برای عضویت در گروه مكتبة المجلسي ودارالتراث اینجا ضربه بزنید
https://t.me/joinchat/HsbLqz51-lcmYae2spiGrA
روایت جاحظ: چه کسی حسین بن علی را به شهادت رساند؟
عمرو بن بحر جاحظ (160 ـ 255)، ادیب، متکلم و مورخ زبردستی است، و اینجا، ضمن چند سطر، روایت خود را در باره قاتل امام حسین (ع) بیان کرده است. بخشی از آن تازه است، اما دو نکته هم در آن هست. اول در باره نام «یزید بن خولی» است که باید «خولی بن یزید [اصبحی]» باشد. دوم در باره خوابی در باره شمر که اینجا می گوید امام حسین (ع) خواب دید، اما منابع دیگر آن را منسوب به پیامبر می دانند که خواهیم آورد. جاحظ این متن را در کتاب «البرصان و العرجان و العمیان و الحولان» جاحظ (ص 128) آورده است.
قال الحسين بن على بن أبي طالب ـ رحمة اللّه عليه ـ قبل أن يقتله بليلة:
إنّی رأيت في المنام كأنّ كلبا أبقع يلغ في دمائنا، فعبّرتُه هذا الأبرص الضّبابي؛ يعني شمر بن ذي الجوشن.
كان الرئيس في قتل الحسين بن علي، و المَلِك يزيد بن معاوية، و كان أمير العراق الذي جهّز الجيش و عَقد اللواء عبيد اللّه بن زياد، و كان صاحب الجيش و أمير الجماعة عمر بن سعد، و كان قائده الأكبر شمر بن ذي الجوشن، و كان الذي تولّى قتله يزيد بن خوليّ، و الذي حفظ ظَهر [خولی بن] يزيد حتّى نزل إليه و حزّ رأسه سنان بن أنس.
حسین بن علی بن ابی طالب رحمة الله علیه، شبی قبل از آن که شمر او را بکشد، گفت: در خواب دیدم که سگی [پیسه ای] پنجه در خون ما انداخته است. آن را به این ابرص ضبابی، یعنی شمر بن ذی الجوشن تعبیر کردم. رئیس در قتل حسین بن علی و پادشاه وقت یزید بود. امیر عراق که لشکر را تجهیز و تدارک کرد و پرچم را بست، عبیدالله بن زیاد بود. فرمانده سپاه و امیر جماعت، عمر بن سعد بود. قائد بزرگ آن سپاه شمر بن ذی الجوشن بود. کسی که کار قتل امام حسین را بر عهده گرفت، خولی بن یزید بود. کسی که پشت یزید را گرفت تا بر حسین فرود آمد و سر او را جدا کرد، سنان بن انس بود.
زبیر بن بکار (م 256) معاصر جاحظ، به نقل از جعفر بن محمد (ع) خواب را از پیامبر (ص) دانسته که شصت سال بعد، تعبیر شده است: کسی از امام صادق پرسید: چه قدر تعبیر یک خواب می تواند به تأخیر افتد؟ حضرت این حکایت را نقل کرد:
فقال: رأى رسول اللّه- صلى اللّه عليه و سلم- كأنّ كلبا أبقع يلغ في دمه، فكان شمر بن ذي الجوشن قاتل الحسين ـ عليه السلام ـ ذلك، و كان أبرص، و كان تأويل الرؤيا بعد ستين سنة [اخبار الموفقیات: ص 167 ـ 168، این روایت جعفر بن محمد صادق (ع) در «نوادر الرسائل» مدائنی «م 224» ص 143 هم آمده است؛ همین طور بهجة المجالس ابن عبدالبر: 3/149.]
امام محمد باقر علیه السلام
🔹 کنیه ایشان ابوجعفر می باشد.
🔹 زادروز:۱ رجب سال ۵۷ قمری
🔹 زادگاه:مدینه
🔹 مدت امامت : ۱۹ سال(۹۵ تا ۱۱۴)
🔹 شهادت:۷ ذی الحجه در سال ۱۱۴
🔹مدفن:بقیع، مدینه
چون نسب امام باقر(ع) به امام حسن و امام حسین (ع) میرسد، به ایشان لقب هاشمی بین هاشمیین، علویٌ بین علویین و فاطمیٌ بین فاطمیین دادند.
پیامبر(ص)؛ سالها قبل از به دنیا آمدن امام باقر(ع)، نام او را محمد و لقبش را «باقر» قرار داد. و حدیث جابر و روایات دیگری بر این نامگذاری دلالت میکند.
دوران امامت ایشان با پنج تن از خلفای بنی امیه معاصر بود.
۱. ولید بن عبدالملک (۸۶-۹۶ق)
۲. سلیمان بن عبدالملک (۹۶-۹۹ق)
۳. عمر بن عبدالعزیز (۹۹-۱۰۱ق)
۴. یزید بن عبدالملک (۱۰۱-۱۰۵ق)
۵. هشام بن عبدالملک (۱۰۵-۱۲۵ق)
شیخ طوسی، در کتاب رجال خویش، اصحاب و شاگردان امام باقر(ع) را که از آن حضرت نقل حدیث کردهاند ۴۶۲ مرد و دو زن دانسته است.
حضرت ام البنين عليها الصلاة والسلام و شمر بن ذي الجوشن
ديدم آقایی به مناسبت بحث تأييد صلاحيت ها در شورای شهر، شمر بن ذي الجوشن، قاتل حضرت سيد الشهداء (ع) را دایی حضرت ابو الفضل العباس عليه الصلاة والسلام معرفی کرده، لابد به اين حجت که به روايت مقاتل و از جمله مقتل ابو مخنف در حادثه کربلاء شمر برادران امام را از فرزندان ام البنين، " بنو أختنا" خطاب کرده. روشن است اين آقا اطلاعی از انساب عرب و همچنين ادب انساب و خطابات در زبان عربی کهن ندارد.
ام البنين (ع) دختر حزام بن خالد بن ربيعة بن الوحيد بن کعب بن عامر بن كلاب بن ربيعة بن عامر بن صعصعة بن معاوية بن هوازن العامريّ ثم الوحيدي بود. در حالی که نسب شمر چنين است: شمر بن ذي الجوشن (اسمه: أوس؛ وقيل شرحبيل) بْن الأعور بْن عمرو بْن معاوية، وهو الضباب بْن كلاب بْن ربيعة بْن عامر بْن صعصة العامري الكلابي، ثم الضبابي.
بنابراين شمر دایی ابو الفضل العبّاس و برادر ام البنين نبود. تنها در طبقه ای بسیار دور از سلسله انساب شمر (که شايد صرفا ادعایی بيش نبوده برای اينکه خود را از اعراب صحيح النسب جا بزند) نسب ادعایی او با واسطه های متعددی به نيای دور ام البنين می رسيده.
در رسم عرب در خطابات تعابيری مانند "بنو أختی"؛ "يا أخت هارون" که در قرآن آمده و يا تعابيری مانند "يا أخا ربيعة" که در کتاب های تاريخ زياد ديده می شود به معنی انتساب به خاندان و قبيله و تبار مشترک است. در مورد اخير تعبير " يا أخا ربيعة" يعنی ای کسی که از خاندان ربيعه هستی و يا در مورد حضرت مريم در قرآن تعبير "يا أخت هارون"، برخلاف تفسيری که خيلی ها را به اشتباه انداخته، يعنی ای کسی که از تبار منتسب به دودمان هارون، برادر موسی هستی. "بنو أختی" هم به معنای اشتراکی و لو دور در سلسله نسب است از ناحيه ام البنين؛ ولله الحمد أولا وآخرا.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
اسماعيليه چه زمانی ظاهر شدند؟ (يک تفسير جديد) در دو فرسته
معمولا تصور می شود که سبب پيدایی فرقه اسماعيليه مرگ زود هنگام اسماعيل فرزند امام صادق (ع) بود؛ کسی که گروهی از شيعيان به جانشينی او بعد از امام صادق در زمان حيات امام باور داشتند و به آن دل بسته بودند. اين سخن درستی است. خطابيه، پيروان ابوالخطاب چنين باوری داشتند البته ابوالخطاب (د. 138 ق) سال ها قبل از مرگ اسماعيل (د. 145 ق) در پی شورشی در کوفه کشته شده بود منتهی چون او در زمان حياتش با اسماعيل مناسبات نزديکی داشت بعد از مرگ اسماعيل اين خطابيه بودند که هسته اصلی اسماعيليه را يعنی کسانی که به امامت اسماعيل باور داشتند تشکيل می دادند. منتهی مشکل اينجا بود که اسماعيل در زمان حيات پدر از دنيا رفت و اعتقاد به امامت اسماعيل در حالی که خود ديگر در ميان نبود عملا به کار نمی آمد؛ مگر اينکه يا به غيبت او باور يابند و يا اينکه او را رها کنند و به امامت يکی از برادران او از فرزندان امام صادق (ع) ايمان پيدا کنند و يا اينکه امامت را در نسل اسماعيل جاری بدانند؛ بی آنکه عملا خود اسماعيل امام باشد، چرا که در حيات پدر امامت فرزند معهود نبود. هر چه هست با وجود اينکه در زمان حيات اسماعيل دست کم بخشی از خطابيه به او به چشم جانشين امام صادق (ع) می نگريستند اما بعد از مرگ او اعتقاد به امامت وی جز در پرتوی يکی از تفاسيری که در بالا گذشت ممکن نبود.
