Forwarded From ارادتمندان اهلبیت علیهم‌السلام
🔶 می‌چینمت به روی عبا تا ببینمت


خواهم اگر به آن قد و بالا ببینمت
باید تو را به وسعت صحرا ببینمت

تکه به تکه جسم تو را جمع کردم و
می‌چینمت به روی #عبا تا ببینمت

حالا که #نیزه خورده و پهلو گرفته‌ای
پیغمبرم، به کسوت #زهرا ببینمت

خوبست اینکه حداقل مادر تو نیست
ورنه چگونه در بر #لیلا ببینمت؟

جان کندن مرا به تمسخر گرفته‌اند
پیش بساط خندۀ اینها ببینمت

ترسم ز عمه بود بیاید، که آمده
حالا من عمه را ببرم، یا ببینمت؟

تشنه نرفته است ز خون تو دشنه‌ای
باید به نیزه‌ها نگرم تا ببینمت




#شعر #حضرت_علی_اکبر #علی_اکبر
@AsheghaneAhlbeyt
Forwarded From کانال برهان
✅ راهنمایی و معرفی هشتک‌های مرتبط در موضوع محرم و عزاداری و سیدالشهداء علیه‌السلام برای سهولت استخراج مطالب از کانال برهان


#عزاداری
#مرثیه‌خوانی (جواز نوحه سرایی)
#لطمه
#جزع
#اربعین (فضیلت و چرایی زیارت اربعین)
فهرست مطالب اربعین در:
https://t.me/borrhan2/505

#عاشورا_هراسی در مکتب سقیفه (۸عنوان)

#زیارت_عاشورا
#دو_خط_روضه (فرازهایی از مقاتل)
#عاشورا در منابع مخالفین (۱۰۰ عنوان)
#یزید در منابع مخالفین (۶۱ عنوان)
#یزید

#روز_شمار_عاشورا (کتاب صوتی)
#شبهات_محرم
#عطش
#نقل_+ نام حسین (مناقب سالار شهیدان علیه‌السلام در کتب مخالفین)

#شعائر_مقدسه_ی_حسینیه (بیش از ۱۶۰ عنوان)
#از_سقیفه_تا_کربلا (۴۷ عنوان)
#حکایت (فهرستی از حکایت‌های دلنشین مرتبط با زندگانی سیدالشهداء سلام الله علیه)

#پیشگویی (خبر شهادت سالار شهیدان علیه‌السلام)
#تربت
#شجره_ملعونه (مطالبی پیرامون بنی امیه)
#سیرهء علمای اهل تسنن در نقل حقایق تاریخی (عنوان ۱۳ تا ۱۶ و ۳۵ مرتبط با واقعه کربلا)
#پژوهشی_در_باب_زیارت (گلچینی از کتاب ضیافت ضریح/دکتر بنی‌هاشمی)

#عاشورا_و_وهابیت (شادی وهابیون در روز عاشورا)
#عاشورا_عید_صوفیه (۱۱ عنوان)

#زیارت_ناحیه_مقدسه
#کشتی_نجات_بشریت (کلمات مشاهیر و مستشرقین درباره واقعه کربلا)
#نقد_حماسه_حسینی (۶ عنوان)
#مواسات_انبیا (عبور انبیای الهی از کربلا و عزاداری ایشان)

#فردوسی (سبک های عزاداری در ایران باستان)
#ثائر (روایات خونخواهی امام عصر ارواحنا فداه از جد غریب خویش)
#مقتل (فایلهای صوتی از مقتل خوانی)
#شمر
#مختار

#سیدالشهداء (منابع لقب سرور شهیدان)
#قاتلین_سیدالشهداء (۲۷عنوان)
#مدافعین_یزید (۱۷ عنوان)
#زید_بن_علی (۱۳ عنوان)
#حرکت_حسینی(سلسله دروس پیوسته در علت خروج سیدالشهداء سلام الله علیه از وطن و علم آن حضرت به ماوقع)
#نحوست_صفر
#حضرت_ابوالفضل
#عتبه_بوسی
#یحیی (شباهت‌های حضرت یحیی و سیدالشهداء علیه السلام)
#علی_اکبر

