کمال اسمعیل یا سعدی؟
جهان بگشتم و آفاق سربهسر دیدم
به مردمی که گر از مردمی اثر دیدم
مگر که مرد وفادار از جهان گم شد
وفا ز مردم این عهد اگر دیدم (۱)
ز من مپرس که آخر چه دیدی از دوران
هر آن چه دیدم این نکته (۲) مختصر دیدم
بدین صحیفهٔ مینا به خامهٔ خورشید
نبشته یک سخن خوش به آب زر دیدم
که ای به دولت ده روز گشته مستظهر
مباش غرّه که از تو بزرگتر دیدم
کسی که تاج زرش بود در صباح به سر
نماز شام ورا خشت زیر سر دیدم (۳)
چو روزگار همی بگذرد رو ای سعدی (۴)
که زشت و خوب و بد و نیک در گذر دیدم
#کلیاتسعدی، طبع فروغی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ص ۷۹۹
(۱)مصرع دوم ایراد وزنی دارد. ضبط بیت در دیوان کمال: «چو مردمی و وفا نامم از جهان گم باد / وفا ز مردم این عهد هیچ اگر دیدم»
(۲)در دیوان کمال «سفله» آمده که بهتر هم هست.
(۳) بیت در دیوان کمال نیامده.
(۴)ضبط مصرع در دیوان کمال «ز روزگار همین حالتم پسند آمد»
این قطعه با هفت بیت در کلّیات سعدی و با چهلویک بیت در دیوان کمالاسمعیل، باهتمام حسین بحرالعلومی، ص ۳۸۱ آمده.
این شعر فقط در یک نسخه از دیوان سعدی آمده در حالیکه در چهار نسخه از دیوان کمال آمده است. تعداد ابیاتی که در دیوان سعدی آمده بسیار کمتر از تعداد ابیات در دیوان کمال است. ضبط ابیات نیز در دیوان سعدی مشوّش و ناخوب و در یک مورد غلط است. پس اینطور به نظر میرسد که شعر از کمال اسمعیل باشد و بیت تخلّص با تغییر یکی از ابیات قصیدۀ کمال ساخته شده باشد.
#عاطفه_طیه
@atefeh_tayyeh
✅ تصحیح ديوان اشعار شرعی شيرازی
هر ملتی خواهان سربلندی و افتخار برای سرزمین خویش است.
کشور ما نیز با فرهنگی چندین هزار ساله به خود می بالد . شناساندن شخصیت ها و بزرگان و آثار ایشان به جامعه یکی از وظایف هر انسان فرهیخته است. بدین منظور در این دیوان شاعر گمنامی از قرن یازدهم هجری قمری که نام و اثرش ناشناخته مانده است، به نام شرعی شیرازی معرفی می گردد تنها نسخۀ موجود از دیوان این شاعر عهد صفوی در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی محفوظ است.
شرعی شیرازی (1020 تولد 1090 وفات) از شاعران صاحب دیوان است که از لحاظ قدرت شاعری در غزل و قصیده و مثنوی و رباعی و دیگر انواع شعر دست کمی از همعصران خود ندارد، فقط یک بدشانسی او را از صفحۀ تاریخ ادبیات فارسی در عصر صفویه حذف کرده است، و آن معاصر شدن با شاعران سرآمدی چون کلیم کاشانی، عرفی شیرازی و وحشی بافقی است.
عامل دیگر حضور کمرنگ شرعی شیرازی در تاریخ ادبیات ایران چهل سال اقامت در کشمیر و هند است که تقریباً عمر مفید خود را در آنجا سپری کرده است.
ارزش های هنری و شاعری شرعی شیرازی به گواهی اشعار او به ویژه غزلیات که در این مجموعه بالغ بر 956 غزل است او را در حیث یک شاعر بزرگ و تمام قد قرار می دهد، از حیث کمی دیوان موجود با تعداد 258 رباعی و مثنوی های اعجازالخیال 430 بیت و مفتاح الفواید 320 بیت و در تقلید از مثنوی های نظامی در مجموع با احتساب تعداد ابیات غزلیات اگر به طور میانگین 7 بیت باشد، همۀ ابیات این دیوان بالغ بر 8474 بیت خواهد بود.
ديوان اشعار شرعي شيرازی، تصحيح انتقادی: ناصر فاضلی، تهران، فرهنگ صبا، 724 صفحه، قطع: وزيری، 450000 ریال، 1395. http://yon.ir/8lz3
@manuscript
✅ قصیدة یائیه میرفندرسکی: نسخهشناسی، تصحیح و تحقیق/ غلامرضا اعوانی و ایرج داداشی
نام میرفندرسکی بیدرنگ یادآور قصیدة معروف اوست. بر این قصیده شرحهایی نگاشته شده و همانگونه که خود میرفندرسکی این قصیده را به تبع شاعرانی چون ناصرِ خسرو سروده است، شاعرانی نیز آن را تقلید کرده و بر همان قالب قصاید مشابهای سرودهاند. این قصیده به توسط عدهای دیگر از شعرا تضمین و تخمیس هم شده است. قصیده یائیه علیرغم شهرتی که دارد، تاکنون مورد تحقیق و تصحیح قرار نگرفته است. بدبختانه نسخهای به خط میرفندرسکی در دست نیست و تنها یک نسخه حاوی 37 بیت نخستین این قصیده یافتهایم که در زمان حیات او کتابت شده است. نزدیکترین نسخه به زمان حیات شاعر، حاوی 67 بیت متعلق به 4 سال پس از وفات اوست. نسخ خطی حاوی این قصیده، روایتهای مجمل و گاه مفصلی از آن به دست میدهند. حتی بیشتر نسخهها در تعداد و ترتیب ابیات با هم توافقی ندارند. محتوای خاص قصیده آن را در عداد اشعار حکمی همچون گلشن راز شبستری قرار میدهد. محققین در رویکرد میرفندرسکی بر اساس محتوای این قصیده اتفاق نظر ندارند، برخی آن را فلسفی و بر مذاق مکتب ارسطو و ابنسینا و برخی دیگر آن را عرفانی و منطبق بر مشرب ابنعربی و عرفان نظری میدانند. در این مقاله با استفاده از هفده نسخه که به فاصله زمان حیات تا 150 سال پس از وفات شاعر استنساخ شدهاند، تصحیح صورت گرفته است. قطعاً دسترسی به یک متن مصحح بسیاری از قضاوتها را درباره میرفندرسکی تغییر خواهد داد. http://yon.ir/8ht3
@manuscript
كتاب #گمشده لب دريا
موضوع کتاب تأملی در معنا و صورت شعر حافظ است که نویسنده ی آن، تقی پورنامداریان، با تأملی دیگر و رویکردی جدید، آن را موشکافی کرد ه است، «لطایف و ظرایف» ویژگی های شعر حافظ یا همان به گونه ای که خواننده با نکات و دقایق و مطالب متنوع و گاه متفاوت با آنچه تاکنون درباره ی حافظ گفته و نوشته شده است، رو به رو می شود.
