🔸دیدار با استاد دکتر #محمود_مهدوی_دامغانی ـ #بخش_اول
عصر روز پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷ فرصتی دست داد تا در بین برنامههای کاری ِتقریبا متراکم، دیداری هم با استاد محمود مهدوی دامغانی استاد بازنشسته #دانشگاه_فردوسی مشهد و مترجم پرآوازه متون تاریخی و ادبی و اخلاقی کهن عربی در منزل ایشان داشته باشیم. افسوس که حضرت استاد که حافظه شگفتآور و شیرینی بیانشان ما را مبهوت کرده بود، اجازه ضبط این دیدار پرنکته، آکنده از خاطرات، سرشار از لطائف و دقائق، بسیار صمیمی و درسآموز را ندادند؛ ولی نشر این خاطرات با اجازه ایشان صورت گرفته است. کلیه مطالب داخل پرانتز از سوی بنده افزوده شده است.
یکی از خاطراتی که ایشان نقل کردند مربوط به مصاحبت ایام نوجوانی با مرحوم #شیخ_هاشم_قزوینی (۱۲۷۰ ـ ۱۳۳۹ ش.) بود. ایشان فرمودند یکبار شیخ هاشم را به همراه پدرم (آیتالله) شیخ (محمد) کاظم مهدوی دامغانی (۱۳۱۶ ـ ۱۴۰۱ ق.) با فولکس قورباغهای که داشتم به جایی میبردم. در فرصتی مناسب از ایشان و پدرم اجازه خواستم که پرسشی را مطرح کنم. وقتی اجازه فرمودند، پرسیدم مقام #شیخ_طوسی بالاتر است یا شما؟ مرحوم شیخ هاشم پس از مکثی کوتاه پرسیدند که فاصله شیخ طوسی با امام معصوم چقدر بود؟ من با مبنا قرار دادن سال شهادت امام حسن عسکری علیه السلام گفتم حدود دویست سال. ایشان پرسیدند: این دویست سال یعنی چند نسل؟ هر نسل را چقدر در نظر میگیری؟ من هم با عذرخواهی از سخن گفتن در برابر این بزرگان عرض کردم حدود سی سال، یعنی تقریبا هفت نسل، ایشان فرمودند بر این اساس شیخ طوسی با هفت واسطه به امام معصوم میرسید و برای شناخت قول و فعل معصوم علیه السلام فقط سند و رجال هفت نسل را باید بررسی میکرد ولی من باید با حدود چهل نسل به امام برسم، پس زحمتی که من باید بکشم بیشتر است. من گفتم پس چرا شیخ طوسی آنگونه درخشید و همچنان در قله قرار دارد؟ مگر نه این است که به این خاطر بود که دست به قلم برد و آثاری چون استبصار و تهذیب و مبسوط و خلاف را نوشت؟ شما دو بزرگوار با این همه علم چرا دست به قلم نمیبرید؟
آقای دکتر مهدوی دامغانی در ادامه این صحبت، محدود ماندن دانشگاهیان و پژوهشگران به نوشتن مقاله را نکوهیدند و فرمودند مقالهنویسی ارزش زیادی ندارد، علمایی مانند شیخ طوسی با نگارش جواب مسائل مردمان این شهر و آن شهر و رسالههای کوتاه شیخ طوسی نشدند بلکه با نوشتن کتابهایی مانند #التبیان شیخ طوسی شدند.
خاطرهای دیگر که آقای دکتر مهدوی دامغانی نقل کردند مربوط به سال ۱۳۲۸ ش. و آمدن #امام_خمینی به #مشهد به امر #آیت_الله_بروجردی برای تحقیق در باره کسی بود که از کارخانه نخریسی دویست هزار تومان به عنوان خمس گرفته و این امر سر و صدایی در مشهد به پا کرده بود. آیت الله بروجردی از امام خواسته بودند در این باره و برای روشن شدن حقیقت موضوع فقط از آقایان شیخ هاشم (قزوینی) و شیخ کاظم (مهدوی دامغانی) پرس و جو شود. ایشان گفتند من در آن زمان نوجوانی سیزده ساله بودم و امام که به منزل ما آمده بودند از من پرسیدند که میخواهی طلبه بشوی یا نه؟ و من عرض کردم اگر شما و یا پدرم دستور بدهید طلبه میشوم ولی اگر به میل خودم واگذار شود، خیر ! ایشان گفتند آخرین دیدار من با امام خمینی ۱۸ شهریور ۱۳۵۷ در عراق و آخرین روزهای اقامت امام در این کشور بود و در آن زمان کسی جز آقایان دعایی و فردوسی با امام نبود. در این دیدار هم امام فرمودند: بالاخره طلبه نشدی!
