??
متن عبارت فوق?
???????????
هو
قربانت، جانم فدایت، روح و روانم، تصدقت شوم
تو ندانی که به ما چون گذرداز غم رویت
تشنه داند که چه مقدار بود آب بقا را
ترسم ای لیلی خوبان بکشی زار به هجران
همچو مجنون به بیابان غم این بی سر و پا را
من چه نویسم که در وجود عزیزت اثر کند؟
که چه کرد به من
من بودم و یک دل خرابی
آن هم که تو برده ای چه سازم؟
قربانت بروم، شرط انصاف نباشد که کسی دم از محبت زند و لوازم وفا را به جا نیارد.
سالها دام فکنده است گلستانه به صیدت
شرط انصاف نباشد نبری سر تو وفا را
دیدی من بی وجود یک سطر آن عزیز الوجود را چند سال است نگاه داشته ام و حال آنکه در این بین، چهار سال اصفهان بودم. از همین جا باید معلوم آن عزیز الوجود یگانه بشود که این بی وجود بیگانه نیستم.
پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود
با خود آوردم از آنجا نه به خود بربستم
طرف عصر، روح من منتظر تشریف فرمایی سرکار است. خیلی هم زود تشریف بیاورید. یکساعت از ظهر گذشته، منتظرم
مسئله مهر چون مهرت درخاطر و در جانم بود و هست و خواهد بود
??????????
@amirabbasnasirichannel
امیر شاهرخی:
ادبیات عاشورایی
✅در ادبیات عاشورایی، بی تردید قاآنی (با این شعر ) از جمله شاعرانی است که توانسته سراینده مرثیه ای بلیغ و البته اندوهناک باشد. ساختار پرسش و پاسخ گون این مرثیه به تلویح و کنایه بیخبری از واقعه ای مهم را نشان می دهد که راوی مجبور است برای شرح جزییات آن پرسش های مکرر سوال کننده را پاسخ دهد. این ظرافت در این سبک البته مختص قاآنی است:
✅بارد چه؟ خون
که؟ دیده
چسان؟ روز و شب
چرا؟ز غم
کدام غم؟ غم سلطان اولیاء
نامش که بُد؟ حسین
ز نژاد که؟ از علی
مامش که بود؟ فاطمه
جدش که؟ مصطفی
چون شد؟ شهید شد
به کجا؟ دشت ماریه
کی؟ عاشر محرم
پنهان؟ نه برملا
شب کشته شد؟ نه روز
چه هنگام؟ وقت ظهر
شد از گلو بریده سرش؟ نی نی از قفا
سیراب کشته شد؟ نه!
کس آبش نداد؟ داد
که؟ شمر
از چه چشمه؟ ز سرچشمهٔ فنا
مظلوم شد شهید؟ بلی
جرم داشت؟ نه
کارش چه بد؟هدایت
یارش که بد؟ خدا
این ظلم را که کرد؟ یزید
این یزید کیست؟زاولاد هند
از چه کس؟ از نطفهٔ زنا
خود کرد این عمل؟ نه! فرستاد نامهای
نزد که؟ نزد زادهٔ مرجانهٔ دغا
ابن زیاد زادهٔ مرجانه بد؟ نعم
از گفتهٔ یزید تخلف نکرد؟ لا
این نابکار کشت حسین را به دست خویش؟
نه او روانه کرد سپه سوی کربلا
میر سپه که بد؟عمرسعد!
او بریدحلق عزیز فاطمه؟ نه شمر بیحیا
خنجر برید حنجر او را نکرد شرم؟
کرد
از چه پس برید؟ نپذرفت ازو قضا
بهر چه؟ بهر آن که شود خلق را شفیع
شرط شفاعتش چه بود؟ نوحه و بکاء
کس کشته شد هم از پسرانش؟ بلی دو تن
دیگر که؟ نه برادر، دیگر که؟ اقربا
دیگر پسر نداشت؟ چرا داشت
آن که بود؟سجاد چون بد او به غم و رنج مبتلا
ماند او به کربلای پدر؟ نی !به شام رفت
با عز و احتشام؟ نه ! با ذلت و عنا
تنها؟ نه ! با زنان حرم؛
نامشان چه بود؟زینب سکینه فاطمه کلثوم بینوا
بر تن لباس داشت؟ بلی! گرد رهگذار
بر سر عمامه داشت؟ بلی !چوب اشقیا
بیمار بد؟ بلی
چه دوا داشت؟ اشک چشم
بعد از دوا غذاش چه بد؟ خون دل غذا
کس بود همرهش؟ بلی اطفال بیپدر
دیگر که بود؟ تب !که نمی گشت ازو جدا
از زینب و زنان چه به جا مانده بد؟ دو چیز:طوق ستم به گردن و خلخال غم به پا
گبر این ستم کند؟ نه!
یهود و مجوس؟ نه!
هندو؟ نه!
بتپرست؟ نه!
فریاد ازین جفا
✅قاآنی است قایل این شعرها؟ بلی
خواهد چه؟ رحمت!
ازکه؟ ز حق!