نام کتاب برگرفته از شعر خود شاعر و انتخاب آن از روی ظرافت ویژه ای است و دارای یک مقدمه (چهارده صفحه ای) و پنج بخش با این عناوین است:
1. معنی و زمینه های آن در جهان شعر حافظ؛
2. صورت و ظرایف هنری در شعر حافظ؛
3. ساختار؛ پیوند معنایی، تأویل؛
4. شعر کلاسیک و شعر حافظ، گفت وگو با متن و تأویل؛
5. تفسیر و تأویل نخستین غزل دیوان؛
افزون بر این پنج بخش ، در پایان کتاب فهرست هایی افزوده شده که عبارت است از: مآخذ و یادداشت های نویسنده، فهرست راهنمای مطالب مورد بحث، فهرست اعلام و فهرست نام کتاب ها.
کتاب را به روایتی می توان شرحی فشرده بر گزیده ای از ابیات و غز ل های دیوان حافظ دانست؛ زیرا نویسنده در جای جای کتاب و گاه ب ه مناسبتِ بحث های مختلف به شرح و تأویل ابیات فراوانی پرداخته است. تعدادی از ابیات ش رح شده از نوع ابیاتی است که به قولی بحث انگیز یا دیریاب شناخته شده و تعدادی دیگر نمونه هایی از ابیاتی که نمودار ظرایف و لطایف شعر حافظ است و نویسنده ی کتاب سعی کرده آن ظرایف و لطایف را با رویکردی گاه متفاوت بازنمایی کن د. شارح در این کتاب -که شباهتی به شروح گزیده و کامل دیوان حافظ که پیش از آن نوشته شده است ندارد - روشی را پی می ریزد تا خواننده به کمک آن بتواند دیگر ابیات و غزل های دیوان حافظ را نیز با این شگرد جدید شرح کند و لطایف و نکات آ ن ها را دریابد . یکی از راهکارهایی که بر آن تأکید شده ، توجه به سلسله معانی ابیات در طول غزل است . نویسنده در مقدمه (ص نه ) تأکید کرده است که مشکل شعر حافظ را تنها می توان با دریافت سلسله روابط پنهان موجود در معانی ابیات غزل دریافت و حل کر د. در تشریح روش تأویل و تفسیر ابیات نیز گفته شده که چون حافظ دقایق بسیار و حجم وسیعی از معنا را در ظرف تنگ غزل گنجانده که برخی مانند ایهام و تناسب زودیاب تر است و برخی سخت بدیع، باریک و پنهان و دیریاب؛ بنابر این، شارح نباید از ترس متهم شدن به خیالبافی و شیوه ی غیرعلمی از کوشش برای یافتن ای ن گونه ظرایف که بسیار دقیق و مکتوم هستند، بازبماند و باید با پذیرفتن خطر در شعر حافظ غور کند وگرنه برگزیدن راه سلامت در برخورد با شعر حافظ تنها به پدید آمدن شروحی منجر می شود که در آن ها تنها به شرح لغات و اصطلاحات و تلمیحات و صنایع ادبی بسنده شده است در واقع، مشکل اغلب شروحی که تاکنون بر شعر حافظ نوشته شده، این است که نه
تنها به کشف روابط معنایی و پنهانی میان ابیات توجه نشده، بلکه در اغلب موارد ذهنیت شارح در تأویل بر شعر تحمیل شده است. همین گفته خود روش شرح یا تأویل و تفسیر نویسنده را در کتاب تبیین می کند. این روش نو و رویکرد متفاوت در تأویل و تفسیر، عملاً در شرح نخستین غزل دیوان حافظ و گزیده ای از ابیات نشان داده شده
است.
✅ حماسهی فرزدق
در تاریخ ضبط است که هشام بن عبدالملک به حج آمده بود و کثرت جمعیت مانع شد که حجرالاسود را استلام کند. پس در گوشهای برای او فرشی انداخته و نشسته بود که امام سجاد علیه السلام وارد طواف شد و وقتی به حجرالاسود رسید، مردم کنار رفتند و حضرت مکرّر استلام نمود. هشام فوق العاده ناراحت شد. یکی از اطرافیان پرسید: این مرد کیست که مردم چنین به او احترام دارند؟ هشام تجاهل کرد و گفت نمیدانم. فرزدق آنجا بود.
همام بن غالب، معروف به «فرزدق»، شاعر زبردست و توانای عرب، با آنکه به واسطه کار و شغل و هنر مخصوصش پیش از هر کس دیگر میبایست حرمت و حشمت هشام را حفظ کند، چنان وجدانش تحریک شد و احساساتش به جوش آمد که فورا گفت: «لکن من او را میشناسم.» و به معرفی ساده قناعت نکرد، بر روی بلندی ایستاده، قصیده ای غرا- که از شاهکارهای ادبیات عرب است و فقط در مواقع حساس پر از هیجان که روح شاعر مثل دریا موج بزند، میتواند چنان سخنی ابداع شود- فی البداهه سرود. در ضمن اشعارش چنین گفت:
«این شخص کسی است که تمام سنگریزههای سرزمین بطحاء او را میشناسند، این کعبه او را میشناسد، زمین حرم و زمین خارج حرم او را میشناسد. این فرزند بهترین بندگان خداست. این است آن پرهیزکار پاک پاکیزه مشهور. اینکه تو میگویی او را نمیشناسم، زیانی به او نمیرساند. اگر تو یک نفر فرضاً نشناسی، عرب و عجم او را میشناسد..»
