? The Writing Life: Writers on How They Think and Work : A Collection from the Washington Post Book World
By: Marie Arana, Published: May 8th 2003, by: PublicAffairs , ISBN13: 9781586481490, 404 pages.
علاوه بر گردآوری بیش از 50 نمونه از بهترین های ادبیات معاصر، این کتاب شوق، اشتیاق و هیجان خاصی را برای مخاطبان ویژه خود زنده خواهد کرد. در این اثر نویسندگان رموز حرفه ای خود را فاش خواهند ساخت. چگونه آنها برای اولین بار دریافتند که نویسنده هستند، چگونگی کار آنها، نویسندگان معروف چطور با موفقیت ها و یا ناامیدی های زندگی حرفه ای خود مقابله می کردند و یا از عهده آنها بر می آمدند و ... مطالعه این اثر به هر دوستدار ادبیاتی توصیه می شود.
@majidjaliseh
در نکوهش از انحصار طلبان نسخ خطی☺️:
محققان چه سالها نشسته اند--- در حسرت نظاره ای به هاردها
فلش ها و گیگ ها هم تراها--- از پشت این حصارها و گاردها
در راه دریافت هر برگه نسخه ای--- جان بایدم دادن ز نیش کاردها
کاش نام هارد را بدل میکردند--- چون سختتر است روحشان از هاردها....!
✅«موسسه مطالعات اسماعیلی» The Institute of Ismaili Studies در سال 1977 در لندن تاسیس شد. این موسسه فهرست کتابهای چاپ شده اش (همه به انگلیسی) را در سایتش نوشته است و پی دی اف برخی از آنها را به رایگان بارگذاری نموده است که در بین آنها این دو کتاب هم است:
☆ فهرست نسخه های خطی عربی، فارسی و گجراتی
Arabic, Persian and Gujarati Manuscripts: The Hamdani Collection//François de Blois
☆ نسخه های خطیِ عربی اسماعیلیه؛ مجموعه زاهد علی
Arabic Ismaili Manuscripts: The Zahid ‘Ali Collection// Hamid Haji
♦️لینک دریافت پی دی اف این فهرستهای نسخ خطی 🔽
https://www.iis.ac.uk/publications/ebooks
🆔 @manuscript
#هنر #آموزش #معماری #صنایع_دستی #نقاشی #گرافیک #تصویرسازی #چاپ #گرافیک #عکاسی #تاریخ_هنر #زبان_اصلی
#A_World_of_Art #HENRY_M_SAYRE
کتاب «جهانی از هنر»، نوشته «HENRY M. SAYRE»، کتابی بسیار ارزشمند برای هنرمندان، اساتید و دانشجویان می باشد. مؤلف این کتاب با نگاهی تحلیلی _ کاربردی به بررسی چیستی هنر پرداخته و نگرشی درست را در شناخت هنر، اثر هنری، جهان هنر و در نهایت، هنرمند ارائه می کند. از آنجا که ناشر این کتاب، پردیس «آبشار» دانشگاه ایالتی ارگان می باشد، خطاب مولف در این کتاب، دانشجویان هنر است. کاربرد زبان خودمانی، گاه درک مطالب را پیچیده می کند، اما مروری بر تصاویر و پیوستگی موجود میان فصل ها این دشواری را ساده خواهد نمود. کتاب دارای 600 بهمراه تصاویر جامع و متون توضیحی و تحلیلی می باشد. فایل موجود، نسخه PDF اصلی کتاب می باشد که دارای کیفیت بسیار خوبی است. در لابلای تصاویر، آثاری از هنر ایرانی همچون نگارگری سنتی و هنرمندان ایران همچون شیرین نشاط به چشم می خورد. این کتاب، گفتاری است جامع در درک هنر، مبانی و شاهکارهای آن.
خلاصه سرفصل های اصلی این کتاب به این شرح می باشد:
Part 1 The Visual World
1 A World of Art
2 Developing Visual Literacy
3 Seeing the Value in Art
Part 2 The Formal Elements and Their Design
4 Line
5 Space
6 Light and Color
7 Other Formal Elements
8 The Principles of Design
Part 3 The Fine Arts Media
9 Drawing
10 Printmaking
11 Painting
12 Photography and Time-Based Media
13 Sculpture
14 The Crafts as Fine Art
15 Architecture
16 The Design Profession
Part 4 The Visual Record: Placing the Arts
in Historical Context
17 The Ancient World
18 The Age of Faith
19 The Renaissance through the Baroque
20 The Eighteenth and Nineteenth Centuries
21 From 1900 to the Present
· قیمت نسخه چاپی کتاب در فروشگاه آمازون، 113 دلار می باشد که از طریق لینک زیر قابل خریداری است.
http://goo.gl/j9v3M8
· فایل کتاب را می توانید بعد از این یادداشت دانلود کنید.
