در این مقاله آمده که بر کتیبه ای از زمان صفویه در مسجد جامع اصفهان حکاکی شده.
یعنی از صفویه به قبل باید باشد.
سلام این نوشته در کتیبه مسجد شیخ لطف الله اصفهان است
سلام
درباره مراسم فاتحه خوانی برای زعفر جناب آیت الله شیخ احمد مجتهدی فرموده بودند در زمان طفولیت من به همراه پدر در مجلس فاتحه خوانی که برای زعفر جنی در مسجد پامنار تهران برگزار شده بود شرکت کردیم .
با توجه به ولادت ایشان در 1302 شمسی نتیجه می گیریم در زمان پهلوی هم این مراسم برگزار می شده
و همينطور شعر و شاعري در اين شهر، بر پايه ديوانها و اشعار موجود شاعران اصفهاني .. خب ممکن است محققي پس از بررسي جايگاه شعر و شاعري در اصفهان به اين نظر برسد که تا سال 1006ق که اصفهان پايتخت گرديد، با توجه به وضعيت کويري اين شهر، درصد آثار ادبي از جنس آثار منظوم، از يک روند منظم و منحني ملايمي تبعيت ميکنند، که براي نمونه در هر يکصد سال 50 شاعر در اصفهان شکوفا شدند، اما جالب اينجاست وقتي اين آمارها وارد جرخه پژوهشي ما بشوند، به نظر عزيزان چه حادثه اي دهشتناک رخ ميدهد؟! همين محققي که روي شاعران اصفهان کار ميکند، از آنجايي که پس از پايتختي در آن واحد صدها بله هزاران شاعر (غير اصفهاني) از اقصي نقاط در اصفهان جاي گرفتند، به يکباره تمامي معادلات و تحليلها به هم ميريزد و منحني ملايم شاعر خيزي شهر اصفهان (بر پايه داده هاي علمي مطرح در فلسفه تاريخ) به يکباره در زمان شاه عباس (پس از سال 1006ق) به هم ميريزد اين محقق فکر ميکند که اين چطور شده است اصفهاني که در طول ساليان گذشته با يک نمودار تقريبا ثابتي در هر دوره صد ساله پنجاه شاعر داشته است به يکبار در اين زمان به بعد به 1000 شاعر ميرسد! خب محقق سؤال ميکند چه تغييرات ساختاري در اصفهانيان به وجود آمده است که اين شهر به يکباره شاعر خيز شده است؟ بعد با تلقي به قبول اينکه اينها اصفهاني بودند راه براي تحليلهاي خنک باز ميشود، بله دولت و جامعه اي که به شعر و شاعري اهميت دهد شعرا زياد ميشوند، يا در تحليل خنک ديگري بله در دوره شاه عباس به جهت نعمت وجود بزرگان و علما، خداوند هم عنايت کرده و چهل سالي در نيمه نخست قرن يازدهم هجري باران خوبي ميباريد و هوا به شدت تلطيف ميشد بعد هم نتيجه ميگيرند شما که در حمام قرار ميگيريد حسّ شاعري شما گل ميکند خاصيت اين رطوبت هوا شاعري را افزايش ميدهد!!! ببينيد اين کدهاي غلط يعني درج احوالِ شاعران غير اصفهاني ساکن اصفهان پايتخت صفوي به عنوان اصفهاني در کتب تراجم، چه بلايي خانمان سوز ايجاد ميکنند و حال شما بسنجيد اگر اين کدها، واقعي نباشند، ببينيد بعدها پژوهشهاي ما دچار چه انحطاط و خطاهاي راهبردي پارادوکيسکال نخواهند شد. با پوزش از تطويل🙏🏻💐
گردش تاریخی در #بغداد ـ 2
ب. مقبره شیخ #کلینی
دو سوی دجله را پلهای مختلفی به هم وصل میکند، یکی از اینها پلی است که به نام پل قدیم بغداد و اکنون به نام پل شهداء شناخته میشود و محله #کرخ را به محله رُصافه متصل میکند.
تعداد قابل توجهی از بناهای تاریخی بغداد که برخی از آنها بناهای شیعی به حساب میآید در رُصافه قرار دارد. منطقه رصافه در حال حاضر مرکز عمدهفروشی بغداد و یادآور رونقی است که مورخان از بازار بغداد نقل کردهاند.
درست در انتهای دست راست پل شهداء در جانب رصافه مقبره محدث بزرگ شیخ #کلینی قرار دارد. مقبره کلینی در یک محوطه کوچک و دارای ضریح و بارگاهی به مراتب سادهتر از بسیاری از امامزادههایی است که با چند واسطه نسب به امام معصوم علیه السلام میبرند. آقای شیخ شهاب الشویلی متولی این مقبره به گرمی از ما استقبال کرد و یک جلد کتاب تازه تألیف خود با عنوان "الکلینی؛ شیخ المحدثین" را هم هدیه کرد. در بخش پیوستهای این کتاب چند تصویر مربوط به بقعه شیخ #کلینی پیش و پس از تعمیر وجود دارد. بر اساس مطالب مندرج در این کتاب، اولین کسی که بر مزار کلینی ساختمان و در جنب آن یک مسجد ساخته است، فردی به نام داوود پاشا در عصر صفویه است و به همین دلیل به این بنا مسجد #صفویه (جامع الصفویه) گفته میشد. پس از سلطه #عثمانیها بر بغداد و مصادره همه مساجد شیعیان، این مسجد نیز به مسجد آصفیه تغییر نام داد و سنگ قبر آن نیز به نام یک شخصیت گمنام به نام "ابوالحارث المحاسیبی" تغییر یافت و سنگ قبر اصلی به دجله افکنده شد و ظاهرا همین امر موجب تردیدهایی در باره انتساب این مکان به شیخ کلینی شده است. بر اساس اطلاعات مندرج در این کتاب، تا زمان سقوط صدام همچنان به این مکان مسجد آصفیه گفته میشد. پس از سرنگونی صدام، به موجب قانون مصوب سال 2005 م. اداره این مسجد و بقعه به شیعیان واگذار و بلافاصله کار تعمیرات و تغییر ضریح از سوی دیوان الوقف الشیعی آغاز شد. تغییرات جدید بقعه در سال 2014 م. به پایان رسیده است. اطلاعات تاریخی مندرج در این کتاب نیازمند بازخوانی و تدقیق است.