قصیدهی فرزدق مفصل است. ما چند بیت از آن قصیده را میآوریم: تمام قصیده در مناقب ابن شهر آشوب موجود است:
هذا الذی تعرف البطحاء و طاته
و البیت یعرفه و الحل و الحرم
ما قال لاقط الا فی تشهده
لولا التشهد کانت لانه نعم
یغضی حیاء و یغضی من مهابته
فما یکلم الا حین یبتسم
من معشر حبهم دین و بغضهم
کفر و قربهم منجی و مقتصم
مقدم بعد ذکر الله ذکرهم
فی کل فرض و مختوم به الکلم
«این مردی است که حجاز، خانه خدا، حل، حرم او را میشناسند. نه، در کلامش نیست ـ حاجت سائل را همیشه برآورده میکند جز در تشهد ـ که لا اله الا الله میگوید. و اگر تشهد در نماز نبود، نه او، همیشه آری بود: هنگام برخورد با مردمان چشمها را فرو میبندد برای آن که حیا دارد، و دیگران چشم فرو میبندد به جهت ابهتی که او دارد. و سخن با او نمیگویند مگر که آن بزرگوار تبسّم کند. روز قیامت حبّ آنها دین است و بغض آنها کفر است و قرب و نزدیکی به آنان پناه و نجات انسانها است. در نمازها یاد آنها و اسم آنها مقدم بر هر چیزی است بعد از اسم خدای متعال. و نمازها به اسم آنان تمام میشود ـ یعنی در نماز بعد از اسم خدا در اقامه، اسم اهلبیت است و آخر مطلب که در تشهد آخر گفته میشود باز اسم اهلبیت است. گفته شده که فرزدق به این اشعار آمرزیده شده است و به گفته جامی اگر اهل عالم به این اشعار آمرزیده شوند جا دارد.
هشام از شنیدن این قصیده و این منطق و بیان، از خشم و غضب آتش گرفت و دستور داد مستمری فرزدق را از بیت المال قطع کردند و خودش را در «عسفان» -بین مکه و مدینه- زندانی کردند...
علی بن الحسین(ع) مبلغی پول برای فرزدق فرستاد. فرزدق از قبول آن امتناع کرد و گفت: «من قصیده را فقط در راه عقیده و ایمان و برای خدا انشاد کردم و میل ندارم در مقابل آن پولی دریافت دارم».
بار دوم علی بن الحسین آن پول را برای فرزدق فرستاد و پیغام داد به او که: «خداوند خودش از نیت و قصد تو آگاه است و تو را مطابق همان نیت و قصد، پاداش نیک خواهد داد. تو اگر این کمک را بپذیری، به اجر و پاداش تو در نزد خدا زیان نمیرساند.» و فرزدق را قسم داد که حتما آن کمک را بپذیرد.فرزدق هم پذیرفت.
ملا عبدالرحمن جامی (شاعر معروف)... قصیده معروف فرزدق را در مدح امام سجاد(ع) به فارسی به نظم آورده است. میگویند خوابی نقل کرده که پس از مرگ فرزدق از او درعالم رؤیا پرسیدند: خداوند با تو چه کرد؟ جواب داد: مرا به واسطه همان قصیده که در مدح علی بن الحسین(ع) گفتم، آمرزید.
جامی خود اضافه میکند و میگوید: اگر خداوند همه مردم را به خاطر این قصیده بیامرزد، عجیب نیست.
نقل از کانال مهدی قربانی
✅ حماسهی فرزدق
در تاریخ ضبط است که هشام بن عبدالملک به حج آمده بود و کثرت جمعیت مانع شد که حجرالاسود را استلام کند. پس در گوشهای برای او فرشی انداخته و نشسته بود که امام سجاد علیه السلام وارد طواف شد و وقتی به حجرالاسود رسید، مردم کنار رفتند و حضرت مکرّر استلام نمود. هشام فوق العاده ناراحت شد. یکی از اطرافیان پرسید: این مرد کیست که مردم چنین به او احترام دارند؟ هشام تجاهل کرد و گفت نمیدانم. فرزدق آنجا بود.
همام بن غالب، معروف به «فرزدق»، شاعر زبردست و توانای عرب، با آنکه به واسطه کار و شغل و هنر مخصوصش پیش از هر کس دیگر میبایست حرمت و حشمت هشام را حفظ کند، چنان وجدانش تحریک شد و احساساتش به جوش آمد که فورا گفت: «لکن من او را میشناسم.» و به معرفی ساده قناعت نکرد، بر روی بلندی ایستاده، قصیده ای غرا- که از شاهکارهای ادبیات عرب است و فقط در مواقع حساس پر از هیجان که روح شاعر مثل دریا موج بزند، میتواند چنان سخنی ابداع شود- فی البداهه سرود. در ضمن اشعارش چنین گفت:
«این شخص کسی است که تمام سنگریزههای سرزمین بطحاء او را میشناسند، این کعبه او را میشناسد، زمین حرم و زمین خارج حرم او را میشناسد. این فرزند بهترین بندگان خداست. این است آن پرهیزکار پاک پاکیزه مشهور. اینکه تو میگویی او را نمیشناسم، زیانی به او نمیرساند. اگر تو یک نفر فرضاً نشناسی، عرب و عجم او را میشناسد..»
