Forwarded From unknown
🔺 به نام خدا

تترون های ژاپنی
عطرهای فرانسوی
برنجهای پاکستانی
چای های هندی
در "عزای تو "همه ی جهان جمع اند

ما هم امده ایم ....
با نامه های "کوفی ".....!




چیزی عوض نشده ...
فقط تقویم ها شیک تر شده اند!
و سال هاست دو روز پشت سر هم، "سر خ اند "
می گویی نه
مسلمی بفرست ...
تا از بلندترین برج پایتخت
پرتش کنیم !



به یاد لبان تشنه ات
ظهر عاشورا ...
شربت زعفرانی نوشیدیم
در جام های کریستال.....!



شب عاشوراست
چراغ های شهر را خاموش کنید!
بگذارید
آنها که می خواهند کنار دریا بروند؛
بروند .... 



آن طرف
راه را بر کاروان تو بسته اند ...
این طرف
چه راه بندانی ست جاده شمال ....!
**

📌 آقای #سعید_بیابانکی ...از کتاب نامه های کوفی...انتشارات سوره مهر...چاپ سوم

🔻 #امام_حسین سلام الله علیه
Forwarded From روزگار من
پرده برمی‌دارد امشب، آفتاب از نیزه‌ها
می‌دمد یک آسمان خورشید ناب از نیزه‌ها

می‌شناسی این‌همه خورشید خون‌آلود را
آه، ای خورشید زخمی، رخ متاب از نیزه‌ها

کهکشان است این بیابان، چون که امشب می‌دمد
ماهتاب از خیمه‌ها و آفتاب از نیزه‌ها

ریگ‌ریگش هم گواهی می‌دهد، روز حساب
کاین بیابان، خورده زخمِ بی‌حساب از نیزه‌ها

یال‌هایی سرخ و تن‌هایی به خون غلتیده است
یادگار اسب‌های بی‌رکاب از نیزه‌ها

آرزوی آب هم این‌جا عطش نوشیدن است
خواهد آمد «العطش»‌ها را جواب از نیزه‌ها

باز هم جاری‌ست امشب رودْرود از سینه‌ها
بس که می‌آمد صدای آبْ‌آب از نیزه‌ها

گرچه اینجا موج موج تشنگی‌ها جاری است
می‌تراود چشمه چشمه، شعر ناب از نیزه‌ها


#شام_غریبان
#سعید_بیابانکی
Forwarded From unknown
"یک نکته در ادبیات عاشورایی"

تضمین شعر شاعران گذشته، یکی از شگردهای اصلی شاعران سنت‌گرا در دهه‌های اخیر است. از ایرادهای بسیاری از تضمین‌های روزگار ما، فراموش شدن شاعر اصلی و کم‌دقتی در امانت‌داری و نقل نام شاعرِ پیشین است؛ نکته‌ای که در اشعار منتشرشده در فضای مجازی بیشتر دیده می‌شود. در یکی‌، دو سال اخیر چه به صورت صوتی و چه مکتوب، مثنوی شکوهمند عاشورایی #سعید_بیابانکی را شنیده‌ایم و خوانده‌ایم که برانگیزاننده‌ی احساسات مخاطبان بوده است. متاسفانه نوع خوانش و کتابت و رواج این شعر در فضای رسانه‌ای، چون بسیاری دیگر از اشعار روزگار ما به‌نحوی بوده که بیت پایانی شعر"بزرگ فلسفه‌ی قتل شاه دین این است/ که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است"، به بیابانکی انتساب یافته؛ حال آنکه اهل شعر دینی به‌خوبی می‌دانند که این بیت، مطلع شعر حماسی و برجسته‌ی مرحوم خوشدل تهرانی است. پس لازم است در تضمین اشعار غیرمعروف یا خاص، نام شاعر را نیز دست کم در پاورقی یا خاتمه بیاوریم‌.

