قناة

کتابخانه امام حسین عليه السلام

کتابخانه امام حسین عليه السلام
835
عددالاعضاء
8,322
Links
9,464
Files
2,220
Videos
15,627
Photo
وصف القناة
✅ کانال کتابخانه تخصصی امام حسین عليه السلام لینک: https://t.me/+QN7b2Yvid2Dwu0Co ♦️بازفرست یا بازنشر مطالبِ کانال‌ها، به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست!
Forwarded From باورهای قدیم و اندیشه های نو
❤️اجمالی از زندگی امام حسین (ع)❤️

الف ) سال نگار زندگی🍁

۱- 4 تا 11 هجری قمری : عصر پیامبر (ص)
۲- 11 تا 35 ه ق : عصر خلفا
۳- 36 تا 40 ه ق : عصر امام علی (ع)
۴- 41 تا 50 ه ق : عصر امام حسن (ع)

۵- 51 تا 61 ه ق : عصر امامت امام (ع) { 50 تا 60 ه ق : خلافت معاویه - 60 تا 61 ه ق : خلافت یزید ( تقریبا 6 ماه ) }

ب ) روز نگار دوره امامت🍁

۱- 15 رجب سال 60 ه ق : مرگ معاویه و آغاز خلافت یزید

۲- 27 رجب : ملاقات اجباری امام با ولید والی مدینه جهت اخذ بیعت با یزید - مقتل خوارزمی ، ج 1، ص 184

۳- 28 رجب : خروج اضطراری امام (برای عدم بيعت و حفظ جان ) از مدینه - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏205

۴- 3 شعبان : ورود امام به مکه ( 6 روز در راه بوده ) - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏258

۵- 10 تا 15 رمضان : رسیدن نامه های کوفیان ، برای پذیرش رهبری آنها - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏219

۶- 15 رمضان : اعزام مسلم به کوفه جهت بررسی اوضاع و صحت سنجي دعوت کوفیان - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏212

۷- 5 شوال : رسیدن مسلم به کوفه ( 8 روز در راه مکه – مدینه و 12 روز در راه مدینه – کوفه بوده است . )

۸- 12 ذی القعده : ارسال نامه برای امام توسط مسلم و دعوت حضور سریع امام ( 37 روز بررسی اوضاع کوفه – خرید سلاح و اخذ بیعت تا 18000 نفر – تشکیل لشکر مسلح 4000 نفری و ... ) - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏278 و 214

۹- 24 ذی القعده : رسیدن نامه مسلم به امام جهت حرکت سریع بسوی کوفه ( شهید جاوید ص 205 )

۱۰ - 7 ذی الحجه : رسيدن نامه امام به اهل بصره . تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏225

۱۱- 8 ذی الحجه : ورود تیم ترور یزید به مکه و خروج امام از مکه ( امام 125روز در مکه بودند – بعد از نامه مسلم ، جهت مذاکره با حاجیان در ایام حج ، 14 روز تاخیر می کنند – ص 206 و 213 شهید جاوید ) - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏258

۱۲- 8 ذی الحجه : ورود ابن زیاد به کوفه - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏227

۱۳- 8 ذی الحجه : دستگیری هانی و محاصره کاخ ابن زیاد توسط مسلم و 4000 نفر یارانش - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏241

۱۴- 9 ذی الحجه : ارسال نامه امام برای مردم کوفه ، توسط قیس بن مسهر جهت اعلام حرکت خود و آمادگی مردم جهت ورود امام به کوفه - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏277

۱۵- 9 ذی الحجه : شهادت مسلم

۱۶- 20 ذی الحجه : اطلاع امام از شهادت مسلم و قیس و مشورت با همراهان و تصمیم به ادامه راه بدلیل اصرار 5 برادر مسلم و نظر دیگران مبنی بر تفاوت شخصیت امام با مسلم و اطمینان به حمایت کوفیان - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏281

۱۷- 27 ذی الحجه : برخورد امام با حر و درخواست بازگشت در دو مرحله قبل از نماز ظهر و بعد از عصر - طبرى ، ج‏7، ص‏287

۱۸- 2 محرم سال 61 ه ق : ورود امام به کربلا - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏297

