دانلود کنید
گردآوری های این حقیر است بلکه به کارتان آید و در جلسات محرم بخوانید
و به دیگر دوستان هم هدیه کنید
التماس دعا دارم
شام غریبان
شام غریبان، در ادبیات و مرثیههای پارسیزبان به غروب آفتاب روز عاشورا و سوگواری این شب گفته میشود. نوحههای این مراسم یادآور آوارگی اهل بیت امام حسین(ع) و اسیران و کودکان بازمانده از واقعه کربلا است که در غروب عاشورا، بیپناه در تاریکی شب، در بیابان کربلا به سر میبردند. بعضی رسوم خاص، مانند روشنکردن شمع یا نشستن در تاریکی، باعث تفاوت عزاداری این شب با دیگر شبهای محرم میشود.
اتفاقات شام عاشورا
سپاه دشمن غروب عاشورا زنان را از خیمهها بیرون کردند و خیمهها را آتشزدند. در این هنگام زنان فریاد میزدند و چون چشمشان به کشتگان خود افتاد لطمه به صورت زدند.عمر بن سعد غروب عاشورا سر امام حسین(ع) را با خولی اصبحی و حمید بن مسلم ازدی و سرهای یاران و خاندان او را که هفتاد و دو سر بود، به همراه شمر، قیس بن اشعث و عمرو بن حجاج و عزرة بن قیس نزد ابن زیاد فرستاد. عمر سعد خود با جمعی از لشکریانش آن شب را در کربلا ماند و روز بعد نزدیک ظهر پس از دفن کشتگان سپاه خود، همراه اهل بیت امام حسین(ع) و دیگر بازماندگان، به سمت کوفه حرکت کرد. نقل کردهاند که در شب یازدهم محرم که شام غریبان بود، حضرت زینب(س)نماز شبش را ترک نکرد؛ اما به سبب ضعفی که او را فرا گرفته بود، نماز را نشسته خواند.
https://telegram.me/iranboom_ir
🌾نامهای ناآشنای کربلا 🌾 [ ۲۵ ]
✔️ «عَمرو بن قَرَضة انصاری»
🔹عمرو بن قَرَضة بن کعب انصاری از یاران امام حسین علیه اسلام و از شهیدان کربلا است.
پدر او، قرظة بن کعب ، از صحابه و راویان حدیث تلقی میشد. او از یاران امیر المؤمنین علیه السلام بود و در کوفه اقامت گزید. در جنگهای آن حضرت در کنار آن بزرگوار جنگید. امیر المؤمنین علیه السلام او را به فرمانروایی فارس گماشت و در سال ۵۱ هجری به دیدار معبود شتافت.
گفتهاند وی، نخستین کسی بود که در کوفه برایش نوحهسرایی انجام گرفت.
معروفترین فرزندان او، عمرو و علی هستند.
«عمرو» قبل از مانعتراشی دشمن برای امام حسین علیه السلام پیش از آغاز جنگ، (و به قولی ششم محرم) در کربلا به محضر اباعبد اللّه علیه اسلام شرفیاب شد و در شمار یاران آن حضرت قرار گرفت.
امام علیه السلام قبل از اینکه شمر بن ذی الجوشن، به کربلا اعزام شود، عمرو را برای گفتگویی که میان خود و عمر سعد صورت میگرفت، نزد ابن سعد میفرستاد و او پاسخ عمر را نزد امام میآورد که با ورود شمر، این ارتباط قطع شد.
با فرا رسیدن عاشورا، عمرو از امام حسین علیه السلام برای جنگ با دشمن اجازه میدان خواست.
طبری نوشته است که عمرو بن قرظه، به میدان رفت و این رجز را خواند:
سپاه انصار به خوبی میدانند
که من از این حریم دفاع خواهم کرد.
ضربهام ضربه جوانی است که ضعیف و ناتوان نیست.
خانه و جانم فدای حسین علیه السلام باد.
او نسبت به امام حسین علیه السلام علاقه بسیار داشت و پروانهوار دور امام میچرخید و تیرها و شمشیرها را به جان میخرید و تا زنده بود نگذاشت دشمن صدمهای بر آن حضرت وارد کند.
وی شجاعانه جنگید و شماری از نیروهای دشمن را به هلاکت رساند و پس از برداشتن جراحات فراوان، خدمت امام حسین علیه السلام بازگشت و پیشاپیش وی ایستاد تا وجود شریف او را از گزند دشمن، مراقبت نماید.
به گفته ابن نما: تیرهای دشمن به پیشانی عمرو اصابت میکرد و آسیبی به وجود مقدس امام حسین علیه السلام نرسید، تا اینکه عمرو در اثر جراحات زیاد از پای در آمد، رو به امام علیه السلام کرد و عرضه داشت: ای فرزند رسول خدا! آیا به عهد و پیمان خود وفا کردم؟
🔅حضرت فرمود: «آری! تو پیش روی من، در بهشت خواهی بود. سلام مرا به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برسان و بگو من نیز در پی تو خواهم آمد»
سپس جان داد و به فیض شهادت نایل آمد، رضوان اللّه علیه.
پس از شهادت او، برادرش، علی، که در زمره سپاهیان ابن سعد بود، از صف لشکریان بیرون آمد و فریاد زد: ای حسین! ای دروغگو! برادرم را فریفتی و به کشتن دادی؟
🔅امام حسین علیه السلام بدو فرمود: «من برادرت را فریب ندادم، بلکه خداوند او را هدایت و تو را گمراه ساخت»
علی گفت: خدا مرا بکُشد اگر تو را نکشم. سپس به امام حمله کرد.
نافع بن هلال راه را بر او بست و با ضربتی وی را از اسب به زیر انداخت..
برخی گفتهاند که علی با این ضربه به هلاکت رسید و برخی دیگر نقل کردهاند که طرفدارانش با حمله به سمت وی او را نجات دادند و به مداوا پرداخت و بعدها بهبودی یافت..
در برخی کتب اهل سنّت، شرح حال «علی» بیان شده و با نقل روایت از او، وی را مدح و ستایش نمودهاند ولی از برادر شهیدش نامی نبردهاند.
💠 در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه از عمرو بن قرظه چنین یاد شده است:
«السَّلامُ عَلی عَمرو بنِ قَرظَةِ الانْصاری»
📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
🌾نامهای ناآشنای کربلا 🌾 [ ۲۷ ]
✔️ «یزید بن حُصَیْن»
🔹یزید بن حُصَیْن هَمْدانی مشرقی؛ مردی شریف، عابد، زاهد و از شجاعان کوفه بود. در جنگها یاد و نامی داشت.
شیخ طوسی رحمه الله، بی آن که بر شهادتش در روز عاشورا تصریح کند، او را از اصحاب امام حسین علیه السلام، بر شمرده است.
برخی نویسندگان در شرح حال او چنین نوشتهاند:
او از بهترین شیعیان بود. با مسلم بن عقیل بیعت کرد؛ و هنگامی که قیام وی به شکست انجامید، از کوفه خارج گردید و خود را به امام حسین علیه السلام رساند و پیوسته با آن حضرت بود.
وقتی آب را بر اردوگاه امام حسین علیه السلام بستند، با اجازه امام، نزد عمر سعد رفت و با او در این باره به گفت و گو پرداخت، شاید از این کار دست بردارد. اما سخنانش در نفس بد سگال پسر سعد، اثر نکرد.
روز عاشورا، در صف یاران امام حسین علیه السلام، به پیکار با دشمنان پرداخت و پیش از ظهر به شهادت رسید.
فاضل در بندی رجز زیر را به او نسبت داده است:
من یزیدم که هنگام جنگ، ترسو نیستم،
همچون جوانی شجاع در دفاع از حسین بن علی علیه السلام، شما را با شمشیر میزنم،
تا این که به روز رستخیز عمل خویش را دیدار کنم.
💠در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه، بر این شهید بزرگوار، چنین درود فرستاده شده است:
السَّلامُ عَلی یَزیدِ بْنِ حُصَیْنِ الْهَمْدانِیّ المَشْرِفیِّ القارِیّ، المُجَدِّلِ بِالْمَشْرَفِیِّ.
سلام بر یزید بن حصین هَمْدانی مشرقی، همو که قاری قرآن بود و دشمن را به تیغ مَشْرَقِیّ بر خاک میافکند.
📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
🌾نامهای ناآشنای کربلا 🌾 [ ۳۴ ]
✔️ «نعمان و حلاس»
🔹«نعمان بن عمرو ازدی راسبی» و برادرش «حلاس»، از اصحاب امام حسین علیه السلام و از شهیدان کربلا هستند.
این دو برادر، اهل کوفه و از یاران امیر المؤمنین علیه السّلام به شمار میآمدهاند.
حلاس مسئولیت نگاهبانان حضرت را در کوفه بر عهده داشته است.
و نیز گفتهاند که نعمان در جنگ صفین حضور داشته است.
صاحب حدائق میگوید: نعمان و حلاس، با سپاهیان عمر سعد از کوفه بیرون رفتند، ولی زمانی که ابن سعد شرطهای امام حسین علیه السّلام را نپذیرفت، شب هشتم محرّم، در جمع کسانی که شبانه نزد امام میآمدند، به آن حضرت پیوستند.
آنان همواره ملازم رکاب امام بودند تا در برابر حضرت، به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.
نحوه شهادت آنان در منابع گوناگون با اندکی تفاوت نقل شده است.
به گفته سروی: این دو برادر، در حمله نخستین به شهادت رسیدند. ولی برخی دیگر شهادت آنان را در فاصله میان حمله اوّل تا ظهر عاشورا دانستهاند.
درباره نعمان گفتهاند: دشمن نخست اسبش را پی کرد و سپس او را به شهادت رساند.
💠 در زیارت رجبیّه از نعمان چنین یاد شده است:
«السلام علی نعمان بن عمرو»
📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
🌾نامهای ناآشنای کربلا 🌾 [ ۴۴ ]
✔️ «سعد بن عبداللَّه»
🔹وی غلام عمرو (عمر) بن خالد اسدی صیداوی و از شهیدان کربلاست. شیخ طوسی او را در شمار اصحاب امام حسین علیه السلام ذکر کرده است.
