Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
#غلامرضا_سازگار

ای حرمت خانۀ معمور دل
وی شجر عشق تو در طور دل

نجل علی درّ یتیم حسن
باب همه خلق زمین و زَمن

همچو عمو ماه بنی هاشمی
چشم و چراغ شهدا، قاسمی

زینب و عبّاس و حسین و حسن
روی دل‌آرای تو را بوسه‌زن

رشتۀ جان طرّهء گیسوی تو
پنجۀ دل شانه‌کش موی تو

شمع، شرار جگر خواهرت
عود، دل سوختۀ مادرت

ماه‌وَشان گِرد رخت فوج‌فوج
اشک به چشم همگان موج‌موج


لیلۀ عاشور در آن شور وحال
کرد ز تو عمّ گرامی سؤال

کای همه‌دم عاشق ایثار خون
شربت مرگ ست به کام تو چون؟

غنچۀ لبهات پر از خنده شد
با سخن مرگ، دلت زنده شد

کای تو مرا چون پدر و من پسر
آینۀ مادر و جدّ و پدر

دادن جان گر به ره دلبر ست
از عسل ناب مرا خوشتر ست

جام اگر جام شهادت بود
مرگ بِه از روز ولادت بود

بی تو حیاتم همه شرمندگی ست
با تو مرا کشته شدن زندگی ست

بود دل شب به سپهرت نگاه
تا که برآید ز افق صبحگاه

ظلمت شب کرد فرار از سپهر
بر سر میدان فلک تاخت مهر

صاعقۀ جنگ شرربار شد
نقش زمین قامت انصار شد

هاشمیان جمله بپا خواستند
در طلب وصل، خود آراستند

گشت تو را نوبت جان باختن
تیغ گرفتن علم افراختن

خون دل از دیده روان ساختی
خویش به پای عمو انداختی

کای به تو حاجات، مرادم بده
جان عمو اذن جهادم بده

با تواَم و از دو جهان فارغم
عاشقم و عاشقم و عاشقم

هر دو نگه بر رخ هم دوخـتید
هر دو به مظلومی هم سوختید

هر دو بریدید دل از بود و هست
هر دو گشودید به یکباره دست

هر دو ربودید ز سر هوش هم
هر دو فتادید در آغوش هم

هر دو به هم روی حسن یافتید
هر دو ز هم بوی حسن یافتید

بس که کشیدید به بر جان هم
اشک فشاندید به دامان هم،

رفت ز تن تاب و ز سر هوشتان
سوخت وجود از لب خاموشتان

دید عمو کاسۀ صبرت تهی
نیست تو را غیر شهادت رهی

دید اگر رخصت میدان دهد
درّ یتیم حسنش جان دهد

ناله بر آورد بلند از نهاد
داد به سختی به تو اذن جهاد

دیده به خورشید رخت دوخت، دوخت
شمع‌صفت آب شد و سوخت، سوخت

ولوله ها در حرم انداختی
هستی خود باختی و تاختی

مهر رخت گشت ز دور آشکار
ماه رویت برد ز دشمن قرار

خصم در آن معرکه حیرت زده
گفت پیمبر به مصاف آمده

این علیِ اکبر دیگر بود
یا که همان شخص پیمبر بود

همچو علی داده به ابرو گره
پیرهنش گشته به پیکر زِره

بسته به خوناب جگر عین او
باز بود رشتهء نعلین او

حور، ملک یا که بشر، چیست او؟
ختم رسل یا که علی، کیست او؟

لب به رجز خوانی و تیغت به دست
کای سپه حق‌کش باطل پرست

"ان تنکرونی فانا ابن الحسن
سبط النبی المصطفی المؤتمن"

