در⇙⇙
در ?||ڪافــــہ مُـــــطالعہ||?
?【 @kafee_book 】☕️
?مقالہ?
? #موضوع:
?بررسی و مطالعه گفتمان های تورات و انجیل و قرآن در معجزه پیامبران ?
?چڪیده?
?امروز همه ی فرهیختگان و باورمندان به ادیان الهی برای نیل به تفاهم و همزیستی دینی و انسانی،مراوده و گفتگوی دانشمندان مذهبی را لازم می دانند و تاکید می کنند که انجام این گفتگوها موجب پیدایش حس تفاهم و درک حقیقی دینی خواهد شد.?
?طبیعی است که محور اصلی این گفتگو ها متون مقدس و حیانی است.در این میان قرآن کریم و کتاب مقدس بیشترین پیروان الهی را به خود اختصاص داده اند.Ⓜ️
?از این رو،یکی از محور های اصلی،گفتگوی بین ادیان خواهد بود این مقاله مفهوم معجزه،عناوین و اهداف آن و مصادیقش را در تورات و انجیل و قرآن مورد جستجو قرار داده،بر باور های مشترک بین مسلمانان و پیرامون کتاب مقدس توجه ویژه دارد.⚜
#کتاب_مقدس #قرآن #اسلام
?ʝOin? @Naghde_elhad ®
⇙⇙مطالعہ و دانلود در⇙⇙
در ?||ڪافــــہ مُـــــطالعہ||?
?【 @kafee_book 】☕️
?مقالہ?
? #موضوع:
?بررسی و مقایسه آراء معتزله و لایب نیتس در مسأله عدل الهی ?
?چڪیده?
?نظریه عدل الهی در اسلام با فرقه کلامی معتزله شناخته می شود.این گروه به همراه فرقه کلامی امامیه به عدلیه نیز معروفند.?
⭕️مهم ترین نظریات این گروه دفاع از اراده ی آزاد در خدا و انسان،حسن و قبح ذاتی افعال،نفی شر و ظلم از ساحت الهی،نفی اراده گزافی از خداوند،وجوب نظام اصلح و موارد دیگری است که مقدمه اثبات عدل الهی قرار می گیرند.
?بر طبق نظر معتزله اعلام اینکه خدا عادل است مرادف با این است که بگوئیم او نه بد است و نه بد را انتخاب می کند تمام اعمال خدا خیر است.خدا باید بهترین حالت ممکن را برای مخلوقاتش فراهم کند.?
✍?از طرف دیگر لایب نیتس در غرب با کتاب عدل الهی(تئودیسه) به دنبال توجیه عدالت الهی است.نظریات او هم در این قسمت به معتزله بسیار نزدیک است.در مورد اراده آزاد و اختیار او مشابهت خدا و انسان نظر دارد.عقیده به حسن و قبح ذاتی افعال،نفی اراده گزافی از خدا،بهترین جهان ممکن و نظام خوش بینی از جمله نظراتی است که او در آثار خود بیان می کند.?
?در این مقاله به مقایسه این دو طرز تفکر پرداخته می شود.
#معتزله #امامیه #لایب_نیتس #عدل_الهی
?ʝOin? @Naghde_elhad ®
⇙⇙مطالعہ و دانلود در⇙⇙
در ?||ڪافــــہ مُـــــطالعہ||?
?【 @kafee_book 】☕️
?مقالہ?
?موضوع:
#بررسی_تطبیقی_علامه_طباطبایی_و_آکوئیناس_از_برهان_امکان_و_وجوب
?چڪیده?
??مسأله وجود خدا،از جمله مباحث مهمی می باشد که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول نموده است.در حوزه فلسفه دین،فلاسفه به انحای مختلف به اثبات وجود خدا پرداخته اند.?