۱۹- 3 محرم : پاسخ امام به فرستاده عمر سعد و درخواست اجازه بازگشت - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏300

۲۰- 5 محرم : تمام ورودی های کربلا توسط نیروهای ابن زیاد بسته می شود

۲۱- 7 محرم : بستن آب بر روی امام - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏302

۲۲- 8 محرم : مذاکره با عمر سعد جهت جلوگیری از جنگ به دعوت امام و اطلاع آن به ابن زیاد – آوردن 20 مشک آّب با هجوم نظامی عباس و چند تن از یاران - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏304

۲۳- 9 محرم : نوشتن نامه توسط ابن زیاد به تحریک شمر ، به عمر سعد ، که غائله را با بیعت یا کشتن امام خاتمه بده . - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏305

۲۴- 9 محرم : سخنرانی امام برای اصحاب و برداشتن بیعت خود و اعلام ماندن همه آنها - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏310

۲۵- 10 محرم : سخنرانی امام در دو نوبت و اعلام هدف خود ، یادآوری نامه های کوفیان و درخواست اجازه بازگشت مجدد ( در مرتبه پنجم ) – مذاکره مجدد با عمرسعد و تقبیح او از جنگ . ( طبری ج7 ص 320 به بعد )

۲۶- 10 محرم : رد کردن پیشنهاد قیس بن اشعث مبنی بر تسلیم و گرفتن امان ، بدلیل این که مسلم و هانی را نیز به همین حیله کشتید . ( طبری ج7 ص 321 )

۲۷- 10 محرم : پیوستن حر به همراه غلام و 30 نفر دیگر به اردوی امام - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏323

۲۸- 10 محرم : شهادت یاران و امام - حمله به خیمه ها و غارت و آتش زدن آنها و اسیر کردن مابقی💔

۲۹- 11 محرم : حرکت اسرا از کربلا بسوی کوفه - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏361

۳۰- 11 محرم : دفن شهیدان توسط مردان قبیله اسد - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏360

۳۱- 19 محرم : حرکت اسرا بسوی شام - تاریخ طبرى، ج‏7، ص‏366

۳۲- 1 صفر : ورود اسرا به شام ( 21 روز در راه بودند )

۳۳- 20 صفر : خروج اسرا از شام بسوی مدینه ( اربعين شهادت امام )

۳۴- 20 صفر : ورود جابر انصاری به کربلا

تحقیق : محمد صالحی – 27/ 8 / 91– مصادف با اول محرم

توجه : منبع مذکور در متن ، ج ۷ فارسی از فایل پی دی اف کتاب طبری است .

https://telegram.me/beshnofekrkon
http://mahsan.rasekhoonblog.com
🌴🥀🍃🙌
ای مشک تو لااقل وفاداری کن
من دست ندارم تومرا یاری کن

من وعده آب تو به اصغر دادم
چند قطره برای او نگهداری کن

ای مشک نگه کن تو به بالای سرم
زهرا نشسته، آبرو داری کن😭🥀🌴🌾
Forwarded From اندیشه و نظر(حسین شهامت دهسرخی)
بسیار زیبا در مدح قمر بنی هاشم اباالفضل العباس علیه السلام:
😭😭😭😭😭😭
سزد ز مهر فلک خوبتر بخوانندش
قمر نه، رشک هزاران قمر بخوانندش