عموما تصور می شود و در بسياری از منابع ملل و نحل هم گفته می شود که تعدادی از اسماعيليه با عنوان مبارکيه بعد از مرگ اسماعيل / و يا رحلت امام صادق (ع) امامت را در نسل اسماعيل باقی می دانستند و بدين ترتيب به امامت محمد بن اسماعيل باورمند شدند. اينکه بعد از محمد اعتقاد اسماعيليان چگونه پيش رفت اينجا محل بحث ما نيست اما اجمالا بايد گفت که اعتقاد به قائميت او و اينکه او آخرين امام از سلسله ائمه است و يا حتی غيبت او عقايدی نبود که بلافاصله بعد از مرگ محمد بن اسماعيل به ظهور بپيوندد. اينها تحولاتی بود که سال ها بعد به وقوع پيوست (در اين زمينه به دنباله اين سلسله مقالات بنگريد). اينجا آنچه مد نظر من است بيان اين نکته است که اعتقاد به امامت محمد بن اسماعيل بلافاصله بعد از مرگ اسماعيل و يا رحلت امام صادق (ع) به ظهور نپیوست. اين تفسيری است که بر اثر تأثير پذيری از عقايد و باورهای اسماعيليان در ميان محققان جديد و يا حتی منابع ملل و نحل شناسی قديم ايجاد شده اما واقعيت چيز ديگری است:
واقعيت اين است که بعد از مرگ اسماعيل، عده ای دور محمد بن اسماعيل را گرفتند اما آنها بلافاصله به انتقال امامت به محمد باور نيافتند. در واقع بعد از مدتی و در واقع بعد از رحلت امام صادق (ع) آنان که به امامت اسماعيل باور پيدا کرده بودند در ميان خود دچار اختلاف شدند: گروهی به امامت محمد فرزند امام صادق (ع) باور يافتند و گروهی ديگر که اکثريت آنان را تشکيل می دادند به امامت عبد الله افطح ايمان آوردند. اين چنانکه گفتم درست بعد از رحلت امام صادق بود؛ زمانی که عده ای با عنوان فطحيه امامت عبد الله را مطرح کردند. در ميان فطحيه گروه اکثريت کسانی بودند که هيچ گاه امامت اسماعيل را مطرح نمی کردند و اساسا به فرزند او محمد هم نزديک نبودند اما شماری ديگر از فطحيه همان باورمندان به امامت اسماعيل بودند که گفتيم بدنه اصلی شان از خطابيه بودند.
🌾نامهای ناآشنای کربلا 🌾 [ ۲۵ ]
✔️ «عَمرو بن قَرَضة انصاری»
🔹عمرو بن قَرَضة بن کعب انصاری از یاران امام حسین علیه اسلام و از شهیدان کربلا است.
پدر او، قرظة بن کعب ، از صحابه و راویان حدیث تلقی میشد. او از یاران امیر المؤمنین علیه السلام بود و در کوفه اقامت گزید. در جنگهای آن حضرت در کنار آن بزرگوار جنگید. امیر المؤمنین علیه السلام او را به فرمانروایی فارس گماشت و در سال ۵۱ هجری به دیدار معبود شتافت.
گفتهاند وی، نخستین کسی بود که در کوفه برایش نوحهسرایی انجام گرفت.
معروفترین فرزندان او، عمرو و علی هستند.
«عمرو» قبل از مانعتراشی دشمن برای امام حسین علیه السلام پیش از آغاز جنگ، (و به قولی ششم محرم) در کربلا به محضر اباعبد اللّه علیه اسلام شرفیاب شد و در شمار یاران آن حضرت قرار گرفت.
امام علیه السلام قبل از اینکه شمر بن ذی الجوشن، به کربلا اعزام شود، عمرو را برای گفتگویی که میان خود و عمر سعد صورت میگرفت، نزد ابن سعد میفرستاد و او پاسخ عمر را نزد امام میآورد که با ورود شمر، این ارتباط قطع شد.
با فرا رسیدن عاشورا، عمرو از امام حسین علیه السلام برای جنگ با دشمن اجازه میدان خواست.
طبری نوشته است که عمرو بن قرظه، به میدان رفت و این رجز را خواند:
سپاه انصار به خوبی میدانند
که من از این حریم دفاع خواهم کرد.
ضربهام ضربه جوانی است که ضعیف و ناتوان نیست.
خانه و جانم فدای حسین علیه السلام باد.
او نسبت به امام حسین علیه السلام علاقه بسیار داشت و پروانهوار دور امام میچرخید و تیرها و شمشیرها را به جان میخرید و تا زنده بود نگذاشت دشمن صدمهای بر آن حضرت وارد کند.
وی شجاعانه جنگید و شماری از نیروهای دشمن را به هلاکت رساند و پس از برداشتن جراحات فراوان، خدمت امام حسین علیه السلام بازگشت و پیشاپیش وی ایستاد تا وجود شریف او را از گزند دشمن، مراقبت نماید.
به گفته ابن نما: تیرهای دشمن به پیشانی عمرو اصابت میکرد و آسیبی به وجود مقدس امام حسین علیه السلام نرسید، تا اینکه عمرو در اثر جراحات زیاد از پای در آمد، رو به امام علیه السلام کرد و عرضه داشت: ای فرزند رسول خدا! آیا به عهد و پیمان خود وفا کردم؟
🔅حضرت فرمود: «آری! تو پیش روی من، در بهشت خواهی بود. سلام مرا به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برسان و بگو من نیز در پی تو خواهم آمد»
سپس جان داد و به فیض شهادت نایل آمد، رضوان اللّه علیه.
پس از شهادت او، برادرش، علی، که در زمره سپاهیان ابن سعد بود، از صف لشکریان بیرون آمد و فریاد زد: ای حسین! ای دروغگو! برادرم را فریفتی و به کشتن دادی؟
🔅امام حسین علیه السلام بدو فرمود: «من برادرت را فریب ندادم، بلکه خداوند او را هدایت و تو را گمراه ساخت»
علی گفت: خدا مرا بکُشد اگر تو را نکشم. سپس به امام حمله کرد.
نافع بن هلال راه را بر او بست و با ضربتی وی را از اسب به زیر انداخت..
برخی گفتهاند که علی با این ضربه به هلاکت رسید و برخی دیگر نقل کردهاند که طرفدارانش با حمله به سمت وی او را نجات دادند و به مداوا پرداخت و بعدها بهبودی یافت..
در برخی کتب اهل سنّت، شرح حال «علی» بیان شده و با نقل روایت از او، وی را مدح و ستایش نمودهاند ولی از برادر شهیدش نامی نبردهاند.
💠 در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه از عمرو بن قرظه چنین یاد شده است:
«السَّلامُ عَلی عَمرو بنِ قَرظَةِ الانْصاری»
📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
بخش اول/
منازل امام حسین (ع) از مدینه تا کربلا
پس از این که امام حسین(ع) از مکه حرکت کرد اولین پیام از سوی عبدالله جعفر برای ایشان ارسال شد که توسط فرزندان خود نامه ای به امام نوشت و طی آن از امام در خواست کرد که از مسافرت به عراق صرف نظر نماید.
خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: امام حسین ـ علیه السلام ـ از مکه خارج شد و به سوی کوفه رهسپار گردید و در طی این مسیر که به کوفه بلکه منجر به کربلا و شهادت آن حضرت و یارانش گردید، با افراد مختلف در منازل متعدد توقف کردند. در برخی از توقف گاه ها تنها گفتگویی با دیدار کنندگان و یا در خواستی از آنان و یا سوالی در زمینه کوفه پرسیده است که در این مجال اختصاراً به آن ها اشاره می شود.
امام حسين ـ عليه السلام ـ يکشنبه 28 رجب سال 60 هجري از مدينه شبانه خارج شد و 3 شعبان شب جمعه به مکه وارد شد، چون امام از مدينه حرکت کرد و مدتي در مکه بود و پس از اينکه احساس کرد بايد از مکه خارج شده و به سوي کوفه حرکت نمايد، پس از دريافت نامه هاي برخي از کوفيان و پس از اين که احساس خطر کرد و از شکستن حرمت کعبه و مسجد الحرام نگران بود روز سه شنبه هشتم ذي حجه از مکه به سرعت خارج شد. و پس از طي مسير طولاني ومنازل مختلف که ذکر می شود و پس از رويارويي با سپاهي که از کوفه به فرماندهي حر بن يزيد رياحي براي بردن امام به کوفه آمده بود، پنج شنبه روز دوم ماه محرم سال 61 کاروان حضرت در نقطه اي بياباني و دور از آب در کربلا خيمه هاي خود را برپا کرد. لذا مدت زمان حدود پنج ماه و اندي طول کشيد که امام به کربلا برسد، و در دهم محرم سال 61 به شهادت رسيد.