✨?برهان امکان و وجوب از جمله براهین جهان شناختی است که با رویکرد پسینی به اثبات خدا می پردازد.در حوزه فلسفه غرب،توماس آکوئیناس تحت تاثیر فلاسفه اسلامی،تقریری از این برهان ارائه نموده است.در فلسفه اسلامی تحت عنوان برهان صدیقین از آن یاد می شود و یکی از مهمترین افرادی که به آن پرداخته است،علامه طباطبایی می باشد.Ⓜ️
✍??در این نوشتار ضمن ارائه تحلیلی از این دو تقریر،پس از بیان عناصر محوری آن ها به بررسی سازگاری درونی و بیرونی و مطابقتشان با واقعیت پرداخته و تفاوت این دو تقریر بیان می شود.بررسی تطبیقی این تقریرها،نتایج و پیامد های ارزنده ای به ویژه در حیطه داوری براهین اثبات وجود خدا دارد.??
#وجود_خدا #ضرورت_ازلی #واقعیت #تسلسل #صدیقین
●ڪانال نـــــقد الحاد و آتئیسم●
?ʝOin? @Naghde_elhad ®
⇙⇙مطالعہ و دانلود در⇙⇙
در ?||ڪافــــہ مُـــــطالعہ||?
?【 @kafee_book 】☕️
#مقاله
جبر و اختیار» در قلمرو کلام اسلامی و بررسی تطبیقی آن با دیدگاه متکلمان یهودی و مسیحی
نوسندگان: محمدرضا آرام، عبدالرضا امین الدوله
مجله پژوهش های اعتقادی کلامی - سال هفتم، شماره ۲۶، تابستان ۱۳۹۶.
این پژوهش، ضمن تبیین دیدگاه متکلمین اسلامی درباره مساله جبر و اختیار، به بررسی تطبیقی آن در میان ادیان ابراهیمی پرداخته و سپس جایگاه اختیار را در وجود آدمی بر اساس شرایع آسمانی بیان می کند..
http://www.almajlesilib.com/post/331
✅ واجب الاعتقاد علی جمیع العباد/ دکتر حمید عطائی نظری
رساله کوتاه واجب الاعتقاد علی جمیع العباد در زمره آن دسته از آثار علامه حلّی قرار دارد که در آنها بطور عمده، اصلِ دیدگاههای اعتقادی امامیّه (در بخش کلامی آن) به همراه مهمترین دلیل برای اثبات هر یک از دعاوی مجال طرح یافته، و دیگر به ادلّه و اقوال مختلف در هر مبحث پرداخته نشده است. نویسنده، نوشتار حاضر را با هدف معرفی این اثر به رشته تحریر درآورده است. وی در راستای این هدف، نخست، انتساب رساله مذکور به علامه حلی، تاریخ نگارش، ساختار و نسخه های آن را مورد مداقه قرار داده است. در ادامه، ترجمه ای از این رساله را در بوته نقد و بررسی قرار داده و مهم ترین شروح و نیز حواشی آن را بر می شمرد. در نهایت، با ارزیابی با بیان چاپ های رساله و ارزیابی و یادآوری کاستی های دو چاپ از آن به تصحیح شیخ محمّد رضا انصاری قم، نوشتار را به پایان می رساند. http://yon.ir/Q2h1
@manuscript
#معرفی_کتاب
#نسبت #کلام_یهودی با #کلام_شیعی
✳️کتاب "علم الکلام الیهودی"
🔹د. یحیی ذکری
کتاب جالبی است که اندیشه های کلامی سعدیا گائون / متکلم یهودی را بررسی می کند. کتاب البته به عربی است. میان کلام اسلامی و یهودی مخصوصا در دوران میانه خیلی مراودات وجود داشته است. هر دو گاه در موضع برابری نسبت به برخی دیدگاه های کلامی مسیحی مثل تثلیث داشته اند.
در نهایت اما دوران حاکمیت مسلمانان بر اندولس (اسپانیا) دوران طلایی تعامل متفکران این سه دین در حوزه هایی مثل فلسفه/ کلام و عرفان است.
در این زمینه کتابهای زیادی نوشته شده و هنوز هم استادانی در دانشگاههای غربی و خصوصا آمریکا درباب این تعامل کار می کنند.
https://telegram.me/bayeganitabligh/160
سید امیر حسین اصغری
✅🔹عضویت در 👇👇👇
#مطالعات_شیعه_در_غرب
@studiesofshia
اخبار جمل وصفین. کتابی است که از آن سه نسخه دست کم موجود است و باید تصحیح و منتشر شود. بررسی ریشه های این تحریر خود نیازمند تحقیقی مستقل است.