کی؟ صف جزا
#شعر #قاآنی #محرم
بارد چه؟ خون
که؟ دیده
چِسان؟ روز و شب
چرا؟ ز غم
کدام غم؟ غم سلطان اولیاء
نامش که بُد؟ #حسین
ز نژاد که؟ از علی
مامش که بود؟ فاطمه
جدش که؟ مصطفی
چون شد؟ #شهید شد
به کجا؟ دشت ماریه
کی؟ عاشر #محرم
پنهان؟ نه، برملا
شب کشته شد؟ نه روز
چه هنگام؟ وقت ظهر
شد از گلو بریده سرش؟ نِی نِی از #قفا
سیراب کشته شد؟ نه!
کس آبش نداد؟ داد
که؟ شمر
از چه چشمه؟ ز سرچشمهٔ فنا
مظلوم شد #شهید؟ بلی
جرم داشت؟ نه
کارش چه بُد؟هدایت
یارش که بُد؟ خدا
این ظلم را که کرد؟ یزید
این یزید کیست؟ ز اولاد هند
از چه کس؟ از نطفهٔ زنا
خود کرد این عمل؟ نه! فرستاد نامهای
نزد که؟ نزد زادهٔ مرجانهٔ دغا
ابن زیاد زادهٔ مرجانه بُد؟ نعم
از گفتهٔ یزید تخلف نکرد؟ لا
این نابکار کشت #حسین را به دست خویش؟
نه او روانه کرد سپه سوی #کربلا
میر سپه که بد؟ عمرسعد!
او برید حلق عزیز #فاطمه؟ نه، شمر بیحیا
خنجر برید حنجر او را نکرد شرم؟ کرد
از چه پس برید؟ نپذیرفت ازو قضا
بهر چه؟ بهر آن که شود خلق را شفیع
شرط شفاعتش چه بود؟ نوحه و #بکاء
کس کشته شد هم از پسرانش؟ بلی، دو تن
دیگر که؟ برادر،
دیگر که؟ اقربا
دیگر پسر نداشت؟ چرا داشت
آن که بود؟ سجاد چون بُد او به غم و رنج مبتلا
ماند او به کربلای پدر؟ نی! به شام رفت
با عز و احتشام؟ نه ! با ذلت و عنا
تنها؟ نه ! با زنان حرم؛
نامشان چه بود؟ #زینب سکینه فاطمه کلثومِ بینوا
بر تن لباس داشت؟ بلی! گرد رهگذار
بر سر عمامه داشت؟ بلی !چوب اشقیا
بیمار بُد؟ بلی
چه دوا داشت؟ اشک چشم
بعد از دوا غذاش چه بُد؟ خون دل غذا
کس بود همرهش؟ بلی اطفال بیپدر
دیگر که بود؟ تب ! که نمی گشت ازو جدا
از زینب و زنان چه به جا مانده بُد؟
دو چیز: طوق ستم به گردن و خلخال غم به پا
گبر این ستم کند؟ نه!
یهود و مجوس؟ نه!
هندو؟ نه!
بتپرست؟ نه!
فریاد ازین جفا
قاآنی است قایل این شعرها؟ بلی
خواهد چه؟ رحمت!
از که؟ ز حق!
کی؟ صف جزا
(قاآنی)
@roshangarerasti
چهل روز شکستن
چهل روز بریدن
چهل روز پی ناقه دویدن
چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن
چه بگویم؟
چهل روز اسارت
چهل روز جسارت
چهل روز غم و غربت و غارت
چهل روز پریشانی و حسرت
چهل روز مصیبت
چه بگویم؟
چهل روز نه صبری نه قراری
نه یک محرم و یاری
ز دیاری به دیاری
عجب ناقه سواری
فقط بود سرت بر سر نی قاری زینب
چه بگویم؟
چهل روز تب و شیون و ناله
ز خاکستر و دشنام
ز هر بام حواله
و از شدت اندوه
و با خاطر مجروح
جگر گوشهی تو کنج خرابه
همان آینهی فاطمه
جا ماند سه ساله
چه بگویم؟
چهل روز فقط شیون و داغ و
غم و درد فراق و
فراق و ... فراق و ...
فرا رسیدن اربعین سید و سالار شهیدان برشما تسلیت باد
بارد چه؟ خون! که؟ دیده! چسان؟ روز و شب! چرا؟
از غم! کدام غم؟ غم سلطان اولیا
نامش که بد؟ حسین! ز نژاد که؟ از علی
مامش که بود؟ فاطمه جدش که؟ مصطفی!
چون شد؟ شهید شد! به کجا؟ دشت ماریه
کی؟ عاشر محرم، پنهان؟ نه برملا
شب کشته شد؟ نه روز ، چه هنگام؟ وقت ظهر
شد از گلو بریده سرش؟ نی نی از قفا
سیراب کشته شد؟ نه! کس آبش نداد؟ داد!