امام حسین ـ علیه السلام ـ از مکه خارج شد و به سوی کوفه رهسپار گردید و در طی این مسیر که به کوفه بلکه منجر به کربلا و شهادت آن حضرت و یارانش گردید، با افراد مختلف در منازل متعدد توقف کردند. در برخی از توقف گاه ها تنها گفتگویی با دیدار کنندگان و یا در خواستی از آنان و یا سوالی در زمینه کوفه پرسیده است که در این مجال اختصاراً به آن ها اشاره می شود.
به دنبال گزارش مثبت حضرت مسلم ـ عليه السلام ـ از اوضاع کوفه که هزاران نفر جمع شده وبا او بیعت کردند و نيز به جهت ناامن بودن مکه و حرم امن الهي - طرح توطئه ترور امام حسين ـ عليه السلام ـ در مکه توسط عاملان حکومت يزيد - آن حضرت در هشتم ذي الحجه (روز ترويه) سال 60ق مکّه را به طرف کوفه ترک کرده ضمن آنکه ترک مکه در هشتم ذي الحجه که از ايام حج است، باعث جلب توجه بيشتر همگان به مخالفت امام ـ عليه السلام ـ با حکومت يزيد گرديد.
1. پس از این که امام از مکه حرکت کرد اولین پیام از سوی عبدالله جعفر بود که توسط فرزندان خود نامه ای به امام نوشت و طی آن از امام در خواست کرد که از مسافرت به عراق صرف نظر نماید، اگر این محل را که خارج از مکه بود یک موقف و منزل و محل ملاقات فرض کنیم اولین منزل امام است. اگر چه توقف در این مکان که نام خاصی از آن ذکر نشده تنها بیرون شهر مکه با فاصله اندک بوده است. در این موقف و محل ملاقات، امام پاسخ عبد الله جعفر یا فرزندان او را داده است، اما فرزندان عبد الله همراه امام به کربلا آمده اند.
2. محل دیدار با فرزدق پس از این واقعه صورت گرفته که ظاهراً همان موقفی است که در خارج مکه بود. اگر چه برخی نام این محل را «ذات عرق» دانسته اند. برخی نیز نام این محل را «صفاح» نامیده اند.
3. تنعیم سومین محل است که امام با شترداران دیدار و از آنان درخواست می کند تا شترهای خود را کرایه بدهند.
4. در منزل موسوم به «حاجر» امام به مردم کوفه دومین نامه خود را نوشت و به مسلم فرستاد، حامل نامه قیس بن مسهر صیداوی بود.
5. در محلی به نام «خزیمه» حضرت زینب نگرانی خود از این مسافرت را به امام اعلام می دارد و امام او را دلداری می دهد.
6. منزلی به نام زرود که گزارش چندان مفصلي از آن نیست.
7. منزل دیگری که امام در آن خبر شهادت مسلم را از فردی به نام بکير شنید ، منزل «ثعلبیه» بود . امام پس از شنیدن شفاهی خبر فرمود پس از آنان (هانی و مسلم و قیس) زندگی دیگر لذت ندارد.
8. نام منزل دیگر را که امام در بین مبداء و مقصد توقف کرده «شقوق» نامیده اند.
9. نام منزل ديگر را «زباله» نامیده اند که شهادت مسلم و هانی و عبد الله یقطر به صورت رسمی از طریق نامه به امام رسید.
10. نام منزل دیگر را «بطن الرّمّه» نامیده اند که امام در این منزل خبر از شهادت خود داد.
11. منزل «شراف» دیگر منزلی بود که امام در آن جا نماز ظهر را اقامه کرد و در این منزل بود که سپاه کوفه به فرماندهی حر ریاحی به سوی امام آمد.
12. از دیگر منازل مسیر راه، منزل «بیضه» بود.
13. منزل «رهیمه» از منازل دیگری بود که امام در آن توقف کرد و عده ای در این منزل با امام دیدار نمودند.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اواخر_ذیحجه_مرگ_دشمنان_اهلبیت
#تقویم_تبری
.
#مرگ_شمر
آخر ذی الحجه بنابر مشهور شمر ملعون بدست جناب مختار بدرک رفت.
شمر خبیث بظاهر اسلام داشت وبرای نفاق درجنگ صفین درلشکر مولا آمد ودرجریان حکمین بابقیه منافقین متحد بود وبسیار ظلم کرد.
سپاه مختار در "قریه کلتانیه" او را زخمی کرده و به نزد مختار فرستادند.
جناب مختار نیز سراو را جدا کرد وبدنش را درون دیگی پراز روغن جوشان انداخت تا آش و لاش شد.
سپس سرش را لگدکوب کردند وبدن کثیفش را تکه تکه کرده وخوراکِ سگها شد.
📚امالی شیخ طوسی ج۱ص۲۵۰
.
#مرگ_پدر_ابوبكر ملعون
آخر ذی الحجه سال ۱۳هجری قمری مطابق با پنجم اسفند سال ۱۳هجری شمسی ابوقحافه #عثمان_بن_عامر پدر ابوبكر لعین در سن ۱۰۴سالگى بدرک رفت.
📚مستدرک سفينةالبحار ج۵ ص۲۱۰
.
#مرگ_هند_جگرخوار
آخر ذی الحجه ماه ذی الحجه سال ۱۳هجری قمری مطابق با پنجم اسفند سال ۱۳هجری شمسی #هند_جگرخوار همسر ابوسفيان و مادر معاويه بدركات جحيم شتافت.
هنده ازصاحبان پرچم فحشاء بود كه مردها به او مراجعه مى كردند، و ميل زيادى به #غلامان_سياه داشت، ولى هرگاه بچه سياهى میزائيد اورا میكشت.
معاويه رابه چهاركس نسبت میدهند: مسافربن أبى عمرو، عمارةبن وليد، عباس عموی پیامبر وصباح که با او الفتى خاصی داشت.
#هند قصد داشت قبرمادر پیامبرجناب آمنه بنت وهب سلام الله عليها رانبش كند وجسارت كند، ولى كفار #قريش مانع شدند وگفتند اين رسم میشود.
هند به وحشی گفت: محمد ياعلى ياحمزه رابكش!
وحشى گفت قادربه كشتن پيامبر وعلى نيستم ولى حمزه رامیکشم.
بدستور هند #وحشى سينه مبارک حضرت حمزه عليه السلام راشكافت. هنده جگرمبارک رامثل سگ بدندان گرفت ولی جگرحضرت مانندسنگ نقره اى رنگ شد ودندانش كارگرنشد واز آن روزملقب به "آكلة
الأكباد" گشت.
.
#مرگ_ابوموسى_اشعرى ملعون
آخر ماه ذى الحجه سال ۴۴هجری قمری مطابق با ششم فروردین سال ۴۴هجری شمسی عبدالله بن قيس مشهور به ابوموسی أشعرى بدرک رفت.
اوبه حزب عمر مشهور بود وجزء كسانى بود كه قصد قتل پيامبر را داشتند. واولين كسى بود كه به عمر «اميرالمؤمنين» خطاب كرد.
سرانجام درحكمين با #عمروعاص تبانى كرده و اميرالمؤمنين عليه السلام را ازخلافت خلع كرد. بعد به مكه گريخت و درآنجا مرد.
📚بحارالانوار ج۲۸ص۹۹
.
#مرگ_مروان_حمار
آخر ماه ذی الحجه سال ۱۳۳هجری قمری مطابق با ششم مرداد سال ۱۳۰هجری شمسی مروان بن محمد بن مروان بن حكم معروف به مروان حمار كشته شد.
#مروان_حمار آخرين خليفه بنى اميه بوده وبا مرگش، دولت هزارماهه بنى اميه منقرض گشت.
📚تتمةالمنتهى ص۱۴۶
❌آیا #شمر جانباز جنگ صفین و از یاران و شیعیان حضرت #امیرالمومنین علیه السلام بود و بعد ها راهش عوض شد و قاتل #سیدالشهدا علیه السلام شد؟🤔
یکی از مطالبی که این روز ها دست به دست می شود این است که شمر از جانبازان #جنگ_صفین و #شیعیان امیرالمومنین بوده و بارها به حج رفته بود و از بس نماز خوانده بود پیشانی و زانوهایش #پینه بسته بود و تمام تلاش نویسنده و گوینده مطلب این است که می خواهد طوری القا کند که آری امام حسین علیه السلام را شیعیان کشتند پس آی شیعیان مواظب باشید شمر نشوید!!!
حال واقعیت چیست؟
مطلب از ۵ جهت مورد بررسی ست
❌تولد شمر
❌قبل از جنگ صفین
❌حضور در جنگ صفین
❌جانبازی در جنگ صفین
❌بعد از جنگ صفین
❌۱)تولد شمر از طریق #زنا
در نحوه زنا زادگى وى نقل شده که روزى مادر شمر که زن بزچرانى بود و در بیابان به کار خود مشغول بود ، از چوپانى که از کنار او مىگذشت ، تقاضاى آب کرد تا با آن رفع عطش کند . #چوپان تقاضاى شیطانى خود را شرط دادن آب قرار داد و مادر شمر نیز پذیرفت و از این طریق ، #نطفه شمر منعقد شد!
