Forwarded From اخلاق نشر و منابع علمی
کتاب گرانقدر "منابع کلاسیک تاریخ ایران و اسلام:از آغاز تا انقلاب مشروطه" شاهکار بهرام روشن‌ضمیر را تقدیم میکنیم به اعضاء محترم کانال.
#متفرقه
#تاریخی

آدرس کانال??
t.me/PubEthicsMUMS
Forwarded From unknown
#تاریخی
به بهانه شانزدهمین سالگرد درگذشت مرحوم یدالله سحابی(23فروردین1381)

اعضای مکلّا و معمم شورای انقلاب ازسمت راست بنی صدر، مطهری،
هاشم صباغیان،بازرگان،هاشمی رفسنجانی،یدالله و عزت سحابی
@puyesh90
Forwarded From unknown
#عقاید #امامت #مطاعن #تاریخی

💥المُحدِّث الجزائري(رحمه اللّه):

📝في الحديث أنّ‌ الصّادق(علیه السلام) سئل عن الخلفاء الأربعة بعد رسول اللّه (صلّی اللّه علیه و آله) ما بال الشّيخين قد إنتظمت لهما أمور الخلافة و جرت علىٰ أيديهم فتوح البلاد من غير معارضة أحد من المسلمين،و ما بال عثمان و أمير المؤمنين(علیه السلام) لم تنتظم لهما أمور الخلافة بل قام المسلمون على عثمان و حصروه في داره و قتلوه وسط‍‌ بيته و أمّا أمير المؤمنين (علیه السلام) فثارت الفتن في زمن خلافته حتّى قاتل النّاكثين و هم أهل البصرة و القاسطين و هم أهل الشّام و المارقين و هم الخوارج؟
*فأجاب(علیه السلام): إنّ‌ أمور ملك الدّنيا و الخلافة فيها لا تجري بباطل بحت و لا بحقّ‌ خالص،بل تجري بحقّ‌ و باطل ممزوجين! فأمّا عثمان فأراد أن يجري أمور الخلافة بمحض الباطل، فلم يتمّ‌ له الأمر و أمّا أمير المؤمنين (علیه السلام) فأراد أن يجري أحكامها على الطّريقة المستقيمة و السّنن النّبويّة،فلم يحصل له ما أراد،و أمّا الشّيخان فأخذا قبضة من الحق و قبضة من الباطل فجرت لهما الأمور كما أرادا !!!
🔺أقول: هذا الحديث من تأمّله يطّلع به علىٰ أمور كثيرة ينتفع بها في موارد عديدة.

📚زهرالربیع؛ص۴۰۸

〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✅المُحدِّث الجزائري(ره)
@Saljazaeri
کتاب: کلیات هفت جلدی #مختار_نامه
نویسنده (مترجم): عطاالله بن حسام واعظ هروی
کلید واژه:
کلیات_هفت_جلدی_مختار_نامه عطاالله_بن_حسام_واعظ_هروی #تاریخی

معروف ترین کتاب در شرح احوال و روزگار مختار ثقفی که به نثر قرون ماضی به رشته تحریر درآمده است
Forwarded From درفش
[نوشته‌ای از شیده لالمی، روزنامه‌نگار و دبیر گروه اجتماعی روزنامه همشهری، که ۲۸ دی‌ماه درگذشت]
داستان پرچم تا امروز؛
ایران در سه رنگ


ساختمان‌های بلند و فرورفته در قلب آسمان رقص پرچم‌ها در باد را پشت نمایی از سیمای یک شهر آشفته پنهان کرده‌اند. خیلی‌وقت نیست که تهران پرچم‌های بسیار بلندی دارد که زیر همین آسمان خاکستری طوری برافراشته و در اهتزازند که از این‌سو و آن‌سوی شهر دیده می‌شوند، با همان رنگ‌های آشنایشان: سبز و سفید و سرخ.

