روزی من شود، همه جا ذکر نامتان!
صبح علی الطلوع سلام علی الحسین
دلخوش منم، که بشنوم آقا، جوابتان!
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع
روزعاشورا برتمام حسینیان تسلیت
مِن کلام مرحوم بابا قاسم خادم باشی مسجد جامع عباسی
شنیدم ز درویش آزاده ای / به فقر و فنا دل ز کف داده ای
در اقلیم ایجاد فرزانه ای / ولی عاشق و مست و دیوانه ای
حدیثش همه صدق و قولش صحیح / بیانش ملیح و زبانش فصیح
می معرفت دایم او را به جام / گرفتار صد درد و آزاده نام
که روز جزا در صف حشرگاه / که باشد در آن روز قاضی اِله
یکی پرگنه رند عرفان شعار / در آید در آن مجمع گیرودار
دلیرانه و فارغ از اضطراب / به جرأت خرامد به پای حساب
به قصدش ملایک به قانون کار / نوا خوان شوند از یمین و یسار
گواهی دهند از معاصی به او / ببندند راه خلاصی به او
دهندش به کف نامه پرگناه / که باشد سراپا چو بختش سیاه
کشد شرمساری ز هر ناخوشی / ترازوی عدل از خجالت کشی
خطاب آید آنگه ز دربار عدل / که آمد کنون روز بازار عدل
تو ای بنده خود گو به این فعل زشت / جهنم سرایت بود یا بهشت؟
گواهان گذشتند و طی شد حساب / گرت هست عذری بگو در جواب
بگوید که گفتی تو عدلیست کار / کی از عدل این حکم شد برقرار
گذارد کسی مدّعی را گواه / شود قول او حجّت رسم و راه
تو شرعی به ما داده بودی نشان / کنون نیز باید که باشد همان
ملایک به ما از ازل دشمنند / به ما پیش از ایجاد تهمت زنند
در این ادعا بنده ات صادق است / که قرآن به این مدّعا ناطق است
خصوصاً همین کاتبان عمل / که دارند با ما عناد از ازل
بدنیا چو بودند در کار ما / ملازم به رفتار و کردار ما
ز ما غیر اخلاق خود دیده اند / چو جنسیتی نیست، رنجیده اند
کنون میدهند این شهادت دروغ / ندارد چراغ عداوت فروغ
هم از نامه ی جرمم آید چه کار! / که کاغذ ندارد به شرع اعتبار
بگوید گر اعضا شهادت دهند / در اثبات جرمی که خود دیده اند
و گر هست ای بنده بوالفضول / در آن جرح و تعدیل و رد و قبول
ز من گوید اعضا ستم دیده اند / که محکوم حکمم بسی بوده اند
به دنیا رساندم به هر یک ضرر / چو از فعل نیک و چو از کار شر
نباشد عجب گر به من دشمنند / که در حقم این سان گواهی دهند
ندا آید از داور ذوالمنن / که داری به علم من آیا سخن؟
چو من شاهدم آنچه را کرده ای / در آن گرچه پوشیده ام پرده ای
به علمم گر انکار داری بگو / که سازم عیان جمله را مو به مو
بگویم نیَم منکر علم تو / که آگاهم از علم و از حلم تو
تو هرچند بر جرم من شاهدی / ولی شاهد عادل واحدی!
تو عدلَین فرموده ای در گواه / به یک عدل ثابت شود کی گناه؟
اگر چون خودی هم بیاری رواست / که دور از مثوبم! کنی بازخواست
ولی می دهم من شهادت به این / که نبود ترا شِبه و مِثل و قرین
ضعیفی چو سازد بگو با قوی / چه باشد که حاکم شود مدّعی
بیارد چو آن بنده عُذر چنین / رسد مژده از اکرم الاکرمین
که ای مَحرم عارف نکته سنج / به درهای معنی ضمیر تو گنج
چو اقرار کردی تو بر وحدتم / شدی قابل بخشش و رحمتم
همه نکته های تو سنجیده شد / همه گفتگویت پسندیده شد
به مزد همین عذرت از فعل زشت / شدی مستحق خلود بهشت
کنون بی تکلّف به جنّت خرام / در آن روضه با حور عین کن مقام
که داری چو ذهنی چنین مستقیم / حرامست بر تو عذاب جحیم
تو هم «خادم» ای عاقل رو سیاه / که در جهل شد نقد عمرت تباه
به عذر گنه معرفت پیشه کن / به عرفان زن و عذری اندیشه کن
که شاید ز عرفان رسد شادیت / شود معرفت عذر آزادیت
اگرچه در آن بارگاه شگرف / ندارد کسی حد و یارای حرف
و لیکن کرم، این تقاضا کند / گر الهامش این عذر القا کند
بلی از کرم این نباشد عجب / که آید کرم خود بهانه طلب
بیا ساقیا ای ترا من غلام / دمی از می معرفت کن به جام
که چون مست گردم به عرفان زنم / شوم کافر و دم ز ایمان زنم
شود بلکه گم کشتی هادیم / بود در گرفتاری آزادیم
@jafarian1964
⭕️⭕️
* معرفی کتاب اربعین
♦️در فرهنگ عاشورا، اربعین به
چهلمین روز شهادت امام حسین بن علی علیه السلام گفته می شود که
مصادف با روز بیستم ماه صفر است.
🚩در روز بیستم صفر نیز، شیعیان، عظیم ترین مراسم سوگواری را در کشورها و شهرهای مختلف به یاد عاشورای حسینی بر پا می کنند.
السلام ، جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی
موفق به زیارت تربت و قبر سید الشهدا علیه السلام شدند.
🚩 بنا به برخی نقلها، در همان اربعین،
کاروان اسرای اهل بیت عليهم السلام الدل بازگشت از شام و سر راه مدینه، از کربلا گذشتند و با جابر دیدار کردند.
🚩 البته برخی از مورخان هم آن را نفی کرده و نپذیرفته اند. بعضی از علما نیز در این بارہ تحقیق مبسوط و مستقلی انجام داده اند که منتشر شده است.
🚩 به ھر حال، تکریم این روز و احیائی خاطرہ غمبار عاشورا، رمز تداوم شور عاشورایی در زمان های بعد بوده است.
🚩السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام علیک منی یا سیدالشهدا 🚩
#معرفی_کتاب
@yortchi_bosjin_pdf
⭕️⭕️
معرفی اجمالی کتاب سیروسلوک
#حاج_میرزا_اقا_ملکی_تبریزی #عرفان_اسلامي
#سير_و_سلوك
#المراقبات
🔷 این برنامه بالغ بر شانزده فصل است که در زمینه مراقبه از ماه محرم شروع تا ماه ذی الحجه پایان می یابد.
🔶 هر فصل شامل توضیحاتی مخصوص به خود است. و سخن های آیت الله بهجت و ...
🔷 در زمینه تهذیب نفس و حضور قلب بصورت فایل صوتی در این برنامه قرار گرفته است.
