Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#منقبت
#علی_انسانی

ای خداوند ادب، بندهء عشق
کشتهء مهر و وفا، زندهء عشق

ای به بندت دل هر آزاده
هر چه دلدار به تو دل داده

ادب و عشق و وفا مرهونت
همت و جود و سخا مدیونت

شرف و غیرت و مهر و احساس
جاودانی ز تو باشد عباس

پیش سرو قدت از خجلت خویش
سرو افراخته قد، سر در پیش

نخل جودی تو و احسان، ثمرت
صد چو حاتم چو گدایان به درت

پسر شیردل شیر خدای
شاه‌بیت غزل عشق و وفای

سرمهء چشم ملک خاک رهت
مشتری، مهر، به چهر چو مهت

ابروانت چو هلال و رخ، بدر
موی شبگونهء تو لیلهء قدر

گرچه ماهند همه هاشمیان
تو مه هاشمیان ز میان

بر تماشای رخت گاهِ عبور
بسته می شد همه جا راه عبور

بس که ماهِ رخ تو دل می برد
دل ز دیوانه و عاقل می برد

عاشقان ریزه‌خور خوان تواند
جمله طفلان دبستان تواند

عقل، مبهوت وفاداری توست
عشق، حیران فداکاری توست

مشعل عشق، تو افروخته ای
شمع را سوختن آموخته ای

جز تو ای باخته سر در ره عشق
کیست؟ استاد به دانشگه عشق

گر چه خود مایهء فخر بشرست
علی از چون تو پسر مفتخرست

فاطمه، کش ز خدا باد سلام
در صف حشر چو بگذارد گام

همرهش دست تو را می آرد
تا که بار گنهان بردارد

دست اگر در ره حق گشت قلم
در دو عالم کندَش دوست علم

ای دل خلق خدا پابستت
بوسه زن، دست خدا بر دستت

ما همه دست به دامان توایم
میزبان غم و مهمان توایم

قبه بر عرش زده خرگه تو
باب حاجات همه درگه تو

ای زصهبای حسینی سرمست
دستگیر همه عالم بی دست

بشریت به تو گرمِ تحسین
آفرین ای پسر ام بنین

خیره یوسف به دلارایی تو
خضر هم تشنهء سقایی تو

ای قد افراخته پیش بیداد
نبرَد نام تو ایثار از یاد

تا زدی تشنه جگر بر دل آب
شد دل آب به حال تو کباب

شدی ای عشق و ادب را کانون
تشنه‌لب از دل دریا بیرون

بس در آن معرکه مردی کردی
ختم شد بر تو و نامت مردی

مرکز عشق و ادب مکتب توست
اولین پیرو تو مرکب توست

او هم از مشرب تو سهمی برد
تشنه بود و لبی از آب نخورد

لاجرم همت تو آب خرید
مشک، از آب پر و دل ز امید

تا شد از تیغ جفای دشمن
علم از دست، جدا دست از تن

لیک جای لب اطفال حرم
مشک را بوسه بزد تیر ستم

رشتهء عمر تو زان تیر گسیخت
آبرو ماند ولی آب بریخت

باز شد چشم ز قلب آن مشک
مشک هم ریخت به احوال تو اشک

آنقدر دیدهء مشک اشک فشاند
که نمی اشک در آن دیده نماند

آشنا گشت به فرقت چو عمود
شد قیام تو مبدل به سجود

آسمان سود سر خود به زمین
کس سجودی نکند خوشتر از این

آنقدر سر به سر سجده گذاشت
تا حسین آمد و آن سر برداشت

لاجرم رشتهء عمرت چو گسست
پشت دین گفت که پشتم بشکست

خون تو آب نهال دین شد
تا چنین سفرهء دین رنگین شد

تا جهان بوده و تا خواهد بود
به روان تو ز ما باد درود

ما چه گوییم؟ امام سجاد
در حقت دادِ سخن اینسان داد

بر فداکاری تو گفت سپاس
گفت رحمت به عمویم عباس


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#منقبت
#محمد_جواد_غفورزاده

اي نبي طلعت اي علی مرآت
وي حسن خصلت اي حسين صفات

ملكوتي جمال هستي و هست
در جبين تو جلوهء ملكات

مادرت فاطمه ست امّ بنين
خواهرت زينب ست خير بنات

عشق از جلوهء تو شد مبهوت
عقل از آفرینش ت شد مات

من و وصف کمال تو؟ حاشا
من و شرح جلال تو؟ هیهات

بر تو ای حُسن دلفریب درود
بر تو ای ماه هاشمی، صلوات

هر که چون تو غریق بحر خداست
می شود ناخدای فُلک نجات

هیچ کس روسپید عشق نشد
چون تو در امتحان صبر و ثبات

تو چه شبها به روز آوردی
در مناجات قاضی الحاجات

ای علمدار دشت سعی و صفا
دعوتم کن به وادی عرفات

به من از خَرمن عنایت خویش
خوشه ای هدیه کن به رسم زکات

به سویت آمدم ز روی نیاز
به برت آمدم به بوی برات

کربلا را ندیده ام اما
موج اشک من ست شط فرات

منِ بی مایهء سخن نشناس
تو بگو با بضاعت مزجات


چه بگويم كه گفت خير الناس
رحم الله عمّي العباس


به جمال تو اي حبيب خدا
دل جدا عاشق ست و ديده جدا

شيرمرد جهادي و جاري‌ست
در رگ و ريشهء تو خون خدا

سعی خورشیدی ات مبدل کرد
ظلمت کفر را به نور هدی

تو و با ظلم آشتی؟ هرگز
تو و بر ظالم اعتنا؟ ابدا

از تب و تاب تو به وادی عشق
شجر طور آمده به صدا

همه شب مادرت چو مرغ سحر
مترنم بوَد به «وا ولدا»

چشم در چشم توست ثارُالله
دیده بگشا و لحظه‌ای به خود آ

زیر بار غمت خدا نکند
بشکند پست سیدالشهدا

جان پاک تو شد فدای کسی
که «له روح العالمین فدا»