وی فردی بزرگوار، بلندهمت و شریف بود. در کوفه زندگی میکرد و پس از شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام همراه مولایش و چند نفر دیگر از شیعیان برای یاری امام حسین علیه السلام از کوفه خارج شد و در «عذیب الهجانات» به آن حضرت پیوست.
در آن هنگام، کاروان امام علیه السلام در محاصره لشکر حرّ قرار داشت. حرّ خواست مانع پیوستن ایشان به حسین علیه السلام شود، اما با حمایت قاطعانه امام از آنها، از تصمیم خود منصرف شد.
سعد و همراهانش روز عاشورا، در آغاز کارزار به دشمن حمله بردند و در جریان نبرد، در محاصره آنان قرار گرفتند. حضرت عباس علیه السلام به یاریشان شتافت و آنان را، که مجروح بودند، از محاصره رهانید. هنوز به خیمهها نرسیده بودند که دشمن بار دیگر به آنها نزدیک شد. آنان نیز وارد جنگ شدند و در ادامه نبرد همگی در یک جا به شهادت رسیدند.
پس از شهادت سعد و همراهانش، امام حسین علیه السلام چندین بار برای آنان طلب رحمت کرد.
💠 در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه، نام غلامِ عمر بن خالد صیداوی، سعید ذکر شده و چنین آمده است:
«السَّلامُ عَلی عُمَرَ بْنِ خالِدِ الصِّیْداوی، السَّلامُ عَلی سَعید مَوْلاهُ»
سلام بر عمر بن خالد صیداوی، سلام بر سعید غلام او.
📚 ر. ک بخش اول
#شهدای_کربلا #نامهای_ناآشنای_کربلا
🍀
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌷
🌻
💠بازگرداندن خلافت اسلامی به مرکز اصلی خود، یا کشته شدن؟ انگیزه قیام امام حسین (ع) کدام بود؟
✳️چند شاهد که دلالت می کند قصد امام حسین (ع) برگرداندن خلافت اسلامی به مرکز اصلی خود بوده و نه کشته شدن.
🍃1- اعزام مسلم بن عقیل به کوفه برای رصد دقیق اوضاع و سازماندهی نیروهای طرفدار امام .آیا اگر انگیزه امام کشته شدن بود اصلا نیازی به این رصد و آمادگی و سازماندهی وجود داشت؟
🍂2- اعزام قیس بن مسهر از بین راه به کوفه برای احراز آمادگی مردم کوفه برای ورود امام و حمایت از ایشان.
🍃3- در خواست مسلم از محمد اشعث و عمر سعد که به آن حضرت بنویسند:به کوفه نرود . اگر انگیزه امام کشته شدن بود این درخواست مسلم در مخالفت با انگیزه امام بود.
🍂4- یزید به ابن زیاد نوشت : "مسلم بن عقیل لشکر جمع می کند ".(ارشاد شیخ مفید ص 185) .آیا مسلم برای مبارزه مسلحانه و بازگرداندن خلافت به مرکز خود لشکر جمع می کرد یا برای کشته شدن امام؟
🍃5- ابن زیاد به غلام خود گفت: "این سه هزار درهم را به یاران مسلم بده و بگو از این پولها برای جنگ با دشمن خود استفاده کنید ".(ارشاد ص 186) آیا از این عبارت فهمیده می شودکه مسلم قصد تشکیل حکومت حسینی داشته یا قصد کشته شدن؟
🍂6- مسلم بن عوسجه به غلام ابن زیاد که آمده بود پولها را به وی بدهد گفت: "من از اینکه به یاری اهل بیت پیغمبر (ص) آمده ای خوشنودم ".(ارشاد ص 187)آیا مسلم بن عوسجه از اینکه غلام ابن زیاد به ظاهر آمده تا در بازگرداندن خلافت به مرکز خود امام را یاری کند خوشنود است یا از کشته شدن آن حضرت ؟
🍃7- مسلم بن عقیل به ابو ثمامه صائدی دستور داد پولها را از غلام ابن زیاد بگیرند ، چون ابو ثمامه امین صندوق اعانات و مامور خرید اسلحه بود.(ارشاد ص 187)آیا ابو ثمامه صائدی که به دستور مسلم، اسلحه می خرید این کاررا برای جهاد با دشمن و بازگرداندن خلافت به فرزند پیغمبر(ص) انجام می داد یا برای کشته شدن آن حضرت؟
🍂8- ابن زیاد به هانی بن عروه گفت : "تو مسلم را در خانه ات جا داده و برای او اسلحه و قشون تهیه کرده ای" .(ارشاد ص 188) آیا این اسلحه و قشون که زیر نظر مسلم و با کمک هانی تهیه شده بود برای برافراشتن پرچم حکومت حسینی بود یا برای کشته شدن آن حضرت؟
🍃9- عبداله یَقطَر که ابن زیاد به وی گفت : "از بالای بام قصر ، حسین ابن علی را لعنت کن "،بربام قصر رفت و گفت : "ای مردم ، امام حسین(ع) مرا فرستاده تا شما را دعوت کنم که او را برضد ابن زیاد یاری کنید".(تاریخ طبری ج 4 ص300)آیا عبدالله یقطر مردم را دعوت کرد که امام را برای غلبه بر ابن زیاد یاری کنند یا برای کشته شدن؟
🍂10- ابن زیاد آنگاه که مسلم ابن عقیل را دستگیر کرد به وی گفت:"تو آرزوی چیزی را داشتی که خدا از آن جلوگیری کرد چون لایق آن نبودی". مسلم گفت : "اگر مالایق آن نیستیم پس چه کسی لایق آن است"؟ابن زیاد گفت :"یزید لایق آن است."(ارشاد ص 196) آیا چیزی که مسلم آرزوی آن را داشته و ابن زیاد می گوید یزید لایق آن است نه مسلم ، حکومت اسلامی است یا کشته شدن؟
🍃11- عبداله بن مطیع به امام گفت اگر بخواهی چیزی که در دست بنی امیه است از آنان بگیری تورا می کشند .(ارشاد ص 201) آیا چیزی که در دست بنی امیه بوده و امام می خواسته آن را بگیرد خلافت اسلامی بوده یا کشته شدن؟
🍂12- ابن عباس به امام گفت: "اگر مردم کوفه ، حاکم خود را کشته و دشمنان را بیرون کرده و بر اوضاع مسلط اند در این صورت صلاح است شما به کوفه بروید نه در غیر این صورت".(تاریخ طبری ج 4 ص 287)آیا ابن عباس می خواهد به امام بگوید :اگر مردم کوفه بر اوضاع مسلط اند آنگاه صلاح است شما برای قبضه کردن خلافت بروید یا برای کشته شدن؟
🍃13- علاوه بر همه اینها خود امام حسین (ع) می فرمایند: "نَحنُ اَهلُ بَیتِ مُحمد وَ اَولی بِوِلایَهِ هذالاَمرِ عَلیکُم مِن هوُلاء". (ارشاد ص 205)ماخاندان پیغمبریم و برای خلافت اسلامی از اینان شایسته تر هستیم .
آیا اینکه امام حسین (ع) میخواست خلافت را به مرکز خود برگرداند به قبول نزدیک تر است یا مطلبی که از قرن 7 هجری یعنی بعد از تالیف کتاب لهوف به طور کامل شایع شده که امام به قصد کشته شدن حرکت فرموده است؟
☘داوری آن به عهده خود شما...
📚منبع: کتاب شهید جاوید به قلم آیت الله صالحی نجف آبادی صفحه 102 تا 106
🌹
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌼
https://telegram.me/salehinajafabadi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌷
🌻
💠بازگرداندن خلافت اسلامی به مرکز اصلی خود، یا کشته شدن؟ انگیزه قیام امام حسین (ع) کدام بود؟
✳️چند شاهد که دلالت می کند قصد امام حسین (ع) برگرداندن خلافت اسلامی به مرکز اصلی خود بوده و نه کشته شدن.
🍃1- اعزام مسلم بن عقیل به کوفه برای رصد دقیق اوضاع و سازماندهی نیروهای طرفدار امام .آیا اگر انگیزه امام کشته شدن بود اصلا نیازی به این رصد و آمادگی و سازماندهی وجود داشت؟
🍂2- اعزام قیس بن مسهر از بین راه به کوفه برای احراز آمادگی مردم کوفه برای ورود امام و حمایت از ایشان.
🍃3- در خواست مسلم از محمد اشعث و عمر سعد که به آن حضرت بنویسند:به کوفه نرود . اگر انگیزه امام کشته شدن بود این درخواست مسلم در مخالفت با انگیزه امام بود.