که ؟ شمر ،از چه چشمه؟ ز سرچشمهٔ فنا
مظلوم شد شهید؟ بلی ،جرم داشت؟ نه
کارش چه بد؟ هدایت، یارش که بد؟ خدا
این ظلم را که کرد؟ یزید! این یزید کیست؟
زاولاد هند ، از چه کس؟ از نطفهٔ زنا!
خود کرد این عمل؟ نه! فرستاد نامهای
نزد که؟ نزد زادهٔ مرجانهٔ دغا
ابن زیاد زادهٔ مرجانه بد؟ نعم!
از گفتهٔ یزید تخلف نکرد؟ لا
این نابکار کشت حسین را به دست خویش؟
نه او روانه کرد سپه سوی کربلا
میر سپه که بد؟عمرسعد! او برید؟
حلق عزیز فاطمه، نه شمر بیحیا
قاآنی
@haghnevesht
بارد چه؟ خون! که؟ دیده! چسان؟ روز و شب! چرا؟
از غم! کدام غم؟ غم سلطان اولیا
نامش که بد؟ حسین! ز نژاد که؟ از علی
مامش که بود؟ فاطمه جدش که؟ مصطفی!
چون شد؟ شهید شد! به کجا؟ دشت ماریه
کی؟ عاشر محرم، پنهان؟ نه برملا
شب کشته شد؟ نه روز ، چه هنگام؟ وقت ظهر
شد از گلو بریده سرش؟ نی نی از قفا
سیراب کشته شد؟ نه! کس آبش نداد؟ داد!
که ؟ شمر ،از چه چشمه؟ ز سرچشمهٔ فنا
مظلوم شد شهید؟ بلی ،جرم داشت؟ نه
کارش چه بد؟ هدایت، یارش که بد؟ خدا
این ظلم را که کرد؟ یزید! این یزید کیست؟
زاولاد هند ، از چه کس؟ از نطفهٔ زنا!
خود کرد این عمل؟ نه! فرستاد نامهای
نزد که؟ نزد زادهٔ مرجانهٔ دغا
ابن زیاد زادهٔ مرجانه بد؟ نعم!
از گفتهٔ یزید تخلف نکرد؟ لا
این نابکار کشت حسین را به دست خویش؟
نه او روانه کرد سپه سوی کربلا
میر سپه که بد؟عمرسعد! او برید؟
حلق عزیز فاطمه، نه شمر بیحیا
قاآنی
@haghnevesht
مناظره زیبای حماسه عاشورا از قاآنی شیرازی شاعر شهیر عصر محمد شاه و ناصرالدین شاه قاجار
بارد چه؟ خون! که؟ دیده! چسان؟ روز و شب! چرا؟
از غم! کدام غم؟ غم سلطان اولیا
نامش که بد؟ حسین! ز نژاد که؟ از علی
مامش که بود؟ فاطمه جدش که؟ مصطفی!
چون شد؟ شهید شد! به کجا؟ دشت ماریه
کی؟ عاشر محرم، پنهان؟ نه برملا
شب کشته شد؟ نه روز چه هنگام؟ وقت ظهر
شد از گلو بریده سرش؟ نی نی از قفا
سیراب کشته شد؟ نه! کس آبش نداد؟ داد!
که شمر از چه چشمه؟ ز سرچشمهٔ فنا
مظلوم شد شهید؟ بلی جرم داشت؟ نه
کارش چه بد؟ هدایت، یارش که بد؟ خدا
این ظلم را که کرد؟ یزید! این یزید کیست؟
زاولاد هند ، از چه کس؟ از نطفهٔ زنا!
خود کرد این عمل؟ نه! فرستاد نامهای
نزد که؟ نزد زادهٔ مرجانهٔ دغا
ابن زیاد زادهٔ مرجانه بد؟ نعم!
از گفتهٔ یزید تخلف نکرد؟ لا
این نابکار کشت حسین را به دست خویش؟
نه او روانه کرد سپه سوی کربلا
میر سپه که بد؟عمرسعد! او برید؟
حلق عزیز فاطمه نه شمر بیحیا
خنجر برید حنجر او را نکرد شرم
کرد از چه پس برید؟ نپذرفت ازو قضا
بهر چه؟ بهر آن که شود خلق را شفیع
شرط شفاعتش چه بود؟ نوحه و بکا!
کس کشته شد هم از پسرانش؟ بلی دو تن
دیگر که نه برادر دیگر که اقربا
دیگر پسر نداشت؟ چرا داشت آن که بود
سجاد چون بد او به غم و رنج مبتلا
ماند او به کربلای پدر؟ نی !به شام رفت
با عز و احتشام؟ نه ! با ذلت و عنا
تنها؟ نه ! با زنان حرم؛ نامشان چه بود؟
زینب سکینه فاطمه کلثوم بینوا
بر تن لباس داشت؟ بلی! گرد رهگذار
بر سر عمامه داشت؟ بلی !چوب اشقیا
بیمار بد؟ بلی چه دوا داشت؟ اشک چشم
بعد از دوا غذاش چه بد؟ خون دل غذا
کس بود همرهش؟ بلی اطفال بیپدر
دیگر که بود؟ تب !که نمی گشت ازو جدا
از زینب و زنان چه به جا مانده بد؟ دو چیز
طوق ستم به گردن و خلخال غم به پا
گبر این ستم کند؟ نه! یهود و مجوس؟ نه!