بزرگ فلسفه‌ی قتل شاه دین این است
كه مرگ سرخ به از زندگي ننگين است 
حسين مظهر آزادگي و آزادي است 
خوشا كسي كه چنينش مرام و آيين است 
نه ظلم كن به كسي ني به زير ظلم برو 
كه اين مرام حسين است و منطق دين است 
همين نه گريه بر آن شاه تشنه لب كافي است 
اگر چه گريه بر آلام قلب تسكين است 
ببين كه مقصد عالي وي چه بود اي دوست 
كه درك آن سبب عزّ و جاه و تمكين است 
زخاك مردم آزاده بوي خون آيد 
نشان شيعه و آثار پيروي اين است
#خوشدل_تهرانی
#شعر_عاشورایی
@drmmoradi
Forwarded From unknown
"یک نکته در ادبیات عاشورایی"

تضمین شعر شاعران گذشته، یکی از شگردهای اصلی شاعران سنت‌گرا در دهه‌های اخیر است. از ایرادهای بسیاری از تضمین‌های روزگار ما، فراموش شدن شاعر اصلی و کم‌دقتی در امانت‌داری و نقل نام شاعرِ پیشین است؛ نکته‌ای که در اشعار منتشرشده در فضای مجازی بیشتر دیده می‌شود. در یکی‌، دو سال اخیر چه به صورت صوتی و چه مکتوب، مثنوی شکوهمند عاشورایی #سعید_بیابانکی را شنیده‌ایم و خوانده‌ایم که برانگیزاننده‌ی احساسات مخاطبان بوده است. متاسفانه نوع خوانش و کتابت و رواج این شعر در فضای رسانه‌ای، چون بسیاری دیگر از اشعار روزگار ما به‌نحوی بوده که بیت پایانی شعر"بزرگ فلسفه‌ی قتل شاه دین این است/ که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است"، به بیابانکی انتساب یافته؛ حال آنکه اهل شعر دینی به‌خوبی می‌دانند که این بیت، مطلع شعر حماسی و برجسته‌ی مرحوم خوشدل تهرانی است. پس لازم است در تضمین اشعار غیرمعروف یا خاص، نام شاعر را نیز دست کم در پاورقی یا خاتمه بیاوریم‌.

بزرگ فلسفه‌ی قتل شاه دین این است
كه مرگ سرخ به از زندگي ننگين است 
حسين مظهر آزادگي و آزادي است 
خوشا كسي كه چنينش مرام و آيين است 
نه ظلم كن به كسي ني به زير ظلم برو 
كه اين مرام حسين است و منطق دين است 
همين نه گريه بر آن شاه تشنه لب كافي است 
اگر چه گريه بر آلام قلب تسكين است 
ببين كه مقصد عالي وي چه بود اي دوست 
كه درك آن سبب عزّ و جاه و تمكين است 
زخاك مردم آزاده بوي خون آيد 
نشان شيعه و آثار پيروي اين است
#خوشدل_تهرانی
#شعر_عاشورایی
@drmmoradi
Forwarded From unknown
"یک نکته در ادبیات عاشورایی"

تضمین شعر شاعران گذشته، یکی از شگردهای اصلی شاعران سنت‌گرا در دهه‌های اخیر است. از ایرادهای بسیاری از تضمین‌های روزگار ما، فراموش شدن شاعر اصلی و کم‌دقتی در امانت‌داری و نقل نام شاعرِ پیشین است؛ نکته‌ای که در اشعار منتشرشده در فضای مجازی بیشتر دیده می‌شود. در یکی‌، دو سال اخیر چه به صورت صوتی و چه مکتوب، مثنوی شکوهمند عاشورایی #سعید_بیابانکی را شنیده‌ایم و خوانده‌ایم که برانگیزاننده‌ی احساسات مخاطبان بوده است. متاسفانه نوع خوانش و کتابت و رواج این شعر در فضای رسانه‌ای، چون بسیاری دیگر از اشعار روزگار ما به‌نحوی بوده که بیت پایانی شعر"بزرگ فلسفه‌ی قتل شاه دین این است/ که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است"، به بیابانکی انتساب یافته؛ حال آنکه اهل شعر دینی به‌خوبی می‌دانند که این بیت، مطلع شعر حماسی و برجسته‌ی مرحوم خوشدل تهرانی است. پس لازم است در تضمین اشعار غیرمعروف یا خاص، نام شاعر را نیز دست کم در پاورقی یا خاتمه بیاوریم‌.