قسم به خون شهیدان حق روا باشد
که سیّدالشّهدای دگر بخوانندش

سزد به زمزم و کوثر همه دهان شویند
سپس به بحر ولایت گهر بخوانندش

اگر چه زادۀ امّ البنین بود عبّاس
رواست آنکه به زهرا پسر بخوانندش

به یک نگاه توان خلق را کند سلمان
ز راه صدق و ارادت اگر بخوانندش

چنانکه بود علی نفس مصطفی، زیباست
که نفس زادهء خیرالبشر بخوانندش

به یک نظر دهد از لطف حاجت همه را
اگر تمامی اهل نظر بخوانندش

به وصف منقبت او سروده ام بیتی
سزد که خلق به شام و سحر بخوانندش

سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس


سلام باد به چشم و به دست و بازویش
درود باد به ماه جمال دلجویش

ز معجز نبوی ارث میبرد چشمش
به ذوالفقار علی رفته تیغ ابرویش

کتاب عشق حسین است در خط و خالش
بهشت زینب کبراست گلشن رویش

خدا گواست که بوی حسین را می داد
چو می گذشت نسیم شب از سر کویش

ملقّب است به باب الحوایجی آری
بیا و دست گدایی دراز کن سویش

تمامی شهدا غبطه می برند به او
که هست صحنۀ محشر پر از هیاهویش

سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس


چو دید تشنۀ لب های خشک او دریاست
به آب خیره شد و ناله اش ز دل برخاست

که آب از چه نگردیدی از خجالت آب
تو موج میزنی و تشنه یوسف زهراست

قسم به فاطمه هرگز تو را نمی نوشم
که در تو عکس لب خشک سیّدالشّهداست

ز خون دیدۀ من روی موج خود بنویس
که از تمامی اطفال تشنه تر سقّاست

خدا گواست که با چشمهاى تر دیدم
سکینه را که لبش خشک و دیده اش دریاست

درون بحر همه ماهیان به هم گویند
حسین تشنه و سیراب وحشی صحراست

ز شیر خواره برایت پیام آوردم
پیام داده که ای آب غیرت تو کجاست؟

صدای نعرۀ دریا به گوش جان بشنو
که موج آب هم این طرفه بیت را گویاست

سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس


ز آب با جگر تشنه شست سقّا دست
کشید پا و نداد آخرش به دریا دست

وجود او سپر مشک بود و بیم نداشت
از اینکه چشم دهد یا که سر دهد یا دست

ز دست دادن خود بود آگه و می خواست
که عضو عضو وجودش شود سراپا دست

تمام هستی خود را به پای جانان ریخت
گذشت از سر و از چشم و تن، نه تنها دست

خدا گواست که بر پای دوست می افکند
اگر به پیکر مجروح داشت صدها دست

به یاری پسر فاطمه گذشت از جان
جدا شد از بدنش در حضور زهرا دست

دو دست خویش به راه عزیز زهرا داد
به شوق آنکه بگیرد ز خلق، فردا دست

سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس


گرفت تیر از آن نور چشم حیدر چشم
بگفت تیر دگر کو که هست دیگر چشم

مکن سکینه ز سقّا گله که آن مظلوم
به یاد تو عوض آب داشت خون در چشم

به تیر گفت بیا و به چشم من بنشین
که نیست جای تو ای پیک یار در هر چشم

دو دست دادم و در انتظار تیرم باز
که یا نهم به جگر یا به سینه یا بر چشم

تمام آرزویش دیدن برادر بود
نداشت حیف برای نگاه آخر چشم

به جسم أطهر او بس كه تیر و نیزه زدند
چنان زره بدنش شد ز پای تا سر چشم

سزد به حشر بخوانند این دو مصرع را
چو افکنند بر آن عارض منوّر چشم

سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس


مه سپهر وفا، آفتاب امّ بنین
حسین روی و علی صولت و حسن آیین

نگاه نافذ او جذبۀ علی را داشت
وگرنه تیر به چشمش نمی زدند به کین

نداشت دستی و خم شد که تیر دشمن را
برون کشد به دو زانو ز دیدۀ خونین

چنان زدند به فرقش عمود در آن حال
که روی خاک به صورت فتاد از سر زین

فراریان نبردش تمام برگشتند