#مسلم_جصاص (روایت سرشکستن زینب کبری سلام الله علیها)

#عاشورادرکتاب_مقدس


⬛️ کتب مرتبط با سیدالشهداء سلام الله علیه در کانال کتابخانه سرچ:
#کتب_کربلا
#امام_حسین علیه السلام
#مقتل
@borrhanlibrary

⬛️ مجموعه سخنرانی های مرتبط با محرم و عزای حسینی در کانال برهان مدیا
@borrhanmedia
Forwarded From کانال برهان
#نقد_تصوف
#وحدت_وجود (۱۱۱)

❗️معاد در تصوف!
❗️از عالم کثرت به عالم وحدت!

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

صوفیان درباره مرگ و معاد دیدگاه جالبی دارند. می‌گویند به حکم شریفه «انا لله و انا الیه راجعون» هرکس که بمیرد - از صالح و طالح - فانی في الله می‌شود و با ذات خدا یکی می‌شود.
یعنی وارد عالم وحدت می شود و تشخص و تعین او محو و نابود می‌گردد. حالا جماعت عرفا، کسانی هستند که پیش دستی کردند، و پیش از مرگ خود، به مقام فناء رسیده اند.
لذا تفاوت در تأخر و تقدم است و همه بالاخره به این وحدت میرسند.❗️

حالا یکی از صوفیان بزرگ و معروف به نام میرزا حسن صفی علیشاه (رهبر سلسله نعمت اللهیه صفی علیشاهی) راجع به حضرت #علی_اکبر علیه‌السلام همین را میگوید؛

✖️یعنی می‌گوید حضرت علی اکبر علیه‌السلام بعد از شهادت، وارد عالم وحدت و فناء شد؛
اما چون به امام حسین علیه السلام خبر نداده بود که من رفتم به وحدت، امام حسین در عالم کثرت دنبال فرزندشان می‌گشتند و خلاصه بعد از کلی پرس و جو، مطلع شدند که علی اکبر بدون اطلاع، به عالم وحدت رفته بودند!!!!❗️


❗️باری، امام حسین علیه السلام به میدان آمد تا جنازه علی اکبر را برگرداند، اما در کمال تعجب فرزند خود را پیدا نکرد در همین اثنا، فرزند ندا داد که ای پدر، من را نمی‌یابی چون فاني فی الله شدم و دیگر زمان و مکان ندارم:


چون حسین آواز «اَدرک یا ابا»
زو شنید آمد به میدان دعا
دید نبود در جهان از وی اثر
گشت هر سو در سراغش ره سپر
زد صدا او را به آواز جلی
کت نبینم در کجایی یا علی ؟
گفت : ای شه در بیابان فنا
نیستم دیگر مکان و حد و جا!
از مکان و لا مکان بیرون شدم
عین ذات حضرت بی چون شدم!

بعد صفی کمی به مغزش فشار می‌آورد و یک قاعده کلی دَر می‌کند و می‌گوید هرکس به عالم وحدت برود، دیگر نباید در این عالم دنبالش بگردید چون حتی یک تار مویش هم باقی نمی‌ماند:

چون رسد سالک در اقلیم فنا
جانش گردد غرق دریای لقا
لاجرم در عالم صورت دگر
نیست یک مو از وجود او اثر

صفی علیشاه (در حالیکه کام عمیقی می گیرد) می‌گوید وقتی امام حسین علیه السلام، فرزند خود را در عالم کثرات و خلایق پیدا نکرد، به عالم وحدت که همان ذات خداست، رفت و فرزندش را در ذات خدا پیدا کرد.
چون امام حسین علیه السلام قبلا به فناء رسیده بود و لذا از وحدت به کثرت و از کثرت به وحدت مدام در رفت و آمد بودند.

