Forwarded From unknown
💠 #شبهه
امام #حسین ع در #ملاقات با #عمروبن سعد پیشنهاد #سازش داده است.
💠 امروزه افرادی چون #حسن_روحانی، #سروش_محلاتی و #احمد_قابل، برای توجیح رابطه با #آمریکا به یک روایت از #طبری استناد می کنند که امام حسین ع با عمربن سعد مذاکره کرد و از وی درخواست کرد تا اجازه دهد از #کربلا خارج شود یا با #یزید #بیعت کند.

💠 #پاسخ:
✅ 1- طبری می نویسید: #مردم از روی #حدس و #گمان درباره #ملاقات امام حسین ع با عمربن سعد، سخن می گفتند:
💠 #حسین ع به عمربن سعد گفته است بیا دو #لشکر را رها کنیم یا من به جای دیگری بروم یا با #یزید #بیعت کنم.
💠👈👈یعنی این سخنان مال امام نیست.
💠 #طبری در ادامه می نویسد:
💠 اما #عقبه_بن_سمعان می گوید: من همه جا همراه حسین ع بودم. بخدا آنچه مردم درباره #مذاکره یا #ملاقات امام #حسین ع با عمربن سعد می گویند، درست نیست.
✅ پس این سخنان مال امام نیست.

✅امام حسین ع بعد از شنیدن خبر #شهادت #مسلم بن عقیل و بیعت شکنی # #کوفه به راه خود ادامه داد.
✅ در بین راه خیلی ها از جمله #فرزدق به امام گفتند، #شمشیر مردم کوفه برعلیه تو است.
💠 پس اگر امام قرار بود به کوفه نرود، و مذاکره کند، از همانجا برمی گشت.

💠 امام حسین ع از ابتدا با #یزید فاسد و فاجر بیعت نکرد، بعد الان در مذاکره با عمربن سعد پیشنهاد #بیعت یا #خروج از #کربلا می دهد؟
✅در برخی گزارش ها آمده است که پیشنهاد #آتش_بس و بازگشت حسین ع از کربلا، از سوی عمربن سعد بوده است. وی می خواست غائله را بخواباند، لذا از طرف خودش به #عبیدالله ملعون نامه نوشت.

💠 نتیجه: امام بارها بنی امیه را بخاطر فساد و ظلم تهدید کرد،
💠 امام در گفت و گوی با عمربن سعد، مذاکره نکرد، بلکه وی را نهیب زده و از عذاب الهی ترساند.
💠 عده ای برای توجیه رفتار غلط خود در رابطه مذاکره با #آمریکا، تاریخ را #تحریف می کنند.

📚طبری، ج5، ص414- 454، الارشاد، ج2، ص87.

💠 به ما بپیوندید 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
@ahlolbit
Forwarded From لوامع
یادداشتی از آقای دکتر حسن انصاری:

رسمی نادرست در تصحيح متون

اين رسم بدی است که برخی حواشی تفصيلی بر متون قدمایی می نويسند و درست اين حواشی را در پاورقی متن ها قرار می دهند. به نظرم اين کار احيای متن نيست؛ از بين بردن متن و نوعی بی احترامی به نويسنده متن است. حواشی متن بايد حداقلی باشد؛ تنها شامل سازواره انتقادی و ارجاع به آيات قرآن و اشعار و احتمالا اگر نامی تاريخی و يا جغرافيایی در متن آمده که در اين فرض بايد در حد نيم سطری توضيح داد اگر شناخته شده نباشد. برخی آنقدر حواشی در پاورقی قرار می دهند که اصل متن گم می شود و بايد ده صفحه را ورق بزنيد تا به يک کلمه از متن اصلی در بالای صفحه برسيد. اين چه رسمی است حقيقتا؟

شيرين تر از همه چاپ های عربستان سعودی از متون است. خود کتاب نهايتا ده برگ بیش نيست. مصحح، کتاب را در 3 جلد منتشر می کند؛ مملو از پاورقی های بی فايده و اظهار نظرهای فضولی. تازه، برای نويسنده هزار سال پيش هم تکليف روشن می کند که چرا چنين گفتی و چرا چنان نگفتی؛ چرا از فلان راوی نقل مطلب کردی و يا نکردی؟ متنی که بيش از نقل چند روايت با اساس و بی اساس نيست را در 3 جلد منتشر کردن آخر چه امتيازی دارد؟»
#پایان_یادداشت

#پاسخ:

سلام علیکم

صِرفِ نگارش حواشی مفصل بر متون کهن ناروا نیست و اصولاً نباید اظهار نظر تفصیلی مصحح را به طور کلی، فضولی یا بی احترامی به مؤلف قلمداد نمود. بله، می توان راهکار بهتری برای اینگونه از موارد در نظر گرفت؛ مثلاً ابتدا متن مختصر مؤلف ارائه شود و سپس حواشی تفصیلی مصحح به صورت پی نوشت مطرح گردد.
البته اگر متن خیلی هم مختصر نباشد، به ویژه اگر از متونی محسوب شود که کارکرد درسی و آموزشی دارد، اتفاقاً زیبنده آن است که حواشیِ مصحح، خصوصاً اگر جنبۀ شرح دارد، در پاورقی آورده شود تا فرایند تعلیم و تعلم با سهولت و سرعت بیشتری انجام پذیرد.
به طور کلی، مصححِ متن علاوه بر حفظ دغدغه های خود، باید ذائقۀ مخاطبِ اثر را هم در نظر بگیرد و اعتدالی در این میان ایجاد نماید. این امر مستلزم حُسن سلیقه است.