مقبرهای به نام فقیه و محدث و متکلم بزرگ شیعی ابوالفتح محمد بن علی #کَراجُکی (متوفای 449 ق.) هم در گوشهای از بقعه شیخ کلینی قرار دارد. البته ظاهرا علامه کراجکی در صور وفات یافته است.
@MohsenAlviri
گفتگوی بابا قاسم، خادم جامع عباسی اصفهان با خداوند در صحرای محشر
جُنگی را مرور می کردم که اشعاری از شاعران صفوی و قاجاری داشت. چهار صفحه آن شامل یک مثنوی، این عنوان را داشت: «مِن کلام مرحوم بابا قاسم خادم باشی مسجد جامع عباسی». این که مسجد جامع عباسی [واقع در میدان نقش جهان] که زمانی مسجد شاه می گفتند و حالا مسجد امام می خوانند، خادم باشی داشته و ملقب به این لقب بوده، توجهم را جلب کرد. جستجوی مختصری نشان داد که این شخص شاعر بود و مثنوی زیر از اوست. شرح حالش در آتشکده آذر چنین آمده است: خادم، باباقاسم. از اهل اصفهان است و همشیره زاده ٔ میرنجات ، مدتی در مسجد جامع عباسی خادم باشی بود. صحبتش مکرر اتفاق افتاد، مردی نیک نهاد و خوش اعتقاد بود. شعر بسیاری گفته، صاحب دیوان است؛ اگرچه شعر را خوب نمی گفت، اما در فن تاریخ مهارت تمام داشت، و در اواخر زمان نادری در اصفهان وفات یافت. تاریخ وفات او این است: «گفت خادم بجنت آمد باز».
این یک شعر از او دیده و نوشته شد:
بمن دشوار شد آخر ره میخانه پیمودن / به این پیری بکوی می فروشم خانه بایستی
داستان مثنوی زیر را قدیم شنیده بودم؛ اینکه یک اصفهانی زرنگ، در صحرای محشر، این چنین با خدا برخورد کرده است! اکنون دیدم که این شاعر، یعنی خادم باشی جامع عباسی، این حکایت را به نظم در آورده است. وقتی او را برابر میزان و حساب قرار داده و نشانش می دهند که گناهانش سنگین است، در برابر این پرسش خداوند که اکنون چه دفاعی از خود داری، وی منکر همه گناهانش می شود. یک نکته شهادت ملائکه علیه اوست، اما وی می گوید آنها با وی دشمنی داشته اند، و حتی پیش از خلقتش هم او را متهم به گناه کرده اند! بنابراین حرف آنها را قبول ندارد. اعضایش که شهادت می دهند، آنها را هم متهم می کند که چون اجازه گناه به آنها نداده، اکنون تلافی می کنند. به نظر این بنده، «نامه عمل» هم اعتباری ندارد، چون کاغذ در شرع اعتباری ندارد! بدین ترتیب همه شهادتها را رد می کند. آن وقت خداوند، خود شهادت داد. در این وقت، بنده می گوید، علم تو را قبول دارم، اما خودت گفته ای که هر سخنی با گواه دو شاهد عادل قابل قبول است. اگر کسی را مثل و مانند خود بیاوری، در آن صورت، سخنت ثابت خواهد شد. در این وقت خداوند، او را به خاطر نکته سنجی اش و اینکه به وحدانیت خداوند اعتقاد دارد، بخشید. خادم در اینجا، از عرفان ستایش می کند، و آن را راه خلاصی می داند.
(ادامه دارد)
@jafarian1964
(دنباله) حتی علاقه اهل سنت ایران به اهل بیت (ع)، محدود به دوران صفوی به این طرف هم نیست. از نخستین سدههای اسلامی تسنن در ایران با نوعی دلبستگی به اهل بیت (ع) آمیخته شد. بعداً تصوف و گسترش آن در تسنن و تشیع زمینه این نزدیکی را بیشتر فراهم کرد. بنابراین دولت صفوی بیمقدمه نبود. میدانیم که یکی از پایههای استقرار دولت صفوی در ایران تصوف قزلباشی بود. شیخ صفی اردبیلی خود یک صوفی سنی مذهب متمایل به تشیع بود. احفاد او در شرایطی انتقال از تسنن به تشیع را تجربه کردند که جامعه ایرانی و گرایشهای مذهبی در دوران تیموریان و اخلاف آنان کاملاً آماده برای آن بود. چیزی که مرحوم استاد محمدتقی دانشپژوه از آن به «تسنن دوازده امامی» تعبیر میکند. باز هم تأکید میکنم که مقصود من از تشیع جنبه تمدنی آن است که علاوه بر امامیه، همه سنتهای مذهبی ایرانی علاقهمند به اهل بیت (ع) را در برمیگیرد؛ هم مذهب دارد، هم فرهنگ؛ هم هنر دارد و هم ادبیات و شعر و موسیقی آیینی... حافظ و مولانا و سعدی هم در آن جای میگیرند و همچون کسای پیامبر همه «اهل بیت» را زیر بال و پر دارد.
(دنباله) حتی علاقه اهل سنت ایران به اهل بیت (ع)، محدود به دوران صفوی به این طرف هم نیست. از نخستین سدههای اسلامی تسنن در ایران با نوعی دلبستگی به اهل بیت (ع) آمیخته شد. بعداً تصوف و گسترش آن در تسنن و تشیع زمینه این نزدیکی را بیشتر فراهم کرد. بنابراین دولت صفوی بیمقدمه نبود. میدانیم که یکی از پایههای استقرار دولت صفوی در ایران تصوف قزلباشی بود. شیخ صفی اردبیلی خود یک صوفی سنی مذهب متمایل به تشیع بود. احفاد او در شرایطی انتقال از تسنن به تشیع را تجربه کردند که جامعه ایرانی و گرایشهای مذهبی در دوران تیموریان و اخلاف آنان کاملاً آماده برای آن بود. چیزی که مرحوم استاد محمدتقی دانشپژوه از آن به «تسنن دوازده امامی» تعبیر میکند. باز هم تأکید میکنم که مقصود من از تشیع جنبه تمدنی آن است که علاوه بر امامیه، همه سنتهای مذهبی ایرانی علاقهمند به اهل بیت (ع) را در برمیگیرد؛ هم مذهب دارد، هم فرهنگ؛ هم هنر دارد و هم ادبیات و شعر و موسیقی آیینی... حافظ و مولانا و سعدی هم در آن جای میگیرند و همچون کسای پیامبر همه «اهل بیت» را زیر بال و پر دارد.