زدند بر تن او زخم از یسار و یمین

چو مصحفی که شود پاره پاره آیاتش
به خاک ریخت ورق های آن کتاب مبین

عزیز فاطمه را قد خمید و پشت شکست
کنار پیکر او ناله زد به صورت حزین

دو چشم، چشمۀ اشک و دو چشم، چشمۀ خون
دو دست بر کمر اما دو دست نقش زمین

درود باد بر آن دست و چشم و پیشانی
که شد نثار برادر به راه یاری دین

سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس


رسید زخم زبس روی زخم بر بدنش
نبود فرق دگر بین جسم و پیرهنش

به آب تیغ فرو ماند آتش عطشش
به نوک تیر رفو گشت زخم های تنش

عزیز فاطمه را لحظه ای برادر خواند
که بود چشمۀ خون جاری از لب و دهنش

به کودکی چو زبان باز کرد گفت حسین
به وقت مرگ، برادر شد آخرین سخنش

گلی ز گلشن امّ البنین به خون غلطید
که بود عطر حسین و لطافت حسنش

چو لاله ای که بچینند و برگ برگ کنند
ز فرق تا به قدم پاره پاره شد بدنش

نمود غسل به خون و کفن نیاز نداشت
که خاک کرب و بلا شد به علقمه کفنش

سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس

گلچینی از ترجیع بند استادسازگار
منبع: نخل میثم، جلد سه

@hshahamat
Forwarded From حسینیه اعظم زنجان
📜گریه نکن رباب ، عروس مادرم...

#حاج_حسن_خلج

حسینیه نورالبکاء، کربلای معلی

همایش شیرخوارگان حسینی
صبح روز تاسوعا ساعت ۹
حسینیه اعظم زنجان
@haz_ir
Forwarded From majidjalise (مجید جلیسه)
🏴 صحنه‌ای از کربلا برگرفته از نسخه خطی حدیقه السعداء محمد فضولی (قرن ۱۰ق.)
📎 کتابخانه ملی فرانسه
👇👇👇👇
@majidjaliseh
Forwarded From majidjalise (مجید جلیسه)
📚حدیقه السعداء
👤محمد بن سلیمان فضولی (د: ۹۶۳ق،)
🖋 تاریخ کتابت: ۱۲ صفر ۱۲۳۵قمری
👤کاتب: ابراهیم قرشی هاشمی
📎کتابخانه ملی فرانسه
لینک دانلود👇

👇👇👇👇
@majidjaliseh
Forwarded From majidjalise (مجید جلیسه)
🏴 اولین چاپ کتاب «گنجینه الاسرار»
👈نورالله بن عبدالله عمان سامانی (۱۲۶۴-۱۳۲۲ق.) منظومه ای در قالب مثنوی به نام گنجینه الاسرار را به نگارش درآورد که در آن حادثه کربلا را از منظر عرفانی توصیف نموده است.
▪️اولین چاپ این کتاب در زمان حیات وی به سال ۱۳۰۶قمری در اصفهان چاپ و انتشار یافته است.

👇👇👇👇
@majidjaliseh
Forwarded From ادب و حکمت
پیشآمد عاشوراست. عاشورا را نه کسی شناخته و نه هم خواهد شناخت. 
مرحوم آخوند وقتی از دنیا رفت، آن مردی که در دقت نظر، حاشیه رسایلش آیتی است و در حاشیه مکاسبش در هر سطری اهل فقه می دانند چقدر هنر کرده، با این قدرت فکری وقتی او را مشاهده کردند اهلش، گفت: ما تا در دنیا بودیم نفهمیدیم سید الشهدا کیست، وقتی آمدیم به اینجا فهمیدیم او کیست. هنوز باز زود است. آخوند در حیات برزخی دیده او را. آن وقتی شناخته می شود كه در حيات اخروي بشر قدم بگذارد، بعد بفهمد او كيست و او چه كرد. كاري كه او كرد كاري است كه امام حسن بن علي متن كلامش اين است: لا يوم كيومك، روزي مثل روز تو نيست. روز جميع انبيا، روز جميع اوصيا، روز جميع اوليا، همه را ديد، بعد فرمود: لا يوم كيومك. او چه كرد؟ به بشریت فهماند: اغلی و اعلي از گوهر حيات انسان گوهري نيست و اين گوهر به هر ثمني سودا بشود، خسران است و حسرت؛ فقط آن كس از حسرت رسته كه اين اغلي الجواهر را معامله نكند الا به يك ثمن و آن ثمن خداست. بَذلَ مُهجَتَه فيكَ

از بیانات فقیه عالیقدر حضرت آیت الله وحید خراسانی "دام ظلّه" درآستانهء محرّم ۱۴۳۳هجری قمری


🌾🍃🍃@adabvahekmat