#معرفی_کتاب
@yortchi_bosjin_pdf
در عرش نزد قدسیان روح خدایی یا علی
بر طاقهای آسمان فرمانروایی یا علی
آیینه بهر احمدی، دست خدای سرمدی
از بهر حل مشکلم مشکل گشایی یا علی
گویند بودی از ازل، با خاتم پیغمبران
بر انبیا و اولیا تو رهنمایی یا علی
دستان حق باری تویی، در پیکرم جاری تویی
تا جان ز نو احیا شود فرما دعایی یا علی
ساغر تویی صهبا تویی، باده تویی سینا تویی
باقی تویی زیرا که تو، روح خدایی یا علی
مادر نزاده مثل تو، چون تو کجا زاده شود...؟
تو خانه زاد کعبه و روح منایی یا علی
خواهم سرایم بهر تو، امشب یکی زیبا غزل
شاید ز راه مرحمت، در خوابم آیی یا علی
تو خواجه ای من بنده ات، هستم بسی شرمنده ات
کی می شود در خواب من چهره گشایی
یا علی ...
⭐️ عیدبزرگ ولایت وامامت برتمام شیعیان وعلی دوستان خجسته باد🌙
@yortchi_bosjin_pdf
🌙💜🌙💜🌙💜🌙💜🌙
ملاقات خضر(ع) با امام حسن که در کتاب عیون اخبار رضا آمده :
امیرمؤمنان همراه حسن بن علی علیهما السلام می آمد و به دست سلمان تکیه داده بود. وارد مسجد الحرام شد و نشست، مردى خوش قیافه و خوش لباس پیش آمد و به امیر مؤمنان علیه السلام سلام کرد. حضرت جواب سلام وی را داد.او نیز پس از این که نشست گفت: یا امیر مؤمنان سه سؤال از شما میپرسم، اگر جواب آنها را دادید، میفهمم مردمی که بعد از پیامبر حکومت را متصرف شدند در باره تو مرتکب عملى اشتباه شده اند و با این کار خود را محکوم ساختها ند و در دنیا و آخرت خویش آسوده و در امان نیستند.
اما اگر جواب سؤالاتم را ندادی میفهمم که تو هم با آنها برابرى. امیر مؤمنان )ع( به او فرمودند: هر چه می خواهى از من بپرس!
@yortchi_bosjin_pdf
او گفت: وقتى انسان می خوابد روحش
کجا میرود؟ چگونه می شود که انسان گاهى به یاد می آورد و گاهى فراموش می کند و چگونه می شود که فرزند انسان مانند عموها و دائیهایش می شود؟ یعنی ویژگی های وراثتی آنها را به ارث می برد.
امیر مومنان روبه امام حسن(ع) کرد و فرمود: جوابش را بده. امام حسن مجتبی (ع) فرمود: روح انسان به ریح (باد) و ریح هم به هوا بسته شده و تعلق دارد تا آن موقع که صاحب روح حرکت نماید و می خواهد بیدار شود، اگر پروردگار به روح اجازه فرماید که به سوی بدن برگردد، روح باد را و باد هوا را می کشد تا این که روح به سوی بدن برمی گردد و وارد بدن می شود و اگر خدا اجازه ی بازگشت را به روح نفرماید در این صورت هوا باد را و باد روح را جذب می کند و دیگر تا روز بعث، میعاد و قیامت به سوی صاحبش برنخواهد گشت. و به همین ترتیب امام حسن (ع) جواب سوالهای دیگر او را داد.
آن مرد فرمود: گواهی می دهم که تو وصی وخلیفه بر حق بعد از پیامبری.
و گواهى میدهم که حسن بن على جانشین و انجام دهنده وظایف امامت توست و گواهی می دهم حسین بن علی جانشین حسن وانجام دهنده وظایف امامت حسن بن علی است .
و گواهى می دهم که مردى از فرزندان حسن است که تا هنگام ظهور به کنیه و نام خوانده شود. او زمین را از عدالت پر میکند چنان که از ستم پر شده است.
و گفت: درود و رحمت و برکات خدا بر تو باد، اى امیر مؤمنان!، سپس برخاست و رفت. امیر مؤمنان فرمودند: اى ابا محمد! دنبالش برو و ببین کجا میرود؟ حسن بن علی(ع) بیرون آمده و فرمودند: به محض این که پایش را از مسجد بیرون گذاشت نفهمیدم به کدام سمت از زمین خدا رفت. امام علی(ع)فرمود: اى ابا محمد! او را میشناسى؟ گفتم: خدا و پیغمبرش و امیر مؤمنان داناترند. امام علی (ع) فرمود: او خضر(ع) بود.
💜🌙💜🌙💜🌙💜🌙💜
@yortchi_bosjin_pdf
🔺🔺حاصل معنای حاشیه آقای شریف طباطبایی اع:
[خداوند تو را تأييد كند، بدان كه فعل هر فاعلی واجب است كه از آن فاعل صادر شود و محال است كه از غير آن فاعل (فاعل های ديگر) صادر شود ، پس فکر کن در آنچه که به تو دادم تا معنای معرفت سرّ اختیار را بیابی. پس افعال خداوند متعال از او صادر گردیده است و محال است که از خلق او صادر شود و افعال خلق از خلق صادر می گردد و محال است که از خالق صادر شود همچنانکه محال است که فعل فاعل از غیر آن فاعل صادر گردد .
سپس بدان که افعال خلق، محال است که از ایشان صادر شود مگر به تقدیر خداوند عزیز و تقدیر از خداوند صادر گردیده است، پس تقدیر به آفرینش آنچه که آفریده است، تعلق گرفته است پس آن چه را که خواسته است آفریده است . و این تقدیر، ناقع و ضار برای خلق نیست و نافع و ضار به آن تقدیر آفریده شده است پس نافع مانند ضار مخلوق است پس پیامبر برای تعلیم نافع و ضار آمده است و خداوند هر نفسی را به اندازه وجودش تکلیف می کند .
پس هنگامی که این مختصر را فهمیدی بر دفع هر شبهه ای که پیش آید ، قادر خواهی بود .
و علی الله التوفیق و هو خیر رفیق
🔻🔻
@yortchi_bosjin_pdf
#امام_حسین_علیه_السلام
#شعر
#سید_رضا_موید
ای یکه تاز عرصه ی صبر و رضا حسین
وی رهنمای قافله ی کربلا حسین
جان رسول و نور دل بضعه الرسول
خون خدا و زاده ی خون خدا حسین
معجز نماست ذکر تو زیرا که می دهد
بر مرده جان و هر مرضی را شفا حسین
شایسته است گفتن"صلوعلی الحسین"
چون مصطفی زتوست،توازمصطفاحسین
هرکس که جست برتوتوسل نجات یافت
ای ناخدای فلک"اتاکم نجی"حسین
سنت بود سلام به تو بعد هر نماز
زیرابود نماز هم از تو به پا حسین
هر درد کز علاج طبیبان برون بود
با یک اشاره تو پذیرد شفا حسین
روزی که حشرخلق بود با امامشان
امید آنکه با تو بود حشر ما حسین
از فاطمه به نام تو آغاز می شود
برنامه ی شفاعت روز جزا حسین
نامت چو بر زبان گذرد بند بند من
گویند با زبان و دلم یکصدا حسین
پر می زند دلم به هوای حریم تو
آنجا که مستجاب بود هر دعا حسین
بر قطره های خون شهیدان قسم که ما
هرگزنمیشویم ز یادت جدا حسین
#دعبل
https://t.me/deabelnews
🔶 میا #کوفه #حسین ...