بزرگ فلسفه‌ی قتل شاه دین این است
كه مرگ سرخ به از زندگي ننگين است 
حسين مظهر آزادگي و آزادي است 
خوشا كسي كه چنينش مرام و آيين است 
نه ظلم كن به كسي ني به زير ظلم برو 
كه اين مرام حسين است و منطق دين است 
همين نه گريه بر آن شاه تشنه لب كافي است 
اگر چه گريه بر آلام قلب تسكين است 
ببين كه مقصد عالي وي چه بود اي دوست 
كه درك آن سبب عزّ و جاه و تمكين است 
زخاك مردم آزاده بوي خون آيد 
نشان شيعه و آثار پيروي اين است
#خوشدل_تهرانی
#شعر_عاشورایی
@drmmoradi
Forwarded From روزگار من
پرده برمی‌دارد امشب، آفتاب از نیزه‌ها
می‌دمد یک آسمان خورشید ناب از نیزه‌ها

می‌شناسی این‌همه خورشید خون‌آلود را
آه، ای خورشید زخمی، رخ متاب از نیزه‌ها

کهکشان است این بیابان، چون که امشب می‌دمد
ماهتاب از خیمه‌ها و آفتاب از نیزه‌ها

ریگ‌ریگش هم گواهی می‌دهد، روز حساب
کاین بیابان، خورده زخمِ بی‌حساب از نیزه‌ها

یال‌هایی سرخ و تن‌هایی به خون غلتیده است
یادگار اسب‌های بی‌رکاب از نیزه‌ها

آرزوی آب هم این‌جا عطش نوشیدن است
خواهد آمد «العطش»‌ها را جواب از نیزه‌ها

باز هم جاری‌ست امشب رودْرود از سینه‌ها
بس که می‌آمد صدای آبْ‌آب از نیزه‌ها

گرچه اینجا موج موج تشنگی‌ها جاری است
می‌تراود چشمه چشمه، شعر ناب از نیزه‌ها


#شام_غریبان
#سعید_بیابانکی
Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#کلیات_مصائب
#اعتراضی
#سعید_بیابانکی

سرت اگرچه در آن روز رفت بر سرِ نی
نخورد دشمنت اما جُوِی ز گندم ری

سری که بود دمادم به روی دوشِ نبی
سری که بر سرِ نی شد به جرم حق‌طلبی

سرت شریف‌ترین سجده‌گاهِ باران ست
سرت امانتِ سنگینِ روزگاران ست

منم مسافر بی‌زاد و برگ و بی‌توشه
سلامِ من به تو، ای قبله‌گاهِ شش‌گوشه

سلام وارث آدم، سلام وارث نور
سلام ماه درخشانِ آسمان و تنور

سلام تشنه‌لبِ کشتۀ میانِ دو رود
سلام خیمۀ جانت اسیر آتش و دود

تو آبروی شرف، آبروی مرگ شدی
کتاب وحی، تو بودی و برگ برگ شدی

تو در عراقی و رو کرده‌ای به سمت حجاز
میان معرکه هم ایستاده‌ای به نماز

بخوان که دل به نوایی دگر نمی‌بندم
که خورده تیر غمت بر دوازده‌بندم

چه با مرام شما کرده‌اند بی‌دینان
هزار بار تو را سر بریده‌اند اینان

چه سود بعدِ تو چون برده، بندگی کردن
حباب‌وار، یزیدانه زندگی کردن

حسین گفتن و دل باختن به خویِ یزید
بدا به غیرت ما کوفیانِ عصر جدید

چه زود در کنفِ رنگ و رِیب فرسودن
مدام بردۀ تزویر و زور و زر بودن

چه سود دل به غمت دادن و زبانم لال
حسین گفتن و... آتش زدن به بیت‌المال

حسین، کوفی پیمان‌شکن نمی‌خواهد
حسین، سینه‌زنِ راهزن نمی‌خواهد

حسین را، ز مرامش شناختن هنرست
حسین دیگری از نو نساختن هنرست

«بزرگ فلسفۀ قتل شاه دین این ست
که مرگ سرخ به از زندگی ننگین ست»