@ketabkhanehonar
بسمه تعالی
گروه دوستان فلسفی (مخصوص دانشجویان فلسفه و الهیات )
هدف از تشکیل گروه :
۱_ آشنایی دوستان فلسفی با یکدیگر
۲_ اشتراک گذاری مقاله, کتب و دیگر فعالیت های علمی دوستان
۳_اطلاع رسانی درباب تازه های نشر در حوزه منطق, فلسفه و عرفان اسلامی
۴_ هم اندیشی در حوزه های مختلف فلسفی...
قوانين گروه دوستان فلسفی
1. گذاشتن مطالب غيرتخصصی به شدت ممنوع است.
2. گذاشتن لطيفه و جک ممنوع است.
3. مطالب، عكسها و كلاً هر محتوایی كه در آن به اشخاص و قوميتها توهين شده باشد ممنوع است.
4. از گذاشتن مطالب تكراری خودداری كنيد.
5. چت و گفتگو ممنوع است. لایککردن و شکلکگذاری نیز ممنوع بوده مگر در موارد خاص.
6. مطالب و عكسهای غيراخلاقی به شدت ممنوع است و بههيجعنوان تحمل نخواهد شد
7. عكسهای گوناگون از جمله: منظره، گل، ماشين و حيوانات و كلاً هر عكسی كه به نظر شما جالب بيايد، بههيچعنوان در گروه گذاشته نشود.
8. سلامكردن و روزبهخيرگفتن و شببهخيرگفتن به همۀ اعضای گروه، فرستادن عكسهايی كه در آن روزبهخير يا مناسبتها را تبريک گفته میشود ممنوع است. كلاً هر نوع پيام غير ضروری در گروه ممنوع است.
علت اصلی آن است كه اعضا مجبور نباشند در ميان انبوهی از پيامهای غير ضروری دنبال مطالب مورد علاقه خود بگردند و از وقت و اعصابشان مايه بگذارند.
9. بههيچوجه پيامهایی از قبيل: «اگر ايرانی هستی اين مطلب را در هر گروهی كه هستی كپی كن... اگر قرآن را دوست داری... اگر انسان هستی... و اگر... بههيچوجه در گروه گذاشته نشود.
10. از جمله «ببخشيد میدونم مطلبم بیربطه ولی میخواستم بگم...» برای توجيه گذاشتن مطالب بیربط، پيام و غيره استفاده نكنيد. اين جمله بههيچوجه مجوزی برای اينكه قوانين گروه را زير پا بگذاريد نيست.
11. مسائل و مشكلات فنی مربوط به گوشی و لپتاپ خود را بههيچوجه در گروه مطرح نكنيد. (جملاتی مثل: ببخشيد عكسها در گوشی من ذخیره نمیشوند... فيلمها را نمیتوانم ببينيم و...)
12. رعايتنکردن هر يک از قوانين بعد از چند تذکر توسط هر يک از اعضا باعث خواهد شد ديگر در جمع ما نباشند.
اين گروه میخواهد از لحاظ فضا و كيفيتِ مطالب، تخصصی و قابل استفاده باشد پس در اين راه تلاش كنيد.
ممنون از حضور شما و رعایت قوانین
برای عضویت به آی دی زیر پیام دهید
@keramatvarzdar
خواهش میکنم
واتل علیهم نبا نوح... ان کان کبر علیکم مقامی... فعلی الله توکلت فاجمعوا امرکم وشرکاءکم... «سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام که به قوم خود گفت: «ای قوم من! اگر تذکرات من نسبت به آیات الهی، بر شما سنگین (و غیر قابل تحمل) است، (هر کار از دستتان ساخته است بکنید.) من بر خدا توکل کرده ام! فکر خود، و قدرت معبودهایتان را جمع کنید سپس هیچ چیز بر شما پوشیده نماند (تمام جوانب کارتان را بنگرید) سپس به حیات من پایان دهید، و (لحظه ای) مهلتم ندهید! (اما توانایی ندارید!)» (یونس/سوره۱۰، آیه۷۱)
معنای بخش تحدی آیه اینست که: ای محمد! داستان و خبر عظیم نوح را برای مردم تلاوت کن که چگونه تک و تنها و از طرف خویش با مردم دنیا- که فرستاده ما به سوی آنان بود- سخن گفت و در سخنش علیه آنان تحدی کرد، یعنی یک تنه در برابر همه مردم دنیا ایستاد و به آنان گفت هر کاری که می توانند با او بکنند...