نقد و بررسی نظريه فهرستی در تحليل ادبيات حديثی (6): معنای "اصل" چيست؟ (در دو فرسته)
من قبلا هم نوشتم که بزرگترین دلیل بر عدم وجود طریقه فهرستی به عنوان شیوه ای مستقل از طریقه رجالی در میان قدمای امامیه این است که در هیچ کجا در ادبیات حدیثی و رجالی ما اشاره ای به وجود این تمایز نشده. در حقيقت آن چيزی که طبق اين نظريه، طريقه فهرستی ناميده می شود بخشی از همان شيوه رجالی قدماست. اين نظريه ابراز می دارد که بر خلاف اهل سنت محدثان اماميه طریقه فهرستی را به کار می گرفته اند. دلیل آن را هم اين می داند که در ميان قدمای ما حديث به شکل شفاهی نقل نمی شد بلکه اعتماد اصحاب به دفاتر حدیثی و نقل دست به دست و اعتماد به نسخه های شناخته شده بود. اگر کسی نگاهی گذرا به کتاب های رجای و حدیثی و علل الحدیث بزرگان اهل سنت بیاندازد به روشنی برایش معلوم می شود که توجه به دفاتر و نسخه ها و طرق نقل و توجه به تمایز نسخه ها و روایات و تفاوت نقل ها در سماع و قرائت و مناوله همواره مورد توجه محدثان اهل سنت بوده و توجه به این موارد در کتاب های یاد شده به مراتب بیشتر از مواردی است که به شکل محدود ما در کتاب های خودمان می بینیم. روشن است که نقل شفاهی منافاتی با توجه به دفاتر و نسخه ها ندارد. در جای خودش ثابت شده که نقل شفاهی محدثان اهل سنت متکی بر نقل های مکتوب بوده است. در واقع در نقل های شفاهی مبنا بر وجود نسخه های اصل بوده گرچه طبق سنت، صرف نقل از اصول و دفاتر را به دلیل احتمال تدلیس و تحریف و اضافه و کم کافی نمی دانسته اند و ضروری می دیدند که هر اصلی در سنت شفاهی در نسل های متوالی منتقل و مستند سازی شود. اگر نسخه های حدیثی موجود در کتابخانه ظاهریه و مجامیع عمریه را ملاحظه کنید و یا نسخه هایی حدیثی که در کتابخانه های پرینستون و یا برلین موجود است را ببینید با صدها و بل هزارها گواهی های "طباق" آشنا می شوید که در طی آن نقل های شفاهی مستند به اصول مکتوب و بالعکس است. اصلا این یعنی طریقه فهرستی. بدین معنا که نقل حدیث بر اساس دفاتر و نسخه ها و توجه به تمایز روایات نسخه هاست و همواره "اصلی" در ميان است که بايد طبق آن سنت شفاهی پيش رود. حتی در سده دوم قمری هم امروزه روشن شده که کتاب هایی مانند مصنف عبد الرزاق و موطأ مالک بر اساس اصولی مکتوب بوده که به دست عبد الرزاق و مالک رسیده بوده و آنها البته آنها را در سنتی شفاهی فرا می گرفتند و نسخه های "اصل" خود را بر آن اساس تنظيم می کردند. بنابراين چنانکه در يادداشت ديگری خواهم گفت معنای اصلی "اصل" يعنی همين: متنی که مبنای اصلی سنت شفاهی است. یعنی دفتری در حدیث که در طی سنت شفاهی فراهم می آمد و بعد در سنتی شفاهی نشر پيدا می کرد و منتقل می شد و سنت شفاهی را مستند سازی می کرد. يعنی در هر نسل محدثان آن مجموعه حديث را با اتکای بر آن اصل اوليه در سنت شفاهی سماع و قرائت می کردند و بعد اصالت نسخه های جدید فراهم آمده از مجالس شفاهی را با تکيه بر آن اصل مکتوب گواهی می کردند و آن گواهی ها را در نسخه "اصل" با توجه به طبقات جديد می افزودند و يا نسخه هایی از روی آن اصل اوليه فراهم می کردند و بعدد با سنت مقابله و عرض و بلاغ و انهاء نسخه های تازه ای از آن "اصل" اوليه و با تکيه بر مجالس و سنت شفاهی فراهم می کردند. روی اين "اصل" ها سندهای دفاتر و روايات می آمد که به آن "طباق" گفته می شود. تفصيلش را در جای ديگری بحث کرده ام.
