قناة

کتابخانه امام حسین عليه السلام

کتابخانه امام حسین عليه السلام
835
عددالاعضاء
8,322
Links
9,464
Files
2,220
Videos
15,627
Photo
وصف القناة
✅ کانال کتابخانه تخصصی امام حسین عليه السلام لینک: https://t.me/+QN7b2Yvid2Dwu0Co ♦️بازفرست یا بازنشر مطالبِ کانال‌ها، به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست!
Forwarded From خشت و خيال
حرم مولا علي بن موسي الرضا ع @kheshtbekhesht
Forwarded From unknown
📺#آلبوم_گذشته_ها

حرم امام رضا(ع) مشهد در سالهای دور بدون ترافیک

💠https://telegram.me/negarkhaneyegolemorgh
Forwarded From الحجة
قال سمعت ابا عبد الله الصادق صلوات الله و سلام الله علیه یقول:
ایام الله ثلثه:
یوم یقوم القائم علیه السلام و يوم الكره و يوم القيامة.
Forwarded From اتچ بات
برتمامی مسلمانان ایران و جهان مبارکباد

✨ سایۀ کبریا

جهان شد سراسر سرور و شفق
به میلاد مبعث ، ز آیات حق
خدا بنده ای زان میان برگزید
رسالت به نامش به آخر رسید
بــه پیغمبران خــاتم انبیاء
شد احمد به نام و امین خدا
به خلقت قدیم و به جنت قسیم
به خصلت کریم و به مکنت عظیم
به دولت رفیع است چون کهکشان
شفیع امم از جهان تا جنان
به بستان خلق است چون بوی گل
امام الهدی ، پیشوای رسل
به راه هدایت سراجٌ منیر
به کون و مکان پادشاه و امیر
به انس و ملک هادی و رهنما
به چرخ و فلک سایۀ کبریا
نمادی ز توحید و کفواً احد
به یکتای رحمان ، خدای صمد
بر افلاکیان است چون سرسبیل
شفیعٌ ، ودودٌ ،کریمٌ ، جمیل
به نفسش امیرست و خویش سلیم
بسیمٌ ، وسیمٌ ، رئوفٌ ، حلیم
به درگاهش انجم، چراغ رواق
ز بعثت بلرزید کسری و طاق
درین روز فرخنده، انس و مَلَک
به تسبیح اویند در نُه فلک
به لب ذکر طه و حمد و ثناء
به حج آمده ، صف به صف انبیاء
همه نور آدم ز انوار اوست
خلایق مسلّم، ز اطوار اوست
زمین و زمان ، هست شد با دلیل
بلند آسمان، پیش قدرش ذلیل
همو، اصل بود و وجود از اَلَست
ز نورش همه خلق، موجود و هست
به عرش برین خلقتش هرچه بود
به کروبیان شد دلیل سجود
خدایا به حق نبیّ و حــــرا
که مبعوث کردی تو یک مصطفی
به حق محمّد، به قدر و به نور
به اعجاز آیات اخلاص و طور
به حق کلامی که باشد وحید
وبا وحی جبریل آمد پدید
به قرآن ، به حق رسول مبین
به النازعات و به لقمان و تین
به شمس وضحی و به لیل و قمر
به آیات فجر و به نجم و زُمَر
به حشر وتغابن ، به زلزال هم
به احزاب و صافات و قاف و قلم
به کوثر، به ماعون، عَبَس ، جاثیه
به غافر، قیامت ، به صف، غاشیه
به انعام و اعراف و رحمن و نصر
به فتح و به احقاف و انسان و عصر
به اسراء و حِجر و به آیات نَحل
به روم و قصص ، عنکبوت و به نَمل
به فرقان و شوری و الکافرون
به آیات توبه، به المؤمنون
به تکویر و طارق، به رعد و عَلَق
کلام مبین است ناس و فَلَق
به موسی کلیم و به روح خلیل
به وَالعادیات و به آیات فیل
به یونس ، به هود و به یوسف، به نوح
که او بر قریش است چون جان و روح
خدایا به حق نبــیّ و وَلــــی
که یک احمد مصطفی ، وان علی
به حق رسول و وصیِّ زمین
که خواندی به حق ، احسنُ الخالقین
الهی، الهی، به حق بتول
به آل عبا و قسم بر رسول
به زهرا، به مولا، حسن با حسین
که در ماتمش شد جهان شور و شین
مکن مؤمنی را به دنیا زبون
من و ما مَکُن بند شیطان دون
به دنیا مکن شیعه را مبتلا
به پـــاکی پاکـان آل عبا
رها کن من و ما ز آمال پست
دگر هرچه خواهی همان نیک هست