بخش هفتم
آشوب پس از بهرهگيريهاي بيثمر، در ادامة راه تازش بر فردوسي، عاجزانه به نظامي گنجوي تمسّك ميجويد و با دلايلي سست و ضعيف سعي ميكند تا به خواننده بقبولاند كه نظامي در شاعري از فردوسي بسيار برتر است. يكي از دلايل وي انتخاب چهار واژة «ايا دلیرا رستما، بيژنا» از شاهنامه است كه بر حكيم ايراد گرفته كه اين الفهاي زائد را به چه مناسبت و براي چه آورده است؟ وي در اين ايراد به داستان بيژن و منيژه نظر داشته كه در آن الفهاي اطلاق فراوان به كار رفته است.
آشوب تا جايي پيش ميرود كه در نهايت با تمسّك به اين بيت كه فردوسي دربارة دقيقي گفته است:
«دهان گر بماند ز خوردن تهي
از آن به كه ناخوب خواني نهي»
(فردوسی، شاهنامه، ج 6، ص 136)
به تكرار دشنامهايش در حق فردوسي ميپردازد و با تضمين يك بيت سعدي، فردوسي را «نجس و نجستر» ميخواند.
از آنجا كه متن صولت فاروقي تاكنون به تصحيح نرسيده است و يگانه چاپ سنگي آن هم در دسترس محقّقان نيست، هر آنچه وي دربارة حكيم ابوالقاسم فردوسي و شاهنامه، گفته تقديم علاقهمندان ميشود تا زبان ستيزهجوي آشوب كه در فضايي رقابتي و اديپوار براي رهايي از اضطراب سيطرة نام و آوازة شاهنامة فردوسي در سير تاريخ حماسه سرايي ايران و جهان سايه افكنده، آشكار گردد:
... پس از هفتصد سال از امسال بیش
به گبریست آشوب با کینه کیش
به کفری که زان گبرم آمد به گوش
رگ غیرت دینم آمد به جوش
به روحش زده از لگد زخمهای
برون میکشم لاشی از دخمهای
ز تشهیر او بر سر انجمن
همیخواهم انصاف ز اهل سخن
به هر ماجرایم از او ناقلش
هم از قول او میکنم قائلش
عزیزان تعصّب به یکسو نهید
یکی منصفانه به من رو کنید
به او دعویم گر سراسر حق است
حق و کار حق را دم رونق است
ز سعیم به احقاق این ماجرا
جزایم دهد حق به روز جزا
شما هم به تحسین و از واهواه
نگروید از بخل و خسّت پناه
وگر این سخن ناحق و باطل است
ز اهل سخن خجلتم حاصل است
به تحقیر کوشید ز اکرام من
مدارید اندیشه ز الزام من
کز آغاز سنّ تمییز و شعور
به شهنامه صد بار کردم غور
ورق هر ورق خوانده هر داستان
به هر داستان راوی از باستان
چو پروانه بر شمع هر بیت او
ندیدم ز دین روغن زیت او
به جز مدح زردشتی و مزدکی
نخواندم در او بیش یا اندکی
همه از مجوسش دم گفتگوی
ز خاک در موبدش آبروی...
ز عهد کیومرث تا یزدجرد
ز دهقان کهن قصّهها گرد کرد
ز شمشیر ضحّاک تازینژاد
همه ملک جمشید داده به باد
نکوهش به ضحّاک دیده سزا
شده ز انتقامش فریدونستا
علاوه بر آن ز انتزاع عجم
ز دست شهان مجوسیحشم
عرب را سبب دیده در کار زار
به ایران در اظهار آن کار و بار
به نادانی و جهل و ظلم و ستم
به صد عیبشان ساخته متّهم
ز یک لفظ تازی به تحقیرشان
پسندیده انواع تعذیرشان
ز اقوام گیتی ز اصل و نسب
ندانسته قومی بتر از عرب
بحقّ که و مه ز غازیحشم
زده بر لبش موج صد هجو و ذم
مرا کز ازل خالق انس و جان
نمود امّت ختم پیغمبران
ز همقومی پادشاه عرب
شناسم عجم خاک راه عرب
به نام عرب مخلص و دوستدار
ندارم به جز مدحشان کار و بار
به اظهار پیغمبری معجزات
به شامی فتوحش نوشتم برات
به تقریب تمهید یرموک رزم
به دل مدح تازییلان کرده جزم...