#برگی_از_تاریخ
معرفی مسجد شیخ لطف الله
قسمت هشتم (پایانی)
در مسجد شیخ لطف الله گونه ای دیگری از کتیبه ها وجود دارد که شامل اشعاری در مدح اهل بیت در حقیقت به گونه ای مداحی به شمار می روند. از جمله این کتیبه این کتیبه ها در مسجد شیخ لطف الله ،کتیبه های دو ضلع شرقی و غربی مسجد می باشد که به خط باقربنا نگاشته شده است. این کتیبه ها به خط ثلث سفید بر زمینه لاجوردی و شامل اشعاری به زبان عربی است که در برگیرنده اسامی چهارده معصوم می باشد .ظاهراً این اشعار از آن شیخ بهایی بوده است .محتوای این اشعار خدا را به حق چهارده معصوم قسم می دهد و در ادامه نیز حدیثی از جابر آمده است که اشاره به نام دوازده امام معصوم آمده است، متن ترجمه آن اینگونه است:( از جابر روایت است که گفت: بر فاطمه علیها السلام در آمدم و در برابر او لوحی بود که در آن نام اوصیاء از فرزندان وی بود .آنها را شمردم ،دوازده اسم بود. یکی از آنان قائم ،سه تای آنان محمد و چهار نفرش علی بود."نویسنده :باقر بنا")
نمونه دیگر این کتیبه های دو جانب شمالی و جنوبی مسجد است که بار دیگر نام ائمه اطهار در آن بیان شده است. این به خط ثلث سفید بر زمینه لاجوردی است و در دو بیت آخر نام شیخ لطف الله و باقر بنا دیده می شود.
(و شفعهم فی عبد عبد عبیدهم عبیدک لطف الله فی العرصات
و بالباقر البناء کاتب هذه الحروف وقاه الباری العثرات .)
و شفاعت آنان در بنده بنده بندگانش پذیرا باش بنده تو "لطف الله" در عرصات محشر
و باقر بنا نویسنده این حروف که خداوند او را از لغزش مصون بدارد)
کتیبه های که بر گردنه ی گنبد شیخ لطف الله وجود دارد به خط بنایی سه رنگی یعنی دو مشگی در دو طرف و یک سفید در وسط بر زمینه فیروزه ای دیده می شود و در برگیرنده عبارات "یا کریم، یا الله ،یا رحمن و یا رحیم می باشد که تکرار شده است. علاوه بر این در شمسه های پائین گردنه گنبد نیز به خط بنایی مشگی بر زمینه سفید کلمات و جملات الله اکبر، الملک لله ،الحکم لله ،الحمدلله، الله ،محمد و علی تکرار شده است.
کتیبه خارجی بر دور گنبد مسجد به خط ثلث با کاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی شامل سوره های شمس ،دهر و کوثر می باشد. در انتهای کتیبه نیز به آیه ی ۱۸ سوره ی جن با محتوای زیر ختم می شود: (قال الله ؛و ان المساجدلله فلا تدعوا مع الله احدا) (خداوند فرموده است: و مساجد مخصوص "پرستش ذات یکتای " خداست پس نباید با خدا احدی غیر او را پرستش کنید .)
در ترتیب که در بخش پایانی کتیبه کمربندی داخل فضای گنبد مسجد شیخ لطف الله و در قسمت بالای قاب های کاشیکاری شده بین پنجره های شبستان مسجد، با خط کوفی درشت عبارت "یا الله " تکرار شده است .علاوه براین نام ها در گریو گنبد مسجد نیز به وسیله ی آجرهای لعابدار که با ترکیبی ماهرانه کار گذاشته شده اند با حروف کوفی به گونه ای هندسی شده دیده می شود.
ظاهراً این کتیبه در سال ۱۳۱۵ توسط اداره باستان شناسی اصفهان تعمیر و به خط علی مسمی پرست نگاشته شده است
منبع؛گنجینه آثار تاریخی اصفهان، دکتر هنرفر، صفحه ۴۰۷_۴۱۵
تبین معانی نمادین عناصر معماری اسلامی عصر صفوی (آثار میدان نقش جهان اصفهان)، تالیف دکتر منتظرالقائم و خانم حافظ فرقان،
صفحه ۲۵۲-۲۶۸
مسجد شیخ لطف الله و ویژگیهای آن ،تالیف محمدحسین نجم آبادی
@esfahanhonarsarayeiran
🔸حکایت پرابهام اربعین
🔹1. حکایت بازگشت خاندان امام حسین (ع) از شام به کربلا در روز اربعین در هیچ یک از کتب معتبر تاریخی کهن نیامده.
🔸2. ابوریحان بیرونی - در قرن پنجم - در «الآثار الباقیة» نوشته: در 20 صفر سر حسین (ع) به بدنش ملحق شد و در این روز 40 نفر از اهل بیت پس از بازگشت از شام قبر امام را زیارت کردند.
🔹3. مستوفی هروی مترجم کتاب «الفتوح» - در قرن ششم - نوشته: امام سجاد (ع) در 20 صفر سر مقدّس پدرش را به کربلا برگرداند. (در حالی که در متن «الفتوح» که خود از منابع داستانی کربلاست این مطلب وجود ندارد).
🔸4. سید ابن طاوس و ابن نما حلّی - از عالمان قرن هفتم - برای اولین بار آمدن جابر بن عبدالله انصاری - و جماعتی از بنی هاشم! - به کربلا در روز اربعین، و تلاقی آنان با کاروان اسرای شام را بدون ذکر منبع در «لهوف» و «مثیر الاحزان» نقل کرده اند.
