Forwarded From کانال رسمی شعر آل یاسین
#امام_زمان_مناجات #محرم #آدینه
#مصائب_شام


با غصه های آل عبا گریه می کنی
در اوج روضه های عزا گریه می کنی

ما با گناه اشک تو را در می آوریم
از سوز بی وفایی ما گریه می کنی

ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما
می آیی و بدون صدا گریه می کنی

«گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»
در مشهد امام رضا گریه می کنی

بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا
بر داغ سید الشهدا گریه می کنی

این روزها به حال دل زینب اسیر
در ماجرای شام بلا گریه می کنی

بر رأس های رفته به بالای نیزه ها
با خیزران و طشت طلا گریه می کنی

حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است
با غصه های آل عبا گریه می کنی

@aleyasein_ir
Forwarded From ⚫ حسینیه مجازی بُکاء ⚫
#اسارت #مصائب_شام

📢 آیا یزید لعنه‌الله از قتلِ امام حسین علیه السلام و اسارتِ اهل بیت ایشان پشیمان شد و مراسم عزاداری برپا کرد؟

💥بسیار مهم

👈🏻 در لابلای گزارشات تاریخی، نقل‌هایی حاکی از پشیمانی و ندامت یزید لعنه‌الله از به قتل رساندن امام حسین علیه السلام و اسارتِ اهل بیت ایشان بچشم می‌خورد. طبری و ذهبی و ابن‌اثیر و دیگران از مورخینِ مخالفین شیعه، با کمی اختلاف پشیمانی و ندامت آن ملعونِ زنازاده را گزارش کرده‌اند، اما خودشان گزارشات دیگری را آورده‌اند که با بحثِ مذکور کاملا در تعارض است. ابتدا به نمونه‌هایی از گزارشاتِ پشیمانی یزید ملعون بنگرید:

▪️ذهبى به نقل از سفيان‌ثورى مى‌گويد: پس از شهادت امام حسين عليه السّلام و وارد شدن زنان خاندان حسين عليه السّلام بر يزيد در حالت اسارت، يزيد به زنان خود دستور داد كه به ديدن اسرا بروند و امر كرد كه زنان آل سفيان سه روز براى امام حسين عليه السّلام عزادارى كنند.

📚 سیرأعلام النبلاء، ج ٣، ص ٢٠۴

▪️طبرى نقل مى‌كند: وقتى خبر كشته شدن امام حسين عليه السّلام را به يزيد دادند، چشم او اشك‌آلود شد و [خطاب به قاتلان امام حسين عليه السّلام] گفت: از اطاعت شما بى‌كشتن حسين نيز خشنود مى‌شدم، خدا پسر سميه را لعنت كند، بخدا اگر كار وى به دست من بود مى‌بخشيدمش، خدا حسين را رحمت كند. وى سپس اين شعر را سرود: سرهايى را شكافتند كه براى ما عزيز بود، درحالى‌كه خودشان ناسپاس‌تر و ستمكارتر بودند.

📚 تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۶٣

▪️ابن‌اثير نیز با کمی اضافه، گزارشی مانند خبرِ طبری را نقل کرده.

📚 الکامل فی التاریخ، جلد ٤، ص ٨٤_٨٦

✅ این نمونه‌هایی بود از گزارشات پشیمانی یزید لعنه‌الله. جالب اینجاست که یزید در همان حالی که بقول طبری و ذهبی و ابن‌کثیر، مثلا بشدت پشیمان بوده، جسارتی بی‌نظیر را به سر مبارک و مطهر امام می‌کرده!!! هم پشیمان بوده هم با چوب به دهان مقدس و مطهر امام می‌زده‼️ طبق گزارش ذیل، یزید در همان حالی که پشیمان بوده و ابن زیاد لعنهم‌الله را بخاطر قتل امام سرزنش می‌کرده، با چوب به دهان مبارک امام می‌زده، طوری‌که اعتراضِ ابوبرزة‌اسلمی را برانگیخته:

🔻ثم دخلوا على يزيد فوضعوا الرأس بين يديه و حدثوه، فسمعت الحديث هند بنت عبد الله بن عامر بن كريز، و كانت تحت يزيد، فتقنعت بثوبها وخرجت فقالت: يا أمير المؤمنين أ رأس الحسين بن علي بن فاطمة بنت رسول الله، صلي الله عليه وسلم؟ قال: نعم، فأعولي عليه وحدي علي ابن بنت رسول الله، صلي الله عليه وسلم، وصريحة قريش، عجل عليه ابن زياد فقتله، قتله الله! ثم أذن للناس فدخلوا عليه و الرأس بين يديه و معه قضيب وهو ينكت به ثغره، ثم قال: إن هذا وإيانا كما قال الحصين بن الحمام:
أبى قومنا أن ينصفونا فأنصفت
قواضب في أيماننا تقطر الدما
يفلقن هاما من رجال أعزة
علينا وهم كانوا أعمق وأظلما
فقال له أبو برزة الأسلمي: أتنكت بقضيبك في ثغر الحسين؟ أما لقد أخذ قضيبك في ثغره مأخذا، لربما رأيت رسول الله، صلي الله عليه وسلم، يرشفه، أما إنك يا يزيد تجيء يوم القيامة وابن زياد شفيعك. ويجيء هذا ومحمد شفيعه. ثم قام فولى. فقال يزيد: والله يا حسين لو كنت أنا صاحبك ما قتلتك!»