قصیدهی فرزدق مفصل است. ما چند بیت از آن قصیده را میآوریم: تمام قصیده در مناقب ابن شهر آشوب موجود است:
هذا الذی تعرف البطحاء و طاته
و البیت یعرفه و الحل و الحرم
ما قال لاقط الا فی تشهده
لولا التشهد کانت لانه نعم
یغضی حیاء و یغضی من مهابته
فما یکلم الا حین یبتسم
من معشر حبهم دین و بغضهم
کفر و قربهم منجی و مقتصم
مقدم بعد ذکر الله ذکرهم
فی کل فرض و مختوم به الکلم
«این مردی است که حجاز، خانه خدا، حل، حرم او را میشناسند. نه، در کلامش نیست ـ حاجت سائل را همیشه برآورده میکند جز در تشهد ـ که لا اله الا الله میگوید. و اگر تشهد در نماز نبود، نه او، همیشه آری بود: هنگام برخورد با مردمان چشمها را فرو میبندد برای آن که حیا دارد، و دیگران چشم فرو میبندد به جهت ابهتی که او دارد. و سخن با او نمیگویند مگر که آن بزرگوار تبسّم کند. روز قیامت حبّ آنها دین است و بغض آنها کفر است و قرب و نزدیکی به آنان پناه و نجات انسانها است. در نمازها یاد آنها و اسم آنها مقدم بر هر چیزی است بعد از اسم خدای متعال. و نمازها به اسم آنان تمام میشود ـ یعنی در نماز بعد از اسم خدا در اقامه، اسم اهلبیت است و آخر مطلب که در تشهد آخر گفته میشود باز اسم اهلبیت است. گفته شده که فرزدق به این اشعار آمرزیده شده است و به گفته جامی اگر اهل عالم به این اشعار آمرزیده شوند جا دارد.
هشام از شنیدن این قصیده و این منطق و بیان، از خشم و غضب آتش گرفت و دستور داد مستمری فرزدق را از بیت المال قطع کردند و خودش را در «عسفان» -بین مکه و مدینه- زندانی کردند...
علی بن الحسین(ع) مبلغی پول برای فرزدق فرستاد. فرزدق از قبول آن امتناع کرد و گفت: «من قصیده را فقط در راه عقیده و ایمان و برای خدا انشاد کردم و میل ندارم در مقابل آن پولی دریافت دارم».
بار دوم علی بن الحسین آن پول را برای فرزدق فرستاد و پیغام داد به او که: «خداوند خودش از نیت و قصد تو آگاه است و تو را مطابق همان نیت و قصد، پاداش نیک خواهد داد. تو اگر این کمک را بپذیری، به اجر و پاداش تو در نزد خدا زیان نمیرساند.» و فرزدق را قسم داد که حتما آن کمک را بپذیرد.فرزدق هم پذیرفت.
ملا عبدالرحمن جامی (شاعر معروف)... قصیده معروف فرزدق را در مدح امام سجاد(ع) به فارسی به نظم آورده است. میگویند خوابی نقل کرده که پس از مرگ فرزدق از او درعالم رؤیا پرسیدند: خداوند با تو چه کرد؟ جواب داد: مرا به واسطه همان قصیده که در مدح علی بن الحسین(ع) گفتم، آمرزید.
جامی خود اضافه میکند و میگوید: اگر خداوند همه مردم را به خاطر این قصیده بیامرزد، عجیب نیست.
@MehdiQorbani60
یا هو
#شعر_عاشورایی (2)
در تاریخ شعر عاشورایی فارسی، کسایی مروزی را نخستین مرثیهسرا به شمار میآورند. این لقب بر اساس معدود ابیات باقیمانده از سدهی چهارم، به او نسبت داده شده و یادآور قصیدهای است که او در پیوند با عاشورا سروده است.
کسایی شاعر شاخص ادبیات دینی و همچنین شاعر وصف و طبیعت، بر اساس اسناد موجود در سال ۳۴۱ متولد و پس از ۳۹۱ درگذشته است. هرچند از او تنها حدود سیصد بیت شعر بر جای مانده، جایگاهش در ادب فارسی به حدی درخشان بوده که تا قرنها، شاعران از او به نیکی یاد میکردهاند.
هرچند نظر صاحب کتاب النقض را که همهی دیوان او را مناقب حضرت رسول(َص) و آل ایشان دانسته، نمیتوان پذیرفت، این اندازه مشخص است که او شاعری مذهبی بوده، چنانکه عوفی نیز در لبابالالباب به این نکته اشاره کرده است.
مرثیهی عاشورایی کسایی، قصیدهای پنجاهبیتی است که به طور کامل، در جنگ تتمهی خلاصهالاشعار تقی کاشانی (نسخهی بانکی پور پتنه) ضبط شده؛ البته ابیات ابتدایی آن در مجمعالفصحا و بیتهایی از آن نیز در لغت فرس و ترجمانالبلاغه نقل شده است.
در بیست و پنج بیت آغازین این قصیده، کسایی به وصف زیباییهای طبیعت و بهار پرداخته و سپس از بیت بیست و ششم از تغزل و وصف برائت جسته و به مقتل گریز زده است:
بیزارم از پیاله، وز ارغوان و لاله
ما و خروش و ناله، کنجی گرفته ماوا
دست از جهان بشویم، عز و شرف نجویم
مدح و غزل نگویم، مقتل کنم تقاضا
میراث مصطفی را فرزند مرتضی را
مقتول کربلا را تازه کنم تولا
در ادامه، این شعر کاملا به شیوهی مقاتل موجود نزدیک میشود، به گونه ای که تاثیرپذیری کسایی از این دست آثار، بهوضوح در توصیفات و تعابیر دیده میشود:
آن میر سر بریده، در خاک خوابنیده
از آب ناچشیده، گشته اسیر غوغا
تنها و دلشکسته، بر خویشتن گرسته
از خانومان گسسته، وز اهل بیت آبا
در این قصیده کسایی بر شمر و سنان لعنت میفرستد و یزید را نکوهش میکند:
بیشرم شمر کافر، ملعون سنان ابتر
لشکر زده بر او بر، چون حاجیان بطحا
...صفین و بدر و خندق، حجت گرفته با حق
خیل یزید احمق، یکیک به خون کوشا
در این مقتل منظوم، نخستبار در ادب فارسی از علی اصغر، حضرت زینب و شهربانو علیهمالسلام نیز یاد شده است:
آن پنجماهه کودک، باری چه کرد ویحک
کز پای تا به تارک، مجروح شد مفاجا
آن زینب غریوان، اندر میان دیوان
آل زیاد و مروان نظاره گشته عمدا...
در مجموع، این شعر در جایگاه نخستین مقتل فارسی که حدود ۱۱۰۰ سال پیش سروده شده، جایگاهی ویژه در تاریخ ادب عاشورایی دارد.