بدین ترتیب برخلاف نظریه فهرستی، اهل سنت به دلیل نقل شفاهی نبود که سراغ علم رجال رفتند. بلکه ماهیت نقل دوگانه شفاهی/ مکتوب و يا "اصل" / سماع به گونه ای است که نیاز به علم رجال را در کنار توجه به اصالت دفاتر و روایات و نسخه ها ضروری می کند. سببش این است که همواره کسانی بوده اند که ادعای روایاتی از مشایخ طبقه قبلی را ابراز می کردند که اصول بازمانده از آنها در نزد برخی ديگر حاوی آن روايات نبود. بنابراين می بايست در ضمن بررسی های نسخه ای به وثاقت و ضبط و منزلت رجالی روات توجه می شد. محدثان گاهی در اصل ها دست می بردند و این به دلیل ماهیت و وضعیت کاغذ و نشر کتاب و امکانات نسخه های خطی بود. بنابراین صرف اعتماد به نسخه ها کافی نبود. با گذشت نسل ها اعتماد صرف به اصالت نسخه ها و گواهی خط ها کافی نبود و باید منزلت رجالی روات مورد بررسی قرار می گرفت. محدثی حدیثی از عبد الرزاق (و او به نقل از معمر بن راشد) نقل می کرد که شاگرد ديگر او در اصل هایش از عبد الرزاق از معمر نقل نکرده بود. بنابراين وضعيت رجالی آن محدث همکار ضروری بود. يا اينکه در مورد حديث نقل شده می گفت: ليس له "اصل". يعنی در اصل من از عبد الرزاق اين حديث نيست. و این یعنی معنای "اصل". می بينيد که بررسی منزلت رجالی چيزی جدا و بيگانه از بررسی های نسخه ای (يعنی آن چيزی که نظريه فهرستی آن را طريقه فهرستی می نامد) نيست.
طريقه نسخه شناختی (موسوم به "طريقه فهرستی") بخشی است از طريقه رجالی
يکی از مهمترين دلائل بر عدم وجود طریقه فهرستی به عنوان شیوه ای مستقل از طریقه رجالی در میان قدمای امامیه این است که در هیچ کجا در ادبیات حدیثی و رجالی ما اشاره ای به وجود این تمایز نشده. در حقيقت آن چيزی که طبق اين نظريه، طريقه فهرستی ناميده می شود بخشی از همان شيوه رجالی قدماست.
اين نظريه ابراز می دارد که بر خلاف اهل سنت محدثان اماميه طریقه فهرستی را به کار می گرفته اند. دلیل آن را هم اين می داند که در ميان قدمای ما حديث به شکل شفاهی نقل نمی شد بلکه اعتماد اصحاب به دفاتر حدیثی و نقل دست به دست و اعتماد به نسخه های شناخته شده بود. اگر کسی نگاهی گذرا به کتاب های رجالی و حدیثی و علل الحدیث بزرگان اهل سنت بیاندازد به روشنی برایش معلوم می شود که توجه به دفاتر و نسخه ها و طرق نقل و توجه به تمایز نسخه ها و روایات و تفاوت نقل ها در سماع و قرائت و مناوله همواره مورد توجه محدثان اهل سنت بوده و توجه به این موارد در کتاب های یاد شده به مراتب بیشتر از مواردی است که به شکل محدود ما در کتاب های خودمان می بینیم. روشن است که نقل شفاهی منافاتی با توجه و عنایت به دفاتر و نسخه ها ندارد. در جای خودش ثابت شده که نقل شفاهی محدثان اهل سنت متکی بر نقل های مکتوب بوده است.