ز مدح عرب چوب دندانشکن
چنان بی ادب را زدم بر دهن...
https://t.me/aaadab1397farhang
بخش نهم
كه در قادسيه چنان رزمگاه
در آن صعب جنگي قيامت پناه
به هم رستم و سعد وقّاص را
حريف هم انگيخت جنگآزما
دو سردار را در صف كرّ و فر
به كشتي بپيچاند با همدگر
گهي آن بر اين، چيرهدستي شعار
گهي اين بر آن، غالب كار زار
پس از كوشش و سعي جنگ و نبرد
تن رستم از سعد خفته به گرد
به شمشير سعد سعادتپژوه
بريده سر رستم بيشكوه
در اين قصّه كز صدق بيبهره است
به شهنامه اين بيت از او شهره است
«برآمد خروشي به كردار رعد
ز يك سوي رستم ز يك سوي سعد
چو ديدار رستم به خون تيره گشت
جهانجوي تازي بر او چيره گشت»
ز قتل چنان گبر آتشپرست
شدش شانة ريش افسوس دست
به مرثيهخواني ز درد و دريغ
دو چشمش پر از اشك غم شد چو ميغ
به اين مذهب و ملّت و اعتقاد
به اين گمرهي از طريق رشاد
روايات واهي خبرها تباه
حكيما خوشم ساختي واه واه
كنون گوش دل كن به قولم گرو
ز من پاسخ هرچه گفتي شنو
نخست آنكه چون از ره دين و داد
مسلمان نگردد مجوسينهاد
تو اوّل به خود ثابت اسلام كن
دگر سنّي و رافضي نام كن
كه اين هر دو مذهب به يك قبله رو
ز دين محمّد كنند گفتگو
مجوسي كه بر كفر خود ميتند
چرا لاف سنّي و شيعي زند
چه لازم شدت ديگر اي خوشسخن
چنين جاعلِ فن، مورخ شدن؟
نه قانع به مشهوري شاعري
به تاريخ هم لاف دانشوري؟
به غفلت ز صدق و ز كذب خبر
به يك نسخه سي سال بردن به سر
همه عمر مصروف يك هرزهكار
نه انديشه كردي ز روز شمار
به مذكور زردشت و استا و زند
شدي راوي از پير دهقان چند
به مغروري چند موزونكلام
كمر بسته بر دعوي ناتمام
ز نسل همان گبركان كهن
به هر گوشهاي جسته گبري وطن
به بغض عرب ز انتزاع عجم
نگنجيد در سينه از غصّه غم
مجوسي شده با دلي پرفسوس
گزارندة قصّههاي مجوس
ز خود طرح تاريخي انگيخته
به يك صدق صد كذبش آميخته
به يك قطره شير آب درياي شور
درون ريخته ضدّ عقل و شعور
تراويده هم جنس و هم كيش خويش
شمرده تو را همچو خود سينه ريش
به يك راستي صد هزاران دروغ
درآميخته همچو در شير دوغ
خود آيينه و خوانده طوطي تو را
به پيش تو گرديد قصّهسرا
تو نادان به آن قصّهها داده گوش
شمرده صدايي ز غيبي سروش
به غفلت ز خوب و ز زشت خبر
همان موبد گمرهت راهبر
به هم مصرعي چند در بافتي
به تأليف شهنامه بشتافتي
به بزم شهان شاعري قصّهخوان
شدي يار محمود و محموديان
چنان سادهتركان غافل ز علم
به ناخواندگي جمله جاهل ز علم
سپردند بر گفتههاي تو گوش
فزودند از قصّههاي تو هوش
به هر قصّه ز انعام شاه و سپاه
جوايز ربودي همه سال و ماه
صلهخواه شعر از جوان تا به پير
توانگر شدي گرچه بودي فقير
به عزّ قبول چنان پادشاه
رسيدت سر شاهنامه به ماه
از آن وقت تا حال در روزگار
شد آن نسخهات شهرة هر ديار
چو محمود شد آگهت ز اعتقاد
تو را ملحدي ديد رفضينهاد
فضيلتشعاران آن تختگاه
به هر چار مذهب فقاهت پناه
به تفتيش حالت چو بشتافتند
تو را ملحدي قرمطي يافتند
ز تأييد دين هر دلي بيدريغ
به خونريزيت تيزتر شد ز تيغ
ز فتوي قتلت به شمشير شاه
به يك محضرت مهر زد صد گواه
شه غازي از حكم گردن زدن
به خونريزيت خواست غازي شدن
اياز آن ز حسنش به محمود ناز
پدرخوانده بودت ز روي نياز
به معشوقيِ خود شفاعت پناه
به جانت سپر شد ز شمشير شاه
گريزاند از تختگاهت برون
ز غزنين سوي طوس شد رهنمون
ز كشتن به جان چون امان يافتي
پي هجو محمود بشتافتي
بماندي ز خود يادگار جهان
نوشتي به شهنامه اين داستان
«ايا شاه محمود كشورگشاي
ز كس گر نترسي بترس از خداي»
به هر بزم از اين هجو بي بيم و باك
زدي نام محمودشه را به خاك
در اين هفتصد سال دور و دراز
كسي را كه آگاهي از اصل راز
لقب دادهات اوستاد كهن
شد اين نقل تو نقل هر انجمن
اگر جاي محمود من بودمي
چنين گفتهها از تو نشنودمي
به صد زجر و توبيخ در انجمن
سزا ديده تعذير دندانشكن
نه كفرت به اسلام آورده روي
همي دادمت توبه زين گفتگوي
https://t.me/aaadab1397farhang
🌹🌹🌹
ای وجود تو اصل هر موجود
هستی و بودهای و خواهی بود
صانع هر بلند و پست تویی
همه هیچند👌، هرچه هست تویی👌
نقشبند صحیفهٔ ازل تویی
یا وجود قدیم لمیزل تویی
نی ازل آگه از بدایت تو
نی ابد واقف از نهایت تو
از ازل تا ابد سفید و سیاه
همه بر سر وحدت تو گواه
ورق نانوشته میخوانی
سخن ناشنیده میدانی
پیش تو طایران قدوسی