هشت‌سال پیش بود که یک روز در شورای سوم شهر تهران، طرحی در دستورکار قرار گرفت برای احترام به نماد ملی و این نماد چیزی نبود جز همان پرچم سه رنگ محبوب که آن روزها در آسمان پرغبار تهران با شکلی نه‌چندان مناسب لابه‌لای ازدحام و آشفتگی‌های یک پایتخت شلوغ از یاد رفته بود. گاه آنچنان غبار گرفته که تشخیص رنگ‌هایش دشوار می‌نمود و گاه آنچنان در دست باد پریشان و پاره‌پاره رها شده که هر رهگذری را به فکر می‌برد که چرا این‌چنین است روزگار پرچم‌ها؟

یک‌صد و چهارده ‌سال پیش در چنین روزی رنگ پرچم ایران به‌طور رسمی طبق متمم قانون اساسی مشروطه تغییر کرد و با سه رنگ سبز و سفید و سرخ تثبیت شد و تا همین امروز هم این سه رنگ با وجود تغییرات سیاسی با تغییراتی در نشان و طراحی نماد پرچم همچنان باقی مانده است، اما پرچم ایران در گذشته طیفی از رنگ‌های متنوع را به خود دیده است؛ از سیاهِ سیاه تا سفید و قرمز و زرد و بنفش.

... نه این‌که ایران تا پیش از این زمان پرچمی نداشته باشد بلکه بحث درفش و پرچم در ایران آن‌قدر دیرپاست که رد و نشانی در اسطوره‌های ایرانی دارد و تاریخ‌پژوهان سابقه نخستین پرچم ایران را تا پرچم کاوه آهنگر - همان پیش‌بند چرمی او که بر سر چوبی زد و علیه ضحاک قیام کرد - و روایت‌های آن در شاهنامه عقب می‌برند. پس از آن بود که با فرمان فریدون همان پاره چرم پیش‌بند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش آراستند، دُر و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهی خواندند و بدین‌سان درفش کاویانی پدید آمد.

به نوشته بیشتر کتاب‌های تاریخی، درفش کاویانی در زمان ساسانیان از پوست شیر یا پلنگ ساخته شده بود و هر پادشاهی که به قدرت می‌رسید، جواهراتی بر آن می‌افزود. پس از حمله اعراب به ایران، این درفش به دست آنان افتاد و به نوشته فضل‌الله حسینی ‌قزوینی در کتاب المعجم: «... سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانیدند.»

پس از ورود اعراب به ایران... تنها ابومسلم خراسانی و بابک خرمدین دارای پرچم بودند. ابومسلم پرچمی یک‌سره سیاه‌رنگ داشت و بابک سرخ‌رنگ و به همین دلیل هم بود که طرفداران این دو را سیاه‌جامگان و سرخ‌جامگان می‌خواندند. از آن‌جایی که علمای اسلام تصویرپردازی و نگارگری را حرام می‌دانستند تا سال‌ها هیچ نقش و نگاری از جانداران روی درفش‌ها تصویر نمی‌شد، اما مجموعه‌ای وسیع از شواهد تاریخی، متون ادبی و باستان‌شناسی که احمد کسروی، مجتبی مینوی و سعید نفیسی گردآوری و بررسی کرده‌اند، نشان می‌دهد خورشید در صورت فلکیِ اسد در منطقه‌البروج از قرن هفتم هجری نقشی نمادین و رایج شد و تا سال‌ها با تغییراتی و افزوده شدن نمادهای دیگری چون شیر در پرچم ایران باقی ماند.

اگرچه طبق برخی از تصاویری که بر اساس مستندات در دوره‌های مختلف تاریخی شبیه‌سازی شده، نمادی مثل فروهر در دوران هخامنشیان با سه رنگ سبز و سفید و قرمز رنگ‌آمیزی شده بوده، اما معتبرترین روایت‌ها درباره این‌که پرچم ایران دقیقا از چه زمانی به شکل و شمایل امروزی‌اش درآمده به دوران قاجار بازمی‌گردد.