در واقع در نقل های شفاهی مبنا بر وجود نسخه های اصل بوده گرچه طبق سنت، صرف نقل از اصول و دفاتر را به دلیل احتمال تدلیس و تحریف و اضافه و کم کافی نمی دانسته اند و ضروری می دیدند که هر اصلی در سنت شفاهی در نسل های متوالی منتقل و مستند سازی شود. اگر نسخه های حدیثی موجود در کتابخانه ظاهریه و مجامیع عمریه را ملاحظه کنید با صدها و بل هزارها گواهی های "طباق" آشنا می شوید که در طی آن نقل های شفاهی مستند به اصول مکتوب و بالعکس است. اصلا این معنای واقعی طریقه فهرستی است. بدین معنا که نقل حدیث بر اساس دفاتر و نسخه ها و توجه به تمایز روایات نسخه هاست و همواره "اصلی" در ميان است که بايد طبق آن سنت شفاهی پيش رود. حتی در سده دوم قمری هم امروزه روشن شده که کتاب هایی مانند مصنف عبد الرزاق و موطأ مالک بر اساس اصولی مکتوب بوده که به دست عبدالرزاق و مالک رسیده بوده و آنها البته آنها را در سنتی شفاهی فرا می گرفتند و نسخه های "اصل" خود را بر آن اساس تنظيم می کردند.
بنابراين چنانکه در يادداشت ديگری خواهم گفت معنای اصلی "اصل" يعنی همين: متنی که مبنای اصلی سنت شفاهی است. یعنی دفتری در حدیث که در طی سنت شفاهی فراهم می آمد و بعد در سنتی شفاهی نشر پيدا می کرد و منتقل می شد و سنت شفاهی را مستند سازی می کرد. يعنی در هر نسل محدثان آن مجموعه حديث را با اتکای بر آن اصل اوليه در سنت شفاهی سماع و قرائت می کردند و بعد اصالت نسخه های جدید فراهم آمده از مجالس شفاهی را با تکيه بر آن اصل مکتوب گواهی می کردند و آن گواهی ها را در نسخه "اصل" با توجه به طبقات جديد می افزودند و يا نسخه هایی از روی آن اصل اوليه فراهم می کردند و بعد با سنت مقابله و عرض و بلاغ و انهاء نسخه های تازه ای از آن "اصل" اوليه و با تکيه بر مجالس و سنت شفاهی فراهم می کردند. روی اين "اصل" ها سندهای دفاتر و روايات می آمد که به آن "طباق" گفته می شود. تفصيلش را در جای ديگری بحث کرده ام.
بدین ترتیب برخلاف نظریه فهرستی، اهل سنت به دلیل نقل شفاهی نبود که سراغ علم رجال رفتند. بلکه ماهیت نقل دوگانه شفاهی/ مکتوب و يا "اصل" / سماع به گونه ای است که نیاز به علم رجال را در کنار توجه به اصالت دفاتر و روایات و نسخه ها ضروری می کند. سببش این است که همواره کسانی بودند که روایاتی از مشایخ طبقه قبلی را ادعا می کردند که اصول بازمانده از آنها در نزد برخی ديگر حاوی آن روايات نبود. بنابراين می بايست در ضمن بررسی های نسخه ای به وثاقت و ضبط و منزلت رجالی روات توجه می شد. محدثان گاهی در اصل ها دست می بردند و این به دلیل ماهیت و وضعیت کاغذ و نشر کتاب و امکانات نسخه های خطی بود. بنابراین صرف اعتماد به نسخه ها کافی نبود. با گذشت نسل ها اعتماد صرف به اصالت نسخه ها و گواهی خط ها کافی نبود و باید منزلت رجالی روات مورد بررسی قرار می گرفت. محدثی حدیثی از عبدالرزاق (و او به نقل از معمر بن راشد) نقل می کرد که شاگرد ديگر او در اصل هایش از عبدالرزاق از معمر نقل نکرده بود. بنابراين وضعيت رجالی آن محدث همکار ضروری بود. يا اينکه در مورد حديث نقل شده می گفت: ليس له "اصل". يعنی در اصل من از عبد الرزاق اين حديث نيست. و این معنای "اصل" است. می بينيد که بررسی منزلت رجالی چيزی جدا و بيگانه از بررسی های نسخه ای (يعنی آن چيزی که نظريه فهرستی آن را طريقه فهرستی می نامد) نيست.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
🔻خیلی مقاله زیبایی هست، بعضی گمان می کنند منطق های چند ارزشی، منطق های دو ارزشی را نقض کرده، نویسنده فاضل این مقاله با توضیح اینکه این گمان خطاست، به نحوه جمع بین این دو مکتب پرداخته ست.