بهر یک دانه در زمینبوسی
روی ما سوی توست از همه سو
سوی ما روی تست از همه رو
در سجودیم رو به درگه تو
پا ز سر کردهایم در ره تو
چیست این طرفه گنبد والا؟
رفته گردی ز درگهت بالا
کعبه سنگی بر آستانهٔ تو
قبله راهی به سوی خانهٔ تو
صبح را با شفق برآمیزی
آب و آتش به هم درآمیزی
زلف شب را نقاب روز کنی
مهر و مه را جهان فروز کنی
فلک از ماه و مهر چهرهفروز
داغها دارد از غمت شب و روز
بحر از هیبت تو آب شده👌
غرق دریای اضطراب شده
گرد کویت زمین به خاک نشست👌
گشت در پای بندگان تو پست👌
کوه از جانب تو آهنگست
از تو بار دلش گرانسنگست👌
باد را از تو آه دردآلود👌
خاک را از تو روی گردآلود👌
آتش از شوق داغ بر دل ماند👌
آب از گریه پای در گل ماند👌
همه سر بر خط قضای تو اند
سر به سر طالب رضای تو اند👌
هرچه آن در نشیب و در اوج است
تو محیطی و آن موجست
موج اگر نیست بحر را چه غمست
بحر اگر نیست موج خود عدمست
موج دریاست این جهان خراب
بیثباتست همچو نقش بر آب
گه ز موج دگر خورد بر هم
گه ز باد هوا شود در هم
من به امید گوهر نایاب👌
کشتی افکندهام درین گرداب
کشتی من ز موج بیرون بر👌👌👌🙏🙏🙏😭😭😭😭😭
همچو نوحش بر اوج گردون بر🙏🙏😭😭😭
گر ز من جز گنه نمیآید😭😭
از تو غیر از کرم نمیشاید😭😭
گرچه لبتشنهام فتاده به خاک😭😭😭
چون تو را بحر لطف هست چه باک؟
شعر از هلالی جغتایی
🌹🌹🌹
🌸
فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ
ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ ۗ
تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ۗ
(سوره بقره: آیه 196)
در آن آیه شریفه، عملیات ریاضی
10= 3+7
انجام شده است.
آن عملیات ابتدایی در ریاضیات، قانون مهم الهی در آداب حج را تبیین می فرماید. چون خودش، قانون مهم و شریف جاری در نظام هستی می باشد.
هر آنچه را که از حقیقت می فهمیم، علم و نعمتی هست که خبر از سنت و قانون حقیقی و شریف در نظام هستی را می دهد لذا بی توجهی به آن، باعث عذاب و غضب الهی می شود.
در برابر بيماری: پيشگيری و دعا
یکی از دانشجويان به من نوشت که برخی از همکلاسی هایش به دلیل نگاه قضا و قدری توجهی به پیشگیری ها در خصوص بیماری ویروس کورونا ندارند و معتقدند هر چه مقدر است پیش می آيد. از من خواست نقطه نظر الهيات اسلامی و شيعی را در اين زمينه در چند سطر بنويسم. اينجا عين آن پاسخ را می گذارم:
قضا و قدر الهی به سبک و شيوه اراده انسان ها نيست. قضا و قدر الهی مانند خود وجود حق متعال تابع زمان و شرايط نيست و تأثير از محدثات نمی گيرد. نظام هستی است که خداوند آن را مقدر کرده است. در نظام هستی آنطور که خداوند قرار داده هيچ چيز بی سبب تحقق نمی گيرد. اين قانون هستی است. در اين قانون اگر کسی رعايت طبيعت و نظام علی و معلولی را نکند بنابر اراده ازلی الهی محکوم به فنا و تأثير پذيری از علل طبيعی مانند همين بيماری هاست. کما اينکه طبق همين نظام الهی که نظام احسن هم هست دعا و برکات و توسل و شفاعت و بداء هم پيشبينی شده. بنابراين دست خدا بسته نيست. اين بدين معناست که بايد ما بندگی خود را بکنيم و خدا هم خداوندی اش را. طبق همان نظام قضا و قدری الهی ما بايد از بيماری ها و ويروس ها و عوامل بيماری زا به طرق طبيعی اش اجتناب کنيم و در عين حال بدانيم که طبق همان نظام قضا و قدری خداوند ربوبيتش را دارد و لطف می کند و تقديرها را باز بر اساس همان نظام عاليه هستی عوض می کند. کسی که فکر می کند اجل محتوم است پس من وظيفه ای ندارم معنايش اين است که قضا و اراده الهی را مانند بشر محکوم عواملی از نوع انسانی و زمانی و اين جهانی می داند در حالی که خداوند و عالم الهی با همه علل و واسطه های فيضش متعلق به عالم زمان نيست و مسيطر بر آحاد و تک تک زمان های ما و رفتار لحظه ای ماست بی آنکه خود زمانی باشد. ما محکوم زمانيم در حالی که برای خداوند زمان مطرح نيست. بنابراين متعلق جزئيات نيست. فاعليت خدا را انسانوار نبايد دانست. هم بايد از بيماری ها پيشگيری کرد و هم در عين حال بايد توکل بر خدا داشت و به لطف و عنايت او اميدوار بود و با دعا از ذات اقدسش و به برکت توسل به اوليايش بهترين ها را از او بخواهيم و آرامش را نيازمندانه طلب کنيم. معنای "لا جبر و لا تفويض بل امر بين الأمرين "که در مکتب اهل بيت بر آن تأکيد شده بدين معناست.