درباره چرایی انتخاب این رنگ‌ها این‌طور گفته شده که رنگ سبز یکی از رنگ‌های مورد توجه و محبوب و به کار رفته در پرچم‌های کشورهای اسلامی است و به نوعی اکثریت آنها این رنگ را به‌عنوان رنگی که می‌تواند نمادی برای اسلام باشد مورد توجه قرار داده‌اند. از رنگ سفید به‌عنوان نمادی برای صلح و آشتی یاد می‌کنند هرچند که در برخی منابع به این موضوع هم اشاره شده که سفید رنگ مورد علاقه زرتشتیان است؛ اقلیت دینی که هزاران ‌سال در ایران به صلح و صفا زندگی کرده‌ بودند و رنگ سرخ نیز با اشاره به ارزش خون شهدا در اسلام، به‌ویژه امام حسین(ع) و همچنین جان‌باختگان انقلاب مشروطیت، به ضرورت پاسداشت خون شهیدان، انتخاب شد.

برای ایرانیان در هر کجای دنیا که باشند، پرچم کشورشان با همه تاریخ و پیشینه‌ای که گذرانده همین سه رنگ را به خود می‌شناسد: سبز و سفید و سرخ. هر چند که ممکن است خیلی از آنها پیشینه و استدلال‌های اصلی این انتخاب رنگ‌ها را ندانند. از دید بسیاری از آنها سبزی پرچم به معنای آبادانی، سپیدی‌اش به معنای صلح و دوستی و رنگ قرمز آن نشانی از جنگاوری، شهادت و فدای جان برای وطن است...

متن کامل در روزنامه‌ی شهروند

#شیده_لالمی
#تاریخی
#پرچم
#یاد

@PersianPolitics
Forwarded From شَرقِ شَرق(هندوستان)


#تاریخی #مذهبی
نقش ایرانیان در ترویج عزاداری در شبه قاره هندوستان
قسمت اول

شاید بتوان گفت در طول تاریخ اسلام تحولات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اعتقادی در ایران تأثیری محسوس در میان مسلمانان شبه قاره هند داشته است. در این بین، واقعه جانسوز کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام و یاران و فرزندان آن حضرت و اسارت بازماندگان آن خاندان مطهر نقطه عطفی در تاریخ محسوب می شود، به طوری که نه تنها دلشیعیان و ایرانیان، بلکه قلوب تمام مسلمین از جمله مسلمانان هند را داغدار کرد.


شاید بتوان گفت در طول تاریخ اسلام تحولات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اعتقادی در ایران تأثیری محسوس در میان مسلمانان شبه قاره هند داشته است. در این بین، واقعه جانسوز کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام و یاران و فرزندان آن حضرت و اسارت بازماندگان آن خاندان مطهر نقطه عطفی در تاریخ محسوب می شود، به طوری که نه تنها دلشیعیان و ایرانیان، بلکه قلوب تمام مسلمین از جمله مسلمانانهند را داغدار کرد.



مردم هند از صدر اسلام با اهل بیت اطهار علیهم السلام رابطه ای نزدیک داشتند. در زمان خلافت امام علی بن ابی طالب علیه السلام برای اولین بار نیروهای مسلمان از مرزهای سند گذشتند و پس از تسخیر سیستان، نظام اداری آن را بازسازی نمودند. بخشی از مردم «جات» (Jat) در منطقه سند، ارادتی عمیق به امام علی علیه السلام داشتند و عشق ایشان به اهل بیت اطهار علیهم السلام در عقایدشان ریشه دوانده بود(4).

در زمان حکومت بنی امیه مردم از سند و ملتان به ملاقات ائمه اطهار علیهم السلام می رفتند و با روش و مسلک آنان آشنا می شدند. در اوائل دوران حکومت بنی عباس با بازداشت و حبس ائمه اطهار علیهم السلام ارتباط رهبران شیعه شبه قاره هند با ایشان قطع گردید و شیعیان سند و ملتان به دست حکمرانان بنی عباس قتل عام شدند.