🔹5. این مطلب در مقتل جعلی منسوب به ابومحنف نیز آمده است.
🔸6. اما نه «لهوف» و نه «مثیرالاحزان» هیچ یک کتاب تاریخ نیستند، و بر اساس منابع داستانی بخصوص «فتوح» ابن اعثم و «مقتل» خوارزمی و منابعی ناشناس تدوین شده اند.
🔹7. مطلب مهمی که مورد غفلت اغلب محققان قرار گرفته این است که ابن طاوس و ابن نما فقط ورود اهل بیت به کربلا و ملاقات آنان با جابر را نقل کرده اند، اما مطلقا اشاره ای به این که این ملاقات در روز اربعین بوده نکرده اند.
🔸8. و مهم تر این که ابن طاوس در کتاب «اقبال» به صراحت گفته: هرچند ممکن است اهل بیت هنگام بازگشت از شام از کربلا گذشته باشند، اما قطعاً رسیدنشان به کربلا در روز بیستم صفر نبوده است.
🔹9. چنانچه ملاحظه می شود ابن طاوس اصل آمدن اهل بیت را به کربلا در «لهوف» و «اقبال» نفی نکرده، اما سخنان او در اقبال قرینه روشنی است بر اینکه وی در «لهوف» نیز حکم به ورود اهل بیت در اربعین (چنانکه به او نسبت می دهند) نکرده است؛ چرا که اگر وی چنان دیدگاهی داشت در «اقبال» که آن را سالها بعد از «لهوف» نوشته بیان می کرد که من از گفته خود در «لهوف» برگشته و نظر نهایی من این است که اکنون می گویم.
🔸10. علامه مجلسی در «بحار الانوار» از منکران ورود اهل بیت به کربلا در روز اربعین بوده و آن را جدّاً بعید دانسته است.
🔹11. محدّث نوری در «لؤلؤ و مرجان»، حاج شیخ عباس قمی در «منتهی الآمال»، علامه شهرانی در «ترجمه نفس المهموم»، دکتر محمد ابراهیم آیتی در «بررسی تاریخ عاشورا» و دکتر سید جعفر شهیدی در کتاب «زندگانی فاطمه زهرا (س) »نیز از منکران این حادثه اند.
🔸12. شیخ مفید و شیخ طوسی نوشته اند: روز 20 صفر اهل بیت امام حسین (ع) از شام به سوی مدینه باز گشتند و در این روز جابر بن عبدالله انصاری از مدینه به کربلا رفت.
🔹13. شایان توجه است که تعبیر شیخ طوسی بازگشت اهل بیت از شام به طرف مدینه است نه رسیدن آنها به مدینه.
🔸14. در دوره های اخیر تلاش هایی برای اثبات وقوع این رخداد انجام شده از جمله کتاب پربرگ آیة الله شهید قاضی طباطبائی به نام «تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سیدالشهداء (ع)» که به تفصیل در این باره بحث کرده و ادله محدث نوری را پاسخ گفته است.
🔹15. اما وقتی اصل گزارش در کتب معتبر تاریخی نیامده همه آن استدلال ها بی معنی است، و استناد به کلام شیخ بهائی و ابوریحان بیرونی خارج از عرف تحقیق تاریخی است. استناد به کلام ابن طاوس هم بر اساس غفلت است چرا که او در «لهوف» نامی از اربعین نیاورده و در اقبال» هم رسیدن اهل بیت در اربعین را بعید شمرده است.
🔸16. پس حتی طبق نظر سید ابن طاوس هم رسیدن اهل بیت به کربلا و ملاقات آنان با جابر در روز اربعین نبوده؛ و شیخ مفید و شیخ طوسی هم که نوشته اند جابر در اربعین به کربلا رفته ملاقات اهل بیت با او را قبول ندارند و برداشت صحیح از کلام آنان این است که اهل بیت در روز اربعین از شام به طرف مدینه حرکت کردند نه این که به مدینه رسیدند.
🔹17. محقق برجسته تاریخ اسلام دکتر محمد ابراهیم آیتی گوید: اگر مدرکی قابل اعتماد و استناد می داشتیم که اهل بیت در چهلم شهادت امام به کربلا آمده اند می گفتیم که این امر در موقع رفتن به شام بوده است نه در موقع برگشتن از شام.
🔸18. علامه شعرانی نیز این زیارت را به ظنّ غالب هنگام رفتن اهل بیت به شام دانسته است.
🔹19. اما چنانچه گفته شد اصلا دلیلی بر این که زیارت در روز اربعین بوده وجود ندارد که زمان آن را موقع رفتن به شام بدانیم.
🔸20. ادلّه ای که آیة الله شهید قاضی در کتاب پربرگ خود ذکر نموده نهایتا امکان بازگشت در 40 روز را اثبات می کند، اما هیچ دلیلی بر وقوع این امر وجود نداشته، و سخن شیخ بهائی و ابوریحان بیرونی نمی تواند مبنای تاریخ قرار بگیرد. ابن طاوس هم - که مرحوم قاضی به اشتباه او را قائل به این نظر می داند - در لهوف نامی از اربعین نبرده و در اقبال آن را بعید شمرده است.
@bazmeghodsian
«فرائد السمطین» از آثار ارزشمند اهل سنت در بیان فضائل اهل بیت (ع) است.
شیخ الاسلام ابراهیم جوینی از مشایخ صوفیه خراسان بوده و بخاطر وسعت مشرب از برخی مشایخ شیعه زمان خود همچون سید احمد بن طاوس، محقق حلّی، شیخ یوسف ابن المطهر پدر علامه حلی و سید عبدالحمید بن فخار موسوی نقل حدیث کرده و احادیثی از کتب شیخ صدوق و دیگران را به واسطه آنان در این کتاب آورده است.
بدین جهت متعصبین اهل سنت معاصر - بر خلاف تصریحات کتب تراجم خویش - او را شیعه دانسته و از استناد به کتاب او خودداری می کنند.