هر کدام از آنها فقط یک قانون از قانونهای ثابت نظام هستی را اثبات و علنی کرده اند.
یک سنت از سنتهای الهی.
خدای متعال با علم خودش، بی نهایت در بی نهایت، نظام هستی را خلق فرمود و قوانین محکم و ثابت و دقیق را وضع و به اجرا گذاشت.
بشتابید به کشف قوانین دیگر؛
#ماه_شعبان
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#سید_رضا_مؤید
از افق تابيد ماه مرحمت
بر همه شد باز باب مغفرت
آمده درياي بخشايش به جوش
تا در اين دريا بشويندت، بكوش
خيز و راهي جانب سبحان بجوي
با سرشك توبه، جان و دل بشوي
قُرب حق جوي و قِرابت را نگر
در دعا كوش و اجابت را نگر
چون كه اين ماهي عطاگستر بُوَد
ماه شعبان، ماه پيغمبر بُوَد
ماه غفران خواستن از هر خطاست
ماه جبران كردن بگْذشتههاست
ماه پشت پاي بر دنيا زدن
دست خود در شاخهء طوبي زدن
ماه رفتن بر سر خوان حسين
دست افكندن به دامان حسين
ماه تقوا و تقدّس يافتن
حكم آزادي چو فطرس يافتن
ماه مُحرِم در حريم دل شدن
بندهء كوي ابوفاضل شدن
ماه مولانا علي بن الحسين
انس بستن با علي بن الحسين
ماه پرچمهاي نصر افراشتن
جشن ميلاد سه مولا داشتن
ماه ميلاد سه مرد روزگار
در دبستان خرد، آموزگار
ماه ميلاد سه روح انقلاب
فُلك هستي را سه نوح انقلاب
ماه ميلاد سه پرچمدار عشق
دلبر و دلداده و دلدار عشق
ماه ميلاد سه نور عالمين
سيّد سجّاد و عبّاس و حسين
هر سه مست از بادهء قالوا بلا
هر سه جانباز قيام كربلا
از پي سركوبي كاخ فساد
هر سه را تا پاي جان، عزم جهاد
با اسارت، با شهادت، هر چه هست
بايد آخر داد دشمن را شكست
گر شدندي يا اسير و يا شهيد
عاقبت كَندند بنياد يزيد
در ره قرآن ابوالفضل و حسين
از شهادت خوش ادا كردند ديْن
آن كه بر پايش سعادت بوسه زد
بندبندش را شهادت بوسه زد
وز پي آنان پي احياي دين
شد اسارت، سهم زين العابدين
تا نماند دِيْن دين در گردنش
گردنش را بست در غل، دشمنش
آن كه او را هر نفس معراج بود
از عبوديّت به فرقش تاج بود
در نيايش باز فتح باب كرد
تشنگان فيض را سيراب كرد
در مصاف كربلا بیمار شد
آن توانبخش جهان، تبدار شد
آتش تب شعله زد بر پيكرش
وز عطش ميسوخت جان اطهرش
آن خليل عصر عاشوراي عشق
سوخته در آتش سوداي عشق
با بيانش كوفه را محكوم كرد
حقّ خود را بر جهان معلوم كرد
آن سكوت مرگ را در هم شكست
پردهء اوهام را از هم گسست
خطبهها در مسجد و بزم شراب
خوانْد و برانگيخت مرم را ز خواب
خلق را آگاه كرد از مكتبش
گاه گاهي او و گاهي زينبش
در ادامهيْ آن خدايي انقلاب
ملّت ما راه او كرد انتخاب
مرد آزادي ز نسل آن امام
داشت بر دوشش لواي اين قيام