با حضور محمود غزنوی در غرب هند از سال 401 ق / 1011-1010 م مسلمانان در داخل شبه قاره نفوذ نمودند. سلسله غوریان غلبه تدریجی بر هند را آغاز کردند و آنان از 571 تا 588 ق / 1175 تا 1192 م، اوچ، مولتان، پیشاور و دهلی را تسخیر کردند و در سال 630 ق / 1206 م یکی از فرماندهان غوری به نام قطب الدین آیبک، فاتح دهلی، خود را مستقل خواند و نخستین سلسله از مجموعه حکومتهایی را بنیاد نهاد که با نام پادشاهیهای هند (933-603 ق / 1526-1206 م) شهرت یافت.

بیشتر مسلمانان هند، اهل سنت و پیرو فقه امام ابو حنیفه بودند، ولی به سادات و فرزندان رسول اکرم صلی الله علیه و آله توجه خاصی داشتند و همواره شهادت مظلومانه امام حسین علیه السلام در طول تاریخ هند، احساسات اهل سنت را نسبت به اهل بیت اطهار علیهم السلام برانگیخته و باعث به وجود آمدن علاقه آنان به برگزاری مراسم عزاداری شهیدان کربلا شده و این وضعیت از قرن ششم، به صورت یک جریان طبیعی در جامعه اهل سنت رواج داشته است.

پس از بیان این مقدمه، در اینجا نگاهی خواهیم داشت به نقش ایرانیان و عواملی که در ترویج سنت عزاداری در شبه قاره هند به ویژه پس از قرن ششم مؤثر بوده است.

الف نقش مهاجران ایرانی در ترویج عزاداری

ب نقش صوفیان ایرانی در ترویج عزاداری

ج نقش سرداران صفوی در ترویج عزاداری

د نقش سلاطین ایرانی از نیشابور در ترویج عزاداری

در قسمت های بعدی به صورت تفضیلی به این عوامل میپردازیم

نویسنده میهمان:ضابط، حمید ،فصلنامه مشکوة ، شماره 76 و 77

🔺دوستان و همراهان جان اگر مایل بودید و از مطالب کانال استفاده نمودید ما را به دوستانتان معرفی بفرمایید 🔻
⁣#شَرقِ_شَرق
#مشاهداتی_از_افق_شرق
#روزمرگی_هایی_از_کشور_هزار_آیین_هندوستان 🇮🇷🇮🇳
@shargheshargh
Forwarded From شَرقِ شَرق(هندوستان)
#تاریخی #مذهبی
نقش ایرانیان در ترویج عزاداری در شبه قاره هندوستان

قسمت دوم

الف) نقش مهاجران ایرانی در ترویج عزاداری

خراسان همیشه به عنوان دروازه ایران به شبه قاره هندمحسوب می شده است. مسلمانان که اکثریت آنان مهاجران ایرانی بودند از خراسان وارد شبه قاره شدند و عقاید، افکار و سنتهای موجود در خراسان در طول تاریخ در سراسر شبه قاره مخصوصا در بخش شمالی آن تأثیر فراوانی داشته است.