و آن شهش اندر مقام فرق خواند
چون نَجُست اینجاش سوی جمع راند
زآنکه ذات آن شهنشه ذات هوست
وحدت و کثرت همه در تحت اوست
چون علی را اندر این کثرت نیافت
هِشت کثرت را و در وحدت شتافت
دید در صحرای وحدت واردش
متصل با ذات پاک واحدش

📕کتاب زبدة الاسرار، (1391ش) ص88


🔖پی نوشت:
دیگه سوال نکنید که مگر در عالم وحدت، تعیّن و تشخّص و اسامی و عناوین محو نمی‌شود؟
و اگر قرار بود همچنان امام حسین و جناب علی اکبر باقی بمانند که دیگر عالم وحدت معنا نداشت! فقط بخوانید و از معارف ولوی صوفیه لذت ببرید!!!
و بعد از استغفار، حمد خدا را به جای بیاورید که سر سفره اهل بیت علیهم السلام نشسته‌اید.

➖➖➖➖➖
@borrhan
Forwarded From unknown
📝 لهوفی از جنس عشق!

کتاب: پدر، عشق و پسر
نویسنده: #سید_مهدی_شجاعی
ناشر: #نیستان
صفحات: 88
قفسه: #دین #عاشورا #تشیع #امام_حسین_ع #حضرت_علی_اکبر #کربلا

میانگین امتیاز (با نظر 539 کاربر): 3.94

ریویو از کاربر: Hamed
امتیاز کاربر: ★★★★★

📗من مانده ام که این چه سری است و چه سحری است که خدا نهاده است در کلام #سیدمهدی_شجاعی...! که اگر "همای رحمتِ" شهریار، تذکره عبورش باشد از صراط، با این "عشق نامه" ها می شود صراط را با پروازی شیرین به سخره گرفت آن همه صعوبتش که از آن برایمان تعریف کرده اند. پروازی که بالهایش را عطا کرده است الوتر الموتور ... ظاهرا اسمش را گذارده اند کتاب، ور نه لهوفی است از جنس عشق به توان بی نهایت... عشق نامه ای به تمام معنا... کافی است وصف حالتان این گونه بوده باشد که: من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم ... ، آن گاه نمی توانید دیگر از اول صفحه دومِ " پدر ، عشق و پسر" کلماتش را مشاهده کنید بس که پرده اشک، حجاب می شود بین چشمتان و کتاب پیش روی تان... همه چیز اینجا بکر است، مخصوصا زاویه نگاه نویسنده و روایتگری اش ( از زبان اسب حضرت علی اکبر )؛ و خدا می داند که چه غوغایی بر پاست در فضای آتشینی که ترسیم می کند حال و هوای مرکب و راکبین طول عمرش را... و هم اکنون که مدتهاست از خواندن کتاب فارغ شده ای و می خواهی چند سطر بنویسی از آن .... نمی شود انگار... همان فضای شورانگیزی که سیدمهدی شجاعی روایتش می کند غالب می شود که نگذارد...

جای دیگری هم گفته بودم این مطلب را که:
همین قدر بسنده می کنم که این کتاب، آری همین کتاب باعث شد که از خدا بخواهم که اگر پسر دیگری به من عطا کند نامش را #علی_اکبر بگذارم. چه می شود گفت اضافه تر وقتی قلم را یارای مقابله با این همه شور و احساس نیست... و هم اکنون که علی اکبری دارم بس شیرین، کأنه این ثمره "عشق نامه"ی سید مهدی شجاعی است که هر روز جلوی چشمانم رژه می رود...


➖➖➖

ریویو از کاربر: سید مرتضی میر
امتیاز کاربر: ★★★★★

📙 چقدر گريستم در مطالعه اين كتاب حقا كه روضه اي جانسوز است.انشاالله هر سال دهه اول محرم خواهم خواندش و خواهم گريست ياحسين يا علي اكبر
( و با گوشهاي خودم از ميان گريهايش شنيدم كه:دنيا پس از تو نباشد.بعد از تو خاك بر سر دنيا)

➖➖➖

ریویو از کاربر: Ali Arabzadeh
امتیاز کاربر:☆☆☆☆★

📘 ايده ي خوبي كه زبان سطحي، سانتيمانتال و بي شخصيت نويسنده حرامش كرده است. بد، خيلي بد


https://goo.gl/PkgQsM

@GoodreadsFarsi 📚کانال تخصصی معرفی کتاب
Forwarded From ارادتمندان اهلبیت علیهم‌السلام
📚 #کتاب #اشعار_حضرت_علی_اکبر
✍ نویسنده : شعرای اهلبیت علیهم السلام


🔸أللَّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِکْ ألْـفَرَج

#شعر #امام_حسین #عاشورا #حضرت_علی_اکبر #علی_اکبر
@AsheghaneAhlbeyt
Forwarded From ارادتمندان اهلبیت علیهم‌السلام
🔶 میا #کوفه #حسین ...