خلق را عشق حسيني زنده كرد
مُلك را عزم خميني زنده كرد
آن كه چون دريا برآوردي خروش
تا صداي ظالمان سازد خموش
از خدا خواهد «مؤيّد» هر زمان
تا برآيد سالم از هر امتحان
🔹@deabelnews
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#علی_انسانی
آن شب ز عمه ، طفل ، سراغ پدر گرفت
اختر، ز ماهتاب، خبر از قمر گرفت
هر روز ، نا امید تر، از روز پیش بود
هر شب، بهانه بیشتر از پیشتر گرفت
چشمش ز خواب، خالی و لبریز اشک بود
وز آب چشم او دل هستی شرر گرفت
تا روی زرد خویش کند سرخ، پیش خصم
یاری ز چشم خویش به خون جگر گرفت
هرگاه خواست آنسوی ویران رود ز ضعف
در بین ره ، مدد ز یتیم دگر گرفت
سر را چو دید و با خبر از سر گذشت شد
ناچار، دست کوچک خود را به سر گرفت
بادست بی رمق زرخش خاک وخون،زدود
و آنگاه بوسه زان لب خشکیده برگرفت
گفتا مرا فراق تو و شرم عمه کشت
کاین مرغ پر شکسته ازو بال و پر گرفت
بس حرف داشت، لیک توان بیان نداشت
وز عمر کوتهش سخن او اثر گرفت
🔹
● در سوگ قلّهی هشتم خدا
○ رباعی یکم
ای قلّهی هشتمِ خدا، رضا رضا
سوی تو دَوان ز هر کجا، رضا رضا
خواهند همه ز آبِ تو، شفا شفا
هستی تو رضا، رضا نما، رضا رضا.
○ رباعی دوم
افسوس که آن دَمِ این گلِ خوشبو را
از باغِ صفایمان بچیدند او را
بردند به سوی ِ آسمان بویکُنان
ما بیگُل و درد، بردهاند دارو را.
سروده از: علی ک. (امیر لالهوایی)
بند سوم ( سوره ی صلحِ خدا)
اى كه از يوسف جمالت حُسن برتر يافته
سايه لطف تو را يعقوب بر سر يافته
نوح هم با نام تو جسته ز توفانش نجات
كشتى نسل نبوّت با تو لنگر يافته
آدم و نوح و خليل و موسِى و عيسى همه
يك به يك حُسن تو را عنوانِ دفتر يافته
انبيا و اوليا هريك بشارت دادهاند
در نهايت مصطفى بود آن كه «كوثر» يافته
اين بشارت، مصطفى را بود از روز ازل
تا پس از هجرت تو را، اى سبط اكبر يافته
كورى چشم حسودان، خاتمِ پيغمبران
با وجود مجتبى، خود را مكرّر يافته
حكمتِ حلمِ همه فرزانگانِ دهر را
در سكوت سبز تو، تاريخ مضمر يافته
هر جهادى بود با صلح تو تا سنجيد عقل
صلح تو از جمله بهتر، بلكه برتر يافته
سوره صلح خدايى تو، به قرآن كريم
از همه قرآن تو را احمد فراتر يافته
حاصل عمر پيامبر، هم على، هم فاطمه
تا حسين بن على چون تو برادر يافته
كربلا با آن قيامتهاى كبرايى كه داشت
در كنار صلح تو، خود را محقّر يافته
دست شستن از رياست خود «جهاد اكبر» است
يوسف كنعان كجا اين مرتبت دريافته
آخرين چيزى كه از دلهاى صدّيقان رود
حُبّ ذاتى كه بشر با خود مخمّر يافته
يوسف آل على، آن سيّد عالى نسب
كرد آن كارى كه هر صدّيق گويد: يا عجب!