#شعر_شیعی
#ادب_عاشورایی
#شعر_آیینی
#محمد_مرادی
@drmomoradi
نکاتی درباره تصحیح دیوان ترکی فضولی
یادداشتی از:
لطفعلی برقی
پژوهشگر حوزه زبان و ادبیات ترکی
موقعی که دست به کار تصحیح دیوان ترکی فضولی شدم گمان می کردم که با دسترسی به نسخه های کهن قرن دهم ( روزگار حیات فضولی) از دیوان وی که از نظر تاریخ کتابت اقدم نسخ هستند، می توان متن صحیح دیوان ترکی وی را ترتیب داد.
بخشی از این نسخ کهن خصوصا نسخ موجود در ترکیه در چاپهای ترکیه مورد استفاده قرار گرفته بود و نسخه بدلهای آنها هم ارائه شده بود. پس می ماند نسخ کهن موجود در ایران و بعضا اروپا. دست به کار تهیه این نسخ کهن شدم به این امید که متن صحیح دیوان ترکی وی را بر اساس نسخ کهن سامان دهم، ولی دیدم در تمام این نسخ قرن دهم ضبطهای قطعا اشتباهی هست که اصلاحشان از روی این نسخ امکانپذیر نیست.
بر عکس مشاهده کردم که برخی از این ضبطهای درست را می توان تنها در نسخ متاخر قرن یازدهم پیدا کرد که قبلا نمونه هایی از آنها را یافته بودم. حال یک مثال دیگر بر آنها می افزایم؛
اولغاج حبیبه واصل بیزدن هم اولما غافل
لاتقطع الرسایل لاتکتم الصرایح
واژه آخر این بیت در چاپهای مشهور دیوان فضولی متکی بر نسخ قرن دهم به همین شکل "الصرایح" آمده است و به نظر من اصلا ضبط درستی نیست. همچنین این واژه در نسخ دیگر دو ضبط "النصایح" و "الصوایح" را نیز داراست که به گمان من این دو ضبط هم اصلا راضی کننده نیست.
حال گفتنی است که هنگام بررسی نسخ قرن یازدهم، در نسخه شماره 2135 کتابخانه ملی ایران از دیوان فضولی که در رجب 1042 هجری کتابت شده است دیدم که ضبط این واژه به شکل "الصفایح" آمده است. الصفایح در عربی جمع الصفیحه است و معانی ای چون ورق و لوحی که بر آن چیزی نوشته شده را داراست و این معنی با "الرسایل" موجود در بیت هم تناسب تام دارد. لذا تردیدی ندارم که ضبط صحیح این بیت چنین است؛
اولغاج حبیبه واصل بیزدن هم اولما غافل
لاتقطع الرسایل لا تکتم الصفایح
معنی مصرع دوم می شود؛
پیغامها را قطع مکن و نامه ها را پنهان مساز.
بع عبارتی ضبط نسخ قرن دهم حتی آنهایی که قبل از 936 هجری و در حیات فضولی کتابت شده اند نادرست و ضبط صحیح تنها در یک نسخه قرن یازدهم محفوظ مانده است. این نکته باز هم نشان می دهد که نباید در تصحیح دیوان فضولی تنها به نسخ کهن قرن دهم اکتفا کرد.
نکته دیگر این است که گمان می کردم حداقل با دسترسی به نسخ قرن یازدهم و دوازدهم در کنار نسخ قرن دهم می توان متن کاملا صحیح دیوان فضولی را به دست داد.
لکن بررسی نشان داد که این امکانپذیر نیست. اولا به تمام نسخ قرن یازدهم و دوازدهم دیوان وی دسترس نیست و اگر بود هم مقابله تمام آنها بسیار طاقت فرسا بود. دوم اینکه برخی تحریفهای موجود در دیوان وی نشان داد که اگر حجم این تحریفات زیاد باشد رسیدن به متن تراویده از قلم فضولی فعلا از محالات است و با دسترس به نسخ قرون یازده و دوازده هم نمی توان به متن درست رسید و باید متوسل به تصحیحات قیاسی و ذوقی و حدسی شد.
پس باید گفت که امید رسیدن به متن درست دیوان فضولی تنها بر اساس ضبط نسخ و بدون تصحیحات قیاسی و ذوقی و حدسی امید بیهوده ای است.
به نقل از
👇👇👇
@turkdiledebiyat
@safinehyetabriz
برخی از ابیات دیوان مانند قصیده زینبیه و حسینیه، سروده ی علی بن ابیطالب، از اعلام قرن 11 است که از فضلای عصر عثمانی است. در نسخ هندی دیوان این ابیات وجود ندارد.
#چاه آب #سرداب مشهور به غيبت در #سامراء
در سرداب #سامراء كه به غلط به سرداب #غيبت مشهور شده است ، از كهن چاه آبى بوده است كه امامان معصوم حضرت #هادى و امام #عسكرى و نيز امام زمان ع در كودكى در تابستانها بصورت معمول دوران و شدًت گرما در آن زندگى كرده و مشهور چنين است كه از #آب اين چاه استفاده مى كرده اند.
سالها درب اين چاه كه در فضاى پشت پنجره اى كه مشهور به سرداب غيبت بوده و خادمان از خاك آن به مردم به عنوان تبرك مى دادند ، قرار داشت . در پس ترميم و ساخت جديد شبستان و سرداب ياد شده ، درب اين چاه را باز كرده و قرار بر اين است كه از آب آن در اختيار #زائران قرار دهند.
_________
@drhadiansarii
علیکم السلام
در مورد عبارت «قرن هفتم» که فهرستنگار آورده، حدس بنده (چنانکه عرض کردم) این است که این تصویر، برگی از یک جنگ خطی باشد که مطالبی تاریخ-دار از قرن هفتم در آن مندرج است.
اما بررسی خود شعر
1- از حیث وزن شعر «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن»، این وزن از اوزان پرکاربرد در اشعار سعدی است.
2- اما از حیث محتوی، چند نکته را باید توجه نمود:
یکی عریانیِ معنی در این ابیات است که کمتر در آثار سعدی دیده می شود؛ یعنی بعید است که وی بخواهد اینگونه با صراحت لهجه، از عقاید خاص خود آن هم در فضای سنّی-مشربِ قرن هفتم پرده بردارد.