وفّقنا الله و إیاکم لما یحبّ و یرضی
یادداشتی از آقای دکتر حسن انصاری:

رسمی نادرست در تصحيح متون

اين رسم بدی است که برخی حواشی تفصيلی بر متون قدمایی می نويسند و درست اين حواشی را در پاورقی متن ها قرار می دهند. به نظرم اين کار احيای متن نيست؛ از بين بردن متن و نوعی بی احترامی به نويسنده متن است. حواشی متن بايد حداقلی باشد؛ تنها شامل سازواره انتقادی و ارجاع به آيات قرآن و اشعار و احتمالا اگر نامی تاريخی و يا جغرافيایی در متن آمده که در اين فرض بايد در حد نيم سطری توضيح داد اگر شناخته شده نباشد. برخی آنقدر حواشی در پاورقی قرار می دهند که اصل متن گم می شود و بايد ده صفحه را ورق بزنيد تا به يک کلمه از متن اصلی در بالای صفحه برسيد. اين چه رسمی است حقيقتا؟

شيرين تر از همه چاپ های عربستان سعودی از متون است. خود کتاب نهايتا ده برگ بیش نيست. مصحح، کتاب را در 3 جلد منتشر می کند؛ مملو از پاورقی های بی فايده و اظهار نظرهای فضولی. تازه، برای نويسنده هزار سال پيش هم تکليف روشن می کند که چرا چنين گفتی و چرا چنان نگفتی؛ چرا از فلان راوی نقل مطلب کردی و يا نکردی؟ متنی که بيش از نقل چند روايت با اساس و بی اساس نيست را در 3 جلد منتشر کردن آخر چه امتيازی دارد؟»
#پایان_یادداشت

#پاسخ:

سلام علیکم

صِرفِ نگارش حواشی مفصل بر متون کهن ناروا نیست و اصولاً نباید اظهار نظر تفصیلی مصحح را به طور کلی، فضولی یا بی احترامی به مؤلف قلمداد نمود. بله، می توان راهکار بهتری برای اینگونه از موارد در نظر گرفت؛ مثلاً ابتدا متن مختصر مؤلف ارائه شود و سپس حواشی تفصیلی مصحح به صورت پی نوشت مطرح گردد.
البته اگر متن خیلی هم مختصر نباشد، به ویژه اگر از متونی محسوب شود که کارکرد درسی و آموزشی دارد، اتفاقاً زیبنده آن است که حواشیِ مصحح، خصوصاً اگر جنبۀ شرح دارد، در پاورقی آورده شود تا فرایند تعلیم و تعلم با سهولت و سرعت بیشتری انجام پذیرد.
به طور کلی، مصححِ متن علاوه بر حفظ دغدغه های خود، باید ذائقۀ مخاطبِ اثر را هم در نظر بگیرد و اعتدالی در این میان ایجاد نماید. این امر مستلزم حُسن سلیقه است.

وفّقنا الله و إیاکم لما یحبّ و یرضی
درگیری لفظی دو روحانی به دلیل اختلاف نظر بر سر یک
💠 #شبهه(1)
💠 امام #حسین ع دختری به نام #رقیه ندارد. چون نام وی در هیچ منبع معتبری نیامده است.

💠 #پاسخ:
💠اثبات وجود #رقیه یا #فاطمه_صغری

✅در بیشتر منابع تاریخی و قدیمی چون نام #فاطمه آمده و در برخی منابع نام #رقیه، این اختلاف منشاء شبهه شده است.
✅در برخی منابع قدیمی قرن 4 همانند کتاب
« #لباب_الانساب والألقاب والأعقاب» ج ۱، ص ۲۳، اثر ابن فُندُق بیهقب آمده است:

💠«أما الحسینیه، فهم من أولاد الحسین بن علی رضی الله عنهما، ولم یبق من أولاده إلا زین العابدین رضی الله عنه وفاطمه وسکینه ورقیه، فأولاد الحسین رضی الله عنه من قبل الأب هم من صلب زین العابدین رضی الله عنه.»

💠یعنی برای حسین ع پس از جریان عاشورا فرزندی باقی نماند، مگر امام سجاد ع، فاطمه، سکینه و رقیه علیهم السلام.

✅در کتاب "