برخی محققان تازه کار هم بدون توجه به این نکته که احادیثی که او با واسطه مشایخ شیعی خود از کتب شیخ صدوق و دیگران نقل کرده طریق سنّیانه نداشته - و از این رو نمی توان در مقام محاجه با اهل سنت بدان استناد کرد - به عنوان منبع اهل سنت به آنها استناد می کنند!
ابنِ مُقلَه پدر خوشنویسی ایرانی (در شعر فارسی):
ابوعلي محمّد بن علي بن مُقْله در 272 ق. در بغداد زاده شد. واژة «مقله» به معني «مردمك چشم» لقب پدر ابوعلي بوده است. ابن مقله پس از تحصيل در فقه و تفسیر و ادبیات از شانزده سالگي تصدّيِ امور دولتي را بر عهده گرفت. وی شعر میگفت و در ترسّل و انشا و خوشنویسی سرآمد بود و در جوانی به وزارتِ خلفای عباسی رسید و عاقبت در سال 328 ق. در زندان چشم از جهان فرو بست.
اين مرد بزرگ ايراني پيشقدم يكي از زيباترين مظاهر هنري يعني خوشنويسي در تمدّن اسلامي است و جملة مورّخين برآنند كه تا ظهور وي هيچ يك از خطّاطان بر قدرت او در نوشتن اقلام مختلف و تتبع او در اختراع خطوط نيامده است و بعضي گويند اقلام ستّه را كه از اصول خطوط متعارفة اسلامي بود، وی از خط کوفی اقتباس کرده است. قدر مسلّم اينكه مقله در تكميل اقلام موجود كوشيده است و شايد بعضي خطوط را نيز وضع كرده و يا سر و صورتي به آنها داده باشد ولی نسبت وضع تمام شش قلم به او روا نیست.
(احوال و آثار خوشنویسان، 1016)
با گسترش خطِّ نستعلیق از دورۀ تیموری، کم کم نماد بودنِ ابنِ مقله در خوشنویسی، کمرنگ شد چنانکه در سبکِ هندی بیشتر به «یاقوت» اشاره شده است و نام ابنِ مقله به ندرت بکار رفته است. یکی از دلایل جایگزین شدن نامِ یاقوت (مستعصمی) به جای ابن مقله، خیال انگیزی یاقوت و تشبیه آن به خطِ عارض و لبِ لعلِ یار است.
با خطِّ ابن مقله و با حکمت زهیر
با حفظ ابن معتز و با صحبت ابی
(منوچهری)
چو ابن رومی شاعر چو ابن مقله دبیر
چو ابن معتز نحوی چو اصمعی لغوی (منوچهری)
لبِ لعلت خطِ تر مینویسد
از ابن مقله خوشتر مینویسد
(ظهیر، 247)
گرنه ارتنگِ مانی است آن خط
از چه خط های مقله گشت سقط
با خطش خطِّ خازن و بوّاب
همچو با آبِ صافی است سراب
(سنائی، حدیقه)
غلام آن سرِ کلکم که پیش او شده اند
روان صاحب و صابی و ابن مقله غلام
(ادیب صابر، 217)
مردمِ چشم ابن مقلۀ وقت
بندۀ آن خط چو عنبر بود
(کمال اسماعیل)
گر ابن مقله دگرباره با جهان آید
چنان که دعوی معجز کند به سحر مبین
به آبِ زر نتواند کشید چون تو الف
به سیم حل ننویسد مثال ثغر تو سین
(سعدی، قصاید)
خطی که مردم چشمم نبشته است چو آب
محقّق است که او ابن مقلۀ ثانی است
(خواجو)
حدیثِ خون دلم هر دم ابن مقلۀ چشم
روان به گِرد لب جویبار بنویسد
(خواجو، 699)
از آنجا که «مُقله» در معنای کاسۀ چشم است، سخنوران ازین واژه هم برای اشاره به ابنِ مقله و ساختن ایهام های زیبا استفاده کرده اند.
کاش کابنِ مقله بودی در حیات
تا بمالیدی خطت بر مقلتین
(سعدی، قصاید)
سواد دیدۀ دولت سیاهی قلم است
از آن چو مُقله سیاه است و نورگستر خط
(شرف الدین علی یزدی، 34)
منبع: زرافشان، حمیدرضا قلیچ خانی، ص ۱۳، نشر فرهنگ معاصر، ۱۳۹۲.
مسجد جامع #اصفهان
چند ماه پس از رسمی شدن #تشیع در سرتاسر قلمرو فرهنگی ایران بدست اولجایتو، در صفر سال۷۱۰ حدیث #جابر بن عبدالله #انصاري در #محراب مسجد جامع ساخته شد. مسجد جامع يا مسجد عتيق، بیش از دو قرن قبل از میدان #نقش جهان ، نماد اصفهان بود و محراب اولجایتو با کتیبه حدیث جابر افتخار شیعیان اصفهان بشمار مى آيد.
در شمال ایوان استاد ، شبستان کوچکی واقع شده است که زیباترین محراب گچبری مسجد را دارد. این شبستان که با نام مسجد الجایتو نیز شناخته میشود، دارای محرابی است که به مثابه گوهری تابناک از هنر ایرانی در جهان از شهرتی عظیم برخوردار است.
بر این محراب زیبا نام سلطان محمد خدابنده به چشم میخورد؛ ایلخان مشهوری که قبل از اسلام آوردن لقب الجایتو داشت و بعد از مسلمان شدن خود را خدابنده نامید. همچنین نام وزیر دانشمند او، محمد ساوی و سال ساخت محراب، یعنی ۷۱۰ هجری قمری را در آن میتوان دید. زیباترین منبر منبتکاری مجموعه مسجد جامع نیز در مسجد اولجایتو قرار دارد. سال ساخت این منبر ذکر نشده است.
___________
@drhadiansarii
با سلام گویا هر بیتی جداست
- بیت نخست:
في رياض تبسمت عن اقاح
سرقته من أنجم .............
البته معلوم نشد از کیست، شاید از ابوفراس حمدانی یا شاعری دیگر. قصیده حائیه شیخ جعفر نقدی (ره) نظیر این مضامین است:
أرياض تبسّمت عن أقاح
أم لئال تنظّمت بوشاح
- بیت دوم:
ومقتول اولاد البغایا بکربلا
الحسین شهید [الله فی الفلوات]
که در کتیبه مسجد شیخ لطف الله اصفهان هم آمده است، گویا بخشی از قصیدهای تائیه از شیخ بهائی (ره) است.