🍂4- یزید به ابن زیاد نوشت : "مسلم بن عقیل لشکر جمع می کند ".(ارشاد شیخ مفید ص 185) .آیا مسلم برای مبارزه مسلحانه و بازگرداندن خلافت به مرکز خود لشکر جمع می کرد یا برای کشته شدن امام؟
🍃5- ابن زیاد به غلام خود گفت: "این سه هزار درهم را به یاران مسلم بده و بگو از این پولها برای جنگ با دشمن خود استفاده کنید ".(ارشاد ص 186) آیا از این عبارت فهمیده می شودکه مسلم قصد تشکیل حکومت حسینی داشته یا قصد کشته شدن؟
🍂6- مسلم بن عوسجه به غلام ابن زیاد که آمده بود پولها را به وی بدهد گفت: "من از اینکه به یاری اهل بیت پیغمبر (ص) آمده ای خوشنودم ".(ارشاد ص 187)آیا مسلم بن عوسجه از اینکه غلام ابن زیاد به ظاهر آمده تا در بازگرداندن خلافت به مرکز خود امام را یاری کند خوشنود است یا از کشته شدن آن حضرت ؟
🍃7- مسلم بن عقیل به ابو ثمامه صائدی دستور داد پولها را از غلام ابن زیاد بگیرند ، چون ابو ثمامه امین صندوق اعانات و مامور خرید اسلحه بود.(ارشاد ص 187)آیا ابو ثمامه صائدی که به دستور مسلم، اسلحه می خرید این کاررا برای جهاد با دشمن و بازگرداندن خلافت به فرزند پیغمبر(ص) انجام می داد یا برای کشته شدن آن حضرت؟
🍂8- ابن زیاد به هانی بن عروه گفت : "تو مسلم را در خانه ات جا داده و برای او اسلحه و قشون تهیه کرده ای" .(ارشاد ص 188) آیا این اسلحه و قشون که زیر نظر مسلم و با کمک هانی تهیه شده بود برای برافراشتن پرچم حکومت حسینی بود یا برای کشته شدن آن حضرت؟
🍃9- عبداله یَقطَر که ابن زیاد به وی گفت : "از بالای بام قصر ، حسین ابن علی را لعنت کن "،بربام قصر رفت و گفت : "ای مردم ، امام حسین(ع) مرا فرستاده تا شما را دعوت کنم که او را برضد ابن زیاد یاری کنید".(تاریخ طبری ج 4 ص300)آیا عبدالله یقطر مردم را دعوت کرد که امام را برای غلبه بر ابن زیاد یاری کنند یا برای کشته شدن؟
🍂10- ابن زیاد آنگاه که مسلم ابن عقیل را دستگیر کرد به وی گفت:"تو آرزوی چیزی را داشتی که خدا از آن جلوگیری کرد چون لایق آن نبودی". مسلم گفت : "اگر مالایق آن نیستیم پس چه کسی لایق آن است"؟ابن زیاد گفت :"یزید لایق آن است."(ارشاد ص 196) آیا چیزی که مسلم آرزوی آن را داشته و ابن زیاد می گوید یزید لایق آن است نه مسلم ، حکومت اسلامی است یا کشته شدن؟
🍃11- عبداله بن مطیع به امام گفت اگر بخواهی چیزی که در دست بنی امیه است از آنان بگیری تورا می کشند .(ارشاد ص 201) آیا چیزی که در دست بنی امیه بوده و امام می خواسته آن را بگیرد خلافت اسلامی بوده یا کشته شدن؟
🍂12- ابن عباس به امام گفت: "اگر مردم کوفه ، حاکم خود را کشته و دشمنان را بیرون کرده و بر اوضاع مسلط اند در این صورت صلاح است شما به کوفه بروید نه در غیر این صورت".(تاریخ طبری ج 4 ص 287)آیا ابن عباس می خواهد به امام بگوید :اگر مردم کوفه بر اوضاع مسلط اند آنگاه صلاح است شما برای قبضه کردن خلافت بروید یا برای کشته شدن؟
🍃13- علاوه بر همه اینها خود امام حسین (ع) می فرمایند: "نَحنُ اَهلُ بَیتِ مُحمد وَ اَولی بِوِلایَهِ هذالاَمرِ عَلیکُم مِن هوُلاء". (ارشاد ص 205)ماخاندان پیغمبریم و برای خلافت اسلامی از اینان شایسته تر هستیم .
آیا اینکه امام حسین (ع) میخواست خلافت را به مرکز خود برگرداند به قبول نزدیک تر است یا مطلبی که از قرن 7 هجری یعنی بعد از تالیف کتاب لهوف به طور کامل شایع شده که امام به قصد کشته شدن حرکت فرموده است؟
☘️داوری آن به عهده خود شما...
📚منبع: کتاب شهید جاوید به قلم آیت الله صالحی نجف آبادی صفحه 102 تا 106
🌹
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌼
https://telegram.me/salehinajafabadi
منزلگاه #بنی مقاتل 🔴
منزلگاه #شانزدهم حضرت امام #حسین ع ، هنگام حرکت خود از #مکه به #کربلا ، منزلگاه #قصر بن بنی مقاتل بود. وقتی حضرت امام حسین (علیه السّلام) و یارانشان در این منزلگاه فرود آمدند، عبیدالله بن حر #جعفی در آنجا #خیمه زده بود. یک بار امام (علیه السّلام) پیکی به سمت او می فرستد و از او طلب یاری میکند و یک بار نیز خود به دیدار عبیدالله بن حر می رود اما او در این زمان از یاری امام حسین (علیه السّلام) سر باز می زند.
#انس بن حرث در این منزلگاه به #امام (علیه السّلام) می پیوندند و همراه ایشان به کربلا می رود و در رکاب ایشان به #شهادت می رسد. او به حضرت امام حسین (علیه السّلام) عرض می کند من همچون #عبیدالله بن حر به این دلیل از #کوفه بیرون آمدم که دوست نداشتم ،نه با تو و نه بر ضد تو وارد جنگ شوم. زیرا از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) شنیدم: این پسرم ــ یعنی حسین (علیه السّلام) ــ در سرزمین کربلا کشته می شود هرکدام از شما که در آنجا حضور داشت باید او را یاری کند.
حضرت امام حسین (علیه السّلام) در این منزل دو مرد مشرقی را ملاقات کردند و آنها به دلیل داشتن #امانت مردم در نزد خود و عیال وار بودن از همراهی با امام عذر آوردند و امام به ایشان فرمودند، بروید و از اینجا دور شوید مبادا از کسانی باشید که ندای ما را برای یاری بشنوید و اجابت نکنید که در آن صورت خداوند آنان را در #آتش سرنگون کند.
این مکان وآثار آن هم اکنون در استان #بابل ودر شهر #حله ، در نزدیکی کربلا قرار دارد.
……………………………………
@drhadiansarii
🅾 نگاه مدافعانه و غیر شهادتطلبانه به واقعه کربلا در اوایل دوره صفویه
بر اساس نسخه خطی انیس المؤمنین، محمد بن اسحاق حمَوی [از شاگردان محقق کرکی]
---------------------------------------------
حموی در انیس المؤمنین به بیان مختصری از احوالات اهل بیت علیهم السلام میپردازد. در فصل امام حسین علیه السلام و بیان چگونگی شهادت حضرت مینویسد کوفیان نامههای فراوان به امام حسین علیه السلام نوشتند و ایشان را دعوت به کوفه کردند امام هم هشتم یا نهم ذی الحجه از مکه به سمت کوفه عازم شدند، در میان راه خبر شهادت مسلم سفیر خود به کوفه را شنیدند و در نزدیکی کوفه بودند که لشکر حُر بن یزید ریاحی ظاهر گشت.
◀حر به حضرت عرض کرد که چرا به سمت کوفه آمدهاید؟ حضرت هم دستور دادند خورجینی را آوردند که نامههای اهل کوفه در آن بود و حضرت فرمودند من به درخواست اهل دیار شما به سمت کوفه عازم شدم و اکنون که ایشان قصد پیروی از سنت پیامبر را ندارد به سمت مکه برمیگردیم.
حُر گفت ابن زیاد مرا مأمور کرده تا شما را در کوفه به نزد او ببرم. مدتی بین حُر و حضرت گفتگو شد و در نهایت قرار بر این شد که حضرت به سمت مکه برنگردند و در عوض حر نیز از بردن حضرت به کوفه و نزد ابن زیاد منصرف شود.
حر تصمیم حضرت را به ابن زیاد مکاتبه کرد، ابن زیاد به او نوشت فعلا حضرت را به یک جای بیآب و حصار ببرد تا بعد تصمیم بگیرد که باید چه کند. حضرت بر سرزمین کربلا فرود آمدند و این در دوم محرم بود، سپس سپاه عمر سعد نیز از کوفه به سمت کربلا آمد.
◀عمر سعد به افراد لشکرش گفت بروند و از حضرت بپرسند که چرا به سمت کوفه آمده است، ولی احدی از لشکریان حاضر به این سؤال نشدند زیرا که خود نامه به حضرت نوشته بودند و ایشان را به کوفه خوانده بودند؛ تا اینکه شخصی نزد حضرت رفته و این سؤال را پرسید.
◀حضرت در جواب فرمودند اهالی شهر شما به من نامهها نوشتند و مرا به اینجا خواندند، اکنون که از حق منحرف گشتهاند و پیرو ما نیستند بگذارید تا ما به دیار خود برگردیم.
عمر سعد این خواسته حضرت را به ابن زیاد نوشت، ابن زیاد نیز پاسخ داد فعلا بیعت یزید را بر حضرت عرضه کنند تا بعدا تصمیم بگیرم. در همان ساعت نامهای دیگر رسید که میان حضرت و آب فرات حایل شو و نگذار حسین علیه السلام و اصحابش قطرهای آب بنوشند.
سپس گفتگویی بین عمر سعد و فرستاده حضرت انجام شد که حضرت فرمودند ما به جایی که از آنجا آمدیم برمیگردیم و مانند سایر مردمان عمل میکنیم.
◀عمر سعد این را به ابن زیاد مکاتبه کرد که حضرت میخواهد به مکه برگردد و مانند سایر مردم عمل کند. ابن زیاد چون نامه را خواند گفت این نامه ناصح مشفق است، شمر بن ذی الجوشن برخاست و به ابن زیاد گفت که این سخن را قبول نکن که در اینصورت تو بر ضعف خواهی بود. حسین بن علی به دیار تو وارد شده و باید بیعت کند و او را مهلت نده.
ابن زیاد نیز نامهای به عمر سعد نوشت که من تو را برای کشتن حسین بن علی فرستادهام نه همت بر سلامتی او.
و به عمر سعد دستور میدهد که یا حسین بن علی و یارانش بیعت میکنند و به کوفه نزد ما میآیند یا ایشان را بکش، و اگر چنین نکنی سرداری لشکر از آنِ شمر خواهد بود.
و چنین بود که عمر سعد لعین برای طمع دنیا جنگ را آغاز کرد.
◀[این گزارش را میتوانید در نسخه خطی انیس المؤمنین، صص۵۴الی۵۷؛ به شماره نسخه ۱۲۴۷/۱ کتابخانه مجلس ببینید]
محقق کرکی بر این کتاب شاگرد خود تقریظی نوشتهاند. بنگرید به فنخا، ج۵، ص۳۳۲.
-----------------------------------------
◀نگاه غلیظتر این دیدگاه را میتوانید در بیانات مرحوم آیت الله بهجت ببینید؛
ایشان میفرمایند حضرت برای اینکه جنگ رخ ندهد به یکی از این دو کار راضی شدند:
۱. به سمت ثغور بروند.