هندو؟ نه! بتپرست؟ نه! فریاد ازین جفا
قاآنی است قایل این شعرها بلی
خواهد چه؟ رحمت! ازکه؟ ز حق! کی؟ صف جزا!
@qajariranhistory
مناظره زیبای حماسه عاشورا از قاآنی شیرازی شاعر شهیر عصر محمد شاه و ناصرالدین شاه قاجار
بارد چه؟ خون! که؟ دیده! چسان؟ روز و شب! چرا؟
از غم! کدام غم؟ غم سلطان اولیا
نامش که بد؟ حسین! ز نژاد که؟ از علی
مامش که بود؟ فاطمه جدش که؟ مصطفی!
چون شد؟ شهید شد! به کجا؟ دشت ماریه
کی؟ عاشر محرم، پنهان؟ نه برملا
شب کشته شد؟ نه روز چه هنگام؟ وقت ظهر
شد از گلو بریده سرش؟ نی نی از قفا
سیراب کشته شد؟ نه! کس آبش نداد؟ داد!
که شمر از چه چشمه؟ ز سرچشمهٔ فنا
مظلوم شد شهید؟ بلی جرم داشت؟ نه
کارش چه بد؟ هدایت، یارش که بد؟ خدا
این ظلم را که کرد؟ یزید! این یزید کیست؟
زاولاد هند ، از چه کس؟ از نطفهٔ زنا!
خود کرد این عمل؟ نه! فرستاد نامهای
نزد که؟ نزد زادهٔ مرجانهٔ دغا
ابن زیاد زادهٔ مرجانه بد؟ نعم!
از گفتهٔ یزید تخلف نکرد؟ لا
این نابکار کشت حسین را به دست خویش؟
نه او روانه کرد سپه سوی کربلا
میر سپه که بد؟عمرسعد! او برید؟
حلق عزیز فاطمه نه شمر بیحیا
خنجر برید حنجر او را نکرد شرم
کرد از چه پس برید؟ نپذرفت ازو قضا
بهر چه؟ بهر آن که شود خلق را شفیع
شرط شفاعتش چه بود؟ نوحه و بکا!
کس کشته شد هم از پسرانش؟ بلی دو تن
دیگر که نه برادر دیگر که اقربا
دیگر پسر نداشت؟ چرا داشت آن که بود
سجاد چون بد او به غم و رنج مبتلا
ماند او به کربلای پدر؟ نی !به شام رفت
با عز و احتشام؟ نه ! با ذلت و عنا
تنها؟ نه ! با زنان حرم؛ نامشان چه بود؟
زینب سکینه فاطمه کلثوم بینوا
بر تن لباس داشت؟ بلی! گرد رهگذار
بر سر عمامه داشت؟ بلی !چوب اشقیا
بیمار بد؟ بلی چه دوا داشت؟ اشک چشم
بعد از دوا غذاش چه بد؟ خون دل غذا
کس بود همرهش؟ بلی اطفال بیپدر
دیگر که بود؟ تب !که نمی گشت ازو جدا
از زینب و زنان چه به جا مانده بد؟ دو چیز
طوق ستم به گردن و خلخال غم به پا
گبر این ستم کند؟ نه! یهود و مجوس؟ نه!
هندو؟ نه! بتپرست؟ نه! فریاد ازین جفا
قاآنی است قایل این شعرها بلی
خواهد چه؟ رحمت! ازکه؟ ز حق! کی؟ صف جزا!
@qajariranhistory
💢در ادبیات عاشورایی، بی تردید قاآنی (با این شعر ) از جمله شاعرانی است که توانسته سراینده مرثیه ای بلیغ و البته اندوهناک باشد. ساختار پرسش و پاسخ گون این مرثیه به تلویح و کنایه بیخبری از واقعه ای مهم را نشان می دهد که راوی مجبور است برای شرح جزییات آن پرسش های مکرر سوال کننده را پاسخ دهد. این ظرافت در این سبک البته مختص قاآنی است:
بارد چه؟ خون
که؟ دیده
چسان؟ روز و شب
چرا؟ز غم
کدام غم؟ غم سلطان اولیاء
نامش که بُد؟ حسین
ز نژاد که؟ از علی
مامش که بود؟ فاطمه
جدش که؟ مصطفی
چون شد؟ شهید شد
به کجا؟ دشت ماریه
کی؟ عاشر محرم
پنهان؟ نه برملا
شب کشته شد؟ نه روز
چه هنگام؟ وقت ظهر
شد از گلو بریده سرش؟ نی نی از قفا
سیراب کشته شد؟ نه!