چند بار این مقاله را خواندم
در قسمتی از این مقاله آمده:
🔻"اصل «طرد شق ثالث» در کنار دو اصل دیگر یعنی « این همانی» و «امتناع تناقض»، بنا بر نظر مشهور، از اصول اولی فکر محسوب می شود.
🔻افزون بر این، بررسی رابطه منطقی آنها نیز نشان می دهد که تخطی از هر یک از آنها مستلزم تخطی از دو اصل دیگر است، چه اگر اصل این همانی را با A=A و اصل امتناع تناقض را با A#~A نشان دهیم، روشن می شود که در اصل امتناع تناقض همان مفاد اصل این همانی یعنی «A همان A است»، به صورت «A غير A نیست» اظهار می گردد و اگر اصل امتناع تناقض را با ( A&~A)~ و اصل طرد شق ثالث را با (A V A~) نشان دهیم، روشن می شود که اصل طرد شق ثالث از لوازم اصل امتناع تناقض به شمار می آید که به صورت منفصله بیان می شود و هر دو از ارزش منطقی یکسانی برخوردارند."
تمدن و ملالت های آن(روانشناسی)
زیگموند فروید
فروید این کتاب را در سال 1930 نوشت. او در این کتاب با رویکردی روان کاوانه ، فرهنگ و تمدن و منشأ های آن و چگونگی پدید آمدن آن را مورد بررسی قرار می دهد.
از دیدگاه فروید ، نیروهایی در پس نیازهای ما وجود دارند که ما را به سوی ارضای آن ها سوق می دهند. این نیروها ، سایق نام دارند. سایق ها صرفا ً رفع نیاز های فردی را هدف قرار می دهند. از آن جا که انسان موجودی اجتماعی است و برای ارضای نیازهای فردی اش ، احتیاج به جمع دارد، ناچار است برخی از سایق هایش را محدود و سرکوب کند. این تعارض ها موجب بروز کشمکش هایی می شود که ملالت ها و ناخوشایندی های فرهنگ را می آفریند.
فروید در این کتاب کوچک ، مسائلی مثل جاودانگی و فنا، سعادت ، روابط انسانی – اجتماعی ، عشق و پرخاش را که تحت کنترل فرهنگ و تمدن درآمده اند ، مورد بررسی روان کاوانه قرار می دهد.
این کتاب شامل هشت فصل است.
#روانشناسی
⬇️⬇️
رساله سه اصل
ملاصدرا
این کتاب یکی از آثار و تالیفات محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی است. موضوع این کتاب عرفان و اخلاق و به زبان فارسی در دفاع از فلسفه نگاشته شده است. رساله سه اصل پاسخ ملاصدرا است به مقام ظاهربینان که به نام علم و دین با حکمت و عرفان خصومت می ورزند. این رساله که درباره سیر سلوک و تکامل اخلاقی و کشف علوم حقیقی و نیز موانعی که در نیل به وصال به حقیقت در راه سالک نهاده شده است، می باشد.
به نظر صدرا موانع و حجاب هایی که اکثر مردم را از ادراک و کسب آن علم محروم می دارد مشتق از سه اصل می باشد که به مناسبت آن، این رساله را نیز سه اصل نامیده است، بنا به قول خودش این اصول بدین قرارند: 1. اصل اول: جهل است به معرفت نفس که او حقیقت آدمی است 2. اصل دوم: حب جاه و مال و میل به شهوات و لذات و سایر تمتعات 3. اصل سوم: تسویلات نفس اماره است و تدلیسات شیطان مکاره و لعین نابکار که بد را نیک و نیک را بد می نماید. ملاصدرا پس از مقدمه و توحید الهی و درود بر ائمه معصومینْ در فصول مختلف به بررسی و شرح این سه اصل می پردازد و هرکدام را به طور دقیق بررسی می کند.