تقدیم : سیّد حسن آصف آگاه

#دیوانکده_شعر_وادب_فارسی 👇👇
⚜ @DivankadeAdabFarsi
Forwarded From unknown
سلام بر مبعث که انسان را برای بهتر زیستن دعوت کرد.
@MehroHonar
Forwarded From اکبر القراء
Forwarded From unknown
گزیده ای ازمتن پر ثمن دکتر کریمی بمناسبت بعثت رسول👇
(فخر مهر وهنر)
Forwarded From unknown
من عاشق اویم. صورتی از صورتش نکوتر و سیرتی از سیرتش پاک تر نیافریده است.
او حلقه وصل یارست. نفس او جلوه تجلی صفات باریتعالی است. اسم او محمد(ص) است، و به تعبیر تأویل گونه ابن عربی، این اسم، نشان از پیوستگی و اتصال او، توأمان با جهان کثرت و وحدت دارد. و به تعبیر شمس تبریزی:
.. از " احمد " تا " احد " بسی نیست !
میمی است عیان حجاب معناست
آن میم جهان شمن چو برخاست.

قلب او بزرگترین و مستعدترین قلب برای نزول آخرین حرفی بود که از آسمان برای هدایت بشر می آمد. او پذیرنده و نشر دهنده آخرین و مهمترین حرفی بود که خدا می خواست با خلقش بگوید تا مسیر هدایتش مشخص و لوازم طی مسیر کمالش فراهم شود. او کاملترین سرود توحید را در گوش انسان خواند و تا آخر عمر بر تبیین آن و جلوگیری از نشستن غبار تحریف بر آن جانفشانی کرد. او هر واسطه ذهنی و عینی که در حد فاصل رابطه خدا و انسان بنشیند را زدود. او تمامی نمادهای شرک را تبیین کرد و به مومنان درباره آنها هشدار داد. او با امضاء واغلب احکام جامعه عرب جاهلی، جایگاه و رابطه شریعت و ایمان را مشخی کرد. او در کنار این رسالت بی نظیر، اصلاح گری بی بدیل بود. او با اتکاء به توحید نظری و عملی که در جامعه نشر کرد، مصداق کامل مکارم اخلاقی نیز بود
او یک اسوه به تمام معنا بود.
ای کاش، به مناسبت بعثت خجسته اش، خداوند توفیق درک شمه ای از رسالت جاودانه اش را نصیبمان می کرد تا ایمانمان و زندگی مان به حق چنان باشد که او برای تحققش تلاش کرد.
〰〰〰〰〰〰
هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست
ما بفلک می‌رویم عزم تماشا کراست
ما بفلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم
باز همانجا رویم جمله که آن شهر ماست
خود ز فلک برتریم وز ملک افزون تریم
زین دو چرا نگذریم؟! منزل ما کبریاست
گوهر پاک از کجا! عالم خاک از کجا!
بر چه فرود آمدیت؟ بار کنید این چه جاست؟
بخت جوان یار ما، دادن جان کار ما
قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست
مولانا
با ارادت و آرزوی توفیق،
محمدباقر کریمی
Forwarded From بنیاد لاله‌واشناسی
🔎 مدیر محترم کانال علمی و فرهنگی لاله آباد
جناب آقای علی ایمانی ایمنی
با سلام و تعزیت و تسلیت به مناسبت وفات #امام_موسی_کاظم (ع) به آن جناب و همة خوانندگان آن کانال به ویژه اهالی محترم بخش #لاله_آباد.
در عظمت و بزرگی آن امامِ هُمام همین بس که او باب الحوایج است. ایشان به خاطر عبادت بسیار و حالِ عبودیتی که داشته است، هر مسلمان و حتّی غیر مسلمان به روح بلند و عرشی او متوسّل شود، حاجتش داده می¬شود.
متأسّفانه از مسئولان و خیّران محلّی آبی گرم نمی¬شود تا دیوان اشعار آیینیِ عالم و عارف و شاعر بزرگ ملّی ما آیت الله #فائز_مازندرانی (اهل آبادی #مرزبال) ـ که چند دهه نایاب است و در دسترس همگان نیست ـ به صورت شایسته به زیور طبع برسد.
خواهشمند است شعر زیر از «فائز» را ـ در مدح و رثای آن امام بزرگوار ـ به همین صورتِ نوشتاری به رؤیت خوانندگان گرامی برسد.
ارادتمند: #علی_کفشگر(امیر لاله وایی) (11 / فروردین / 1398 ش.)
***************************
در مدح [و رثای] امام موسی کاظم (ع)
(قصیده) (مفاعیلن مفاعبلن مفاعیلن مفاعیلن) (30 بیت)