۲. با یزید بیعت بکنند.
ولی شمر مانع از پذیرش این دو شد و ابن زیاد را از قبول این دو کار نهی کرده و به جنگ تشویق کرد.
مطلب آیت الله بهجت را به نقل از کتاب رحمت واسعه، ص۹۷، در لینک زیر ببینید.
⬇
t.me/ehya_nosakh/101
◀ارائه نظاممند و جامع این دیدگاه را میتوان در کتب السید علي السید جمال أشرف الحسیني دید.
تحقیق پیرامون نوع نگاه به واقعه کربلا در نسخ مخطوط باقیمانده و ارائه تحقیقی پیرامون تاریخ ورود نگاه انقلابی به عاشورا میتواند بسیار مفید و راهگشا باشد.
*تذکر: مطلب فوق صرفا یک گزارش تاریخی و بیان یک دیدگاه درباره چگونگی شهادت امام حسین علیه السلام است و ما داوری درباره آن انجام نمیدهیم.
@ehya_nosakh
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ.
〰〰〰〰〰〰〰
#نامه_ابنزیاد_به_حر
...کاروان امام به منزلگاه قصر بنیمقاتل رسیدند و شب در آنجا ماندند...
صبحگاهان پس از اقامه نماز صبح، با شتاب کاروان را حرکت دادند، اما حر مانع میشد؛
در این هنگام فرستادهء عبیدالله بن زیاد به نزد حر رسید و بر او سلام کرد و نامهء عبیدالله را به او داد. مضمون نامه چنین بود::
❌ اما بعد، چون این نامه به تو رسید، حسین را زیر نظر بگیر. فرستادهء من به تو میگوید که او را پیاده نکنی مگر در بیابانی که نه پناهگاهی داشته باشد و نه آب. به فرستادهام دستور دادهام که از تو جدا نشود تا اینکه خبر دستور انجام شده را برایم بیاورد. والسلام
(تاریخ طبری ۳۰۷/۴- کامل ۲۸۲/۳)
سپس حر به امام و یارانش گفت::
❌این نامهء عبیدالله بن زیاد است که به من دستور میدهد بعد از اینکه این نامه به دستم رسید، با تو به خشونت رفتار کنم، فرستادهاش از من جدا نمیشود مگر اینکه امرش را اجرا کنم.
👈👈👈 هر گاه امام میخواست با سوارانش حرکت کند، حر و افرادش مانع میشدند و به گِردَش میچرخیدند؛
این دو گروه به هم پرخاش میکردند؛ امام به حر فرمودند:
💠 آیا نگفتی که از راه دیگر رویم؟
حر گفت:
چرا، ولی عبیدالله در نامه به من دستور سختگیری نسبت به تو را داده و بر من مراقبی گمارده است.
جناب زهیر بن قین، به امام حسین علیه السلام گفت::
ای پسر رسول خدا ، به خدا سوگند که آینده را بدتر از این میبینم . جنگ با اینها برای ما سادهتر از جنگیدن با کسانی است که بعد با ما میجنگند.
امام حسین علیه السلام جواب فرمودند:
💠 من نبرد را شروع نخواهم کرد.
زهیر گفت:
پس ما را حرکت دهید تا در کربلا پیاده شویم که بر کنار فرات است و در آنجا باشیم. اگر جنگیدند با آنها میجنگیم و از خدا کمک میگیریم.
آنگاه امام علیهالسلام فرمودند:
💠 اللهم إني أعوذ بك من الكرب و البلاء
💠 خدایا، من از بلا و سختی به تو پناه میبرم.
سپس حرکت فرمود، در حالیکه حر راه را بر ایشان تنگ کرده ، مزاحم ایشان میشد.
روز پنجشنبه که با روز دوم محرم سال ۶۰ هجری مصادف بود، به کربلا رسیدند؛
امام سوال فرمود:
کربلا اینجاست؟
گفتند:
آری ، ای پسر پیامبر.
فرمودند:
💠 انزِلوا، هذا مَوضِعُ كَربٍ وبَلاءٍ، هاهُنا مُناخُ رِكابِنا، ومَحَطُّ رِحالِنا، وسَفكُ دِمائِنا.
💠 این موضع کرب و بلاست؛
پیاده شوید. اینجا اقامتگاه سواران ما، توقفگاه مسافرانمان ، محل قتل مردان و جایگاه ریزش خونهایمان است.
(تاریخ طبری ۳۰۸/۴)
👈👈👈 پس همه در یک طرف پیاده شدند.
حر و افرادش هم در سوی دیگر قرار گرفتند.
〰〰〰〰〰〰〰〰
پ.ن:
اهل دقت پاسخ دهند::
به راستی، لغزشی که عدهای به آن مبتلا شدهاند و خروج حضرت از مدینه را تشکیل حکومت میدانند ، چگونه با سیره سیدالشهدا علیه السلام ، پرهیز از جنگ ، درخواست مکرر برای تغییر مسیر از جناب حر ، و کلمات آن حضرت از هنگام #خروج ایشان و در طول مسیر از مدینه تا کربلا ،
توجیه میشود؟؟؟
به راستی اگر حضرتش قصد تشکیل حکومت و یا بنای #قیام به معنای مصطلح امروز، را داشتند ، چرا قبل از آنکه والی مدینه بخواهد از حضرت بیعت بگیرد،
هیچ حرکتی از ایشان مشاهده نمیشود؟؟
و پس از آن چرا در طول اقامت چند ماهه آن حضرت در مکه، هیچ فعالیت خاصی از آن حضرت ثبت نشده؟؟
آیا این تاخیر در انجام وظیفه ، با شأن امام معصوم سازگاری دارد؟؟
📢 به سوالی که از آیت الله میلانی در این رابطه پرسیده اند دقت کنید:
❓سلام علیکم، سؤالی که ذهن بنده رو به خود مشغول کرده این است که چطور شد حسین (علیه السلام) در مقابل استبداد و کودتای #یزید ساکت ننشست و علیه او قیام کرد و شمشیر کشید ولی علی (علیه السلام) در برابر ظلم و دیکتاتوری و زورگویی خلفای راشدین نه شمشیر کشیدند نه به اهل مکه و مدینه و کوفه جهت یاری رساندن در جنگ نامه نوشتند و نه اصلا در فکر جنگ بودند؟
✅ بسمه تعالی
السلام علیکم
اشتباه همین است، حضرت امام حسین علیه السلام کودتا نکردند و شمشیر نکشیدند؛ بلکه مثل پدرشان فقط بیعت نکردند، و مورد غضب حکومت قرار گرفتند و شهید شدند.
✔️ ادامه دارد...
@borrhan
#عاشورا (۱۰)
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ.
〰〰〰〰〰〰〰
✍... وقتی امام حسین علیه السلام و سواران ایثارگر ایشان مستقر شدند، حر بن یزید تمیمی ، به ابن زیاد نامهای نوشت و به او خبر داد که امام در زمینهای کربلا پیاده شده است.
وقتی نامه حر به ابنزیاد رسید، او نامهای به این مضمون برای حضرت نوشت:
❌ اما بعد خبر نزول تو را در کربلا به من رسید. امیرالمومنین #یزید بن معاویه برایم نامه نوشته که سر بر بالین نرم نگذارم و چیزی نخورم مگر اینکه تو را به سوی خدای خبیر برسانم، یا اینکه به حکم من و حکم یزید برگردی.
والسّلام
نامه که به امام علیهالسلام رسید و آن را خواندند ، آن را پرتاب نموده و فرمودند:
💠 قومی که رضایت مخلوق را به بهای خشم خالق خریدند، رستگار نگردند.....
(مقتل الحسین/مقرم/۲۳۶)
👈👈 ابن زیاد ، مردان و لشکریان را برای جنگ جمع کرد و به دنبال عمر سعد فرستاد ، و او را با طمع حکومت ری، با ۰۰۰'۴ سرباز راهی کربلا نمود و
در روز سوم محرم او با لشکریانش به کربلا رسید.
(تاریخ طبری ۳۰۹/۴)
عمر بن سعد از یکی از سپاهیانش به نام عَزرة بن قَيس أحمَسي خواست تا به سوی امام حسین علیه السلام رفته از او علت آمدن را بپرسد.
اما او خجالت کشید زیرا از کسانی بود که برای امام نامه فرستاده بود تا بدانجا بیاید ،
آنگاه از دیگر بزرگان درخواست کرد که به نزد امام روند ، اما آنها هم امتناع ورزیدند، زیرا آنها نیز برای امام نامه نوشته بودند!!
سپس به قُرَّة بن قيْس حَنظَلي رو کرد و گفت:
وای بر تو، حسین را بیاب و بپرس چرا آمده و چه میخواهد؟
او به نزد امام آمد و سلام کرد و نامهء عمر بن سعد را داد. امام فرمودند:
💠 افراد سرزمین شما به من نوشتند که به سویشان بروم، اما اگر از من آورده دارند، من از آنها منصرف میشوم.
حبیب بن مظاهر به قرة بن قيس گفت:
وای بر تو، چطور به سوی ظالمان باز میگردی؟! این مرد را یاری کن که خداوند به پدران او ما را کرامت داد.
قرة به او گفت:
به سوی اربابم باز میگردم ، آنگاه فکر میکنم
(همان ۳۱۰)
پس به سوی عمر بن سعد آمد و آنچه را امام حسین علیه السلام فرموده بود، به او گفت؛ عمر بن سعد گفت:
امید دارم که خداوند ما را از جنگ و ستیز با او معاف بدارد.
〰〰〰〰〰〰〰
پ.ن :
صرفنظر از دلیل #باطنی خروج سیدالشهدا علیهالسلام که آن #تمکین_امر_الهی است.
تمام قواعد زمینی ایجاب میکرد
که آن حضرت به کوفه بروند
اگر حضرت به کوفه نمیرفتند ، همه و آیندگان میگفتند که چرا نرفتین؟؟
کوفیان توبه کرده بودند!
آنگاه که خبر شهادت حضرت مسلم علیهالسلام رسید ، و بیوفایی کوفیان مشخص شد،
فرمودند که از آنان منصرف میشویم و به سویی دیگر میرویم
که نگذاشتند!