دوم، تهی بودن ابیات از فخامتِ فضای واژگانی سعدی و عاری بودن از ترکیبات بدیع و محسّنات لفظی و معنوی در این ابیات است. مثلاً آن ابیات را مقایسه کنید با این ابیات سعدی:
ماه فرو مانَد از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
قدرِ فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظرِ قدرِ با کمال محمد
...
3- در بیت دوم از ابیات مذکور آمده است:
هزار بار تو را بیش گفتم ای عاقل
که جانشین رسول خدا علیِّ ولیست
سؤال اینجاست که بر فرض هم ابیات از سعدی باشد، هزار باری که وی تصریح به خلافت بلافصلِ امیرالمؤمنین (علیه السلام) نموده، کجا گزارش شده است ؟!!
البته عدد هزار که دال بر کثرت است، ولی بالاخره کنایه از اصرار شاعر بر این مطلب دارد. و این اصرار نه در سایر آثار سعدی گزارش شده و نه در تاریخ از احوالاتِ او (در مجالس و مناظرات و ... ) به ما رسیده است.
#والله_أعلم
پایان سخن، این بیت آبدارِ شیخ اجل سعدی باشد که از شاهکارهای او در توحید و وسعت نظر او در این باب است:
به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
اثیر اخسیکتی و مجیر بیلقانی
یکی از منابع مورد استفادۀ مصحح دیوان مجیر بیلقانی در تصحیح دیوان اشعار این شاعر، دست¬نویس مورخ سال 1262ق بوده که از کتب اهدایی مرحوم نخجوانی به کتاب¬خانۀ ملی تبریز است. این دست¬نویس که با علامت اختصاری ن مشخص شده، تذکرۀ دولتشاه و بخشی از اشعار اثیر اخسیکتی را نیز شامل است. منبع بسیاری از اشعار ثبت شده در دیوان مجیر، همین نسخۀ متأخر بوده و مصحح با اعتماد بر همین دست¬نویس، اشعار بسیاری را به نام مجیر درج کرده است. اما نکتۀ حائز اهمیت این است که برخی از این اشعار در دیوان اثیر نیز به ثبت رسیده و محتمل است کاتب نسخۀ نخجوانی، اشعار این دو شاعر را خلط کرده باشد.
طبق احصاء نگارنده 4 قصیده در دیوان مجیر مشاهده می¬شود که فقط با استناد به نسخۀ نخجوانی به نام این شاعر آمده است و از میان این 4 قصیده 3 قصیده در دیوان چاپی اثیر موجود است و در برخی منابع دست¬نویس اشعار وی نیز مشهود است؛ آن دیگری هم که در دیوان چاپی اثیر نیامده در دست¬نویس ترکیه (برگ 488) آمده است:
1- رسید کان مروت به قعر گوهر جود ز صائن¬الدین دریای مکرمت محمود
(بیلقانی، 1358: 86؛ اخسیکتی، 1337: 431)
این قصیده در دیوان هر دو شاعر با 13 بیت به ثبت رسیده است؛ منبع مصحح در انتساب شعر به اثیر، دست¬نویس دواوین سته است و در دست¬نویس ترکیه با 14 بیت آمده است (برگ 447).
2- در گلشن ایام نسیمی ز وفا نیست در دیدۀ افلاک نشانی ز حیا نیست
(بیلقانی، 1358: 260؛ اخسیکتی، 1337: 65)
فقط 8 بیت قصیدۀ بالا به نام مجیر ثبت شده است؛ حال آن که منابعی چون (م مب مج ص) آن را با 30 بیت به اثیر منسوب کرده¬اند؛ اما در دست¬نویس ترکیه با 41 بیت آمده است (برگ 454).
3- شکست دور سپهرم به پایمال زحیر بریخت خون جوانیم غبن عالم پیر
(بیلقانی، 1358: 271؛ اخسیکتی، 1337: 151)
این شعر نیز در دیوان چاپی مجیر 15 بیت دارد و شکل کامل آن را می¬توان با استناد به (م ص پ مج) با 43 بیت در دیوان اثیر مشاهده کرد. در دست¬نویس ترکیه با 41 بیت آمده است (برگ 454). (خانم طیه به اشتراک این شعر و ضعف نسخه ن در کانال خود توجه داده اند).
4- دست مخالف ببست تیغ جهان پهلوان کار موافق گشاد دست قزل ارسلان
(بیلقانی، 1358: 150)
شعری است که در بخش قصاید مجیر با 11 بیت به ثبت رسیده است و بر خلاف سه شعر پیشین، در دیوان چاپی اثیر جای ندارد؛ اما این شعر نیز با استناد به دست¬نویس ترکیه (برگ 488) از سروده¬های اثیر اخسیکتی است.
*****************
نیز در بخش قطعات، بسیاری از اشعار دیوان مجیر فقط در نسخۀ نخجوانی آمده که از بین این اشعار، نسبت 2 شعر به مجیر قطعاً صحیح نیست:
1- ای یازده امهات و نه آب نازاده خلف¬تر از تو فرزند
(بیلقانی، 1358: 305؛ اخسیکتی، 1337: 430) این شعر در دست¬نویس ترکیه با 24 بیت به نام اثیر آمده است (برگ 447).
2- خسروا بر بساط خدمت توست قدم طبع آسمان سایم
(بیلقانی، 1358: 319؛ اخسیکتی، 1337: 437)
در هر دو تصحیح با 15 بیت آمده است و در دست¬نویس ترکیه با 17 بیت به نام اثیر به ثبت رسیده است (برگ 487).
خلط اشعار دو شاعر امری بدیهی است؛ اثیر و مجیر هم عصر بوده¬اند و رقابت شعری داشته¬اند و به تتبع اشعار یکدیگر نیز پرداخته¬اند. تهمت سرقت ادبی نیز بین ایشان رواج داشته است و چنان که از قرائن پیداست، کاتبی باعث انتساب غلط اشعار مذکور از اثیر به مجیر گشته است. این امر به این دلیل است که اشعار این دو شاعر قرن ششمی را اغلب در یک مجموعه گرد می¬آورده¬اند. دواوین سته و مجموعۀ دوازده دیوان ترکیه منابعی قدیم¬اند که از این جمله-اند. کاشی نیز در خلاصه¬الاشعار بلافاصله پس از ذکر احوالات اثیر به سرگذشت مجیر بیلقانی پرداخته است.