حاکمیت مسلمانان در دهلی در زمان زمامداری علاءالدین خلجی (716-696 ق / 1316-1296 م)، جایگاه گذشته خود را به عنوان امپراتوری باز یافت و اقتدار آن تا گجرات (Gujrat)، راجستان (Rajasthan) و برخی نواحی جنوب هند گسترش پیدا کرد. در این دوران علما، شعرا، هنرمندان و فرماندهان ارتش از ایران به هند مهاجرت می کردند و در امپراتوری مسلمانان شبه قاره صاحب منصب و مقام می گردیدند. ایرانیان مهاجر، چه شیعه و چه اهل سنت، در قرنهای ششم و هفتم هجری مراسم عزاداری شهیدان کربلا را همراه مردم هنددر مساجد، پادگانهای نظامی و در مجامع عمومی برگزار می نمودند. در این دوران ذکر مصائب شهیدان کربلا هم جزء تذکیر (خطبه های مذهبی) مسلمانان بوده است. جوزجانی مؤلف طبقات ناصری(5)، تذکیرهایی را که در مراسم مختلف عزاداری شهیدان کربلا در پادگانهای نظامی ارائه می گردید شرح داده، می نویسد که این خطبه ها در ذکر مصائب سیدالشهدا علیه السلام توسط علمای اهل سنت ایراد می گردید(6).

علمای مهاجر شیعه ایرانی از قرن ششم با انگیزه تبلیغ و ترویج تشیع در هند فعالیتهای گسترده مذهبی را آغاز کردند که تأثیری عمیق در ترویج عزاداری شهیدان کربلا در هند داشته است

ترویج عزاداری شهیدان کربلا در هند داشته است. در این دوران یک شخص فاضل از ایران به نام ملا محمّد علی مقیم کهمبات (Khambhat) گجرات که به عنوان «پیر پرواز» معروف بود، در میان تجار هندی این منطقه تشیع اثنا عشری را ترویج نمود(7). در این زمان علاوه بر تجار هند و گجرات، راجه (حاکم) سند به نام رای جئی سنگه(Rai Jai Singh) که از طبقه راجپوت (Rajput) بود تشیع را پذیرفت و این امر به ترویج سنتهای عزاداری در منطقه گجرات و راجستان انجامید.

تعداد زیادی از شیعیان اثنا عشری در این دوران هم از ایران به هند مهاجرت کرده بودند و همراه خود آثار و تألیفاتی از علامه حلّی و دیگر علمای شیعه را که در زمان سلطان اولجایتو خدابنده (713-703 ق / 1317-1304 م) به رشته تحریر درآمده بود و نیز آثار علمای متقدمین را با خود به هندوستان بردند و برای ترویج تشیع کوششهای فراوانی نمودند و این باعث برگزاری مراسم مذهبی شیعه مانند عزاداری شهیدان در این زمان گردید.

یکی از کتابهایی که تأثیر بسزایی در ترویج عزاداری و نحوه برگزاری آن در ایران صفوی و به تبع آن در هند داشته است، کتاب روضة الشهدای ملا حسین واعظ کاشفی است. در حکومت سلطان محمّد بن تغلق (752-725 ق / 1351-1325 م) مهاجرت سادات شیعه از ایران و آسیای مرکزی به هندصورت گرفت و آنها مورد حمایت سلطان قرار گرفتند و این امر به افزایش مهاجرت ایرانیان به شمال هند انجامید. در این دوران سلطان محمّد بن تغلق پایتخت خود را از دهلی به دولت آباد در جنوب هند منتقل نمود و از این رو مراسم عزاداری شهیدان کربلا توسط شیعیان که بیشتر آنان مهاجران ایرانی بودند، برای اولین بار در جنوب هند هم رایج گردید(8).

برای جلوگیری از نفوذ تشیع در هند، به دستور فیروز شاه تغلق (790-752 ق/ 1388-1351 م) حاکم متعصب سنی در دهلی، تعداد زیادی از شیعیان هند دستگیر و رهبران آنان اعدام و بقیه به سختی مجازات شدند. حتی اجساد اعدام شده آنان در خیابانهای شهرهای هند به نمایش درآمده، کتابهای شیعیان در انظار عمومی سوزانده شد و از برگزاری مراسم عزاداری جلوگیری گردید و بدین سان فیروز شاه کوشید که تشیع را از هند ریشه کن نماید(9).