چون تو در راه انقلاب حسین
دیْن خود را کسی نکرد ادا

در صف رستخیز رشک برند
به شکوه و جلال تو شهدا

خنده بر لب، منادیان بهشت
عاشقان تو را، دهند ندا

که بیایید ای خدا جویان
در پناه سلالهء سعدا

گر شوم خاک درگهت آن روز
در مقام تو ای حبیب خدا


چه بگویم که گفت خیر الناس
رحم الله عمی العباس



🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#منقبت
#محمد_حسین_بهجتی

ای آبروی عالم جان، خاک پای تو
ای کرده جان به دوست فدا،جان فدای تو

عقل بشر چگونه به گرد رهت رسد
ای ماورای خلوت افلاک، جای تو

بال فرشته فرش ره زائران توست
ای آفتاب، سایه‌نشین لوای تو

ای یاور حسین و علمدار کربلا
دارد بهشت، رایحه‌ء کربلای تو

بیند چو پایگاه تو در حشر، هر شهید
حسرت برد زحشمت بی‌انتهای تو

بوسیدن ضریح تو ما راست آرزو
دلهای ما به سینه تپد از برای تو

ای کعبه‌ء امید، تورا جان فدا کنم
روزی اگر فتد گذرم بر منای تو

هیچ آشنا ز نزد تو نومید برنگشت
خوش باد حال آنکه بوَد آشنای تو

هر مشکلی که ریخت به جانم شرار غم
حل شد به یک اشاره‌ء مشکل‌گشای تو

شد قامت حسین خم و پشت او شکست
در خون چو دید غرقه، قد دلربای تو

دیگر ندید مثل وفای تو روزگار
باشد خجل فرات هنوز از وفای تو

جانبازی تو رفت فراتر ز اوج وهم
مبهوت و مات شد خرد از ماجرای تو

بعد از تو خاندان حسینی نیافتند
پشت و پناه و ملجأِ دیگر به جای تو

دیگر ندید دیده‌ء گردون برادری
هرگز به پاکبازی و صدق و صفای تو

ای بهترین شهید، نداند به جز خدا
هیچ آفریده، جاه و جلال و جزای تو

بپذیر این چکامه، که این شعر آتشین
با سوز دل، سرود «شفق» در رثای تو


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#منقبت
#غلامرضا_سازگار

شجر طور اهل بیت ست او
سورهء نور اهل بیت ست او

مهر او تا ابد به ذمّهء ماست
بعد حیدر ابوالائمّهء ماست

عفو، برگی زگلبن کرمش
صورت روح بر در حرمش

مصحف اولیاست اعضایش
بوسه‌گاه نبی سراپایش

وه چه خوش گفت سیّد الکونین
که حسین ازمن ست ومن زحسین

وجه او وجه کبریای من ست
خون او عّلت بقای من ست

فُلک دین را نجات داد حسین
به پیمبر حیات داد حسین

انبیا زنده اند از خونش
تا قیامت نماز، مدیونش

حجّ زخون حسین محترم ست
حرم از کربلای او حرم ست

به نیازش نیاز برده نیاز
از نمازش نماز گشته نماز

کربلا کعبه، حجّ شهادت او
قتلگه کُشتهء عبادت او

لب خشکش حیاتِ آب بوَد
بعد حیدر ابوتراب بوَد

مکتبش تا خداست، مشعل راه
نهضتش بعثت رسول الله

دست حقّ بازوی علمدارش
جان ماخاک پای انصارش

روی آزادگیّ و عشق و امید
از غلام سیاه اوست سفید

روی جُوْنش چراغ دیدهء ناس
عابسش را شجاعت عبّاس