با لب پاره ؛ لب بام ؛ سلامم به شما
تا بگیرد دلم آرام ؛ سلامم به شما

آخر از عشق تو راهی سَِر دار شدم
ای علی زاده ببین #میثم_تمار شدم

باز هم شُکر، زن و بچّه ندیدند مرا
موقعی که وسط کوچه کشیدند مرا

هیچ کس نیست دگر دور و بر مسلم تو
بسته شد مثل علی بال و پر #مسلم تو

سر #عباس و پسرهات سلامت آقا
گر شکستند در این کوچه سر مسلم تو

قسمت این بود ؛ لبِ تشنه شهیدم بکنند
پیش مرگ جگرت شد جگر مسلم تو

لب من خشک و دو چشمم تر و قلبم سوزان
زده اند آتش بر خشک و تر مسلم تو

به فدای سر یک موی عزیزان تو باد
جان هر دو پسر در به در مسلم تو

کاش می شد بنویسم که نیایی اینجا
که می آید به سر تو چه بلایی اینجا

حاصل این سفرت بی #علی_اصغر شدن است
بی برادر شدن و بی #علی_اکبر شدن است

همه ترسم از این است که مضطر بِشَوی
مثل این نائب دل سوخته ؛ بی سر بِشَوی

وای اگر گَرْد بر آیینه تو بنشیند
#شمر با چکمه روی سینه تو بنشیند

وای اگر کار به توهین و جسارت بکشد
وای اگر خواهرتان بار #اسارت بکشد

وای اگراهل و عیال تو زمین گیر شوند
دخترک هات پس از رفتن تو پیر شوند

بدنم نقش زمین است #میا_کوفه_حسین
خواهش مسلمت این است میا کوفه حسین





#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سفیر_الحسین #سفیر_امام_حسین
#شعر #حضرت_مسلم #مسلم_بن_عقیل
@AsheghaneAhlbeyt
Forwarded From سلیس: ادب پژوهی شیعی
#برگی_از_کتاب
#تشنه_لبان
#علی_اکبر
وقت تنگ است؟ باشد! عباس که نمی‌تواند نظاره‌گر رفتن فرزند برادر باشد و پیش نرود و به دورش نچرخد. نمی‌تواند که چون قرآن نبوسدش و صورت بر دست و چشم او ننهد. جانش است و جان او. علی اکبر که برود، جان عباس رفته است! از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا و تا امروز، هر بار صدای «عموجان» او را شنیده، به سر دویده و آرام گفته «جان من و برادرانم فدای تو و مولایم حسین!»
ابوالفضل، علی اکبر را در سفر به کربلا، خوب شناخته است:
... اولین روز ماه محرم بود که در رکاب مولایم، به «قصر بنی مُقاتل» رسیدیم. اواخر شب بود که حسین فرمان داد مشک‌هایمان را پر کنیم و کاروان را حرکت دهیم. من و علی اکبر، در پی مرکوب حسین - ذوالجناح - سوار بر اسب‌هایمان وگوش به فرمان مولایمان بودیم و آرام راه می‌پیمودیم. آسمان سیاه شب، ستاره باران بود و صدای پای اسبان و شتران به آهنگ یکنواخت لای لای می‌مانست و گاه گریه‌ی کودکانی چند، سنگینی پلک چشمان کاروانیان را بر هم می‌زد.
تا سپیده‌ی سحر، هنوز ساعتی مانده بود که حرکت ذوالجناح، قدری آرام‌تر شد. علی اکبر به جویایی حال پدر، پیش‌تر رفت و کنار پدر رسید. «عقبة بن سمعان» نیز در کنارش بود.