📚بحارالانوار ج ۴۵ ص ۵
و به این دلیل بود که در #کربلا هم امام حسین علیه السلام شمر را پسر زن بز چران خطاب کرد و هم زهیر بن قین علیه السلام خطاب به شمر گفت:ای فرزند زنی که بر پاشنه پایش ادرار می کند(استعاره از زنی که در سن کم زنا کرده)
❌۲)شمر قبل از جنگ صفین
شمر از قبیله ی #هوازن بود که پدرش و قبیله اش مسلمان نمی شدند تا وقتی که از مسلمانان شکست خوردند و بعد اسلام آوردند!
❌۳)حضور شمر در جنگ صفین
حضور شمر در جنگ صفین به همراه قبیله اش هوازن و تیره اش بنی ضباب در جبهه ی امیرالمومنین علیه السلام قطعی ست اما مساله انگیزه ی حضور اوست!
در زمان جنگ صفین،شمر از بزرگان قبیله ی خودش نبوده و به دستور بزرگان قبیله خودش که تصمیم گرفته اند در لشکر امیرالمومنین باشند،بر مبنای سنت قبیله گرایی مانند سایر مردان قبیله اش در جبهه ی امیرالمومنین علیه السلام قرار گرفته و با انگیزه های قومی قبیله ای در جنگ حضور داشته است.
👌شاید برای تان سوال باشد که مگر می شود؟
که باید گفت بله در عرب آن روز ها سنت قبیله گرایی رواج زیادی داشته و نمونه اش شخصی به اسم قزمان بن حارث از افراد حاضر در جبهه رسول خدا در جنگ اُحد بود که وقتی در جنگ جراحت دید و در حال مرگ بود اطرافیانش گفتند:
(ای قزمان تو امروز به امتحان و بلای سختی گرفتار شدی بنابراین بشارت باد تو را شهادت و باغ بهشت بر تو گوارا باد)
قزمان جواب داد:
باغی از بهشت؟ لب فرو بندید، شما گمان کرده اید که من به خاطر اسلام جنگیدم؟
نه.چنین نیست.من تنها برای #قبیله ام و #خویشاوندانم جنگیدم.
قزمان این را گفت و برای رهایی از رنج جراحت با بریدن رگهای پشت آرنج دست خود،خودکشی کرد.و رسول خدا گفت او از اهل جهنم است.
❌۴)جانبازی شمر در جنگ صفین
روایت طبری و نصر بن مزاحم از شمشیر خوردن صورت شمر در جنگ صفین قابل استناد نیست.زیرا روایت طبری مستقل نیست و همان روایت نصر بن مزاحم است پس این روایت خبر واحد است و
راوی خبر واحد جانبازی شمر اشخاصی هستند که یکی در کارنامه اش نوکری یزید را کرده است و دیگری نوکری خاندان عمر را.
و برای شیعیان این روایات قابل پذیرش نیست.
حتی در صورت پذیرش اینکه شمر در جنگ صفین جانباز شده باید بگوییم او جانباز سنت و دستور بزرگان قبیله خودش شده نه جانباز راه امام معصوم علیه السلام.
❌۵)شمر بعد از جنگ صفین
شمر بعد از صفین با معاویه بیعت کرد.در صورتی که بعد از صفین افراد دو دسته شدند یا به امیرالمومنین علیه السلام وفادار ماندند یا به خوارج پیوستند و هم با امیرالمومنین و هم با معاویه دشمنی کردند.اما شمر راه سوم را انتخاب کرد و با معاویه بیعت کرد و مامور شد که شیعیان را بکشد که نمونه بارز آن کشتن حجر بن عدی بود😐تا نشان دهد که از سر محبت به علی علیه السلام در صفین حضور نداشته!و بعدها هم که ماجرای کربلا را به وجود آورد
❌❌❌
از تمام این مطالب اثبات می شود که شمر نه تنها شیعه و از جانبازان صفین نیست بلکه زنازاده ایست که از تولد تا مرگ دشمنی اهل بیت علیهم السلام را داشته است.و #حج رفتن و #نماز خواندن به تنهایی دلیل بر عاقبت به خیری نیست و حرامزاده ترین های تاریخ مانند شمر هم اهل نماز و حج بوده اند و آن چه مهم است #ولایت اهل بیت علیهم السلام است.و هیچ شیعه ای حاضر نیست امام ش را بکشد و تمام دشمنان در کربلا غیر شیعه بودند.
@shayanmosleh315
#شبهات_محرم (۱۴)
⁉️❕⁉️⁉️ آیا شمر جانباز جنگ #صفین و از یاران و شیعیان حضرت امیرالمومنین علیهالسلام بود و بعدها راهش عوض شد و قاتل #سیدالشهدا علیه السلام شد؟؟؟
〰〰〰〰〰〰〰▪️▪️
✍... یکی از مطالبی که این روزها دست به دست می شود این است که شمر از جانبازان جنگ #صفین و از شیعیان امیرالمومنین بوده و بارها به #حج رفته بود و از بس #نماز خوانده بود پیشانی و زانوهایش پینه بسته بود؛
تمام تلاش نویسنده و گوینده مطلب این است که می خواهد طوری القا کند که آری امام حسین علیه السلام را شیعیان کشتند!
پس آی شیعیان مواظب باشید شمر نشوید!!!
حال واقعیت چیست؟
از ۵ جهت مطلب را بررسی میکنیم:
▪️تولد شمر
▪️قبل از جنگ #صفین
▪️حضور در جنگ صفین
▪️جانبازی در جنگ صفین
▪️بعد از جنگ صفین
❌ ۱) تولد شمر از راه حرام:
در نحوه زنازادگى وى نقل شده که روزى مادر شمر که زن بزچرانى بود و در بیابان به کار خود مشغول بود ، از چوپانى که از کنار او مىگذشت ، تقاضاى آب کرد تا با آن رفع عطش کند . چوپان تقاضاى شیطانى خود را شرط دادن آب قرار داد و مادر شمر نیز پذیرفت و از این طریق ، #نطفه شمر منعقد شد!
و به این دلیل بود که در کربلا هم امام حسین علیه السلام شمر را پسر زن بز چران خطاب کرد و هم جناب زهیر بن قین علیه السلام خطاب به شمر گفت:
ای فرزند زنی که بر پاشنه پایش ادرار می کند(استعاره از زنی که در سن کم زنا کرده)
بحارالانوار ج۴۵ص۵
http://lib.eshia.ir/71860/45/5
❌ ۲)شمر قبل از جنگ #صفین:
شمر از قبیله ی هوازن بود که پدرش و قبیله اش مسلمان نمیشدند تا وقتی که از مسلمانان شکست خوردند و بعد اسلام آوردند!
❌۳)حضور شمر در جنگ #صفین
حضور شمر در جنگ صفین به همراه قبیله اش هوازن و تیره اش بنی ضباب در جبههء امیرالمومنین علیه السلام قطعی است ؛ اما مساله #انگیزهء حضور اوست!
در زمان جنگ صفین، شمر از بزرگان قبیلهء خودش نبوده و به دستور بزرگان قبیله خودش که تصمیم گرفته اند در لشکر امیرالمومنین باشند،
بر مبنای سنت قبیله گرایی مانند سایر مردان قبیلهاش در جبههء امیرالمومنین علیه السلام قرار گرفته و با انگیزههای قومی قبیله ای در جنگ حضور داشته است.
👈 شاید برای تان سوال باشد که مگر میشود؟
باید گفت بله در عرب آن روزها سنت قبیلهگرایی رواج زیادی داشته و نمونهاش شخصی که حکایت او در منابع مخالفین ما آمده، به اسم قزمان بن حارث از افراد حاضر در جبهه رسول خدا در جنگ اُحد بود که وقتی در جنگ جراحت دید و در حال مرگ بود اطرافیانش گفتند:
ای قزمان تو امروز به امتحان و بلای سختی گرفتار شدی بنابراین بشارت باد تو را شهادت و باغ بهشت بر تو گوارا باد.
قزمان جواب داد:
باغی از بهشت؟ لب فرو بندید، شما گمان کرده اید که من به خاطر اسلام جنگیدم؟
نه.چنین نیست.
من تنها برای #قبیله ام و #خویشاوندانم جنگیدم.
قزمان این را گفت و برای رهایی از رنج جراحت با بریدن رگهای پشت آرنج دست خود،خودکشی کرد.
و رسول خدا گفت او از اهل جهنم است.
❌۴)جانبازی شمر در جنگ #صفین
روایت طبری و نصر بن مزاحم از شمشیر خوردن صورت شمر در جنگ صفین قابل استناد نیست.
زیرا روایت طبری مستقل نیست و همان روایت نصر بن مزاحم است پس این روایت خبر واحد است و
راوی خبر واحد جانبازی شمر ، اشخاصی هستند که یکی در کارنامهاش نوکری #یزید را کرده است و دیگری نوکری خاندان عمر را.
و برای شیعیان این روایات قابل پذیرش نیست.
حتی در صورت پذیرش اینکه شمر در جنگ صفین جانباز شده باید بگوییم او جانباز سنت و دستور بزرگان قبیله خودش شده نه جانباز راه امام معصوم علیه السلام.
❌۵)شمر #بعد از جنگ #صفین
شمر بعد از صفین با #معاویه بیعت کرد. در صورتی که بعد از صفین افراد دو دسته شدند یا به امیرالمومنین علیه السلام وفادار ماندند یا به خوارج پیوستند و هم با امیرالمومنین و هم با معاویه دشمنی کردند.