▪به قسمتی ازخطبه حضرت زین العابدین سلام الله علیه در کوفه توجه کنید:::
✋ايها الناس سوگند میدهم شما را به خدا كه آيا میدانيد كه نامهها به پدر من نوشتيد و او را فريب داديد(در ظاهر)، و عهد و پيمانها به او نوشتيد و با او بيعت كرديد.
👈👈 و درآخر كار با او كارزار كرديد و دشمن را بر او مسلط گردانيديد، پس لعنت بر شما باد بر آنچه برای خود به آخرت فرستاديد.
_________________
کجای این مشی سالارشهیدان و عدم تمایل ایشان به جنگ ، و موعظههای مکرر سپاه اموی برای عدم شروع جنگ،
نشاندهنده #قیام برای #تشکیل_حکومت است؟؟؟؟
✔️ادامه دارد....
@borrhan
#عاشورا (۱۱)
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ.
〰〰〰〰〰〰〰
✍.. عمر بن سعد ، نامهای برای ابن زیاد نوشت که در آن آمده است::
بسم الله الرحمن الرحیم؛ اما بعد، وقتی به حسین رسیدم، فرستادهام را گسیل نمودم تا بپرسد که چرا آمده و چه میخواهد؟ او گفت: اهل این سرزمین به من نوشتند و نامهها فرستادند که به سویشان بیایم، من نیز چنین کردم. اگر نخواهند و از آنچه در نامههایشان بوده بازگردند، من نیز از آنها منصرف خواهم شد.
وقتی نامه را برای ابنزیاد خواندند او بیتی را خواند به این معنا::
❌ اینک که چنگال ما او را گرفته است، آرزوی نجات میکند که دیگر وقت گذشته است.
(تاریخ طبری ۳۱۱/۴)
در پاسخ عمر بن سعد، ابن زیاد نامهای به این مضمون نوشت:
❌ بسم الله الرحمن الرحیم؛ اما بعد، نامهات رسید ؛ آنچه گفته بودی، فهمیدم. پس جلوگیر حسین شو تا خود و اصحابش با #یزید #بیعت کنند.
اگر #پذیرفت، #آنوقت #نظر خود را میگوییم. والسلام
(همان)
________
....ابن زیاد به مردم خشونت زیاد روا میداشت و بر اساس گمان و تهمت آنها را میکشت. به این دلیل مردم از او میترسیدند و مطیع و فرمانبردار بودند؛ او مردم را در مسجد جامع کوفه جمع کرد تا با پول آنها را بفریبد.
سپس برای القای خطبه برخاست و گفت:
❌ ای مردم! شما آل ابوسفیان را آزمودید و آنها را به گونهای یافتید که دوست میداشتید. این امیرالمومنین #یزید است که او را به حُسن رفتار و نیکرویی میشناسید. در بین مردم نیکوکار و در جای خود بخشنده است. در زمان او راهها در امن است. در زمان پدرش #معاویه نیز اینگونه بود. این فرزندش یزید است که به مردم احترام گذاشته و آنها را از مال بینیاز میکند. او بر روزیِ شما، صدها و صدها اضافه کرد و به من دستور داد تا آن را برای شما زیاد کنم و شما را به سوی دشمناش حسین به جنگ ببرم. از او اطاعت کنید و به فرمانش گوش فرادهید.
(مقتل الحسین/مقرم/۲۳۹)
👈👈 عبیدالله بن زیاد لشکر پشت لشکر و سپاه پشت سپاه، مردان جنگی را به سوی کربلا میفرستاد و مردم را به خروج در برابر امام علیهالسلام وامیداشت و صدها و صدها به آنها میبخشید.
(ثورة الامام الحسين/هادي الفضلي/١٦)
در خیابانها ، کوچهها و دروازههای کوفه ندا دادند که هر کس در کوفه یافت شود و برای جنگ با حسین بیرون نرود، خونش ریخته خواهد شد.
مردی را به نزد ابن زیاد آوردند؛ از او پرسیدند:
اهل کجایی؟
گفت:
مردی از شام هستم ؛ به یکی از اهالی عراق بدهکار بودم ، آمدهام ادا کنم.
ابن زیاد گفت:
بکشیدش که در قتل او عبرتی است برای آنها که بیرون نمیروند!
او را کشتند!!
(ابصار العین فی انصار الحسین/محمد سماوی/۱۰)
👈👈 ... به همین ترتیب، ابن زیاد سواره و پیاده میفرستاد تا به ۰۰۰'۳۰ رسیدند.
(مقتل الحسین/امین/۹۴-۹۵ ؛ مقتل الحسین/مقرم/ ۲۴۱ ؛ تاریخ طبری ۳۱۰/۴)
طبق روایت امام صادق علیه السلام بقیه لشکریان اموی بعد از واقعه کربلا به مدت ۱ سال در حالت آماده باش به سر میبردند.
(مقتل الحسین/کاشف الغاء ۱۴)
#نامه_ابنزیاد_به_عمرسعد
ابن زیاد در ۶ محرم نامهای برای عمر سعد به این مضمون نوشت::
❌ اما بعد ، من کمبودی در پیاده و سوارهء تو باقی نگذاشتم. نگاه کن که من صبح و شام نمیکنم مگر اینکه همان صبح و شام اخبار تو به من برسد.
(همان)
〰〰〰〰〰〰〰
پ.ن::
شرح علامه مجلسی را بخوانید:
فخر شیعه، علامه مجلسی درباره علت #خروج سیدالشهدا علیه السلام شرحی دارد که بخشهایی از آن اینچنین است:
✅ ...ظاهر قضیه این گونه است که حتی اگر سیدالشهدا علیه السلام بیعت آنها را میپذیرفت باز هم به هر بهانهای حضرت را میکشتند،
و عرض بیعت بدان جهت بود که میدانستند آن حضرت آن را نمیپذیرند.
آیا مروان قبل از عرض بیعت بر حضرت به والی مدینه نگفت که او را به قتل برسان؟؟!
و آیا عبیدالله نگفت او تسلیم ما شود تا هر نظری دربارهء او داشتیم اجرا کنیم؟؟!
آیا نمیبینی که چگونه به مسلم بن عقیل امان دادند سپس او را به شهادت رساندند؟؟!
(بحار ج۴۵ص۹۸)
___________
⬇️ اگر بنای این جماعت پلید، #تنها اخذ بیعت بود ، دیگر کشتن حضرت علیاصغر ، نعل تازه به اسبها زدن ، آتش زدن خیام و ....
بیمعنا بود؟
این جماعت رجاله به دنبال فرصتی بودند تا هرگونه آثار اهل بیت علیهم السلام را محو و نابود کنند.
امام حسین علیه السلام با علم به این موضوع و علم به شهادت خود ، و علم به پیمان شکنی کوفیان،
به جهت اتمام حجت با مردمان و انجام وظیفه امامت ، امتحان خلایق و
حفظ جان مبارک خود و خانواده خود ، #خائفاً مکه و مدینه را ترک فرمودند.
✔️ادامه دارد....
@borrhan
#عاشورا (۱۲)
#عطش
⁉️ هدف سیدالشهدا علیه السلام از #خروج چه بود؟؟
✅ إنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّهِ جَدّی، اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرهِ جَدّی وَ اَبی عَلیَّ بن اَبی طالبٍ.
〰〰〰〰〰〰〰
...عبیدالله نامه به نامه و فرستاده در پی فرستاده برای عمر بن سعد میفرستاد و او را برای جنگ با امام حسین علیه السلام تحریک میکرد؛ از جمله برای او نوشت:
❌ اما بعد، بین حسین و یارانش را از آب بازدار تا قطرهای آب نتوانند آشامید، همانطور که با آن مرد پاک مظلوم و وارسته، عثمان بن عفان کردند!!!!
(مقتل ابنابیمخنف/۶۳- مقتل الحسین/مقرم۲۷۵)
چون نامه به دست عمر بن سعد رسید، به عمرو بن حجاج با همراهی ۵۰۰ سواره دستور داد تا بر کنار آب فرود آیند و بین حسین و اصحابش با آب مانع ایجاد کنند و این واقعه روز هفتم محرم بود.
...زمانی که وضعیت مشکل شد، امام حسین علیه السلام عمر بن قرضهء انصاری را به سوی عمر بن سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگوید که وی میخواهد او را در فاصلهء بین دو لشکر ملاقات کند. امام علیهالسلام و عمر بن سعد بین دو لشکر به صحبت نشستند.
(کامل ابن اثیر۲۸۳/۳)
امام حسین علیه السلام به او فرمودند:
💠 وای بر تو ای پسر سعد، آیا تقوای خدایی را که به سوی او بازمیگردی ، پیشه نمیسازی؟ آیا با من میجنگی حال آنکه میدانی من پسر چه کسی هستم؟ این گروه را رها کن و به من ملحق شو که به خدا قسم این برای تو بهتر است.
عمر بن سعد گفت:
میترسم خانهام ویران شود.
امام حسین علیه السلام فرمود:
من آن را میسازم.
عمر بن سعد گفت:
میترسم که مالم گرفته شود.
امام علیهالسلام پاسخ داد:
بهتر از آن را، از اموال حجاز به تو میدهم.
عمر بن سعد گفت:
من عیال دارم و برای آنها میترسم.
امام حسین علیه السلام ساکت شدند و او را جواب ندادند.
آنگاه امام از او منصرف شدند در حالیکه میفرمودند:
💠 ترا چه شده؟ خداوند در بستر خواب سرت را قطع کند و در رستاخیز تو را نیامرزد. امیدوارم از گندم عراق چندان نخوری.
عمر به استهزاء گفت:
اگر از گندم عراق بهرهمند نشوم، جوهایش مرا بس است.