عالم برجسته سید علی همدانی که در کشمیر به «شاه همدان» معروف است در سال 774 ق / 1372 م همراه هفتصد تن از سادات شیعه و ایرانی برای تبلیغ اسلام وارد کشمیر شد و اکثریت مطلق جمعیت کشمیر که بت پرست بودند به دست سید علی همدانی به اسلام مشرف شدند. فرهنگ و صنایع ایرانی به وسیله سید علی همدانی در کشمیر رواج پیدا کرد و وی زبان فارسی را در ناحیه کشمیر گسترش بی سابقه داد و از این رو کشمیر به عنوان «ایران صغیر» هم معروف می باشد.

میر شمس الدین عراقی یکی از علمای برجسته شیعه و ایرانی توسط شاه اسماعیل صفوی در سال 908 ق / 1502 م از خراسان به منطقه لداخ (Ladakh) اعزام شد و اکثریت جمعیت این منطقه را که بودائی بودند شیعه نمود که تاکنون هم اکثریت منطقه لداخ و بلتستان را شیعیان تشکیل می دهند. در دوران حکومت صفوی در ایران، شیعیان لداخ و بلتستان به نام دوازده امام علیهم السلام و سلاطین صفوی ایران خطبه می خواندند(10).
نویسنده میهمان:ضابط، حمید ،فصلنامه مشکوة،شماره ۷۶و۷۷
#شرق_شرق
t.me/shargheshargh
Forwarded From شَرقِ شَرق(هندوستان)
#تاریخی #مذهبی

نقش ایرانیان در ترویج عزاداری در شبه قاره هندوستان

قسمت سوم

ب)نقش صوفیان ایرانی در ترویج عزاداری

با آغاز مهاجرت گسترده صوفیان از ایران و ماوراءالنهر در قرن هفتم هجری به هند، در سراسر هند شبکه وسیع خانقاه و حسینیه توسط آنها تأسیس گردید(11) و درهای آن بر روی پیروان همه ادیان در هند گشوده شد و این رسم و سنت تاکنون نیز به قوت خود باقی است. یکی از ویژگیهای برجسته صوفیان یاد شده ترویج محبت اهل بیت اطهار علیهم السلام مخصوصا برگزاری مراسم عزاداری شهیدان کربلا بود. صوفیان از سلسله های چشتیه، سهروردیه، کبراویه، قلندریه، حیدریه و جوالاقی اکثرا از مهاجران ایرانی بودند، به ترتیب تاریخی موجود جانشینان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اعتقاد داشتند و به دوازده امام علیهم السلام نیز ارادت می ورزیدند.

در قرن هفتم هجری سلسله صوفیان قلندریه، حیدریه و جوالاقی با تبلیغات خود در سراسر شبه قاره هند عشق آتشین به امام علی و اهل بیت اطهار علیهم السلام را ترویج نمودند و خانقاههای آنها در شمال هند به پایگاههایی برای عرض ارادت به اهل بیت اطهار علیهم السلام تبدیل گردید. صوفیان قلندریه در میان مردم با شور خاصی مصائب شهیدان کربلا را بیان می نمودند و روش زندگی جذاب آنها باعث گردید که مراسم عزاداری در روستاها بین غیر مسلمانان رواج یابد(12). سرودهای آنها در مدح امام علی و اهل بیت اطهار علیهم السلام در زبانهای محلی شبه قاره باعث شد که عشق مردمهند نسبت به امام علی علیه السلام و مخصوصا شهیدان کربلا برانگیخته شود. عشق آتشین به امام علی علیه السلام و شهیدان کربلا یکی از ویژگیهای تصوف هندی می باشد.

در سراسر شبه قاره هند مراسم عزاداری از یکم تا دوازدهم محرم با شکوه تمام برگزار می شد و با برگزاری اربعین حسینی در روز 20 صفر به پایان می رسید. در قرن دوازدهم قمری سلاطین شیعه اوده در شمال هند مراسم عزاداری را تا روز هشتم ربیع الاول ادامه دادند که هنوز هم مراسم عزاداری در شبه قاره در شب اول محرم آغاز می شود و در شامگاه هشتم ربیع الاول به پایان می رسد.