من گل گلزار بنی هاشمم
سبط نبی نجل علی قاسمم

خواست شود کار عدو یکسره
ریخت بهم میمنه و میسره

تو علی و کرب و بلا، خیبرت
ختم رسل گشت، تماشاگرت

تیغ کجت قامت دین راست کرد
آنچه نبی گفت و خدا خواست کرد

شور شهادت به سرت گر نبود
زنده یکی ز آنهمه لشگر نبود

قلب خود آماج بلا ساختی
تیغ فکندی سپر انداختی

دید عدو نیست زِره بر تنت
پاره بدن کرد چو پیراهنت

جسم لطیف تو شد ای جان پاک
چون جگر پاک حسن چاک چاک

دید تن پاک تو آزارها
کشته شدی کشه شدی بارها

قاتل جان تو نشد تیرها
نیزه وخنجر شد و شمشیرها

نیزه و خنجر چه کند با دلت
گشت غریبی عمو قاتلت

کاش نمی دید عمو پیکرت
تا ببرد هدیه بَرِ مادرت

کاش نمی برد تنت کاین چنین
جان دهی و پای زنی بر زمین

دیده به روی عمو انداختی
صورت او دیدی و جان باختی

جان جهان سوخت ز شرح غمت
به که سخن ختم کند "میثمت"


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#وداع_امام
#علی_انسانی

ای رویِ توروزومویِ توچون شب من
بر سوز دلت سوخت دلِ مركب من
ازبابِ جگرسوخته‌ات بوسه مخواه
ترسم كه بسوزد رُخ تو از لبِ من

✅@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#علی_انسانی

ای قد تو سرو ریاض حسین
نور دل فاطمه را نور عین

آینهء تمام‌قد رسول
امید لیلا و عزیز بتول

گرفته در دست، قمر، آینه
تا تو کنی نگاه، در آینه

قدرِ شبِ قدر ز گیسوی تو
قبلهء ارباب یقین روی تو

ملاحت روی نبی در رخت
کلیم دلباختهء پاسخت

گل ز رخ تو رنگ و بو وام کرد
چهر تو روز مهر را شام کرد

جوانی و به رهروان پیر عشق
اکبری و طنین تکبیر عشق

یم چو حبابی ست به پیش نمت
مسیح را چشم شفا از دمت

ماه خجالت‌زدهء چهر توست
مهر، دلش لبالب از مهر توست

مور تو را فخر سلیمانی است
خضر پی لبت بیابانی است

سرو، سرافکندهء بالای تو
چشم ملائک به کف پای تو

یوسف اگر روی تو را دیده بود
بساط حُسن خویش بر چیده بود

داغ دل لاله به صحرا تویی
مایهء مجنونی لیلا نویی

حسین، خود به عالمی دلبرست
و آن که برَد دل از حسین اکبرست

ای حجرالاسود ما خال تو
قبله نمای کعبه تمثال تو

چشم و دل خامس آل عبا
قامت تو قیامت کربلا

اذن جهاد اگر تو را داده بود
هزار سر به پایت افتاده بود

ز پیش چشم اختر افشان او
رفتی و بردی ز قفا جان او

بانگ خدا حافظی ات چون شنید
موی پدر به لحظه ای شد سپید

شد چو نسیمی به سویت رهسپر
ندید از شکفتن گل اثر

نرگس دیدگان خود چو بستی
سرو قد پدر ز غم شکستی


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#غلامرضا_سازگار

گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم
نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم

محاسنم به کف دست بودواشک به چشمم
گهی به خاک فتادم گهی ز جای پریدم

دلم به پیش توجان درقفات،دیده به قامت
خدای داندودل شاهدست من چه کشیدم

دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم
ز خیمه تا سر جسم تو من چگونه رسیدم

ز اشک دیده لبم ترشدآن زمان که به خیمه
زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم

نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزهء خولی
زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم

هنوز العطشت می زد آتشم که ز میدان
صدای یا أبتای تو را دوباره شنیدم

سزد به غربت من هر جوان و پیر بگرید
که شد به خون جوانم خضاب موی سفیدم

کنار کشتهء تو با خدا معامله کردم
نجات خلق جهان را به خون‌بهات خریدم

بگوبه نظم جهانسوز"میثم"این سخن ازمن
که دست ازهمه شستم رضای دوست خریدم


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#میثم_مومنی_نژاد
#نوحه

خلیل الله داغی چون من ندیده
اسماعیلم شده گلو بریده

یارب ثمرم شد اربا اربا
علی ، علی الدنیا بعدک العفا


شکست آیینه ات یا رسول الله
اکبرم گلی بود با عمر کوتاه

شد باغ لاله این دشت و صحرا
علی ، علی الدنیا بعدک العفا

صورت بر صورت تو میگذارم
از جگر بانگ یا "بنی" بر آرم

یک بار دیگر بگو "ابتا"
علی ، علی الدنیا بعدک العفا


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#غلامرضا_سازگار

کیست مسلم؟ پنج تن را نور عین
مورد تایید مولایش حسین

کیست مسلم؟ یاور خون خدا
اوّلین پیغمبر خون خدا

دست های بسته اش اعجاز کرد
باب فتح کربلا را باز کرد

با تن مجروح، پا تا سر گریست
رو به مولایش دم آخر گریست

ای سلام الله بر جان و تنت
اشک و خونم هر دو وقف دامنت

کیستم من؟ اولین قربانی‌ات
جان دو قربانی‌ام ارزانی ات

دور کعبه یاد ما کن یا حسین
مسلمت را هم دعا کن یا حسین

دوست دارم ای همه آیات نور
دست عباس تو را بوسم ز دور

اولین سرباز میدانت منم
ذبح پیش از عید قربانت منم

فرقم از خون چشمۀ زمزم شده
حج ما هر دو شبیه هم شده

حج من داغ دو طفل بی‌سرست
حج تو داغ علی اکبرست

حج من خون گلو افشاندن ست
حج تو بر نیزه قرآن خواندن ست

حج من سردادن از بالای بام
حج تو از کربلا تا شهر شام

حج من در کوچه ‌ها گردیدن ست
حج تودر موج خون غلتیدن ست

حج من در راه تو جان دادن ست
حج تو از صدر زین افتادن ست


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#غلامرضا_سازگار

کیست مسلم؟ پنج تن را نور عین
مورد تایید مولایش حسین

کیست مسلم؟ یاور خون خدا
اوّلین پیغمبر خون خدا

دست های بسته اش اعجاز کرد
باب فتح کربلا را باز کرد

با تن مجروح، پا تا سر گریست
رو به مولایش دم آخر گریست

ای سلام الله بر جان و تنت
اشک و خونم هر دو وقف دامنت

کیستم من؟ اولین قربانی‌ات
جان دو قربانی‌ام ارزانی ات

دور کعبه یاد ما کن یا حسین
مسلمت را هم دعا کن یا حسین

دوست دارم ای همه آیات نور
دست عباس تو را بوسم ز دور

اولین سرباز میدانت منم
ذبح پیش از عید قربانت منم

فرقم از خون چشمۀ زمزم شده
حج ما هر دو شبیه هم شده

حج من داغ دو طفل بی‌سرست
حج تو داغ علی اکبرست

حج من خون گلو افشاندن ست
حج تو بر نیزه قرآن خواندن ست

حج من سردادن از بالای بام
حج تو از کربلا تا شهر شام

حج من در کوچه ‌ها گردیدن ست
حج تودر موج خون غلتیدن ست

حج من در راه تو جان دادن ست
حج تو از صدر زین افتادن ست


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#سید_رضا_موید

کیست اصغر؟ اکبر آیات حق
کوچک و گویاترین مرآت حق

کوکب نزدیکتر با ماه اوست
نقطهء پرگار آل الله اوست