آقای دکتر مهدوی دامغانی در خاطرهای دیگر گفتند من در بین اساتیدم کسی را به صفای باطن مرحوم (آیت الله) محمد حسین #فاضل_تونی (۱۲۵۹ ـ ۱۳۳۹ ش. مدفون در شیخان قم) ندیدم. من در سال دوم دوره دکتری ادبیات فارسی به همراه چند تن دیگر از جمله مهدی اسدی خوانساری (فرزند آیتالله محمدتقی خوانساری) و شفیعی کدکنی و علی شیخالاسلامی و دیگران که شاگرد ایشان بودیم، به خانمهای عضو کلاس سفارش کرده بودیم که از نظر پوشش حرمت استاد را نگاه دارند. روزی ایشان به دنبال تکدر خاطر از یکی از بانوان، گفتند که امروز #انگلستان به کانال سوئز حمله کرده است و کفار به جهان اسلام رخنه کردهاند، و با ناراحتی عمیق چند بار گفتند: وا اسلاما و وا محمدا و همان لحظه در کلاس سکته کردند و به منزل منتقل شدند و بر اثر همان سکته به رحمت خدا پیوستند. (اگر مراد از حمله انگلستان به کانال سوئز، بحران سوئز در سال ۱۹۵۶ م. (۶۲ سال پیش) باشد و سال رحلت مرحوم فاضل تونی ۱۳۳۹ ش. (۵۶ سال پیش) همزمانی این دو رویداد محل تأمل است، مگر این که مراد سالگرد حمله انگلیس باشد.)
نقل از کانال استاد محسن الویری
@sibawayhis
عصر روز پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷ فرصتی دست داد تا در بین برنامههای کاری ِتقریبا متراکم، دیداری هم با استاد محمود مهدوی دامغانی استاد بازنشسته #دانشگاه_فردوسی مشهد و مترجم پرآوازه متون تاریخی و ادبی و اخلاقی کهن عربی در منزل ایشان داشته باشیم. افسوس که حضرت استاد که حافظه شگفتآور و شیرینی بیانشان ما را مبهوت کرده بود، اجازه ضبط این دیدار پرنکته، آکنده از خاطرات، سرشار از لطائف و دقائق، بسیار صمیمی و درسآموز را ندادند؛ ولی نشر این خاطرات با اجازه ایشان صورت گرفته است. کلیه مطالب داخل پرانتز از سوی بنده افزوده شده است.