مسلمش پیر عشق و پیرو راه
در حبیبش کمال حُبّ الله

روی حُرّش چراغ حرّیّت
لالهء سرخ باغِ حرّیت

اکبرش حجّت خدای همه
اصغرش پیر پارسای همه

قاسم او قسیم ظلمت و نور
چشم بَد از مه جمالش دور

روح، سرمست روضهء یاسش
جان عالم فدای عبّاسش

شهدایش ز زنده زنده‌ترند
تا قیامت معلّم بشرند


مصحف کلّ انبیا بدنش
صلوات خدا به زخم تنش

سینهء سوخته چراغ شبش
جگر آب، داغدار لبش

سر او ماه آسمان و زمین
سورهء نور در خطوط جبین

آفتابی به هیفده آیه
کرده بر فرق اختران سایه

زلف خاکستری پر از بوی مُشک
رطب تر شده دو چوبهء خُشک

گرد رخسار کُحل دیدهء حور
رگ ببریده رشته رشتهء نور


حرم او دل رسول الله
قبرهُ فی قلوبِ من والاه

دل آتش گرفته جام غمش
استجابت کتیبهء حرمش

نفسش آشنای درد همه
خاک قبرش شفای درد همه

اوست حزن و سُرور سینهء ما
هم چراغ ست هم سفینهء ما

یا حسین ای بهشت جان، حرمت
ای دل عالمی اسیر غمت

بوده از لحظهء شهادت تو
لحظه ها لحظهء ولادت تو

سرِّ پیدایش ظهور، تویی
بانی هفت شهر نور تویی


شیعه مجد و سیادتش از توست
شرفش تا شهادتش از توست

شیعه با شعلهء چراغ تو سوخت
شیعه قرآن ز نوک نی آموخت

شیعه آب و گِلش زقتلگه ست
شیعه یک فرد نه، که یک سپه ست

شیعه سرمست جام بزم بلاست
شیعه یک پاسدار کرب و بلاست

شیعه گردی ز دامن زهراست
شیعه سرباز خطّ عاشوراست

شیعه جامش زنور لبریزست
شیعه فریاد آسمان خیزست

شیعه یعنی حسین در همه حال
از ولادت گرفته تا گودال


به خداوندی خدا سوگند
به سران ز تن جدا سوگند

به روان مقدّس شهدا
به پیمبرقسم به خون خدا

به اسیران پاک و آزاده
به نماز و دعا و سجّاده

به نماز شبی که زینب خواند
به سرشکی که از دو دیده فشاند

به مدینه قسم به کرب و بلا
به لب خشک و چوب و طشت طلا

شیعه زنده ست مثل مولایش
گر چه در موج خون بوَد جایش

باغ دین تا ز اشگ تر، سبزست
نخل «میثم» همیشه سرسبزست


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#منقبت
#محمد_حسین_بهجتی

ای آبروی عالم جان، خاک پای تو
ای کرده جان به دوست فدا،جان فدای تو

عقل بشر چگونه به گرد رهت رسد
ای ماورای خلوت افلاک، جای تو

بال فرشته فرش ره زائران توست
ای آفتاب، سایه‌نشین لوای تو

ای یاور حسین و علمدار کربلا
دارد بهشت، رایحه‌ء کربلای تو

بیند چو پایگاه تو در حشر، هر شهید
حسرت برد زحشمت بی‌انتهای تو

بوسیدن ضریح تو ما راست آرزو
دلهای ما به سینه تپد از برای تو

ای کعبه‌ء امید، تورا جان فدا کنم
روزی اگر فتد گذرم بر منای تو

هیچ آشنا ز نزد تو نومید برنگشت
خوش باد حال آنکه بوَد آشنای تو

هر مشکلی که ریخت به جانم شرار غم