اما شمر راه سوم را انتخاب کرد و با معاویه بیعت کرد و مامور شد که شیعیان را بکشد که نمونه بارز آن کشتن حجر بن عدی بود؛
تا نشان دهد که از سر محبت به علی علیه السلام در صفین حضور نداشته!و بعدها هم که ماجرای کربلا را به وجود آورد.
________
از تمام این مطالب اثبات می شود که شمر نه تنها شیعه و از جانبازان صفین نیست بلکه زنازادهای است که از تولد تا مرگ ، دشمنی اهل بیت علیهم السلام را داشته است.
و #حج رفتن و #نماز خواندن به تنهایی دلیل بر عاقبت به خیری نیست و حرامزاده ترین های تاریخ مانند شمر هم اهل نماز و حج بوده اند و
آن چه مهم است #ولایت اهل بیت علیهم السلام است.
و هیچ شیعه ای حاضر نیست امام خود را بکشد و قاتلین سیدالشهداء علیهالسلام همگی غیر شیعه بودند.
〰〰〰〰〰〰
➕ شبهه مرتبط:
❕❗️کربلا به رفتن نیست؛ اگر به رفتن بود که شمر هم کربلایی است!!
https://t.me/borrhan/28914
@borrhan
◼️ روایت جاحظ: چه کسی امام حسین (ع) را به شهادت رساند؟
🖊 رسول جعفریان
▪️عمرو بن بحر جاحظ (160 ـ 255)، ادیب، متکلم و مورخ زبردستی است، و اینجا، ضمن چند سطر، روایت خود را در باره قاتل امام حسین (ع) بیان کرده است.
▪️بخشی از آن تازه است، اما دو نکته هم در آن هست. اول در باره نام «یزید بن خولی» است که باید «خولی بن یزید [اصبحی]» باشد. دوم در باره خوابی در باره شمر که اینجا می گوید امام حسین (ع) خواب دید، اما منابع دیگر آن را منسوب به پیامبر می دانند که خواهیم آورد. جاحظ این متن را در کتاب «البرصان و العرجان و العمیان و الحولان» جاحظ (ص 128) آورده است.
◼️قال الحسین بن على بن أبی طالب ـ رحمة اللّه علیه ـ قبل أن یقتله بلیلة:
▪️إنّی رأیت فی المنام کأنّ کلبا أبقع یلغ فی دمائنا، فعبّرتُه هذا الأبرص الضّبابی؛ یعنی شمر بن ذی الجوشن.
▪️کان الرئیس فی قتل الحسین بن علی، و المَلِک یزید بن معاویة، و کان أمیر العراق الذی جهّز الجیش و عَقد اللواء عبید اللّه بن زیاد، و کان صاحب الجیش و أمیر الجماعة عمر بن سعد، و کان قائده الأکبر شمر بن ذی الجوشن، و کان الذی تولّى قتله یزید بن خولیّ، و الذی حفظ ظَهر [خولی بن] یزید حتّى نزل إلیه و حزّ رأسه سنان بن أنس.
◼️ حسین بن علی بن ابی طالب رحمة الله علیه، شبی قبل از آن که شمر او را بکشد، گفت: در خواب دیدم که سگی [پیسه ای] پنجه در خون ما انداخته است. آن را به این ابرص ضبابی، یعنی شمر بن ذی الجوشن تعبیر کردم. رئیس در قتل حسین بن علی و پادشاه وقت یزید بود. امیر عراق که لشکر را تجهیز و تدارک کرد و پرچم را بست، عبیدالله بن زیاد بود. فرمانده سپاه و امیر جماعت، عمر بن سعد بود. قائد بزرگ آن سپاه شمر بن ذی الجوشن بود. کسی که کار قتل امام حسین را بر عهده گرفت، خولی بن یزید بود. کسی که پشت یزید را گرفت تا بر حسین فرود آمد و سر او را جدا کرد، سنان بن انس بود.
▪️زبیر بن بکار (م 256) معاصر جاحظ، به نقل از جعفر بن محمد (ع) خواب را از پیامبر (ص) دانسته که شصت سال بعد، تعبیر شده است: کسی از امام صادق پرسید: چه قدر تعبیر یک خواب می تواند به تأخیر افتد؟ حضرت این حکایت را نقل کرد:
▪️فقال: رأى رسول اللّه- صلى اللّه علیه و سلم- کأنّ کلبا أبقع یلغ فی دمه، فکان شمر «5» بن ذی الجوشن قاتل الحسین ـ علیه السلام ـ ذلک، و کان أبرص، و کان تأویل الرؤیا بعد ستین سنة [اخبار الموفقیات: ص 167 ـ 168، این روایت جعفر بن محمد صادق (ع) در «نوادر الرسائل» مدائنی «م 224» ص 143 هم آمده است؛ همین طور بهجة المجالس ابن عبدالبر: 3/149.]
◼️ @jamarannews
◼️ روایت جاحظ: چه کسی امام حسین (ع) را به شهادت رساند؟
🖊 رسول جعفریان
▪️عمرو بن بحر جاحظ (160 ـ 255)، ادیب، متکلم و مورخ زبردستی است، و اینجا، ضمن چند سطر، روایت خود را در باره قاتل امام حسین (ع) بیان کرده است.
▪️بخشی از آن تازه است، اما دو نکته هم در آن هست. اول در باره نام «یزید بن خولی» است که باید «خولی بن یزید [اصبحی]» باشد. دوم در باره خوابی در باره شمر که اینجا می گوید امام حسین (ع) خواب دید، اما منابع دیگر آن را منسوب به پیامبر می دانند که خواهیم آورد. جاحظ این متن را در کتاب «البرصان و العرجان و العمیان و الحولان» جاحظ (ص 128) آورده است.
◼️قال الحسین بن على بن أبی طالب ـ رحمة اللّه علیه ـ قبل أن یقتله بلیلة:
▪️إنّی رأیت فی المنام کأنّ کلبا أبقع یلغ فی دمائنا، فعبّرتُه هذا الأبرص الضّبابی؛ یعنی شمر بن ذی الجوشن.
▪️کان الرئیس فی قتل الحسین بن علی، و المَلِک یزید بن معاویة، و کان أمیر العراق الذی جهّز الجیش و عَقد اللواء عبید اللّه بن زیاد، و کان صاحب الجیش و أمیر الجماعة عمر بن سعد، و کان قائده الأکبر شمر بن ذی الجوشن، و کان الذی تولّى قتله یزید بن خولیّ، و الذی حفظ ظَهر [خولی بن] یزید حتّى نزل إلیه و حزّ رأسه سنان بن أنس.
◼️ حسین بن علی بن ابی طالب رحمة الله علیه، شبی قبل از آن که شمر او را بکشد، گفت: در خواب دیدم که سگی [پیسه ای] پنجه در خون ما انداخته است. آن را به این ابرص ضبابی، یعنی شمر بن ذی الجوشن تعبیر کردم. رئیس در قتل حسین بن علی و پادشاه وقت یزید بود. امیر عراق که لشکر را تجهیز و تدارک کرد و پرچم را بست، عبیدالله بن زیاد بود. فرمانده سپاه و امیر جماعت، عمر بن سعد بود. قائد بزرگ آن سپاه شمر بن ذی الجوشن بود. کسی که کار قتل امام حسین را بر عهده گرفت، خولی بن یزید بود. کسی که پشت یزید را گرفت تا بر حسین فرود آمد و سر او را جدا کرد، سنان بن انس بود.
▪️زبیر بن بکار (م 256) معاصر جاحظ، به نقل از جعفر بن محمد (ع) خواب را از پیامبر (ص) دانسته که شصت سال بعد، تعبیر شده است: کسی از امام صادق پرسید: چه قدر تعبیر یک خواب می تواند به تأخیر افتد؟ حضرت این حکایت را نقل کرد:
▪️فقال: رأى رسول اللّه- صلى اللّه علیه و سلم- کأنّ کلبا أبقع یلغ فی دمه، فکان شمر «5» بن ذی الجوشن قاتل الحسین ـ علیه السلام ـ ذلک، و کان أبرص، و کان تأویل الرؤیا بعد ستین سنة [اخبار الموفقیات: ص 167 ـ 168، این روایت جعفر بن محمد صادق (ع) در «نوادر الرسائل» مدائنی «م 224» ص 143 هم آمده است؛ همین طور بهجة المجالس ابن عبدالبر: 3/149.]
◼️ @jamarannews
روایت جاحظ: چه کسی حسین بن علی را به شهادت رساند؟
عمرو بن بحر جاحظ (160 ـ 255)، ادیب، متکلم و مورخ زبردستی است، و اینجا، ضمن چند سطر، روایت خود را در باره قاتل امام حسین (ع) بیان کرده است. بخشی از آن تازه است، اما دو نکته هم در آن هست. اول در باره نام «یزید بن خولی» است که باید «خولی بن یزید [اصبحی]» باشد. دوم در باره خوابی در باره شمر که اینجا می گوید امام حسین (ع) خواب دید، اما منابع دیگر آن را منسوب به پیامبر می دانند که خواهیم آورد. جاحظ این متن را در کتاب «البرصان و العرجان و العمیان و الحولان» جاحظ (ص 128) آورده است.