با لب پاره ؛ لب بام ؛ سلامم به شما
تا بگیرد دلم آرام ؛ سلامم به شما
آخر از عشق تو راهی سَِر دار شدم
ای علی زاده ببین #میثم_تمار شدم
باز هم شُکر، زن و بچّه ندیدند مرا
موقعی که وسط کوچه کشیدند مرا
هیچ کس نیست دگر دور و بر مسلم تو
بسته شد مثل علی بال و پر #مسلم تو
سر #عباس و پسرهات سلامت آقا
گر شکستند در این کوچه سر مسلم تو
قسمت این بود ؛ لبِ تشنه شهیدم بکنند
پیش مرگ جگرت شد جگر مسلم تو
لب من خشک و دو چشمم تر و قلبم سوزان
زده اند آتش بر خشک و تر مسلم تو
به فدای سر یک موی عزیزان تو باد
جان هر دو پسر در به در مسلم تو
کاش می شد بنویسم که نیایی اینجا
که می آید به سر تو چه بلایی اینجا
حاصل این سفرت بی #علی_اصغر شدن است
بی برادر شدن و بی #علی_اکبر شدن است
همه ترسم از این است که مضطر بِشَوی
مثل این نائب دل سوخته ؛ بی سر بِشَوی
وای اگر گَرْد بر آیینه تو بنشیند
#شمر با چکمه روی سینه تو بنشیند
وای اگر کار به توهین و جسارت بکشد
وای اگر خواهرتان بار #اسارت بکشد
وای اگراهل و عیال تو زمین گیر شوند
دخترک هات پس از رفتن تو پیر شوند
بدنم نقش زمین است #میا_کوفه_حسین
خواهش مسلمت این است میا کوفه حسین
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سفیر_الحسین #سفیر_امام_حسین
#شعر #حضرت_مسلم #مسلم_بن_عقیل
@AsheghaneAhlbeyt
⚜ ذکر صالحین ⚜
آقا چه شد كه حج شما نیمه كاره ماند
شب های شهر مكه چرا بی ستاره ماند
بار سفر مبند، دلم شور می زند
گویا قیامت است، مَلك صور می زند
من خواب دیده ام، سرتان را به نی زدند
گرگان تشنه، زوزه كشان لب به مِی زدند
دیدم نسیم شانه به گیسوت می زند
مَرهم به زخم گوشه ی ابروت می زند
دیدم تو را به نیزه شه مِی گسارها
هو می كشند دور و برت نی سوارها
آقای من، شما كه مسیح عشیره ای
در كوفه متهم به گناهی كبیره ای
اینجا بمان كه حرمت كعبه تویی حسین
آقا مرو، كه عزت كعبه تویی حسین
دیدم كه حاجیان منا لنگ می زدند
شیطان پرست ها به خدا سنگ می زدند
حالا كه می روی سفری پر خطر حسین
پس لااقل سه ساله ی خود را مبر حسین
پاشیدم آب پشت سر محمل رباب
با ظرف اشك دیده ی خونین جگر حسین
فكری به حالِ روز مبادای ایل كن
چندین قواره چادر دیگر بخر حسین
این ساربان به درد مسیرت نمی خورد
یك ساربان اهل نظر را ببر حسین
او نقشه ها كشیده كه دور و بر شماست
چشمش مدام خیره به انگشترِ شماست
با بردنش نمك به جگر می خورد حسین
شش ماهه ی تو زود نظر می خورد حسین
با اینكه مست ذكر خوش یارب توأم
اما هنوز مضطرب زینب توأم
یعقوب چشم آینه ها پیر می شود
این شهر بی حضور تو دلگیر می شود
دارد ز دیده قافله ات دور می شود
كم كم بساط روضه ی ما جور می شود
❤اللـــهم عــــجل لـــــولیک الـــــفرج❤
#دورهء_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#محمد_جواد_غفورزاده
الا! که نور و صفا آفتاب از تو گرفت
ستاره سرعت سیر و شتاب از تو گرفت
به جلوههای جمال توماه خیره شده ست
شکوه وحی در آئینهات ذخیره شده ست
تو عطر گلشن یاسین، شکوفۀ یاسی
تو با پیامبر عشق، اَشبَهُ النّاسی
به یک کرشمۀ چشم تو عقل مفتون شد
به یک نگاه تو لیلای عشق مجنون شد
نگاه گرم تو باغ بنفشهکاری بود
در آبشار صدای تو، وحی جاری بود
کسی به جزتو کجا حُسن مهرپرور داشت؟
ملاحتی که تو داری فقط پیمبر داشت
الا که سرو خرامانتر از تو، باغ ندید
کسی که روی تو را دید، درد و داغ ندید
تو بازتاب سپهر چهار معصومی
تو سایهپرور مهر چهار معصومی
تجلّیات یقینت به اُوج میزد اُوج
امید در دل و جان تو موج میزد موج
ظهور وجلوۀ ایمانِ مطلق ازتو خوشست
ترانۀ«اَوَالَسنا عَلَی الحَق»از توخوش ست
همین که منطق تو منطق رسول خداست
حساب حُسن تو ازدیگران همیشه جداست
بلاغت از سخنت میچکد گلابصفت
و گرمی از نفست خیزد آفتابصفت
کسی به کوی وفاچون تو راستقامت نیست
که قامتی که تو داری کم از قیامت نیست
حسین محو تماشای راه رفتن توست
مرو که خون تماشائیان به گردن توست
بخوان که بدر به پابوس تو هلال شود
بگو که محو اذان گفتنت بِلال شود
بزن رکاب به نرمی به اسب خویش، مباد
ز رفتن تو پرستو شکسته بال شود
بگو عُقاب برو تندتر خدا نکند
که خون ناحق پروانه پایمال شود
بگرد، تا که برآرم ز شب پرستان گرد
بچرخ، تا که مرا نوبت وصال شود
زبان به کام من از تشنگی گرفت آتش
به خیمه سر بزنم باز اگر مجال شود
بیا به صحبت اوّل به دوست برگردیم
به آن چه عشق خریدار اوست برگردیم
الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت
ستاره سرعت سیر و شتاب از تو گرفت
تو دل فریب تر از حُسن عافیت سوزی
تو در جهاد حیات و عقیده پیروزی
به کاروان شهادت دلیل، یعنی تو
شهید اوّل نسل خلیل، یعنی تو
تو را حسین عقیق زبان به کام گذاشت
حساب عاشقیات را کنار جام گذاشت
تو لب به چشمۀ آب حیات تر کردی
فدای حجّ وداعی که با پدر کردی
به احترام تو زینب طواف کرد آنجا