- بیت سوم:
إذا نبا بكريم موطن فله
وراءه في بسيط الارض اوطان
این بیت بخشی از قصیده نونیه بُستی موسوم به عنوان الحکم است.
#حظ_خط
صحیفی جوهری
صحیفی جوهری شیرازی (درگذشت ۱۰۲۲ ه. ق) مشهور به جوهری و صحیفی ذوالقدر، (صحیفی قاری که لقب مشهورش در فن قرائت و تجوید بوده است) شاعر و خوشنویس اواخر سده دهم و اوایل یازدهم است. صحیفی شعر فارسی و ترکی را خوب می سرود و اشعارش بیشتر در مدح ائمه بوده است. او از کتیبه نویسان زبردست دوره صفوی است که در تذهیب٬ صحافی و وصالی نیز سررشته داشت. وی که از بازماندگان صوفی خلیل ذوالقدر و از بزرگان این طایفه بود، در اسیر از توابع شیراز به دنیا آمد و در اصفهان رشد کرد و به شهرت رسید و بیشتر در اصفهان می زیست.
گفته اند در کتابخانه ساختن یکتا بود و کتابخانه بسیار خوبی در سه تنان مسجد جامع اصفهان ترتیب داد. از آنجایی که خط ثلث را خوب می نوشت و کتیبه نگاری توانا بود، بیشتر کتیبه های مساجد و سنگ های قبر به خط او بود. صحیفی عمر طولانی داشته و گفته اند که بیش از هشتاد سال و یا در حدود نود سال عمر کرد. تقی الدین کاشانی٬ (۹۴۶ـ ۱۰۱۶ ه.ق) از مشاهیر بزرگ ادبی عصر صفوی، در سال ۹۸۷ در اصفهان او را ملاقات کرده است. به هر حال معاصرینش او را به همدلی و همزبانی و شوخ طبعی و شکفتگی خاطر ستوده اند و در هشتاد سالگی مردی بزله گو و رند و هم فطرت و هم خوی جوانان معرفی کرده اند. او هنوز زنده بود که فرزند رشیدش ابوعلی متخلص به اسیری شیرازی ازشاعران پارسی گوی درگذشت.
نمونه کتیبه های که وی نوشته است را می توان به؛
۱.کتیبه بقعه شهشهان مورخ ۱۰۱۳قمری با امضای صحیفی قاری و به خط ثلث
۲.کتیبه مسجد جارچی باشی مورخ ۱۰۱۹ قمری که اصل کتیبه به خط ثلث و امضا را نستعلیق کتابت شده،
۳. حوض خانه مسجد جامع اصفهان به تاریخ ۹۸۰ قمری که شیوه اجرا حجاری است و به نستعلیق نوشته شده است.
۴. حوض خانه مسجد جامع اصفهان در تاریخ ۹۸۵قمری به خط ثلث
۵. در بقعه شاهزید اصفهان به تاریخ ۹۹۴قمری و به خط ثلث
۶.ايوان شمالی مسجد جامع اصفهان به سال ۹۹۶قمری که شیوه اجرا گچبری بوده و خط به ثلث نوشته شده،
۷. سردر مسجد سرخی اصفهان به سال ۱۰۱۴قمری که برروی کاشی معرق و به خط ثلث است
۸. سردر مسجد جورجیر اصفهان در تاریخ ۱۰۱۸ قمری و بر روی کاشی معرق و بخط ثلث،
۹. در شمالی مسجد جامع اصفهان که بر لنگه سمت راست و چپ به خط ثلث برجسته و به شیوه منبت است.
آرامگاه صحیفی جوهری را گفته اند در سه تنان در نزدیکی مسجد جامع اصفهان بوده است و حکیم شفایی شاعر معروف روزگار صفویه در واقعه مرگ وی ماده تاریخ سروده که ؛
سال فوتش ز عقل جستم، گفت:
(رفت ملا صحیفی از دنیا)۱۰۲۲قمری
منبع؛تاریخ اصفهان(مجلد هنر و هنرمندان )تالیف استاد همایی ،صفحه ۱۴۶-۱۴۹
خشنویسی در کتیبه های اصفهان ،منوچهر قدسی ،صفحه ۵۸-۶۵
@esfahanhonarsarayeiran
🔸(ادامه) بازدید از برخی مناطق طبیعی و تاریخی رشت ـ #بخش_دوم
• مسجد صفی
#مسجد_صفی یا مسجد سفید یا مسجد شهیدیه قدیمترین مسجد شهر رشت است که در خیابان بحر العلوم حوالی بازار سنتی در قلب شهر قرار دارد و قدمت بنای کنونی آن به عهد صفویه میرسد. در باره وجه تسمیه این مسجد، چند قول وجود دارد، یکی از مشهورترین این اقوال ساخت این مسجد به عنوان عبادتگاه از سوی شیخ صفی الدین اردبیلی برای #شیخ_زاهد_گیلانی است، شاید هم پیش از آن، همین مسجد به نام مسجد سفید وجود داشته و با توجه به حفر چاه مجاور آن (چاه امام زمان سلام الله علیه) از سوی صفی الدین اردبیلی برای شیخ زاهد به مسجد صفی تغییر نام داده است. کشته شدن صفی میرزا پسر شاه عباس اول در این منطقه، توجیهی دیگر برای این نامگذاری است که برخی بدان اشاره کردهاند. شواهد متعددی نشان دهنده تعمیر و توسعه و حتی بازسازی کامل مسجد در دورههای مختلف وجود دارد. به استناد گزارشی که ۲۸ اردیبهشت ماه سال جاری در پایگاههای اطلاعرسانی انعکاس یافت، نشانههایی از وجود بنای این مسجد پیش از عهد #صفویه در عهد #ایلخانی و یا حتی پیش از آن در عهد #سلاجقه به دست آمده است. کتیبهی سراسری که بخشهایی از آن در حجاب گچکاری پنهان شده، سر ستونهای زیبا و محرابی مزین به نوار برق سبزرنگ از جمله بخشهای قابل توجه داخل مسجد است. بناها و مغازههای اطراف مسجد هم سایه سنگین غیرقابل تحمل خود را بر این بنای تاریخی افکندهاند. این مسجد یکی از کانونهای مبارزه در ایام پیروزی انقلاب بوده است.