قال الحسين بن على بن أبي طالب ـ رحمة اللّه عليه ـ قبل أن يقتله بليلة:
إنّی رأيت في المنام كأنّ كلبا أبقع يلغ في دمائنا، فعبّرتُه هذا الأبرص الضّبابي؛ يعني شمر بن ذي الجوشن.
كان الرئيس في قتل الحسين بن علي، و المَلِك يزيد بن معاوية، و كان أمير العراق الذي جهّز الجيش و عَقد اللواء عبيد اللّه بن زياد، و كان صاحب الجيش و أمير الجماعة عمر بن سعد، و كان قائده الأكبر شمر بن ذي الجوشن، و كان الذي تولّى قتله يزيد بن خوليّ، و الذي حفظ ظَهر [خولی بن] يزيد حتّى نزل إليه و حزّ رأسه سنان بن أنس.
حسین بن علی بن ابی طالب رحمة الله علیه، شبی قبل از آن که شمر او را بکشد، گفت: در خواب دیدم که سگی [پیسه ای] پنجه در خون ما انداخته است. آن را به این ابرص ضبابی، یعنی شمر بن ذی الجوشن تعبیر کردم. رئیس در قتل حسین بن علی و پادشاه وقت یزید بود. امیر عراق که لشکر را تجهیز و تدارک کرد و پرچم را بست، عبیدالله بن زیاد بود. فرمانده سپاه و امیر جماعت، عمر بن سعد بود. قائد بزرگ آن سپاه شمر بن ذی الجوشن بود. کسی که کار قتل امام حسین را بر عهده گرفت، خولی بن یزید بود. کسی که پشت یزید را گرفت تا بر حسین فرود آمد و سر او را جدا کرد، سنان بن انس بود.
زبیر بن بکار (م 256) معاصر جاحظ، به نقل از جعفر بن محمد (ع) خواب را از پیامبر (ص) دانسته که شصت سال بعد، تعبیر شده است: کسی از امام صادق پرسید: چه قدر تعبیر یک خواب می تواند به تأخیر افتد؟ حضرت این حکایت را نقل کرد:
فقال: رأى رسول اللّه- صلى اللّه عليه و سلم- كأنّ كلبا أبقع يلغ في دمه، فكان شمر بن ذي الجوشن قاتل الحسين ـ عليه السلام ـ ذلك، و كان أبرص، و كان تأويل الرؤيا بعد ستين سنة [اخبار الموفقیات: ص 167 ـ 168، این روایت جعفر بن محمد صادق (ع) در «نوادر الرسائل» مدائنی «م 224» ص 143 هم آمده است؛ همین طور بهجة المجالس ابن عبدالبر: 3/149.]
✨ او امام زمانی بود!
3️⃣2️⃣ نافع بن هلال
جواني قوي، رشيد، زيبا و نيکو اندام و شجاع، مجاهد و کاتب حديث بود و در جنگهاي جمل، صفين و نهروان به همراه امام زمانش علي عليه السلام بود.
نافع بعد از شهادت حضرت مسلم وقتي که خبر حرکت حضرت امام حسين عليه السلام را به سوي کربلا را شنيد، به اردوي امام عليه السلام پیوست و با ایشان وارد کربلا شد. او علاوه بر این که جنگجویی قابل بود، در فن سخنرانی نیز بسیار قوی بود.
نافع از کسانی بود که همراه با حضرت عباس علیه السلام برای آوردن آب به شریعه رسید، وقتی پسر عمویش که نگهبان آن جا بود صدا زد: تو کيستي؟
نافع پاسخ داد : منم نافع بن هلال.
او گفت: مرحبا به تو اي برادر، براي چه آمدي؟
نافع گفت: آمدم براي آشاميدن آب که از ما منع کردید.
عمرو گفت: بياشام گوارایت باد.
نافع گفت: و الله نميآشامم تا آن که مولايم حسين عليه السلام و اصحابش سیراب شوند.
نافع تیرانداز ماهری بود و در روز عاشورا اسم خود را بر تيرها نوشته و با هر تيري يک دشمن را به هلاکت رساند. او هفتاد نفر را به هلاکت رساند تا زمانی که گروهی بر سرش ریختند و بازوانش را شکستند و اسيرش کردند. وقتی نافع را پيش عمرسعد بردند، خون از صورتش جاري بود. عمر سعد گفت: واي بر تو! چرا بر خود رحم نکردي و خود را به اين حال انداختي؟
نافع گفت: خدا ميداند که من چه اراده کردهام و ملامت نميکنم خود را بر جنگ با تو و اگر دستم سالم بود، نميتوانستيد اسيرم بکنيد.
شمر به سعد گفت: او را به قتل برسان.
ابن سعد گفت: تو او را آوردهاي اگر ميخواهي، خودت بکش.
نافع گفت: به خدا قسم اگر تو از مسلمانان بودي، بر تو سخت بود که خدا را در حالي ملاقات کني که خونهاي ما را به گردنت باشد و سپاس خداي را که مرگ ما را به دست بدترين خلق نهاد. آن گاه شمر او را به شهادت رسانيد.
نافع در زمان امامت امیر مومنان علی علیه السلام از مولایش جدا نشد و در زمان امامت سیدالشهدا علیه السلام تا لحظهی شهادت چشم از امام زمانش برنداشت. شب عاشورا وقتی امام حسین علیه السلام از او خواست تا از معرکهی جنگ جدا شود، به پای امام زمانش افتاد و با التماس گفت: من غیر از شما پناهی ندارم و هرگز از شما جدا نخواهم شد.
نام نافع بن هلال در زيارت ناحيهی مقدسه و زيارت رجبيه وارد شده است.
مطالب مشابه 🔍 #امام_زمانی
@NikooSokhan
حضرت ام البنين عليها الصلاة والسلام و شمر بن ذي الجوشن
ديدم آقایی به مناسبت بحث تأييد صلاحيت ها در شورای شهر، شمر بن ذي الجوشن، قاتل حضرت سيد الشهداء (ع) را دایی حضرت ابو الفضل العباس عليه الصلاة والسلام معرفی کرده، لابد به اين حجت که به روايت مقاتل و از جمله مقتل ابو مخنف در حادثه کربلاء شمر برادران امام را از فرزندان ام البنين، " بنو أختنا" خطاب کرده. روشن است اين آقا اطلاعی از انساب عرب و همچنين ادب انساب و خطابات در زبان عربی کهن ندارد.
ام البنين (ع) دختر حزام بن خالد بن ربيعة بن الوحيد بن کعب بن عامر بن كلاب بن ربيعة بن عامر بن صعصعة بن معاوية بن هوازن العامريّ ثم الوحيدي بود. در حالی که نسب شمر چنين است: شمر بن ذي الجوشن (اسمه: أوس؛ وقيل شرحبيل) بْن الأعور بْن عمرو بْن معاوية، وهو الضباب بْن كلاب بْن ربيعة بْن عامر بْن صعصة العامري الكلابي، ثم الضبابي.
بنابراين شمر دایی ابو الفضل العبّاس و برادر ام البنين نبوده. تنها در طبقه ای بسیار دور از سلسله انساب شمر (که شايد صرفا ادعایی بيش نبوده برای اينکه خود را از اعراب صحيح النسب جا بزند) نسب ادعایی او با واسطه های متعددی به نيای دور ام البنين می رسيده.
در رسم عرب در خطابات تعابيری مانند "بنو أختی"؛ "يا أخت هارون" که در قرآن آمده و يا تعابيری مانند "يا أخا ربيعة" که در کتاب های تاريخ زياد ديده می شود به معنی انتساب به خاندان و قبيله و تبار مشترک است. در مورد اخير تعبير " يا أخا ربيعة" يعنی ای کسی که از خاندان ربيعه هستی و يا در مورد حضرت مريم در قرآن تعبير "يا أخت هارون"، برخلاف تفسيری که خيلی ها را به اشتباه انداخته يعنی کسی که از تبار منتسب به دودمان هارون، برادر موسی هستی. "بنو أختی" هم به معنای اشتراکی و لو دور در سلسله نسب است از ناحيه ام البنين؛ ولله الحمد أولا وآخرا.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
حضرت ام البنين عليها الصلاة والسلام و شمر بن ذي الجوشن
ديدم آقایی به مناسبت بحث تأييد صلاحيت ها در شورای شهر، شمر بن ذي الجوشن، قاتل حضرت سيد الشهداء (ع) را دایی حضرت ابو الفضل العباس عليه الصلاة والسلام معرفی کرده، لابد به اين حجت که به روايت مقاتل و از جمله مقتل ابو مخنف در حادثه کربلاء شمر برادران امام را از فرزندان ام البنين، " بنو أختنا" خطاب کرده. روشن است اين آقا اطلاعی از انساب عرب و همچنين ادب انساب و خطابات در زبان عربی کهن ندارد.
ام البنين (ع) دختر حزام بن خالد بن ربيعة بن الوحيد بن کعب بن عامر بن كلاب بن ربيعة بن عامر بن صعصعة بن معاوية بن هوازن العامريّ ثم الوحيدي بود. در حالی که نسب شمر چنين است: شمر بن ذي الجوشن (اسمه: أوس؛ وقيل شرحبيل) بْن الأعور بْن عمرو بْن معاوية، وهو الضباب بْن كلاب بْن ربيعة بْن عامر بْن صعصة العامري الكلابي، ثم الضبابي.