از قرن هفتم هجری قمری صوفیان مهاجر ایرانی در هند برای ترویج عزاداری امام حسین علیه السلام ، سنتهای سوگواری را با حرفه ها و اصناف مختلف ارتباط عملی دادند و بدین سان پیشه ورانی که در تهیه اسباب و وسائل عزاداری فعالیت می کردند، خود را عملاً در عزاداری سهیم می دانستند. صوفیان مرکز برگزاری عزاداری (حسینیه) را «امام باره» که تلفیق الفاظ «امام» با «باره» (یعنی محل) می باشد نامگذاری کردند. از این لحاظ حسینیه را در شبه قاره «امام باره» می نامند و این امر باعث جذب غیر مسلمانان به این مراکز عزاداری شد. در پاکستان نیز در دهه های گذشته امام باره را «امام بارگاه» نامیده اند.

صوفیان مهاجر ایرانی سنّتی را که در قرن هفتم در هند رایج کردند «عَلَم» امام حسین علیه السلام بود که به عنوان یادگار شهدای کربلا در امام باره و حسینیه های هند در ایام عزاداری نصب می گردد. امروزه نیز در امام باره های متعلق به صوفیان در هند در دهه اول ماه محرم عَلَم نصب می گردد و مجالس عزاداری منعقد می شود. در مجلس شب اول ماه محرم فضائل رسول اکرم صلی الله علیه و آله بیان می گردد و در مجالس عزاداری دیگر شبها فضائل و مصائب اهل بیت اطهار علیهم السلام و شهیدان کربلا بیان می شود(13).

در قرنهای هفتم و هشتم هجری قمری رهبران سلسله های صوفیان که اکثرا مهاجران ایرانی بودند عزاداری امام حسین علیه السلام را برپا می کردند؛ چنان که در ملفوظات و کتب تذکره صوفیان هند بیان شده است.

برپایی هیأت عزاداری و نصب عَلَم در هند به سبک ایران برای اولین بار توسط سید محمّد اشرف جهانگیر سمنانی (م 840 ق) رایج گردید. امروزه نصب و حمل عَلَم جزء مراسم عزاداری درهند شده است. سید محمّد اشرف وابسته به سلسله چشتیه بود و در سال 784 ق وارد هند شد و این سلسله را در دوره وسطای گنگ (Ganges) ترویج نمود. لطایف اشرفی ارادت صوفیان نسبت به شهیدان کربلا را بیان می کند. سید محمّد اشرف جهانگیر سمنانی مراسم عزاداری روز عاشورا را حتی در حال مسافرت هم برگزار می نمود. وی هشتم تا دهم محرم را به ریاضت می پرداخت و در این ایام زیر عَلَم می نشست.

در دهه اول ماه محرم سید محمّد اشرف سمنانی در مسجد جامع جونپور اقامت می نمود و مراسم عزاداری شهیدان کربلا را برگزار می کرد. در این ایام عَلَم در این مسجد نصب می گردید و علما، دانشمندان و عموم مردم در این مسجد به عَلَم مبارک ادای احترام می کردند(14).

نویسنده میهمان:ضابط، حمید ،فصلنامه مشکوة،شماره ۷۶و۷۷
#فاخته
#شرق_شرق
t.me/shargheshargh
Forwarded From شَرقِ شَرق(هندوستان)
#تاریخی #مذهبی