کس آبش نداد؟ داد
که؟ شمر
از چه چشمه؟ ز سرچشمهٔ فنا
مظلوم شد شهید؟ بلی
جرم داشت؟ نه
کارش چه بد؟هدایت
یارش که بد؟ خدا
این ظلم را که کرد؟ یزید
این یزید کیست؟زاولاد هند
از چه کس؟ از نطفهٔ زنا
خود کرد این عمل؟ نه! فرستاد نامهای
نزد که؟ نزد زادهٔ مرجانهٔ دغا
ابن زیاد زادهٔ مرجانه بد؟ نعم
از گفتهٔ یزید تخلف نکرد؟ لا
این نابکار کشت حسین را به دست خویش؟
نه او روانه کرد سپه سوی کربلا
میر سپه که بد؟عمرسعد!
او بریدحلق عزیز فاطمه؟ نه شمر بیحیا
خنجر برید حنجر او را نکرد شرم؟
کرد
از چه پس برید؟ نپذرفت ازو قضا
بهر چه؟ بهر آن که شود خلق را شفیع
شرط شفاعتش چه بود؟ نوحه و بکاء
کس کشته شد هم از پسرانش؟ بلی دو تن
دیگر که؟ نه برادر، دیگر که؟ اقربا
دیگر پسر نداشت؟ چرا داشت
آن که بود؟سجاد چون بد او به غم و رنج مبتلا
ماند او به کربلای پدر؟ نی !به شام رفت
با عز و احتشام؟ نه ! با ذلت و عنا
تنها؟ نه ! با زنان حرم؛
نامشان چه بود؟زینب سکینه فاطمه کلثوم بینوا
بر تن لباس داشت؟ بلی! گرد رهگذار
بر سر عمامه داشت؟ بلی !چوب اشقیا
بیمار بد؟ بلی
چه دوا داشت؟ اشک چشم
بعد از دوا غذاش چه بد؟ خون دل غذا
کس بود همرهش؟ بلی اطفال بیپدر
دیگر که بود؟ تب !که نمی گشت ازو جدا
از زینب و زنان چه به جا مانده بد؟ دو چیز:طوق ستم به گردن و خلخال غم به پا
گبر این ستم کند؟ نه!
یهود و مجوس؟ نه!
هندو؟ نه!
بتپرست؟ نه!
فریاد ازین جفا
قاآنی است قایل این شعرها؟ بلی
خواهد چه؟ رحمت!
ازکه؟ ز حق!
کی؟ صف جزا
#شعر #قاآنی #محرم
telegram.me/sahandiranmehr
شعر ابتکاری قاآنی شاعر قرن 13 در باره سید الشهدا علیه السلام
بارد چه؟ خون! که؟ دیده! چسان؟ روز و شب!
چرا؟ از غم! کدام غم؟ غم سلطان اولیا
نامش که بد؟ حسین! ز نژاد که؟ از علی
مامش که بود؟ فاطمه، جدش که؟ مصطفی!
چون شد؟ شهید شد! به کجا؟ دشت ماریه
کی؟ عاشر محرم، پنهان؟ نه بر ملا
شب کشته شد؟ نه روز، چه هنگام؟ وقت ظهر
شد از گلو بریده سرش؟ نی نی از قفا
سیراب کشته شد؟ نه! کس آبش نداد؟ داد!
که؟ شمر، از چه چشمه؟ ز سرچشمهٔ فنا
مظلوم شد شهید؟ بلی، جرم داشت؟ نه
کارش چه بد؟ هدایت، یارش که بد؟ خدا
این ظلم را که کرد؟ یزید! این یزید کیست؟
ز اولاد هند ، از چه کس؟ از نطفهٔ زنا!
خود کرد این عمل؟ نه! فرستاد نامه ای
نزد که؟ نزد زادهٔ مرجانهٔ دغا
ابن زیاد زادهٔ مرجانه بد؟ نعم!
از گفتهٔ یزید تخلف نکرد؟ لا
این نابکار کشت حسین را به دست خویش؟
نه او روانه کرد سپه سوی کربلا
میر سپه که بد؟ عمر سعد! او برید
حلق عزیز فاطمه؟ نه شمر بی حیا
خنجر برید حنجر او را نکرد شرم؟
کرد، از چه پس برید؟ نپذرفت از او قضا
بهر چه؟ بهر آن که شود خلق را شفیع
شرط شفاعتش چه بود؟ نوحه و بکا!
کس کشته شد هم از پسرانش؟ بلی دو تن
دیگر که؟ نه برادر، دیگر که؟ اقربا
دیگر پسر نداشت؟ چرا داشت، آن که بود؟
سجاد، چون بد او؟ به غم و رنج مبتلا
ماند او به کربلای پدر؟ نی به شام رفت
با عز و احتشام؟ نه! با ذلت و عنا
تنها؟ نه! با زنان حرم؛ نامشان چه بود؟
زینب، سکینه، فاطمه، کلثوم بینوا
بر تن لباس داشت؟ بلی! گرد رهگذار
بر سر عمامه داشت؟ بلی! چوب اشقیا
بیمار بد؟ بلی، چه دوا داشت؟ اشک چشم
بعد از دوا غذاش چه بد؟ خون دل غذا
کس بود همرهش؟ بلی اطفال بی پدر
دیگر که بود؟ تب که نمی گشت از او جدا
از زینب و زنان چه به جا مانده بد؟ دو چیز
طوق ستم به گردن و خلخال غم به پا
گبر این ستم کند؟ نه! یهود و مجوس؟ نه!