امامت این مسجد بر عهده آیتالله سیدمجتبی #رودباری (متولد ۱۳۱۲ ش.) است. یک بار حضور در مسجد و شرکت در نماز ایشان برای آگاهی از محبوبیت ویژه ایشان نزد نمازگزاران بسنده است و خواندهها و شنیدهها نیز گواهیهای فراوانی از معنویت، علم، زهد، مردمداری، فروتنی و سادهزیستی این عالم بزرگوار و نمونه علمای بلاد در بردارد. ایشان پس از رحلت پدرشان مرحوم آیتالله سیدحسین رودباری که در محوطه بیرونی مسجد به خاک سپرده شدهاند، رسما امامت این مسجد را از سال ۱۳۶۳ ش. بر عهده گرفتهاند.
نامهای به تاریخ ۲۷ مهر ۱۳۴۴ از ایشان خطاب به آیتالله ضیابری در باره ورود #امام_خمینی از #کاظمین به #نجف در دسترس است که تصویر آن در کتاب نهضت امام خمینی (ج ۲، ص ۱۷۹) آمده است. تصویر مربوط به حضور آیت الله رودباری در راهپیمایی ۲۲ بهمن سال گذشته زیر باران شدید خبرساز بود.
@MohsenAlviri
چون نامه جرم ما بهم پیچیدند
بردند و بمیزان عمل سنجیدند
بیش از همه کس گناه ما بود ولی
ما را به محبت علی بخشیدند
🔸هنر خط و کاشی در مسجد جامع اصفهان
✔️ این کتیبه متعلق به مسجد جامع اصفهان میباشد و در ایوان غربی این مسجد (معروف به صفه استاد) قرار دارد که در عصر سلجوقی بنا شده و در دوره صفویان با کاشیکاری تزئین شده است.
محمد امین اصفهانی استاد کاشیکار این قطعه بوده است که نامش بر دیوار شمالی حک شدهاست. تابلو وی از چهار ترنج و یک مربع در وسط تشکیل شدهاست.
اين اثر در تاريخ 1112 هجری قمری و زمان سلطنت شاه سلطان حسین ساخته شده و متن آن شامل ابيات زيبای بالا به خط كوفی بنایی و در وصف اميرمؤمنان (عليهالسلام) است.
🌐 https://t.me/joinchat/AAAAAECthSrY9347gZIC5g
مسجد جامع عباسی اصفهان
نشان طاووس سردر مسجد جامع عباسی
هر چند استفاده از این نقش (طاووس) در ایران ریشه در زمان قبل از صفویه دارد؛ اما به عقیده نصرآبادی استفاده از نقش طاووس در تزئینات بناهای مذهبی ،از دوره ی صفویه رواج کامل یافت و در ابتدا زمینه استفاده از نقش طاووس در آثار و مصنوعات در این دوره شکل گرفت .وی دلیل کاربرد این نقش را در بناهای مذهبی استقبال عمومی جامعه به دلیل تبلور این نقش به گونه ای نمادین با حضرت مهدی (عج) به عنوان طاووس بهشتیان دانسته و در نتیجه استفاده از این پرنده در سردر ورودی ها بدین منظور بوده است تا طاووس به عنوان نمادی از مدخل بهشت در نظر گرفته شود.
منبع ؛ نگاره های اصفهان،نقش طاووس در کاشی های معرق اصفهان، نوشته، غلامرضا نصراصفهانی
براساس حدیثی که از پیامبر اسلام در این باره نقل شده است شاید بتوان این سخن را ثابت نمود، در این حدیث آمده است که مهدی طاووس اهل بهشت است.
منبع ؛ بحار الانوار، محمدباقر مجلسی ،جلد ۵۱ ، صفحه ۹۱، ۱۰۵
#فرهیختگان پیک آگاهی شماست
#مسجد_جامع_اصفهان
که به مسجد جامع عتیق و مسجد جمعه
اصفهان هم معروف است، یکی از بناهای
تاریخی شهر اصفهان است که قدمت آن
به قرن دوم هجری قمری بازمیگردد.
این مسجد در سال ۱۵۶ هجری قمری۷۷۷ میلادی
ساخته شد؛ مسجدی که کوچک و متناسب
با جمعیت شهر اصفهان ساخته شده بود
و باعث رشد شهرنشینی اصفهان شد.
#ایران_من_زیباست 🇮🇷
◍⃟❣ @AFARINESH8
🔸«فرائد السمطین» از آثار ارزشمند اهل سنت در بیان فضائل اهل بیت (ع) است.
شیخ الاسلام ابراهیم جوینی از مشایخ صوفیه خراسان بوده و بخاطر وسعت مشرب از برخی مشایخ شیعه زمان خود همچون سید احمد بن طاوس، محقق حلّی، شیخ یوسف ابن المطهر پدر علامه حلی و سید عبدالحمید بن فخار موسوی نقل حدیث کرده و احادیثی از کتب شیخ صدوق و دیگران را به واسطه آنان در این کتاب آورده است.
بدین جهت متعصبین اهل سنت معاصر - بر خلاف تصریحات کتب تراجم خویش - او را شیعه دانسته و از استناد به کتاب او خودداری می کنند.
برخی محققان تازه کار هم بدون توجه به این نکته که احادیثی که او با واسطه مشایخ شیعی خود از کتب شیخ صدوق و دیگران نقل کرده طریق سنّیانه نداشته - و از این رو نمی توان در مقام محاجه با اهل سنت بدان استناد کرد - به عنوان منبع اهل سنت به آنها استناد می کنند!
@bazmeghodsian
🔸حکایت پرابهام اربعین
✍️ رحیم قاسمی
🔹1. حکایت بازگشت خاندان امام حسین (ع) از شام به کربلا در روز اربعین در هیچ یک از کتب معتبر تاریخی کهن نیامده است.