بنابراين شمر دایی ابو الفضل العبّاس و برادر ام البنين نبود. تنها در طبقه ای بسیار دور از سلسله انساب شمر (که شايد صرفا ادعایی بيش نبوده برای اينکه خود را از اعراب صحيح النسب جا بزند) نسب ادعایی او با واسطه های متعددی به نيای دور ام البنين می رسيده.
در رسم عرب در خطابات تعابيری مانند "بنو أختی"؛ "يا أخت هارون" که در قرآن آمده و يا تعابيری مانند "يا أخا ربيعة" که در کتاب های تاريخ زياد ديده می شود به معنی انتساب به خاندان و قبيله و تبار مشترک است. در مورد اخير تعبير " يا أخا ربيعة" يعنی ای کسی که از خاندان ربيعه هستی و يا در مورد حضرت مريم در قرآن تعبير "يا أخت هارون"، برخلاف تفسيری که خيلی ها را به اشتباه انداخته، يعنی ای کسی که از تبار منتسب به دودمان هارون، برادر موسی هستی. "بنو أختی" هم به معنای اشتراکی و لو دور در سلسله نسب است از ناحيه ام البنين؛ ولله الحمد أولا وآخرا.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
⁉️⁉️ آیا شمر جانباز جنگ #صفین و از یاران و شیعیان حضرت امیرالمومنین علیهالسلام بود و بعدها راهش عوض شد و قاتل #سیدالشهدا علیه السلام گردید؟؟؟
✍... یکی از مطالبی که این روزها دست به دست می شود این است که شمر از جانبازان جنگ #صفین و از شیعیان امیرالمومنین بوده و بارها به #حج رفته بود و از بس #نماز خوانده بود پیشانی و زانوهایش پینه بسته بود؛
تمام تلاش نویسنده و گوینده مطلب این است که می خواهد طوری القا کند که آری امام حسین علیه السلام را شیعیان کشتند!
پس آی شیعیان مواظب باشید شمر نشوید!!!
حال واقعیت چیست؟
از ۵ جهت مطلب را بررسی میکنیم:
▪️تولد شمر
▪️قبل از جنگ #صفین
▪️حضور در جنگ صفین
▪️جانبازی در جنگ صفین
▪️بعد از جنگ صفین
❌ ۱) تولد شمر از راه حرام:
در نحوه زنازادگى وى نقل شده که روزى مادر شمر که زن بزچرانى بود و در بیابان به کار خود مشغول بود ، از چوپانى که از کنار او مىگذشت ، تقاضاى آب کرد تا با آن رفع عطش کند . چوپان تقاضاى شیطانى خود را شرط دادن آب قرار داد و مادر شمر نیز پذیرفت و از این طریق ، #نطفه شمر منعقد شد!
و به این دلیل بود که در کربلا هم امام حسین علیه السلام شمر را پسر زن بز چران خطاب کرد و هم جناب زهیر بن قین علیه السلام خطاب به شمر گفت:
ای فرزند زنی که بر پاشنه پایش ادرار میکند(استعاره از زنی که در سن کم زنا کرده)
بحارالانوار ج۴۵ص۵
http://lib.eshia.ir/71860/45/5
❌ ۲) شمر قبل از جنگ #صفین:
شمر از قبیله ی هوازن بود که پدرش و قبیله اش مسلمان نمیشدند تا وقتی که از مسلمانان شکست خوردند و بعد اسلام آوردند!
❌۳) حضور شمر در جنگ #صفین
حضور شمر در جنگ صفین به همراه قبیله اش هوازن و تیره اش بنی ضباب در جبههء امیرالمومنین علیه السلام قطعی است ؛ اما مساله #انگیزهء حضور اوست!
در زمان جنگ صفین، شمر از بزرگان قبیلهء خودش نبوده و به دستور بزرگان قبیله خودش که تصمیم گرفته اند در لشکر امیرالمومنین باشند،
بر مبنای سنت قبیله گرایی مانند سایر مردان قبیلهاش در جبههء امیرالمومنین علیه السلام قرار گرفته و با انگیزههای قومی قبیله ای در جنگ حضور داشته است.
👈 شاید برای تان سوال باشد که مگر میشود؟
باید گفت بله در عرب آن روزها سنت قبیلهگرایی رواج زیادی داشته و نمونهاش شخصی که حکایت او در منابع مخالفین ما آمده، به اسم قزمان بن حارث از افراد حاضر در جبهه رسول خدا در جنگ اُحد بود که وقتی در جنگ جراحت دید و در حال مرگ بود اطرافیانش گفتند:
ای قزمان تو امروز به امتحان و بلای سختی گرفتار شدی بنابراین بشارت باد تو را شهادت و باغ بهشت بر تو گوارا باد.
قزمان جواب داد:
باغی از بهشت؟ لب فرو بندید، شما گمان کرده اید که من به خاطر اسلام جنگیدم؟
نه.چنین نیست.
من تنها برای #قبیله ام و #خویشاوندانم جنگیدم.
قزمان این را گفت و برای رهایی از رنج جراحت با بریدن رگهای پشت آرنج دست خود،خودکشی کرد.
و رسول خدا گفت او از اهل جهنم است.
❌۴) جانبازی شمر در جنگ #صفین
روایت طبری و نصر بن مزاحم از شمشیر خوردن صورت شمر در جنگ صفین قابل استناد نیست.
زیرا روایت طبری مستقل نیست و همان روایت نصر بن مزاحم است پس این روایت خبر واحد است و
راوی خبر واحد جانبازی شمر ، اشخاصی هستند که یکی در کارنامهاش نوکری #یزید را کرده است و دیگری نوکری خاندان عمر را.
و برای شیعیان این روایات قابل پذیرش نیست.
حتی در صورت پذیرش اینکه شمر در جنگ صفین جانباز شده باید بگوییم او جانباز سنت و دستور بزرگان قبیله خودش شده نه جانباز راه امام معصوم علیه السلام.
❌۵) شمر #بعد از جنگ #صفین
شمر بعد از صفین با #معاویه بیعت کرد. در صورتی که بعد از صفین افراد دو دسته شدند یا به امیرالمومنین علیه السلام وفادار ماندند یا به خوارج پیوستند و هم با امیرالمومنین و هم با معاویه دشمنی کردند.
اما شمر راه سوم را انتخاب کرد و با معاویه بیعت کرد و مامور شد که شیعیان را بکشد که نمونه بارز آن کشتن حجر بن عدی بود؛
تا نشان دهد که از سر محبت به علی علیه السلام در صفین حضور نداشته!و بعدها هم که ماجرای کربلا را به وجود آورد.
____
از تمام این مطالب اثبات می شود که شمر نه تنها شیعه و از جانبازان صفین نیست بلکه زنازادهای است که از تولد تا مرگ ، دشمنی اهل بیت علیهم السلام را داشته است.
و #حج رفتن و #نماز خواندن به تنهایی دلیل بر عاقبت به خیری نیست و حرامزاده ترین های تاریخ مانند شمر هم اهل نماز و حج بوده اند و
آن چه مهم است #ولایت اهل بیت علیهم السلام است.
و هیچ شیعه ای حاضر نیست امام خود را بکشد و قاتلین سیدالشهداء علیهالسلام همگی غیر شیعه بودند.
@shia_lib
شفاعت حسنین علیهما السلام نزد امام علی علیه السلام برای آزادی «مروان حکم»
پرسش و پاسخ پیرامون حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
توسط ثقلین2 در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۹۵
چرا امام حسن(ع) و امام حسین (ع) بعد از جنگ جمل برای آزادی مروان حکم نزد امام علی(ع) واسطه شده و شفاعت کردند؟
لازم است توجه گردد که دو دسته روایات در این زمینه وجود دارد: روایت دسته اول شفاعت از جانب امام حسن و امام حسین (ع) را تأیید می کند اما روایت دسته دوم می گوید که ابن عباس بود که شفیع واقع شد[۱]. اگر بپذیریم که واسطه امام حسن و حسین علیهما السلام بودند در مورد این که چرا حسنین (ع) برای مروان شفاعت کرده و واسطه شده اند، لازم است به نکات مهمی که در زیر می آید توجه کنیم:
۱ – ما از شرایط و جوی که در آن روز بر جامعه حاکم بود آگاهی کامل نداریم و نمی دانیم که چرا امامان ما به چنین عملی اقدام نمودند و این احتمال وجود دارد که واسطه شدن امامان قبل از اعلام عفو عمومی از جانب امام علی (ع) باشد.