رساله سه اصل: این رساله مرتب بر یک مقدمه و 14 باب به شرح زیر است:
1- باب اول: در بیان اصل اول (جهل نسبت به شناخت نفس)
2- باب دوم: در بیان اصل دوم (حب مال و جاه و شهوات)
3- باب سوم: در بیان اصل سوم (تسویلات نفس اماره و تدلیسات شیطان)
4- باب چهارم: فصل اول در بیان نتیجه اعراض از معرفت نفس و علم معاد
5- باب پنجم: فصل دوم در بیان نتیجه اصل دوم که متابعت شهوت و...
6- باب ششم: فصل سوم در بیان نتیجه اصل سوم از روسای شیاطین که...
7- باب هفتم: فصل دیگر در بیان نصیحت و تنبیه بر طریق سعادت و شقاوت
8- باب هشتم: فصل در بیان پیدا کردن راه خدای که مسلوک روندگان و مسلک بینندگان است
9- باب نهم: خاصیت علم حقیقی و برتری آن نسبت به علوم ظاهری
10 و 11- باب دهم و یازدهم: نور ایمان و لزوم تصفیه و تجلیه
12- باب دوازدهم: شرح نظرات دین شناخت
13- باب سیزدهم: امراض نفس
14- باب چهاردهم: در دانستن عمل صالح
⬇️⬇️
اخبار جمل وصفین. کتابی است که از آن سه نسخه دست کم موجود است و باید تصحیح و منتشر شود. بررسی ریشه های این تحریر خود نیازمند تحقیقی مستقل است.
#مقاله
جبر و اختیار» در قلمرو کلام اسلامی و بررسی تطبیقی آن با دیدگاه متکلمان یهودی و مسیحی
نوسندگان: محمدرضا آرام، عبدالرضا امین الدوله
مجله پژوهش های اعتقادی کلامی - سال هفتم، شماره ۲۶، تابستان ۱۳۹۶.
این پژوهش، ضمن تبیین دیدگاه متکلمین اسلامی درباره مساله جبر و اختیار، به بررسی تطبیقی آن در میان ادیان ابراهیمی پرداخته و سپس جایگاه اختیار را در وجود آدمی بر اساس شرایع آسمانی بیان می کند..
http://www.almajlesilib.com/post/331
طريقه نسخه شناختی (موسوم به "طريقه فهرستی") بخشی است از طريقه رجالی
يکی از مهمترين دلائل بر عدم وجود طریقه فهرستی به عنوان شیوه ای مستقل از طریقه رجالی در میان قدمای امامیه این است که در هیچ کجا در ادبیات حدیثی و رجالی ما اشاره ای به وجود این تمایز نشده. در حقيقت آن چيزی که طبق اين نظريه، طريقه فهرستی ناميده می شود بخشی از همان شيوه رجالی قدماست.
اين نظريه ابراز می دارد که بر خلاف اهل سنت محدثان اماميه طریقه فهرستی را به کار می گرفته اند. دلیل آن را هم اين می داند که در ميان قدمای ما حديث به شکل شفاهی نقل نمی شد بلکه اعتماد اصحاب به دفاتر حدیثی و نقل دست به دست و اعتماد به نسخه های شناخته شده بود. اگر کسی نگاهی گذرا به کتاب های رجالی و حدیثی و علل الحدیث بزرگان اهل سنت بیاندازد به روشنی برایش معلوم می شود که توجه به دفاتر و نسخه ها و طرق نقل و توجه به تمایز نسخه ها و روایات و تفاوت نقل ها در سماع و قرائت و مناوله همواره مورد توجه محدثان اهل سنت بوده و توجه به این موارد در کتاب های یاد شده به مراتب بیشتر از مواردی است که به شکل محدود ما در کتاب های خودمان می بینیم. روشن است که نقل شفاهی منافاتی با توجه و عنایت به دفاتر و نسخه ها ندارد. در جای خودش ثابت شده که نقل شفاهی محدثان اهل سنت متکی بر نقل های مکتوب بوده است.