🔸2. ابوریحان بیرونی - در قرن پنجم - در «الآثار الباقیة» نوشته: در 20 صفر سر حسین (ع) به بدنش ملحق شد و در این روز 40 نفر از اهل بیت پس از بازگشت از شام قبر امام را زیارت کردند.
🔹3. مستوفی هروی مترجم کتاب «الفتوح» - در قرن ششم - نوشته: امام سجاد (ع) در 20 صفر سر مقدّس پدرش را به کربلا برگرداند. (در حالی که در متن «الفتوح» که خود از منابع داستانی کربلاست این مطلب وجود ندارد).
🔸4. سید ابن طاوس و ابن نما حلّی - از عالمان قرن هفتم - برای اولین بار آمدن جابر بن عبدالله انصاری - و جماعتی از بنی هاشم! - به کربلا در روز اربعین، و تلاقی آنان با کاروان اسرای شام را بدون ذکر منبع در «لهوف» و «مثیر الاحزان» نقل کرده اند.
🔹5. این مطلب در مقتل جعلی منسوب به ابومحنف نیز آمده است.
🔸6. اما نه «لهوف» و نه «مثیرالاحزان» هیچ یک کتاب تاریخ نیستند، و بر اساس منابع داستانی بخصوص «فتوح» ابن اعثم و «مقتل» خوارزمی و منابعی ناشناس تدوین شده اند.
🔹7. مطلب مهمی که مورد غفلت اغلب محققان قرار گرفته این است که ابن طاوس و ابن نما فقط ورود اهل بیت به کربلا و ملاقات آنان با جابر را نقل کرده اند، اما مطلقا اشاره ای به این که این ملاقات در روز اربعین بوده نکرده اند.
🔸8. و مهم تر این که ابن طاوس در کتاب «اقبال» به صراحت گفته: هرچند ممکن است اهل بیت هنگام بازگشت از شام از کربلا گذشته باشند، اما قطعاً رسیدنشان به کربلا در روز بیستم صفر نبوده است.
🔹9. چنانچه ملاحظه می شود ابن طاوس اصل آمدن اهل بیت را به کربلا در «لهوف» و «اقبال» نفی نکرده، اما سخنان او در اقبال قرینه روشنی است بر اینکه وی در «لهوف» نیز حکم به ورود اهل بیت در اربعین (چنانکه به او نسبت می دهند) نکرده است؛ چرا که اگر وی چنان دیدگاهی داشت در «اقبال» که آن را سالها بعد از «لهوف» نوشته بیان می کرد که من از گفته خود در «لهوف» برگشته و نظر نهایی من این است که اکنون می گویم.
🔸10. علامه مجلسی در «بحار الانوار» از منکران ورود اهل بیت به کربلا در روز اربعین بوده و آن را جدّاً بعید دانسته است.
🔹11. محدّث نوری در «لؤلؤ و مرجان»، حاج شیخ عباس قمی در «منتهی الآمال»، علامه شهرانی در «ترجمه نفس المهموم»، دکتر محمد ابراهیم آیتی در «بررسی تاریخ عاشورا» و دکتر سید جعفر شهیدی در کتاب «زندگانی فاطمه زهرا (س) »نیز از منکران این حادثه اند.
🔸12. شیخ مفید و شیخ طوسی نوشته اند: روز 20 صفر اهل بیت امام حسین (ع) از شام به سوی مدینه باز گشتند و در این روز جابر بن عبدالله انصاری از مدینه به کربلا رفت.
🔹13. شایان توجه است که تعبیر شیخ طوسی بازگشت اهل بیت از شام به طرف مدینه است نه رسیدن آنها به مدینه.
🔸14. در دوره های اخیر تلاش هایی برای اثبات وقوع این رخداد انجام شده از جمله کتاب پربرگ آیة الله شهید قاضی طباطبائی به نام «تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سیدالشهداء (ع)» که به تفصیل در این باره بحث کرده و ادله محدث نوری را پاسخ گفته است.
🔹15. اما وقتی اصل گزارش در کتب معتبر تاریخی نیامده همه آن استدلال ها بی معنی است، و استناد به کلام شیخ بهائی و ابوریحان بیرونی خارج از عرف تحقیق تاریخی است. استناد به کلام ابن طاوس هم بر اساس غفلت است چرا که او در «لهوف» نامی از اربعین نیاورده و در اقبال» هم رسیدن اهل بیت در اربعین را بعید شمرده است.
🔸16. پس حتی طبق نظر سید ابن طاوس هم رسیدن اهل بیت به کربلا و ملاقات آنان با جابر در روز اربعین نبوده؛ و شیخ مفید و شیخ طوسی هم که نوشته اند جابر در اربعین به کربلا رفته ملاقات اهل بیت با او را قبول ندارند و برداشت صحیح از کلام آنان این است که اهل بیت در روز اربعین از شام به طرف مدینه حرکت کردند نه این که به مدینه رسیدند.
🔹17. محقق برجسته تاریخ اسلام دکتر محمد ابراهیم آیتی گوید: اگر مدرکی قابل اعتماد و استناد می داشتیم که اهل بیت در چهلم شهادت امام به کربلا آمده اند می گفتیم که این امر در موقع رفتن به شام بوده است نه در موقع برگشتن از شام.
🔸18. علامه شعرانی نیز این زیارت را به ظنّ غالب هنگام رفتن اهل بیت به شام دانسته است.
🔹19. اما چنانچه گفته شد اصلا دلیلی بر این که زیارت در روز اربعین بوده وجود ندارد که زمان آن را موقع رفتن به شام بدانیم.
🔸20. ادلّه ای که آیة الله شهید قاضی در کتاب پربرگ خود ذکر نموده نهایتا امکان بازگشت در 40 روز را اثبات می کند، اما هیچ دلیلی بر وقوع این امر وجود نداشته، و سخن شیخ بهائی و ابوریحان بیرونی نمی تواند مبنای تاریخ قرار بگیرد. ابن طاوس هم - که مرحوم قاضی به اشتباه او را قائل به این نظر می داند - در لهوف نامی از اربعین نبرده و در اقبال آن را بعید شمرده است.
@bazmeghodsian
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com