هندو؟ نه! بت پرست؟ نه! فریاد از این جفا
قاآنی است قایل این شعرها؟ بلی
خواهد چه؟ رحمت! از که؟ ز حق! کی؟ صف جزا!
✅ قطعاتی زیبا از قاآنی شیرازی در رثای ابی عبدالله الحسین علیه السلام
بارد چه؟ خون! که؟ دیده! چسان؟ روز و شب! چرا؟
از غم! کدام غم؟ غم سلطان اولیا
نامش که بد؟ حسین! ز نژاد که؟ از علی
مامش که بود؟ فاطمه جدش که؟ مصطفی!
چون شد؟ شهید شد! به کجا؟ دشت ماریه
کی؟ عاشر محرم، پنهان؟ نه برملا
شب کشته شد؟ نه روز چه هنگام؟ وقت ظهر
شد از گلو بریده سرش؟ نی نی از قفا
سیراب کشته شد؟ نه! کس آبش نداد؟ داد!
که؟ شمر، از چه چشمه؟ ز سرچشمهٔ فنا
مظلوم شد شهید؟ بلی جرم داشت؟ نه
کارش چه بد؟ هدایت، یارش که بد؟ خدا
این ظلم را که کرد؟ یزید! این یزید کیست؟
زاولاد هند ، از چه کس؟ از نطفهٔ زنا!
خود کرد این عمل؟ نه! فرستاد نامهای
نزد که؟ نزد زادهٔ مرجانهٔ دغا
ابن زیاد زادهٔ مرجانه بُد؟ نعم!
از گفتهٔ یزید تخلف نکرد؟ لا
این نابکار کشت حسین را به دست خویش؟
نه او روانه کرد سپه سوی کربلا
میر سپه که بد؟عمرسعد! او برید
حلق عزیز فاطمه؟ نه شمر بیحیا
خنجر برید حنجر او را نکرد شرم؟
کرد. از چه پس برید؟ نپذیرفت ازو قضا
بهر چه؟ بهر آن که شود خلق را شفیع
شرط شفاعتش چه بود؟ نوحه و بکا!
کس کشته شد هم از پسرانش؟ بلی دو تن
دیگر که؟ نه برادر، دیگر که؟ اقربا
دیگر پسر نداشت؟ چرا داشت. آن که بود؟
سجاد چون بد او به غم و رنج مبتلا
ماند او به کربلای پدر؟ نی !به شام رفت
با عز و احتشام؟ نه ! با ذلت و عنا
تنها؟ نه ! با زنان حرم؛ نامشان چه بود؟
زینب سکینه فاطمه کلثوم بینوا
بر تن لباس داشت؟ بلی! گرد رهگذار
بر سر عمامه داشت؟ بلی !چوب اشقیا
بیمار بد؟ بلی چه دوا داشت؟ اشک چشم
بعد از دوا غذاش چه بد؟ خون دل غذا
کس بود همرهش؟ بلی اطفال بیپدر
دیگر که بود؟ تب !که نمی گشت ازو جدا
از زینب و زنان چه به جا مانده بد؟ دو چیز
طوق ستم به گردن و خلخال غم به پا
گبر این ستم کند؟ نه! یهود و مجوس؟ نه!
هندو؟ نه! بتپرست؟ نه! فریاد ازین جفا
قاآنی است قایل این شعرها بلی
خواهد چه؟ رحمت! ازکه؟ ز حق! کی؟ صف جزا!
🆔 @ihlib
رد پای تبریز در یک رباعی
از سده دهم هجری!
* یادداشتی از
استاد علی میرافضلی
مرغی دیدم نشسته اندر تبریز
بنهاده به پیش استخوان پرویز
میگفت به آواز حزین، کای برخیز
کو تاج مرصع و کجا شد شبدیز؟
محمد امین شیبانی
(سدۀ دهم ق)
شاید بشود در دنیای شعر، دو نوع دیدن را از هم متمایز کرد:
نخست، آن دیدنی که از تجربۀ مستقیم یک شاعر حکایت دارد و بازگو کنندۀ حالات و تفکرات اصیل و عمیق اوست؛ و دوم، آن نگاهی که بیننده از روی دست تجربۀ زیستۀ دیگران، تقلب میکند و بی آنکه اتفاقی در روح خودش افتاده باشد، نسخۀ دسته دومی از آن تجربۀ نخست، عرضه میدارد.
محمد امین، شاعر روزگاری بود که در آن، تجربههای اصیل کم اتفاق میافتاد و ذخایر ذهنی و عاطفی شاعران، برگرفته از شعرهای پیشینیان بود. نیز در آن روزگار، معما نویسی، و سر هم کردن ماده تاریخ، بالاترین دستاورد بسیار از شاعران محسوب میشد.