به زخم سینۀ خود اعتراف کرد آنجا
کسی که ناز تو را با دو چشم مست کشید
پس از فَراق تو از هرچه بود دست کشید
قسم به گردش چشمت قسم به لیل و نهار
زمین به دور تو گردید بیست و پنج بهار
جوانیات گل پا در رکاب این چمن ست
سرشک دیدۀ زینب گلاب این چمن ست
جوانی تو سپر شد که شب سحر گردد
که خودنگر به خود آید خدا نگر گردد
جوانی تو سپر شد که عشق زنده شود
حدیث دُر یتیم دمشق زنده شود
الا که گردش تو در مدار حق طلبی ست
تو زمزمی وجهان درکمال تشنه لبی ست
تبارک الَّه از آن خلقت پیمبروار
که حُسن خلق تو آئینهء خصال نبی ست
بگو جمال جمیل تو را نگاه کند
کسی که عاشق روی پیمبر عربی ست
شجاعت تو علیگونه بود روز نبرد
شهامت تو نشان نماز نیمه شبی ست
به عزّت تو و گلهای کربلا سوگند
که خال کُنج لبت مُهر هاشمی نسبی ست
«هزارمرتبه شستم دهان به مشک و گلاب
هنوز نام تو بُردن نشان بیادبی ست»
قسم به آینه ها نور مشرقینی تو
سفیرعشق، علی اکبر حسینی تو
🔹@deabelnews
كبوترم كه زدم بال در هوای محرم
به گوش می رسد از كوچه ها صدای محرم
بیین كه ماه عزا باز بی تو می شود آغاز
چرا نمیرسی ای صاحب عزای محرم
قسم دهیم خدا را به حق عمه سادات
كه در فرج به اجابت رسد دعای محرم
برای آنكه فقط اندكی شبیه تو باشم
سیاه پوش شدم مثل تو برای محرم
فقط نه ما كه تمامی سال در غم جدت
سیاه كرده به تن خانه ی خدای محرم
از ابتدای محرم دعای هرشبم این است
بمیرم و نرسم من به انتهای محرم
چگونه نزد تو بالا بیاورم سر خود را
اگر كه جان ندهم بین روضه های محرم
چه می شود دهه ای پای منبر تو بگریم
میان روضه ی شب های كربلای محرم
کانال میرزا علی سلیمانی بروجردی
https://t.me/AliBrojerdi1359
#دورهء_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#محمد_جواد_غفورزاده
الا! که نور و صفا آفتاب از تو گرفت
ستاره سرعت سیر و شتاب از تو گرفت
به جلوههای جمال توماه خیره شده ست
شکوه وحی در آئینهات ذخیره شده ست
تو عطر گلشن یاسین، شکوفۀ یاسی
تو با پیامبر عشق، اَشبَهُ النّاسی
به یک کرشمۀ چشم تو عقل مفتون شد
به یک نگاه تو لیلای عشق مجنون شد
نگاه گرم تو باغ بنفشهکاری بود
در آبشار صدای تو، وحی جاری بود
کسی به جزتو کجا حُسن مهرپرور داشت؟
ملاحتی که تو داری فقط پیمبر داشت
الا که سرو خرامانتر از تو، باغ ندید
کسی که روی تو را دید، درد و داغ ندید
تو بازتاب سپهر چهار معصومی
تو سایهپرور مهر چهار معصومی
تجلّیات یقینت به اُوج میزد اُوج
امید در دل و جان تو موج میزد موج
ظهور وجلوۀ ایمانِ مطلق ازتو خوشست
ترانۀ«اَوَالَسنا عَلَی الحَق»از توخوش ست
همین که منطق تو منطق رسول خداست
حساب حُسن تو ازدیگران همیشه جداست
بلاغت از سخنت میچکد گلابصفت
و گرمی از نفست خیزد آفتابصفت
کسی به کوی وفاچون تو راستقامت نیست
که قامتی که تو داری کم از قیامت نیست
حسین محو تماشای راه رفتن توست
مرو که خون تماشائیان به گردن توست
بخوان که بدر به پابوس تو هلال شود
بگو که محو اذان گفتنت بِلال شود
بزن رکاب به نرمی به اسب خویش، مباد
ز رفتن تو پرستو شکسته بال شود
بگو عُقاب برو تندتر خدا نکند
که خون ناحق پروانه پایمال شود
بگرد، تا که برآرم ز شب پرستان گرد
بچرخ، تا که مرا نوبت وصال شود
زبان به کام من از تشنگی گرفت آتش
به خیمه سر بزنم باز اگر مجال شود
بیا به صحبت اوّل به دوست برگردیم
به آن چه عشق خریدار اوست برگردیم
الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت
ستاره سرعت سیر و شتاب از تو گرفت
تو دل فریب تر از حُسن عافیت سوزی
تو در جهاد حیات و عقیده پیروزی
به کاروان شهادت دلیل، یعنی تو
شهید اوّل نسل خلیل، یعنی تو
تو را حسین عقیق زبان به کام گذاشت
حساب عاشقیات را کنار جام گذاشت
تو لب به چشمۀ آب حیات تر کردی
فدای حجّ وداعی که با پدر کردی
به احترام تو زینب طواف کرد آنجا
به زخم سینۀ خود اعتراف کرد آنجا
کسی که ناز تو را با دو چشم مست کشید
پس از فَراق تو از هرچه بود دست کشید
قسم به گردش چشمت قسم به لیل و نهار
زمین به دور تو گردید بیست و پنج بهار
جوانیات گل پا در رکاب این چمن ست
سرشک دیدۀ زینب گلاب این چمن ست
جوانی تو سپر شد که شب سحر گردد
که خودنگر به خود آید خدا نگر گردد
جوانی تو سپر شد که عشق زنده شود
حدیث دُر یتیم دمشق زنده شود
الا که گردش تو در مدار حق طلبی ست
تو زمزمی وجهان درکمال تشنه لبی ست
تبارک الَّه از آن خلقت پیمبروار
که حُسن خلق تو آئینهء خصال نبی ست
بگو جمال جمیل تو را نگاه کند
کسی که عاشق روی پیمبر عربی ست
شجاعت تو علیگونه بود روز نبرد
شهامت تو نشان نماز نیمه شبی ست
به عزّت تو و گلهای کربلا سوگند
که خال کُنج لبت مُهر هاشمی نسبی ست
«هزارمرتبه شستم دهان به مشک و گلاب
هنوز نام تو بُردن نشان بیادبی ست»
قسم به آینه ها نور مشرقینی تو
سفیرعشق، علی اکبر حسینی تو
🔹@deabelnews