یکی از خاطراتی که ایشان نقل کردند مربوط به مصاحبت ایام نوجوانی با مرحوم #شیخ_هاشم_قزوینی (۱۲۷۰ ـ ۱۳۳۹ ش.) بود. ایشان فرمودند یکبار شیخ هاشم را به همراه پدرم (آیتالله) شیخ (محمد) کاظم مهدوی دامغانی (۱۳۱۶ ـ ۱۴۰۱ ق.) با فولکس قورباغهای که داشتم به جایی میبردم. در فرصتی مناسب از ایشان و پدرم اجازه خواستم که پرسشی را مطرح کنم. وقتی اجازه فرمودند، پرسیدم مقام #شیخ_طوسی بالاتر است یا شما؟ مرحوم شیخ هاشم پس از مکثی کوتاه پرسیدند که فاصله شیخ طوسی با امام معصوم چقدر بود؟ من با مبنا قرار دادن سال شهادت امام حسن عسکری علیه السلام گفتم حدود دویست سال. ایشان پرسیدند: این دویست سال یعنی چند نسل؟ هر نسل را چقدر در نظر میگیری؟ من هم با عذرخواهی از سخن گفتن در برابر این بزرگان عرض کردم حدود سی سال، یعنی تقریبا هفت نسل، ایشان فرمودند بر این اساس شیخ طوسی با هفت واسطه به امام معصوم میرسید و برای شناخت قول و فعل معصوم علیه السلام فقط سند و رجال هفت نسل را باید بررسی میکرد ولی من باید با حدود چهل نسل به امام برسم، پس زحمتی که من باید بکشم بیشتر است. من گفتم پس چرا شیخ طوسی آنگونه درخشید و همچنان در قله قرار دارد؟ مگر نه این است که به این خاطر بود که دست به قلم برد و آثاری چون استبصار و تهذیب و مبسوط و خلاف را نوشت؟ شما دو بزرگوار با این همه علم چرا دست به قلم نمیبرید؟
آقای دکتر مهدوی دامغانی در ادامه این صحبت، محدود ماندن دانشگاهیان و پژوهشگران به نوشتن مقاله را نکوهیدند و فرمودند مقالهنویسی ارزش زیادی ندارد، علمایی مانند شیخ طوسی با نگارش جواب مسائل مردمان این شهر و آن شهر و رسالههای کوتاه شیخ طوسی نشدند بلکه با نوشتن کتابهایی مانند #التبیان شیخ طوسی شدند.
خاطرهای دیگر که آقای دکتر مهدوی دامغانی نقل کردند مربوط به سال ۱۳۲۸ ش. و آمدن #امام_خمینی به #مشهد به امر #آیت_الله_بروجردی برای تحقیق در باره کسی بود که از کارخانه نخریسی دویست هزار تومان به عنوان خمس گرفته و این امر سر و صدایی در مشهد به پا کرده بود. آیت الله بروجردی از امام خواسته بودند در این باره و برای روشن شدن حقیقت موضوع فقط از آقایان شیخ هاشم (قزوینی) و شیخ کاظم (مهدوی دامغانی) پرس و جو شود. ایشان گفتند من در آن زمان نوجوانی سیزده ساله بودم و امام که به منزل ما آمده بودند از من پرسیدند که میخواهی طلبه بشوی یا نه؟ و من عرض کردم اگر شما و یا پدرم دستور بدهید طلبه میشوم ولی اگر به میل خودم واگذار شود، خیر ! ایشان گفتند آخرین دیدار من با امام خمینی ۱۸ شهریور ۱۳۵۷ در عراق و آخرین روزهای اقامت امام در این کشور بود و در آن زمان کسی جز آقایان دعایی و فردوسی با امام نبود. در این دیدار هم امام فرمودند: بالاخره طلبه نشدی!
آقای دکتر مهدوی دامغانی در خاطرهای دیگر گفتند من در بین اساتیدم کسی را به صفای باطن مرحوم (آیت الله) محمد حسین #فاضل_تونی (۱۲۵۹ ـ ۱۳۳۹ ش. مدفون در شیخان قم) ندیدم. من در سال دوم دوره دکتری ادبیات فارسی به همراه چند تن دیگر از جمله مهدی اسدی خوانساری (فرزند آیتالله محمدتقی خوانساری) و شفیعی کدکنی و علی شیخالاسلامی و دیگران که شاگرد ایشان بودیم، به خانمهای عضو کلاس سفارش کرده بودیم که از نظر پوشش حرمت استاد را نگاه دارند. روزی ایشان به دنبال تکدر خاطر از یکی از بانوان، گفتند که امروز #انگلستان به کانال سوئز حمله کرده است و کفار به جهان اسلام رخنه کردهاند، و با ناراحتی عمیق چند بار گفتند: وا اسلاما و وا محمدا و همان لحظه در کلاس سکته کردند و به منزل منتقل شدند و بر اثر همان سکته به رحمت خدا پیوستند. (اگر مراد از حمله انگلستان به کانال سوئز، بحران سوئز در سال ۱۹۵۶ م. (۶۲ سال پیش) باشد و سال رحلت مرحوم فاضل تونی ۱۳۳۹ ش. (۵۶ سال پیش) همزمانی این دو رویداد محل تأمل است، مگر این که مراد سالگرد حمله انگلیس باشد.)
نقل از کانال استاد محسن الویری
@sibawayhis