خواجه حسن نثاری بخاری که در تذکرۀ مذکر احباب، راوی این روزگار کم تپش، و رقمنگار شاعران میانمایه است؛ بیشترین ستایشها را نثار این دست شعرها کرده؛ آنچنان که پیش از نقل رباعی بالا، آورده است: «این رباعی از گفتار شکر ریز شورانگیز اوست» (ص ۲۴۸).
اغلب خوانندگان پیگیر و علاقهمند تاریخ رباعی فارسی، با خواندن رباعی بالا، ذهنشان به درستی، به سمت این رباعی منسوب به خیام میرود (طربخانه، ۲۱):
مرغی دیدم نشسته بر بارۀ طوس
در پیش نهاده کلۀ کیکاووس
با کله همیگفت که افسوس افسوس
کو بانگ جرسها و کجا نالۀ کوس؟
بعید است نثاری، هنگام نقل رباعی محمد امین، رباعی مذکور به ذهنش نیامده باشد. پس چرا رباعی تقلیدی را «شورانگیز و شیرین» یافته است؟ این پرسش، دو جواب بیشتر ندارد:
یا تعارف الکی کرده، و یا امر تقلید برایش چندان نکوهیده نبوده است. هر دو جواب، نمایانگر ابتذال ذوق ادبی و پایین آمدن سواد و سلیقۀ ادیبان آن روزگار است.
رباعی منسوب به خیام، در دیوان آصفی هروی (درگذشتۀ ۹۲۳ ق) هم وارد شده، اما این انتساب به دلیل درج رباعی در طربخانۀ رشیدی تبریزی (درگذشتۀ ۸۶۷ ق) کاملاً مردود است.
رباعی منسوب به خیام، جایش در منابع کهن خالی است و بهیکباره در سدۀ نهم هجری از مجموعه رباعیات ساختگی خیام سر بر آورده، و برای من، یادآور این رباعی عطار هم هست (مختارنامه، ۳۷۲):
مرغی دیدم نشسته بر ویرانی
در پیش گرفته کلۀ سلطانی
میگفت به آن کله که ای نادانی
دیدی که بمُردی و ندادی نانی!
آنچه در رباعی عطار پر رنگتر است، شماتت بُخل است تا تلخی مرگ.
رباعی منسوب به خیام را مرحوم همایی، متأثر از این رباعی «شهید بلخی» (شاعر سدۀ چهارم) دانسته است:
دوشم گذر افتاد به ویرانۀ طوس
دیدم جغدی نشسته جای طاووس
گفتم چه خبر داری از این ویرانه
گفتا خبر این است که: افسوس افسوس!
من در درستی انتساب رباعی مذکور به شهید بلخی تردید دارم.
دلیل اولش این است که راوی آن، تذکرهنویسان دورۀ صفوی بودهاند (رک. عرفات العاشقین، ج ۳، ۱۸۷۱). دوم، در مقایسۀ زبان و فرم رباعی منسوب به خیام و رباعی منسوب به شهید، به نظر میرسد که رباعی منسوب به شهید، چند سده بعد از رباعی منسوب به خیام گفته شده باشد. گویی شاعری از سدۀ نهم هجری، این فریاد را سر داده است. آن را مقایسه کنید با این رباعی آصفی هروی که جدیترین رهرو خیام در آن دوره است (دیوان، ۲۴۶):
بر بام سرای شاه، چون نالۀ کوس
دانی سحری چه بود آواز خروس؟
میکرد ز بخت خفته، دردا دردا
میگفت ز عمر رفته، افسوس افسوس!
پیشتر هم گفتهام که مهمترین کار در رباعیات موفق، ایجادِ یک چارچوبِ درست است. فرم که مهیا شد، کار را برای نفرات بعدی، هم سخت میکند و هم آسان. سخت از این جهت که در آن فرم و فضا، نمیتوان کاری متفاوت و تازه کرد؛ مگر به دستیاری ذهنی خلاق و نوآور. ساده از آن جهت که هر شاعر متوسطی میتواند با جابجایی کلمات موجود و جایگذاری کلمات مشابه، شعری جدید در همان سبک و سیاق بنویسد.
محمد امین شیبانی، جای طوس و تبریز را عوض کرده است. دوست بنده، ابن محمود، بدون آنکه پایش را از ایران بیرون گذاشته باشد، در شعرش پای «بُن» آلمان را به وسط کشیده است:
مرغی دیدم نشسته در حومۀ بُن
در پیش نهاده استخوانهای کهُُن
سر داده خطابهای خفن با تلفن
کو هِنری چندم و کجا رفته نرون؟
به نقل از کانال: 👇👇👇
"چهار خطی"
@Xatt4
@safinehyetabriz
از نسخه هایی که با آن پنیر و سبزی و گوشت و قند و امثال آن میپیچند گفتم دوستمان آقای علی اکبر صفری رباعی شیخ بهایی را یادآوری نمود: دیدی که بهایی چو غم از سر وا کرد/ از مدرسه رفت و دیر را ماوا کرد/ مجموع کتابهای علم درسی/ از هم بدرید و کاغذ حلوا کرد.