نقش ایرانیان در ترویج عزاداری در شبه قاره هندوستان

قسمت چهارم

ج)نقش سرداران صفوی در ترویج عزاداری

ظهیر الدین بابر بنیانگذار حکومت گورکانیان در هند بود. وی در ماه رجب سال 932 ق / آوریل 1526 م، حاکم افغانی در هندبه نام ابراهیم لودهی را در پانی پت (Panipat) شکست داد. فرماندهان معروف شیعه و ایرانی به نامهای سلیمان آقا و خواجگی اسد، وی را در تسخیر هند یاری نمودند و سلسله سلاطین مغول (گورکانیان) در سال 932 ق تأسیس گردید که تا سال 1274 ق / 1858 م ادامه داشت. امپراتور بابر در سال 917 ق مذهب شیعه را پذیرفت؛ چرا که مورد حمایت فرماندهان شیعه و ایرانی قرار گرفته بود و روابط نزدیک بابر با شاه طهماسب صفوی باعث شد که شیعیان در شمال هندآزادی بیشتری را برای برگزاری مراسم دینی خود مخصوصا برگزاری مراسم عزاداری شهیدان کربلا به دست آورند و از این رو همراهان بابر که شیعه و ایرانی بودند، در ایام محرم مراسم عزاداری را به سبک سنتهای رایج در ایران برگزار می کردند(15).

پسر ارشد و جانشین بابر، ناصرالدین محمّد همایون در سال 947 ق/ 1540 م در جنگ با دشمن قدرتمندش «شیر شاه افغانی» شکست خورد و از هند گریخت و از شاه طهماسب صفوی درخواست کمک کرد. همایون در قزوین در حضور شاه طهماسب تشیع خود را رسما اعلان نمود(16). شاه طهماسب دوازده هزار اسب سوار در اختیار همایون نهاد که به یاد اسامی دوازده امام علیهم السلام ، مُلک موروثی وی یعنی هندوستان را برای او فتح نمایند(17). همایون هم با کمک فرماندهان و سربازان ایرانی صفوی توانست در چهارم ماه رمضان 962 ق / ژوئیه 1555 م دوباره پیروزمندانه به دهلی وارد شود(18).

بعد از این پیروزی نظامی و نفوذ فرماندهان نظامی شیعی و ایرانی، تشیع به سرعت در شبه قاره هند گسترش یافت. در دوران حکومت همایون مراسم عزاداری در سراسر قلمرو وی در شبه قاره هند با شکوه برگزار می گردید و حتی چنانچه در روز عاشورا جنگی رخ می داد، سربازان در همان میدان جنگ در مصائب امام حسین علیه السلام به مرثیه خوانی و سینه زنی می پرداختند و بر مظلومیت امام می گریستند(19).

در لشکر همایون تعداد زیادی از ایرانیان قزلباش حضور داشتند که در مراسم عزاداری با ارادت خاصی شرکت می کردند. ایرانیان قزلباش که در آن دوران نفوذ بسیاری در حکومت گورکانیان به دست آورده بودند بر برگزاری با شکوه مراسم عزاداری تأکید داشتند. آنها سنتهای عزاداری دوران سلسله صفوی را در ایران به شبه قاره هند وارد کردند و در توسعه و ترویج عزاداری در این شبه قاره نقش حیاتی ایفا نمودند.

همایون در سیزدهم ربیع الاول 963 ق در گذشت. پسر او جلال الدین محمّد اکبر به جای او نشست و بیرام خان ایرانی و شیعه اثنا عشری، مربی، سرپرست و نائب السلطنه حکومت گورکانیان در هند گردید(20). در این دوران تشیع رونق بیشتری یافت و شیعیان در این زمان مراسم عزاداری را آشکارا برگزار می کردند(21).

در دوران حکومت امپراتور اکبر عَلَم های یادبود شهیدان کربلا از هند به آستان قدس رضوی در مشهد مقدس ارسال می گردید. درباره بیرام خام آمده است که او عَلَمی را ساخته بود که در آن مروارید و جواهرات دیگر به کار رفته بود و او تصمیم داشت این عَلَم گرانبها را به حرم مطهر امام رضا علیه السلام ارسال نماید(22).

نویسنده میهمان:ضابط، حمید ،فصلنامه مشکوة،شماره ۷۶و۷۷
#فاخته
#شرق_شرق
t.me/shargheshargh