(تاریخ طبری۳۱۵/۴- کامل ابناثیر۲۸۳/۳- مقتل الحسین/امین ۱۰۰)
___________
#نامه_ابنزیاد_به_عمرسعد
ابن زیاد ملعون خبیث، نامه تندی خطاب به عمر سعد نوشت و آن را به شمر لع داد تا به او برساند؛
در آن آمده بود::
❌ من تو را به سوی حسین نفرستادم تا از او دست بکشی و به او مهلت دهی...بنگر ، اگر حسین و یارانش به فرمان من درآمدند و تسلیم شدند ، آنها را دستگیر کن و به نزد من بفرست. اگر امتناع ورزیدند، به سوی آنها برو تا آنها را به قتل برسانی و سپس مُثله کنی که بدان سزاوارند! هر گاه حسین کشته شد، اسبان را بر سینه و پشتش بدوان که او تیرهبخت، ظالم و فرومایه است.
من میدانم که بعد از مرگ این کارها به او ضرری نمیرساند، اما این قولی است که من دادهام که بعد از مرگش با او چنین کنم!!! اگر به فرمان ما عمل کنی، به تو پاداش شنوندهء مطیع را خواهم داد و هر گاه اطاعت نکنی، از مسئولیت لشکر کنارهگیری کن و لشکر را به شمر بن ذیالجوشن بسپار که ما دستورات را به او دادهایم.
والسلام.
....پس از این واقعه بود که شمر ملعون، امان نامه برای فرزندان حضرت امالبنین سلام الله علیها آورد...
(تاریخ طبری ج۴ ص۳۱۶،۳۱۷)
در پی این واقعه و شدت کنترل بر آب ،
سپاهیان امام مانند جناب بریر با لشکر اموی سخن گفتند و آنان را نسبت به بستن آب بر پسر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بیم دادند.
و پاسخی چنین دریافت کردند:
❌ ای بریر، زیاد حرف زدی، ساکت شو؛ به خدا سوگند که حسین تشنه خواهد ماند.....
(مقتل الحسین/امین۹۸)
و حتی امام علیهالسلام ، وقتی حد عناد و اصرار بر گناه آنان را مشاهده فرمودند، به ارشاد سپاه اموی برخاستند و در حالیکه به شمشیر خود تکیه زده بودند به معرفی خود پرداختند
و انتساب خود را به رسول خدا ، زهرای اطهر ، امیرالمومنین ، خدیجه کبری ، حضرت حمزه ، حضرت جعفر طیار علیهمالسلام و ...را یادآور شدند و ایشان نیز پاسخی جز این دریافت
ننمودند::
❌ همهء اینها را میدانیم ولی تو را رها نمیکنیم تا از تشنگی هلاک گردی!
(المجالس الفاخرة/شرف الدین۹۹ - مقتل الحسین/امین۹۹)
〰〰〰〰〰〰
پ.ن :
به راستی چگونه است که عدهای با چنین روایات و آثار موجود، حرکت و مخالفت آن حضرت را با #یزید و عدم بیعت با او را ، #انقلاب علیه دستگاه حکومت دانستهاند؟؟!
آن امام غریب، هرگز آغازگر مبارزه و جنگ نبود و عبارت صحیح درباره #خروج آن حضرت،
#دفاع است.
نه #انقلاب و #شورش و #قیام و #جنگ و #مبارزه
✔️ادامه دارد....
@borrhan
#عاشورا (۲۵)
⁉️ هدف سیدالشهداء سلام الله علیه از #خروج چه بود؟؟
〰〰〰〰〰〰
✍... سیدالشهداء علیهالسلام در نامهای که به کوفیان نگاشتند، در صحبت با حضرت مسلم بن عقیل علیهالسلام، در گفتگوهای بین راه، در پاسخ به پیام عمر سعد، احتجاجهای مکرر با کوفیان، و مناجات با خدای خود،
#علت_ظاهری_سفر به کوفه را
👈 دعوت و نامههای درخواستی کوفیان دانستند.
حتی تا جایی که فرمودند:
💠 اگر نظر شما عوض شده و تمایل به حضور من ندارید، حاضرم برگردم.
و بنا فرمود برگردد ولی آنها مانع شدند.
________
⬇️ در این مجال نیز به مدلول برخی از آثار تاریخی و روایی که اثبات کنندهء مدعای ماست ، توجه فرمایید:
- نامههای بسیار از سوی کوفیان و کلام فرستادگان آنها حاکی از آن بود که : ای امام حسین اگر نزد ما نیایی در برابر خدا مسئول و گنهکار هستی!
- کوفیان به حضرت نوشتند : اینجا صدهزار شمشیرزن در اختیار و گوش به فرمان تو هستند؛ تاخیر روا مدار.
- چهل هزار نفر از کوفیان(از طریق مکاتبه) با آن حضرت بیعت کردند که امام با هر کس بجنگند جنگ کنند و با هر کسی امام کنار بیایند ، رفتار مسالمت آمیز داشته باشند.
👈 پس از آن حضرت به آنها نامهای به این مضمون نگاشتند:
آخرین فرستادگان و نامههای شما رسید که عمدتا شما از من خواستهاید که نزد شما بیایم تا همگی به راه حق هدایت شده و بر آن اتفاق نمایید؛ من برادرم و پسرعمویم را که مورد اطمینان من است نزد شما میفرستم؛ اگر به من بنویسد که جمعیت شما و بزرگان صاحب عقل و فضیلت شما با آنچه در نامهها نوشتهاید موافق هستند به زودی نزد شما خواهم آمد.
- سیدالشهداء به مسلم فرمودند:
اگر دیدی آنچه در نامهها نوشته بودند درست بود، زود به من نامه بنویس تا سریع به سوی کوفه حرکت کنم و گرنه زود برگرد.
- در نامه حضرت مسلم به امام آمده است:
۰۰۰'۱۸ نفر با من بیعت کردهاند، تشریف بیاورید.
- پس از آنکه حضرت مسلم بیوفایی کوفیان را دید از محمد بن اشعث درخواست نمود تا به حضرت بگوید: فدایت شوم، با خاندانت بازگرد و فریب کوفیان را مخور ،آنها اصحاب پدرت هستند که آرزو میکرد به مردن یا کشته شدن از آنان جدا گردد.
- حضرت مسلم پیش از شهادت به عمر سعد وصیت فرمود:
کسی را نزد امام حسین بفرست که برگردد؛ من به حضرت نوشتهام که مردم با ایشان هستند، مطمئنم آن حضرت حرکت کرده اند.
- هنوز خبر شهادت حضرت مسلم به امام حسین نرسیده بود که حضرت نامهای به اهل کوفه نوشتند و از خروج خود از مکه در هشتم ذیالحجه خبر دادند.
- امام به عبدالله بن مطیع در مورد انتخاب عراق فرمودند:
....عراقیان به من نامه نوشته و از من خواستهاند نزد آنان بروم.
- حضرت پس از ملاقات با لشکر حر دلیل سفر خود را چنین بیان فرمود::
💠 من به سوی شما حرکت نکردم مگر بعد از رسیدن نامهها و فرستادگان شما...اگر سر حرفتان ایستادهاید، تجدید عهد و پیمان نمایید تا وارد کوفه شوم و اگر دوست ندارید برمیگردم.
پس از نماز عصر، باز مطلب خویش را تکرار فرمودند، حر در پاسخ گفت : به خدا سوگند من از نامههایی که میگویید بیخبرم.
به دستور حضرت ، نامهها را نزد او آوردند. حر گفت: ما از کسانی نیستیم که به تو نامه نوشتند، ما مأموريم تو را به نزد ابنزیاد ببریم؛
حضرت فرمودند: مرگ به تو از این کار نزدیکتر است.
سپس حضرت و یارانش سوار شده که برگردند ولی لشکر حر مانع شد....
- در خطبهء دیگری که حضرت برای سپاه حر فرمودند:
نامههای شما به دست من رسید؛ فرستادگان شما(از طرف شما) با من بیعت کردند؛ شما قول دادید که مرا تسلیم دشمن نکنید و دست از یاری من برندارید.
- همین مطلب در نامه به بزرگان کوفه
- شخصی از حضرت پرسید: چرا اینجا تشریف آوردی؟ فرمودند: چون به من نامه نوشتید. آن شخص گفت: سرورم آنها که به شما نامه نوشتند فعلا از خواص و نزدیکان ابن زیاد هستند!
- فرستاده عمر سعد نزد حضرت آمد و پیغام او را رساند. حضرت فرمودند:
اهل این سرزمین به من نامه نوشته و از من دعوت کردهاند اگر پشیمان شدهاند برمیگردم.
عمر بن سعد این مطلب را برای ابنزیاد نوشت.
- حضرت به کوفیان فرمودند:
شما از ما کمک خواستید و فریادرسی نمودید، ما هم به سرعت به فریاد شما رسیدیم....چرا تا کار به اینجا نکشیده بود کراهت خویش را اظهار نکردید؟!...بر پیمان شکنان لعنت!
- حضرت از مردم خواست که به سخنانش گوش دهند تا آنها را موعظه نموده و عذر خویش را در آمدن به کوفه بیان نماید...سپس عدهای از بزرگان لشکر دشمن را به اسم صدا زده و فرمودند: مگر شما به من ننوشتید که میوهها رسیده و ...(تمام شرایط برای استقبال از شما فراهم شده) به سوی ما بیا که لشکری برای یاری تو مهیا شده است؟!
- در آخرین دعای حضرت در روز عاشورا آمده است: خدایا بین ما و قوم ما به حق قضاوت کن، زیرا آنها ما را فریب دادند و به ما نیرنگ و خدعه زدند و ما را به قتل رساندند.
《1》
#کاروان_به_کربلا_رسید
💢ادب و ارادت حربن یزید ریاحی به حضرت زهرا(س) او را نجات داد.
#گفتگوی_امام_با_حر
امام به حر گفتند من بنا به دعوت مردم آمده ام
حر بن یزید گفت: "من از این نامه هایی که شما فرمودید، اطلاعی ندارم!" امام حسین(ع) به عقبة بن سمعان فرمود: "آن دو خورجین که نامه های اهل کوفه در آن است بیاور." عقبه آن دو خورجین را که پر از نامه بود آورد و نامهها را بیرون آورده و نزد حر گذاشت. حر گفت: "ما جزء نویسندگان این نامه ها نبودیم. ما مأموریت داریم به محض روبرو شدن با شما، شما را به نزد عبیدالله بن زیاد ببریم."