@m_sehati✅
#نسخه_خوانی اینکه خاک سِیَهش بالین است // اختر چرخ ادب پروین است
گر چه جز تلخی از ایام ندید // هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز // سائل فاتحه و یاسین است
دوستان بِه که ز وی یاد کنند // دلِ بی دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست // سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد // هر که را چشم حقیقت بین است
هر که باشی و زهر جا برسی // آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد // چو بدین نقطه رسد مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند // چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن // دهر را رسم و ره دیرین است
خرّم آن کس که در این محنتگاه // خاطری را سبب تسکین است
✅«موسسه مطالعات اسماعیلی» The Institute of Ismaili Studies در سال 1977 در لندن تاسیس شد. این موسسه فهرست کتابهای چاپ شده اش (همه به انگلیسی) را در سایتش نوشته است و پی دی اف برخی از آنها را به رایگان بارگذاری نموده است که در بین آنها این دو کتاب هم است:
☆ فهرست نسخه های خطی عربی، فارسی و گجراتی
Arabic, Persian and Gujarati Manuscripts: The Hamdani Collection//François de Blois
☆ نسخه های خطیِ عربی اسماعیلیه؛ مجموعه زاهد علی
Arabic Ismaili Manuscripts: The Zahid ‘Ali Collection// Hamid Haji
♦️لینک دریافت پی دی اف این فهرستهای نسخ خطی 🔽
https://www.iis.ac.uk/publications/ebooks
🆔 @manuscript
@Selseleye
#قوانین_همسویی_با_جهان_هستی
وقتی با جهان هستی، همسو شوید، مورد حمایت ابر و باد و مه وخورشید و آسمان و زمین و فرشتگان قرار می گیرید. برای کمک گرفتن از تمام انرژی های جهان هستی و رشد و تعالی، باید ۱۰ قانون زیر را بپذیرید و به آنها عمل کنید:
#قانون #خلاء
#هر انسانی که خالی شود، قدرتمندتر می شود. خالی شوید از کینه، حسادت، دروغ، نفرت و گناه . هر چه دانش دارید به دیگران یاد بدهید تا درها برای ورود علم جدید باز شود.
#قانون #حرکت
#هر چیزی که جاری ست قویتر است و هر جا سکون باشد فقر است. آب زلال هم اگر چند روز در جایی راکد بماند به مُرداب تبدیل می شود.
#قانون #نظم
#در زندگی روی نظم حر کت کنید تا مغزتان هم به این نظم عادت کند. هدفهایتان را بنویسید و اقداماتتان را با نظم انجام دهید و باور کنید که با فعالیتهای منظم به نتیجه مضاعف میرسید.
#قانون #پاکی
#یکی از قوانین مهم طبیعت، پاکی است موهبت های الهی جذب ناپاکیها نمیشوند. گناه، ناپاکی است و عمر انسان را کم می کند و موهبتهای الهی را دفع میکند .
#قانون #بارش
#ببارید مهر، ببارید احترام، ببارید دوستی، ببارید عشق، ببارید خنده، ببارید امید. جهان هستی، جهان بخشش است هر قدر دریاها بخار آب بیشتری به آسمان بفرستند، باران بیشتری جذب خواهند کرد.
#قانون #سحرخیزی
#تمام گیاهان در اولین ساعات روز فتوسنتز می کنند. هر چه سحرخیزتر باشید رزق و روزی شما بیشتر است. طول عمر زیاد، شادمانی، نشاط، زیبایی و آرامش در سحرخیزی است.
#قانون #جمع
#یکی از راههای همسو شدن با کائنات، قانون جمع است. باهم غذا بخورید، باهم دعا کنید،باهم بازی کنید. تنهایی، افسردگی، بیماری و ناهماهنگی با جهان هستی، فقر و فلاکت می آورد.
#قانون #هماهنگی
#هماهنگی با هستی یعنی چون هستی، اهل بخشش و رهایش باشی. از ناسپاسی دیگران نرنجید. خودتان سپاسگزار باشید. با جهان هستی هماهنگ باشید. بیمنّت ببخشید تا بخشیده شوید.
#قانون #تنوّع
#دنبال تازه ها بگردید. تنوّع انسان را به آرامش می رساند و موهبت های الهی را جذب می کند وقتی تنوّع داریم روحیه کار، افزایش می یابد و انرژی بیشتری را جذب می کنیم.
#قانون #کارما
#کارهایما یعنی اعمال ما، بازتاب دارد. هر کار بدی درون شما می ماند و هر کار خوبی نیز به خود شما بر می گردد. سلول های مغز انسان به کلمات مهر آمیز پاسخ مثبت می دهند.
هر ذره ای محبت را می فهمد.
⭕️⭕️
هر چهار تصویر فوق یک دستخط است، ولی گروه آقای سبحانی میگوید تا یک خطشناس حرفهای تایید نکند قبول نمیکنم که حواشی موجود در نسخه دوم همان خط موجود در تصویر اول است!!
(خب چرا قبل از چاپ به یک خطشناس مراجعه نکردید و حواشی شیخ حر را بیجهت حذف کردید؟!)
یک سوال مهمتر:
اصلا به چه دلیلی آقای سبحانی مدعی است نسخه اول همان خط شیخ حر است، آیا میتواند آن را ثابت کند؟!
به همان طریقی که نسخه اول ثابت شود، نسخه دوم هم ثابت میشود.
سوال دوم: به چه دلیلی موسسه آقای سبحانی در مقدمه کتاب ادعا کرده است که نسخه بروجردی به خط خود شیخ حر است ولی الان انکار میکند؟!
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com