#دورهء_محرم
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#منقبت
#محمد_جواد_غفورزاده
اي نبي طلعت اي علی مرآت
وي حسن خصلت اي حسين صفات
ملكوتي جمال هستي و هست
در جبين تو جلوهء ملكات
مادرت فاطمه ست امّ بنين
خواهرت زينب ست خير بنات
عشق از جلوهء تو شد مبهوت
عقل از آفرینش ت شد مات
من و وصف کمال تو؟ حاشا
من و شرح جلال تو؟ هیهات
بر تو ای حُسن دلفریب درود
بر تو ای ماه هاشمی، صلوات
هر که چون تو غریق بحر خداست
می شود ناخدای فُلک نجات
هیچ کس روسپید عشق نشد
چون تو در امتحان صبر و ثبات
تو چه شبها به روز آوردی
در مناجات قاضی الحاجات
ای علمدار دشت سعی و صفا
دعوتم کن به وادی عرفات
به من از خَرمن عنایت خویش
خوشه ای هدیه کن به رسم زکات
به سویت آمدم ز روی نیاز
به برت آمدم به بوی برات
کربلا را ندیده ام اما
موج اشک من ست شط فرات
منِ بی مایهء سخن نشناس
تو بگو با بضاعت مزجات
چه بگويم كه گفت خير الناس
رحم الله عمّي العباس
به جمال تو اي حبيب خدا
دل جدا عاشق ست و ديده جدا
شيرمرد جهادي و جاريست
در رگ و ريشهء تو خون خدا
سعی خورشیدی ات مبدل کرد
ظلمت کفر را به نور هدی
تو و با ظلم آشتی؟ هرگز
تو و بر ظالم اعتنا؟ ابدا
از تب و تاب تو به وادی عشق
شجر طور آمده به صدا
همه شب مادرت چو مرغ سحر
مترنم بوَد به «وا ولدا»
چشم در چشم توست ثارُالله
دیده بگشا و لحظهای به خود آ
زیر بار غمت خدا نکند
بشکند پست سیدالشهدا
جان پاک تو شد فدای کسی
که «له روح العالمین فدا»
چون تو در راه انقلاب حسین
دیْن خود را کسی نکرد ادا
در صف رستخیز رشک برند
به شکوه و جلال تو شهدا
خنده بر لب، منادیان بهشت
عاشقان تو را، دهند ندا
که بیایید ای خدا جویان
در پناه سلالهء سعدا
گر شوم خاک درگهت آن روز
در مقام تو ای حبیب خدا
چه بگویم که گفت خیر الناس
رحم الله عمی العباس
🔹@deabelnews
#امام_زمان علیه السلام
🔰جابر ، حامل پیغام "سلام" نبوی به امام باقر علیه السلام و بشارت به اینکه "مهدی موعود" از فرزندان اوست.
⬅️ از مصادر اهل تسنن
➖▪️➖🌍🔻¤¤¤🌤
...👥...ابو زبیر گوید :
نزد جابر بن عبدالله بودیم که علی بن الحسین علیهما السلام در حالیکه پسرش همراه او بود بر جابر وارد گردید ؛ جابر گفت : ای پسر رسول خدا ، این پسر کیست ؟ فرمود : پسرم محمد است ؛
جابر او را در آغوش کشید و گریست . سپس گفت : مرگم نزدیک شده است ، محمد جان ! رسول خدا به تو سلام می رساند ؛
از او پرسیدند قضیه چیست ؟
گفت : از رسول خدا شنیدم که دربارهء
حسین بن علی علیه السلام می فرمود :
❇️ إنَّهُ يولَدُ لابني هذا ابنٌ يُقالُ لَهُ عليُّ بنُ الحُسَينِ وَ هو سَيِّدُ العابِدينَ . إذا كانَ يومُ القِيامَةِ ينادي مُنادٍ : لِيَقُم سَيِّدُ العابِدينَ فَيَقومُ عَليُّ بنُ الحُسَينِ وَ يولَدُ لِِعَليِّ بنِ الحُسَينِ ابنٌ يُقالُ لَهُ مُحَمَّدٌ ؛ إذا رَأيتَهُ يا جابِرُ فَاقرِئهُ مِنّي السَّلامُ ، يا جابِرُ ! إعلَم أنَّ المَهدِيَّ مِن وُلدِهِ وَ اعلَم يا جابِرُ أنَّ بَقائَكَ بَعدَهُ قَليلٌ.
✴️ برای این پسرم ، پسری به نام علی متولد می شود که او سرور عابدان است ؛ هنگامیکه روز قیامت شود منادی ای ندا کند : سرور عابدان برخیزد ؛ پس علی بن الحسین بر می خیزد ، و برای علی بن الحسین پسری به نام محمد متولد می شود ، ای جابر ، هنگامی که او را دیدی 👈 سلام مرا به او برسان ؛ ای جابر ، بدان که "مهدی" از فرزندان اوست و بدان ای جابر ، که ماندنت در دنیا پس از او اندک خواهد بود .
➖▪️➖🌏🔺¤¤¤🌤
📗تاریخ مدینهء دمشق ۲۷۵/۵۴ ح۱۱۴۹۷
@ali_is_right
⚡️برشی از وضعیت زندگی طلاب نجف به روایت آقا نجفی قوچانی(1295-1363قمری)
🔹ساعت دوازده شب از حرم بیرون شدم، می خواستم به سرعت خود را به مدرسه برسانم و آبگوشت را برای خوردن مهیا سازم دو نفر از رفقای خراسانی در میان صحن نشسته بودند مرا آواز نمودند، رفتم پهلوی آنها نشستم، یکی از آنها که عیالی از کربلا گرفته بود بمن گفت چرا زن نمی گیری؟
🔹گفتم تو مگر مرا نمی شناسی، آدم ..... برهنه آتش بازی را نمی شاید و من با چه چیزم زن بگیرم؟ گفت زن گرفتن چیزی نمی خواهد و در خرج تفاوتی پیدا نمی شود و من سالهاست زن گرفته ام و تجربه نموده ام. گفتم یعنی چه؟ همچو چیزی ممکن نیست حتی زن مثل رفیق هم حجره که مخارج رفیق هم بگردن شخص باشد نیست بلکه چاه طویلی است که هیچ سیر و پر نمی شود که هرچه گفته باشد.
🔹بلکه اگر سلطانی سی هزار اردو را مخارج دهد من ممکن و اسهل می دانم از عهده مخارج یک زن بیرون شدن، زن مگو بلکه بلای آسمانی بگو. پیغمبر فرمود (یاتی، زمان حلت العزوبه فیه) این بر حسب نوع و لیکن فی بعض الامکنه مثل النجف جهه طلبه حلت العزوبه فیه ایضا?
🔹مگر آخوند منع نکرده زن گرفتن طلاب را در نجف که طلبه نجفی خودش شوهر لازم دارد و شوهری غیر را نمی تواند بنماید. مگر پیغمبر نفرمود ذبحت العلوم فی فروج النساء.