امام حسین(ع) فرمود: "مرگ به تو از این کار، به تو نزدیکتر است." سپس به یارانش فرمود: "برخیزید و سوار شوید." پس آنها سوار شدند و اهل بیت(ع) نیز سوار گشتند، سپس امام(ع) به همراهانش فرمود: "باز گردید!" چون خواستند باز گردند حر و همراهانش مانع شدند.
امام حسین(ع) به حر فرمود: " #مادرت به عزایت بنشیند! چه می خواهی؟"
حر گفت: "اگر جز شما هر یک از اعراب در این حال با من چنین سخنی می گفت پاسخش را می دادم! اما به خدا قسم که نمی توانم نام مادر شما را جز به نیکی ببرم."
امام(ع) باز فرمود: "چه می خواهی؟"حر گفت: "شما را باید نزد عبیدالله بن زیاد ببرم!"امام(ع) فرمود: "به خدا سوگند به دنبال تو نخواهم آمد." حر گفت: "به خدا سوگند هرگز شما را رها نخواهم کرد،" و تا سه مرتبه این سخنان رد و بدل گردید. سپس حر گفت: "من مأمور به جنگ با شما نیستم؛ ولی مأمورم از شما جدا نگردم تا شما را به کوفه ببرم، پس اگر شما از آمدن خودداری می کنید راهی را در پیش گیر که نه تو را به کوفه برساند و نه به مدینه؛ تا من نامه ای برای عبیدالله بنویسم؛ شما هم در صورت تمایل نامه ای به یزید بنویسید! تا شاید این امر به عافیت و صلح منتهی گردد و در پیش من این کار بهتر است از آنکه به جنگ و ستیز با شما آلوده شوم."
📚مقتل خوارزمي: 232:1
#مباهله_قرن_21
@mobahelegharne21
#کاروان_به_کربلا_رسید
💢ادب و ارادت حربن یزید ریاحی به حضرت زهرا(س) او را نجات داد.
#گفتگوی_امام_با_حر
امام به حر گفتند من بنا به دعوت مردم آمده ام
حر بن یزید گفت: "من از این نامه هایی که شما فرمودید، اطلاعی ندارم!" امام حسین(ع) به عقبة بن سمعان فرمود: "آن دو خورجین که نامه های اهل کوفه در آن است بیاور." عقبه آن دو خورجین را که پر از نامه بود آورد و نامهها را بیرون آورده و نزد حر گذاشت. حر گفت: "ما جزء نویسندگان این نامه ها نبودیم. ما مأموریت داریم به محض روبرو شدن با شما، شما را به نزد عبیدالله بن زیاد ببریم."
امام حسین(ع) فرمود: "مرگ به تو از این کار، به تو نزدیکتر است." سپس به یارانش فرمود: "برخیزید و سوار شوید." پس آنها سوار شدند و اهل بیت(ع) نیز سوار گشتند، سپس امام(ع) به همراهانش فرمود: "باز گردید!" چون خواستند باز گردند حر و همراهانش مانع شدند.
امام حسین(ع) به حر فرمود: " #مادرت به عزایت بنشیند! چه می خواهی؟"
حر گفت: "اگر جز شما هر یک از اعراب در این حال با من چنین سخنی می گفت پاسخش را می دادم! اما به خدا قسم که نمی توانم نام مادر شما را جز به نیکی ببرم."
امام(ع) باز فرمود: "چه می خواهی؟"حر گفت: "شما را باید نزد عبیدالله بن زیاد ببرم!"امام(ع) فرمود: "به خدا سوگند به دنبال تو نخواهم آمد." حر گفت: "به خدا سوگند هرگز شما را رها نخواهم کرد،" و تا سه مرتبه این سخنان رد و بدل گردید. سپس حر گفت: "من مأمور به جنگ با شما نیستم؛ ولی مأمورم از شما جدا نگردم تا شما را به کوفه ببرم، پس اگر شما از آمدن خودداری می کنید راهی را در پیش گیر که نه تو را به کوفه برساند و نه به مدینه؛ تا من نامه ای برای عبیدالله بنویسم؛ شما هم در صورت تمایل نامه ای به یزید بنویسید! تا شاید این امر به عافیت و صلح منتهی گردد و در پیش من این کار بهتر است از آنکه به جنگ و ستیز با شما آلوده شوم."
📚مقتل خوارزمي: 232:1
#مباهله_قرن_21
@mobahelegharne21
💭 درد دلهایی با پدر مهربان
1️⃣3️⃣ حال و هوایت در ماه محرم چگونه است؟
یا صاحب الزمان!
حال و هوایت در ماه محرم چگونه است؟
از چشمانت اشک جاری است یا خون؟
فقط خدا حال تو را میداند، مولا جان،
پرده نشین غیبت.
میدانم در وجودت مصیبتی بزرگ است!
در چشمانت به جای اشک، پیکرهایی در خون نشسته است!
ماه محرم رسید،
ماه کسی که در کرانهی فرات تشنه لب جان داد،
ماهی که احساس تو را جریحهدار میکند، دعا میکنی که خداوند فرج تو را نزدیک کند!
یا صاحب الزمان!
چه کسی مانند تو در این ماه دردمند است؟
در روزهای محرم کجا بر سر و سینه میزنی؟
در کربلا؟
در رضوی؟
در طوی؟
در عزای طویرج سربرهنه به سمت حرم میدوی؟
و فریاد میزنی یا حسین!
و ناله میزنی خدایا! حسین را با شمشیرها قطعه قطعه کردند،
یا صاحب الزمان!
خدا چه روزی را برای ظهورت برگزیده است؟
تا اندوه تو را برطرف کند؟
مهدی جان!
ماه محرم رسید،
حال و هوایت در ماه محرم چگونه است؟ 🏴
🔍 #دلنوشته #درد_دل #محرم
@NikooSokhan
💠 #شبهه
امام #حسین ع در #ملاقات با #عمروبن سعد پیشنهاد #سازش داده است.
💠 امروزه افرادی چون #حسن_روحانی، #سروش_محلاتی و #احمد_قابل، برای توجیح رابطه با #آمریکا به یک روایت از #طبری استناد می کنند که امام حسین ع با عمربن سعد مذاکره کرد و از وی درخواست کرد تا اجازه دهد از #کربلا خارج شود یا با #یزید #بیعت کند.
💠 #پاسخ:
✅ 1- طبری می نویسید: #مردم از روی #حدس و #گمان درباره #ملاقات امام حسین ع با عمربن سعد، سخن می گفتند:
💠 #حسین ع به عمربن سعد گفته است بیا دو #لشکر را رها کنیم یا من به جای دیگری بروم یا با #یزید #بیعت کنم.
💠👈👈یعنی این سخنان مال امام نیست.
💠 #طبری در ادامه می نویسد:
💠 اما #عقبه_بن_سمعان می گوید: من همه جا همراه حسین ع بودم. بخدا آنچه مردم درباره #مذاکره یا #ملاقات امام #حسین ع با عمربن سعد می گویند، درست نیست.
✅ پس این سخنان مال امام نیست.
✅امام حسین ع بعد از شنیدن خبر #شهادت #مسلم بن عقیل و بیعت شکنی # #کوفه به راه خود ادامه داد.
✅ در بین راه خیلی ها از جمله #فرزدق به امام گفتند، #شمشیر مردم کوفه برعلیه تو است.
💠 پس اگر امام قرار بود به کوفه نرود، و مذاکره کند، از همانجا برمی گشت.
💠 امام حسین ع از ابتدا با #یزید فاسد و فاجر بیعت نکرد، بعد الان در مذاکره با عمربن سعد پیشنهاد #بیعت یا #خروج از #کربلا می دهد؟
✅در برخی گزارش ها آمده است که پیشنهاد #آتش_بس و بازگشت حسین ع از کربلا، از سوی عمربن سعد بوده است. وی می خواست غائله را بخواباند، لذا از طرف خودش به #عبیدالله ملعون نامه نوشت.
💠 نتیجه: امام بارها بنی امیه را بخاطر فساد و ظلم تهدید کرد،
💠 امام در گفت و گوی با عمربن سعد، مذاکره نکرد، بلکه وی را نهیب زده و از عذاب الهی ترساند.
💠 عده ای برای توجیه رفتار غلط خود در رابطه مذاکره با #آمریکا، تاریخ را #تحریف می کنند.
📚طبری، ج5، ص414- 454، الارشاد، ج2، ص87.
💠 به ما بپیوندید 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
@ahlolbit
🅾 نگاه مدافعانه و غیر شهادتطلبانه به واقعه کربلا در اوایل دوره صفویه
بر اساس نسخه خطی انیس المؤمنین، محمد بن اسحاق حمَوی [از شاگردان محقق کرکی]
---------------------------------------------
حموی در انیس المؤمنین به بیان مختصری از احوالات اهل بیت علیهم السلام میپردازد. در فصل امام حسین علیه السلام و بیان چگونگی شهادت حضرت مینویسد کوفیان نامههای فراوان به امام حسین علیه السلام نوشتند و ایشان را دعوت به کوفه کردند امام هم هشتم یا نهم ذی الحجه از مکه به سمت کوفه عازم شدند، در میان راه خبر شهادت مسلم سفیر خود به کوفه را شنیدند و در نزدیکی کوفه بودند که لشکر حُر بن یزید ریاحی ظاهر گشت.
◀حر به حضرت عرض کرد که چرا به سمت کوفه آمدهاید؟ حضرت هم دستور دادند خورجینی را آوردند که نامههای اهل کوفه در آن بود و حضرت فرمودند من به درخواست اهل دیار شما به سمت کوفه عازم شدم و اکنون که ایشان قصد پیروی از سنت پیامبر را ندارد به سمت مکه برمیگردیم.
حُر گفت ابن زیاد مرا مأمور کرده تا شما را در کوفه به نزد او ببرم. مدتی بین حُر و حضرت گفتگو شد و در نهایت قرار بر این شد که حضرت به سمت مکه برنگردند و در عوض حر نیز از بردن حضرت به کوفه و نزد ابن زیاد منصرف شود.