بله قبول است قربان. و ما قدر دان مطالب کانال هستیم.
عرض کردم بیت اخر در خزائن، نقی ضبط شده و تمام ابیات را در دیوان مطبوعش دیده و یادداشت کرده ام.
"نگاهی به تصحیح سفینهی ترمد"
#سفینه_ترمد از مجموعههای گرانسنگ فارسی است که محمدبنیغمور، محتملا آن را در نیمهی نخست سدهی هشتم تدوین کرده است. این جُنگ ادبی ارزشمند، به همت محقق گرامی #امید_سروری تصحیح شده و #موقوفات_ایرج_افشار با همکاری #نشر_سخن، آن را در سال ۱۳۹۶ منتشر کرده است.
تصحیح، مقدماتی سودمند دارد و متن سفینه نیز با توجه به تکنسخه بودن اثر، به نحوی متناسب تصحیح شده است. البته مصحح محترم در مواردی متعدد، ضبطهایی خارج از متن را بر اساس اجتهاد خود یا بهاستنادِ دیوانها یا دیگر جنگها، با ضبط اصلی جایگزین کرده، هرچند بسیاری از این جایگزینیها رجحانی بر ضبط متن ندارد؛ مگر در مواردی که متن ناخوانا بوده یا بخشی از آن افتادگی داشته است.
در کنار این دست ضبطها که بهطور قطعی دربارهی آنها نمیتوان نظر داد، دهها ضبط موجود، ایراد ادبی یا وزنی دارند و مصحح ارجمند گویا متوجه آنها نشده است. مواردی که لازم است در چاپ مجدد اثر بازبینی شود. تعداد این دست ابیات در سفینه کم نیست و در ادامه به ذکر چند نمونه از آنها بسنده شده است:
ص ۹۴:
ضبط نسخه: یکی چو نرگس بگشای عقل و بین رویش
ضبط جایگزین مصحح: یکی چو نرگس بگشای عقل و [به خویش]
که ضبط جایگزین مصحح، وزن شعر را خراب کرده است.
ص ۱۲۶:
ضبط مصحح: به وقت جستن و ناورد ز سبق و حمله در میدان
ضبط احتمالا صحیح:
به وقت جستن و ناورد و سبق و حمله در میدان
ص ۱۴۱: قصیدهای نویافته از لبیبی که مصحح در مقالهای جداگانه به همین صورت ضبط کرده است:
یکی قصیدهی من همه [...] مایهی شُعراست
صورت نزدیک به صحیح:
یکی قصیدهی من مایهی همه شُعراست
ص ۱۶۳:
ضبط خطای مصحح: گویی هماختر فلک [است] تندخاطرم
صورت صحیح اصلِ متن: گویی هماخترِ فلکِ تندخاطرم
ص ۲۹۳:
ضبط مصحح: مشو تنگدل و ناصبوری مکن
ضبط پیشنهادی:
مشو تنگدل، ناصبوری مکن
ص ۳۰۶
تصحیح قطعهای از فتوحی که بر اساس ضبط مصحح، واژههای "تنم" و "صابرم" قافیه شده که به احتمال قوی، خطای کاتب بوده است.
ص ۳۱۳: ضبط مصرع اول شعر معجبک ترمدی(؟) خطاست.
ص ۳۱۵: مصراع آخر شعر ضیاءالدین فارسی، افتادگی دارد.
ص ۳۱۶: مصراع دوم بیت جمالالدین قرشی ایراد ضبط دارد.
ص ۳۱۹: بیت اول شمسالمعالی ایراد ضبط دارد. همچنین است ص ۳۲۰ مصراع اول شعر کمالالدین.
ص ۳۲۶: مصراع چهارم شعر انوری، متن نسخه بهدرستی: "کنون کز نزدت ای مخدوم سوی خانه برگردم"، بوده ولی مصحح آن را به صورت زیر تغییر داده است:
کنون کز نزدت ای مخدوم [به] سوی خانه برگردم.
ص ۳۲۹: مصرع دوم شعر سید اشرفی افتادگی دارد.
ص ۳۳۲: ضبط مصحح: "غوطهی شرم خورد اندر عرق درّ خوشاب"
ضبط صحیح با توجه به رمل مخبون بودن وزن شعر: شرم غوطه خورد اندر عرق درّ خوشاب.
این دست خطاها، در بسیاری از صفحات تصحیح دیده میشود که به دلیل پرهیز از زیادهگویی به آنها اشاره نمیشود. (برای نمونه بنگرید به صفحات ۳۴۴، ۳۴۶، ۳۴۷، ۳۵۶، ۳۷۰، ۴۰۷، ۴۰۹، ۴۱۸، ۴۴۴، ۴۵۹، ۴۶۰، ۴۷۸ و ...)
#محمد_مرادی
@drmomoradi
شهنشاه نامه صبا، از دیوان های مشهور دوره قاجار که در ارتباط با ویژگی های تاریخی دوره قاجار توسط فتحعلیخان کاشانی متخلص به صبا بر وزن شاهنامه فردوسی با 40 هزار بیت در سه سال به نظم در آمده که بیشتر در ارتباط با فتحعلی شاه قاجار است.
یک نمونه از این اثر در موزه باستانشناسی زنجان نگهداری می شود که در سال ۱۲۴۶ ه ق در روستای نشل دردارالمرز طبرستان کتابت شده است. این نسخه به طول ۳۵ سلنتیمتر و عرض ۲۳ سانتیمتر با جلد لاکی منقوش به تاریخ ۱۲۴۶٫ ه ق ، به خط نستعلیق، در ۳۶۴ برگ کتابت شده است که تعداد ابیات آن 12306 میباشد.