🔹گفت عمده مخارج انسان قند و چایی و اسباب اوست و گوشت پختن اوست و تو هر وقت چایی می گذاری طلبه از رفقا با تو نیست؟ گفتم چرا. گفت عوض آن طلبه، زن یک دو استکان می خورد. پس خرج تو در امر چایی فرق نمی کند و هر وقت گوشت داری تنها نبوده لابد در خوردن شریک داشته در عوض آن شریک عیال آدم باشد، آن هم تفاوتی نمی کند و چراغ شب هم چه در حجره یکنفر یا ده نفر باشد تفاوتی در مصرف نفت پیدا نمی شود فقط یک نان تو دو نان می شود و تو پنج شش سال است که نان از آخوند نگرفته و همه خراسانی ها و اصفهانیها از آخوند نان دارند و علی ذمتی که من نان تو و رن را بر عهده آخوند تحمیل می کنم.
🔹و اما مسله درس خواندن والله من از وقتیکه زن گرفته ام بهتر درس و بحث خود رسیده ام، چه آدم از اداره منزل خود آسوده است و زن مدیر منزل خواهد بود بلی تفاوتی که می کند زن داری و بی زنی در اجاره منزل است و تو در بین سال نمی توانی تحصیل سه لیره نمایی جهت کرایه منزل ولو از صوم و صلوه باشد.
🔹گفتم اگر تفاوت حقیقتا در همین سه لیره است که خیلی دیر شده است و الان برخیز برای من زن پیدا کن، مثنی و ثلاث و رباع و لکن من گمان ندارم به این آسانی که تو گفتی باشد چون ولومن خودم زن نداشته ام لکن زن دار دیده ام و شنیده ام که به چه بلیات و ابتلائات و سرزنشها و رنگ زردی ها و دزدیها و خیانتها مبتلا و گرفتار شده اند که مجال شرح آن نیست.
🔸آقا نجفی قوچانی، سیاحت شرق، انتشارات امیرکبیر، 1362، ص 402 تا 404🔺
@namehayehawzavi
🚺 وزارت خانه های اسلامی و زن های لُخت (1)
🔹نخستین اظهار نظرعمومی در مورد حجاب اجباری در 15 اسفند 57، تنها 23 سه روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توسط امام خمینی صورت میگیرد:
🔹الان وزارتخانه ها – این را می گویم که به دولت برسد، آنطوری که برای من نقل می کنند- باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. در وزارتخانه های اسلامی نباید زنهای لخت بیایند؛ زن ها مانعی ندارد بروند اما با حجاب شرعی باشند. (صحیفه نور، جلد 6)
🔹این اظهار نظر رهبر فقید ایران، به مدت زمان دو هفته واکنشها و حاشیه های گسترده ای دارد:
🔹17 اسفند، دو روز بعد از این سخنرانی، مصادف است با هشتم مارس و روز جهانی زن و نظر آیت الله خمینی موضوعی می شود برای اعتراضات. روزنامه اطلاعات خبر از برپايی تظاهرات اعتراضی عليه حجاب اجباری می دهد. صبح روز هفدهم ابتدا در دانشکده فنی دانشگاه تهران و پس از آن در خيابان آزادی، اعتراضاتی برپا می شود. همچنين در اين روز بسياری از دانش آموزان دختر دبيرستان های تهران درمدرسه ها و خيابان های پايتخت دست به اعتراض و راهپيمايی می زنند.
🔹روزنامه کیهان گزارش می کند که ۱۵ هزار زن در دانشگاه تهران دست به راهپیمایی می زنند. آنها شعار میدهند: «ما با استبداد مخالفیم»، «چادر اجباری نمیخواهیم». یک گروه از مردان تندرو با شعار «مرگ بر ارثیه رضا کچل» وارد دانشگاه تهران می شوند و به نفع چادر و حجاب دست به تظاهرات می زنند. گزارش های دیگری نیز از به خشونت کشیده شدن اعتراضات علیه حجاب در جراید وقت منتشر می شود.
🔹19اسفند، دفتر امام خمینی اطلاعیه ای را منتشر می کند: بر اساس خبرهای رسيده، گروههای جنايتکار و خيانت پيشه تحت عنوان کميته، مزاحم بانوان محترم شده و به ايشان توهين میکنند. مأموران کميتههای انقلاب موظفند با کمال دقت مراقب باشند و چنين اعمالی را با نهايت شدت جلوگيری کنند......
🔹علی رغم این بیانیه تجمعات اعتراضی باز هم در موارد بعد مورد خشونت واقع می شوند.
🔹۲۰ اسفند ۱۳۵۷ آیت الله طالقانی در گفت و گو با راديو و تلويزيون ايران می گوید: «حجاب اسلامی حجاب شخصيت و وقار است و هيچ اجباری هم در مورد آن در کار نيست. مسلما نظر امام هم به مصلحت زنان ما و هم خواهران و دختران ماست.... اصل مسئله اين است که هيچ اجباری هم در کار نيست و مسئلهی چادر هم نيست»
🔹۲۱ اسفند ۱۳۵۷ امام خمينی در ديدار با خبرنگاران خارجی می گوید: «همان نظراتی که آقای آيت الله طالقانی فرمودند، مورد نظر من و صحيح است».
🔹در همین روز قضات و وکلای زن دادگستری در بيانيهای از دولت موقت مهدی بازرگان که «با درايت سياسی و انقلابی خود» عدم اجباری بودن حجاب را اعلام کردند، تشکر می کنند.
🔹۲۲ اسفند ۱۳۵۷ در تبريز عدهای از راهپيمايی اعتراض آميز دختران دانش آموز و دانشجو و زنان شاغل جلوگيری می کنند و چند تير هوايی شليک می شود و زنان نيز در خيابان متحصن می شوند. در برخی ديگر از شهرهای ايران از جمله بندرعباس نيز بسياری از دختران و زنان در مخالفت با حجاب اجباری راهپيمايی می کنند.
🔹۲۴ اسفند ماه مهدی بازرگان، نخست وزير ايران در پيامی تلويزيونی می گوید: «میروند دايما پشت گوش آقا میخوانند که در وزارت خانهها زنهای لخت هستند و در کاخهای فرعونی زندگی میکنند. اين گرفتاری هميشه بوده، در اين گيرودار گرفتاریها و مسائل و مصائب چه موضوعات فرعی را پيش میکشند.»
🔹۲۸ اسفند آيت الله مکارم شيرازی در روزنامهی اطلاعات، می نویسد: «رهبر انقلاب يک حکم مسلم اسلامی را در شکل يک نصيحت بيان کرد... ناگهان به آن دامن زده و شروع به سم پاشی کردند.... توسل به خشونت و اجبار و اکراه در مقررات اسلامی محکوم است...»