نخله ای خون خدا در ساقه اش
کعبه اما پرده اش قنداقه اش

شیر خواری ملک هستی را کفیل
هم خلیل و هم ذبیح بن خلیل

شیرخوار و شیر گردون رام او
حجت کبری و اصغر نام او

آفتاب عشق را مهپاره اوست
مظهر آیات در گهواره اوست

کودکی، نور خدا را نور عین
کودکی، گهواره‌جنبانش حسین

کودک و گهواره اش دست زمین
رشتهء قنداقه اش حبل المتین

از تمام کودکان معصوم تر
در شهیدان از همه مظلوم تر

کربلا عرش سریر اصغرست
روز عاشورا غدیر اصغرست

زان علی حق کرد نعمت را تمام
زین علی گردید تکمیل قیام

زان علی قرآن بلند آوازه شد
زین علی دین خدا شیرازه شد

آن علی با این علی یک گوهرند
آن پدر با این پسر یک مظهرند

روح ایمانند کوچک یا بزرگ
هر دو قرآنند کوچک یا بزرگ

حاجی و حج را بلا گردان شده
در منای عشق خود قربان شده

در میان عاشقان روی دوست
هر کسی محرم شوددر کوی اوست

حج او جز رنج چندین گام نیست
چند ساعت بیش در احرام نیست

لیک اصغر را که جان در کام بود
در حرم شش ماه در احرام بود

هر کسی در انتظار شام قدر
چشم دارد تا رسد ایام قدر

او ز بس مجذوب دلدار آمده
لیلة القدرش به دیدار آمده

گریه اش بر خصم راه چاره بست
چون کمر در سنگر گهواره بست

باغ عصمت را ز خونش رنگ کرد
با سلاح بی زبانی جنگ کرد

کوچکی ای نور چشم فاطمه!
تا به دامانت رسد دست همه!

ای بهشت آرزوها را کلید!
نام تو قفل دل ما را کلید!

سالک در منزل و واصل تویی!
قاضی الحاجات اهل دل تویی


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#علی_انسانی

ای از تَبار آینه‌ها، گَرد کوی تو!
وی آبِ روی کوثر و تَسنیم، جوی تو!

کار بزرگ کرده ز بس دست کوچکت
شد دست‌ها دراز ز هر سو، به سوی تو

سوسن که صد زبان شده، اقرار می‌کند
باغِ گلِ همیشه بهارست، روی تو

تو اصغریّ و اکبر عشّاق روزگار
صد میکده خراب، به پای سبوی تو

گوشی که بود محرم اسرار، می‌شنید
در «های‌های»گریه‌ءتو، «هوی‌هوی» تو

می‌دیدیاس حلق تو، بوسیدنی شده ست
پیکان دوید و بوسه رُبود از گلوی تو


🔹@deabelnews
Forwarded From دعبل
#دورهء_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#هادی_ملک_پور

نماز و روزهء شک‌دار و حج حیرانی
شده جدیدترین شیوهء مسلمانی

هزار خدعه و نیرنگ کار روزانه
قنوت های شب و سجده های طولانی

نه اعتماد به لبهای دائم الذکرست
نه اعتبار به آن پینه های پیشانی

حساب سودوزیان برده خواب را از چشم
زبان به لقلقهء آیه های قرآنی

به برق سکه بهاروفایشان پاییز
درخت وعدهء شان میوه اش پشیمانی

مجاهدان مسیر تزلزل و تردید
مبلغان دورویی و سست پیمانی

حریص های به ظاهر بریده از دنیا
که نیست در دلشان هیچ رحم و وجدانی

نوشته ام که بیایی ولی میا برگرد
که این بساط نباشد برای مهمانی

میا که چشم به راه رسیدنت هستند
سه شعبه ، نیزه و شمشیرهای برانی

نداشت عشق تو جز مبتلا شدن راهی
به غیر مرگ غم تو نداشت تاوانی

اگر که نالهء مسلم نکرد تاثیری
دلم خوش ست در این لحظه های پنهانی

مرا تو بر سر دارالاماره می بینی
مرا تو سوی خودت با اشاره می خوانی


🔹@deabelnews