حل شد به یک اشاره‌ء مشکل‌گشای تو

شد قامت حسین خم و پشت او شکست
در خون چو دید غرقه، قد دلربای تو

دیگر ندید مثل وفای تو روزگار
باشد خجل فرات هنوز از وفای تو

جانبازی تو رفت فراتر ز اوج وهم
مبهوت و مات شد خرد از ماجرای تو

بعد از تو خاندان حسینی نیافتند
پشت و پناه و ملجأِ دیگر به جای تو

دیگر ندید دیده‌ء گردون برادری
هرگز به پاکبازی و صدق و صفای تو

ای بهترین شهید، نداند به جز خدا
هیچ آفریده، جاه و جلال و جزای تو

بپذیر این چکامه، که این شعر آتشین
با سوز دل، سرود «شفق» در رثای تو


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#منقبت
#علی_انسانی

ای خداوند ادب، بندهء عشق
کشتهء مهر و وفا، زندهء عشق

ای به بندت دل هر آزاده
هر چه دلدار به تو دل داده

ادب و عشق و وفا مرهونت
همت و جود و سخا مدیونت

شرف و غیرت و مهر و احساس
جاودانی ز تو باشد عباس

پیش سرو قدت از خجلت خویش
سرو افراخته قد، سر در پیش

نخل جودی تو و احسان، ثمرت
صد چو حاتم چو گدایان به درت

پسر شیردل شیر خدای
شاه‌بیت غزل عشق و وفای

سرمهء چشم ملک خاک رهت
مشتری، مهر، به چهر چو مهت

ابروانت چو هلال و رخ، بدر
موی شبگونهء تو لیلهء قدر

گرچه ماهند همه هاشمیان
تو مه هاشمیان ز میان

بر تماشای رخت گاهِ عبور
بسته می شد همه جا راه عبور

بس که ماهِ رخ تو دل می برد
دل ز دیوانه و عاقل می برد

عاشقان ریزه‌خور خوان تواند
جمله طفلان دبستان تواند

عقل، مبهوت وفاداری توست
عشق، حیران فداکاری توست

مشعل عشق، تو افروخته ای
شمع را سوختن آموخته ای

جز تو ای باخته سر در ره عشق
کیست؟ استاد به دانشگه عشق

گر چه خود مایهء فخر بشرست
علی از چون تو پسر مفتخرست

فاطمه، کش ز خدا باد سلام
در صف حشر چو بگذارد گام

همرهش دست تو را می آرد
تا که بار گنهان بردارد

دست اگر در ره حق گشت قلم
در دو عالم کندَش دوست علم

ای دل خلق خدا پابستت
بوسه زن، دست خدا بر دستت

ما همه دست به دامان توایم
میزبان غم و مهمان توایم

قبه بر عرش زده خرگه تو
باب حاجات همه درگه تو

ای زصهبای حسینی سرمست
دستگیر همه عالم بی دست

بشریت به تو گرمِ تحسین
آفرین ای پسر ام بنین

خیره یوسف به دلارایی تو
خضر هم تشنهء سقایی تو

ای قد افراخته پیش بیداد
نبرَد نام تو ایثار از یاد

تا زدی تشنه جگر بر دل آب
شد دل آب به حال تو کباب

شدی ای عشق و ادب را کانون
تشنه‌لب از دل دریا بیرون

بس در آن معرکه مردی کردی
ختم شد بر تو و نامت مردی

مرکز عشق و ادب مکتب توست
اولین پیرو تو مرکب توست

او هم از مشرب تو سهمی برد
تشنه بود و لبی از آب نخورد

لاجرم همت تو آب خرید
مشک، از آب پر و دل ز امید

تا شد از تیغ جفای دشمن
