Forwarded From مباهله قرن21
💢 قیام یا فرار؟

در سال‌های اخیر یک برداشت #خوشمزه و نوین از واقعه #عاشورا ارائه شده و هرسال دامنه دار تر می شود که امام حسین(ع) #قیام نکرد و اصل حرکت ایشان سیاسی نبود بلکه حضرت برای در امان ماندن از ترور مخفیانه و بی سر و صدا در مدینه برای حفظ جان از #مهلکه فرار کرد
.
#روشنفکران_دینی برای توجیه می گویند این فرار، عمل به حکم عقل بوده است و برای امام عیب و نقصی نیست زیرا حفظ جان واجب است
.
ریشه این برداشت غلط، در عدم فهم صحیح از تاریخ نهفته است چند مطلب را ساده توضیح میدهم:
.
کسانی که چنین برداشتی دارند، منش و رفتار امام حسین(ع) را صرفا در آن ده روز محرم یا حرکت حضرت از مدینه تا کربلا خلاصه می کنند و گویی سال های قبل حیات امام را کنار گذاشته اند
.
امام به معاویه نیز معترض بودند
وقتی معاویه در زمان حیات خود خواست برای یزید بیعت بگیرد و امام حسین(ع) امتناع فرمود، معاویه امام را به فتنه انگیزی متهم کرد و امام هم در جواب نامه تندی به معاویه نوشتند
.
در آن نامه تند امام به معاویه می نویسند: فتنه ای #بزرگتر از این نیست که تو امیر بر این مردم باشی
.
پس حرکت اعتراضی امام در زمان حیات معاویه نیز جریان داشته است و متاسفانه ما امام را در همان ده روز تا #عاشورا خلاصه کرده ایم
.
نکته دوم: امکان دارد سوال کنید چرا پس امام در زمان معاویه قیام نکردند؟
پاسخ در مفاد صلح امام حسن(ع) نهفته و معاویه در پایان عمر خود برخلاف عهدنامه عمل کرد و قرار بر این بود که معاویه حق تعیین جانشین ندارد اما او یزید را انتخاب کرد
.
نکته سوم: فرضا حرف اینان درست است، باید پاسخ دهند چرا می خواستند امام را #ترور کنند؟ علت ترور چه بود؟
علت عدم بیعت امام بعنوان یک شخصیت سرشناس با یزید بود. اصل بیعت نکردن با حاکم هم یک مساله #اعتراضی و #سیاسی است
.
نکته چهارم: از ابتدای سفر از مدینه تا ظهر عاشورا #پیشنهادات متعددی از سمت دوستان و حتی دشمنان مطرح شد تا امام در امنیت جانی همراه با #خانواده از این شرایط رها شوند اگر قصد امام فرار و حفظ جان بود چرا این پیشنهادات را قبول نکردند؟
.
کلید این نافهمی، ریشه در عدم درک صحیح تاریخ دارد
.
#فهمیدن_محرم
#فکر_کردن_درد_دارد
#علیرضا_زادبر
.
✅ نشانی صفحه اینستاگرام:
https://www.instagram.com/zadbar

@mobahelegharne21
Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#کلیات_مصائب
#اعتراضی
#سعید_بیابانکی

سرت اگرچه در آن روز رفت بر سرِ نی
نخورد دشمنت اما جُوِی ز گندم ری

سری که بود دمادم به روی دوشِ نبی
سری که بر سرِ نی شد به جرم حق‌طلبی

سرت شریف‌ترین سجده‌گاهِ باران ست
سرت امانتِ سنگینِ روزگاران ست

منم مسافر بی‌زاد و برگ و بی‌توشه
سلامِ من به تو، ای قبله‌گاهِ شش‌گوشه

سلام وارث آدم، سلام وارث نور
سلام ماه درخشانِ آسمان و تنور

سلام تشنه‌لبِ کشتۀ میانِ دو رود
سلام خیمۀ جانت اسیر آتش و دود

تو آبروی شرف، آبروی مرگ شدی
کتاب وحی، تو بودی و برگ برگ شدی

تو در عراقی و رو کرده‌ای به سمت حجاز
میان معرکه هم ایستاده‌ای به نماز

بخوان که دل به نوایی دگر نمی‌بندم
که خورده تیر غمت بر دوازده‌بندم

چه با مرام شما کرده‌اند بی‌دینان
هزار بار تو را سر بریده‌اند اینان

چه سود بعدِ تو چون برده، بندگی کردن
حباب‌وار، یزیدانه زندگی کردن

حسین گفتن و دل باختن به خویِ یزید
بدا به غیرت ما کوفیانِ عصر جدید

چه زود در کنفِ رنگ و رِیب فرسودن
مدام بردۀ تزویر و زور و زر بودن

چه سود دل به غمت دادن و زبانم لال
حسین گفتن و... آتش زدن به بیت‌المال

حسین، کوفی پیمان‌شکن نمی‌خواهد
حسین، سینه‌زنِ راهزن نمی‌خواهد

حسین را، ز مرامش شناختن هنرست
حسین دیگری از نو نساختن هنرست

«بزرگ فلسفۀ قتل شاه دین این ست
که مرگ سرخ به از زندگی ننگین ست»

شبی رسیده ز ره، شب نگو، بگو سالی
ببین ز خواجۀ رندان گرفته‌ام فالی

«نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه‌های غریبانه قصه پردازم»

سلام، کوهِ غم و کوهِ صبر و کوهِ بلا
سلام، حنجرۀ بی‌بدیل کرب‌وبلا

تو با مرامِ حسینی میان کوفه و شام
بنای ظلم فرو ریختی به تیغ کلام

بگوبه ماکه به گوشَت مگرچه خواندحسین
بگو! مگر ز لبانش چه دُرّ فشاند حسین

بگو که گفت من این راه را به سر رفتم
به پای‌بوسیِ این راهِ پرخطر رفتم

تو هم به پای برو ما نگاهمان که یکی‌ست
مراممان که یکی رسم وراهمان که یکی‌ست

بگو که گفت: هلا نور چشم من زینب!
بخوان به نام گل سرخ در صحاریِ شب

بخوان که دود شود دودمان دشمن تو
بنای جور بلرزد ز خطبه خواندن تو

نبینمت که اسیر حرامیان باشی
اسیر فتنه و نیرنگ شامیان باشی

که در عشیرۀ ما عشق، ارث اجدادی‌ست
اسارت ست که سنگِ بنای آزادی‌ست

سلام ما به اسارت، سلام ما به دمشق
سلام ما به پیام‌آورِ قبیلۀ عشق

ببین نشسته به خون، مقتل لهوفیِ ما
گرفته رنگِ فغان نامه‌های کوفیِ ما

شرابِ نورکه هشیار و مست خورده تویی
که گفته‌ است که کشتی شکست‌خورده تویی

سرت اگر چه در آن روز رفت بر سرِ نی
نخورد دشمنت اما جُوِی ز گندم ری


🔹@deabelnews