به مدحِ حجّتِ هفتم، لِسان طبع شد گویا
تو گویی، وحیِ حق از فیضِ روحِ قدس، شد اِلقا
چه، نور موسِیِ(1) کاظم، درخشان شد اَنَا الْحَق¬گو(2)
دلِ شوریده زآن نورِ تجلّی، گشت چون موسا
چه این ممکن به عِینِه در صفت واجب هویدا شد
جلال واجب ار خواهی، در این ممکن نظر بِنْما
چه قدر این چنین ممکن، در امکان جلوه¬گر آمد
در امکان قدر واجب در عُلُوِّ رتبه شد اَعلا
ولیِّ حضرت داور، سَلیلِ(3) پاک پیغمبر
عزیزِ دودة(4) حیدر، ضیایِ دیدة زهرا
به درگاه وقارش، انبیا حُجّابِ¬شان(5) در بر
به کِریاسِ[درگاهِ] جلالش اولیا چاکرصفت برپا
عدویش را سَقَر(6) مَسکَن، مُحِبَّش را جِنان مُوطِن
شرار از قهرِ او دوزخ، نَعیم از مهر او طوبا(7)
جلالش غالب و قاهر، چه بر ساکن چه بر سایر(8)
صفات داوری ظاهر، به ذاتِ آن شهِ والا
ز جَزمش چرخْ پاینده، ز عَزمش شمسْ پوینده
ز خشمش بحر را سِیْلان(9)، ز حِلمش کوه را سُکنا
به خشم ار بنگرد در کوه، بیزَد نارِ نمرودی(10)
به بحر ار بنگرد، از حِلم خیزد لالة حَمرا
خزان را کِسوتِ(:جامة) نوروز اگر خواهد به تن پوشد
دهد بر زَمهَریر(11) از خَلعَتِ اِستَبرَقِ(12) گرما
فشانَد لاله در باغ، آتَشَ ار بی¬حُکم او خیزد
چناری دست¬افشان یا که سَروی خوش¬خَرام از جا
کلاه رفعت از فرقِ بهاری زالِ دِی گیرد
ندارد گر به دستَ از برگ گُل ¬روخطِّ اِستِرضا(13)
بگریَد در چمن¬ها گُل، بنالد از اَلَم سُنبُل
اگر بی¬مهرِ آن مُولا، برآرد عندلیب آوا
برون از شاخ نیلوفر، بیارد بس دُر و گوهر
به عکس ار اقتضا خواهد، برویَد نرگس از دریا
شود چون ذرّه پُر، در لطف او، در عزّت و شوکت
کند کسب ضیا شمس از شجاع چهرة شَعرا
ز مِهر ار سایه اندازد، به فرقِ پشّة لاغر
بَرَد آن پشّه از شوکت، شکوهِ قدرت از عَنقا
روانْ آب از حَجَر آرد، شراره از شَجَر آرد
ز رخ گر پرده بردارد، رُباید هوش صد موسا
ز جامش خضرْ دل¬زنده، که دارد عمرِ پاینده
به یک ایمای فرخنده، کند اِحیای صد عیسا
لِسانش وحیِ ربّانی، بیانش حُکمِ یزدانی
همه اسرارِ سبحانی، در او پنهان از او پیدا
***************************
[گریز (در رثای آن امام):]