۲ – هر چند مروان حکم[۲]از برپا کنندگان اصلی جنگ جمل علیه حضرت علی (ع) بوده است، ولی از آنجا که این جنگ اولین جنگ میان مسلمانان بوده است و عده ای از مسلمانان فریب چهره های صاحب نام در اسلام را خورده بودند و هنوز چهره واقعی آنان برای مسلمانان آشکار نشده بود، به همین جهت حضرت پس از پایان جنگ فرمان عفو عمومی داده بودند، قهرا مروان هم مشمول عفو حضرت بود؛ وساطت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و یا در بعض روایات وساطت ابن عباس برای باز شدن راه بیعت مجدد و بازیابی موقعیت قبل جنگ برای مروان بوده است و امام علی (ع) با بیان جملاتی که نقل شده خواستند چهره پنهان مروان را برای مردم آشکار کنند. بنابراین شفاعت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بر خلاف میل و رضایت پدرشان نبوده است، علاوه این که حضرت علی (ع) مظهر عفو و گذشت بوده و دنبال بهانه هایی بودند تا افراد خاطی را مورد عفو خود قرار دهند و در این روایت، در حقیقت حسنین (ع) بهانه ای شده اند تا حضرت علی (ع) مروان بن حکم را مورد عفو خود قرار دهد.
۳ – احتمال دیگر این که آن دو امام به این وسیله می خواستند بیان کنند که مروان به درجه ای از پستی رسید که عفو عمومی حضرت شامل ایشان نمی شود بلکه نیاز به وساطت خاص دارد.
در هر صورت اینها احتمالاتی بود که بیان شد اما واقعیت این است که آن واقعه ای بود در شرایط خاص خودش که ما به روشنی از سرّ آن آگاهی نداریم.
منبع: اسلام کوئست
پی نوشت ها
[۱]در کتاب بحارالانوار نقل شده، (ابن عباس) به عنوان شفیع معرفی شده است، چرا که در آن روایت به نقل از فردی از خاندان مرادی نقل شده است که در جنگ جمل، بعد از اتمام جنگ و به اسارت در آمدن مروان، در خدمت حضرت علی (ع) نشسته بودم که (ابن عباس) به خدمت حضرت علی (ع) وارد شده و در مورد مروان بن حکم شفاعت نموده و درخواست بیعت مروان با حضرت علی (ع) را مطرح کرده و حضرت اجازه بیعت فرموده و شفاعت ایشان را قبول کرده اند. همان، ص ۲۲۱.
[۲]مروان بن حکم بعد از قتل عثمان با حضرت علی (ع) بیعت کرده ولی چون شخصیتی دنیا طلب بوده و به واسطه حکومت حضرت علی (ع) به منصبی نرسیده بود، از بیعت خود صرف نظر کرده و در جنگ جمل، در صف مقابل حضرت علی (ع) قرار گرفته است و توسط لشکریان حضرت علی (ع) به اسارت درآمد. هاشمی خوئی، میرزا حبیب الله، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج ۵، ص ۲۲۰، مکتبه الاسلامیه، ۱۴۰۰ هـ ق.
http://thaqalain.ir/?p=49859
⭕️ «نهم ربیع الاول» به عنوان سالروز فوت خلیفه دوم اتقان ندارد/ شیخ مفید: شیعه و اهل سنت بر ماه ذی الحجه به عنوان تاریخ فوت خلیفه دوم اجماع داشته اند
yon.ir/o8Akq
🔸نهم ربیع الاول که تقریبا از منابع قرن شش به بعد به عنوان سالروز مرگ خلیفه دوم معرفی می شود از اتقان لازم برخوردار نیست. اکثر منابع و دانشمندان شیعه و سنی سالروز مرگ خلیفه دوم را 29 یا 30 ذی الحجه سال 23 هجری بیان کرده اند.
🔹تمام منابع اهل سنت از جمله مهم ترین آنها طبری، یعقوبی، مسعودی بر اواخر ماه ذی الحجه به عنوان سالروز مرگ خلیفه دوم اجماع دارند. در منابع شیعی هم اکثر منابع و دانشمندان شیعه از جمله شیخ مفید، ابن ادریس حلی، سید بن طاووس،شیخ ابراهیم کفعمى،علّامه حلّى، شیخ بهائى،شیخ عباس قمى و ... اواخر ذی الحجه را سالروز مرگ خلیفه دوم می دانند تا جایی که شیخ مفید در این زمینه ادعای اجماع کرده است و این ادعا را علامه مجلسی که از مدافعان تاریخ 9 ربیع است ذیل روایت رفع القلم نقل کرده است.
🔸بر اساس منابع تاریخی بیعت با عثمان اواخر ذی الحجه یا اول محرم اتفاق افتاده است که خود قرینه مهمی بر مرگ خلیفه دوم در اواخر ماه ذی الحجه است.
🔹مهم ترین دلیل موافقان تاریخ نهم ربیع حدیث رفع القلم است که دانشمندان علوم حدیث آنرا دارای اشکالات منبعی، سندی و بعضا متنی می دانند که در اینصورت قدرتی برای پیروزی بر اخبار متعدد مغایر خودش را نخواهد داشت.
🔸علامه مجلسی ضمن اینکه نقل شیخ مفید مبنی بر ادعای اجماع میان شیعه و اهل سنت در تاریخ ذی الحجه را مطرح می کند اما خود آن را نمی پذیرد و بیان می کند که در میان علمای زمان او نهم ربیع الاول نظر مشهور است ؛ این خود مطلب قابل تاملی است که چه طور متقدمان و صاحبان جوامع روایی اولیه این حدیث را ندیده و آن را در کتب روایی خود نیاورده اند و همچنین بر تاریخ ذی الحجه برای مرگ خلیفه دوم اجماع داشته اند اما نظر علمای متاخر چیز دیگری شده است. قدیمی ترین خبر در دفاع از نه ربیع به عنوان سالروز مرگ خلیفه دوم از قرن ششم موجود است، نه قبل تر.
🔹عده ای احتمالاتی را برای برگزاری جشن در نه ربیع داده اند از جمله مصادفت با سالروز به درک واصل شدن عمر بن سعد (بنابر قولی) و هم نامی او با خلیفه دوم؛ وجود مانع محرم و صفر و شهادت امام عسکری(ع) جهت برگزاری جشن های متقابل مذهبی در عصر آل بویه که آنرا از آخر ذی الحجه تا نهم ربیع به تاخیر انداخته است و احتمالات دیگر که مشروح آن در اصل مطلب موجود است.
🔸بسیاری از کارشناسان تاریخ اسلام معاصر تاریخ نهم ربیع را رد می کنند و اواخر ذی الحجه را به عنوان سالروز مرگ خلیفه دوم تایید می کنند از جمله حجت الاسلام حامد کاشانی، محمدحسین رجبی دوانی، جواد سلیمانی، اصغر قائدان و ... .
🔻مطلب کامل و اسناد و مدارک را در مشاهده فوری یا لینک زیر ببینید:
📎 yon.ir/07xa6
✅ @MasalNews
💢بی اعتباریِ تضعیفات رجالی
آیت الله سید موسی شبیری فقیه رجالی عصر ما، تضعیفاتِ برپایه غلوِ دانشمندان رجالی را معتبر نمی داند. ایشان در کتاب النکاح می گوید:
«اما اینکه نجاشی او (عمرو بن شَمِر) را تضعیف نموده است، با توجه به اینکه روایاتی که از او از جابر نقل شده است طبق مذاق ابن غضایری و امثال او، که نجاشی هم در موارد زیادی هم مذاق با اوست، بوی غلو از آن استشمام می شده و لذا او را تضعیف نموده است، ما اینگونه تضعیفات را که به مناط غلو است نمی پذیریم ... و اما جابر بن یزید معمولا کسانی که اعتبار او را انکار کرده اند، از باب غلو است، که اینگونه تضعیف ها مورد اعتنا نیست»
(کتاب النکاح، ج18، ص 5948).
این مبنا هنگامی معنادارتر می شود که بدانیم بیش از 88درصد تضعیفات رجالیون، مبتنی بر اتهام زدن بعنوان غلو است!
@yekmeshkati
🌺 هفته ولایت، ابتکار فقیه عالیقدر
«امّا هفته ولایت بر این پایه بود که دیدم با این همه سفارشهایی که پیامبر اکرم(ص) راجع به اهل بیت کرده ائمه معصومین(ع) در طول تاریخ مظلوم واقع شده اند. برای توجه به این قضیه از روز 18 تا 25 ذی الحجه را به عنوان هفته ولایت و امامت مطرح کردم و مناسبت آن هم به این جهت بود که روز 18 ذی الحجه روز عید غدیر است که پیامبر اکرم(ص) در غدیر خم.. امیرالمومنین(ع) را به ولایت منصوب کردند، روز 24 ذی الحجه هم روز مباهله است که پیغمبر(ص) خواست با نصارای نجران مباهله کند که آیه شریفه: قل تعالوا ندع ابنائنا وابنائکم ونسائنا ونسائکم وانفسنا وانفسکم در این رابطه نازل شده.. پیغمبراکرم (ص) امیرالمومنین علی(ع) حضرت فاطمه (س) امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را برای مباهله آوردند. آیه تطهیر نیز در این روز نازل شده است؛ باز طبق نوشته مفسّرین آیه شریفه: انّما ولیکم الله که درشأن امیرالمومنین(ع) تفسیر شده و مربوط به دادن انگشتر به فقیر درحال نماز است در همین روز نازل شده، البته.. درسالی دیگر.. باز روز 25 همین ماه ذی الحجه سوره هل اتی در شان اهل بیت عصمت وطهارت نازل شده است».
خاطرات آیة الله منتظری ج 1 ص 556.
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com