شبی رسیده ز ره، شب نگو، بگو سالی
ببین ز خواجۀ رندان گرفته‌ام فالی

«نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه‌های غریبانه قصه پردازم»

سلام، کوهِ غم و کوهِ صبر و کوهِ بلا
سلام، حنجرۀ بی‌بدیل کرب‌وبلا

تو با مرامِ حسینی میان کوفه و شام
بنای ظلم فرو ریختی به تیغ کلام

بگوبه ماکه به گوشَت مگرچه خواندحسین
بگو! مگر ز لبانش چه دُرّ فشاند حسین

بگو که گفت من این راه را به سر رفتم
به پای‌بوسیِ این راهِ پرخطر رفتم

تو هم به پای برو ما نگاهمان که یکی‌ست
مراممان که یکی رسم وراهمان که یکی‌ست

بگو که گفت: هلا نور چشم من زینب!
بخوان به نام گل سرخ در صحاریِ شب

بخوان که دود شود دودمان دشمن تو
بنای جور بلرزد ز خطبه خواندن تو

نبینمت که اسیر حرامیان باشی
اسیر فتنه و نیرنگ شامیان باشی

که در عشیرۀ ما عشق، ارث اجدادی‌ست
اسارت ست که سنگِ بنای آزادی‌ست

سلام ما به اسارت، سلام ما به دمشق
سلام ما به پیام‌آورِ قبیلۀ عشق

ببین نشسته به خون، مقتل لهوفیِ ما
گرفته رنگِ فغان نامه‌های کوفیِ ما

شرابِ نورکه هشیار و مست خورده تویی
که گفته‌ است که کشتی شکست‌خورده تویی

سرت اگر چه در آن روز رفت بر سرِ نی
نخورد دشمنت اما جُوِی ز گندم ری


🔹@deabelnews
Forwarded From unknown
"یک نکته در ادبیات عاشورایی"

تضمین شعر شاعران گذشته، یکی از شگردهای اصلی شاعران سنت‌گرا در دهه‌های اخیر است. از ایرادهای بسیاری از تضمین‌های روزگار ما، فراموش شدن شاعر اصلی و کم‌دقتی در امانت‌داری و نقل نام شاعرِ پیشین است؛ نکته‌ای که در اشعار منتشرشده در فضای مجازی بیشتر دیده می‌شود. در یکی‌، دو سال اخیر چه به صورت صوتی و چه مکتوب، مثنوی شکوهمند عاشورایی #سعید_بیابانکی را شنیده‌ایم و خوانده‌ایم که برانگیزاننده‌ی احساسات مخاطبان بوده است. متاسفانه نوع خوانش و کتابت و رواج این شعر در فضای رسانه‌ای، چون بسیاری دیگر از اشعار روزگار ما به‌نحوی بوده که بیت پایانی شعر"بزرگ فلسفه‌ی قتل شاه دین این است/ که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است"، به بیابانکی انتساب یافته؛ حال آنکه اهل شعر دینی به‌خوبی می‌دانند که این بیت، مطلع شعر حماسی و برجسته‌ی مرحوم خوشدل تهرانی است. پس لازم است در تضمین اشعار غیرمعروف یا خاص، نام شاعر را نیز دست کم در پاورقی یا خاتمه بیاوریم‌.

بزرگ فلسفه‌ی قتل شاه دین این است
كه مرگ سرخ به از زندگي ننگين است 
حسين مظهر آزادگي و آزادي است 
خوشا كسي كه چنينش مرام و آيين است 
نه ظلم كن به كسي ني به زير ظلم برو 
كه اين مرام حسين است و منطق دين است 
همين نه گريه بر آن شاه تشنه لب كافي است 
اگر چه گريه بر آلام قلب تسكين است 
ببين كه مقصد عالي وي چه بود اي دوست 
كه درك آن سبب عزّ و جاه و تمكين است 
زخاك مردم آزاده بوي خون آيد 
نشان شيعه و آثار پيروي اين است
#خوشدل_تهرانی
#شعر_عاشورایی
@drmmoradi