📚 الکامل فی التاریخ، ج ٤، ص ٨٥_٨٤

⭕️ در گزارشی دیگر آمده که یزید زنازاده لعنه الله گفت: «قتل حسین (علیه السلام‌) قضای الهی بود؛ او ظلم کرد، او پدر و مادرش را به رخ من می‌کشید و پدر و مادر مرا خوار نمود، همین باعثِ قتلش شد:

ثمّ اتی بالرأس حتی وضع بین یدی یزید فی طست من ذهب فنظر إلیه و أنشد:
نفلق هاما من رجال أعزّة
علینا و هم کانوا أعقّ و أظلما
ثم أقبل علی أهل المجلس و قال: إنّ هذا کان یفخر علی و یقول: إن أبی خیر من أب یزید و امی خیر من‌ام یزید و جدی خیر من جد یزید و أنا خیر من یزید فهذا هو الذی قتله.»

📚 مقتل الحسين، خوارزمی، ج ۲، ص ۶۴

➖عجبا! آن زنازاده در نهایت پشیمانی، امام را ظالم، متهم، لایق قتل و.... می‌دانسته (معاذالله) و نهایتِ جسارت را کرده است! آیا این تعارض قابل جمع است⁉️ کسی که پشیمان شده در حین ندامت چنین می‌کند؟! در همان كتابِ تاريخ طبرى آمده است: «يزيد بن معاويه بزرگان شام را فراخواند و سپس دستور داد اُسَراى كربلا را نزد او آورند. على بن حسين (عليهم السّلام) و زنان و كودكان اسير درحالى‌كه مى‌گريستند نزد او آورده شدند. يزيد خطاب به على بن حسين گفت: اى على، بخدا پدرت حق مرا نشناخت و با من بر سر قدرتم به نزاع پرداخت و خدا با او چنين كرد كه ديدى.»‼️

📚 تاریخ الأمم و الملوک، نشردارالتراث، ج ۵، ص ۴۶١

ادامه در مطلب بعد

@ashkvareh
Forwarded From 🌿 مطالب ناب در منبر..
#با_زین_العابدین_علیه_السلام 13
#اسارت_اهلبیت_علیهم‌السلام 12
#دو_خط_روضه 12
#مصائب_شام 13

⚫️⚫️ جسارت به امام (علیه‌السلام) و پاسخِ حضرت زین‌العابدین علی‌بن‌الحسین (سلام‌الله‌علیه)..

👈🏼👈🏼 پیرمردی نزد حضرت سجاد (علیه‌السلام) آمد و گفت:
"الحمدللّه الذی اهلککم و أمکن الأمیر منکم"؛ خدا رو شکر که شما (اهل‌بیت) را کشت، و امیر (یزید بن معاویه) را بر شما مسلط و پیروز کرد!!!!!

▪️امام سجاد (علیه‌السلام) با کمال صبر و تحمل و دلسوزی و مهربانی به او گفت:
"آیا قرآن خوانده ای؟".
عرض کرد:آری.
فرمود: "آیا این آیات را خوانده ای؟
🔻 «قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ»(شوری/23)
🔻 «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ» (انفال/41
پیرمرد گفت: آری،این دو آیه را خوانده ام.

▪️حضرت فرمود: "به خدا قسم" القربی" که در این آیات بیان شده ما هستیم".
آن گاه فرمود: "آیا این آیه را نیز خوانده ای؟
🔻 «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» (احزاب/33)
عرض کرد:آری.

▪️حضرت فرمود: "اهل بیتی که خدا، تنها آنها را به مقام تطهیر رسانده ما هستیم".
پیرمرد گفت: آری به خدا قسم آن اهل بیت شما هستید.
آن گاه خود را به پاهای حضرت افکند و آنها را بوسید و گفت: من از گفته‌ام توبه می‌کنم و از دشمنان شما برائت و بیزاری می‌جویم.

▪️ یزید سخن پیرمرد را شنید و دستور داد او را به قتل رساندند.