@zanjanstudy
با سلام و سپاس از این هدیه باشکوه💐
در دو طرف این مرقع زیبا، ابیاتی به خط ثلث جلی، حاوی فرازهایی از القصیدة الوتریة بغدادی آمده است که در مدح حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله سروده شده و آن قصیده بسیار مشهور است و دارای تخمیسات فراوانی است.
وسط مرقع نیز ابیات مشهور نادعلی (ع)، به خط زیبای نستعلیق آمده است. در وبگاه ویکی شیعه درباره نادعلی (ع) چنین آمده است:
"گفته شده این دعا در روز جنگ احد از عالم غیب به گوش پیامبر (ص) رسیده است. علامه مجلسی در بحارالأنوار و میرزا محمدتقی سپهر در ناسخ التواریخ، به روایت میبدی یزدی اشاره کردهاند. در بحارالأنوار اشارهای به منبع این دعا نشده است. تقیالدین ابراهیم کفعمی، عالم شیعه قرن نهم هجری، در کتاب مصباح آورده است، فراز مذکور را به خط شهید اول دیده و افزوده که برای پیدا شدن گمشده و بَردهٔ فراری خوانده و تکرار میشده است. محدث نوری نیز در کتاب مستدرک الوسائل همین مطلب را از مصباح نقل کرده است".
در بخش فُرودینِ این قطعه هنری نیز، ابیاتی به خط نستعلیق خفی، از عبدالرحمن جامی، به نقل از فاتحة الشباب او - که یکی از چهار دیوان سترگ اوست - آمده است.
بسیار سپاسگزاریم بابت به اشتراک گذاری این قطعات هنری دل انگیز و چشم نواز💐
سلام و ارادت🌷
بله گویا اینها دو بیت از شعر نسیم شمال است. اما ظاهرا شعر تغییر کرده و خلاصه شده و اصل این ابیات اینطور بوده:
دزدی که نسیم را بدزدد دزد است
در کعبه گلیم را بدزدد دزد است ... و همینطور الی آخر
50 حرفی بودن یک بیت، صرفاً یک تعریف عرفی است، به این معنی نیست که اگر در نسخه ای سطور کم-حجمتری مشاهده شد، سطور از بیت بودن بیفتند، بلکه آنجا هم هر سطر یک بیت است. اما اینکه گزارش تعداد سطرهای این نسخه با واقع منطبق نیست و کمتر از آن است، یا می تواند ناشی از خطای گزارشگر در تخمین ابیات باشد، یا آنکه در زمان گزارش، این نسخه در مجموعه ای بوده و گزارش کننده سهواً ابیات کل مجموعه را گزارش کرده است. به شرط آنکه نسخۀ مورد نظر شما کامل باشد، وگرنه این احتمال هم است که برگه هایی از نسخه، به تعداد همان ابیاتی که گزارش از واقع فزونی دارد، مفقود شده باشد.
"اشارهای دربارهی قصیدهی فرزدق"
در تاریخ ادب عربی بر اساس برخی اسناد موجود، نخستین شعر را در ستایش امام چهارم، ابوالاسود دوئلی بهمناسبت میلاد آنحضرت سروده؛ هرچند دربارهی استناد و انتساب شعر او بهمطلع "و انّ غلاماً بین کسری و هاشم" در این مجال نمیتوان اظهار نظر کرد.
در شعر فارسی هم، اقدم اشارات به علیبنالحسین، مربوط به قصیدهی مشهور کسایی است با مطلع"فهم کن گر مومنی فضل امیرالمومنین". در ابیات پایانی این شعر که "۳۷۰ سال پس از زمان پیمبر " سروده شده، کسایی صرفا به نام امام چهارم اشاره کرده است:
منبری کآلوده گشت از پای مروان و یزید
حقّ صادق کی شناسد وآن زینالعابدین؟
(دیوان کسایی، ص ۹۶)
در کنار این دو شعر نخستین و در طول بیش از هزار سال اخیر، صدها شعر و شاید هزاران تلمیح دربارهی امام چهارم در شعر فارسی و عربی ثبت شده؛ بااینحال هیچ شعری، مقبولیت میمیهی فرزدق را نیافته است:
هذا الذی تعرف البطحاء وطاته
والبیت یعرفه والحلّ والحرم
این شعر از آثار مشهوری است که "شان و جایگاه سرودنش" در ادبیات عرب ثبت شده؛ هرچند در تعداد ابیات آن میان پژوهشگران اختلاف نظر وجود دارد.
#امام_سجاد
#فرزدق
@drmomoradi
"ادامه"
در کتابهای تاریخی و ادبی، گاه تفاوتهایی در ضبط و تعداد ابیات این شعر دیده میشود. برای مثال صاحب مجانیالحدیثه که این شعر را بر اساس نقل صاحب اغانی و ابن خلکان ضبط کرده، معتقد است که در دیوان فرزدق جز شش بیت این قصیده وجود ندارد. (المجانیالحدیثه، ج۲، ص ۱۲۱) شکل ضبط شده در المجانی ۲۷ بیت دارد و مطابق با تعداد ابیات قصیده در دیوان فرزدق، چاپ دارالکتبالعلمیه است. (دیوان، ص ۵۱۱ تا ۵۱۴) البته در الاغانی (ج۲۱، ص ۲۴۶) تنها ۲۰ بیت از این شعر مشهور ضبط شده که تاحدودی مشابه ضبطهای مشهور موجود در دیگر متون است؛ چنانچه در تصحیحها و نسخ کشفالمحجوب هجویری نیز، داستان سرایش شعر، ضبط و تعداد ابیات آن نزدیک به روایت مشهور است. (بنگرید به کشفالمحجوب ژوکوفسکی و بهاءالدین زکریا مولتانی که بهترتیب ۱۷ و ۲۵ بیت دارد.)
از معدود روایتهای متفاوت، نقلی است که سلیمان بن احمدالطبرانی(ف ۳۶۰) در المعجمالکبیر ذکر کرده است. او در روایت ۲۸۰۰ ذیل فصل مربوط به حسینبنعلی(ع) ۹بیت از شعر فرزدق را همراه با داستان معروفش، ثبت کرده و ممدوح این شعر را امامحسین(ع) دانسته است. (المعجم، ج۳، ص۱۰۶)
#امام_سجاد
@drmomoradi
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com