من همچنان به فاصله از آنان، اسب می راندم. به دقایقی چند، مولایم با علی اکبر، آرام سخن گفت و آرام جواب شنید و آنگاه که علی اکبر به نزدیکم برگشت، در تیره روشن سپیده‌ی سحری، رنگی از شور و شعف بر چهره‌ی چون ماهش دیدم. او هیچ نگفت و من نیز به ادب هیچ نپرسیدم. تا اینکه بعد، عقبة بن سمعان برایم گفت: مولایم دقایقی چشم بر هم نهاده بود و اسب، کند راه می‌رفت. علی اکبر که کنارمان رسید، امام چشم باز کرد و سه بار فرمود: «انّا لله وانّا الیه راجعون و الحمد لله ربّ العالمین».
علی بن الحسین گفت: «جانم به فدایت پدر! چه شد که آیه‌ی استرجاع خواندی و حمد خدا گفتی؟» امام فرمود: «قدری خواب به چشمانم آمد و سواری را دیدم که اشاره به کاروان کرد و گفت: اینان روانند و مرگ نیز در پی ایشان! دریافتم که خدا مژده‌ی وصل می‌دهد».
علی بن الحسین پرسید: «ما به حقیم پدر؟» امام فرمود: «آری، سوگند به خدایی که بازگشت همه‌ی بندگان به سوی اوست، ما بر حقیم. علی بن الحسین چهره باز کرد و گفت: «پس چه باک از مرگ که بمیریم و به حق باشیم.» و امام برایش دعای خیر کرد.
عباس، تا دو قدمی علی اکبر می‌دود. و آنگاه می‌ایستد و چشم می‌خواباند:
- من به فدایت یا علی بن الحسین!
و بعد، پا پیش می‌گذارد، دو دست از هم می‌گشاید و او را چون جان شیرین در آغوش می‌گیرد. هیچ ندارد که بگوید! سکوت است و اشک و لبخند. یاد سفارش مادرش - ام البنین- می‌افتد که به هنگام وداع به او گفته بود: «جان تو و جان حسین! جان تو و جان فرزندان حسین!»
اما حالا چه باید بکند؟ وقتی حسین به او گفته است تو حالا بمان، جز تسلیم چه چاره‌ای دارد؟ باید دست از او بدارد و رهایش کند. امروز همه رفتنی‌اند؛ نوبت به نوبت.
در آخرین نگاه، عباس چه به او می‌گوید، هیچ کس نمی‌داند!

هر کس که دید روی تو، بوسید
چشم من کاری که کرد دیده‌ی من بی‌نظر نکرد

* * *
دامن کشان همی‌شد در شرب زرکشیده
صد ماه رو ز رشکش جیب قصب دریده

از تاب آتش می بر گرد عارضش خوی
چون قطره‌های شبنم بر برگ گل چکیده

لفظی فصیح شیرین، قدی بلند چابک
رویی لطیف زیبا، چشمی خوش کشیده

یاقوت جان فزایش از آب لطف زاده
شمشاد خوش خرامش در ناز پروریده

آن لعل دلکشش بین وان خنده دل آشوب
وان رفتن خوشش بین وان گام آرمیده

آن آهوی سیه چشم از دام ما برون شد
یاران چه چاره سازم با این دل رمیده
Forwarded From unknown
محبوبِ دل حسین زهراست علی
نامش علی و به چهره طاهاست علی
هر کس که علی اکبر او را نگریست
اقرار نمود بَه چه زیباست علی...
میلاد علی اکبر علیه السلام مبارک.
🌺🌺🌺
@yasnameh
#امام_حسین #علی_اکبر
Forwarded From unknown
نامش علی و عِطر جمالش همه احمد
اخلاق و کلام وادبش هم چو محمّد
در گلشن پُر مِهر حسین گشته شکوفا
نامش علی اکبر وسیما چو محمّد...
میلاد علیّ اکبر مبارک باد .
🌺🌺🌺
@yasnameh(مهدی رضایی)
#علی_اکبر