در واقع در نقل های شفاهی مبنا بر وجود نسخه های اصل بوده گرچه طبق سنت، صرف نقل از اصول و دفاتر را به دلیل احتمال تدلیس و تحریف و اضافه و کم کافی نمی دانسته اند و ضروری می دیدند که هر اصلی در سنت شفاهی در نسل های متوالی منتقل و مستند سازی شود. اگر نسخه های حدیثی موجود در کتابخانه ظاهریه و مجامیع عمریه را ملاحظه کنید با صدها و بل هزارها گواهی های "طباق" آشنا می شوید که در طی آن نقل های شفاهی مستند به اصول مکتوب و بالعکس است. اصلا این معنای واقعی طریقه فهرستی است. بدین معنا که نقل حدیث بر اساس دفاتر و نسخه ها و توجه به تمایز روایات نسخه هاست و همواره "اصلی" در ميان است که بايد طبق آن سنت شفاهی پيش رود. حتی در سده دوم قمری هم امروزه روشن شده که کتاب هایی مانند مصنف عبد الرزاق و موطأ مالک بر اساس اصولی مکتوب بوده که به دست عبدالرزاق و مالک رسیده بوده و آنها البته آنها را در سنتی شفاهی فرا می گرفتند و نسخه های "اصل" خود را بر آن اساس تنظيم می کردند.
بنابراين چنانکه در يادداشت ديگری خواهم گفت معنای اصلی "اصل" يعنی همين: متنی که مبنای اصلی سنت شفاهی است. یعنی دفتری در حدیث که در طی سنت شفاهی فراهم می آمد و بعد در سنتی شفاهی نشر پيدا می کرد و منتقل می شد و سنت شفاهی را مستند سازی می کرد. يعنی در هر نسل محدثان آن مجموعه حديث را با اتکای بر آن اصل اوليه در سنت شفاهی سماع و قرائت می کردند و بعد اصالت نسخه های جدید فراهم آمده از مجالس شفاهی را با تکيه بر آن اصل مکتوب گواهی می کردند و آن گواهی ها را در نسخه "اصل" با توجه به طبقات جديد می افزودند و يا نسخه هایی از روی آن اصل اوليه فراهم می کردند و بعد با سنت مقابله و عرض و بلاغ و انهاء نسخه های تازه ای از آن "اصل" اوليه و با تکيه بر مجالس و سنت شفاهی فراهم می کردند. روی اين "اصل" ها سندهای دفاتر و روايات می آمد که به آن "طباق" گفته می شود. تفصيلش را در جای ديگری بحث کرده ام.
بدین ترتیب برخلاف نظریه فهرستی، اهل سنت به دلیل نقل شفاهی نبود که سراغ علم رجال رفتند. بلکه ماهیت نقل دوگانه شفاهی/ مکتوب و يا "اصل" / سماع به گونه ای است که نیاز به علم رجال را در کنار توجه به اصالت دفاتر و روایات و نسخه ها ضروری می کند. سببش این است که همواره کسانی بودند که روایاتی از مشایخ طبقه قبلی را ادعا می کردند که اصول بازمانده از آنها در نزد برخی ديگر حاوی آن روايات نبود. بنابراين می بايست در ضمن بررسی های نسخه ای به وثاقت و ضبط و منزلت رجالی روات توجه می شد. محدثان گاهی در اصل ها دست می بردند و این به دلیل ماهیت و وضعیت کاغذ و نشر کتاب و امکانات نسخه های خطی بود. بنابراین صرف اعتماد به نسخه ها کافی نبود. با گذشت نسل ها اعتماد صرف به اصالت نسخه ها و گواهی خط ها کافی نبود و باید منزلت رجالی روات مورد بررسی قرار می گرفت. محدثی حدیثی از عبدالرزاق (و او به نقل از معمر بن راشد) نقل می کرد که شاگرد ديگر او در اصل هایش از عبدالرزاق از معمر نقل نکرده بود. بنابراين وضعيت رجالی آن محدث همکار ضروری بود. يا اينکه در مورد حديث نقل شده می گفت: ليس له "اصل". يعنی در اصل من از عبد الرزاق اين حديث نيست. و این معنای "اصل" است. می بينيد که بررسی منزلت رجالی چيزی جدا و بيگانه از بررسی های نسخه ای (يعنی آن چيزی که نظريه فهرستی آن را طريقه فهرستی می نامد) نيست.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com