🔹اعتراضات و درگیری ها با فرا رسیدن تعطیلات نوروز ۱۳۵۸ فروکش می کند. امام خمینی نیز پس از اظهار نظر اسفند ۵۷ هیچ گاه موضع دیگری اعلام نمی کند. عملا نیز تا 15 ماه بعد هیچ تصمیمی در مورد حجاب از سوی دولت و مجلس گرفته نمی شود. با اینحال از تیرماه 59 به بعد حوادث دیگری اتفاق می افتد... .
ادامه دارد...
https://t.me/delshodeyevelshode
توفیق نصیبم شده از یار بخوانم
مدّاحی دلدار کنم از دل و جانم
خواهم ز خدا ای هدف خلقت هستی
تا روز جزا زیر لوای تو بمانم
المنةُ لله که من وقف تو هستم
یعنی که گدای تواَم و شاه جهانم!
وقتی که زبان مدح و ثنای تو بگوید
شهد عسلت می چکد از هر دو لبانم
جام دلم از عشق تو گردیده لبالب
این حالت روحانی من گشته نشانم
جز مِهر تو را در دل خود راه ندادم
مِهر تو شود روز جزا خطّ امانم
سرشار شدم از کرَم واسعه ی تو
از فیض تو نشأت ببَرد طرز بیانم
بر طینت من مُهر غلامی تو پیداست
تزریق شده مِهر تو در روح و روانم
سوگند به زهرا که تویی دار و ندارم
گر اَمر کنی در قدمت جان بسپارم
جبریل فرود آمده از سوی خدایت
حکمی ز خدای احد آورده برایت
آورده برای تو که سلطان جهانی
تاجی که مزیّن شده با نور ولایت
«اقرأ» به تو تلقین بکند یار قدیمی
آوای علی می رسد از غار حرایت
فرمود بخوان نام خداوند جلی را
آن کَس که به هر لحظه کند از تو حمایت
شد واسطه ی فیض خدا حضرت حیدر
یعنی که به دست علی است امر هدایت
تو با علی هستی و علی با تو دمادم
هر جا که تو رفتی، شده او پای به پایت
تو منبع نوری و علی لمعه ی نورت
یعنی که تویی کعبه و او قبله نمایت
آویخته بر گردن من رشته ی لطفت
مملو ز کرامات تواَم، زیر لوایت
من جز تو و حیدر به خدا یار ندارم
جز لطف شما هیچ مددکار ندارم
ای دوستی ات تاج سر عالم و آدم
المنةُ لله که تویی سید خاتم
با خُلق عظیمت همه را شیفته کردی
اسلام ز اخلاق تو شد قبله ی عالم
مشی تو به اسلام علی عادتمان داد
این است صراطی که به قرآن شده اقوَم
تاریخ علی دوستی از ناحیه ی توست
تقویم ولایت به تو دادند مُسلّم
واقف به تولای علی چون تو کسی نیست
ای یار قدیمی علی، قائد اعظم!
با دست که شد تاج رسالت به سر تو؟
این دست خدا بود که گشتی تو معمّم!
معراج، خدا از چه کسی با تو سخن گفت؟
با صوتِ که اسرار خدا بود مفهّم؟
هنگام خداحافظیِ آخر معراج
آیا تو نگفتی به خدا یا علی آن دم؟
بالله که این حمد خداوند ودود است
حیدر به خداوند قسَم، اصل وجود است
قلبم شده امشب حرم حیدر کرّار
جانم به فدای قدم حیدر کرّار
بر طالع من شیعه ی حیدر بنوشتند
نقش است به قلبم عَلَم حیدر کرّار
زنگار، زدوده ز دلم نور ولایت
گردیده دلم جام جم حیدر کرّار
اُفتد به تن دشمن تو لرزه ی سنگین
وقتی شنوَد ذکر و دم حیدر کرّار
در معرکه بر روی زمین ریخته سرها
با چرخش تیغ دو دم حیدر کرّار
روئیده به جان و دل من گلشن مِهرت
از بارش ابر کرَم حیدر کرّار
با نیمه نگاه تو شدم یار ولایت
صد شکر شدم از خدَم حیدر کرّار
از روز ازل تا به ابد دل به تو بستم
از پیر غلامان شما بوده و هستم
منبع:ghasemiyo7
توفیق نصیبم شده از یار بخوانم
مدّاحی دلدار کنم از دل و جانم
خواهم ز خدا ای هدف خلقت هستی
تا روز جزا زیر لوای تو بمانم
المنةُ لله که من وقف تو هستم
یعنی که گدای تواَم و شاه جهانم!
وقتی که زبان مدح و ثنای تو بگوید
شهد عسلت می چکد از هر دو لبانم
جام دلم از عشق تو گردیده لبالب
این حالت روحانی من گشته نشانم
جز مِهر تو را در دل خود راه ندادم
مِهر تو شود روز جزا خطّ امانم
سرشار شدم از کرَم واسعه ی تو
از فیض تو نشأت ببَرد طرز بیانم
بر طینت من مُهر غلامی تو پیداست
تزریق شده مِهر تو در روح و روانم
سوگند به زهرا که تویی دار و ندارم
گر اَمر کنی در قدمت جان بسپارم
جبریل فرود آمده از سوی خدایت
حکمی ز خدای احد آورده برایت
آورده برای تو که سلطان جهانی
تاجی که مزیّن شده با نور ولایت
«اقرأ» به تو تلقین بکند یار قدیمی
آوای علی می رسد از غار حرایت
فرمود بخوان نام خداوند جلی را
آن کَس که به هر لحظه کند از تو حمایت
شد واسطه ی فیض خدا حضرت حیدر
یعنی که به دست علی است امر هدایت
تو با علی هستی و علی با تو دمادم
هر جا که تو رفتی، شده او پای به پایت
تو منبع نوری و علی لمعه ی نورت
یعنی که تویی کعبه و او قبله نمایت
آویخته بر گردن من رشته ی لطفت
مملو ز کرامات تواَم، زیر لوایت
من جز تو و حیدر به خدا یار ندارم
جز لطف شما هیچ مددکار ندارم
ای دوستی ات تاج سر عالم و آدم
المنةُ لله که تویی سید خاتم
با خُلق عظیمت همه را شیفته کردی
اسلام ز اخلاق تو شد قبله ی عالم
مشی تو به اسلام علی عادتمان داد
این است صراطی که به قرآن شده اقوَم
تاریخ علی دوستی از ناحیه ی توست
تقویم ولایت به تو دادند مُسلّم
واقف به تولای علی چون تو کسی نیست
ای یار قدیمی علی، قائد اعظم!
با دست که شد تاج رسالت به سر تو؟
این دست خدا بود که گشتی تو معمّم!