واقعه عاشوراء همه اش فاجعه و غم و اندوه بوده و از اینرو زمین و آسمان خون گریه کرده
اشتباه برخی این است که گمان میکنند اگر حضرت زینب سلام الله علیها در پاسخ طعنه یزید ملعون که گفت «دیدی که چهگونه خدا شما را خوار کرد» فرمود «ما رأیت الا جمیلا» این دلیل بر شادی و زیبایی واقعه عاشوراست!
اولا حضرت زینب سلام الله علیها خود صاحب مصیبت بود و حق داشت در این خصوص اظهار نظر کند
ثانیا این واژه زیبایی، در نقطه مقابل خواری بود که یزید گفت
ثالثا پس این همه کلام معصوم مانند زیارت ناحیه و غیره که همگی دال بر مصیبت بودن واقعه عاشوراست چه میکنید؟ آیا صاحب الزمان عج برای «زیبایی» عاشورا صباحا و مساحا خون گریه میکنند؟!
واقعا ما را چه شده و عرفان و فلسفه چه گندی به زندگی ما زده که برای دفاع از مولوی ملعون حقایق و روایات و کلام معصومین را نادیده میگیریم؟!
غیر از تو ای حبیب که یاری نیافتم
جز کوی منزل تو دیاری نیافتم
در دشت جستجو که شدم همچو یک غریب
گشتم بسی ولیک سواری نیافتم
در باغ ِوصل تو به تماشا چو آمدم
حاصل به جز که بوتهی خاری نیافتم
قسمت فِراق بود که سامان نیاورم
چشم انتظار دوست قراری نیافتم
گفتم: نسیم را چه خبر از دیار یار؟
گفتا: که هیچ غیر غباری نیافتم
گفتم: همان بیار که سرمه کشم به چشم
گفتا: که گم بگشت و مزاری نیافتم
گفتم: که ناامید نباشم ز جست و جو
گرچه نشان ز گشت و گذاری نیافتم...
#امام_زمان علیهالسّلام
#سید_مهدی_صدرالحفاظی
@Kelkestan
با سلام و عرض ادب و شادباش فرا رسیدن عید،اگر چه این بهار دلهای تفته آتش زده؛ وغبار غم بر سینهء مردم سرزمینم نشسته،امید که عروس عافیت از چهره پرده بردارد■■■و اما کلمه ما انتم فیه،جز مؤامره نتواند بود،موامره اصطلاحی در ریاضیات قدیم و متداول در کتبی چون عرائس الفنون و .... می باشد:و برای تعیین سمت قبله و انحراف آن استفاده می شود
یک رباعی نگاشته در قرن هفتم
در کانال کتابدار آقای جزینی یک صفحه ای از مجموعه ای که در قرن هفتم نگاشته شده را نشر داده اند و در حاشیه این صفحه یک رباعی زیبا وجود دارد که به نوعی تصویرگر صبری ارزشمند است گوهری که برای جامعه امروز ما که دوست دارد یک شبه راه صدساله رسیدن به خواسته های مادی را بپیماید ، در حکم کیمیاست.
تا در نرسد وعده ی هر کار هست
سودی ندهد یاری هر یار که هست
چون وعده فراز آید خود بر خیزد
بی واسطه از دل تو هر بار که هست
#مهدی طهماسبی
@riznokteha
سلام و عرض ادب
ببخشید میخواستم بدونم عدد 12 که در اخر خیلی از حواشی نسخ به کار میره به چه معناست؟
و میخواستم بدونم کتاب خوبی در رابطه با شناخت این نشانه ها و رمز ها در کتب خطی و سنگی هست که بشه استفاده کرد؟
از نسخه هایی که با آن پنیر و سبزی و گوشت و قند و امثال آن میپیچند گفتم دوستمان آقای علی اکبر صفری رباعی شیخ بهایی را یادآوری نمود: دیدی که بهایی چو غم از سر وا کرد/ از مدرسه رفت و دیر را ماوا کرد/ مجموع کتابهای علم درسی/ از هم بدرید و کاغذ حلوا کرد.
🔻آن غیرت و این غیرت!
"گويند در ميان اصحابش نشسته بود. زنى خوبروى بگذشت. اصحاب چشم بر او دوختند. امام فرمود: اين نرينگان چه آزمندانه مىنگرند! اين گونه نگريستن مايه هيجان شهوت است؛ هرگاه يكى از شما چشمش به زنى افتد كه او را خوش آيد، با زن خود همبستر شود كه او نيز زنى است همانند آن زن ديگر.
يكى از خوارج گفت: خدا اين كافر را بكشد چه نیک مىفهمد!
مردم برخاستند تا آن مرد را بكشند.
امام فرمود: آرام گيريد. دشنام را پاداش دشنام است يا بخشيدن گناه."
(نهج البلاغه، حکمت 420)
حالا فرض کنید این اتفاق در زمان ما و نزدِ یکی از مدعیان غیرت دینی اتفاق افتاده بود چه میشد؟! [با آن زن، و با مردان چشم چران، و با کسی که به حاکم دینی چنان جسارتی کرد چه می کردند؟]
@ahmadzeidabad
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com