حر تصمیم حضرت را به ابن زیاد مکاتبه کرد، ابن زیاد به او نوشت فعلا حضرت را به یک جای بیآب و حصار ببرد تا بعد تصمیم بگیرد که باید چه کند. حضرت بر سرزمین کربلا فرود آمدند و این در دوم محرم بود، سپس سپاه عمر سعد نیز از کوفه به سمت کربلا آمد.
◀عمر سعد به افراد لشکرش گفت بروند و از حضرت بپرسند که چرا به سمت کوفه آمده است، ولی احدی از لشکریان حاضر به این سؤال نشدند زیرا که خود نامه به حضرت نوشته بودند و ایشان را به کوفه خوانده بودند؛ تا اینکه شخصی نزد حضرت رفته و این سؤال را پرسید.
◀حضرت در جواب فرمودند اهالی شهر شما به من نامهها نوشتند و مرا به اینجا خواندند، اکنون که از حق منحرف گشتهاند و پیرو ما نیستند بگذارید تا ما به دیار خود برگردیم.
عمر سعد این خواسته حضرت را به ابن زیاد نوشت، ابن زیاد نیز پاسخ داد فعلا بیعت یزید را بر حضرت عرضه کنند تا بعدا تصمیم بگیرم. در همان ساعت نامهای دیگر رسید که میان حضرت و آب فرات حایل شو و نگذار حسین علیه السلام و اصحابش قطرهای آب بنوشند.
سپس گفتگویی بین عمر سعد و فرستاده حضرت انجام شد که حضرت فرمودند ما به جایی که از آنجا آمدیم برمیگردیم و مانند سایر مردمان عمل میکنیم.
◀عمر سعد این را به ابن زیاد مکاتبه کرد که حضرت میخواهد به مکه برگردد و مانند سایر مردم عمل کند. ابن زیاد چون نامه را خواند گفت این نامه ناصح مشفق است، شمر بن ذی الجوشن برخاست و به ابن زیاد گفت که این سخن را قبول نکن که در اینصورت تو بر ضعف خواهی بود. حسین بن علی به دیار تو وارد شده و باید بیعت کند و او را مهلت نده.
ابن زیاد نیز نامهای به عمر سعد نوشت که من تو را برای کشتن حسین بن علی فرستادهام نه همت بر سلامتی او.
و به عمر سعد دستور میدهد که یا حسین بن علی و یارانش بیعت میکنند و به کوفه نزد ما میآیند یا ایشان را بکش، و اگر چنین نکنی سرداری لشکر از آنِ شمر خواهد بود.
و چنین بود که عمر سعد لعین برای طمع دنیا جنگ را آغاز کرد.
◀[این گزارش را میتوانید در نسخه خطی انیس المؤمنین، صص۵۴الی۵۷؛ به شماره نسخه ۱۲۴۷/۱ کتابخانه مجلس ببینید]
محقق کرکی بر این کتاب شاگرد خود تقریظی نوشتهاند. بنگرید به فنخا، ج۵، ص۳۳۲.
-----------------------------------------
◀نگاه غلیظتر این دیدگاه را میتوانید در بیانات مرحوم آیت الله بهجت ببینید؛
ایشان میفرمایند حضرت برای اینکه جنگ رخ ندهد به یکی از این دو کار راضی شدند:
۱. به سمت ثغور بروند.
۲. با یزید بیعت بکنند.
ولی شمر مانع از پذیرش این دو شد و ابن زیاد را از قبول این دو کار نهی کرده و به جنگ تشویق کرد.
مطلب آیت الله بهجت را به نقل از کتاب رحمت واسعه، ص۹۷، در لینک زیر ببینید.
⬇
t.me/ehya_nosakh/101
◀ارائه نظاممند و جامع این دیدگاه را میتوان در کتب السید علي السید جمال أشرف الحسیني دید.
تحقیق پیرامون نوع نگاه به واقعه کربلا در نسخ مخطوط باقیمانده و ارائه تحقیقی پیرامون تاریخ ورود نگاه انقلابی به عاشورا میتواند بسیار مفید و راهگشا باشد.
*تذکر: مطلب فوق صرفا یک گزارش تاریخی و بیان یک دیدگاه درباره چگونگی شهادت امام حسین علیه السلام است و ما داوری درباره آن انجام نمیدهیم.
@ehya_nosakh
🅾 نگاه مدافعانه و غیر شهادتطلبانه به واقعه کربلا در اوایل دوره صفویه
بر اساس نسخه خطی انیس المؤمنین، محمد بن اسحاق حمَوی [از شاگردان محقق کرکی]
---------------------------------------------
حموی در انیس المؤمنین به بیان مختصری از احوالات اهل بیت علیهم السلام میپردازد. در فصل امام حسین علیه السلام و بیان چگونگی شهادت حضرت مینویسد کوفیان نامههای فراوان به امام حسین علیه السلام نوشتند و ایشان را دعوت به کوفه کردند امام هم هشتم یا نهم ذی الحجه از مکه به سمت کوفه عازم شدند، در میان راه خبر شهادت مسلم سفیر خود به کوفه را شنیدند و در نزدیکی کوفه بودند که لشکر حُر بن یزید ریاحی ظاهر گشت.
◀حر به حضرت عرض کرد که چرا به سمت کوفه آمدهاید؟ حضرت هم دستور دادند خورجینی را آوردند که نامههای اهل کوفه در آن بود و حضرت فرمودند من به درخواست اهل دیار شما به سمت کوفه عازم شدم و اکنون که ایشان قصد پیروی از سنت پیامبر را ندارد به سمت مکه برمیگردیم.
حُر گفت ابن زیاد مرا مأمور کرده تا شما را در کوفه به نزد او ببرم. مدتی بین حُر و حضرت گفتگو شد و در نهایت قرار بر این شد که حضرت به سمت مکه برنگردند و در عوض حر نیز از بردن حضرت به کوفه و نزد ابن زیاد منصرف شود.
حر تصمیم حضرت را به ابن زیاد مکاتبه کرد، ابن زیاد به او نوشت فعلا حضرت را به یک جای بیآب و حصار ببرد تا بعد تصمیم بگیرد که باید چه کند. حضرت بر سرزمین کربلا فرود آمدند و این در دوم محرم بود، سپس سپاه عمر سعد نیز از کوفه به سمت کربلا آمد.
◀عمر سعد به افراد لشکرش گفت بروند و از حضرت بپرسند که چرا به سمت کوفه آمده است، ولی احدی از لشکریان حاضر به این سؤال نشدند زیرا که خود نامه به حضرت نوشته بودند و ایشان را به کوفه خوانده بودند؛ تا اینکه شخصی نزد حضرت رفته و این سؤال را پرسید.
◀حضرت در جواب فرمودند اهالی شهر شما به من نامهها نوشتند و مرا به اینجا خواندند، اکنون که از حق منحرف گشتهاند و پیرو ما نیستند بگذارید تا ما به دیار خود برگردیم.
عمر سعد این خواسته حضرت را به ابن زیاد نوشت، ابن زیاد نیز پاسخ داد فعلا بیعت یزید را بر حضرت عرضه کنند تا بعدا تصمیم بگیرم. در همان ساعت نامهای دیگر رسید که میان حضرت و آب فرات حایل شو و نگذار حسین علیه السلام و اصحابش قطرهای آب بنوشند.
سپس گفتگویی بین عمر سعد و فرستاده حضرت انجام شد که حضرت فرمودند ما به جایی که از آنجا آمدیم برمیگردیم و مانند سایر مردمان عمل میکنیم.
◀عمر سعد این را به ابن زیاد مکاتبه کرد که حضرت میخواهد به مکه برگردد و مانند سایر مردم عمل کند. ابن زیاد چون نامه را خواند گفت این نامه ناصح مشفق است، شمر بن ذی الجوشن برخاست و به ابن زیاد گفت که این سخن را قبول نکن که در اینصورت تو بر ضعف خواهی بود. حسین بن علی به دیار تو وارد شده و باید بیعت کند و او را مهلت نده.
ابن زیاد نیز نامهای به عمر سعد نوشت که من تو را برای کشتن حسین بن علی فرستادهام نه همت بر سلامتی او.
و به عمر سعد دستور میدهد که یا حسین بن علی و یارانش بیعت میکنند و به کوفه نزد ما میآیند یا ایشان را بکش، و اگر چنین نکنی سرداری لشکر از آنِ شمر خواهد بود.
و چنین بود که عمر سعد لعین برای طمع دنیا جنگ را آغاز کرد.
◀[این گزارش را میتوانید در نسخه خطی انیس المؤمنین، صص۵۴الی۵۷؛ به شماره نسخه ۱۲۴۷/۱ کتابخانه مجلس ببینید]
محقق کرکی بر این کتاب شاگرد خود تقریظی نوشتهاند. بنگرید به فنخا، ج۵، ص۳۳۲.
-----------------------------------------
◀نگاه غلیظتر این دیدگاه را میتوانید در بیانات مرحوم آیت الله بهجت ببینید؛
ایشان میفرمایند حضرت برای اینکه جنگ رخ ندهد به یکی از این دو کار راضی شدند:
۱. به سمت ثغور بروند.
۲. با یزید بیعت بکنند.
ولی شمر مانع از پذیرش این دو شد و ابن زیاد را از قبول این دو کار نهی کرده و به جنگ تشویق کرد.
مطلب آیت الله بهجت را به نقل از کتاب رحمت واسعه، ص۹۷، در لینک زیر ببینید.
⬇
t.me/ehya_nosakh/101
◀ارائه نظاممند و جامع این دیدگاه را میتوان در کتب السید علي السید جمال أشرف الحسیني دید.
تحقیق پیرامون نوع نگاه به واقعه کربلا در نسخ مخطوط باقیمانده و ارائه تحقیقی پیرامون تاریخ ورود نگاه انقلابی به عاشورا میتواند بسیار مفید و راهگشا باشد.
*تذکر: مطلب فوق صرفا یک گزارش تاریخی و بیان یک دیدگاه درباره چگونگی شهادت امام حسین علیه السلام است و ما داوری درباره آن انجام نمیدهیم.
@ehya_nosakh
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com