به درکِ ذاتِ پاکِ وی، عُقُولِ ماسَوا(14) حیران
کجا ممکن؟ کجا واجب؟ کجا ذرّه؟ کجا بَیْضا؟
چه محو و مستِ جانان بود، جا در گوشة زندان
نمود، از دهرِ دون و اهلِ او بنمود استعفا
ولی از کردة هارون دو چشمم گشت چون جیحون
ز بس ظلمی ز حد افزون، نمود از کین به آن مُولا
بُدی تا هفت سال، آن شاهِ دین محبوس در زندان
به گردن غُل، به پا زنجیر، از هارونِ بی¬پروا
به غربت کُشته شد در گوشة زندان زِ زهر کین
نه مادر بر سرش بودی، نه دختر تا کند غوغا
ندانم بر دلِ معصومه از مرگ پدر چون شد؟
چه¬سان بارِ مصیبت را کشید از فُرقتِ بابا؟
هنوزش بود اندر دل، غمِ بابش که از عُدوان(15)
به مُلکِ طوس[توس] شد کُشته، رضا از زهرِ تنْ فَرسا
گهی بر باب بود گریان، گهی بهرِ رضا نالان
چو بلبل روز و شب، در ناله بود از آن غمِ عُظما
به معصومه بنالم یا بنالم از غمِ زینب؟
که این در قُم [ز دنیا رفت(16)]، آن در شامِ غَم¬اَفزا
سخن کوتاه «فائز» که دلِ یاران ز غم خون شد
فتاده لرزه از شور و نوا در گنبدِ مینا.
(ادامه👇)
***************************
کانال علمی و فرهنگی لاله آباد
ارتباط با ادمین
@shkaro53
@Droz50
@imani53
https://t.me/eflalhabad
Forwarded From بنیاد لاله‌واشناسی

#پِی_نوشت:

1ـ موسِیِ: museye خوانده شود.
2ـ اَنَاالْحَق¬گو: اشاره دارد به این سخن آن امام که: قُلِ الحَقُّ وَلَو کانَ فیهِ هَلاکَِکَ. (:حق را بگو اگرچه آن حق¬گویی موجب هلاک تو باشد.)
3ـ سَلیل: سُلاله، فرزند.
4ـ دوده: دودمان، خاندان.
5ـ حُجّاب: جمع حاجب، دربان.
6ـ سَقَر: دوزخ، جهنّم.
7ـ طوبی/ طوبا: درختی در بهشت.
8ـ سایر: سِیْر کننده.
9ـ سِیْلان: ساری و جاری.
10ـ بیزَد نار نمرودی: آتش نمرودی را بریزد.
11ـ زَمهَریر: سرمای شدید.
12ـ خَلعِتِ اِستَبرَق: پارچة ابریشمی ضخیم.
13ـ اِسترضا: رضایت و خشنودی.
14: ماسَوا: موجودات، مخلوقات.
15ـ عُدوان: ستم، ظلم، دشمنی.
16ـ در اصل: به مِحنَت مُرد.

منبع:
بیت العزا (دیوان فائز مازندرانی)، با مقدّمه و تصحیح و تعلیقات علی کفشگر(امیر لاله¬وایی)، (آماده برای چاپ و انتشار)
***********************
کانال علمی و فرهنگی لاله آباد
ارتباط با ادمین
@shkaro53
@Droz50
@imani53
https://t.me/eflalhabad