علم از دست، جدا دست از تن

لیک جای لب اطفال حرم
مشک را بوسه بزد تیر ستم

رشتهء عمر تو زان تیر گسیخت
آبرو ماند ولی آب بریخت

باز شد چشم ز قلب آن مشک
مشک هم ریخت به احوال تو اشک

آنقدر دیدهء مشک اشک فشاند
که نمی اشک در آن دیده نماند

آشنا گشت به فرقت چو عمود
شد قیام تو مبدل به سجود

آسمان سود سر خود به زمین
کس سجودی نکند خوشتر از این

آنقدر سر به سر سجده گذاشت
تا حسین آمد و آن سر برداشت

لاجرم رشتهء عمرت چو گسست
پشت دین گفت که پشتم بشکست

خون تو آب نهال دین شد
تا چنین سفرهء دین رنگین شد

تا جهان بوده و تا خواهد بود
به روان تو ز ما باد درود

ما چه گوییم؟ امام سجاد
در حقت دادِ سخن اینسان داد

بر فداکاری تو گفت سپاس
گفت رحمت به عمویم عباس


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#منقبت
#محمد_جواد_غفورزاده

اي نبي طلعت اي علی مرآت
وي حسن خصلت اي حسين صفات

ملكوتي جمال هستي و هست
در جبين تو جلوهء ملكات

مادرت فاطمه ست امّ بنين
خواهرت زينب ست خير بنات

عشق از جلوهء تو شد مبهوت
عقل از آفرینش ت شد مات

من و وصف کمال تو؟ حاشا
من و شرح جلال تو؟ هیهات

بر تو ای حُسن دلفریب درود
بر تو ای ماه هاشمی، صلوات

هر که چون تو غریق بحر خداست
می شود ناخدای فُلک نجات

هیچ کس روسپید عشق نشد
چون تو در امتحان صبر و ثبات

تو چه شبها به روز آوردی
در مناجات قاضی الحاجات

ای علمدار دشت سعی و صفا
دعوتم کن به وادی عرفات

به من از خَرمن عنایت خویش
خوشه ای هدیه کن به رسم زکات

به سویت آمدم ز روی نیاز
به برت آمدم به بوی برات

کربلا را ندیده ام اما
موج اشک من ست شط فرات

منِ بی مایهء سخن نشناس
تو بگو با بضاعت مزجات


چه بگويم كه گفت خير الناس
رحم الله عمّي العباس


به جمال تو اي حبيب خدا
دل جدا عاشق ست و ديده جدا

شيرمرد جهادي و جاري‌ست
در رگ و ريشهء تو خون خدا

سعی خورشیدی ات مبدل کرد
ظلمت کفر را به نور هدی

تو و با ظلم آشتی؟ هرگز
تو و بر ظالم اعتنا؟ ابدا

از تب و تاب تو به وادی عشق
شجر طور آمده به صدا

همه شب مادرت چو مرغ سحر
مترنم بوَد به «وا ولدا»

چشم در چشم توست ثارُالله
دیده بگشا و لحظه‌ای به خود آ

زیر بار غمت خدا نکند
بشکند پست سیدالشهدا

جان پاک تو شد فدای کسی
که «له روح العالمین فدا»

چون تو در راه انقلاب حسین
دیْن خود را کسی نکرد ادا

در صف رستخیز رشک برند
به شکوه و جلال تو شهدا

خنده بر لب، منادیان بهشت
عاشقان تو را، دهند ندا

که بیایید ای خدا جویان
در پناه سلالهء سعدا

گر شوم خاک درگهت آن روز
در مقام تو ای حبیب خدا


چه بگویم که گفت خیر الناس
رحم الله عمی العباس



🔹@deabelnews