📚مقتل مقرم، ص۴۱۰_۴۱۱
📚لهوف، ص۱۰۰
Forwarded From 🌿 مطالب ناب در منبر..
#اسارت_اهلبیت_علیهم‌السلام
#با_زینب_علیهاالسلام
#دو_خط_روضه
#مصائب_شام
#اشعار_زینبی

شامیان سنگ جفابرسرطفلان نزنید
خنده براشک یتیمان پریشان نزنید

گرکه مرهم به روی زخم دل ماننهید
نمک ازکینه به زخم دل طفلان نزنید

خاروخاشاک نریزید به روی سرما
این قدر آتش غم بردل سوزان نزنید

ازچه ای سنگدلان سنگ گرفتد به دست
سنگ بر رأس پدر پیش یتیمان نزنید

سوره ی نور کند جلوگری بر سر نی
شرمتان باد زحق، سنگ به قرآن نزنید

سوی ناموس خداوند تماشا نکنید
زخم دیگر به دل زخمی و نالان نزنید

ز شما ریخته شیرازه‌ی قرآن از هم
دم بیهوده ز قرآن و ز ایمان نزنید

شامیان روز شما باد سیه‌تر از شام
که دگر طعنه به ماسوخته جانان نزنید

بی «وفایی» شما شهره‌ی عالم شده است
لکه‌ی ننگ دگربر روی دامان نزنید
#سید_هاشم_وفایی

🔆 کانال #مطالب‌ناب‌درمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
Forwarded From 🌿 محبان الزهراء علیهاالسلام
#اسارت_اهلبیت_علیهم‌السلام
#با_زینب_علیهاالسلام
#دو_خط_روضه
#مصائب_شام
#اشعار_زینبی
#اشعار_ناب

◾️ #در_رثای_زینب_کبری_علیهاالسلام_و_ماجرای_شام_بلا

نسبت به قبل بس که تو تغییر کرده‌ای
بالای نیزه دیده به تو دوختم حسین
یک روح در دو تن همه‌اش نقل ما دوتاست
تو در تنور رفتی و من سوختم حسین

من زینبم که طاقت کوچک‌ترین خراش
بر روی مصحف بدنت را نداشتم
با دیدنت به نیزه کنار آمدم ولی
دیگر توقع زدنت را نداشتم

جانا ز روی نیزه‌ی اعدا نگاه کن
مانند تو عزیز دلم دل‌شکسته‌ام
گر تو سرت به سنگ حرامی شکسته‌ای
من هم سرم به چوبه‌ی محمل شکسته‌ام

بر روی نیزه آمده‌ای پا به پای من
گاهی عقب می‌افتی و گاهی جلوتری
دشمن خیال کرده که من بی‌کسم حسین
بر روی نیزه هم تو مرا سایه‌ی سری

می‌خواستم ببوسمت اما دلم شکست
وقتی که دیدمت پُرِ خاکستر تنور
مبهوت مانده‌ام من و اما سه‌ساله‌ات
لحظه به لحظه بوسه به تو می‌دهد زدور

گر چه جریحه‌دار شد اینجا غرور من
اما به خاطر تو خودم را نباختم
در کوفه بیشتر دل من سوخت چون که من
یک در میان اهالی آن را شناختم
#مهدی_مقیمی

🔆 کانال #محبان‌الزهراءعلیهاالسلام
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @mohebanozahra315
Forwarded From دعبل
مصطفی فاطمیان مداح:
#امام_حسین_علیه_السلام
#مصائب_شام
#غلامرضا_سازگار

شامیان! من داغدارم، هلهله کمتر کنید
خارجی نه! زاده ی پیغمبرم باور کنید

کف زدن پایِ سر فرزند زهرا خوب نیست
نامسلمانان! حیا از دخت پیغمبر کنید

باچه جرمی عمه ام راپیش چشمم میزنید؟
نه حیا از فاطمه، نه شرم از حیدر کنید

گشته جای شیرجاری اشک ازچشم رباب
جای خنده، گریه با آن مهربان مادر کنید

میهمانم،زاده ی پیغمبرم،آیا رواست
جای عطرگل،نثارم خاک وخاکستر کنید؟

این سر ریحانه ی زهراست بر بالای نی
ازچه روبا خنده استقبال از این سر کنید

کوچه کوچه سنگ بگرفتیدجای گل به دست
تا نثار فرق مجروح علی اکبر کنید

زخم زنجیر مرا دیدید و خندیدید باز
شادمانی پای اشک عمه ام کمتر کنید

فاطمه باماست ای نامردمردم! کِی رواست
رقص پای گریه ی صدیقه ی اطهر کنید؟

شیعیان باشعر"میثم"درغم ما اهل بیت
دیده را لبریز از خون، سینه پر آذر کنید
Forwarded From دعبل
مصطفی فاطمیان مداح:
#امام_حسین_علیه_السلام
#مصائب_شام
#غلامرضا_سازگار

شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ساز با نالۀ ذرّیۀ زهرا نزنید

سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
مرد باشید دگر سنگ به زنها نزنید

به زنان بر سر بازار اگر سنگ زدید
دختران را به کنار سر بابا نزنید

علی و فاطمه در جمع شما اِستادند
پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید

به اسیری که بود در غل و زنجیر زدید
به یتیمی که دویده ست به صحرا نزنید

رقص شادی جلو محمل زینب نکنید
پای سرهای بریده به زمین پا نزنید

بگذارید برای شهدا گریه کنیم
خنده بر داغ دل سوختۀ ما نزنید

کشتن فاطمه بین در ودیوار بس است
تازیانه به تن زینب کبری نزنید

به تماشای سر پاک حسین آمده اید
اینقدر دست به هنگام تماشا نزنید

سخن«میثم»دل سوخته را گوش کنید
دوستان غیر در خانۀ مولا نزنید
Forwarded From دعبل
مصطفی فاطمیان مداح:
#امام_حسین_علیه_السلام
#مصائب_شام
#غلامرضا_سازگار

هرجاسخن اززینب ودروازه ی شام است
ساکت به تماشاننشینیدحرام است

دستی که به سرمیزنی ازاین غم عظمی
یادآورفرق سروسنگ لب بام است

یک سربه سرنیزه عیان است ببینید
مانندهلال است ولی ماه تمام است

هفده قمرازنوک سنان تابدومردم
پرسندزهم:پس سرعباس کدام است؟

مردم نزنیدازهمه سوسنگ براین سر
والله امام است امام است امام است

زوّاربرادرشده برنی سرِعباس
هم اشک به رخ،هم به لبش عرض سلام ست

هرکوچه پرازهلهله وخنده وشادی ست
ازشام بپرسیدمگرعیدصیام است؟

بایادسروچوب ولب وناله ی زینب
انگارجهان درنظرم مجلس شام است

بایدهمه ازمردو زن شام بپرسید
ناموس الهی زچه در معرض عام است؟

هرخانه که درسوگ حسین ست سیه پوش
«میثم»درآن خانه غلام است غلام است
Forwarded From دعبل
مصطفی فاطمیان مداح:
#امام_حسین_علیه_السلام
#مصائب_شام
#سید_هاشم_وفایی

دلم گرفته و جانم ز زندگی سیر است
هوای شام چرا اینقدر نفس گیر است

لباس عید به تن کرده اند مردم شام
فضای شهر چراغان و غرق تزویر است

نوای هلهلۀ مردمان همانندِ
صدای نیزه و تیر و صدای شمشیر است

ز بام ها ز چه باران سنگ می بارد
به سوی ما همه جا سیل غم سرازیر است

ز دست و پای گلی روی ناقه خون ریزد
حدیث غُربت او ناله های زنجیر است

چه غافلند که بر اشک و آه ما خندند
که در کمان دل خستگان همین تیر است

قسم به آیۀ ناب"لیِذهِبَ عَنکُم"
به روی نیزه سری از تبار تطهیر است

پی هدایت مردم ز روی نی آید
نوای قاری قرآن که غرق تفسیر است

به عرش دوست زده تکیه قدر ما، امّا
هنوز دشمن بیدادگر زمین گیر است

مس وجود «وفایی» اگر که آوردی
غبار درگه این آستانه اکسیر است
Forwarded From دعبل
مصطفی فاطمیان مداح:
#امام_حسین_علیه_السلام
#مصائب_شام
#جواد_هاشمی_تربت

ای دل! مگر نه خاتمه ماه محرّم است؟
«بازاین چه شورش ست که درخلق عالم ست؟»

گر ماجرای کوفه و کرببلا گذشت
«بازاین چه نوحه وچه عزاوچه ماتم ست؟»

گویا طلوع کرده به شام، آفتاب عشق
«کآشوب درتمامی ذرّات عالم ست»

صبح ورود شام چنان تیره بُد کز آن
«کارجهان وخلق جهان،جمله درهم ست»

سرهای کشتگان همه بر دوش نیزه‌ها
«سرهای قدسیان‌همه بر زانوی غم ست»

آن محشری که کرد به پا چوب خیزران
«بی نفخ صورخاسته تاعرش اعظم ست»

رشک مَلَک خرابه‌نشین شد که «محتشم»
گفتا: «عزای اشرف اولاد آدم ست»

ویرانه و دل شب و دردانه و پدر
آری؛ بساط عشق به‌خوبی فراهم ست

فردا سپیده، چشم در آن بزم تا گشود
بر گِرد شمع دید که پروانه‌ای کم ست