علیقلی خان هدایت ملقب به مخبر الدوله (۱۲۴۵-۱۳۱۵ هجری قمری).
دو مین وزیر علوم دارای 《نشان درجه اول شیر و خورشید و حمایل سبز》.
از او به عنوان مردی صاحب ذوق،درستکار و با ایمان یاد کرده اند.در زمان وزارت او،مدارس زیادی در تهران و شهرستان ها تاسیس شد؛از جمله،در تبریز:مدرسهء لقمانیه و در تهران:مدارس رشدیه،افتتاحیه،اسلام،علمیه و شرف و مظفری.به دستور ناصرالدین شاه دستهء موزیک را با افتتاح مدرسهء موزیک ایران به سر پرستی 《لو مر فرانسوی》 در دارالفنون تشکیل داد.
اما برخی معاصران مخبر الدوله به نوعی دیگر در بارهء او سخن گفته اند؛از جمله محمد حسن خان اعتمادالسلطنه در خاطرات خود آورده است:《علیقلی خان مخبرالدوله وزیر علوم است که بویی از علم به مشامش نرسیده و ذایقه اش مطلقاً این طعم را نچشیده.برای سلطنت مستقله و مملکت مستبده چنین وزیر علومی لازم است؛از وجودش نه شری حاصل می شود ،نه خیری.مطلقاً به هیچ چیز معتقد نیست؛می خواهد آسوده و بی درد سر،فارغ از زحمت و ضرر ،در عمارت مزین خود بنشیند،خوش بخورد و خوش بنوشد،نرم بیفتد،و گرم بپوشد،اندوختهء وافر و مال مایهء متکاثر خود را به عیش صرف نماید.نه عقب کسی برود ،و نه کسی دنبال او بیاید》.
اما آنچه مسلم است این مخبرالدوله مردی خوش خوی ،فروتن و نیک محضر بود و از کسانی که مفاخرت به اصل و نسب می کردند یا به فضل و دانش یا به مال و مکنت خود می بالیدند نفرت داشت.او هر زمان میسرش می شد به زبان یا به قلم ناصرالدین شاه را به حقایق احوال و امور آگاه می کرد و هر مطلب را که به سود و صلاح کشور و مردم می پنداشت با او در میان می نهاد.این قسمتی از یک نامهء او است به ناصرالدین شاه:《 از روی تجربه معلوم و مشهود است که اطمینان حاصل نمی شود مگر به امنیت.امنیت فرع قانون است و قانون لازمه اش اجرا.هیچ قانونی کامل تر از قانون اسلام نیست.قانون ،اعم از شرع یا عرف،باید در معرض اجرا در آید و حدودش تا همه جا و بر همه کس جاری باشد؛و اگر غیر ازاین باشد،نمی توان قانون گفت.چون چنین شود قلوب عامه از هر جهت اطمینان حاصل خواهد کرد. و در آن وقت طبیعت مخلوق و طبیعت آب و خاک آنچه در خود مکنون و مخفی دارند روز به روز در معرض ظهور و بروز خواهند رسانید.آب ها جاری می شود و زمین ها آبادان.صناعت ترقی می کند و معادن استخراج می شود.همان طور که اجرای قوانین اسباب ترقی می شود عدم امنیت مایهء خرابی خواهد شد.....در بدو دولت ابد مدت اندک تشویق از اهل صناعت شد.چینی و بلور و چوخا و شال هم ساختند و بافتند،ولی مردم بی اطلاع دنبال مال فرنگ را آن قدر گرفتند تا آنها رواج گرفت و اینها از بین رفت.حالا هم این نکته که معروض افتاد دور نیست مطبوع بعضی نباشد》
#مهندس هوشنگ اتحاد،پژوهشگران معاصر ایران،جلد۱۲،صص ۹۹۶و ۹۹۷، ۱۳۸۷
دو مین وزیر علوم دارای 《نشان درجه اول شیر و خورشید و حمایل سبز》.
از او به عنوان مردی صاحب ذوق،درستکار و با ایمان یاد کرده اند.در زمان وزارت او،مدارس زیادی در تهران و شهرستان ها تاسیس شد؛از جمله،در تبریز:مدرسهء لقمانیه و در تهران:مدارس رشدیه،افتتاحیه،اسلام،علمیه و شرف و مظفری.به دستور ناصرالدین شاه دستهء موزیک را با افتتاح مدرسهء موزیک ایران به سر پرستی 《لو مر فرانسوی》 در دارالفنون تشکیل داد.
اما برخی معاصران مخبر الدوله به نوعی دیگر در بارهء او سخن گفته اند؛از جمله محمد حسن خان اعتمادالسلطنه در خاطرات خود آورده است:《علیقلی خان مخبرالدوله وزیر علوم است که بویی از علم به مشامش نرسیده و ذایقه اش مطلقاً این طعم را نچشیده.برای سلطنت مستقله و مملکت مستبده چنین وزیر علومی لازم است؛از وجودش نه شری حاصل می شود ،نه خیری.مطلقاً به هیچ چیز معتقد نیست؛می خواهد آسوده و بی درد سر،فارغ از زحمت و ضرر ،در عمارت مزین خود بنشیند،خوش بخورد و خوش بنوشد،نرم بیفتد،و گرم بپوشد،اندوختهء وافر و مال مایهء متکاثر خود را به عیش صرف نماید.نه عقب کسی برود ،و نه کسی دنبال او بیاید》.
اما آنچه مسلم است این مخبرالدوله مردی خوش خوی ،فروتن و نیک محضر بود و از کسانی که مفاخرت به اصل و نسب می کردند یا به فضل و دانش یا به مال و مکنت خود می بالیدند نفرت داشت.او هر زمان میسرش می شد به زبان یا به قلم ناصرالدین شاه را به حقایق احوال و امور آگاه می کرد و هر مطلب را که به سود و صلاح کشور و مردم می پنداشت با او در میان می نهاد.این قسمتی از یک نامهء او است به ناصرالدین شاه:《 از روی تجربه معلوم و مشهود است که اطمینان حاصل نمی شود مگر به امنیت.امنیت فرع قانون است و قانون لازمه اش اجرا.هیچ قانونی کامل تر از قانون اسلام نیست.قانون ،اعم از شرع یا عرف،باید در معرض اجرا در آید و حدودش تا همه جا و بر همه کس جاری باشد؛و اگر غیر ازاین باشد،نمی توان قانون گفت.چون چنین شود قلوب عامه از هر جهت اطمینان حاصل خواهد کرد. و در آن وقت طبیعت مخلوق و طبیعت آب و خاک آنچه در خود مکنون و مخفی دارند روز به روز در معرض ظهور و بروز خواهند رسانید.آب ها جاری می شود و زمین ها آبادان.صناعت ترقی می کند و معادن استخراج می شود.همان طور که اجرای قوانین اسباب ترقی می شود عدم امنیت مایهء خرابی خواهد شد.....در بدو دولت ابد مدت اندک تشویق از اهل صناعت شد.چینی و بلور و چوخا و شال هم ساختند و بافتند،ولی مردم بی اطلاع دنبال مال فرنگ را آن قدر گرفتند تا آنها رواج گرفت و اینها از بین رفت.حالا هم این نکته که معروض افتاد دور نیست مطبوع بعضی نباشد》
#مهندس هوشنگ اتحاد،پژوهشگران معاصر ایران،جلد۱۲،صص ۹۹۶و ۹۹۷، ۱۳۸۷