معراج، خدا از چه کسی با تو سخن گفت؟
با صوتِ که اسرار خدا بود مفهّم؟
هنگام خداحافظیِ آخر معراج
آیا تو نگفتی به خدا یا علی آن دم؟
بالله که این حمد خداوند ودود است
حیدر به خداوند قسَم، اصل وجود است
قلبم شده امشب حرم حیدر کرّار
جانم به فدای قدم حیدر کرّار
بر طالع من شیعه ی حیدر بنوشتند
نقش است به قلبم عَلَم حیدر کرّار
زنگار، زدوده ز دلم نور ولایت
گردیده دلم جام جم حیدر کرّار
اُفتد به تن دشمن تو لرزه ی سنگین
وقتی شنوَد ذکر و دم حیدر کرّار
در معرکه بر روی زمین ریخته سرها
با چرخش تیغ دو دم حیدر کرّار
روئیده به جان و دل من گلشن مِهرت
از بارش ابر کرَم حیدر کرّار
با نیمه نگاه تو شدم یار ولایت
صد شکر شدم از خدَم حیدر کرّار
از روز ازل تا به ابد دل به تو بستم
از پیر غلامان شما بوده و هستم
منبع:ghasemiyo7
مرحوم آیتاللهالعظمی حاج سید احمد زنجانی در کتاب «الکلام یجرّ الکلام» مینویسد: 🔻
📝 اين ماه دي است. هفدهم دى سنه 1314 مطابق روز منحوس 13 شوال 1354، روزى بود كه زن شاه كه ملكهاش ناميده بودند، با دو تا دختر شاه، بدون حجاب به دانشسرا رفتند؛ امّا ملكه در عين حال، در حجاب بود؛ چنانچه در عكسى كه همان روز برداشته بودند، فقط يك قسمت از صورتش پيدا بود و بقيّه مستور بود؛ مثل اينكه آثار جبر و اكراه، در پيكرش نمايان بود؛ ولى دخترانش در نهايت لاقيدى، مثل اينكه اصلاً تقيّد به آئين اسلام ندارند.
● ... اين آژانهاى شهربانىها، چه آتشى روشن كردند. اینکه در کوچه ها، چادر از سر زن ها برداشتند و روسری ها پاره کردند، به جاى خود؛ در خانهها، از صندوقها و در حمّامها، از بقچهها نيز چادر بيرون آورده، بردند.
يكى از ارباب اطّلاع نقل كرد كه شهربانى مشهد، به مركز راپورت داده بود كه هجده هزار روسرى در شهربانى جمع شده، تكليف آن چيست؟ چه زنهاى عفيف در حالتى كه چون بيد مىلرزيدند، جلب به شهربانی ها كردند و در دادگسترىها، جرم و حبس نوشتند؛ در صورتى كه اصلاً چنين قانونى نبود كه آن ها را مخالف آن قانون قرار داده باشد. چه قدر زن، از ترس بچّه سقط كرد و چه قدر زهره چاك شد، سر به خاك فنا نهادند، شمارهاش را خدا مىداند. اسم اين، نهضت بانوان بود، با اينكه بيچاره زنها، در زير اين شكنجهها، سخت در فشار بودند.
● خوشم آمد از يك زنى كه عازم مشهد بوده، همين كه به دروازه مشهد رسيده بود، آژان كه مأمور دروازه بود جلو او را گرفته بود كه بايد سرت را باز كنى، او قبول نكرده بود. آژان هم راه نداده بود. هر چه خواسته بود با پول و التماس، دست تعرّض او را كوتاه نمايد، نشده بود. با اينكه آژان، نوكر پول است و قانون به هر مهمّى را فداى پول مىكند، نمىدانم چه طور شده بود كه پول نيز حلّ اين مشكل را نكرده بود. زن از همان جا، رو به گنبد شريف كرده، عرض كرده بود: «السلام عليك يا علىّ بن موسى الرضا!» من از راه دور، (گويا از تبريز يا اصفهان آمده بود) به قصد آستان بوسى تو آمدهام؛ ولى شريعت جدّت اجازه نمىدهد كه من با هيئت زشت وارد آستانه ات بشوم. همين عرض سلام مرا از اينجا قبول كن و مرا مرخّص كن.
اين عرض را كرده، پس ماشين را برگردانيده، وارد مشهد نشده بود. واقعا مردانگى كرده!
از اين مقوله زن، خيلى سراغ دارم كه از آن تاريخ كه آژانها دست تعرّض به چادر آن ها دراز نمودند، از خانه قدم بيرون ننهادند.
● از انصاف نگذرم، همه آژانها، بد جنس نبودند، آژانهاى نجيب و اصيل هم زياد است. خيلى از آن ها بودند كه خودشان را مورد مؤاخذه قرار مىدادند؛ ولى دست به طرف ناموس مردم دراز نمىكردند.
جميع طبقات همين طورند؛ خوب هم دارند، بد هم دارند. همه را يك كاسه نمىشود حساب كرد. هستند اشخاصى كه در لباس تقوا و پرهيزگارى مىباشند؛ ولى در باطن، از هيچ گونه نافرمانى خدا فروگذار نمىكنند؛ گرگاند در صورت ميش. و بالعكس، اشخاصى هم هستند در جامه نظامی؛ ولى در نهايت پرهيزگارى.
📌مجلس روضه در فرانسه
🔸دیدیم که جمعیت زیاد می آید و هوا هم سرد است و محرم هم دارد نزدیک می شود. به فکر این افتادیم که یک چادری ترتیب بدهیم. من یک تماسی با آقای اشراقی داماد آقا گرفتم و گفتم که این اجازه را می خواهیم که شما از آقا برای ما بگیرید. ما می خواهیم همان برنامه دهه عاشورای تهران را، در اینجا پیاده کنیم و باید یک چادری بزنیم و یک مقداری اینجا را، سیاهپوش کنیم.
🔹آقای اشراقی اول یک مقداری توی فکر رفت؛ بعد از چند لحظه برگشت و دیدیم خیلی خوشحال است. گفت: امام گفت، عیبی ندارد. ما فوری آمدیم و دستور دادیم یک چادری بیاورند، بچه ها را فرستادیم همان بازار نوفل لوشاتو، مقداری پارچه های سیاه تهیه کردیم به عنوان پرچم، که دور همان محل نصب کنیم. بعدا همین چادر، از جمعیت پر می شد. خود فرانسوی ها هم شرکت می کردند در جلسات و ما بالاخره، مداحی و سخنرانی را، آنجا پیاده کردیم.
🔸یکی از این روضه خوان ها آقای کوثری بود که خیلی امام به روضهخوانی ایشان علاقه داشت. آنجا هم، فقط برنامه روضه خوانی بود. امام شب ها که به آن چادر می آمدند، سخنانی می فرمودند. آخرش هم آقا سید علی اکبر ما (محتشمی پور)، روضه می خواند، روضه حضرت ابوالفضل و امام حسین (ع) و دیگر روضه های معمول.
▪️امروز 17 خرداد ماه 1400 حجت الاسلام علی اکبر محتشمی پور به دیار باقی شتافت.
📚خاطرات سید محم,د محتشمی پور ص286
📷تصویر علی اکبر محتشمی پور در کنار امام خمینی در پاریس
https://t.me/horalhistory/399
@Howzehoralhistory
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com